4 نتیجه برای نجفی
- محمد رضا قربانی پارام، - پویان شهابیان، - وحید دینارانی، - روناک نجفی،
دوره 0، شماره 0 - ( مقالات آماده انتشار(موقت) 1300 )
چکیده
کیفیت محیط شهری از شاخص های مهم توسعه هر شهر محسوب می شود. در این زمینه نوع الگوی قابل استفاده در شهرها می تواند تاثیرگذاری زیادی داشته باشد که شهرسازی بیوفیلیک با توجه به ارتباط و محوریت آن با طبیعت، از مهمترین این الگوها است. هدف این تحقیق تببین معیارهای کیفیت محیط شهر تهران با توجه به مولفه های شهرسازی بیوفیلیک است. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر گردآوری داده ها از طریق روش پیمایشی است. ابزار تحقیق پرسش نامه بوده که روایی آن از طریق جامعه نخبگان تایید و پایایی آن نیز با ضریب آلفای کرونباخ بیشتر از 70/0 تایید شد. جامعه آماری تحقیق را نیز کارشناسان و متخصصان شهری اعم از دانشگاهیان و کارشناسان شهر تهران تشکیل داده اند .با توجه به نبود آمار در این زمینه، محدودیت های کرونایی و هزینه ای، تعداد 120 کارشناس به عنوان حجم نمونه تعیین شد. نتیجه تحقیق نشان داد که شاخص های ساختاری-کارکردی، محتوایی و کالبدی-فضایی کیفیت محیط شهری تهران بر اساس شهرسازی بیوفیلیک در سطح کمتر از 05/0 معنادار بوده اند. بررسی میانگین و جهت معناداری بیانگر ضعیف بودن این شاخص ها و عدم توجه به شهرسازی بیوفیلیک در برنامه ریزی این شهر است. همچنین نتایج مدلسازی معادلات ساختاری تایید نمود که شاخص های ساختاری-کارکردی، محتوایی و کالبدی-فضایی شهرسازی بیوفیلیک می تواند در ارتقاء کیفیت محیط شهری تهران موثر باشد که بیشترین تاثیرگذاری و تببین نیز مربوط به شاخص ساختاری –کارکردی با تبیین 34/0 بوده است. بنابراین شهرسازی بیوفیلیک در الگوی برنامه ریزی شهر تهران مورد تاکید نبوده است اما نتایج از تاثیرگذاری آنها در بهبود کیفیت محیط این شهر در صورت استفاده اشاره دارد.
محمد رضا ثروتی، منیژه قهرودی تالی، عابد گل کرمی، اسماعیل نجفی،
دوره 14، شماره 32 - ( 3-1393 )
چکیده
آبکندزایی فرآیندی پیچیده است که به وسیله بسیاری از عوامل کنترل می شود و وابسته به آستانه هایی است که زمینه ایجاد آن را فراهم کرده اند. تبیین و ابداع مدل مناسب برای پیش بینی مکانی شکل گیری و گسترش آبکندزایی و مشخص کردن آستانه های ژئومورفولوژیکی موثر بر آن و نیز پهنه بندی این فرآیند از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بر این اساس در این پژوهش با استفاده از منابع موجود، در حوضه آبریز کچیک در شمال شرق استان گلستان با مساحت 8/3598 هکتار، با حضور در منطقه 35 آبکند نمونه انتخاب شد. مشخصات کمی و مورفومتری آنها یادداشت گردید. پس از بررسی تصاویر ماهواره ای و نقشه های پایه، در محیط GIS برای 9 عامل ژئومورفولوژی موثر در آبکندزایی نقشه تولید گردید و سهم و میزان هر آبکند از هر عامل ژئومورفولوژی از نقشه های تولیدی بدست آمد. سپس نقشه های تولیدی به دو سطح درگیر آبکند و غیر درگیر تبدیل گردید. در پایان با تولید جدول مربوطه برای هر عامل و هم پوشانی نقشه ها، نقشه نهایی و آستانه ها مشخص گردید. نتایج این پژوهش نشان داد کلیه عوامل ژئومورفولوژی به میزان دامنه اثرگذاری و آستانه های شان در شکل گیری و گسترش آبکند در منطقه مشارکت دارند.
