5 نتیجه برای تیموری
جمیله توکلی نیا، سعید ضرغامی، اصغر تیموری، مجید اسکندرپور،
دوره 19، شماره 53 - ( 4-1398 )
چکیده
لزوم به کارگیری اصول و معیارهای پدافند غیرعامل در برنامه ها و طرح های شهری در چارچوب مکانیابی کاربری ها، مقاوم سازی بناها و آموزش و افزایش تاب آوری دارای اهمیت است. رعایت این اصول و معیارها موجب کاهش آسیب پذیری شهروندان و شهر نسبت به تهدیدات امنیتی و نظامی خواهد شد. لذا این پژوهش به دنبال ارزیابی آسیب شناسی فضایی از ساختار کالبدی و بافت اجتماعی منطقه شش با رویکرد پدافند غیرعامل براساس اصول و مهمترین مبحث آن آموزش شهروندی است. از این رو این پژوهش منطقه منطقه شش کلانشهر تهران، به دلیل وجود کاربری های مهم و حساس با کارکرد منطقه ای و فرا منطقه ای به عنوان محدوده پژوهش انتخاب کرده است. جهت سنجش آسیب شناسی ساختار کالبدی از مدل تحلیل سلسله مراتبی AHP استفاده شده است. به منظور سنجش آسیب شناسی بافت اجتماعی منطقه با بهره گیری از نمونه گیری خوشه ای – فضایی، سه محله در سطح منطقه انتخاب و سپس نگارندگان با استفاده از روش تحقیق پیمایشی اقدام به جمع آوری نظرات و دیدگاه های ساکنان محلات نموده است. روش تعیین حجم جامعه نمونه براساس فرمول کوکران صورت گرفته است. نتایج پژوهش گویایی آن است که آسیب پذیری منطقه از لحاظ ساختار کالبدی متوسطه و رو به پایین قرار دارد. علاوه بر آن آسیب پذیری بافت اجتماعی منطقه نیز بالاتر از حد متوسط است. در نهایت عوامل موثر بر آسیب پذیری ساختار کالبدی و بافت اجتماعی مورد بررسی قرار گرفت که براساس آن میتوان بیان داشت که شاخص تراکم جمعیتی و ساختمانی به عنوان عوامل موثر بر آسیب پذیری براساس نظر کارشناسان مطرح میباشد. افزون بر آن مشخص گردید که شاخصهای آموزش و آگاهی، تابآوری در مقابل وقوع تهدیدات امنیتی – نظامی، مهارت ها و تخصص به ترتیب بر آسیب پذیری بافت اجتماعی منطقه موثر هستند.
محسن احدنژاد روشتی، اصغر تیموری، مهناز واعظ لیواری، حسین طهماسبی مقدم،
دوره 21، شماره 63 - ( 10-1400 )
چکیده
مسکن بهعنوان یکی از نیازهای اساسی بشر تأثیر بسزایی در سلامت و بهبود کیفیت زندگی افراد دارد. کیفیت مسکن به عنوان یکی از شالوده های اصلی یک برنامه جامع و ابزاری ضروری برای بیان ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، زیست محیطی و کالبدی توسعه پایدار، از جایگاه ویژه ای در امر برنامه ریزی شهری برخوردار است. هدف پژوهش حاضر تحلیل فضایی کیفیت مسکن محلات شهری در بافت میانی شهر زنجان میباشد. نوع تحقیق کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی-تحلیلی است. روش گرداوری اطلاعات از روش کتابخانه ای ( مجموعه بلوکهای آماری سال 1395 و طرح تفصیلی 1394) استفادهشده است. برای تجزیهوتحلیل دادهها از روشهای ترکیبی مدل تودیم و سیستم اطلاعات جغرافیایی استفادهشده است. نتایج حاصل از یافته های تحقیق نشان دهندهی نابرابری در بین محلات بافت میانی شهر زنجان می باشد که در بین محلات مسکونی 18.91 درصد از مساکن باکیفیت پایین که شامل محلات بیسیم، قبرستان بالا، وحدت، خاتم، آمادگاه، گلیجک آباد، 21.80 درصد از مساکن باکیفیت نسبتاً پایین که شامل آشاغی قبرستان، شهدا، میدان انقلاب، کوی ولیصر، نیک سازان، 22.71 درصد از مساکن باکیفیت متوسط که شامل محلات فرودگاه، شهرک رجایی، امجدیه، خانم ناظم، شهرک قدس، فاتح، 17.43 درصد از مساکن باکیفیت نسبتاً بالا که شامل محلات شرق انصاریه، وحیدیه، شوغی، 17 شهریور، مسجد شهدا، گونیه، جعفریه و درنهایت محلات آزادی، انصاریه، اعتمادیه، کوچه مشکی، سعدی شمالی 19.15 درصد از مساکن باکیفیت بالا هستند.
