147 نتیجه برای نوع مطالعه: كاربردي
حسین جهان تیغ، اسماعیل رشیدی، عبدالحسین عادل زاده،
دوره 24، شماره 73 - ( 4-1403 )
چکیده
پیشیابی دما، یکی از فراسنج های مهم آبوهواشناسی است که نقش اساسی در واکاوی تغییرات آبوهوایی دارد. در این مقاله هدف بررسی ارتباط بین دمای بیشینه استان کرمان با ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 500 هکتوپاسکال برای جلوگیری از خطرات و زیانهای دماهای فرین میباشد. به همین منظور، در این پژوهش از رویکرد گردشی به محیطی استفاده شده است. در این رویکرد دادههای محیطی بر اساس الگوهای گردشی ارزیابی میشوند. به همین جهت از دو پایگاه داده بهره گرفته شد. پایگاه داده نخست؛ شامل دادههای رویداد محیطی (سطحی) میباشد، که در این راستا از دادههای سطحی دمای ایستگاههای منتخب استان کرمان استفاده شده است. دمای بیشینه این ایستگاهها در بازهی زمانی 01/01/1368 الی 01/01/1398 خورشیدی به مدت 30 سال و به تعداد 10957 روز از سازمان هواشناسی استان اخذ شد. پایگاه داده دوم؛ شامل دادههای ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 500 هکتوپاسکال است که دادههای آن از تارنمای NCEP/DOE وابسته به پژوهشگاه ملی اقیانوسشناسی و علوم جوی ایالاتمتحده برای ساعت 12:00 به وقت گرینویچ، با شبکهبندی 5/2×5/2 درجه قوسی استخراج شد و همبستگی دمای بیشینه با ارتفاع ژئوپتانسیل لحاظ گردید. نتایج همبستگیها بیانگر این است که ایالاتمتحدهی آمریکا با 27 یاخته، شمال چین 34 یاخته، آفریقا 52 یاخته و ژاپن با 71 یاخته بیشترین یاختهها را به خود اختصاص دادهاند. آنگاه، میانگین وزنی یاختههای ارتفاع ژئوپتانسیل به کمک نرمافزار Matlab استخراج و مدل هر ایستگاه به دست آمد. نتایج مدلهای پیشیابی نشان میدهد به اِزای هر ژئوپتانسیل متر افزایشی که در نمایه رخ دهد، دمای بیشینه ایستگاههای منتخب کرمان بین 2/1 تا 4/1 درجهی سلسیوس افزایش خواهد داشت.
واژگان کلیدی: دمای بیشینه، پیشیابی، ارتفاع ژئوپتانسیل، استان کرمان.
آقای محسن کلانتری، آقای حسین طهماسبی مقدم، خانم بهاره اکبری منفرد،
دوره 24، شماره 74 - ( 7-1403 )
چکیده
شهریادگیرنده بهعنوان یکی از استراتژیهای نوین در برنامهریزیشهری، با بهرهگیری از مفهوم یادگیریمادامالعمر، جوامع شهری را برای رویارویی با چنین چالشهایی مجهز میسازد. چنین رویکردی با محور قراردادن کاربریهاییادگیرنده، مناسبترین مدرسه برای تقویت یادگیری در شهرها می باشد. در همینراستا، پژوهش حاضر به بررسی و ارزیابی پراکنش کاربریهاییادگیرنده از منظر عدالتفضایی برای تحقق رویکرد شهریادگیرنده در شهرزنجان اختصاص دارد؛ و هدف اصلی آن، پی بردن به تعادل و توازن فضایی در توزیع کاربریهاییادگیرنده شهرزنجان، برای توسعۀ رویکرد شهریادگیرنده میباشد. روش پژوهش توصیفی–تحلیلی و نحوۀ گردآوری دادهها، کتابخانهای-اسنادی است. جهت تجزیهو تحلیل یافتهها، از دو شاخص ظرفیت و عدالتاجتماعی در چارچوب مقایسۀ سرانه و سطوح مطلوب، تکنیک میانگین نزدیکترین همسایگی و آنتروپی بهره گرفته شده است. نتایج حاصل از تجزیهوتحلیل نحوۀ توزیع کاربریهای یادگیرنده در وضع موجود، حاکی از آن است که توزیع و پراکنش این کاربریها در سطح شهر، بهصورت متمرکز و خوشهای بوده و با عدم تعادلات فضایی همراه است. بهطوریکه اختلافات کمی و کیفی بسیار بالایی را میان مناطق سهگانۀشهری بهویژه حواشی شرقی منطقۀدو نشان میدهند. چنین مسئلهای توسعۀ رویکرد شهر یادگیرنده در شهرزنجان را با مشکل روبهرو ساخته و موجب تمرکز این خدمات در مرکز شهر و کمبودشان در نواحی پیرامونی شده است. بهطوریکه نابرابریهای عمیقی میان نواحی مسکونی شهر بهوجود آمده است. در همینراستا نتایج تحقیق، پیشنهاداتی را جهت سازماندهی مجدد کاربریهای یادگیرنده، به منظور برقراری رویکرد عدالتفضایی در سطح شهر، ارائه میدهد.
