جستجو در مقالات منتشر شده


704 نتیجه برای نوع مطالعه: پژوهشي

زیبا کدخدایی، حمیدرضا رخشانی نسب، مجتبی رخشانی نسب،
دوره 25، شماره 79 - ( 10-1404 )
چکیده

یکی از رویکردهای معاصر گردشگری، استفاده از فضای مجازی و فناوری اطلاعات در گردشگری است که نگرش جدیدی به گردشگری ایجاد کرده و مرزهای بین دنیای واقعی و فضای مجازی از میان برداشته است. در این راستا هدف پژوهش حاضر، بررسی قابلیت‌های  فضای مجازی در توسعه گردشگری شهرستان کنارک میباشد. این پژوهش از نظر هدف، «کاربردی» و از نظر ماهیت و روش، «توصیفی- تحلیلی» میباشد همچنین شیوه گردآوری اطلاعات «اسنادی و پیمایشی (پرسشنامه)» است. جامعه آماری موردمطالعه در حوزه متخصصان میباشد که با استفاده از روش دلفی دو مرحلهای، 35 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردید. روایی محتوایی پرسشنامه توسط اساتید و پایایی آن با آزمون آلفای کرونباخ در سطح 0.852 محاسبه و تأیید شد. برای تجزیه‌وتحلیل اطلاعات از آزمون  تیتکنمونهای، تحلیل مسیر و تکنیک دیمتل (DEMATEL) استفاده شده است. نتایج آزمون تی‌تکنمونهای نشان داد که فضای مجازی با میانگین 4.22 از حد مبنای (3) بیشتر می‌باشد بنابراین فضای مجازی بر توسعه گردشگری شهرستان کنارک تأثیر گذاشته است. نتایج حاصل از تحلیل مسیر حاکی از آن میباشد که زیرساخت فناوری اطلاعات با ضریب 608/ دارای بیشترین تأثیر و تجارت الکترونیکی با ضریب 250/ دارای کمترین تأثیر بر توسعه گردشگری شهرستان کنارک میباشد. نتایج حاصل از تکنیک DEMATEL نشان داد از بین شاخصهای مؤثر بر گردشگری شهرستان کنارک، شاخص بستر مخابراتی با مقدار 5.971 بیشترین تعامل و شاخص اطلاعرسانی با مقدار 5.671 کمترین تعامل، شاخص شبکه اجتماعی با مقدار 1.402 مؤثرترین عامل و شاخص بستر مخابراتی با مقدار 2.088- تأثیرپذیرترین عامل هستند. با توجه به نتایج حاصله میتوان نتیجه گرفت که با ایجاد زیرساختهای فناوری و معرفی جاذبههای شهرستان کنارک از طریق برنامههایی مانند (تلویزیون، سایتهای خبری و ...) توسعه این شهرستان محقق میشود.

ماهرخ قضایی، نازفر اقازاده، احسان قلعه، الهامه عبادی،
دوره 25، شماره 79 - ( 10-1404 )
چکیده

کمبود منابع‌ آب‌ سطحی سبب ‌برداشت بی‌رویه ‌از ‌آب زیرزمینی در‌ بسیاری از نقاط ‌جهان و افت شدید ‌سطح ‌سفره‌های ‌آب زیرزمینی ‌شده ‌است. با افزایش روزافزون جمعیت برداشت ‌بی‌رویه از ‌این ‌منابع بیشتر ‌شده و ‌این ذخایر‌ طبیعی با ‌‌تهدید ‌جدی مواجه‌ شده‌اند. از ‌طرفی تغییرات‌‌ کاربری ‌اراضی ‌بر ‌روی ‌منابع‌ آب ‌زیرزمینی‌ مؤثر ‌بوده ‌و‌ کمیت ‌و‌ کیفیت ‌آب‌های ‌زیرزمینی را‌ تحت ‌تأثیر‌ قرار ‌می‌دهد. پژوهش حاضر به منظور پایش سطح آب‌های زیرزمینی با استفاده از تصاویر ماهواره‌ای و رابطه‌ای که می‌تواند با کاربری اراضی داشته باشد، انجام شد. جهت دست‌یابی به نتیجه موردنظر با استفاده از روش شی‌ءگرا نقشه طبقه‌بندی کاربری اراضی برای هر دو سال استخراج شد و سپس به منظور پایش سطح تراز آب‌های زیرزمینی نقشه سطح آب‌های زیرزمینی منطقه مورد مطالعه برای هر دو سال با روش گوسی (Gaussian) که دقیق‌ترین روش شناخته شد، استخراج گردید. بررسی‌ها نشان داد که رابطه قوی و معناداری بین کاربری اراضی و سطح آب‌های زیرزمینی وجود دارد. نتایج نشان داد که بیشترین میانگین تراز آب در سال 1380 برای کاربری کشاورزی آبی با 34.2 متر و کمترین میانگین تراز آب برای محدوده پهنه‌ی آبی با 15.02 متر و بیشترین میانگین تراز آب در سال 1395 متعلق به کاربری کشاورزی آبی با 37.08 متر و کمترین میانگین تراز آب مربوط به کاربری جنگل با 15.99 متر می‌باشد.
 
 
حمید صالحی، محمد معتمدی، عزت الله مافی،
دوره 25، شماره 79 - ( 10-1404 )
چکیده

بر اساس شبیه‌سازی مدل اقلیمی می‌توان انتظار داشت که تا سال 2100 دمای کره زمین 1 تا 5/5 درجه سانتی‌گراد افزایش یابد. با توجه به پیامدهای تغییر اقلیم، شناخت این پدیده به منظور داشتن استراتژی خاص برای کاهش اثرات آن مسئله مهمی می‌باشد. جهت بررسی روند تغییر اقلیم با استفاده از روش من کندال مورد ارزیابی قرار گرفت و با توجه به معیارهای انتخاب شده مؤثر بر فضای سبز، شاخص سازگاری فضای سبز برای شهر سبزوار تا دهه 2040 محاسبه گردید. تغییرات فضای سبز شهری با استفاده از تصاویر ماهواره‌ای و شاخص NDVI مورد ارزیابی قرار گرفت. کاهش وسعت فضای سبز به همراه گسترش محدوده شهری در دوره موردبررسی به روشنی قابل مشاهده است (در طی دوره آماری مورد مطالعه که منطبق بر دوره تاریخی مدل‌های اقلیمی و داده‌های مشاهداتی شهر سبزوار می‌باشد). همچنین این بررسی نشان داده افزایش دما در دهه آینده (2030-2021) با شدت بیشتری ادامه خواهد یافت. در گام بعد اقدام به محاسبه سرانه فضای سبز شهری گردید. با توجه به نتایج حاصل از بررسی داده‌های اقلیمی، ایجاد فضای سبز متناسب با تغییر اقلیم، می‌تواند در جهت سازگاری شهر سبزوار با تغییر اقلیمی نقش مؤثری داشته باشد. استفاده از فضای سبز سازگار با اقلیم و تغییرات آن باعث کاهش گازهای گلخانه‌ای می‌شود و اقلیمی مناسب‌تر برای انسان و فعالیت‌های آن فراهم می‌سازد. با توجه به رشد افقی شهر و میزان رشد جمعیت مقدار سازگاری از 0.48 (در دوره پایه) به 0.32 در دوره 2030 -2021 کاهش خواهد یافت. در نتیجه مجموعاً حاصل نتایج نشان می‌دهد میزان سازگاری فضاهای سبز شهری سبزوار در وضعیت نامطلوبی قرار دارد و این میزان سازگاری در مواجه با روند افزایشی تغییرات اقلیمی پایین است.

