23 نتیجه برای سلیقه
فرزاد شیرزاد، بهلول علیجانی، مهری اکبری، محمد سلیقه،
دوره 0، شماره 0 - ( مقالات آماده انتشار(موقت) 1300 )
چکیده
تغییر اقلیم و گرمایش جهانی از موضوعات بسیار مهم عصر کنونی می باشد. فرآیند تغییر اقلیم به ویژه تغییرات دما و بارش ،مهمترین بحث مطرح در قلمرو علوم محیطی است. تغییر اقلیم به معنای تغییر میانگین ها در دراز مدت است. ایران در محدوده پرفشار جنب حاره در منطقهای خشک و نیمه خشک واقع شده و جنگل هیرکانی ازاین حیث گردنبند سبزی بین دریای کاسپین ورشته کوه البرزمی باشد که در چهل و سومین اجلاس یونسکو، جنگل های هیرکانی به عنوان دومین میراث طبیعی ایران به ثبت رسید. راش از گونه های درختی مهم و صنعتی ترین گونه جنگل های هیرکانی است. منطقه مورد مطالعه در غرب استان گیلان واقع شده است در این پژوهش با استفاده از علم اقلیم شناسی درختی از پهنای دوایر رویشی درختان راش وآمار ایستگاه هواشناسی واقع درمنطقه مورد مطالعه و روش آماری ناپارامتریک من کندال برای بررسی تحلیل روند تغییر اقلیم بر روی سری زمانی حلقه های رشد و روش آماری پیرسون برای ارزیابی همبستگی رشد قطری حلقه های درختان راش با متغیرهای اقلیمی در منطقه اقدام شد. نتایج به دست آمده از سری زمانی حلقه های رشددرختان راش نشان داد که تغییرات حلقه های رشد دارای روندی نزولی و منفی بوده و در سطح5درصدمعنی دار بود. دمای کمینه و میانگین و بیشینه و تبخیردر فصل رشد روندی صعودی داشته و بارندگی سالیانه دارای روندی نزولی بود. با استفاده از روش پیرسون طی برازش همبستگی قطر حلقه های رشد با دما ،برای میانگین ماهیانه در ماههای تیر، مرداد و شهریور همبستگی منفی وبهمن مثبت و میانگین کمینه دما در ماههای تیر، مرداد و شهریور همبستگی منفی و برای میانگین بیشینه دما در ماه بهمن، همبستگی مثبت و در سطح 95%درصد معنی دار بوده و با بارش در خردادماه همبستگی در سطح 95%مثبت ومعنی دار بوده است.
رستگار محمدی، محمد سلیقه، محمد حسین ناصرزاده، مهری اکبری،
دوره 0، شماره 0 - ( مقالات آماده انتشار(موقت) 1300 )
چکیده
چرخندهای برونحارهای با توجه به فراوانی، مدت و شدت آنها از عوامل اصلی بارشهای عرضهای میانه و بالا در سراسر مدیترانه در طی فصل زمستان و پاییز هستند. برای این پژوهش از دادههای شبکهای متغیرهای اقلیمی ECMWF با تفکیک زمانی ۶ ساعته و تفکیک مکانی ۲۵/۰*۲۵/۰ و دادههای بارش ایستگاههای ۴ حوضه آبریز از پایگاه دادههای اسفزاری از سال ۱۹۷۹-۲۰۱۶ استفاده شد. نتایج نشان داد که الگوی اول ناوه مدیترانهای است که بیشترین فراوانی را به میزان 42 درصد دارا میباشد. این الگو فرود آن به علت وجود زبانههای از پر ارتفاع که به حالت مانع عمل میکند باعث عمیق شدن کم ارتفاع مدیترانه شده است و محور آن تا روی دریای سرخ کشیده شده است، به دلیل برخورد زبانههای کم ارتفاع و پر ارتفاع درروی منطقه ناپایداری تشدید شده و بیشترین بارشها را در میان الگوها باعث شده است. الگوی چهارم که کمترین فراوانی را به میزان 10 درصد را دارا میباشد، الگوی ناوهای بادهای غربی است که در روی دریای خزر عمیق شده اما به علت قرارگیری پر ارتفاع در جنوب منطقه مانع ورود کم ارتفاع شده و در بخش شمالی منطقه موردمطالعه مستقرشده است و منحنی ها در شمال منطقه حالت مداری دارند درنتیجه چرخندهای کمتری وارد منطقه شده و منجر به کمترین بارش در بین الگوها شده است. نتایج نشان داد که در زمستان درصد فراوانی چرخندهای هسته گرم نسبت به درصد چرخندهای هسته سرد افزایش پیداکرده است در مقابل در پاییز درصد فراوانی چرخندهای هسته گرم نسبت به هسته سرد کاهش پیداکرده است. در دهه اخیر هم از فراوانی رخداد تعداد چرخندها و هم از شدت چرخندها نسبت به دو دهه گذشته کاسته شده است. ازلحاظ مکانی غرب منطقه موردمطالعه ازلحاظ چرخندزایی همیشه فعال بوده است و از پاییز بهطرف زمستان مکانهای چرخندزایی هم بهتدریج فعالتر میشوند.