طوبی علیزاده، مجید رضایی بنفشه، هاشم رستم زاده، غلامرضا گودرزی، حیدر ملکی، حمزه علیزاده،
دوره 24، شماره 74 - ( 7-1403 )
چکیده
این تحقیق با هدف شناسایی کانون و عوامل همدید موج توفان گرد وغبار 1 تا 3 نوامبر 2017 در شهر کرمانشاه انجام گرفت. جهت بررسی شرایط همدیدی علل وقوع این پدیده، از مجموعه داده های پیش بینی میان مدت جوی مرکز اروپایی (ESMWF ) با قدرت تفکیک 125/0 درجه قوسی شامل، ارتفاع ژئوپتانسیل، امگا، فشار تراز دریا، مؤلفه های مداری و نصف النهاری، رطوبت ویژه ، رطوبت خاک تا عمق 10 سانتی متری و عمق اُپتیکی گرد وغبار استفاده گردید. جهت مسیر یابی منشأ ذرات گرد وغبار از روش لاگرانژی مدلHYSPLIT مورد استفاده شد. همچنین با استفاده از مدل جفت شده پیش بینی عددی وضع هوا WRF-chem توفان گرد وغبار شبیه سازی شد. و در نهایت از طریق پردازش تصاویر ماهواره ای MODIS قلمرو گسترش آن مشخص شد. بررسی نقشه های ردیابی HYSPLIT نشان می دهد که دو مسیر کلی برای انتقال گرد وغبار به منطقه قابل تشخیص است: 1- مسیر شمال غرب- جنوب شرقی که با عبور از روی هسته های گرد وغبار شکل گرفته در بیابان های عراق و سوریه عمل انتقال گرد وغبار به نیمه غربی ایران را انجام می دهد. 2- مسیر جنوب غرب به غرب ایران و شهرکرمانشاه که سرچشمه اصلی گرد وغبار در روز 2 و 3 نوامبر بوده و منبع ذرات کویت، شمال عربستان و بخشی از عراق می باشد. توزیع مکانی گرد وغبار تفسیر شده توسط تصاویر سنجندۀ MODIS با توزیع مکانی غلظت گرد وغبار شبیه سازی شده توسط مدل WRF-chem انطباق دارد.
فائقه زیردابی اسکوئی، سولماز بابازاده اسکویی،
دوره 24، شماره 74 - ( 7-1403 )
چکیده
افت منزلت اجتماعی و اقتصادی و نابسامانیهای کارکردی و کالبدی این بافتها به همراه افت بسیار شدید کیفی محیط شهری از جمله دلایلی است که سیاستگذاران و برنامهریزان شهری را مجاب به ارائه راهبردها و راهکارهای نوینی در مواجهه با مسائل و مشکلات آن کرده است. بر این اساس، رویکرد آیندهپژوهی میتواند چشم مردم را نسبت به رویدادها، فرصتها و مخاطرههای احتمالی آینده باز نگاه دارد؛ ابهامها، تردیدها و دغدغههای فرساینده مردم را میکاهد، توانایی انتخاب هوشمندانه جامعه و مردم را افزایش میدهد. در همین راستا هدف این پژوهش واکاوی پیشرانهای کلیدیِ موثر بر ارتقاء بافتهای ناکارآمد شهری با رویکرد آیندهپژوهی در محله سرتپولهی شهر سنندج میباشد. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و با توجه به مؤلفههای مورد بررسی، رویکرد حاکم بر آن روش توصیفی – تحلیلی میباشد و از تکنیک پویش محیطی و دلفی برای شناسایی متغیرها و شاخصها استفاده شده است. سپس پرسشنامهی نیمهساختاریافته بین 45 کارشناس متخصص و خبره در حوزهی مسائل شهری توزیع شد. و دادههای بدست آمده از طریق نرمافزار MICMAC تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحقیق نشان داد که سیستم شهری بخصوص در بخش بافت فرسودهی محلهی سرتپوله (در شهر سنندج) شرایط ناپایداری را سپری میکند. همچنین بر اساس تحلیلهای انجام گرفته، 19 عامل به عنوان پیشرانهای کلیدی مانند روشهای آمرانه مدیریتی به منظور نوسازی بافت فرسوده، تمرکزگرایی، تزریق به موقع اعتبارات هنگام نوسازی بافت فرسوده ناحیه به صورت مستقیم و متغیرهای توجه به بهسازی و نوسازی در طرحهای جامع و تفصیلی، حق مداخله شهروندان در ساخت و سازه، بسترسازی جهت ورود بخش خصوصی و تعادلبخشی و تحقق عدالت اجتماعی به صورت غیرمستقیم برای ارتقای کیفیت و عملکرد بافتهای فرسوده معرفی شدند.
دکتر محمدابراهیم عفیفی،
دوره 24، شماره 75 - ( 10-1403 )
چکیده
در بین مخاطرات طبیعی بدون شک سیلاب به عنوان یک بلای طبیعی شناخته شده است . در این تحقیق از مدل آنتروپی شانون جهت تهیه نقشه حساسیت به وقوع سیل استفاده شده است که ابتدا 34 نقطه سیلابی حوضه آبخیر فیروزآباد انتخاب گردید و سپس این 34 نقطه به دو گروه طبقه بندی گردیده اند . که 22 نقطه ، 65 درصد از موقعیت نقاط برای آموزش و مدلسازی و 12 نقطه ، 35 درصد از موقعیت نقاط که در مدلسازی به کار گرفته نشده اند برای اعتبار سنجی مورد استفاده قرار گرفته اند .که ابتدا به تهیه نقشه موقعیت سیل ها پرداخته شد و سپس 10 فاکتور ، شیب ، جهت شیب ، لیتولوژی ، کاربری اراضی ، NDVI ، SPI ، TWI ، طبقات ارتفاعی ، بارندگی و فاصله از رودخانه بعنوان عوامل موثر در وقوع سیل در حوضه آبخیز فیروزآباد انتخاب شدند . اولویت بندی عوامل موثر در وقوع سیل توسط شاخص آنتروپی شانون نشان داد که لایه های NDVI ( 03 / 2 ) ، بارندگی ( 00 / 2 ) ، فاصله از رودخانه ( 89 / 1 ) ، SPI ( 385 / 1 ) ، طبقات ارتفاعی ( 999 / 0 ) ، شیب با وزن ( 932 / 0 ) ، لیتولوژی ( 478 / 0 ) ، TWI ( 379 / 0 ) ، و کاربری اراضی ( 280 / 0 ) ، جهت شیب ( 184 / 0 ) به ترتیب دارای بیشترین تا کمترین تاثیر بر وقوع سیل می باشند . بر اساس نتایج منحنی ROC برای میزان پیش بینی مقدار سطح زیر منحنی با 35 درصد داده های اعتبارسنجی برابر ( 42 / 91 درصد ) و برای میزان موفقیت با 65 درصد داده های آموزش برابر ( 53 / 92 درصد ) می باشد .