صدیقه محمدپناهی، حمیدرضا وارثی، مسعود تقوایی،
دوره 25، شماره 79 - ( 10-1404 )
چکیده

استفاده از تحلیل ساختاری پیشران‌های توسعه، به برنامه‌ریزی در جهت درک بیشتر وضعیت توسعه‌یافتگی استان‌ها کمک می‌کند و در جریان تصمیم‌گیری بهتر یاری می‌رساند تا به تعادل منطقه‌ای نزدیک‌تر شود. بدین منظور شهرستان‌های ده‌گانه استان ایلام ازلحاظ شاخص‌های ترکیبی توسعه در قالب 44 شاخص بررسی شدند. این پژوهش از لحاظ هدف‌گذاری به‌عنوان یک مطالعه کاربردی و از لحاظ روش‌شناسی به شیوه «توصیفی تحلیلی» و براساس روش‌های جدید آینده‌پژوهی، تبیینی می‌باشد. داده‌های نظری با روش اسنادی و داده‌های تجربی از روش پیمایشی تهیه شده است. در تهیه پیشران‌های توسعه از روش مطالعات اسنادی و پویش محیطی و داده‌های تجربی با تکیه بر روش پیمایشی براساس روش دلفی استخراج شده است. در پردازش اطلاعات از روش تحلیل اثرات متقابل ساختاری در نرم‌افزار MIC MAC استفاده شده است. یافته­ها از نظر تحلیل اثرات متقابل، بیانگر پراکندگی نیروهای پیشران در وضعیتی پیچیده و بینابین از اثرگذاری و اثرپذیری است؛ نظام خوشه­بندی پیشران­ها حاکی از تمرکز پیشران­های تأثیرگذار و تنظیمی است. از میان 44 نیروی پیش­برنده توسعه، پیشران­های اثرگذار توسعه عبارت‌اند از مرزی بودن استان ایلام و نحوه تصمیمات مدیران است. نتایج پژوهش نشان می‌دهد که توسعه در سطح استان ایلام نه‌تنها نامتعادل است، بلکه روند عدم تعادل در جهت نابرابری بیشتر عمل می‌کند و تنها با برنامه‌ریزی بهتر و جامع‌تر می‌توان تا حدودی نابرابری‌ها را کاست.


غزال اسدی اسکندر، بهادر زمانی، شهاب کریمی نیا، مریم قاسمی سیچانی،
دوره 25، شماره 79 - ( 10-1404 )
چکیده

افزایش دما در مراکز شهری به دلیل مصرف بالای انرژی و انتشار گازهای گلخانه‌ای یکی از مسائل شهرهای امروز است. فضاهای باز شهری در اقلیم گرم و خشک، در فصل تابستان این افزایش دما را بیشتر تجربه می‌کنند. هدف از انجام این پژوهش آن است که با تحلیلی یکپارچه رابطه مؤلفه‌های ریخت شناسانه بافت شهری را با آسایش حرارتی بیان کند. در این مطالعه گونه‌بندی بافت شهری با کمک شاخص‌های درصد اشغال، نسبت فضای باز، متوسط ارتفاع و تراکم، جهت‌گیری معابر، سازمان‌دهی معابر و نوع قطعات انجام شد. به منظور بررسی آسایش حرارتی، برداشت میدانی در پنج محله در بافت تاریخی، در پنج روز متوالی در فصل تابستان صورت گرفت. متغیرهای محیطی به کمک دیتالاگر دما، رطوبت، دمای تابشی و بادسنج اندازه‌گیری و با استفاده از نرم‌افزار انوی‌مت شاخص دمای معادل فیزیولوژیک محاسبه و میزان آسایش در نقاط با ویژگی‌های مختلف ریخت‌شناسانه تحلیل شد. نتایج نشان داد بیش از نیمی از داده‎‌ها در طول روز در فصل گرم در هر پنج محله در شرایط تنش حرارتی بالا قرار دارند. مقایسه محلات با ویژگی‌های متفاوت شکلی نشان داد که دو محله با نسبت فضای باز بالاتر، با وجود تفاوت در جهت‌گیری معابر و نوع قطعات، آسایش حرارتی پایین‌تری در مقایسه با سایر گونه‌ها دارند. محله با سطح اشغال بالاتر و نسبت فضای باز پایین‌تر، متوسط دمای معادل فیزیولوژیک پایین‌تری در مقایسه با سایر گونه‌ها دارد.

