جستجو در مقالات منتشر شده


26 نتیجه برای رحیمی

فریدون بابایی اقدم، رحیم حیدری چیانه، قاسم رحیمی فرد،
دوره 0، شماره 0 - ( مقالات آماده انتشار(موقت) 1300 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر تصویر مقصد و کیفیت خدمات بر رقابت پذیری مقاصد گردشگری مورد مطالعه: شهر تبریز نگارش شد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی تحلیلی است. جامعه آماری را گردشگران ورودی به شهر تبریز تشکیل می­دادند که حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران برای جامعه نامحدود 384 نفر برآورد گردید. به منظور جمع اوری اطلاعات میدانی از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد که روایی آن به تایید کارشناسان رسید. همچنین برای بررسی پایایی از روش آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی استفاده شد که نتایج حاصل از این آزمون­ها تایید کننده پایایی پرسشنامه مورد استفاده بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده­ها و اطلاعات این پژوهش از نرم افزارهای spss و لیزرل استفاده شد نتایج حاصل از بررسی فرضیه­های پژوهش نشان داد که تصویر مقصد و کیفیت خدمات بر رقابت پذیری مقاصد گردشگری تاثیر مثبت و معناداری دارد. به گونه­ای که با استناد به ضریب مسیر بدست آمده برای این دو متغیر مستقل میزان تاثیر متغیر تصویر مقصد بر رقابت پذیری مقاصد گردشگری بیشتر از کیفیت خدمات بود.
 
خانم آیدا فاروقی، پروفسور منوچهر فرج زاده اصل، پروفسور یوسف رحیمی،
دوره 0، شماره 0 - ( مقالات آماده انتشار(موقت) 1300 )
چکیده

گردش جت استریم قطبی و جنب حاره ای به صورت یک الگوی موج مانند در سراسر جهان می باشد. در طول فصل سرد سال با جهش جنوب سوی رودباد جنب حاره ای، الگوی جت استریم قطبی و امکان نفوذ آن به مناطق حاره ای، این دوجت استریم در مواردی با یکدیگر ادغام می شوند. در ماه دسامبر رودباد جنب حاره‌ای در حوالی عرض جغرافیایی 5/27 درجه شمالی استقرار می‌یابد که با توجه به استقرارجت استریم قطبی در عرض‌های میانه، این دو جت استریم در مواردی ادغام می‌گردند. برای بررسی فراوانی رخداد دو جت استریم و مطالعه اثر ادغام این دو رودباد بر الگوی های جوی تراز پایین تر و میزان بارش بر روی غرب ایران، داده های شبکه بندی شده مولفه های باد ماه دسامبر در طول دوره آماری19-2010 از مرکز NCEPNCAR با تفکیک مکانی 5/2 درجه دانلود و با کد نویسی در نرم افزار گردز (Grads) نقشه‌های جت استریم تراز 300 هکتوپاسکال با فاصله زمانی 6 ساعته ترسیم شد. در طول دوره آماری این دو جت استریم طی روزهایی از طریق محور آنها با یکدیگر ادغام شده اند. بررسی بارش روزانه ایستگاه‌های غرب کشور با روزهای ادغام دو جت استریم، مشخص شد که این رخداد در تمام موارد منجر به بارش سنگین نشده است. در دوازدهم دسامبر سال 2010 همراه با نصف النهاری شدن جت استریم قطبی و نفوذ آن به مناطق حاره ای، بر روی شمال عربستان، دریای سرخ و شمال شرق آفریقا هسته ی سرعت آن با هسته رودباد جنب حاره‌ای ادغام گردید. ادغام این دو جت استریم، گسترش عمودی جت به ترازهای پایین‌تررا بهمراه داشته و در تراز میانی جو حرکت نصف النهاری زیاد کم ارتفاع مشاهده می گردد. در نتیجه کم فشار سودانی به سمت عرض‌های بالاتر جابجا شده و با کم فشار مدیترانهای ادغام می‌گردد که منجر به رخداد بارش سنگین (110 میلی‌متر) است.
 
زهرا پیشگاهی فرد، محمد رحیمی،
دوره 8، شماره 6 - ( جلد 8 شماره 11- 1387 )
چکیده

افغانستان پس از جنگ سرد در مقطعی از سوی ایالات متحده به فراموشی سپرده شد اماحوادث تروریستی 11سپتامبر باردیگر افغانستان را درکانون توجه استراتژیست های ایالات متحده قرار داده است. ایالات متحده تاکنون با دو توافقنامه استراتژیک که با افغانستان امضا نموده است نشان داده که کشور افغانستان جایگاه مهمی در ژئو استراتژی ایالات متحده در منطقه خاورمیانه بزرگ دارد. از سوی دیگر افغانستان کشوریست که در طول قرون گذشته همواره در عرصه های بزرگ ژئوپلیتیکی مدنظر قدرت های جهانی قرار داشته است و شکل گیری تحولات سیاسی افغانستان تا حدود زیادی متاثر از جایگاه ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیک این کشور در قلب آسیا بوده است. در زمانی برای دستیابی به شبه قاره و در موقعیتی خط مقدم رویارویی دو بلوک ایدئو لوژیکی شرق و غرب در جنگ سرد و در حال حاضر در کانون مبارزه با تروریسم و بنیادگرایی و ملاحظات ژئواستراتژیکی و ژئوپلیتیکی دیگر. در این مقاله قصد داریم با در نظر داشت ژئواستراتژی ایالات متحده در خاورمیانه به نقش و جایگاه افغانستان در این ژئواستراتژی و اهمیت این کشور در ارتباط با سیستم های جغرافیایی منطقه ای بپردازیم. به نظر می رسد جایگاه افغانستان در ژئو استراتژی ایالات متحده فراتر از عملیات نظامی آمریکا و هم پیمانانش در مبارزه با تروریزم و بنیادگرایی در مقطع کنونی خاورمیانه هرروز شفاف ترمی شود. تامین امنیت سیستم نوین بین الملل در سیستم های چندگانه منطقه ای و نیز تامین امنیت انرژی از جمله عوامل مهم در اهمیت افغانستان برای استراتژی های بلند مدت ایالات متحده ورای مبارزه با تروریزم و بنیادگرایی در منطقه می باشد.
یوسف قویدل رحیمی،
دوره 11، شماره 22 - ( 10-1390 )
چکیده