خدیجه خطیری، ایران غازی، نعمت حسنی،
دوره 24، شماره 75 - ( 10-1403 )
چکیده
بلایای طبیعی موجب خسارات شدید مالی وجانی می شود. مدیریت بحران به معنای سوق دادن هدفمند جریان امور به روالی قابل کنترل به قصد برگرداندن امور در اسرع وقت به شرایط قبل از بحران است. لذا هدف اصلی این مقاله ارائه مدل توسعه سرمایه اجتماعی در مدیریت بحران آب شهری می باشد.روش مطالعه توصیفی- پیمایشی است. جهت گردآوری اطلاعات از مصاحبه و پرسشنامه و جهت تجزیه و تحلیل دادهها از نرم افزار Topsis وSPSS و روش تحلیل AHP و رگرسیون و تی استفاده شده است. جامعه آماری شامل مدیران بحران و آبفای کشور؛ همچنین کلیه ساکنین شهر کرج می باشد که تعداد384 نفر به عنوان نمونه آماری برآورد گردید.نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل آماری نشان داد از دید افراد نمونه آماری میزان سرمایه اجتماعی پایین تر از سطح مطلوب بوده است. همچنین ارتباط بین شاخص های سرمایه اجتماعی معنادار بود همچنین نتایج مقایسه زوجی معیارهای اصلی اولویت شاخص ها را به ترتیب اعتماد اجتماعی با ضریب 443/0 ، معیار سیاست های انگیزشی و تغییر در فضای نگرشی با ضریب 355/0 ، معیار زیرساخت های تعاملی و ارزشی جامعه با ضریب 277/0 ، عمل متقابل با ضریب 0.203 چهارم و در نهایت معیار عدم بیگانگی با دولت با ضریب 199/0 اولویت پنجم را نشان داد. بررسی صورت گرفته نشان داد توانایی کشورها در رویارویی با بحران ها، ارتباط زیادی به سیاست مدیریت بحران دارند ،ارتقا سرمایه اجتماعی در جامعه و توسعه روحیه همکاری و ایجاد انگیزه مشارکت در بین مردم، یکی از راهکاری مهم تشخیص داده شده است.
فرزاد کرمی، حمید برقی، یوسف قنبری،
دوره 24، شماره 75 - ( 10-1403 )
چکیده
حکمروایی خوب با دارا بودن مهمترین اصول و معیارهای نظیر مشارکت مردمی، پاسخگویی، مسئولیت پذیری، قانون محوری، شفافیت، کارایی و اثربخشی، عدالت و برابری، اجماع گرایی و مشروعیت یکی از رویکردهای نوین مدیریتی و رهیافت جدید توسعه و کاهش فقر به ویژه در نواحی روستایی میباشد. در این راستا پژوهش حاضر با هدف تحلیل تطبیقی الگوی حکمروایی خوب روستایی در بخش مرکزی شهرستان پلدختر و بخش موسیان شهرستان دهلران تدوین شده است. حجم نمونه پژوهش طبق فرمول کوکران، 284 نفر از سرپرستان خانوارهای ساکن در روستاهای دو بخش مرکزی و موسیان هستند. تجزیه و تحلیل دادههای استنباطی با استفاده از آزمون T صورت گرفته است، همچنین رتبهبندی روستاهای نمونه به لحاظ وضعیت حکمروایی روستایی با استفاده از تکنیک چند معیاره TOPSIS صورت گرفته است. نتایج بدست آمده از روش تاپسیس نشان میدهد که وضعیت حکمروایی در بخش موسیان شهرستان دهلران بهتر از بخش مرکزی شهرستان پلدختر میباشد، و آزمون تی تک نمونهای نشان داده است که میانگین همه مولفههای حکمروایی خوب روستایی بالاتر از حد متوسط بوده و مقدار سطح معنیداری آنها کمتر از 05/0 است. نتایج آزمون لوین نیز نشان میدهد بین دو بخش مرکزی و موسیان در خصوص حکمروایی و مولفههای آن به جز مسئولیتپذیری تفاوت معناداری وجود دارد (t≥1.96; p≤0.05)؛ در بخش موسیان میانگین مولفههای (مشارکت، پاسخگویی و شفافیت) بیشتر از بخش مرکزی پلدختر و در مولفه های (قانونمندی، توافق جمعی، عدالت محوری، کارایی و اثربخشی) کمتر از بخش مرکزی پلدختر بوده است.