ابراهیم بیرانوند، دکتر امیر گندمکار، دکتر علیرضا عباسی، دکتر مرتضی خداقلی،
دوره 25، شماره 79 - ( 10-1404 )
چکیده

رخداد بارش سیل‌آسای فروردین 1398 در استان لرستان نمونه‌ای بارز از بارش‌های حدی بود که خسارات بسیار سنگینی به زیرساخت‌های کشاورزی، شهری، حمل‌ونقل و ارتباطات برجای گذاشت. هدف این پژوهش بررسی و آشکارسازی ارتباط بین ساختار فیزیکی ابرهای مولد دو موج بارش سنگین فروردین 1398 در حوضه آبریز دورود بروجرد است. در این راستا ویژگی‌های آماری دو موج بارشی 25 مارس و 1 آوریل 2019 مورد تحلیل قرار گرفت. ویژگی‌های ابرناکی ابرهای مولد این دو موج بارش سنگین، با استفاده از محصول ابرسنجنده مادیس یعنی محصول MOD06، بررسی شد. 4 فاکتور میکروفیزیکی ابرهای مولد این دو موج بارش سنگین در سطح حوضه دورود-بروجرد، شامل دمای قله ابر (CTT)، فشار قله ابر (CTP) ضخامت اپتیکال ابر (COT) و نسبت ابرناکی (CF)، موردبررسی قرار گرفت، تحلیل آماری این دو موج بارش سنگین نشان داد که در موج اول بارش سنگین یعنی موج 25 مارس 2019، (5 فروردین 1398) 15 درصد از کل بارش سالانه منطقه و در موج دوم یعنی موج 1 آوریل 2019 (12 فروردین 1398) 20 درصد از کل مجموع بارش متوسط سالانه منطقه، در این دو روز ثبت شد. نتایج حاصل از تحلیل ماتریس همبستگی بین پیکسل‌های بارشی پوشش‌دهنده دشت دورود-بروجرد و مقادیر فاکتورهای میکروفیزکی ابرهای مولد این بارش‌ها بیانگر آن بود که فشار قله ابر در رخداد بارش 25 مارس همبستگی معکوسی برابر 0.62- و در رخداد بارش 1 آپریل، همبستگی برابر 0.73- نشان داده است. در مورد فاکتور دمای قله ابر نیز مقادیر همبستگی در رخداد بارش 25 مارس برابر 0.57- و در رخداد بارشی 1 آوریل برابر 0.53- بوده است، اما درصد ابرناکی آسمان، در رخداد بارش 25 مارس، میزان همبستگی برابر 0.75 و در رخداد بارش 1 آوریل میزان همبستگی برابر 0.79 بوده است. ضخامت اپتیکال ابرناکی در رخداد بارش 25 مارس همبستگی برابر 0.45 و در رخداد بارش 1 آوریل برابر 0.670 با مقادیر بارش نشان داد. نتیجه این تحقیق بیانگر آن بود که در این دو رخداد بارش سنگین یک ارتباط معنی‌دار و قوی بین ساختار میکروفیزیکی ابر و مقادیر بارش ثبت شده در سطح منطقه برقرار بوده است.

احمد رشیدی نژاد، مصطفی فلاحی، اعظم عارفی،
دوره 25، شماره 79 - ( 10-1404 )
چکیده

نبود یا کم‌آبی از ریشه‌های عدم توسعه و فقر تلقی شده و از پتانسیل شکل‌دهی به احساس فقر و محرومیت در افراد و جامعه برخوردار است. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف تبیین پیوستگی «احساس محرومیت نسبی» و «مناسبات هیدروپلیتیک»، ضمن مطالعه پروسه ساخت سد گاوشمار(معشوره) در استان لرستان، درصدد پاسخ به این سؤال است که، مناسبات هیدروپلیتیک چگونه در شکل‌گیری احساس محرومیت نسبی مردم یک منطقه مؤثر می‌باشند؟ روش پژوهش توصیفی- تحلیلی با رویکرد کمی و کیفی است که بر بنیاد مطالعات اسنادی- کتابخانه‌ای و مشاهده‌ی میدانی صورت پذیرفته است. پرسشنامه ابزار اندازه‌گیری و ابزار تحلیل نرم‌افزار SPSS است. شاخص‌هایی مورداستفاده در تحقیق (اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، محیطی- کالبدی، سیاسی- امنیتی) است. نتایج نشان داد که عدم ساخت سد باعث افزایش احساس محرومیت نسبی به لحاظ اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، محیطی- کالبدی، سیاسی- امنیتی و به‌طورکلی شکل‌گیری احساس نارضایتی در مردم منطقه موردمطالعه شده است.

 
طاهره کریمی، امیر کرم، پرویز ضیائیان فیروز آبادی، سیدمحمد توکلی صبور،
دوره 25، شماره 79 - ( 10-1404 )
چکیده

مخاطرات دامنه‌ای و زمین‌لغزش‌ها، همه ساله در مناطق کوهستانی ایران از جمله منطقه الموت شرقی در استان قزوین، خسارات قابل‌توجهی وارد می¬آورند. اخیراً داده-های راداری جهت تشخیص حرکات سریع و بطئی دامنه‌ها و زمین‌لغزش‌های فعال به طور گسترده‌ای مورد استفاده قرار گرفته است. در پژوهش حاضر با استفاده از داده‌های مدارهای پایین رو (Descending) ماهواره‌ی سنتینل 1A در بازه‌ی 2018 تا 2020، با روش تداخل سنجی با خط مبنای کوتاه  (SBaS) و روش اختلاف مدل رقومی ارتفاع،  به تحلیل دینامیک دامنه‌ها یعنی تشخیص حرکت دامنه‌ها و استخراج جابه‌جایی‌های سطح زمین پرداخته شد تا هدف مهم تشخیص زمین‌لغزش‌های جدید و فعال و بروزآوری نقشه‌ی زمین‌لغزش‌های منطقه تأمین گردد. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد، مدل SBaS که با داده‌های GPS، بازدیدهای میدانی و گوگل ارث، اعتبارسنجی گردید و اعتبار آن نسبتاً خوب بود (0.78 =AUC)، میزان متوسط حرکت سالانه را در این بازه‌ی زمانی 48.6- تا 40.2 میلی‌متر برآورد نمود و چهارده منطقه‌ی لغزشی مشخص شد که از میان آن‌ها، برخی از زمین‌لغزش‌های گذشته همچنان فعال می‌باشند. در تشخیص زمین‌لغزش خوبکوه در 14 فروردین 1399، مدل اختلاف رقومی ارتفاع تغییرات سطح را از 1.62- تا 2.75 متر و تداخل سنجی تفاضلی نرخ جابه‌جایی را از 25- تا 70 میلی‌متر برآورد کردند. این روش‌ها جهت برآورد جابه‌جایی سطح زمین، فرونشست و زمین‌لغزش، تعیین نواحی آسیب‌پذیر در مناطق کوهستانی و کاهش خسارات مالی و جانی مزایای زیادی دارند.