اصغر تیموری، جمیله توکلی نیا، ابوالفضل مشکینی،
دوره 22، شماره 65 - ( 4-1401 )
چکیده
شهرنشینی فزاینده در جهان شهریشده، پایداری مناطق کلانشهری را بهویژه در کشورهای درحالتوسعه در ابعاد مختلف توسعه پایدار با چالشهای اساسی مواجه ساخته و چشمانداز توسعه ناپایداری را برای آنها رقم زده است. مصرف بیرویه زمین و پیامد آن تغییرات کاربری و پوشش زمین، یکی از معضلات محیطزیستی است که در اثر تمرکز بالای جمعیت و فعالیت در مناطق کلانشهری بهطور چشمگیری اتفاق میافتد. این پژوهش از نوع کاربردی بوده و در راستای پایش تغییرات محیطزیستی ناشی از گستردگی فضایی کلانشهر تهران با روش توصیفی- تحلیلی و با بهکارگیری تکنیکهای سنجشازدور و GIS تغییرات کاربری و پوشش زمین ناشی از گستردگی فضایی کلانشهر تهران را مورد ارزیابی و تحلیل قرار داده است. یافتهها، حاکی از افزایش مساحت اراضی ساختهشده از 34316 هکتار در سال 1365 به 68252 هکتار در سال 1395 دارد که 15731 هکتار از آن مربوط به تغییرات اراضی کشاورزی، باغات و پهنه آبی به اراضی ساختهشده میباشد. همچنین نتایج پیشبینی مدل زنجیره مارکوف و سلولهای خودکار حاکی از ادامه روند تغییرات کاربری و پوشش زمین به نفع اراضی ساختهشده دارد تا سال 1405 دارد. این شواهد نشان دهنده این است که کلانشهر تهران با گسترش بیش از اندازه خود از آستانههای جمعیتی و اکولوژیکی فراتر رفته و با پیش روی بهسوی محیط طبیعی پیرامون اختلال ساختاری مهمی را در محیطزیست به وجود آورده است. بر همین اساس لزوم توجه به رویکردهای نوین توسعه شهری و همچنین ارائه سناریوهای تمرکززدایی از آن میتواند اقدامی اساسی برای حل معضلات محیطزیستی ناشی از گستردگی فضایی بیش از اندازه آن باشد.
شهرزاد تیموری، فرامرز حسن پور، حسین مهرپویا،
دوره 23، شماره 71 - ( 10-1402 )
چکیده
در این مقاله، هدف بازشناسی ویژگی های سردر بناهای دوره پهلوی در شهر زاهدان است. روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی و از نوع کمی-کیفی است. گردآوری اطلاعات در مرحله اول از طریق روش تحلیل بر اساس تصاویر و مشاهدات محقق از 8 بنا در این شهر است. در مرحله دوم از طریق ابزار پرسش نامه و با استفاده از روش AHP، ویژگی های بناها، اولویت بندی شدند. تعداد کارشناس جهت وزن دهی معیارها، 10 نفر بوده است. نتیجه تحقیق نشان می دهد که سبک معماری 8 بنای مطالعه شده، سبک معماری سنتی است؛ بررسی سردر بناها بر اساس تزیینات نما نشان می دهد که تزیینات مبتنی بر سبک معماری سنتی بوده و بیشتر نقوش، اشکال و کتیبه ها در سردر بناها شامل آجرکاری، استفاده از طرح ها و اشکال ساده بوده است. در حقیقت آجر و استفاده از مواد سازگار با اقلیم منطقه با طراحی های ساده و در بسیاری از موارد بدون طرح در سردرها، گونه غالب محسوب می شود. بنابراین گونه غالب سردر بناهای شهر زاهدان، از نوع معماری سنتی و به صورت ساده و تزیینات نیز مبتنی بر آجر بوده است. نتیجه روش AHP نشان داد که تزیینات ساده، جناغی،پیچ ماری و رگ چین با وزن 282/0 به عنوان مهمترین ویژگی تزیینی سردر بناها در شهر زاهدان شناخته می شود. استفاده از کتیبه آجری ساده با وزن 181/0 نیز در رتبه دوم اهمیت از نظر تزیینات سردر بناها محسوب می شود.