در این تحقیق یک روش برای تعیین عدد آستانه و تشخیص دماهای ابر سرد برای ایستگاه مراغه ارایه شده است. مقدار عددی شاخص برای دوره زمانی دسامبر تا مارس برابر 93/14- درجه سانتی گراد مورد محاسبه قرار گرفت که ارقام برابر یا کمتر از آن به عنوان دماهای ابر سرد شناخته می شوند. تعداد روزهای ابر سرد مراغه با توجه به عدد آستانه مذکور 10 روز بود که برای تحلیل سینوپتیک دماهای ابر سرد از 10 روز مذکور تحلیل به عمل آمده است. نتایج تحلیل سینوپتیک نشان از وجود و شناسایی 3 الگوی گردشی فشار سطح زمین به اسامی: الگوی پرفشار غربی با فراوانی 5 روز، الگوی پرفشار ادغامی با فراوانی 3 روز، و الگوی پرفشار سیبری با فراوانی 2 روز، از مجموع 10 روز مورد مطالعه دارد. طبقه بندی نقشه های مربوط به ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 500 هکتوپاسکال نیز نشان از وجود 3 الگوی گردشی در تراز مذکور دارد. بررسی نقشه های سینوپتیک و تحلیل کمی داده های آنها نشان داد که استقرار یکی از الگوهای گردشی تراز 500 هکتوپاسکال به همراه تضعیف باد مداری و شمالی شدن جهت باد نصف النهاری، زمینه فرارفت دمایی منفی یا انتقال هوای سرد عرض های بالای جغرافیایی را به ایستگاه مراغه فراهم نموده و دمای هوا را تا حد غیر قابل تحملی کاهش می دهد. استقرار یکی از 3 الگوی گردشی فشار سطح زمین نیز نقش فرارفت دمایی سرد را تکمیل و تشدید نموده و نهایتاً موجب سرمای شدید هوا شده و بدین شکل در ایستگاه مراغه دماهای ابر سرد ایجاد می شوند.
فرامرز خوش اخلاق، قاسم عزیزی، مجتبی رحیمی،
دوره 12، شماره 25 - ( 5-1391 )
چکیده

خشکسالی یکی از مخاطرات طبیعی است، که در بیشتر نقاط جهان اتفاق می‌افتد ولی نمود آن در مناطق خشک و نیمه‌خشک بیشتر است. هدف این مطالعه، بررسی پدیده خشکسالی و شناخت الگوهای همدیدی مؤثر بر رخداد آن و مقایسه با شرایط ترسالی است. بدین منظور داده‌های روزانه و ماهانه بارش طی یک دوره آماری مشترک 20 ساله (2008- 1989)، برای 20 ایستگاه در جنوب‌غرب ایران، از سازمان هواشناسی دریافت و با روشهای آماری از جمله شاخص Z مورد واکاوی قرار گرفت. نتایج اولیه نشان داد فراوانی دوره‌های خشکسالی در منطقه بیش از دوره‌های ترسالی است. روند دوره‌های کاهش بارش بویژه در سالهای اخیر رو به افزایش است. همچنین هرچند ژانویه و دسامبر دارای حداکثر فراوانی رخداد خشکسالی هستند اما روند این پدیده در آنها رو به کاهش است؛ در حالی که در ماه‌های مارس و فوریه با فراوانی کمتر رخداد خشکسالی، روند افزایشی دارند. از نظر همدید، جابجایی سالانه کمربند پرفشارجنب حاره بویژه پرفشار جنوب عربستان نقش مهمی در نوسان بارش زمستانه جنوب‌غرب کشور ایفا می‌کند، بطوری که دوره‌های خشک معمولاً همراه با جابجایی غرب سو، قرارگیری بر روی شبه جزیره و افزایش ارتفاع ژئوپتانسیلی و دوره‌های مرطوب با جابجایی شرق‌سو، قرارگیری بر روی دریای عرب و کاهش ارتفاع ژئوپتانسیلی این مرکز پرارتفاع همراه می‌باشد. همچنین موقعیت مکانی محور ناوه دریای مدیترانه در تغییرات بارش جنوب­غرب ایران نقش بسزایی دارد. هر چه ناوه به شرق دریا نزدیکتر و بصورت شمال‌غرب-جنوب‌شرق جهت‌گیری داشته باشد، بارش‌ها افزایش و فاصله بیشتر ناوه از شرق مدیترانه و جهت‌گیری شمال‌شرق- جنوب‌غرب آن معمولاً با دوره‌های کاهش بارش و رخداد خشکسالی همراه است.
صمد فتوحی، زهرا تقی زاده، دانا رحیمی،
دوره 12، شماره 26 - ( 9-1391 )
چکیده