سارا فردوسی، حسنعلی فرجی سبکبار، علیرضا دربان آستانه، فضیله خانی،
دوره 24، شماره 75 - ( 10-1403 )
چکیده
توسعه پایدار کارآفرینی، رفاه انسان و محیطزیست را تسهیل مینماید. دستیابی به این هدف، مستلزم شناخت عوامل مؤثر بر شکلگیری فرصتهای کارآفرینی هر منطقه است. بنابراین پژوهش حاضر با این هدف و بصورت پیمایشی، توصیفی- تحلیلی انجام و دادهها از طریق مطالعات اسنادی و میدانی گردآوری گردید. تعداد خبرگان 52 نفر بودند که به طور هدفمند با استفاده از روش گلوله برفی نمونهگیری شدند. 4 شاخص و 28 گویه با استفاده از طیف لیکرت طراحی و در اختیار 439 نفر (387 روستایی و 52 خبره) قرار گرفت. این 387 نفر از طریق فرمول کوکران و از جامعه آماری 215104 نفره انتخاب گردید. برای تجزیـه و تحلیـل اطلاعـات از آمارهای توصیفی (میانگین، انحراف معیار) و آمار استنباطی (آزمون T تک نمونهای، آزمون آنالیز واریانس یک طرفه) و توابع تولید ترانسلوگ و ترانسندنتال با توجه به متغیرهای پژوهش، استفاده شده است. نتایج آزمون t تک نمونه آزمون برای تمامی شاخصهای مورد بررسی در سطح اطمینان بالای 95 درصد معنیدار میباشد و نظر به اینکه اختلاف میانگین مشاهده شده مقدار مفروض (1/3) مثبت میباشد، لذا از نظر آماری میتوان گفت از نظر روستاییان، میزان تأثیرگذاری این شاخصها مثبت است. همچنین مطابق آمارههای ارزیابی ضریب تعیین چندگانه و ضریب تعیین تعدیل شده، مدل ترانسندنتال ارزیابی بهتری از عوامل تبیین کننده فرصتهای کارآفرینی و زمینههای اصلی کارآفرینی دارد. نتایج حاصل از تحلیل مدل ترانسندنتال نشان میدهد که در میان شاخصها و گویههای مرتبط؛ یارانه دولتی، سرمایه گذاری دولتی، تسهیلات دولتی، بیمه محصولات و آموزش اساسیترین عوامل مؤثر بر شکل گیری فرصتهای کارآفرینی و صنایع دستی، مشاغل خانگی، نفت و گاز، گیاهان داروئی و خرما به ترتیب، مهمترین زمینههای ایجاد و توسعه کارآفرینی میباشند. نتایج نهایی نشان میدهد که منطقه دارای پتانسیل های فراوان کارآفرینی طبیعی، اقتصادی و صنعتی می باشد و توجه جدی به کارآفرینی، از ضروریات سرمایهگذاری دولتی میباشد.
مهدی همتی، صادق بشارتی فر، محسن اقایی،
دوره 24، شماره 75 - ( 10-1403 )
چکیده
پژوهش حاضر به شیوه توصیفی-تحلیلی و با هدف تحلیل وضعیت پایداری محله های شهر بندر ماهشهر از منظر شاخص های شهر سالم سعی گردید، در قالب سه مولفه اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی و 22 شاخص فرعی بر مبنای آمار سال 1395 در محلات مختلف شهر بندر ماهشهر مورد سنجش و ارزیابی قرار دهد. با استفاده از آزمون T.Test در نرم افزار SPSS نسبت به سنجش وضعیت کلی پایداری شاخص های مورد مطالعه اقدام شده، در ادامه اوزان حاصل از روش کریتیک و تکنیک ایداس در محیط GISنسبت به رتبه بندی و سطح بندی محلات شهر در شاخص تلفیقی از نظر شاخص های شهر سالم مبادرت گردید و در گام اخر از طریق مدل تحلیل مسیر در نرم افزار pLs اثر گذارترین عامل مرتبط با پایداری در محلات شهر ماهشهر سنجش و استخراج شده اند. تحلیل یافته ها نشان می دهد که از محله های 35 گانه مورد مطالعه تنها محله های 1،2،6،11 از لحاظ برخورداری شاخص های شهر سالم در وضعیت پایدار و توسعه قرار دارند و سایر محلات یعنی 31 محله در وضعیت محروم و توسعه نیافته می باشند که این امر نشان از وضعیت نامناسب و دور از استانداردهای مطلوب شهر سالم در شهر بندر ماهشهر است. ند.پایدار، واژگان کلیدی: محلات پایدار، شهر سالم، تکنیک ایداس، شهر بندر ماهشه
دکتر مصطفی شاهینی فر،
دوره 24، شماره 75 - ( 10-1403 )
چکیده
امروزه فضاهای عمومی شهری مهمترین بخش یک شهر را تشکیل میدهند. در این فضاها بیشترین تعاملات بین شهروندان اتفاق میافتد. این فضاها از این جهت که نقش محوری در توضیح رفتار انسان دارند، اهمیت زیادی در شکل گیری قرارگاههای رفتاری دارند. مقاله حاضر به تحلیل عوامل اثرگذار در شکلگیری الگوهای جاری رفتار در میدان آزادی شهر کرمانشاه پرداخته است. علی رغم نقش ارتباطی این میدان، کارکرد اجتماعی آن در سطح پایینی قرار دارد. روش پژوهش این مقاله از نوع توصیفی و پیمایشی بوده است. برای گردآوری دادهها از تکنیک مشاهده و عکس برداری و ثبت حضوری وقایع و حضور فیزیکی در قلمرو مورد مطالعه استفاده شده است. مصاحبهها بخشی از منابع دادهای بودند که در این تحقیق از آن استفاده شده است. انتخاب مصاحبه شوندگان به طور تصادفی بسته به میزان حجم جریان پیادهها در منطقه مورد مطالعه انتخاب شدهاند. هر مصاحبه به طور متوسط حدود ۱۲ دقیقه طول کشیده است. تحلیل نقشه های الگوهای رفتاری در محدوده میدان آزادی کرمانشاه نشانگر عدم انطباق فرم، فضا و عملکردهای میدان است. در این مکان فعالیتهای پویا و ایستا به طور قابل ملاحظهای ماندگاری اندکی داشتهاند. ترکیب جزییات میدان به صورت بی هدف مانع از بیان بصری آن شده است. ضعف بعد انسانی میدان سبب افت کیفیت آن برای انجام برخی فعالیتها مانند ملاقات کردن، ورزش و بازی کردن، نشستن و توقف کردن و یا حتی راه رفتن بوده است. به طور کلی میتوان گفت کیفیت میدان آزادی کرمانشاه به گونهای نبوده است که تمامی نیازهای کارکردی افراد در آن به طور متقاعدکنندهای قابل برآورده شدن باشد. از اینرو توجه به رابطه درونی الگوهای جاری رفتار و محیط ساخته شده که این تحقیق به دنبال شناسایی آنها بوده است میتواند به طراحان در بهبود کیفیت محیطی کمک شایانی نماید.