خانم زهرا شرقی، دکتر مصطفی بصیری، دکتر مهسا فرامرزی اصل،
دوره 25، شماره 79 - ( 10-1404 )
چکیده

شهرهای جدید در واقع پاسخی بودند به افزایش و سرریز جمعیتی کلان‌شهرها و بر این اساس در طی دو دهه اخیر شهرهای جدید متعددی پیرامون کلان‌شهرهای کشور توسعه پیدا کردند که شهر جدید سهند نمونه‌ای از این موارد است. هدف اساسی این تحقیق آشکارسازی روند توسعه کالبدی شهر جدید سهند، به‌عنوان یکی از شهرهای جدید کشور با استفاده از تصاویر ماهواره‌ای لندست طی دوره آماری 1373-1401، می‌باشد. در این راستا ابتدا تصاویر ماهواره‌ای موردنیاز برای 4 دوره آماری 1373، 1383، 1393 و 1401، از دو ماهواره لندست 5 و 8 اخذ گردید. با اجرای یک تابع محاسبات باندی روی تصاویر سنجنده‌های TM و OLI، مقادیر تغییرات کالبدی بافت شهری طی گام‌های زمانی موردبررسی در سطح شهر سهند محاسبه و استخراج گردید. نتایج این تحقیق بیانگر آن بود که رشد و توسعه کالبدی شهر سهند از سال 1383، شروع شده است. در این سال مساحت بافت شهری به 282 هکتار رسیده است که نسبت به سال 1373، با یک رشد 28 برابری روبرو بوده است؛ اما در دهه بعد یعنی سال 1393، نیز مساحت شهر با یک رشد 100 درصدی نسبت به دهه قبل به 570 هکتار رسید و در نهایت در دهه پایانی مساحت شهر با نرخ رشد 50 درصدی به 850 هکتار رسید. ناحیه 6 شهر سهند که حدود 35 درصد از بافت کالبدی شهر را به خود اختصاص می‌دهند، از پرشتاب‌ترین مناطق شهر طی دهه 1393-1400 بوده است. با توجه به اینکه یک همبستگی معنی‌دار در سطح اطمینان 0.95 (P_value=0.05) بین رشد جمعیت و توسعه کالبدی شهر سهند طی دوره آماری 1380-1400 آشکار گردید (R=0.91)، لذا مدل رگرسیونی برازش داده شده بین رشد جمعیت و رشد بافت شهری، با قرار دادن جمعیت‌پذیری پیشنهادی این شهر پس از اعمال سیاست‌های مسکن مهر (185 هزار نفر)، نشان داد که مساحت بافت کالبدی این شهر، در دهه آینده به 1181 هکتار رسیده با یک رشد 38 درصدی مواجه خواهد شد.

دانشجوی دکتری سلمان کاظمیان سورکی، فرشته نصرالهی، دکتر امین دیلمی معزی،
دوره 25، شماره 79 - ( 10-1404 )
چکیده

اسلام سیاسی شیعی با محوریت ایران، پدیده‌ای پیچیده و پویا است که در دهه‌های اخیر شاهد تحولات و دگرگونی‌های متعددی بوده است. درک روندهای آینده این جریان فکری و سیاسی، برای تحلیلگران، سیاستمداران و عموم مردم از اهمیت بالایی برخوردار است. در این مقاله، از رویکرد آینده‌پژوهانه برای بررسی روندهای اسلام سیاسی شیعی در جغرافیای سیاسی ایران بهره‌برداری شده است. این رویکرد آینده‌پژوهانه امکان می‌دهد تا فراتر از وضعیت فعلی نگاه کنیم و سناریوهای مختلفی را برای آینده‌ی سیاست و اجتماع در ایران ترسیم نماییم. روش‌شناسی این پژوهش توصیفی - تحلیلی همراه با استفاده از منابع کتابخانه‌ای و اسنادی شامل تحلیل کیفی و کمی داده‌های تاریخی، مصاحبه با کارشناسان و تحلیل محتوای رسانه‌ها و متون مذهبی است. نتایج پژوهش نشان می‌دهد که اسلام سیاسی شیعی در جغرافیای ایران در حال گذار از یک دوره تحول است و عوامل متعددی در این تحول نقش دارند، از جمله: تغییرات جمعیتی، تحولات اجتماعی، اقتصادی و تحولات ژئوپلیتیکی؛ که تعدادی از سناریوهای احتمالی برای آینده اسلام سیاسی شیعی در جغرافیای سیاسی ایران در آن ارائه می‌شود. این سناریوها عبارت است از: سناریوی تداوم، سناریوی اصلاحات، سناریوی رادیکالیسم، سناریوی سکولاریسم. با توجه به سناریوهای بیان شده، تحلیل روندها و رویدادها احتمالی در سناریو و اتفاقات سیاسی و امنیتی با نگاه چالش‌ها و فرصت‌ها در منطقه خاورمیانه، جمهوری اسلامی ایران با توجه به سناریوی تداوم به همراه سناریو اصلاحات، ضمن پایبندی به ارزش‌ها و نگاه ایدئولوژیک به دنبال تقویت جمهوریت (مردم‌سالاری ‌دینی) ‌با ‌تأکید‌ بر ‌حفظ ‌استقلال ‌و ‌هویت‌ بومی ‌اسلامی ‌در ‌منطقه و حضور پررنگ‌تر در منطقه خاورمیانه خواهد بود.

دکتر دانش نصیری، رضا برنا، منیژه ظهوریان پردل، دکتر کامران جعفرپور قلعه‌تیموری،
دوره 25، شماره 79 - ( 10-1404 )
چکیده