مهناز صادقی، زهرا حجازی زاده، محمد سلیقه،
دوره 0، شماره 0 - ( مقالات آماده انتشار(موقت) 1300 )
چکیده
هدف از این پژوهش افزایش آگاهی و انعطاف پذیری نسبت به تغییرات آبوهوایی و اثرات آن بر محیطزیست از طریق آموزش می باشد. در گام اول برای دستیابی به بازتولید داده های اقلیمی و مقایسه سناریوهای مدل گردش عمومی جو از سه فراسنج مهم اقلیمی شامل بارش، دمای کمینه و دمای بیشینه استفاده شد و نیز جهت پیش بینی داده ها از نرم افزارSDSM بهره گرفته شد. در این پژوهش از دو ایستگاه زابل و چابهار طی دوره آماری 1961-2005 استفاده شد. برای مقایسه نتایج به دست آمده مدل گردش عمومی CanESM2 که در گزارش پنجم IPCC آمده از، سه سناریوی RCP2.6 و RCP4.5 و RCP8.5 در دوره زمانی 2020-2050 مورد استفاده قرار گرفت. نتایج مدل CanESM2 نشان داد حداقل و حداکثر دما و نیز بارش در ایستگاه های مورد مطالعه به ترتیب در دوره های آینده روند افزایشی و کاهشی خواهند داشت به عبارتی اثرات تغییرات اقلیمی آشکارتر خواهد شد. در گام دوم با توزیع پرسشنامه از دبیران و دانش آموزان شهرهای زابل و چابهار در بخش آموزش تحقیق به عمل آمد؛ نتایج اعتبار سنجی آزمون آلفای کرون باخ حاکی از آن است که این پرسشنامه از روایی و پایایی خوبی برخوردار بود. انتخاب جامعه آماری به شکل هدفمند انجام شد؛ یعنی از مجموع مدارس مرتبط مدارسی به شکل هدفمند با صلاحدید اساتید انتخاب شد و نیز مورد ارزیابی و پرسش قرارگرفت. واکاوی نتایج پرسشنامههای مربوط به دبیران و دانشآموزان نشان داد فرضیه پژوهش، با توجه به آزمون تی مورد تایید قرار گرفت.نتایج حاصل از تحلیل و مقایسه پرسشنامههای مربوط به دبیران و دانشآموزان گویایی بیشترین تاثیر تغییر اقلیم بر بخش های مختلف شهر زابل بوده است
محمد رادمان، محمد سلیقه، محمدحسین ناصرزاده،
دوره 0، شماره 0 - ( مقالات آماده انتشار(موقت) 1300 )
چکیده
با هدف بررسی وضعیت روند و تغییرات آبدهی رود کارون، سه زیر حوضه زز، بازفت و بشار از سرشاخه های این رود انتخاب شدند. دلیل انتخاب این حوضه ها، نزدیکی به کانون های آبگیر زاگرس میانی و نیز قرار گرفتن در بالادست سدها بوده است.
تمامی داده های مورد نیاز (از سال آبی 57-1356 تا 96-1395) از شرکت مدیریت منابع آب ایران دریافت شدند و با آزمون های کولموگروف اسمیرنف، چولگی و کشیدگی داده ها و همبستگی پیرسون مورد بررسی قرار گرفتند. سپس، آزمون رگرسیون خطی جهت پی بردن به تاثیر دما و بارش بر دبی رودها و آزمون من ـ کندال جهت مشخص شدن روند و نقاط جهش، انجام شدند. نتایج بررسی داده ها نشان داد که همه آن ها در شرایط نرمال قرار دارند اگر چه تا حدودی از کشیدگی و چولگی برخوردارند. در آزمون همبستگی پیرسون نیز مشخص شد بین داده های هواشناسی و هیدرومتری، همبستگی وجود دارد.
مدل رگرسیون مورد استفاده، تغییرات میان بارش و دبی را (بر خلاف دما و دبی) به خوبی نمایان کرده است. از سوی دیگر، کارکرد بالای مدل در تبیین تغییرات دبی نسبت به بارش را شاهد هستیم. طبق نمودارهای رگرسیون، روند نزولی بارش و دبی و افزایشی دما در هر سه حوضه مشهود است.
در آزمون من ـ کندال، روند معنادار افزایشی دما در حوضه های بازفت و بشار، روند کاهشی دبی در حوضه های بازفت و بشار و روند کاهشی بارش در حوضه های زز و بازفت به چشم می خورد و به جز دمای حوضه زز، در متغیرهای همه حوضه ها جهش نیز رخ داده است.
حسین یاوری، محمد سلیقه،
دوره 11، شماره 20 - ( 3-1390 )
چکیده
هدف از این تحقیق بررسی سطوح رخداد وارونگی دما و تاثیر آن بر روی آلودگی هوای شهر تهران است. بدین منظور ابتدا برای 5 ایستگاه انتخابی سطح شهر تهران، طی سالهای 1383 تا 1387، 100 روز از روزهایی که ایستگاه¬ها بیشترین میزان آلودگی را داشته¬اند انتخاب گردید و وضعیت وارونگی در سطوح 900 تا 300 هکتوپاسکال در روزهای آلوده با استفاده از نمودارهای Skew-T و نقشه¬های فشار سطح زمین، 500 هکتوپاسکال و امگای سطح 850 هکتوپاسکال مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان داد که بین 73 تا 5/85 درصد میزان آلودگی در ایستگاه¬های سطح شهر تهران ناشی از وارونگی دما بوده است. از طرفی دیگر نتایج نشان داد وارونگی¬های دمایی شهر تهران متاثر از سامانه¬های فشار و تشعشع زیاد سطح زمین است. از نظر میزانCO، PM10 و SO2 ایستگاه آزادی آلوده¬ترین ایستگاه بوده اند. از نظر NO2 ایستگاه شهر ری آلوده¬ترین و از نظر میزان غلظت O3 ایستگاه شهرری آلوده¬ترین ایستگاه بوده است. با اینکه جهت باد غالب تهران از غرب به شرق است اما درآلودگی های ناشی از وارونگی، به دلیل سرعت کم جریان هوا، باد تاثیر زیادی در پالایش هوا ندارد. همچنین از نظر توزیع فضایی آلودگی، در مرکز و غرب از شرق بیشتر است. بعلاوه از شمال به جنوب تهران، بر میزان غلظت آلاینده¬های NO2 و O3 افزوده می گردد و از میزان غلظت آلاینده¬های CO، PM10 و SO2 کاسته می شود.