دکتر سمانه جلیلی صدراباد، مهندس سمیه جلیلی صدراباد،
دوره 25، شماره 76 - ( 1-1404 )
چکیده
فضاهای همگانی و تعاملات اجتماعی دارای رابطه دو سویه میباشند. درحالیکه رشد متراکم شهرها، کمبود زمین و عدم توجه به این فضاها در برنامههای توسعه شهری منجر به کمبود سرانه فضای سبز و باز و کاهش تعاملات اجتماعی شده است. منطقه 10 شهر تهران بهعنوان پرتراکمترین منطقه در این کلانشهر، دارای کمبود کمی و کیفی در فضاهای همگانی و باز میباشد؛ و مسائل دیگر همانند فرسودگی کالبدی، آشفتگی در منظر شهری، بالا بودن میزان اجاره نشینی، امنیت اجتماعی پایین و شناور بودن جمعیت ساکن، موجب کاهش کیفیت فضاهای همگانی موجود و سطح تعاملات اجتماعی شده است. در این راستا هدف این پژوهش بررسی امکان تحول فضاهای همگانی به منظور ارتقاء تعاملات اجتماعی در منطقه 10 می باشد و استراتژی آن توصیفی- پیمایشی است. داده ها با روش مطالعات اسنادی و میدانی جمع آوری و جهت تجزیهوتحلیل از تکنیک SWOT و QSPM استفاده شده است. نتایج نشان میدهد که تنوعپذیری فعالیتها، اختلاط کاربری، همهشمولی اجتماعی، دسترسی به حمل و نقل عمومی، امنیت اجتماعی، خاطره انگیزی، ایمنی، بهره گیری از تمام حواس، خوانایی، دید و منظر مناسب، انعطاف پذیری، مبلمان شهری، نوع بدنه و کف، آسایش اقلیمی و بهداشت محیط مؤلفههای اثرگذار در ارتقاء تعاملات اجتماعی در فضاهای همگانی میباشند و شرایط و فعالیت های مناسب برای حضور کودکان و سالمندان منجر به افزایش نظارت و امنیت اجتماعی میشود. سناریوی برتر شامل راهبردهای تهاجمی (SO1: ارتقاء امنیت اجتماعی در فضاهای همگانی موجود، SO2: ارتقاء سرانه فضای سبز و باز، SO4: توسعه پاتوقهای محلی و ریزفضاها جهت تجمع اهالی، SO5: تخصیص فضاهای چندمنظوره فرهنگی، هنری، ورزشی و...) و محافظهکارانه (ST1: استفاده مجدد از فضاهای غیرفعال در تملک شهرداری، ST2: افزایش مشارکت اجتماعی شهروندان) میباشند و در نهایت جهت تحقق پذیری آنها 18 سیاست و 31 برنامه اقدام تدوین شده است.
آقای مسیح اله محمدی، دکتر بهروز سبحانی،
دوره 25، شماره 76 - ( 1-1404 )
چکیده
رطوبت نسبی یکی از پارامترهای مهم اقلیمی و پدیده¬های جوی محسوب می شود. هدف مطالعه حاضر ارزیابی الگوریتم های ناحیه ای در محاسبه مقدار رطوبت نسبی با استفاده از داده های سنجشازدور در استان هرمزگان است. در این راستا از محصولات (MOD05 و MOD07) جهت برآورد مقدار آب قابل بارش، دمای هوا و فشار سطح زمین و از محصول (MOD35) جهت تست ابر استفاده شده که با انجام تست ابر حدود 2190 تصویر بدون ابر با درجه اطمینان 95 درصد برای پردازش، شناسایی شدند. برای ارزیابی نتایج از داده های رادیوسوند ایستگاه بندرعباس و ایستگاههای سینوپتیک در سطح استان استفاده شد که نتایج بیانگر دقت بالای الگوریتم ها و مدل تجربی بکار برده شده است؛ بهطوریکه مقدار R2 و RMSE لایههای ثبتشده از سنجنده و داده های زمینی، قابلقبول بودند و همخوانی مناسبی با اندازه گیری های ایستگاه های زمینی دارند. نتایج این پژوهش بیانگر این است که اقلیم استان یک در حالت نیمه بیابانی قرار دارد که داری یکفصل طولانی گرم و یک فصل کوتاه خنک است. فشار سطح زمین و مقدار آب قابل بارش TPW در این استان با توپوگرافی منطقه همبستگی بالای دارند. به طوری که بیشترین آب قابل بارش و فشار سطح زمین در مناطق پست جلگه ای ساحلی و کمترین آن ها در ارتفاعات استان ثبت شده است.
آقای ارسلان مهرورز، دکتر عقیل مددی، دکتر فریبا اسفندیاری، آفای مسعود رحیمی،
دوره 25، شماره 76 - ( 1-1404 )
چکیده
مورفولوژی کانالهای رودخانه ها از مباحث کلیدی و مورد توجه در ژئومورفولوژی، مهندسی و مدیریت رودخانه است. بخش های حاشیه ای رودخانهها به دلیل بهرهبرداری از شرایط خاص اجتماعی و اقتصادی، همواره مورد دستاندازی انسان به بستر و حریم رودخانه قرارگرفتهاند. رودخانه دره ائورت یکی از رودخانهای دائمی استان اردبیل میباشد که در طی سالهای اخیر همواره با رخداد سیلاب و تغییرات مورفولوژی مجرا مواجه بوده است. در این پژوهش مجرای رودخانه دره ائورت با استفاده از مدل رزگن در سطح یک و دو مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل رودخانه در سطح 1 و 2 مدل سلسه مراتبی رزگن از داده های نقشه برداری زمینی 1:2000،تصاویر ماهواره ای سنتینل 2و بازدید میدانی استفاده گردید و رودخانه دره ائورت به 4 بازه تقسیم بندی شد و سپس بر روی مجرای رودخانه 146 مقطع عرضی ترسیم گردید. جهت استخراج دقیقتر شاخص های اصلی مدل رزگن از مدل هیدرودینامیکی HEC-RAS نیز استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که بیشتر بخش های رودخانه دره ائورت دارای تیپ C6c با بستر آبرفتی است و سایر تیپ های غالب مشاهده شده در بازه های چهارگانه مورد بررسی، شامل تیپ های B6c-E6b-F6-D می باشد. همچنین نتایج بازدید های میدانی نشان دهنده تغییر نوع تیپ رودخانه دره ائورت در بازه 4 از تیپ C به تیپ F است که با توجه به این که بازسازی و احیا رودخانه در تیپ F دشوار می باشد، پیشنهاد می گردد با اعمال محدودیت هایی از تبدیل رودخانه به تیپ F جلوگیری به عمل آید.