گردشگری به عنوان بزرگترین صنعت خدماتی دنیا، نقش و جایگاه ویژه­ای در توسعه مناطق جغرافیایی دارد. هنگامی که ابعاد و زمینه­های مرتبط با گردشگری به خوبی شناخته شود، این وضعیت نمود بیشتر و عینی تری پیدا خواهد کرد. امروزه، تجربیات نظری و اجرایی متعددی در سطح دنیا برای مطالعه، بررسی، برنامه­ریزی و مدیریت مناطق گردشگری وجود دارد، که همگام با پیشرفت­های فناوری روند صعودی دارند. در این پژوهش لندفرمهای ژئومورفولوژیکی منطقه نمونه گردشگری بیستون شناسایی شده و وضعیت توانمندیهای ژئومورفورتوریسمی آنها مورد ارزیابی قرار گرفته است. برای ارزیابی لندفرمهای منطقه از نقشه­های زمین شناسی، توپوگرافی و داده­های میدانی استفاده شده و میزان قابلیت­های ژئومورفوتوریسمی لندفرمها بر اساس روش Pralong مورد ارزیابی قرار گرفته و رتبه بندی شده­اند. بر این اساس لندفرم کوه بیستون به علت وجود آثار تاریخی و باستان شناسی، پدیده­های ژئومورفولوژیکی، و وجود چشم اندازهای زیبای طبیعی با میانگین ارزش گردشگری 79/0و میانگین ارزش بهره­وری 81/0 دارای بالاترین ارزش ژئومورفوتوریسمی می­باشد.
ابراهیم مقیمی، سعید رحیمی هرآبادی، مجتبی هدائی آرانی، محمد علیزاده، حسن اروجی،
دوره 12، شماره 27 - ( 11-1391 )
چکیده

 ژئومورفوتوریسم یکی از بخش های نوین در علوم زمین مبتنی بر شناخت ژئومورفوسایت ها یا چشم اندازهای ویژه‌ی ژئومورفولوژی است که با تاکید بر تعیین لندفرم های ویژه و با ارزش گردشگری وارد ادبیات جغرافیایی و گردشگری شده است. این شاخه از گردشگری با ترکیب نمودن مواریث فرهنگی، تاریخی و اکولوژیکی پتانسیل هایی را در راستای برنامه ریزی گردشگری پایدار عرضه می کند. در این نوشتار تلاش شده است با استفاده از روش Pereira و بررسی‌های میدانی به ارزیابی قابلیت ژئومورفوسایت‌های جاده ای در بخش هایی از آزادراه قم– کاشان پرداخته شود در این روش با استناد به پیمایش میدانی، از مجموع دو عیار‌علمی و عیار‌مکمل، ارزش ژئومورفولوژیک سایت ها شناسایی می‌شود و ارزش مدیریتی از مجموع عیار محافظت و عیار استفاده  بدست می‎آید  و از جمع این دو عیار اصلی امتیاز نهایی ارزش ژئومورفوسایت مشخص می شود. نتایج تحقیق نشان داد از میان سایت‌های مورد بررسی، بالاترین امتیاز در بخش ژئومورفولوژی (82/7) متعلق به اشکال چین خورده‎‌ی ترشیاری و بالاترین امتیاز در بخش مدیریتی (37/7) متعلق به سایت تیغه‎ها و شیب های واریزه‌ای متوالی است. با توجه به نتایج بدست آمده، برنامه ریزان می بایست توجه خود را به پایداری ژئومورفوسایت ها معطوف کنند چرا که به دلیل حساسیت بالای آن در تعامل با سیستم‌های انسانی، نیازمند برنامه‌ریزی جامعی در راستای مدیریت محیط می باشند.
زهره هادیانی، وحید رحیمی،
دوره 13، شماره 30 - ( 9-1392 )
چکیده

در حال حاضر در اغلب کشورهای در حال توسعه گرایش برنامه ریزان به تمرکز زدایی فضایی، کاهش نابرابری های منطقه ایی، دوگانگی شهری–روستایی متمرکز شده و منجر به اتخاذ راهبردهای شهرنشینی متفاوتی گردیده است؛ یکی از مهمترین این راهبردها؛ تقویت شهرهای میانی و حمایت از آنها می باشد. در این مقاله  با روش توصیفی – تحلیلی، نقش شهر میانی ایرانشهر در توسعه منطقه ای با استفاده از روش ها و مدل های کمی مانند مرتبه- اندازه، آنتروپی، کشش پذیری، جاذبه، ضریب مکانی مورد ارزشیابی و تحلیل قرار گرفته است . در بررسی صورت گرفته نتایج نشان می دهد که تمرکز جمعیت ، امکانات و  خدمات اقتصادی – اجتماعی در  ایرانشهر بیشتر از بقیه ی شهرها به خصوص شهرهای کوچکتردر سطح شهرستان  است؛ در این صورت راه حل توسعه متوازن منطقه ایی ، علاوه توسعه و تقویت شهرهای میانی،  استقرار خدمات و امکانات در سایر شهرها و نقاط روستایی پیرامون در سطح شهرستان نیز  می باشد. بنابراین با  توجه به نتایج تحقیق توسعه و تقویت شهرهای میانی مانند ایرانشهر می تواند علاوه بر ایجاد تعادل در نظام سلسله مراتبی استان، نقش زیادی در توسعه مناطق پیرامونی این شهر به خصصوص شهرهای کوچک و نقاط روستایی داشته باشد.
محمد حامد عبدی، فرزین فاروقی، آرمان رحیمی کاکه جوب،
دوره 13، شماره 30 - ( 9-1392 )
چکیده