محمد سلیقه، بهلول علیجانی، قدیر دل آرا،
دوره 11، شماره 23 - ( 12-1390 )
چکیده
هدف تحقیق تحلیل فضایی بارش فصل مرطوب سال در استان اردبیل می باشد. بدین منظور از مدل زنجیره مارکف استفاده شد. مدل زنجیره مارکف حالت خاصی از مدل هایی است که در آنها حالت خطی یک سیستم به حالتهای قبلی آن بستگی دارد. پس از تهیه داده ها در محدوده استان، مطابقت داده ها با مدل مورد ارزیابی، و سپس رابطه روزهای متوالی دو روزه، سه روزه و... مورد آزمون قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان داد که نسبت دوره های خشک به کل دوره مورد مطالعه بسیار زیاد و دوره های خشک و مرطوب کوتاه مدت بیشتر از دوره های خشک و مرطوب بلند مدت اتفاق می افتد. بارش به جز در ایستگاه خلخال در سایر ایستگاه ها تداوم ندارد، و معمولأ از بارش های کوتاه مدت و منقطع برخوردارند. روابط بین بارشهای متوالی 2 روزه و چند روزه بسیار کم و احتمال هر یک از بارشها ی 1روزه 9/51% ، 2روزه 3/24% ، 3 روزه 7/11% 4روزه 7/5% ، 5روزه 6/2% ، 6روزه 4/1% ، 7روزه 9/0% بوده است.
زهرا حجازی زاده، ابراهیم فتاحی، محمد سلیقه، فاطمه ارسلانی،
دوره 13، شماره 29 - ( 6-1392 )
چکیده
سیگنال های اقلیمی، الگوهای بزرگ مقیاسی از ناهنجاری های گردش و فشار هوا میباشد که در محدوده جغرافیایی وسیع گسترش یافته است. این سیگنال ها در توجیه رفتار اقلیم از اهمیت زیادی برخوردارند. در این پژوهش ارتباط بارش با سیگنال های اقلیمی(AO, NAO,SOI, ENSO) در ناحیه مرکزی ایران مورد بررسی قرار گرفته است. داده های سیگنال ها از پایگاه داده های NCEP استخراج گردید و مجموعه داده های بارش ماهانه نیز از مرکز خدمات ماشینی سازمان هواشناسی کشور دریافت شد. داده ها ماهانه طی دوره ی آماری 30 ساله، بین سال های 1978 تا 2008 بوده است. در نهایت با بکارگیری روش شبکه عصبی مصنوعی، مدل های شبیه سازی شده برای بازه های 0، 3 و 6 ماهه محاسبه شد و نتایج نشان داد از بین سیگنال های مورد مطالعه سیگنال ENSO در مناطقNINO1.2 و NINO3 بر بارش منطقه مورد مطالعه تاثیر معنی داری دارد و تاخیر 3 و 6 ماهه موجب قوی شدن ضریب همبستگی شاخص انسو در مناطق NINO1.2 و NINO3 با بارش ایستگاه های مورد مطالعه شده است. همچنین تاخیر 6 ماهه باعث منفی شدن ضریب همبستگی بین شاخص انسو در مناطق NINO1.2 و NINO3 است. مطابق با مدل های ارئه شده، سیگنال انسو در مناطق NINO1.2 و NINO3 می تواند به عنوان پیش بینی کننده بارش در کنار سایر پارامترهای تاثیر گذار مورد استفاده قرار گیرد و سایر سیگنال های اقلیمی مورد مطالعه تاثیر معنی داری بر بارش ایستگاه های مورد مطالعه ندارد.
زهرا حجازی زاده، محمد سلیقه، یدالله بلیانی، سیدمصطفی حسینی، محمدحسن ماهوتچی،
دوره 13، شماره 30 - ( 9-1392 )
چکیده
در این پژوهش از پارامترهای اقلیمی و زمینی جهت مکان یابی مساعد کشت درخت زیتون که شامل عناصر: مجموع بارش سالانه، درجه روزهای رشد درخت زیتون(GDD)، رطوبت نسبی، ساعات آفتابی، دمای سالانه، دمای حداقل سرد ترین ماه سال(ژانویه) با طول دوره اماری 23 ساله از سالهای( 2008-1986)میلادی و پارامترهای زمینی درصد شیب، جهت شیب و ارتفاع با استخراج از مدل رقومی ارتفاع جهت مطالعه استفاده شده است. برای بررسی عناصر اقلیمی از 11 ایستگاه داخل و 4 ایستگاه مجاور بعنوان نقاط کمکی جهت پهنه بندی اقلیمی بهره گرفته شد. در ادامه با بهره گیری از نیازهای رویشی و اثر گذاری و بررسی های کارشناسی (شرایط اقلیمی – زمینی ) کشت زیتون، لایه های اطلاعاتی کلاسه بندی و ارزش وزنی هریک از پهنه ها مشخص شد. نهایتا با روی هم گذاری و تقاطع لایه های اطلاعاتی به روش ارزش وزنی طبقه بندی شده ی مخدوم نقشه نهایی که پتانسیل های اقلیمی – زمینی مناسب را برای کشت زیتون در استان فارس نشان می داد تهیه گردید. نتایج نهایی حاصل از این پژوهش نشان دهنده این واقعیت است که نقش هریک از عناصر موثر در کشت زیتون متفاوت بوده و پنج عنصر اقلیمی بارش سالانه، درجه- روزهای رشد، دمای سالانه و حداقل دمای سردترین ماه سال (ژانویه)و رطوبت نسبی باتوجه به وزن دهی کارشناسانه و منابع علمی مرتبط در فرایند کشت درخت زیتون اثر گذار تر و سهم و قابلیت بیشتری را نشان می دهند. همچنین از طریق انطباق لایه های وزن گذاری شده با در نظر گیری میزان اهمیت هریک از لایه ها ی موثر در فرایند کشت در محیط GIS، امکان شناخت میزان مطلوبیت مناطق جهت کشت این درخت باغی ارزشمند شناسایی شده است.