اسماعیل نجفی، ابوالفضل فرجی منفرد، مهدی احمدی،
دوره 25، شماره 76 - ( 1-1404 )
چکیده
گسترش مناطق کوهستانی و بیابانی در سرزمین ایران، سبب شده تا پدیدههای شناخته شده ژئومورفولوژیکی نیز، رخنمون نماید. مخروطافکنه از جمله این پدیدههایی هستند که در مناطق مختلف پراکنش یافتهاند. شناسایی عوامل به وجود آورنده و آگاهی از تأثیرات آنها میتواند انسان را در کنترل و محدود نمودن برخی از مخاطرات طبیعی و همچنین آمایش بهینه سرزمین کمک کند. در این پژوهش سعی شد از طریق بررسی شواهد موجود مخروط افکنهها به ارزیابی وضعیت فعالیتهای تکتونیکی در جنوب دامنههای رشتهکوه خرقان در شمال شرق استان همدان پرداخته شود؛ بنابراین در ابتدا روند گسترش مخروطافکنههای منطقه (متشکل از دو مخروطافکنه گوزلدره و کرفس و چندین مخروطافکنه کوچک) با استفاده از نقشهها و نرمافزارهای مختلف ترسیم شد، سپس به ارزیابی شواهد موجود در خصوص فعالیت تکتونیک پرداخته شد. نتایج بهدستآمده نشان میدهد که در بعضی از قسمتها تکتونیک فعال (مثل قسمت شرقی مخروطافکنه گوزلدره) و در بعضی مناطق غیرفعال (الگوی قرارگیری مخروطافکنههای کوچک در محدوده بین مخروط کرفس و گوزلدره) است. شواهد دیگر در بستر و حاشیه مخروطافکنه گوزل نشان از تغییرات زمین ساختی در اثر فعالیت گسلهای فعال در قسمت شرقی منطقه است که الگوی حرکت آبراهههای را در بستر رودخانه تغییر داده و منجر به تخریب و کاوش قسمتهای کناری رودخانه شده است. همچنین الگوی زهکشی و عمق برش در سطوح مخروط افکنهها از وجود فعالیت نسبی زمینساخت در مخروط افکنهها است. جایگاههای تهیه شده نشان از دورههای آرام و فعال در دورههای مختلف زمینشناسی در منطقه موردمطالعه است. بهطوریکه ابتدا با یک دوره آرام طولانیمدت شروع و سپس جنبشهای زمینساخت فعالیت کرده و در ادامه با نوسانهایی ادامه پیداکرده است
دکتر شهریور روستایی، دکتر رحیم حیدری چیانه، آقا ایوب ذوقی،
دوره 25، شماره 76 - ( 1-1404 )
چکیده
وقوع زلزله و تلفات و آسیب های ناشی از آن همواره به عنوان تهدیدی جدی برای شهر، ساکنان و دارایی ها، برنامه ریزان و مدیران شهری را بر آن داشته، تا با ارایه راه حل های منطقی و علمی، به ایمن سازی شهرها مبادرت ورزند. ایمن سازی شهر در مقابل زلزله فقط با ایجاد سازه های مستحکم عملی نخواهد شد و باید با بهینه سازی کاربری اراضی شهری در مسیر کاهش آسیب پذیری شهری گام برداشت. هدف از این پژوهش تعیین پهنه های بهینه شهری به منظور توسعه شهر با هدف کاهش آسیب پذیری شهر سنندج می باشد. برای این منظور از روش KNN به عنوان یک مدل با دقت نسبتاً بالا جهت ارزیابی کاربری اراضی بهینه شهر سنندج با تأکید بر خطر زلزله استفاده شده است. آنچه از خروجی مدل به دست آمده نشان می دهد، که حدود 32 درصد از مساحت شهر در وضعیت بهینه قرار گرفته و منطقه 2 با 42.78 درصد معادل 406 هکتار و منطقه 4 با 50.85 درصد معادل 658 هکتار شرایط بهینه ای را برای توسعه شهر در راستای کاهش آسیب پذیری شهری و افزایش بهینگی کاربری های شهری ارایه می دهند. وضعیت کلی شهر از لحاظ بهینگی مناسب نبوده و محلات واقع در مناطق 1 و 2 با توجه به تراکم بالای جمعیتی و مسکونی، نفوذپذیری بسیار پایین و سازگاری پایین کاربری ها، در وضعیت نامناسب و بسیار نامناسب قرار دارند. در ارزیابی مدل، مقدار سطح زیر منحنی عدد 0.951 به دست آمده، که حاکی از عملکرد بسیار مطلوب مدل در بررسی موضوع است.