خشکسالی‌های فراگیر و پرتکرار طی دهه‌های اخیر در استان خوزستان تبدیل به یکی از مهم‌ترین چالش‌های این استان شده است. هدف اساسی این تحقیق ارائه شاخص سنجش‌ازدوری برای پایش زمانی مکانی خشکسالی در سطح استان خوزستان و اعتبارسنجی آن با استفاده از شاخص‌های خشکسالی هواشناسی ایستگاهی است. ابتدا با استفاده از محصولات پوشش گیاهی (MOD13C2) و دمای سطح زمین (MOD11C3) سنجنده MODIS، اقدام به تولید شاخص خشکسالی مبتنی بر پوشش گیاهی به نام شاخص سلامت گیاهی VHI گردید. برای ارزیابی و اعتبارسنجی این شاخص از شاخص خشکسالی هواشناسی SPI که مبتنی بر داده‌های بارش ایستگاهی طی دوره آماری 2000-2020، بود استفاده شد. مقایسه شاخص خشکسالی  VHI، با مقادیر شاخص خشکسالی هواشناسی SPI سه ماهه بیانگر وجود همبستگی معنی‌داری بین 0.68 تا 0.75 بود. با شناسایی 4 سال با حاکمیت خشکسالی فراگیر و نسبتاً شدید در سطح استان خوزستان (براساس هر دو شاخص VHI و SPI)، که شامل سال‌های 2000، 2005، 2012، 2015، بود، الگوی توزیع فضایی خشکسالی هواشناسی و خشکسالی گیاهی VHI به‌طورکلی بیانگر آن بود که عموماً بخش‌های شمالی استان درگیر خشکسالی‌های خفیف تا متوسط و بخش‌های جنوبی عموماً درگیر خشکسالی‌های متوسط تا شدید بوده‌اند. ماتریس همبستگی فضایی مبتنی بر تعداد 2500 پیکسل با ابعاد 5*5 کیلومتری که شامل مقادیر VHI و SPI سال‌های منتخب خشکسالی بودند، بیانگر وجود همبستگی فضایی معنی‌داری بین دو شاخص مذکور بودند. در خشکسالی فراگیر سال 2000، در سطح استان خوزستان، دو شاخص خشکسالی VHI و SPI، همبستگی برابر 0.47، و در سال 2005، برابر 0.35 و در سال 2012، برابر 0.42 و در سال 2015، برابر 0.40 نشان دادند این مقادیر همبستگی در سطح اطمینان 0.95 (P_value=0.05)، معنی‌دار بوده است. براین اساس شاخص خشکسالی مبتنی بر محصولات پوشش گیاهی و دمای سطح زمین سنجنده MODIS می‌تواند به صورت قابل قبولی هم از لحاظ سری زمانی و هم از لحاظ توزیع فضایی شدت و الگوی توزیع خشکسالی را آشکار کند.

خانم زهرا عسگری گندمانی، آقای حمید رودباری، آقای یعقوب محمدی،
دوره 25، شماره 79 - ( 10-1404 )
چکیده

بسیاری از مصرف‌کنندگان ورزشی نگران مسائل زیست‌محیطی هستند و به خرید محصولات سبز ابراز علاقه کرده‌اند. با این حال، فروش واقعی محصولات سبز هنوز به اندازه مورد انتظار نیست. به همین منظور هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر عوامل محیطی (نگرش، نگرانی‌ و احساس مسئولیت زیست‌محیطی) بر قصد خرید مصرف‌کنندگان ورزشی سازگار با محیط‌زیست است. مطالعه پیمایشی حاضر با استفاده از پرسشنامه الکترونیکی هفت ارزشی لیکرت با 27 سؤال به جمع‌آوری اطلاعات از 384 دانشجوی شهر تهران پرداخت. نمونه‌ها با استفاده از روش نمونه‌گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. در مجموع 390 پرسشنامه بازگردانده شد که از این بین 384 عدد از آن‌ها مورد تأیید بود. برای تجزیه‌وتحلیل داده‌ها از نرم‌افزار PLS برای قابلیت اطمینان و روایی مدل و آزمایش فرضیه‌های مدل ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که نگرش زیست‌محیطی محرک مهم رفتار خرید سبز مصرف‌کنندگان است. همچنین ارتباط آماری معنی‌داری بین مسئولیت‌پذیری زیست‌محیطی و رفتار خرید سبز به دست آمد؛ اما ارتباط آماری معنی‌داری بین نگرانی‌های زیست‌محیطی و رفتار خرید سبز به دست نیامد. به‌علاوه رابطه بین ارزش‌های سبز فردی با نگرش زیست‌محیطی، نگرانی‌های زیست‌محیطی، مسئولیت‌پذیری زیست‌محیطی و رفتار خرید سبز از نظر آماری ناچیز بود. به همین منظور شرکت‌ها می‌توانند از طریق استراتژی‌های مناسب در برندینگ محصولاتشان تصویر مناسبی از مسئولیت‌پذیری زیست‌محیطی برای محصولاتشان را در ذهن مشتریان ایجاد کنند که باعث می‌شود از حمایت مشتریانی که تمایل به خرید محصولات دوستدار محیط‌زیست دارند، بهره ببرند.

مهدی یراقی فرد، سمانه جلیلی صدر اباد،
دوره 25، شماره 79 - ( 10-1404 )
چکیده

شهرسالم ایده‌ای برای پیشگیری از ایجاد انواع بیماری‌ها به واسطه موضوعات طراحی شهری و کاربری اراضی است. شهر شیراز و استان فارس بیشترین آمار تصادفات جاده‌ای و پیاده را دارند. همچنین افسردگی سالمندان زمینه‌ساز سایر بیماری‌ها و نیازمند مراقبت‌های اجتماعی و بهداشتی و افزایش آگاهی در این زمینه است تا موجب افزایش امید به زندگی شده و حس تعلق در جامعه تقویت گردد. پژوهش حاضر با هدف سنجش شاخص‌ها و تبیین فضاهای شهری سالم با رویکرد شهر هوشمند در شهر شیراز مورد بررسی قرار گرفت. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش توصیفی-تحلیلی و از نوع کاربردی است. جامعه آماری پژوهش به منظور شناسایی ایده‌های شهر سلامت­محور با رویکرد شهر هوشمند گروهی از خبرگان دانشگاهی و کارکنان شهرداری انتخاب شده است. گردآوری اطلاعات مورد نیاز پژوهش از طریق مطالعات دقیق کتابخانه‌ای استوار است. در این بررسی برای تحلیل داده‌ها از روش­های استنباطی، آزمون t تک نمونه­ای؛ آزمون تحلیل واریانس (ANOVA)؛ آزمون تعقیبی شفه و آزمون تحلیل عاملی استفاده شده است. به منظور تحلیل اطلاعات از نرم‌افزار SPSS استفاده شد. نتایج نشان داد که شاخص‌های این پژوهش در تضاد با یکدیگر قرار ندارند و در جهت سلامت شهروندان نقش ایفا می‌کنند. همچنین 11 عامل به عنوان ابعاد مؤثر بر شهر سالم با رویکرد شهر هوشمند شناسایی شده‌اند که عبارت‌اند از: کیفیت هوا، تعامل اجتماعی، سطح ایمنی، مشارکت اجتماعی، آسایش اقلیمی، امنیت اجتماعی، دسترسی به آب، فاضلاب و نگهداری زباله، عدالت اجتماعی، فضای سبز شهری، آموزش و فقر و اشتغال می‌باشد. در نهایت فرضیه‌های پژوهش تأیید شده است.