اسماعیل احمدی، زهرا حجازی زاده، بهلول علیجانی، محمد سلیقه، حسن دانایی فرد،
دوره 15، شماره 36 - ( 3-1394 )
چکیده
افزایش مواجهه با تغییر(پذیری) اقلیم، افزایش آسیبپذیری را در پی دارد و جامعه ای که ظرفیت سازگاری کم و حساسیت اقلیمی بالایی دارد مستعد آسیب بیشتر است. کاهش آسیبپذیری به سیاست و استراتژیهای سازگاری وابسته است و طراحی و ارزیابی این استراتژیها به اندازهگیری آسیبپذیری اقلیمی نیاز دارد. در این مطالعه با هدف توسعه شاخص آسیبپذیری اقلیمی، ابتدا نمرهی عامل مواجهه با تغییر(پذیری) اقلیم برای ایستگاههای زابل، زاهدان، ایرانشهر و چابهار در دو دورهی پنجساله محاسبه شد. سپس نمرات عوامل ظرفیت سازگاری و حساسیت اقلیمی به کمک دادههای سرشماری و سالنامههای 1385 و 1390 استانهای کشور تعیین شد. با توجه به ماهیت مسئله آسیبپذیری و عوامل موثر آن، بر مبنای مدل ضربی- نمایی، شاخص آسیبپذیری اقلیمی طراحی شد. سپس برای چهار محدوده و کل استان، شاخص و درجات آسیبپذیری محاسبه شد. نتایج نشان داد هر چند ظرفیت سازگاری استان نسبت به قبل بیشتر شده ولی به دلیل افزایش مواجهه و حساسیت اقلیمی، میزان آسیبپذیری 3/16 درصد بالاتر رفته است. مساحت محدودههای خیلی زیاد آسیبپذیر از 5/57 درصد به 100 درصد کل استان افزایش یافته که بیانگر گسترش فضایی آسیبپذیری میباشد. نتیجهی کلی اینکه کاهش آسیبپذیری نیاز به سنجش دقیق و مستمر آن، افزایش ظرفیت سازگاری و کاهش حساسیتهای اقلیمی دارد.
حکیمه بهبودی، محمد سلیقه، علی بیات، اکرم ذاکری، فاطمه جمالی،
دوره 15، شماره 36 - ( 3-1394 )
چکیده
پهنه بندی آب وهوایی و شناخت نواحی همگن اقلیمی امری ضروری جهت آمایش سرزمین و برنامه ریزی های منطقهای می باشد. هدف از این مطالعه مقایسه تفاوت های اقلیمی سه منطقه جغرافیایی ایران، ناحیه ساحلی خزر، ناحیه کوهستانی و ناحیه خشک داخلی که در محدوده استان های مازندران، سمنان، تهران، قزوین، قم و مرکزی جای می گیرد است. روش کار در این تحقیق، بررسی داده های آب و هوایی 56 ایستگاه سینوپتیک و کلیماتولوژی و 19 عنصر اقلیمی با استفاده از مدلهای خوشه بندی و تحلیل عاملی است. بدین منظور یک ماتریس با ابعاد 19*56 و با آرایش R تشکیل و به عنوان پایگاه داده برای ناحیه بندی مورد استفاه قرار گرفت. با اعمال تحلیل عاملی بر مبنای تحلیل مولفه های اصلی و با چرخش متعامد واریماکس مشخص شد که در اقلیم این سه منطقه، چهار عامل رطوبتی، دمایی، غباری و تندری موثر می باشند که در مجموع بیش از 85 درصد از واریانس اقلیم منطقه را تبیین میکنند. با انجام تحلیل خوشه ای سلسله مراتبی و با روش ادغام وارد بر روی ماتریس نمرات عامل ها، چهار ناحیه اصلی و چندین خرده ناحیه شناسایی شدند. نواحی اصلی عبارتند از ناحیه گرم و خشک بیابانی، ناحیه کم بارش دامنه ای، ناحیه سرد و نیمه پربارش کوهستانی و در نهایت ناحیه معتدل و پر بارش. بررسی نواحی چهارگانه با شرایط محلی و منطقه ای نشان می دهد که همسایگی با منابع رطوبتی مانند دریای خزر و پیکربندی ناهمواری ها مانند ارتفاعات رشته کوه البرز نقش تعیین کننده ای در شکل گیری خرده نواحی شمال ایران دارند.