دکتر زهرا قصابی، دکتر هوشنگ قائمی، آقای ابراهیم میرزایی،
دوره 25، شماره 76 - ( 1-1404 )
چکیده
ساختار همرفت مرطوب ژرف میتواند تحت تأثیر چینش باد، انرژی پتانسیل در دسترس همرفتی، رطوبت نسبی و توزیع قائم هر یک از این متغیرها در کنار سایر عوامل مؤثر دیگر قرار گیرد که در این بین چینش باد نقش مهمتری در ایجاد همرفت ایفا میکند. این امر به سبب فرآیندهای بزرگ و همدید مقیاس، همراه با تعدیل انرژی پتانسیل در دسترس همرفت و بازدارنده همرفت، شرایطی مناسب برای ایجاد همرفت به وجود میآورند. نقش میانگین بزرگمقیاس، سبب کاهش بازدارنده همرفت میشود، ولی سرعت قائم حتی چند سانتیمتر بر ثانیه میتواند تأثیر آشکاری بر گمانه¬زنی محیط داشته باشد. همچنین وجود ناپایداری پتانسیلی معمولاً عاملی مهم در آغازگری همرفت مرطوب ژرف به شمار می¬رود. دیده میشود هنگامیکه دما به نقطه بحرانی میرسد و بازدارنده همرفت حذف میگردد، همرفت ژرف مرطوب آغاز میشود. در حالتی که بستههوایی که از فراز لایه پایدار کم ارتفاع زیرین بالا میرود، ممکن است دارای انرژی بازدارنده همرفتی نسبی کم و انرژی پتانسیل همرفتی آزاد نسبی زیاد باشد. این امر سبب پشتیبانی همرفت مرطوب ژرف ارتفاع یافته میشود. توده هوای گرم، آغازگری جریانات بالاسو را تداوم میبخشد و تکوین بعدی همرفت به فراسنجهایی مانند چینش باد قائم و کلاهک وارونگی محیط در کنار سایر فراسنجها، بستگی دارد. سامانههای بزرگمقیاس همرفتی میتوانند با واداشتهای کمتری سبب بالاروی گسترده توده هوا بر روی سطح جبهه تا تراز همرفت آزاد شوند
اقای میثم ذکاوت، دکتر منصوره طاهباز، دکتر محمدرضا حافظی،
دوره 25، شماره 76 - ( 1-1404 )
چکیده
ساختمان ها یکی از ارکان اصلی توسعه کشورها هستند که بخش زیادی از انرژی را مصرف می کنند. سهم این بخش از مصرف انرژی، بطور میانگین، 30-50 درصد می باشد. همچنین در کشور ما بر پایه ترازنامه انرژی سال های اخیر، حدود 33درصد از انرژی تولید شده مربوط به بخش خانگی، تجاری و عمومی می-شود. هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر موقعیت قرار گیری ساختمان نسبت به ساختمان های مجاور وگذر، بر میزان مصرف انرژی آن است. محدوده تحقیق، ساختمان های مسکونی4 و 5 طبقه متداول در منطقه 5 شهر تهران و روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر گردآوری داده های سازمانی و میدانی بوده است با انتخاب 6 بلوک مسکونی مشابه و در موقعیت های نورگیری متفاوت، داده های مختلف گردآوری شد. این 6 بلوک از لحاظ مساحت زمین، مساحت زیربنا، تعداد طبقات، سیستم های گرمایشی و سرمایشی و سایر مشخصات، کاملاً همانند هم بوده و تنها تفاوت آنها، موقعیت قرارگیری آنها در یک گذر است. سپس با استفاده از شبیه سازی در نرم افزار دیزاین بیلدر، میزان مصرف انرژی آنها محاسبه و مقایسه شد. نتایج حاکی از آن است که، میانگین مصرف با دقت 98 درصد، بلوک های شمالی، 7 261 ، بلوک های جنوبی، 11 247 ، کل بلوک ها، 5 254 ، کیلووات ساعت بر متر مربع در سال، یعنی حدود 3 برابر ساختمان ایده آل است. بلوک های شمالی، حدود 5 درصد بیشتر از بلوک های جنوبی، انرژی مصرف می کنند. بلوکی که از 3 جبهه شمال، جنوب و غرب نور می گیرد، حدود 11 درصد ، بیشتر از میانگین و بلوکی که از 2جبهه شمال و جنوب نور می گیرد، حدود 5درصد، کمتراز میانگین، مصرف دارند. بلوکهای شمالی، برچسب انرژی D، بلوکهای جنوبی، به جز بلوک انتهایی که از سه جبهه شمال و جنوب و غرب نور می گیرد، بر چسب انرژی C می گیرند. نتیجه آنکه بلوکهای جنوبی، عموماً عملکرد بهتری در خصوص مصرف انرژی دارند.