پس از گسترش شهرها و افزایش جمعیت شهری، نیاز به جابجایی و استفاده از وسایل نقلیه به طور فزاینده­ای گسترش و تراکم ترافیک را در نواحی شهری پدید آورد که خود بسیاری از چالش­ها همچون آلودگی­های هوا و صدا را سبب گردید. از این پس مدیران شهری حمل و نقل همگانی را عنصر اصلی دستیابی به سامانه­ی حمل و نقلی متعادل معرفی نمودند. گسترش پراکنده شهر یزد و توسعه­ی شهرک­های آن در جهت­های غربی و جنوبی و شمالی و همچنین به سبب مرکزیت اداری و سیاسی استان و نیز مراکز آموزشی و درمانی، روزانه حجم بالایی از سفرهای درون شهری صورت می­پذیرد. در این میان شبکه­ی اتوبوسرانی شهر یزد سهم قابل توجهی در جابجایی روزانه مسافران دارد. بنابراین مقاله حاضر بر آن است تا با استفاده از روشی توصیفی- تحلیلی و با ماهیتی کاربردی به ارزیابی کارایی سامانه اتوبوسرانی در یزد به ویژه در سه مسیر 11، 55 و 62 اتوبوسرانی باحجم بالای سفر بپردازد. به منظور انجام ارزیابی سامانه از معیارهای دسترسی­پذیری و راحتی و آسایش مطرح شده در گزارش TCRP100 کمک گرفته شده است. در معیار دسترسی پذیری، به بررسی ساعات فعالیت خطوط در طول شبانه روز، فراوانی سرویس و درصد ناحیه تحت پوشش سرویس و در معیار راحتی و آسایش به محاسبه تطبیقی زمان کل سفر با اتوبوس و خودرو شخصی پرداخته شده است. سنجه­های فوق به خوبی می­تواند عملکرد سامانه و کیفیت سرویس آن را بسنجد و تصویری جامع از کارایی حمل و نقل همگانی را در شهر یزد ارائه دهد. نتایج حاصل از پژوهش نشان می­دهد که بالابودن زمان سفر با اتوبوس در مقایسه با خودرو شخصی در حدود دو برابر است که علیرغم بالا بودن سطح سرویس ناحیه تحت پوشش منجر به ترغیب شهروندان برای استفاده از خودرو شخصی می­شود.
یوسف قویدل رحیمی، داریوش حاتمی زرنه، محمد رضایی،
دوره 13، شماره 31 - ( 12-1392 )
چکیده

در پژوهش حاضر ارتباط بین الگوی پیوندازدور دریای شمال-خزر با نوسانات بارش سواحل جنوبی دریای خزر در یک دوره بلند مدت 55 ساله مورد بررسی قرار گرفته است. داده­های مورد استفاده در این پژوهش شامل داده­های بارش ماهانه ۵ ایستگاه سینوپتیک حاشیه جنوبی خزر، داده های الگوی پیوند از دور دریای شمال-خزر و همچنین ­داده­های بازکاوی شده ارتفاع ژئوپتانسیل می باشد. نتایج تحلیل همبستگی پیرسون به عنوان روش اصلی مورد استفاده در این پژوهش نشانگر وجود رابطه معنی دار و مستقیم بین بارش های ایستگاه های منتخب با الگوی پیوندازدور دریای شمال-خزر است که این امر حاکی از افزایش بارش در فاز مثبت الگوی پیوند از دور دریای شمال-خزر و کاهش بارش در فاز منفی می باشد. از نظر زمانی، ضرایب همبستگی مورد محاسبه نشان از ارتباط بیشتر و معنی­دار تری بین بارش ایستگاه ها و الگوی پیوندازدور دریای شمال-خزر در ماه­های سپتامبر تا آوریل است. بیشترین میزان همبستگی ماهانه در بین ایستگاه ها با ۵۵۵/. در ماه دسامبر مورد محاسبه قرار گرفت. تحلیل ضرایب همبستگی فصلی نیز نشان از تاثیرپذیری بیشتر بارش های فصول پاییز و زمستان به ترتیب ضرایب همبستگی معنی دار 396/0 و 392/0 دارد. ایستگاه گرگان به عنوان شرقی­ترین ایستگاه سواحل جنوبی دریای خزر، کمترین میزان همبستگی با الگوی پیوند از دور دریای شمال-خزر را از خود نشان داد و بارش آن غیر از ماه فوریه در هیچ یک از ماه های سال و فصول چهارگانه رابطه معنی داری با الگوی پیوند از دور دریای شمال-خزر نشان نداد که احتمالاً این امر به دلیل دوری گرگان از مرکز عمل دریای خزر می باشد. تحلیل آرایش الگوهای جوی تراز 500 هکتوپاسکال در فازهای منفی و مثبت نشان می دهد که در فاز مثبت اسقرارناوه ای عمیق بر روی دریای مدیترانه و قرارگیری کرانه­های جنوبی خزر در شرق ناوه­ وضعیت سیکلونی فراهم می آورد که باعث انتقال رطوبت دریاهای شمال، مدیترانه. دریای سیاه و اقیانوس اطلس به سمت ایران می شود، اما در فاز منفی قرارگیری منطقه­ی مورد مطالعه در زیر محور پشته منجر به ایجاد جوی پایدار با وزش ضعیف مداری شده و به این علت با وزش هوای گرم و خشک آفریقا بارش کل ایران کم می شود.  
یوسف قویدل رحیمی، منوچهر فرج زاده اصل، مهدی عالی جهان،
دوره 15، شماره 36 - ( 3-1394 )
چکیده