یدالله بلیانی، محمد سلیقه، حسین عساکره، محمدحسین ناصرزاده،
دوره 15، شماره 37 - ( 6-1394 )
چکیده
بارش از سرکش ترین عناصر اقلیمی به شمار می رود. بنابراین شناخت رفتار نوسانی آن از ضروریات برنامه ریزی محیطی (آگاهی از رفتار آشکار و نهان)، این متغیر کلیدی می باشد. الگوسازی روند و تکنیک تحلیل طیفی یکی از روش های مناسب جهت درک رفتار آشکار و نهان، برای استخراج و تحلیل نوسان های اقلیمی با طول موج های مختلف است.دراین راستا تکنیک تحلیل طیف اندازه ای از توزیع واریانس را در امتداد تمامی طول موج های ممکن سری زمانی به دست می دهد. در این پژوهش از آمار 37 ایستگاه حوضه های آبریز مند و حله(اعم از باران سنجی و سینوپتیک) از بدو تاسیس تا سال 2011میلای که حداقل 30 سال آمار داشتند، جهت بررسی و تحلیل چرخه های بارش سالانه بهره گرفته شده است. براین اساس،ابتدا الگوسازی در خانوداه چند جمله ایها برای شناسایی روند بارش سالانه(الگوی خطی یا سهمی) ایستگاهها در منطقه مورد ارزیابی قرار گرفت.در ادامه نیز با استفاده از تکنیک تحلیل طیفی دوره نگارهای بارش سالانه با فاصله اطمینان 95 درصد برای هر یک از ایستگاههای منطقه مورد مطالعه برآورد و چرخه های معنی دار در طول سری های زمانی بارش حوضه استخراج گردید. بر پایه یافته های این پژوهش مشخص شد که درتمامی ایستگاههای حوضه، بارش سالانه دارای روند کاهشی می باشند، و در این میان 11 ایستگاه با توجه به معنی داری آماری از الگوی روند خطی و سهمی تبیعیت می نمایند، و حاکی از یک رفتار کاهشی در بارش سالانه ایستگاههای مورد مطالعه است.در ادامه نیز مشخص شد که با استفاد ه از تکنیک تحلیل طیفی چرخه های 3-2 ساله ، 10- 3 ساله و گاها چرخه های با دوره بازگشت 10ساله و بالاتر بر بارش حوضه حاکم می باشد. بطوری که میزان چرخه های 3-2ساله بصورت فضایی نیز در تمامی منطقه مورد مطلعه دارای بیشترین رخداد بازگشت بارش سالانه می باشند.
محسن حمیدیان پور، عباس مفیدی، محمد سلیقه، بهلول علیجانی،
دوره 16، شماره 43 - ( 10-1395 )
چکیده
در این مطالعه به منظور آشکارسازی نقش توپوگرافی بر ساختار باد سیستان، از مدل اقلیمی منطقه محدود RegCM4 استفاده شد. با بهره گیری از مدل، چهار تجربه متفاوت با تفکیک افقی 20 کیلومتر اجرا شد که در هر تجربه شرایط متفاوتی از ناهمواری ها در نظر گرفته شد. در تجربه نخست، ناهمواری ها به شکل واقعی مورد استفاده قرار گرفت. در سه تجربه دیگر، مدل به ترتیب با حذف کوههای خراسان جنوبی، حذف کوههای خراسان (جنوبی، رضوی و شمالی) و حذف تمامی کوه های شرق فلات ایران (کوه های خراسان و افغانستان) به اجرا در آمد. یافته ها بیانگر آن است که باد سیستان یک پدیده اقلیمی چندمقیاسه است که هم در مقیاس همدید و هم در مقیاس های متوسط و محلی قابل تحلیل می باشد. شبیه سازی ها، مبین آن است که، ناهمواریهای منطقه علاوه بر تاثیرگذاری بر جهت باد، بر شدت آن نیز تأثیرگذارند. در مقیاس همدید، شیب فشار بین سامانههای کمفشار پاکستان و پرفشار ترکمنستان منجر به شکل گیری یک جریان شمالی گسترده بر روی منطقه میگردد. در مقابل، واداشت های مکانیکی و گرمایشی حاصل از استقرار کوه ها، ویژگیهای مقیاس متوسط جریان هوا در ترازهای زیرین، بویژه شکل گیری و تداوم رودبادهای تراز زیرین را در مرزهای شرقی ایران رقم میزنند. نتایج مطالعه بیانگر آن است که، واداشت های مکانیکی ناشی از استقرار کوه ها، عامل اصلی تشکیل و تداوم دو هسته رودباد تراز زیرین یکی در حوالی دشت آتیشان و دیگری بر جانب شمالی دریاچه هامون (باد سیستان واقعی) می باشد. در این میان، شکل گیری و تداوم هسته رودباد بر جانب شمالی دریاچه هامون، بیش از همه، به واداشت های مکانیکی کوه های خراسان جنوبی وابسته است. بررسی گرمایش دررو نیز مبین آن است که، هستههای بیشینهی گرمایش و سرمایش از ناهمواریهای منطقه پیروی مینمایند، به طوری که با حذف کوه ها، ضمن حذف این هسته های گرمایی، ساختار محلی جریان در مرزهای شرقی کشور دچار تغییرات اساسی می گردد.