دکتر تاج الدین کرمی، دکتر سمیه تیموری،
دوره 24، شماره 73 - ( 4-1403 )
چکیده
یکی از نظریههایی که فقر و نابرابری را پس از جنگ جهانی دوم و بازساخت شهری در آمریکا در دوگانگی حومه و شهر مرکزی موردمطالعه قرار داد، نظریه عدم انطباق فضایی است. بهرغم نقش زمینه ناشی از نابرابری نژادی - قومی و تضاد حومه - شهر مرکزی در شکلگیری نظریه مذکور، شاخصهای اصلی عدم انطباق فضایی بر نبود تناسب بین دستیابی به شغل با مزایای کافی برای دسترسی به مسکن قابل استطاعت و باکیفیت دلالت دارد. این به آن معناست که زمینهها، ساختارها و فرایندهای نابرابری ساز از جامعهای به جامعه دیگر متفاوت و نبود تناسب بین مزایای کار و دسترسی به مسکن فضاهای فقر را بازنمایی میکند. هدف تحقیق حاضر آشکارسازی عدم انطباق فضایی بین دو شاخص مذکور در مناطق کلانشهر تهران است. تحقیق حاضر به لحاظ هدف در زمره تحقیقات کاربردی و به لحاظ روش نیز از ماهیت توصیفی - تحلیلی برخوردار بوده است. دادههای عمده موردنیاز شامل گروههای عمده شغلی و وضعیت مسکن در سرشماریهای رسمی نفوس و مسکن بوده که با استفاده از توابع فضایی مورد تحلیل قرار گرفتهاند. تحلیل یافتههای تحقیق نشان میدهد بین قشربندی شغلی و کیفیت سکونت در مناطق شهرداری تهران رابطه مستقیمی وجود دارد. بهنحویکه کانونهای تراکم اقشار فرودست و کارگری که از مشاغل با مزایای مناسبی محروماند در گسترههای مسکونی باکیفیت نامناسب و بافتهای فرسوده شکل گرفتهاند. بر این اساس در مناطق جنوبی تهران، عدم تناسب بیشتری بین دستیابی به کار مناسب و دسترسی به مسکن باکیفیت مشاهده میشود. درحالیکه مناطق شمالی تهران از دستیابی به کار مناسب و دسترسی به مسکن باکیفیت تناسب بسیار بیشتری وجود دارد. نتیجه نهایی بیانگر آن است که دو شاخص اصلی موردبررسی، «تلههای فضایی فقر» که کانون اصلی مسائل اجتماعی- فضایی در گسترههای درونشهری هستند را بهخوبی آشکار و بازنمایی میکنند.
واژگان کلیدی: تلههای فضایی فقر، عدم انطباق فضایی، عدم تناسب کار و سکونت، قشربندی شغلی و تهران.
- مقاله حاضر مستخرج از رساله دکتری جغرافیا و برنامهریزی شهری با عنوان «تبیین عدم انطباق فضایی کار و سکونت در منطقه 7 تهران» است که با حمایت مادی و معنوی مرکز مطالعات و برنامهریزی شهری تهران در دانشگاه خوارزمی انجام شده است.
- نویسنده مسئول: karamit@khu.ac.ir