گرمایش جهانی و ارتباط معنی‌دار تغییرات دما و بارش نقاط مختلف دنیا با افزایش دمای کره زمین، به عنوان مهم‌ترین نمودهای تغییر اقلیم در قرن حاضر قابل‌توجه هستند. تاثیرات مخرب این پدیده بر روی کره زمین یکی از چالش­ برانگیزترین موضوعات در سطح جهانی می باشد. به دلیل اهمیت این موضوع، پژوهش پیش رو جهت آشکار­سازی تأثیر گرمایش جهانی بر روی دماهای حداکثر، به صورت ماهانه و دوره­ای(سرد و گرم) انجام گرفته است. برای انجام این پژوهش از دو دسته داده، داده­های دمای 17 ایستگاه سینوپتیک کشور و مقادیر متناظر آن، داده­های شاخص متوسط جهانی ناهنجاری های دمایی خشکی ها و اقیانوس ها طی بازه زمانی 60 ساله (1951تا2010)، میلادی استفاده گردید. جهت نیل به اهداف پژوهش از روش همبستگی پیرسون برای آشکار­سازی ارتباط آماری بین داده­ها، از روش رگرسیون خطی و سهمی جهت تحلیل روند سری زمانی داده­ها، برای نشان دادن پراکندگی مکانی همبستگی بین داده­های دمای ایستگاه­ها با گرمایش جهانی در سطح کشور از مدل زمین آمار و در نهایت جهت آشکار­سازی آماری معناداری تغییر روند دماها از آزمون ناپارامتری من – کندال استفاده شد. براساس نتایج به­دست آمده تأثیر گرمایش جهانی بر روی دمای حداکثر در ماه‌های سرد سال همچون ژانویه، دسامبر و نوامبر خیلی کمتر بوده و بیش‌ترین نمود آن در فصول بهار و تابستان بیشتر در ایستگاه‌های جنوبی مانند آبادان، اهواز و شیراز دیده می‌شود. فرآیند ذکرشده در بررسی دوره‌ای دمای سرد و گرم سال نیز مشهود است و تأثیرپذیری دمای دوره‌ی گرم ایستگاه‌های مطالعه شده از گرمایش جهانی نسبت به دوره‌ی سرد بیشتر بوده و بیانگر افزایش دمای دوره‌ی گرم سال می‌باشد. در این بین تعدادی از ایستگاه‌ها نیز مانند ایستگاه انزلی، ارومیه و خرم‌آباد در برخی ماه‌ها از گرمایش جهانی تأثیرپذیری معکوس داشته و در دماهای حداکثر آن‌ها افت دیده می­شود. این امر در نتایج حاصل‌ شده از تحلیل‌های دوره‌ای نیز مشاهده می­گردد. تغییرات روند دمای حداکثر ایستگاه­های مورد بررسی بیانگر معناداری آن در ماه­های تابستان می باشد. روند تغییرات ماه­های ژوئیه، آگوست و سپتامبر معنی دار بوده که این فرآیند در ایستگاه­های جنوبی بیشتر نمایان است. بررسی معناداری تغییر روند دمایی صورت گرفته در دوره­های(سرد و گرم) ایستگاه­های مورد بررسی نشان دهنده معناداری آن در دوره گرمایی می­باشد.
یوسف قویدل رحیمی، منوچهر فرج زاده اصل، سلماز مطلبی زاد،
دوره 16، شماره 40 - ( 1-1395 )
چکیده

این تحقیق به شناسایی، طبقه‌بندی و تحلیل سینوپتیک امواج سرمایی منطقه شمال غرب ایران پرداخته است. با استفاده از شاخص نمرات استاندارد شده دمای حداقل در طی دوره آماری 2010-1951 امواج سرمایی طبقه بندی شده و بر اساس شدت وقوع طبقه بندی گردیده اند. از بین امواج سرد وقوع یافته در منطقه شمال غرب ایران، سردترین موج شناسایی شده از هر طبقه برای تحلیل سینوپتیک انتخاب گردید و نتایج تحلیل سینوپتیک امواج سرد منتخب نشان داد که الگوی فشار حاکم در طول ایام حاکمیت امواج یاد شده، وضعیت پرفشار در سطح زمین و ناوه عمیق در سطوح فوقانی می‌باشد. از نظر استمرار سرما نقش تغییر وضعیت باد مداری به نصف‌النهاری که نشانی از بلوکینک است، بسیار مؤثر می‌باشد. بلوکینگ موجب کاهش سرعت حرکت توده هوای سردی که از طریق وزش سرمایی از عرض‌های بالاتر به شمال غرب سرازیر شده، می‌شود و انواع مختلف امواج سرمایی ایجاد می‌شود. هر چه هوا از عرض‌های بالاتری ریزش کند و سرعت جریان کندتر باشد، موج سرمایی شدیدتر و مستمرتری ایجاد می‌کند.