محمد سلیقه، محمدحسین ناصرزاده، تهمینه چهره آرا ضیابری،
دوره 16، شماره 43 - ( 10-1395 )
چکیده
دراین پژوهش ارتباط بین شاخص های NCPI و CACO با بارشهای فراگیر پاییز سواحل خزر مورد بررسی قرار گرفت. در این راستا از دو سری منبع داده، افرودیت و ایستگاهی استفاده گردید. روزهای که بیشتراز میانگین بلند مدت خود ایستگاه بارش داشتند و دربیش از60(آفرودیت) تا 75 درصد(ایستگاهی) منطقه در این روز بارش با شرط اول رخ داده بود. بعنوان روز بارش فراگیر انتخاب گردید . سپس داده های فشار سطح دریای این روزها ، استخراج و برای گروه بندی نقشه های آن، از تحلیل خوشه ای به روش وارد استفاده گردید. سپس از هر خوشه یک روز به عنوان نماینده آن خوشه، انتخاب شد و موردتحلیل سینوپتیک قرار گرفتند. نتایج حاکی از آن بود که در همه الگو ها یک پرفشار بر بالای خزر یا خود حضور دارد یا زبانه ی پرفشار بر روی خزر کشیده شده است،که موجب ایجاد جریانات به صورت شمالی شده و به دلیل ذاتا سرد خود در برخورد با دریای نسبتا گرم، به تدریج در حال حرکت به سمت جنوب رطوبت جذب کرده و ناپایدار می گردد . البته نباید این نکته را فراموش کرد که در الگوهای بررسی شده در هر سه الگو، عوامل دینامیکی در سطح بالا موضوع فوق را تشدید کرده و به ناپایداری کمک نموده و بارش فراگیر را ایجاد کرده اند. در ادامه، شاخص های پیوند از دور مذکور به صورت روزانه، استخراج شدند و سپس ارتباط آنها با بارش های فراگیر سواحل شمالی کشور مورد بررسی قرار گرفت که حاکی از ارتباط معنا دار سری زمانی این شاخص ها با سری زمانی فصل پاییز است، به گونه ای که NCPI با ایستگاه های مورد تحقیق ارتباط معنا دار مستقیم و CACO با آنها ارتباط معنا دار معکوس نشان می داد. از طرفی بررسی آنومالی شاخص ها در روزهای فاقد بارش و روزهای بارشی، با تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی آن توکی انجام، که نتیجه آن حاکی از آنومالی معنا دار شاخص ها در روزهای فاقد بارش و بارشی بود.
ناصح قادری، بهلول علیجانی، زهرا حجازی زاده، محمد سلیقه،
دوره 18، شماره 48 - ( 1-1397 )
چکیده
گندم محور اصلی اقتصاد استان کردستان است. نوسان سالانه عملکرد گندم دیم استان تحت تاثیر عناصر اقلیمی محل 4/11 برابر است. در تحقیق حاضر نقش متغیرها و شاخصهای آگروکلیمایی بر عملکرد گندم در استان کردستان بررسی شد. دادههای بازهی 31 ساله مربوط به سطح کاشت، تولید، خسارات و عملکرد گندم در 10 منطقه و عناصر اقلیمی در مقیاس ساعتی، روزانه، دههای، ماهانه فصلی و سالانه مربوط به 22 ایستگاه سینوپتیک گردآوری و همبستگی بین متغیر عملکرد گندم و 128 متغیر مستقل تعیین شد. اثر متغیرها بر عملکرد گندم با رگرسیون چند متغیره -همزمان و گام به گام- سنجش شد. متغیرها تحلیل فضایی شدند و مدل فضایی عملکرد گندم برای استان و شهرستانها معرفی شد. نتایج تحقیق نشان داد عناصر اقلیمی با 99 درصد اطمینان پراکنش فضایی متفاوت دارند. بیشتر متغیرهای مستقل هر کدام منفردا اثر معنادار بر عملکرد گندم دارند، اما در مدل گام به گام 7 متغیر و شاخص آگروکلیمایی از جمله تعداد روزهای بارانی سال، جمع درجه ساعت دمای کمتر از oC 11- مرحله جوانه زنی تا پنجه دهی، میزان بارندگی سالیانه و مقدار بارش دهه پنجم سال زراعی عوامل تعیین کننده عملکرد گندم دیم هستند. تفاوت مکانی متغیرها و عملکرد حتی در یک تیپ اقلیمی معنادار است. ضریب تغییرات عملکرد در مناطق بانه و مریوان کمتر از سایر شهرستانها و در بیجار و دیواندره بیش از سایر نقاط استان است. بیشترین میزان عملکرد در منطقه کامیاران بانه و مریوان و کمترین عملکرد در منطقه سنندج و بیجاراست. تولید گندم در منطقه بیجار ریسک بالاتری داشت.
طیبه دهقانی، محمد سلیقه، بهلول علیجانی،
دوره 18، شماره 49 - ( 1-1397 )
چکیده
جهت آشکارسازی تغییر اقلیم از شاخص های اقلیمی متنوعی می توان استفاده کرد که غالبا دما و بارش مدنظر قرار گرفته است. به منظور بررسی اثر تغییر اقلیم بر میزان آب قابل بارش در سواحل شمال خلیج فارس اقدام به شبیه سازی آب قابل بارش برای دوره 2017 تا 2050 بر اساس سناریوی RCP4.5 مدل Hadcm3 گردید. جهت تحلیل سری زمانی گذشته و حال آب قابل بارش و آشکار سازی روند این سری زمانی از داده های پایگاه NCEP/NCAR با رزولوشن 0/125 درجه قوسی استفاده گردید. تحلیل سری زمانی آب قابل بارش با استفاده از دو آزمون تخمین گر شیب SENS و آزمون من-کندال انجام شد. نتایج بیانگر آن بود که سری زمانی سالانه آب قابل بارش منطقه روند افزایشی داشته است، هر ساله، 0/05 میلی متر، آب قابل بارش افزایش داشته و به سمت همگونتر شدن میل کرده است، این میزان افزایش در سطح اطمینان 0/95 معنی دار بوده است. میزان افزایش آب قابل بارش در نواحی شرقی منطقه بالاتر از سایر نواحی بوده است. قبل از سال 1989 نوسانات متعددی در سری زمانی آب آن در منطقه مشاهده شده اما هیچ کدام در سطح اطمینان 0/95 معنی دار نبوده است اما از سال 1989 به بعد روند افزایش معنی داری در سطح اطمینان 0/95 داشته است. این رفتار زمانی مکانی آب قابل بارش در واقع می تواند در پاسخ به افزایش دمای عمومی منطقه رخ داده باشد و می توان آن را به عنوان نمایه تغییر اقلیم در منطقه مدنظر قرار داد.
