قاسم عزیزی، مصطفی کریمی احمدآباد، زهرا سبکخیز،
دوره 4، شماره 4 - ( جلد 4، شماره 5 پائیز و زمستان 1383-بهار و تابستان 1384- 1384 )
چکیده
این مقاله سعی دارد ضمن مطالعه روند دمای چند دهه اخیر در ایران به ارتباط این روند با افزایش گاز Co2 جو بپردازد. به همین منظور ابتدا ایستگاههایی که دارای آمار بلند مدت ( از سال 1958، به علت اینکه دادههای Co2 ازاین سال در دسترس هستند ) بودند انتخاب گردیده و در مرحله بعد از بین آنها، ایستگاههایی که بیش از دو سال پی در پی فاقد آمار ( به علت حساسیت مطالعه تغییر اقلیم ) بودند از تحلیل کنار گذاشته شدهاند، در نهایت تمام بررسیها بر روی 12 ایستگاه انجام گرفته است. در این پژوهش برای تعیین صحت دادهها از آزمون خود همبستگی مرتبه اول و ران تست استفاده شده است. از آزمون ناپارامتریک من کندال جهت تعیین میزان، جهت و معنی داری روند استفاده گردیده. طبق نتایج پژوهش در اکثر ایستگاههای موردمطالعه ( ایستگاههای سینوپتیک ) روند افزایشی دما با شدتهای مختلف مشاهده شده، به طوری که ایستگاههای آبادان و شاهرود بدون روند، ایستگاههای اصفهان، تبریز، کرمان از روند مثبت با شدتی ضعیف، ایستگاههای بابلسر و زنجان از روند مثبت با شدت متوسط، ایستگاههای یزد ، کرمانشاه، مشهد از روند مثبت با شدت نسبتا بالا، ایستگاههای تهران و بوشهر از روند مثبت با شدت بالا و ایستگاه انزلی از روند منفی با شدت متوسط برخوردار بودهاند. و با توجه به اینکه میزان Co2 جو در این مدت روندی افزایشی داشته است به نظر می رسد روندهای مشاهده شده در ایستگاهای مذکور نیز از افزایش Co2 متاثر گردیده است.
لیلا شریفی، سعید بازگیر، حسین محمدی، علیرضا دربان آستانه، مصطفی کریمی احمدآباد،
دوره 20، شماره 57 - ( 4-1399 )
چکیده
در یک سامانه ی کشاورزی، تولید محصول با شرایط اقلیمی مرتبط است. بنابراین، فهم عمیق تر تأثیر تغییرات اقلیمی مناطق بر میزان تولید، تضمین کننده امنیت غذای جهان می باشد. گندم از راهبردیترین محصولات زراعی بوده و بررسی جوانب مختلف تولید آن از ضروریات هر جامعه کشاورزی می باشد. طبق مطالعات، تولید گندم تحت تأثیر متغیرهای مختلفی از جمله زیست محیطی، فردی و اجتماعی، اقتصادی و تکنولوژیکی است. این پژوهش با هدف برآورد میزان اثر این متغیرها در تغییرات تولید گندم در اقلیمهای مختلف استان فارس انجام شده است. دادههای مورد نیاز از طریق نمونه گیری طبقه ای تصادفی چندمرحله ای و طی 522 پرسشنامه تکمیل شده از طریق مصاحبه حضوری با کشاورزان استان گردآوری و تحلیل شده است. سنجش نگرش کشاورزان در طیف لیکرت بوده و از توابع تولید کاب داگلاس، ترانسندنتال و ترانسلوگ برای برآورد میزان تأثیر متغیرها استفاده شده است. نتایج حاصل از مقایسه متغیرهای مؤثر در سه تابع کاب داگلاس، ترانسن دنتال و ترانسلوگ؛ برتری ترانسلوگ را نشان می دهد. از دیدگاه کشاورزان استان در تابع ترانسلوگ، به ترتیب؛ رطوبت خاک در زمان کشت (0/69)، بارش مؤثر در فصل رشد (0/68) و در تاریخ کشت (0/66)، موج گرمایی در زمان برداشت (0/63)، بارش آسیب زننده (0/59)، سود حاصل از تولید گندم (0/51)، تحصیلات کشاورز (0/49)، کیفیت خاک (0/49) و روش کشت (0/49) با ضریب تعیینهای ذکر شده در کنار آنها؛ مهمترین عوامل تبیین کننده تولید گندم در استان فارس می باشند. متغیرهای مستقل در تابع ترانسلوگ، 92 درصد از تغییرات تغییرات تولید گندم در استان فارس را تبیین می کنند.