یوسف قویدل رحیمی، منوچهر فرج زاده اصل، منیره حاتمی کیا،
دوره 16، شماره 42 - ( 7-1395 )
چکیده

نوسان شمالگان یا AO یکی از مؤثرترین الگوهای پیوند از دور زمستانه در نیمکره شمالی است. در این پژوهش به بررسی اثر  نوسان شمالگان یا  AO بر حداقل دمای ماهانه­ی منطقه­ی شمال شرق ایران پرداخته شده است. داده­های مورد نیاز که شامل داده­های کمینه­ی دمای ماهانه 17 ایستگاه سینوپتیک منطقه­ی مورد مطالعه بود، از بخش آمار سازمان هواشناسی کشور دریافت گردید. در تحلیل داده­ها و کشف روابط، عمدتاً روش همبستگی پیرسون مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که بین الگوی پیوند از دور AO و دماهای کمینه منطقه شمال شرق ایران رابطه معنی داری در دوره سرد سال وجود دارد. رابطه یاد شده از نوع منفی و معکوس می باشد و این بدان معنی است که وقتی شاخص عددی مثبت نشان می دهد، دما پایین رفته و برعکس زمانی که شاخص منفی است، دمای منطقه شرق ایران از خود افزایش نشان می دهد. در بین ایستگاه های مورد مطالعه، ارتباط دماهای کمینه و متوسط ماهانه ایستگاه های بیرجند و بجنورد بیش از سایر ایستگاه ها تحت تأثیر الگوی AO دچار نوسان شده و ضرایب همبستگی معنی داری بین دمای کمینه و متوسط ایستگاه های بیرجند و بجنورد با AO مورد محاسبه قرار گرفته است. اثر AO بر دمای متوسط منطقه مورد مطالعه یعنی شمال شرق ایران در سه ماهه ژانویه تا مارس و دو ماهه ژانویه- فوریه و در ماه ژانویه بسیار چشمگیرتر از سایر دوره های زمانی می باشد.


زهرا حجازی زاده، میثم طولابی نژاد، علیرضا رحیمی، نسرین بزمی، عاطفه بساک،
دوره 17، شماره 47 - ( 10-1396 )
چکیده

این تحقیق با هدف مدلسازی تغییرات زمانی-‌ مکانی آلبدو با استفاده از اثر همزمان چند مولفه از جمله: رطوبت لایه سطحی خاک (Wetness)، ابرناکی(Cloudiness)، توپوگرافی و تراکم پوشش گیاهی(NDVI) با استفاده از مدل MEERA2 با قدرت  تفکیک 50 در 50 کیلومتر طی سال­های 2000 تا 2010 در گستره­ی ایران مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل فضایی مقادیر آلبدو در گستره ایران نشان داد که بیشترین مقدار در طول جغرافیایی 44 تا 45 درجه شرقی به میزان 2/8 تا 3/3 و کمترین مقدار بازتابش نیز بین 52 تا 53 درجه طول­ شرقی یعنی دامنه های شرقی رشته کوه­های زاگرس به میزان 1 تا 1/5 واحد به ثبت رسیده است. از نظر رتبه استانی نیز بیشترین بازتابش به میزان 0/25واحد مربوط به استان ایلام می باشد و سپس استان فارس به مقدار 0/24 واحد در رتبه بعدی قرار گرفته است. کمترین میزان آلبدو نیز به استان­های گیلان و سپس مازندارن با مقادیر 0/17 و 0/19 واحد اختصاص دارد. همچنین نتایج حاصل از تحلیل زمانی در مقیاس فصلی نشان داد که بیشترین مقدار آلبدو در پهنه ایران در فصل زمستان به مقدار 0/26 واحد و حداقل مقدار بازتابش در فصل بهار با 0/23 واحد به ثبت رسیده است. در مجموع با توجه به عوامل مورد استفاده، می­توان گفت که مناطق غرب و مرکز کشور دارای بیشترین؛ و مناطق شمال و شمالغرب کشور دارای کمترین آلبدو هستند.
 

چنور محمدی، منوچهر فرج زاده، یوسف قویدل رحیمی، عباسعلی علی اکبربیدختی،
دوره 18، شماره 48 - ( 1-1397 )
چکیده

هدف این مطالعه تخمین دمای هوای میانگین ماهانه با استفاده ازداده های دمای سطح زمین، شاخص تفاضلی نرمال شده پوشش گیاهی، عرض جغرافیایی، ارتفاع، شیب و کاربری اراضی در دوره زمانی 2015-2001 است. علیرغم برخی تشابهات فضایی بین الگوهای فضایی دمای هوا و دمای سطح زمین، این دو متغیر تغییرپذیری کاملا متفاوتی دارند بطوریکه ضریب تغییرپذیری دمای هوا چهار برابر دمای سطح زمین به دست آمد. همچنین نتایج تحلیل حاکی از این است که در زمستان ارتفاع نقش کلیدی را در توزیع پراکندگی اختلافات دمای سطح زمین ودمای هوا دارد، در حالیکه در دیگر فصول نقش شیب و پوشش گیاهی مشخص تر است. پس از مشخص کردن الگوهای فضایی دمای سطح زمین و دمای هوا، اقدام به تخمین دمای هوا از طریق مدل های رگرسیون با وضوح فضایی 0.125 درجه گردید.  پایین ترین مقدار خطا در ماه های نوامبر و دسامبر با ضریب تبیین 70 درصد و خطای استاندارد 1 درجه سانتیگراد به دست آمد. همچنین حداکثر خطا در فاصله ماه های می تا آگوست  با ضریب تبیین 59 تا 63 درصد و خطای استاندارد 1.6 درجه سانتیگراد محاسبه گردید که در سطوح 0.05 معنی دار هستند. به علاوه نتایج حاصل از ارزیابی هر ماه نشان داد که تخمین دمای هوا در ماه های سرد (نوامبر، دسامبر، ژانویه، و فوریه و مارس) دارای دقت بیشتری است. با در نظر گرفتن کاربری های مختلف، بالاترین ضریب تبیین به مناطق آبی و شهری با ضریب تبیین 96 تا 99 درصد در ماه های گرم و پایین ترین ضریب تبیین به جنگل مخلوط و علفزار با ضریب تبیین 15 تا 36 درصد در ماه های سرد مربوط است.