علی محمدپورزیدی، بهلول علیجانی، محمد سلیقه، محمدصالح گرامی،
دوره 19، شماره 52 - ( 1-1398 )
چکیده
هدف از این پژوهش آشکارسازی وجود و یا عدم وجود روند در بارش نسبت به ارتفاع و شناسایی رفتار محلی بارش استان مازندارن است. بدین منظور از دادههای بارش 32 ایستگاه (سازمان هواشناسی و وزارت نیرو)، طی دوره آماری 1988-2010 استفاده گردید. برای بدست آوردن روند بارش از روش تحلیل رگرسیونی استفاده شد و برای شناسایی رفتار محلی بارش، روش آمارفضایی مورد استفاده قرار گرفت.روند بارش استان براساس با 11 مدل مورد برازش قرار گرفت و دو مدل رگرسیون توان تعدیل شده و رگرسیون درجه سوم بهترین مدل شناخته شد.که به ترتیب دارای کمترین خطای استاندارد 264.23 و264.48و دارای ضریب همبستگی 0.62- 0.63می باشد.نتایج بدست آمده از رفتار بارش ، بر وجود روند در محدوده مورد مطالعه تاکید دارد.نتایج تحلیل فضایی بارش استان نشان دهنده این است که بارش در استان مازندران دارای الگوی خوشهای با ارزش بالا میباشد. براساس روش موران محلی و لکههای داغ ، سواحل غربی تا ارتفاع 700 متری دارای نمره z مثبت و خوشه های با ارزش بالا، در سطح اطمینان 99 درصد است. این محدوده 15 درصد از کل استان را شامل می شود. محدوده ارتفاعات جنوبی نیز نمره z منفی و خوشه های با ارزش پایین با سطح اطمینان 99 درصد را نشان می دهد. این محدوده نیز در حدود 20 درصد از کل استان را شامل می شود. حدود 65 درصد از مساحت استان نیز عدم وجود روند معنی داری را نشان می دهد. نتایج رگرسیون موزون جغرافیایی به خوبی نشان دهند این موضوع است که بارش استان و ارتفاع دارای رابطه معناداری می باشد.که خود این موضوع رفتار بارش استان از غرب به شرق درخصوص رفتار بارش و راتفاع را بازگو می کند.
|
|
مجتبی شاه نظری، زهرا حجازی زاده، محمد سلیقه،
دوره 20، شماره 59 - ( 10-1399 )
چکیده
در این تحقیق ضمن بررسی شرائط اقلیمی در دوره حاضر و تحلیل شرائط حرارتی و بارش و میزان تابش دریافتی از خورشید ،بر اساس داده های روزانه ایستگاههای سینوپتیکی که در منطقه ، قدمت ثبت داده های هواشناسی حداقل 30 ساله را داشتند. شرائط حاضر تحلیل گردید . با توجه به شرائط محیطی لازم برای رشد گیاه برنج و در دست داشتن اطلاعات فنولوژیکی گیاه برنج و آستانه های حرارتی پائین و بالا دمائی آن ، و همچنین مقادیر درجه – روز مورد نیاز این گیاه برای تکمیل چرخه حیاتی خود و انجام فرایند فنولوژیکی آن به منظور تولید اقتصادی ،تقویم مناسب زراعی در شرائط فعلی تعیین گردید. این تقویم در فاصله بین ماههای فروردین تا تیرماه بین استانها متغیر بوده است .بر اساس شرائط حرارتی فعلی و احتمال گرم شدگی کره زمین در دهه های آینده ، خروجی های مدل3MCdaH تحت سناریو ، به کمک مدل LARS-WG5 ریزمقیاس گردید . در این مطالعه سالهای 1990-1969را به عنوان دوره پایه و سالهای 2065-2046 را به عنوان دوره آینده مورد بررسی و شرایط حرارتی و بارشی برای دوره آتی شبیه سازی گردید. خروجی به دست آمده با شرائط دمائی مناسب رشد گیاه در منطقه مورد مطالعه مورد بررسی و مقایسه قرار داده شد . نتایج نشان داد که تقویم زراعی برنج در استانهای گیلان و مازندران با تفاوتهائی به سمت زمستان شیفت خواهند یافت . با توجه به شرائط دمائی متفاوت استان گلستان تقویم زراعی آن به سمت بهار حرکت خواهد نمود.