 
آقای فرامرز نیک، دکتر عطااله عبدی، دکتر حسین ربیعی، دکتر حسن صدرانیا،
دوره 25، شماره 79 - ( 10-1404 )
چکیده

هدف از انجام این پژوهش شناسایی عوامل تأثیرگذار بر سازمان‌دهی سیاسی فضا در استان البرز است. روش حاکم بر پژوهش توصیفی- تحلیلی است. ماهیت داده‌ها کیفی و روش گردآوری داده‌ها کتابخانه‌ای و میدانی است. در این پژوهش بعد از بررسی اسناد و متون معتبر و مصاحبه با خبرگان پژوهش عوامل مؤثر بر سازمان‌دهی سیاسی فضا در استان البرز شناسایی و با بهره‌گیری از روش گرند تئوری تحلیل و بررسی شدند.
یافته‌ها: یافته‌های پژوهش نشان داد عوامل تأثیرگذار بر سازمان‌دهی سیاسی فضا در استان البرز در قالب 50 عامل زمینه‌ای، 22 عامل علی، 55 عامل راهبردی و 56 پیامد قابل‌تفکیک است. مهم‌ترین عوامل زمینه‌ای تأثیرگذار بر سازمان‌دهی سیاسی فضا در استان البرز شامل داوری عدالت‌گستر، تضمین عدالت اجتماعی، حقوق شهروندی، مدیریت سیاسی فضای ملی، تعیین مدیران سیاسی واحدهای تقسیماتی، ارتباط میان دولت و مردم، تأکید بر مسئولیت و شناخت دقیق آن است. فرهنگ جامعه، موقعیت جغرافیایی از مهم‌ترین عوامل علی و بینش استراتژیک، تدوین راهبردهای آموزشی و پژوهشی از مهم‌ترین راهبردها؛ عوامل مدیریتی، نظامی- امنیتی و اقتصادی از پیامدهای تأثیرگذار بر سازمان‌دهی سیاسی فضا در استان البرز است.  سیستم کشورداری در استان البرز یک سیستم باز است. به عبارتی عوامل تشکیل دهنده این سیستم خاصیت هم‌افزایی دارند و می‌توانند در طی زمان تکمیل شوند و افزایش یابند. محققان نتایج پژوهش خود را در قالب مدل ارائه دادند و نام مدل خود را شکست در موفقیت نامیدند؛ زیرا که استفاده مناسب و همه‌جانبه از عوامل تشکیل دهنده سیستم باعث موفقیت و استفاده نادرست باعث شکست در سیستم کشورداری در استان البرز می‌شود.

خانم ریحانه آقارجبی، دکتر محمدرضا رسولی، دکتر سیدمحمود نجاتی حسینی،
دوره 25، شماره 79 - ( 10-1404 )
چکیده

در این پژوهش سعی شده تا جغرافیای فرهنگی به‌ویژه سبک‌های دینداری کاربران ایرانی در فضای اینستاگرام بررسی شود. رویکرد این پژوهش، استقرایی بود و پژوهش با روش نتنوگرافی یا اتنوگرافی آنلاین انجام شد که یکی از روش‌های کیفی است. بر همین اساس، صفحات اینستاگرامی با محتوای دینی که دارای دنبال‌کننده‌های زیادی بودند و انتساب صفحه به افراد مطرح در حوزه فعالیت‌های دینی بود، به عنوان جامعه مورد مطالعه در نظر گرفته شدند که ۱۴ صفحه با گرایش‌های مختلف دینی را شامل می‌شد. پست‏ها، کامنت‌ها و محتوای منتشر شده در این صفحات اینستاگرامی به عنوان واحد تحلیل در نظر گرفته شدند. برای تحلیل داده‌ها از کدگذاری با استفاده از نرم‌افزار MaxQda استفاده شد. سبک‌های دینداری که رفتار دینی کاربران را نمایندگی می‌کرد، در ۹ گونه شناسایی شد. نتایج نشان داد تأثیر فضای مجازی به عنوان مکان و فضای جغرافیایی بر انواع دینداری و برداشت‌های دینی کاربران تأثیرگذار بود. بدین معنا که فضای فیزیکی از نظر زمان و مکان دارای ماهیتی منعطف بوده و امکان ارتباط میان دینداران با سبک‌های متفاوت را فراهم می‌کرد؛ بنابراین هر فردی بر اساس انباشته‌های فضای اطرافش و ادراکات محیطی در بازار دینی ارائه‌شده در فضای جغرافیای فرهنگی اینستاگرام نوعی از سبک‌های دینداری در قالب شهرهای فضای مجازی را نمایندگی می‌کرد. تأکید بر مناسک در فرهنگ دینداری و ابعاد دینداری، توانست دینداری شعائرگرا را بازنمایی کند. دینداری سنت‏گرایانه که از سوی گفتمان رسمی دینداری در جامعه حمایت می‌شود، جغرافیای فرهنگی ایران را در بر می‌گیرد. دینداری عقل‏گرا، دینداری خودمرجع، دینداری معرفت‌اندیش، دینداری عرفانی، دینداری ترکیبی، دینداری عاطفی و دینداری بنیادگرا گونه‌های دیگر دینداری بودند که نشان دادند در فضای مجازی، فرهنگ دینداری و رفتار دینی بازنمایی‌های متکثر و متنوعی پیدا کرده‌اند که تکثر ارزش‌ها و باورهای دینی در گروه‌های اجتماعی را نمایندگی می‌کنند. در این پژوهش تأثیرات عمیق جغرافیای فضای مجازی بر فرهنگ دینداری قابل مشاهده بود.