اسماعیل نجفی، امیر صفاری، عزت الله قنواتی، امیر کرم،
دوره 24، شماره 73 - ( 4-1403 )
چکیده
ژئومورفولوژی با فرآیندها و اشکال سطح زمین در ارتباط است و هرگونه فعالیت انسان، از جمله احداث پلها منجر به تغییرات کمی و کیفی حرکت و جابجایی مواد و انرژی جنبشی شده و سیستم ژئومورفیک را تحت تأثیر قرار دهد، موردتوجه و دخالت ژئومورفولوژیستها است. همچنین بهعنوان علمی سیستمینگر، میتواند واقعیتهای محیطی را که بهصورت فرآیندها و فرمها در طبیعت عینیت یافتهاند، موردمطالعه و بررسی قرار دهد و نتیجه و برونداد آنها را بهصورت فضایی در قالب نقشه و مدل، معرفی و تشریح نماید. نوع پژوهش حاضر، کاربردی و روش پژوهش توصیفی– تحلیلی و مبتنی بر نتایج رساله دکتری با عنوان "مدلسازی ژئومورفولوژیکی احداث پلها در مسیلهای شهری (مطالعه موردی: کلانشهر تهران)" است. نتایج پژوهش، حاکی از قابلیت و کاربرد علم ژئومورفولوژی در مدلسازی و مکانیابی بهینه و احداث پلها، در جهت ایجاد امنیت و رفاه بیشتر شهروندان، کاهش هزینهها و جلوگیری از خسارات مالی و جانی ناشی از تخریب و مکانیابی نامناسب چنین سازههایی در مسیل–روددرههای شهری و سایر محیطهای طبیعی است. همچنین این پژوهش ضمن غنا بخشیدن به ادبیات حوزه موردبحث، نقش و کاربرد ژئومورفولوژی در مکانیابی و احداث بهینه پلها در مسیلهای شهری را بررسی، تبیین و مدلسازی مفهومی کرده است.
واژگان کلیدی: ژئومورفولوژی، مدل مفهومی، مسیل-روددرههای شهری، احداث پل.
1. نویسنده مسئول: دامغان، میدان دانشگاه، پردیس ابوریحان، دانشکده علوم زمین
اسماعیل نجفی، ابوالفضل فرجی منفرد، مهدی احمدی،
دوره 25، شماره 76 - ( 1-1404 )
چکیده
گسترش مناطق کوهستانی و بیابانی در سرزمین ایران، سبب شده تا پدیدههای شناخته شده ژئومورفولوژیکی نیز، رخنمون نماید. مخروطافکنه از جمله این پدیدههایی هستند که در مناطق مختلف پراکنش یافتهاند. شناسایی عوامل به وجود آورنده و آگاهی از تأثیرات آنها میتواند انسان را در کنترل و محدود نمودن برخی از مخاطرات طبیعی و همچنین آمایش بهینه سرزمین کمک کند. در این پژوهش سعی شد از طریق بررسی شواهد موجود مخروط افکنهها به ارزیابی وضعیت فعالیتهای تکتونیکی در جنوب دامنههای رشتهکوه خرقان در شمال شرق استان همدان پرداخته شود؛ بنابراین در ابتدا روند گسترش مخروطافکنههای منطقه (متشکل از دو مخروطافکنه گوزلدره و کرفس و چندین مخروطافکنه کوچک) با استفاده از نقشهها و نرمافزارهای مختلف ترسیم شد، سپس به ارزیابی شواهد موجود در خصوص فعالیت تکتونیک پرداخته شد. نتایج بهدستآمده نشان میدهد که در بعضی از قسمتها تکتونیک فعال (مثل قسمت شرقی مخروطافکنه گوزلدره) و در بعضی مناطق غیرفعال (الگوی قرارگیری مخروطافکنههای کوچک در محدوده بین مخروط کرفس و گوزلدره) است. شواهد دیگر در بستر و حاشیه مخروطافکنه گوزل نشان از تغییرات زمین ساختی در اثر فعالیت گسلهای فعال در قسمت شرقی منطقه است که الگوی حرکت آبراهههای را در بستر رودخانه تغییر داده و منجر به تخریب و کاوش قسمتهای کناری رودخانه شده است. همچنین الگوی زهکشی و عمق برش در سطوح مخروط افکنهها از وجود فعالیت نسبی زمینساخت در مخروط افکنهها است. جایگاههای تهیه شده نشان از دورههای آرام و فعال در دورههای مختلف زمینشناسی در منطقه موردمطالعه است. بهطوریکه ابتدا با یک دوره آرام طولانیمدت شروع و سپس جنبشهای زمینساخت فعالیت کرده و در ادامه با نوسانهایی ادامه پیداکرده است