علیرضا رحیمی، علیرضا کربلائی درئی، محمدرضا کربلائی،
دوره 18، شماره 49 - ( 1-1397 )
چکیده

هدف از پژوهش حاضر، تعیین راستای استقرار و شیب بهینه برای نصب پنل فتوولتاییک در شهرستان کاشان می باشد که برای این منظور با استفاده از موقعیت جغرافیایی منطقه، روابط و مدل فیزیکی Masters Gilbert تابش دریافتی خورشید بر سطح پنل، محاسبه شد، نتایج این پژوهش نشان میدهد که میزان تابش دریافتی بر سطح کلکتور در راستای جنوب و در  شیب های مختلف، در 64 درصد از مواقع سال، بیشتر از تابش روی سطح پنل نصب شده در راستای جنوب شرق یا غرب با زاویه شیب های مختلف است. بیشترین میزان تابش در آزیموت رو به جنوب در شیب 30 و 40 درجه می باشد، آزیموت جنوب شرقی-غربی (30 درجه) تقریبا شبیه به  آزیموت جنوب است و تنها درراستای جنوب شرقی- غربی، در فصل تابستان، شیب های نزدیک به قائم، تابش بیشتری نسبت به جنوب دریافت می‌کنند. میزان تابش دریافتی بر سطح پنل در راستای جنوب شرقی- غربی (آزیموت 60 درجه) در شیب های مختلف در 87 درصد از مواقع سال بیشتر از تابش روی سطح پنل نصب شده در راستای شرق یا غرب (آزیموت 90 درجه) با زاویه شیب های مختلف است.  با مقایسه نتایج ، مشخص می شود که راستای نصب پنل فتوولتاییک هر چه از جنوب به سمت شرق  یا غرب تغییر کند، شدت تابش در روزهای سال کاهش بیشتری خواهد داشت، بیشترین بازده ی تولید انرژی فتوولتاییک در شهرستان کاشان در راستای رو به جنوب، و با زاویه نصب پنل فتوولتاییک 30 درجه نسبت به خط افق می باشد. همچنین
علیرضا انتظاری، فاطمه میوانه، خسرو رضایی، فاطمه رحیمی،
دوره 18، شماره 51 - ( 4-1397 )
چکیده

آسایش و عدم آسایش حرارتی انسان از طریق شاخص‌های تئوری و تجربی زیادی محاسبه می‌شوند که داده‌های ورودی این شاخص‌ها بسیاری از عناصر آب و هوایی از جمله سرعت باد، درجه حرارت، رطوبت، تابش خورشید و غیره می‌باشد. در مطالعه حاضر از داده‌های روزانه درجه حرارت، سرعت باد،رطوبت نسبی و ابرناکی شهر مشهد بین سال‌های1392-1383 استفاده شده است. ابتدا پارامتر Tmrt در محیط نرم افزار Ray Man محاسبه و با استفاده از نرم افزار Bioklima مقادیر شاخص‌های UTCI وPMV استخراج گردید. نتایج مطالعه نشان می‌دهد که شدیدترین تنش‌های سرمایی بر اساس شاخص PMV در فصل زمستان و اواخر فصل پاییز مشاهده می‌شود. و شاخص UTCI نیز در ماه‌های دی و بهمن بیشترین تنش سرمایی را دارند. با وجود توانایی شبکه‌های عصبی، پیش بینی عملکرد آینده شبکه (تعمیم یافتگی) به سادگی امکان‌پذیر نیست و لذا مدل جدیدی در این مقاله ارائه گردیده که از شبکه‌های عصبی مبتنی بر ماشین بولتزمان محدود شده یا شبکه‌های عصبی باور عمیق بهره گرفته است. با بکارگیری این ساختار، معیارهای میانگین مربعات خطای استاندارد (MSE) و میانگین مطلق درصد خطا (MAPE) محک خوردند و برای 7 شاخصه حاصل از داده‌های گردآوری شده که سه شاخصه مربوط به زمان وقوع شرایط آب و هوایی و سایرین، شاخص‌های حرارتی آسایش انسان است، در سیستم ارزیابی گردید. ارزیابی با تقسیم داده‌ها به بخش‌های آموزشی و آزمایشی و به ترتیب به نسبت‌های دوسوم، پنجاه درصد و یک سوم صورت پذیرفته است و دو محک MSE و MAPE محاسبه شدند. عملکرد سیستم پیشنهادی در پیش بینی وضعیت آسایش حرارتی انسان مطلوب بود.
 
nk href="moz-extension://8b922523-7922-435a-ac74-8ddb59e9beaf/skin/s3gt_tooltip_mini.css" rel="stylesheet" type="text/css" >
یوسف قویدل رحیمی، منوچهر فرج زاده، اسماعیل لشنی زند،
دوره 18، شماره 51 - ( 4-1397 )
چکیده