دکتز سعیده فخاری،
دوره 25، شماره 79 - ( 10-1404 )
چکیده

بررسی آگاهی جامعه محلی نسبت به توسعه اکوتوریسم برای برنامه‌ریزی آینده بسیار مهم و ضروری است. اکوتوریسم در هر منطقه‌ای بر الگوی زندگی افراد بومی و شرایط اقتصادی - فرهنگی آن‌ها تأثیر می‌گذارد. در مقابل، اکوتوریست‌ها نیز تحت تأثیر فرهنگ جامعه میزبان و ارزش‌های موجود در آن قرار می‌گیرند. از این رو، این مطالعه به بررسی آگاهی جامعه محلی نسبت به حمایت از توسعه اکوتوریسم در شهر دماوند می‌پردازد. به دلیل حفظ تنوع زیستی منحصربه‌فرد، شرایط اقلیمی و بازدید فراوان گردشگران و اکوتوریست‌ها از این منطقه، جامعه محلی نیازمند آگاهی از اکوتوریسم می‌باشد که ضرورت انجام این پژوهش را موجب گشته است. جامعه هدف این مطالعه جامعه محلی ساکنان شهر دماوند است. براین اساس، داده‌ها از طریق یک پرسشنامه محقق ساخته گردآوری شد که برای تعیین روایی آن علاوه بر نظرخواهی از متخصصان (روایی صوری)، از روایی همگرا استفاده شد. به منظور محاسبه پایایی آن از روش آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی بهره گرفته شد. یافته‌های حاصل آمار استنباطی که با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی (نرم‌افزار Smart PLS ) انجام پذیرفت، نشان داد که چهار مؤلفه پژوهش (آگاهی جامعه محلی، فقر اقتصادی، فقر فرهنگی و توسعه اکوتوریسم) دارای همگنی و پایایی مورد تأیید است و آگاهی جامعه محلی بر توسعه اکوتوریسم با نقش میانجی فقر فرهنگی با مقدار آماره آزمون 4.195 و فقر اقتصادی با مقدار آماره آزمون 5.397 رابطه معنی‌داری دارد. نتایج نشان داد، آگاهی جامعه محلی بر توسعه اکوتوریسم با مقدار آماره آزمون 2.032 نشان‌دهنده‌ی پایین بودن سطح آگاهی جامعه محلی نسبت به توسعه اکوتوریسم است.

حدیثه قیصری، آتوسا مدیری، حسین کلانتری،
دوره 25، شماره 79 - ( 10-1404 )
چکیده

بازآفرینی شهری همواره دارای چالش‌های اساسی در سطح کشور و بخصوص در تهران بزرگ بوده است. یکی از مهم‌ترین مسائل وجود ذینفعان متعدد و بروز تعارضات مختلف در این امر می‌باشد؛ بنابراین ضروری است ذینفعان و تعارضات به وجود آمده بررسی و شناسایی گردد تا در نهایت منافع همه گروه‌های درگیر بخصوص شهروندان در امر بازآفرینی تأمین گردد. تعارضات ذینفعان و عدم مدیریت آن، یکی از مهم‌ترین موانع موفقیت برنامه‌های بازآفرینی شهری در ایران است. از این رو، پژوهش حاضر در صدد است تا با مطالعه موردی پروژه بازآفرینی خیابان سی تیر و شارباغ در شهر تهران، بخشی از چالش‌های برنامه‌های بازآفرینی شهری را از منظر تعارضات ذینفعان آسیب‌شناسی کند. مطالعه حاضر بر اساس یک روش کمی- کیفی مبتنی بر مصاحبه با 15 نفر از خبرگان مرتبط با پروژه‌های منتخب و تکمیل پرسشنامه توسط این خبرگان انجام شده است. مراحل تحلیلی شامل چهار مرحله «شناسایی ذینفعان هر پروژه»، «طبقه‌بندی ذینفعان برحسب میزان قدرت و منفعت آن‌ها»، «شناسایی تعارضات هر پروژه» و «تحلیل نحوه تعامل ذینفعان با یکدیگر در مواجهه با تعارضات» می‌باشد. در این راستا، از روش‌هایی نظیر آزمون تی تک نمونه، ماتریس قدرت- منفعت و تحلیل شبکه‌های اجتماعی استفاده گردید.نتایج نشان داد که بیشتر تعارضات پروژه‌های بازآفرینی شهری، از نوع تعارضات منافع و تعارضات رفتاری بودند و تعداد اندکی تعارض هنجاری و تعارض شناختی نیز قابل شناسایی بود. در وهله اول، تعارضات نهادی و سازمانی و سپس تعارضات بین گروهی، از مهم‌ترین موانع همکاری و تعامل ذینفعان در قبال یکدیگر بود. به این معنی که نهادها، تنها مایل به همکاری با نهادهای موازی یا نهادهای زیرمجموعه خود بودند؛ بنابراین ذینفعان، اغلب از الگوی اجتناب یا رها کردن تعارض برای مواجهه با تعارضات در قبال یکدیگر استفاده می‌کردند. عدم موفقیت برنامه‌های بازآفرینی شهری ایران در حل‌وفصل تعارضات ذینفعان، ریشه در ضعف‌های ساختاری عدیده‌ای دارد که به رویه و شیوه‌های تهیه و اجرای این برنامه‌ها مربوط می‌شود. لذا بایستی سازوکاری در فرایند تهیه برنامه‌های بازآفرینی شهری فراهم شود که در گام نخست به ماهیت پویا، چندبعدی و پیچیده تعارضات در مراحل پیش از اجرا، حین اجرا و پس از اجرای پروژه توجه شود و سپس تعارضات ذینفعان را در همان مراحل اولیه، شناسایی و کنترل نماید.
 

الهام نجومی، دکتر اسماعیل آقائی زاده، دکتر طاهر پریزادی،
دوره 25، شماره 79 - ( 10-1404 )
چکیده

امروزه در بسیاری از کشورهای درحال‌توسعه، هم‌زمان با رشد شتابان مناطق شهری در کنار افزایش جمعیت، مسائل و مشکلات بی‌شماری به وجود آمده که بعضاً با گذشت زمان، منجر به فرسودگی ساختاری و عملکردی بافت‌های شهری شده که توسعه پایدار شهری به‌عنوان راه‌حلی برای رفع این‌گونه مشکلات در شهرها مطرح گردیده است. توسعه حمل‌ونقل محور، به‌عنوان یکی از رویکردهای توسعه هوشمند شهری با محوریت سیستم­های حمل‌ونقل و مرکزیت عابرین پیاده در ایستگاه‌ها، می‌تواند یکی از راهکارهای مناسب در سیستم شهری جهت مقابله با مسائل و مشکلاتی باشد که گریبان­گیر اکثر مناطق فرسوده شهرهای بزرگ از جمله تهران، شده‌اند. در این پژوهش محله صفا به‌عنوان یکی از محله‌های کلان‌شهر تهران که جزئی از بافت‌های فرسوده این شهر نیز قلمداد می‌شود، به علت قرار گرفتن در نزدیکی ایستگاه­های حمل‌ونقل عمومی، به منظور بررسی کاستی‌ها و توان‌های موجود در آن برای توسعه شهری با محوریت حمل‌ونقل عمومی به منظور دستیابی به رویکردی مطلوب جهت ساماندهی بافت موردتوجه قرار گرفت. در پژوهش حاضر، با هدفی کاربردی و ماهیتی توصیفی _ تحلیلی، از طریق بررسی‌های میدانی و یافته‌های کمی به دست آمده از بلوک‌های آماری سال 1395 آمار ایران، به تحلیل یافته­ها توسط نرم‌افزار GIS و مدل‌های تحلیل آمار فضایی پرداخته شد. نتایج نشان می‌دهد که این محدوده از پتانسیل‌های خوبی جهت اجرای طرح برخوردار بوده و در این میان ایستگاه 17 شهریور با توجه به شاخص‌های پنج‌گانه موردبررسی، بیشترین انطباق را با این رویکرد دارد.  