فرشاد پژوه، محمد سلیقه، مهری اکبری، محمد دارند،
دوره 21، شماره 62 - ( 7-1400 )
چکیده
هدف از انجام این پژوهش شناسایی پراکنش فضایی شار همگرایی رطوبت تجمعی عمودیVertically Integrated) Moisture Flux Convergence) ( بر روی جو ایران است. برای نیل به این هدف از دادههای ماهانه شبکهای ECMWF طی بازه زمانی 1/1979 تا 12/2013 بهره گرفته شد. در ابتدا بر پایهی میزان نم ویژه موجود در جو، وردسپهر به سه لایهی پایینی (1000-850 hPa)، میانی (775-700 hPa) و بالایی (600-500 hPa) تقسیم شد. بهمنظور دستیابی به تغییرات فضایی VIMFC بر روی ایران از روشهای خودهمبستگی فضایی موران جهانی و لکههای داغ در سطح معناداری 90، 95، 99 و 99/99 درصد بهره برده شد. نتایج این پژوهش نشان داد که پراکنش فضایی VIMFC در ایران در طی لایه اول وردسپهر و بهویژه در طی ماههای گرم سال دارای الگوی خوشهای بالاست و در ماههای سرد سال و در لایه سوم وردسپهر، الگوی خوشهای کاهش مییابد. بر اساس شاخص لکههای داغ در لایه اول وردسپهر مناطق کم ارتفاع، در لایه دوم وردسپهر مناطق مرتفع کوههای البرز، زاگرس و مرکزی و در لایه سوم وردسپهر مناطق بادپناه کوههای مرکز و شرق ایران دارای الگوی خودهمبستگی فضایی مثبت (نقاط داغ) است. یافتهها بیانگر آن است که در فصل زمستان و پاییز در طی دوره دوم (2013-1999) گسترهی نقاط داغ VIMFC کاهش قابلتوجهی را نسبت به دوره اول موردبررسی (1998-1979) بر روی ایران نشان میدهد.
علی سعادت، محمد سلیقه، محمدحسین ناصرزاده،
دوره 21، شماره 63 - ( 10-1400 )
چکیده
هدف از این پژوهش مطالعه تأثیر تغییرات اقلیمی بویژه افزایش دما بر میزان بارش موثر در استان لرستان در با استفاده از روش USDA است. جهت مقایسه شرایط، در دوره قبل و بعد از تغییر اقلیم دو بازه زمانی 5 ساله که بازه زمانی اول 1369تا 1373 و بازه زمانی دوم از 1393 تا 1397 انتخاب شدند. نتایج نشان داد میزان بارش در بازه زمانی اول بیش از بازه زمانی دوم بوده است. فراوانی روزهای بارش، در دوره بعد از تغییر اقلیم، کاهشی بوده است، دما در بازه زمانی دوم افزایش یافته است. تبخیر در بازه زمانی دوم بیشتر شده است. رطوبت نسبی در بازه دوم نسبت به بازه اول کاهش یافته و سرعت باد نیز افزایش نشان داد. با بررسی روند تغییرات دادهها، مشخص شد تغییر اقلیم، باعث افزایش غیر یکنواختی بارش، در دو مقیاس مکانی و زمانی در منطقه مورد مطالعه شده است. به روش ویبول، خشکسالیهای ناشی از وقوع بارش موثر، محاسبه شد؛ و احتمال رخداد بارش موثر در حداقل 5 بازه زمانی آورده شد؛ و نشان داد؛ که در سال 1369 و 1396 رخداد بارش موثر، در منطقه ناچیز بوده؛ لذا اثرپذیری آن زیاد بوده است. همچنین با مدل دوبیف، بارش موثر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت؛ و سالهای با حداقل بارش موثر، برای کشت دیم، با علامت مثبت، یعنی شرایط متناسب و منفی یعنی شرایط نامطلوب به ثپت رسید. بر اساس ضریب خطی، روند بارش در سه ایستگاه خرم آباد، الیگودرز و بروجرد، نشان داد؛ در هر سه ایستگاه، روند کاهشی بوده است. در بررسی توزیع جغرافیایی بارش موثر، نشان داد، در بخش جنوب و جنوب شرقی استان، ضریب بارش موثر، بیشتر از بقیه قسمتهای استان می باشد؛ این ضریب به سمت شمال غرب استان، کاهش می یابد؛ کاهش ضریب بارش موثر بیشتر به دلیل افزایش تبخیر، به این سمت می باشد. تغییرات رخ داده در متغیرهای اقلیمی مورد بررسی بیان کننده این موضوع بود که تحت تأثیر تغییر اقلیم، بارش موثر در منطقه مورد مطالعه کاهش یافته است. کاربرد این مقاله در امور کشاورزی و حفظ منابع آبهای زیر زمینی، که حیات طبیعی وابسته به آن است، مورد توجه می باشد.
مهناز عزیز ابراهیم، محمد سلیقه، محمد حسین ناصرزاده، بهلول علیجانی،
دوره 22، شماره 64 - ( 1-1401 )
چکیده
هدف این مطالعه بررسی تغییرات و جابهجاییهای احتمالی در فصول اقلیمی ایران با توجه به تغییر اقلیم است. دادههای دما، رطوبت نسبی، فشار بخار آب، باد و ابرناکی برای 36 ایستگاه، طی 40 سال از سازمان هواشناسی دریافت شد. دادهها به دو سری 20 ساله تقسیم شدند تا امکان مقایسه فراهم شود. دادههای روزانه دمای هر سری زمانی با نرم افزار Spss خوشه بندی، سپس با در نظر گرفتن توالیهای 7 روزه، آغاز و پایان فصول مشخص شد. زمانهای تعیین شده از طریق مدل ریمن مورد آزمون قرار گرفت. نتایج حاصل از مقایسه فصول در دو سری زمانی حاکی از آن بود که در تمامی ایستگاهها تغییرات در فصول اقلیمی از ناچیز تا چشمگیر رخ داده است. فصول طبیعی در ایران با فصول تقویمی تطابق ندارد و تغییرات اقلیمی بویژه تغییر دما طی دهه های اخیر باعث جابه جایی و کوتاه و بلند شدن فصلها شده است. با وجود اینکه آغاز و پایان فصلها به طور کلی با تاریخهای تقویمی آنها مطابقت ندارد، اما عمده روزهای این فصلها در دورههای تقویمی آن رخ میدهند. تغییرات رخ داده تنها بر روی طول فصول تاثیر نداشته و این جابه جایی ها باعث تغییر در کیفیت فصول اقلیمی نیز شده است.