دکتر حافظ مهدنژاد، دکتر احمد زنگانه،
دوره 25، شماره 76 - ( 1-1404 )
چکیده
ایننوپولیس دایدوک بهعنوان نماد درخشان علم و فناوری، نماد و قلب فعالیتهای تحقیقاتی کره جنوبی، اکنون به یک مرکز جهانی نوآوری تبدیل شده و بهواسطه مؤسسات تحقیقاتی و دانشگاهها، دارای امکانات بسیار مناسبی برای تجاریسازی فناوری در بخشهای صنعتی تخصصی مانند فناوری اطلاعات و ارتباطات، است. بر همین اساس هدف پژوهش حاضر، تبیین مدل توسعه و تکامل ساختار فضایی ایننوپلیس دایدوک جهت بهره گیری از دستاوردها و تجربیات آن برای توسعه دانشبنیان در کشور است. روش پژوهش، توصیفی –تحلیلی و از نوع توسعهای است. از روش تحلیل محتوا برای تحلیل داده¬ها استفاده شده است. نتایج بیانگر آن است که ایننوپولیس دایدوک برای تحقق اهداف عملیاتی خود، به پنج منطقه (با مساحت 27/70 کیلومتر) متشکل از منطقه 1 بهعنوان مجتمع تحقیقاتی دایدوک؛ منطقه 2، سایت یکپارچه شرکت های سرمایه گذاری با فناوری پیشرفته؛ منطقه 3 مکان تمرکز مجتمعهای صنعتی؛ منطقه 4 بهعنوان کمربند تجارت علمی بینالمللی و سایت توسعهآینده و در نهایت منطقه 5 منطقه توسعه صنعت دفاع ملی متشکل تقسیم می¬شود. حدود 11 درصد از تمام محققان سطح دکترا در کره، در ایننوپولیس دایدوک مشغول هستند. در حال حاضر، 22000 محقق و کارمند در حال انجام تحقیقات در زمینههای پیشرفته هستند و 10 درصد از نیروی انسانی پژوهشی کره در ایننوپولیس دایدوک است. 30 موسسه با بودجه دولتی، شش دانشگاه، بیش از 400 مرکز تحقیق و توسعه شرکتی و بیش از 1200 شرکت فناوری پیشرفته در این سایت قرار دارند. کسبوکارهای ریسکپذیر بیش از 94 درصد از کل شرکتها را تشکیل میدهند. مراحل گسترش فضایی ایننوپولیس دایدوک متشکل از تأسیس شهرک علمی دایدوک (1993-1973)، ایجاد نوآوری (1993-1997) تشکیل خوشه نوآوری (1998-2003) و مرحله رشد خوشه نوآوری (2004 تاکنون) است. در مجموع، مدل توسعه و تکامل ایننوپولیس دایدوک مشتمل بر مرحله اولیه (مدل پارک علمی)؛ مرحله توسعه (مدل تکنوپولیس) و مرحله بلوغ (مدل خوشه¬ای نوآوری) است
زینب ابراهیمی قلعه لانی، دکتر جواد خوشحال دستجردی، دکتر حجت اله یزدان پناه،
دوره 25، شماره 77 - ( 4-1404 )
چکیده
هر گیاه در زمان کاشت و در طول دوره رشد و نمو خود نیاز به دریافت مقدار معینی حرارت دارد. هدف از انجام این پژوهش یافتن نیازهای حرارتی ذرت دانهای در مراحل فنولوژی رشد در شرایط آبوهوایی مغان و تعیین مناطق مساعد کشت ازنظر تأمین نیاز حرارتی در شمال غرب ایران است. به این منظور از آمار فنولوژیکی ذرت رقم سینگلکراس 704 که بهصورت پیاپی از سال 1390 تا 1393 در مزرعه تحقیقات هواشناسی کشاورزی مغان ثبتشده و دادههای دمایی 51 ایستگاه همدید در شمال غرب کشور (1395- 1375) که از سازمان کل هواشناسی کشور اخذ گردید، استفادهشده است. برای انجام این پژوهش نیازهای حرارتی در هریک از 5 فاز اصلی فنولوژیک در ایستگاه مغان تعیین گردید، سپس با استفاده از معادله رگرسیونی بین میانگین 15 روزه دما و ارتفاع، نقشه تاریخ تأمین درجه حرارت برای کشت بذر در تمامی ایستگاهها از نیمه اول اردیبهشت با استفاده از نرمافزار سیستم اطلاعات جغرافیایی ترسیم شد. همچنین طول دورههای فنولوژیک و درجه روزرشد محاسبه و با استفاده از روش کریجینگ نقشههای مربوطه ترسیم شدند. سپس با لایههای ارتفاع، شیب منطقه و کاربری اراضی تلفیق گردید و درنهایت نقشه پهنهبندی اراضی مساعد کشت ذرت دانهای در شمال غرب کشور ترسیم گردید. بر اساس نتایج بهدستآمده 27.6 درصد از منطقه موردمطالعه قابلیت کشت این گیاه را دارد.
جلیل بادام فیروز، لیلا شریفی،
دوره 25، شماره 77 - ( 4-1404 )
چکیده
با ارزیابی کارکردها و خدمات اکوسیستمی مناطق حفاظت شده، می توان به برنامهریزان و تصمیمگیران آمایش سرزمین و توسعه پایدار در سطح منطقه و کشور کمک شایانی نمود. مطالعه حاضر بطور خاص به ارزیابی منابع آب و خاک در منطقه حفاظت شده گاندو و ارزشگذاری اقتصادی این خدمات میپردازد. به منظور مدلسازی خدمات اکوسیستمی تعادل آبی، حفاظت خاک و کیفیت آب، از مدل هیدرولوژیکی و مبتنی بر دادههای دور سنجی سیستم پشتیبانی سیاست جهانی آباستفاده شد. شبیهسازی با استفاده از یک سری تصاویر موزاییک شده مربعی یک درجهای (یک هکتار) در مقیاس ماهانه انجام پذیرفت. به منظور ارزشگذاری اقتصادی نیز مدل Invest و روش هزینه جانشین بکار گرفته شد. نتایج نشان داد که مجموع آب تولیدی در این منطقه 401،205،344 مترمکعب در سال میباشد. همچنین کمینه، بیشینه و میانگین بودجه آبی هر سه منفی و به ترتیب معادل 76/1492-، 04/38- و 24/639- میلیمتر در سال است که نشان دهنده کمبود بارش و شدت تبخیر و تعرق در این منطقه است. میانگین پتانسیل آلودگی آبهای سطحی 5/4 درصد و این منطقه سالانه از فرسایش 2 تن در هکتار خاک جلوگیری مینماید. ارزش اقتصادی واقعی تولید آب و حفاظت خاک به ترتیب در سال 1398 با اصلاح تورمی 18/20 درصد، 54/67 و 65/2729 میلیارد ریال برآورد شده است. از سه سناریو با نرخهای تنزیل (مرکب) 8، 12 و 15 درصد در دورههای 5، 10، 15 و 30 ساله به منظور تعیین ارزش اقتصادی کارکردهای این منابع در آینده استفاده شد. نتایج نشان داد که بطور مثال؛ با نرخ تنزیل 15 درصد و در دوره 30 سال، ارزش اقتصادی کارکرد تولید آب و حفاظت خاک به ترتیب به 82/4471 و 13/180730 میلیارد ریال میرسد. در مجموع ارزش اقتصادی کارکرد تولید آب و حفاظت خاک، 35/0 و 17/14 درصد ارزش کلی منطقه میباشد.