عارفه شعبانی عراقی، سید محمد زمانزاده، فریبا کرمی،
دوره 25، شماره 79 - ( 10-1404 )
چکیده

بازسازی اقلیم دیرینه از جمله دمای محیطی در شناخت اقلیم حال و آینده نقش به سزایی دارد. هدف از این پژوهش بررسی شرایط اقلیمی و محاسبه دمای محیطی دو مغزه رسوبی گرفته شده در حوضه آبریز جازموریان در دوره هولوسن است. بازسازی دمای دیرینه از روش‌های مختلفی انجام می­گیرد که جمله آن‌ها استفاده از مقدار ضریب تغییرات استاندارد شده ایزوتوپ اکسیژن 18 و کربن 13 است. در این راستا از روش آنالیز ایزوتوپ‌های اکسیژن 18 و 16 و کربن 13 بهره گرفته شده است. نتایج حاصل نشان می­دهد. در مغزه شماره 1 جازموریان در ابتدا دمای 46 درجه وجود داشته است. سپس روند کاهشی 10 درجه سانتی‌گراد تا عمق 175 سانتیمتری در 8 سطح در منطقه ایجاد می‌شود، در عمق 175 سانتی­متری به بعد روند اندکی افزایش و در سطح بعدی کاهش و سپس روند افزایشی و ثابت در دو سطح بعدی وجود دارد. در مغزه شماره 2 جازموریان در ابتدا دمای 50 درجه مشخص است، سپس کاهش شدید دما را در عمق 125-80 وجود دارد. سپس روند اندکی افزایش یافته (1 درجه) است و این دما تا عمق 170 ادامه دارد، بعد از این مجدداً در دولایه انتهایی کاهش دما وجود داشته است. مقادیر کربن 13 در گمانه شماره 1 بین 0 تا 25.6 - متغیر است و گمانه شماره 2 میزان این پارامتر بین 25.9- تا  27.1- متغیر است. در این منطقه در مغزه شماره 1 مقدار 6 نمونه ایزوتوپ کربن 13 صفر است که نشان از عدم وجود ایزوتوپ کربن 13 در رسوبات بوده است. در مغزه شماره 2 دامنه تغییرات به‌طور نسبی زیاد نیست. در این منطقه نیز دماهای متفاوت به‌تبع میزان مختلف ایزوتوپ­ها دوره­های اقلیمی متفاوتی در هولوسن دیده می‌شود که این تغییرات اقلیمی معمولاً با تغییرات فرهنگی همراه است و ایجاد، گسترش و افول تمدن­ها با تعدیل آب هوا مرتبط است.
 
دکتر فریبا صیادی، دکتر زهرا حجازی زاده،
دوره 25، شماره 79 - ( 10-1404 )
چکیده

با توجه به اینکه تغییر کاربری اراضی شهری در کلان‌شهرهای از جمله تهران در دهه‌های اخیر روند افزایشی داشته است؛ لذا شکل‌گیری پدیده جزیره حرارتی شهر به‌عنوان یکی از معضلات زیست‌محیطی قابل بررسی است. افزایش ساخت‌وساز، تراکم و ارتفاعات ساختمانی باعث تغییر در هندسه و فرم مجتمع‌ها شده و در پی آن تغییر شرایط آب‌وهوایی و خرد اقلیم شهری را در پی خواهد داشت. در این پژوهش سعی شد به چگونگی تأثیر مورفومتری شهری بر شکل‌گیری جزیره حرارتی در شهر تهران پرداخته شود. منطقه موردمطالعه در این پژوهش شامل مناطق یک، دو و سه تهران است. روش‌های مورداستفاده در این پژوهش شامل (1) معادله عددی اوک و طراحی الگوریتم جهت شبیه‌سازی شدت جزیره حرارتی بوده است. در مرحله اول از داده‌های رقومی GIS که شامل بلوک‌های ساختمانی (پارسل) با فرمت پلیگون و عرض معابر (خیابان‌) که بر اساس طرح تفضیلی ممیزی سال 1395 توسط شهرداری تهران تهیه و آماده گردیده بود، استفاده شد.(2) جهت مطالعه تأثیر هندسه شهر بر روی باد در نرم‌افزار Envi-met مدل‌سازی شد. نتایج بررسی‌ها نشان داد دو عامل ارتفاع ساختمان‌ و عرض معابر (H/W) به‌عنوان دو عامل کلیدی در بررسی هندسه شهری نقش مهمی دارند؛ بنابراین در بررسی شدت جزیره حرارتی عامل ارتفاع ساختمان‌ها و بلندمرتبه‌سازی می‌تواند نقش مهمی در شکل‌گیری جزیره حرارتی داشته باشند. این در حالی است که هر چه ارتفاع ساختمان نسبت به عرض معابر بیشتر باشد به صورت مانعی در برابر خروج جزیره حرارتی عمل می‌کند. شدت جزیره حرارتی تطبیق داده شده با معادله اوک نشان داد که عامل ضریب ناهمواری ساختمان می‌تواند به‌عنوان عامل مهمی در تعدیل شدت جزیره حرارتی تأثیرگذار باشد. آنالیز فضایی تصاویر و خروجی‌های مدل Envi.met نشان داد که عوامل اصلی تراکم ساخت‌وساز و ارتفاع بنا تأثیر بیشتری نسبت به شیب و توپوگرافی منطقه بر انتقال سرعت باد دارند؛ بنابراین در بررسی‌ طراحی شهری جهت مطالعات آینده به برنامه‌ریزی مناسب و مدیریت صحیح منابع جهت آسایش اقلیمی ساکنان نیاز است که با در نظر گرفتن اصول ایمنی معماری می‌توان به طراحی شهرهای زیبا و ایمن پرداخت.


صفحه 35 از 36     

کلیه حقوق این وبگاه متعلق به تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی است.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Applied Researches in Geographical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb

Creative Commons License
This work is licensed under a Creative Commons — Attribution-NonCommercial 4.0 International (CC BY-NC 4.0)