هدف از این پژوهش بررسی تغییرات زمانی توفان های گـرد وغبـار خرم آباد از سال 1951تا 2015 است. بدین منظور داده­های مربوط به فراوانی وقوع روزهای توام با توفان گرد و غبار از سازمان هواشناسی کشور دریافت و پس از تنظیم به صورت سری­های زمانی ماهانه، فصلی و سالانه مورد تحلیل قرار گرفت. در این مطالعه از روش­های تحلیل آمار توصیفی، تحلیل روند خطی و پلی نومیال و آزمون ناپارامتری من­کندال به منظور بررسی تغییرات زمانی فراوانی وقوع توفان­های گرد و غباری ایستگاه خرم­آباد استفاده شد. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که تمرکز ماهانه فراوانی وقوع توفان­های گرد و غباری ایستگاه خرم­آباد در سه ماهه مه، ژوئیه و ژوئن است و بر این اساس از ماه اردیبهشت تا تیر (مه تا ژوئیه) بر فراوانی وقوع توفان­های گرد و غباری ایستگاه خرم­آباد افزوده می­شود که این موضوع با فصل گرما و خشکی منطقه ارتباط دارد. در بازه فصلی غیر از ماه پائیز که دارای فراوانی وقوع توفان­های گرد و غباری چندانی نیست در بقیه فصول خصوصاً فصل بهار و تابستان تمرکز فصلی فراوانی وقوع توفان­های گرد و غباری ایستگاه خرم­آباد قابل مشاهده است. تحلیل روند تغییرات زمانی فراوانی وقوع توفان­های گرد و غباری ایستگاه خرم­آباد نشان داد که در اغلب ماه­های سال و سه فصل بهار، تابستان و پائیز و همچنین در بازه سالانه تغییرات زمانی فراوانی وقوع توفان­های گرد و غباری ایستگاه خرم­آباد معنی­دار بوده و با شیب نسبتاً زیادی در حال افزایش است.

فریبا اسفندیاری درآباد، مسعود رحیمی، خداداد لطفی، الهامه عبادی،
دوره 20، شماره 57 - ( 4-1399 )
چکیده

تغییرات مورفولوژیکی و عرضی رودخانه قزل اوزن در طی سال­های اخیر مشهود بوده و مشکلاتی را ایجاد کرده است. در این پژوهش آشکاری سازی تغییرات کناری رودخانه قزل اوزن با استفاده از تصاویر ماهواره ای سنجنده های TM  وOLI  لندست 5 و 8 در دوره زمانی 1993 تا 2013 انجام شد و طی آن بازه ای به طول 158 کیلومتر از رودخانه قزل اوزن، با استفاده از روش ترانسکت مورد ارزیابی قرار گرفت. در این روش، خطوطی با فواصل مشخص از هر دو طرف مجرا به‌عنوان خطوط مبنا ترسیم شد. این خطوط برای دوره­های زمانی موردمطالعه ثابت بوده و از این رو جابجایی­های مجرا نسبت به این خطوط به‌صورت کمّی محاسبه گردید. در ادامه جهت بررسی دقیق تر، مجرای بازه مورد مطالعه براساس مورفولوژی و رند تغییرات، به 24 ترانسکت تقسیم بندی شد. نتایج تحقیق نشان داد که میانگین میزان مهاجرت مجرای رودخانه قزل اوزن در طول 20 سال گذشته در حدود 47/4 متر در سال بوده است. بیشترین شدت جابجایی عرضی مجرا بین سال های 1993 تا 2013 به میزان  58/10 متر در سال، مربوط به ترانسکت شماره 16 بود، که  در نتیجه آن 51/52 هکتار بر ساحل سمت راست رودخانه افزوده شده بود. در کل، نتایج نشان داد که در طی دوره 1993 تا 2013، نزدیک 14/207هکتار به ساحل سمت راست رودخانه افزوده و نزدیک به 31/215 هکتار از ساحل سمت راست کاسته گردید.
 

علیرضا رحیمی، نادر ناظمی، جمال الدین هنرور،
دوره 21، شماره 60 - ( 1-1400 )
چکیده

انرژی نقش اساسی در تأمین رفاه خانوارهای شهری و روستایی دارد و اصلاح الگوهای مصرف انرژی علاوه بر متعادل کننده ­های قیمت، مستلزم شناخت و اعمال متغیرهای فرهنگی و اجتماعی  موثر بر الگوی مصرف و صرفه­ جویی است. با توجه به اهمیت صرفه ­جویی در مصرف برق و ارتباط آن با رفتار مصرف­ کنندگان، در پژوهش حاضر به بررسی تفاوت جوامع شهری و روستایی از نظر عوامل موثر بر صرفه­ جویی در مصرف انرژی برق پرداخته شد. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و روش انجام آن توصیفی- تحلیلی است. ابزار گردآوری داده­ها و اطلاعات پرسش­نامه و مصاحبه با خانوارهای شهری و روستایی شهرستان پلدختر می­ باشد. جامعه آماری شامل خانوارهای شهری و روستایی در شهرستان پل‌دختر می­باشد (30012N=). با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه ­گیری تصادفی ساده، 379 خانوار (244 خانوار شهری و 135 خانوار روستایی) انتخاب گردید. در بخش تحلیل داده­ها از آزمون­های تحلیل واریانس و رگرسیون لجستیک استفاده شد. نتایج نشان داد که تفاوت قابل‌توجهی بین عوامل و شاخص­های موثر بر صرفه­ جویی در مصرف برق در مناطق روستایی و شهری وجود دارد. صرفه­ جویی در مصرف برق در مناطق شهری در درجه اول تحت تأثیر عامل فردی و عامل مدیریت رفتار و خرید می ­باشد، درحالی‌که عامل موقعیتی مهم­ترین عامل صرفه­جویی در مصرف برق خانوارهای مناطق روستایی است.


صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Applied researches in Geographical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb