نیره اخوان بیطرف، نرجس السادات حسینی نصرآبادی،
دوره 20، شماره 59 - ( 10-1399 )
چکیده
توزیع جنسیتی در کانون های قدرت و میزان مشارکت در انتخابات از منظر جنسیتی، از جمله مباحث مبهمی است که ترکیب و کیفیت ساختارهای قدرت در واحدهای سیاسی-فضایی را نشان می دهد. از منظر ژئوپولیتیک، چگونگی توزیع قدرت از طریق نمایندگی و مشارکت سیاسی از طریق انتخابات، نشانگر شاخص های وجود یا عدم وجود عدالت جنسیتی در ساختارهای قدرت است. با توجه به وزن ژئوپلیتیکی بالای زنان در هرم جمعیتی ایران، تحقیق حاضر به بازکاوی انتخابات شورای شهر و روستا در استان فارس از منظر ژئوپولیتیک جنسیت پرداخته است. بدین منظور با استفاده از روش توصیفی و پیمایشی و نیز با بررسی آمارها و داده های مختلف در سه دوره ی انتخابات شورای شهر و روستا در استان فارس، به بررسی نحوه ی توزیع جنسیتی نمایندگان راه یافته در این سه دوره پرداخته شده است. نتایج، نشان داد که در دوره ی اول انتخابات شهر و روستا در استان فارس، در مجموع 90درصد از کرسی ها در اختیار مردان بوده است. در دور دوم این نسبت به 80 درصد می رسد و در واقع، بهبودی نسبی در توزیع جنسیتی نمایندگان مشاهده می شود. در دور سوم، اما روند سینوسی به سوی دور اول عقبگرد می یابد تا توازن جنسیتی نمایندگی، همچنان در ساختاری مردانه تثبیت شود.
آرش قربانی سپهر، افشین متقی، زهرا انصاری، مراد دلالت،
دوره 21، شماره 61 - ( 4-1400 )
چکیده
شهر تهران بر اساس سند چشمانداز 1404 و نیز طرح جامع مصوب 1386، شهری جهانی، پایدار و منسجم با ساختاری مناسب برای فعالیت و فراغت و نیز شهری روان با رفاه عمومی و زیرساختهای متناسب معرفی شده است. در جهت تحقق چنین تعریفی، در اسناد مذکور راهبردهایی چون ارتقاء نقش و جایگاه شهر تهران در سطوح فراملی، ملی و منطقهای، توسعه اقتصادی و رونق فعالیت شهر تهران، بهبود وضعیت شبکههای ارتباطی، حفاظت از محیط زیست، احیاء و حفاظت فعال از میراث طبیعی، تاریخی و فرهنگی شهر تهران، و توسعه فضاهای سبز، عمومی، تفرجگاهی و گردشگری پیشبینی شده است. یکی از مهمترین عرصههایی که میتوان در جهت عملیاتیکردن راهبردهای فوق بر آن تکیه نمود، عرصه گردشگری شهری در کلانشهر تهران است. از اینرو مسئله رقابت در گردشگری شهری عامل مهمی در پیشرفت همهی شهرهای کشور در رقابت با یکدیگر و در نتیجه رفاه و اعتلای کشور در سطح ملی و سپس در رقابت با کشورهای همسایه و در سطح جهانی باعث پیشرفت سریع و جذب سرمایه بسیار به کشور خواهد شد. هدف اصلی پژوهش؛ بررسی ژئوپلیتیک رقابت در گردشگری شهری است. به دنبال رسیدن به هدف این مقاله، جامعه آماری تحقیق استانهای کشور ایران میباشد، که استان تهران به عنوان مطالعه موردی انتخاب شده است. در راستای هدف پژوهش، دادههای مرتبط با جاذبههای گردشگری با استفاده از سالنامهی آماری استانها (سازمان گردشگری، میراث فرهنگی، استانداری در سال 1395 جمع آوری و سپس به منظور رتبهبندی استانها از روش TOPSIS و همچنین نرم افزار ARC map برای تهیه نقشه استفاده شده است.
رضا محمدی، زینب کرکه آبادی، غلامرضا میری،
دوره 22، شماره 64 - ( 1-1401 )
چکیده
در این پژوهش به بررسی و تبیین کنش ها و تعاملات میان شهر و مرز پرداخته شد. تحقیق پیش رو از نظر هدف کاربردی و از لحاظ روش توصیفی-تحلیلی به شیوه کتابخانه ای و میدانی است.ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه و مصاحبه بوده است. جامعه آماری متشکل از مجموع یک درصدجمعیت شهرهای مرزی زاهدان،میرجاوه،دوست محمد،خاش وسراوان می باشد (۸۰۹۲
N=)با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری سهمیه ای۳۶۷نفر به عنوان نمونه انتخاب و برای تجزیه وتحلیل داده ها از مدل تلفیقی تحلیلی (
SOWT-ANP)استفاده شد. یافته ها و نتایج نشان داد
، مهمترین نقطه قوت مؤثر بر روابط شهر و مرز مربوط به عوامل اجتماعی با میانگین ۳.۵۵ ودر بین نقاط ضعف، بیشترین تأثیر را نقاط ضعف اجتماعی با میانگین۳.۶۳ و دربین فرصتهای مورد بررسی، عوامل اقتصادی و مدیریتی باکسب میانگین ۳.۵۳و سرانجام دربین انواع تهدیدات، آسیب ها وتهدیدات اجتماعی با متوسط ۳.۷۵بیشترین
تأثیر را دارند. همچنین استفاده ازروش (
F.ANP)دراین پژوهش نشان داد که بیشترین وزن مربوط به عامل تهدید،«مدیریتی» است که ۹/۷ درصد از وزن نهایی راکسب و جایگاه اول را از دیدگاه پاسخگویان به خود اختصاص داده است. «برقراری امنیت اقتصادی، سیاسی و محیطی جهت مقابله با بحرانها، حمله ها و...(
ST۲)»بعنوان مطلوبترین استراتژی تصمیم گیری در زمینه موضوع مقداری برابر با صفر میباشد. و استراتژی«عدم همکاری و قطع مراودات برون مرزی با همسایگان (
WT۱)» بعنوان بدترین راهبرد درخصوص مسئله برگزیده شده است. لذا می توان گفت: در بین عوامل (
SWOT) «تهدیدها و چالشها»در ابعاد امنیتی و مدیریتی تأثیرگذارترین عامل گسست و شکاف حقیقی وعامل «بهره گیری از فرصتها» مسئله اصلی دربهبود وارتقاء روابط و تعاملات میان شهر و مرز می باشد. همچنین ازمنظرشاخص های توسعه پایدارعامل مدیریتی (نهادی)دارای بیشترین درجه اهمیت و عوامل اجتماعی، اقتصادی ومحیطی به ترتیب در رتبه بعدی قرار گرفته اند.
nk href="moz-extension://e82f9c05-bf9c-4e25-87b0-684d37ab5915/skin/s3gt_tooltip_mini.css" rel="stylesheet" type="text/css" >
حسن کامران دستجردی،
دوره 22، شماره 65 - ( 4-1401 )
چکیده
«حاکمیت» یکی از مفاهیم اساسی است که توجه جغرافی دانان سیاسی را به خود جلب کرده است و نظرات متناقضی نسبت به این مفهوم که از پایه های مهم و البته اصلی علم جغرافیای سیاسی است، وجود دارد. حاکمیت بر قدرت قانونی بالاتر و برتری دلالت می کند که هیچ قدرت قانونی دیگر برتر ازآن وجود ندارد. از آنجا که بررسی حاکمیت در جغرافیای سیاسی بسیار مورد توجه قرار دارد، بنابراین لازم است تا ابعاد و سطوح فضایی آن نیز مورد بررسی قرار گیرد. جغرافیای سیاسی به مطالعه پدیده ها، فرآیندها و جریانهای سیاسی می پردازد و بر آثار و پیامد های جغرافیایی و فضایی آنها تاکید دارد. یکی از محورهای مطالعاتی مهم در جغرافیای سیاسی، مطالعۀ پدیدۀ کشور می باشد. هر کشور از پیوند سه عنصر «ملت، حکومت و سرزمین» تشکیل می شود. عامل پیوند دهندۀ این سه عنصر عبارتست از «حاکمیت» . در نظریه های سیاسی، حاکمیت را از آن حکومت می دانند و آن را به هیچ رکن یا کارگزار حکومت به تنهایی منسوب نمی دارند. در عین حال، در هیچ نظریه سیاسی مفهوم حاکمیت، مطلق انگاشته نمی شود و اعتقاد بر آن است که حاکمیت باید در چارچوب قانون اساسی و هماهنگ با قانون اعمال شود. سرزمین بستر فضایی حکومت است که با گستره فضایی قلمرو، حاکمیت دولت را مشخص می نماید و به عنوان ظرف فیزیکی، دربرگیرنده بدنۀ سازمان سیاسی تلقی می گردد. مقاله حاضر، به دنبال تشریح این موضوع است که «حاکمیت دارای ابعاد و سطوح فضایی گوناگون» است. تحقیق حاضر از نوع بنیادی بوده و با روش توصیفی _تحلیلی انجام گرفته است. روش جمع آوری داده ها کتابخانه ای و رایانه ای می باشد. همچنین، تجزیه و تحلیل داده ها نیز کیفی می باشد
ریحانه صالح ابادی، محمدرضا حافظ نیا، سید هادی زرقانی، سیروس احمدی،
دوره 22، شماره 66 - ( 7-1401 )
چکیده
قدرت ملی حاصل جمع جبری عوامل مثبت و منفی فراوانی است که از سرچشمهها و منابع متعددی تشکیل شده است. یکی از منابع مهم قدرت ملی در جهان امروز که در دوره بعد از جنگ سرد اهمیت بسزایی یافت قدرت اقتصادی میباشد؛ که خود بستر ساز امور روبنایی دیگر مانند قدرت سیاسی، نظامی و ... محسوب میگردد. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای و پژوهش میدانی به دنبال پاسخگویی به این سوال است که مهمترین متغیرهای و شاخصهای شکل دهنده به قدرت اقتصادی کشورها کدامها هستند؟ یافتههای تحقیق با بررسی اسناد کتابخانهای نشان میدهد که چهار مولفه اصلی قدرت اقتصادی شامل امور زیربنایی، مبادله تولید، سطح تولید و منابع مالی میتوانند بر قدرت اقتصادی تاثیرگذار باشند. در این بین 61متغیر مرتبط با مولفههای چهارگانه نیز شناسایی شد. سپس با استفاده از پرسشنامه طیف لیکرت جهت اندازه گیری میزان اهمیت هر یکی از این متغیرها در اختیار صاحب نظران داخلی قرار گرفت. بر این اساس زیرساختهای اقتصادی، صادرات تکنولوژی سطح بالا، واردات مواد غذایی و ذخایر ارزی بینالمللی دارای بیشترین درجه اهمیت بودند. و از سویی دیگر متغیرهایی ازجمله سهم فقیرنشینان در مصرف درآمد ملی، رقابت اقتصادی، مالکیت خارجی و هزینههای تجاری جرائم خشونت آمیز دارای کمترین درجه اهمیت بودند. در نهایت میتوان بیان نمود کشورها برای رسیدن به اهداف و منافع ملی خود ناگزیر هستند به عوامل و متغیرهای قدرت آفرین در بعد اقتصادی توجه داشته باشند.
مراد کاویانی راد، افشین متقی، حسین مختاری هشی، احمد رشیدی نژاد،
دوره 22، شماره 66 - ( 7-1401 )
چکیده
رودخانههای بینالمللی در قالب مرز یا گذر از مرزهای ملی، بخش مهمی از روابط بینالملل را به خود معطوف داشتهاند. به ویژه اینکه، نزدیک به نیمی از جمعیت جهان در داخل حوضه این رودها، و بیش از۹۰ درصد در درون کشورهای دارنده این حوضهها، سکنا دارند. وضعیتی که با ایجاد رابطه انکارناپذیر وابستگی متقابل، منابع آب را به یک مسئله حیاتی برای این کشورها مبدل کرده است. بدین ترتیب همان طور که جمعیت و اقتصاد رشد میکنند و منابع آب ملی برای رشد و توسعه بیشتر مورد بهرهبرداری قرار میگیرند، کنش و واکنش دولتها برای سهم بیشتر از این منابع فراملی فزونی میگیرد. در این رابطه، گونه برهم کنش دولتها در بهرهبرداری از این منابع مشترک، طیف گستردهای از همکاری تا تنش و جنگ را در بر میگیرد. در برخی از مناطق جهان منابع آبی مشترک در قالب رودها در نقش عامل پیوند ملتها و دولتها عمل کردهاند. به شکلی که کشورهای ذینفع، مسیر همکاری و همگرایی در پیش گرفته و گامهای مهمی را در توسعه منطقه در قالب مدیریت بهینه بر منابع آبی مشترک برداشتهاند. به عبارتی هرچند دستیابی به همکاریهای بینالمللی راهی دراز، دیرپا و پیچیده است، اما همیشه راههای بسیاری برای دنبال شدن، قدمهای زیادی برای برداشتن و گزینههای مختلفی برای بررسی و انتخاب وجود دارند. پژوهش حاضر در قالب روششناسی توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای با بررسی وضعیت عملی دستیابی به همکاری در بخشی از رودخانه دانوب به عنوان یک الگو، به این نتیجه رسید که همکاری منحصر به توافقهای آبی نبوده و عواملی همچون نگرانیهای زیستمحیطی، امنیت منطقهای، منافع منطقهای(مانند پیوستن به سازمانها و اتحادیهها)، میانجیگری (دولتها، سازمانها و نهادهای بینالمللی) و... در این فرایند موثر هستند.
سید مصطفی حاج آقا میر، حمیده رشادتجو، عطاءالله ابطحی، سید رضا صالحیامیری، فاطمه عزیزآبادی فراهانی،
دوره 22، شماره 66 - ( 7-1401 )
چکیده
یکی از عمده ترین روشهای حفظ سنت و ارزشهای گذشته برای نسلهای آتی، نگهداشت فرهنگ جامعه است که میتوان با رونق گردشگری در شهرها، این مسئله را مورد توجه قرار داد. هدف از انجام پژوهش حاضر ارایه مدلهای الگوی مطلوب توسعه گردشگری فرهنگی در ایران میباشد. در بخش کمّی این پژوهش از لحاظ کنترل متغیرهای مورد مطالعه، از نوع غیرآزمایشی، از لحاظ راهبردی پیمایشی و از جهت ماهیت این پژوهش کاربردی است. در رابطه با روش پژوهش درپی شناخت روابط بین گردشگری فرهنگی و عوامل موثر برآن با استفاده از دستگاه معادلات ساختاری است. ماهیت تحقیق از نوع تحقیقات علی- ارتباطی می باشد. باتوجه به کاربرد مدلیابی معادلات ساختاری برای بررسی و تحلیل مدل مفهومی تحقیق، روش این تحقیق همبستگی و از نوع تحلیل ماتریس واریانس- کوواریانس میباشد. جامعه آماری در بخش کمی، کلیه کارکنان و مدیران سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری بود. در بخش کمی، روش نمونه گیری به صورت طبقه ای است. برای تعیین حجم نمونه مورد مطالعه از فرمول کوکران استفاده شد. براین اساس 383 نمونه برآورد شد. ابزار این تحقیق یک پرسشنامه محقق ساخته بود. برای تعیین روایی و اعتبار پرسشنامه از اعتبار محتوایی و همچنین روایی سازه جهت تعیین اعتبارسنجی پرسشنامه استفاده گردید. پایایی تحقیق با استفاده از آزمون کرونباخ آلفا، استفاده شد. نتایج تجزیه و تحلیل بخش کمی نشان داد که شاخص های اجتماعی دارای بیشترین تاثیر در بین شاخص های پیشبرنده گردشگری فرهنگی در کشور میباشند.
مصیب قره بیگی، محمدباقر قالیباف، مرجان بدیعی ازنداهی، یاشار ذکی، عباس رجبی فرد،
دوره 23، شماره 68 - ( 1-1402 )
چکیده
سیاستهای اقتصادی در ایران پس از انقلاب با وجود دولت های مختلف، کمابیش مسیر یکسانی را پیموده است؛ بهگونه ای که امروزه بخش های مهمی از اقتصاد ایران به بازتولید فضای غیررقابتی و غیرتولیدی مبادرت میورزد. بنابراین، بررسی و مطالعه ی سازوکارهای حاکم بر اقتصاد ایران با توجه به افت شاخصهای اقتصادی ضروری مینماید. در این راستا، پژوهش حاضر با روش تحلیل گفتمان و با استفاده از مصاحبهی نیمهساختار یافته، نخست به کشف و استخراج مهمترین کنشگر-شبکه های مرتبط با اقتصاد سیاسی ایرانِ پساانقلاب پرداخته و سپس با استفاده از الگوی پاردایمیک، به برساخت استراتژی مناسب در راستای مدیریت بهینهی اقتصاد اقدام کرده است. نتایج نشان داد که ناسیالیت فضا و اقتصاد نفتی با هم قابل جمعاند و کنشگر-شبکه انتزاعیتر دولت پادجغرافیا را شکل میدهند. همچنین، پنج مفهوم نظام اداری عقیم، ساختار شدیداً متمرکز، دولت پادجغرافیا، عدم شناخت اقتصاد بین الملل و دولت رانتیر، به عنوان کنشگر-شبکه ی بسترساز در ناکارآمدی اقتصاد ایران نقش ایفا کردهاند. از این میان، دو عامل نظام اداری عقیم و ساختار شدیداً متمرکز در ایران و اتکای دولت به منابع غیر تولیدی، سبب شده است تا دولتها در ایران خصلت پادجغرافیایی بیابند؛ به گونه ای که از دولت ها همه ی نیروهای خود را صرف تصرف و استخراج منابع جغرافیایی می کنند اما از متحول کردن ساختارهای اجتماعی و اقتصادی ناتوان هستند. چهار مفهوم تحریم ها، تعارض نهادها-نیروها، بستِ قدرت و تکامل نیافتگی اقتصاد تولیدمحور نیز در راستای تشدید ناکارامدی سیاستهای اقتصادی عمل کرده اند. در بخش استراتژیها نیز، شبکه ی اقتصاد اجتماعی به عنوان استراتژی و جایگزینی بهینه به جای اقتصاد غیرتولیدی و کمپرادور، استخراج شده است.
علی اکبر ایمانی، فاطمه ساکی،
دوره 23، شماره 68 - ( 1-1402 )
چکیده
مفهوم تعادل هم در دیدگاه تکاملی دیویس و هم در حوزه معرفتشناسی سیستمی و هم در مفاهیم و تفسیر آیات قرآن در مورد پدیدههای سطح زمین به کار گرفتهشده است نظریه دیویس در مورد تعادل اشکال و مورفولوژی بیان میکند که اشکال زمین در زمانهای طولانیتر یا رو به تکامل میباشند یا به تدریج تحلیل میروند به عبارتی تغییر پیشرونده و برگشتناپذیر دارند. این مفهوم به شدت بیشینهسازی آنتروپی و پسخورند مثبت دارد ولی بدون تردید آنچه از مفهوم تعادل در دیدگاه دیویس مورد نظر است با آنچه در دیدگاه سیستمی و مفاهیم آیاتی از قرآن که مبین تحول، نظم، تداوم و تعادل در پدیدهها میباشد با سه نگاه قابل بررسی است که از دو نگاه تطابق و در مورد بازه زمانی لازم برای انهدام کوهها تغایر دارد. ولی با دیدگاه گیلبرت که پیدایش شکل و فرآیند را میتوان به مکانیسمهایی از پسخورند منفی مربوط دانست برآیندها با شدتهای مختلف در معرض تغییر و نوسان قرار دارند و موجب میشوند تا اشکال سطحی زمین متناسب با شدت نوسان شکل خود را تغییر دهند که با آیات قرآن تغایری ندارندو همچنین در دیدگاه گایا که حیات و آثار آن در زمین را با توجه به پسخورندهای مثبت و منفی در یک سیستم بررسی میکند با مفاهیم آیات قرآن مطابقت دارد این تحقیق دادهها به روش کتابخانهای گردآوری و بهصورت تطبیقی پردازششده و تحقیقی بنیادی است که با هدف تطبیق فرارشته ای سه نظریه دیویس، گیلبرت و گایا با آیات قرآن به وجوه توافق و تغایر آن میتوان دست یافت.
ریحانه صالح آبادی، سیروس احمدی، افشین متقی،
دوره 23، شماره 71 - ( 10-1402 )
چکیده
مرزها به عنوان نقاطی که نهادهای حکومت به روشها و اشکال گوناگون قانون خود را در آن پیاده سازی مینمایند شناخته میشوند. باتوجه به اینکه جهت کنترل و مدیریت مرزها رویکردهای گوناگونی اتخاذ شده است میتوان مشاهده نمود که همچنان این موضوع در کشورهای در حال توسعه ازجمله ایران به عنوان موضوعی امنیتی نگریسته میشود و بیشترین رویکردهای مرتبط با این امر از دیدگاه امنیتی محض مورد توجه قرار گرفته است؛ در حالیکه نگاه به مرز باید به صورت چند بعدی و همه جانبه باشد. در این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این پرسشها هستیم که مدیریت مرزهای خشکی به چه صورتی میتواند انجام شود؟ و کدام یک از شاخصهای مدیریت مرزها از وزن و اهمیت بیشتری برخوردار است؟ بنابراین روش تحقیق به صورت تلفیقی و متشکل از آزمون کندال، دیمتل و روشAHP میباشد. یافتههای پژوهش نشان میدهد که ما در مدیریت مرزها با پنج مؤلفه اصلی اقتصادی، فرهنگی-اجتماعی، عمرانی، امنیتی-نظامی و مدیریت تلفیقی روبرو هستیم و هر یک از مؤلفهها دارای هفت شاخص اصلی هستند. با استفاده از تکنیکهای مورد نظر میتوان بیان کرد که شاخصهایی ازجمله تعیین و مشخص نمودن فرصتها و شناسایی عوامل باروری آنها (0.1)، مطالعه و شناخت موقعیت جغرافیایی و شرایط فضایی مناطق مرزی (0.099)، تعیین و مشخص کردن تهدیدها و شناسایی ریشهها و عوامل آن (0.098) و خارج ساختن مناطق مرزی از انزوا (0.096) دارای بیشترین وزن هستند. بنابراین میتوان به عنوان نتیجه گفت که مدیریت در مناطق مرزی باید به صورت تلفیقی و ترکیبی با سایر عوامل در نظر گرفته شود.
علیرضا مهاجری، رضا شعبانی، سینا فروزش،
دوره 24، شماره 72 - ( 1-1403 )
چکیده
دورۀ حکومت قاجارها را باید دوران عقد قراردادها، عهدنامهها و پیمانهای متعدد اقتصادی ـ سیاسی و نظامی دانست. توسعه طلبیهای ارضی، تجاری و اقتصادی که به وسیلۀ سیاستمداران زیرک دولتهای خارجی، با قدرت برتر نظامی بر ایران تحمیل شدند؛ و منافع فراوانی از قِبل این معاهدات و قراردادها عاید این کشورها به خصوص روسیه شد. به دنبال آن تحولات جغرافیایی و تاریخی درسرزمینهای ترکمن نشینِ شمال شرق ایران نیز آغاز شد. این مقاله با هدف واکاوی جغرافیای تاریخی منطقه خراسان در شمال شرق و رویکرد دولت – ملت ایران به قرارداد آخال تهیه شده است. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است. داده های تحقیق از طریق اسنادی و کتابخانه ای جمع آوری شده است. تجزیه و تحلیل مقاله هم با رویکرد کیفی و مبتنی بر اسناد و استدلال صورت گرفته است. نتایج تحلیلی، بیانگر تغییرات ژئوپلیتیکی و مرزی در حوزۀ شمالی ایران شد. به طوری که طی معاهده آخال بخشهایی از مناطق شمال شرق ایران، ضمیمۀ کشور روسیه شد؛ و جغرافیای تاریخی ایران در شمال شرق، دستخوش تغییرات سیاسی – اجتماعی و واکنش قوم ترکمن شد؛ در حالی که عکسالعملی در میان دولتمردان قاجار به وجود نیامد.
احسان لشگری تفرشی،
دوره 24، شماره 75 - ( 10-1403 )
چکیده
در دیدگاه کلاسیک همواره مطالعۀ بُعد سیاسی فضا به مثابه بن مایه هستی شناختی جغرافیای سیاسی مورد اهتمام بوده است. بتدریج از دهه 1980 با توسعه دیدگاه های فرا اثبات گرا در جغرافیای انسانی؛ سیاست در تمامی حوزه ها از دولت و احزاب سیاسی تا جنسیت، طبقات اجتماعی اثرگذار گردید و کوچکترین روابط قدرت را مورد توجه قرار داد که در قالب مفهوم امر سیاسی تداعی یافته است. امر سیاسی درصدد نقد سازمان یابی فضا بر مبنای منطق صوری و ارائه گونه های جدیدی از بازساخت معرفت شناسانۀ در مطالعۀ رابطه سیاست و فضا بوده است. در این مقاله کوشش گردیده تبعات معرفت شناختی اعتباردهی به امر سیاسی در مطالعه رابطۀ سیاست و فضا تبیین گردد. یافته های تحقیق بیان گر آن است که اعتبار بخشی به کنشگری امر سیاسی سبب می گردند که فضاشناسی نیازمند معرفت شناسی اعتباری باشد. در این راستا ادراکات جمعی و بین الاذهانی است که وابستگی خاص به تحول تاریخی فضا و در نتیجه نیازمند تبارشناسی عامل قدرت داشته است. این تبارشناسی فضایی همواره در پیوند با تعارضی است که در جوامع بشری وجود دارد و امکان شناخت آنتاگونیستی فضا را شکل می دهد. بر این اساس معنای اجتماعی فضای جغرافیایی محل منازعه و مقاومت گروه های حاشیه ای و نیروهای هژمون در جامعه تلقی می گردد که در یک محدودۀ مشخص زمانی به نوعی تعادل سازشی می رسند. این فرایند موجب انطباق فزاینده الگوی معرفت شناختی جغرافیای فرهنگی و جغرافیای سیاسی با یکدیگر می گردد.
دکتر احمد رشیدی نژاد، دکتر مراد کاویانی راد، دکتر افشین متقی،
دوره 24، شماره 75 - ( 10-1403 )
چکیده
رودهای بینالمللی در قالب مرز یا گذر از مرزهای ملی، بخش مهمی از روابط بینالملل را به خود معطوف داشتهاند. به ویژه اینکه، نزدیک به نیمی از جمعیت جهان در داخل حوضه این رودها، و بیش از۹۰ درصد در درون کشورهای دارنده این حوضهها، سکنا دارند. وضعیتی که با ایجاد رابطه انکارناپذیر وابستگی متقابل، منابع آب را به یک مسئله حیاتی برای این کشورها مبدل کرده است. خاورمیانه نمونهایی از چنین مناطق است که با قرارگیری در کمربند خشک جهان، علیرغم داشتن 5 در صد از جمعیت جهان، تنها 1 درصد از آبهای شیرین قابل دسترس را در اختیار دارد. در این میان، موقعیت رودهای دجله و فرات بهگونهای است که کمترین سازگاری را با مرزهای ملی و یا با ملاحظات سیاسی و استراتژی کشورهای منطقه دارد. سرچشمههای دجله و فرات در ترکیه قرار دارند و مقامات ترک ظاهراً بر این باورندکه آنها مالک این منابع هستند. در این باره پروژهایی به نام «گاپ» یا «آناتولی» در قالب ساخت بیش از 22 سد و 19 طرح برقابی و توسعه سیستم کشاورزی در حوضههای دجله و فرات تا سال 2023 در دستور کار دولت ترکیه قرار گرفته است، که بازتاب آن در قالب تهدید امنیت زیست محیطی و آبی کشورهای پاییندست (عراق، سوریه و ایران) نمود یافته است. بر این اساس، پژوهش حاضر با این فرض که رویکرد هیدروپلیتیک کشور ترکیه (بر بنیاد پروژه گاپ) در شکل تهدید امنیت زیستمحیطی در نواحی غرب و جنوب غرب ایران نمود یافته و تشدید خواهد شد، به روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهایی صورت پذیرفته است. نتایج نشان داد که پیامدهای ناشی از اقدامات هیدروپلیتیک ترکیه، محدود به تهدیدات امنیت زیستمحیطی جنوب غرب ایران نشده، دیگر ابعاد امنیت، در حوزههای انسانی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را نیز در بر میگیرد.
خانم پریسا قربانی سپهر، دکتر یاشار ذکی، دکتر سید عباس احمدی،
دوره 24، شماره 75 - ( 10-1403 )
چکیده
تغییر اقلیم، مقیاس های جغرافیایی (جهانی، منطقهای، ملی و محلی) را تحت تأثیر قرار می دهد و شدت آن در کشورهای گوناگون مختلف است به طوریکه در یک کشور زمینه ی خشکسالی، گرمایش هوا و در کشور دیگر بارش بیش از حد برف و بارندگی، خود را نشان میدهد. با توجه به قرارگیری کشور ایران در عرضهای جغرافیایی پایین، این کشور در زمرهی کشورهایی قرار دارد که از پیامدهای امنیتی تغییر اقلیم در امان نبوده است. پژوهش حاضر در پی پاسخدهی به دو پرسش میباشد: 1) پیامدهای امنیتی تغییر اقلیم بر کشور ایران کدامند و کدام مؤلفهها بیشترین تأثیر را بر کشور ایران دارند؟ 2) کدام شاخص از ارکان حکمروایی شایسته به عنوان یک راهحل بیشترین تأثیر را بر کاهش اثرات تغییرات اقلیمی بر کشور ایران دارد؟ در این پژوهش جامعهی مورد مطالعه نخبگان و متخصصان آشنا به موضوع تحقیق هستند که تعداد 100 نفر از آنها به منظور نمونهگیری با روش گلوله برفی انتخاب شدند و از پرسشنامهی محقق ساخته برای جمعآوری دادهها و اطلاعات، جهت تجزیه و تحلیل استفاده شد و همچنین با استفاده از نرمافزارهای SPSS و MINITAB به ارزیابی دادهها پرداخته شد. نتایج بررسیها با توجه به میزان P-value بهدست آمده که برابر با 0.000 بوده و از آلفای 0.05 کوچکتر است، نشاندهندهی وجود تفاوت میان پیامدهای طبیعی و انسانی تغییراقلیم در کشور ایران است. نتایج آزمون توکی بیانگر این است که پیامد طبیعی تغییراقلیم با میانگین 4.0584 در گروه A و پیامدهای انسانی با میانگین 3.4460 نیز در گروه B قرار گرفته است. همچنین نتایج آزمون فریدمن تأثیر ارکان حکمروایی شایسته در کنترل و کاهش پیامدهای امنیتی تغییرات اقلیمی در ایران نشان میدهد که مسئولیتپذیری با میانگین رتبهی 5.79 در رتبهی اول، حاکمیت قانون با میانگین رتبهی 5.62 در رتبهی دوم و پاسخگو بودن مسئولان با میانگین رتبهی 5.32 در رتبه ی سوم قرار دارند.
محسن عابدیدرچه،
دوره 24، شماره 75 - ( 10-1403 )
چکیده
روند سریع و رو به رشد کلانشهرها در مسیر مبدّل شدن به شهرهای جهانی و جهانشهرها متاثر از همافزایی ابعاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و علمی جغرافیای سیاسی شهر میباشد. شهرها به مثابه یک موجود زنده در مسیر تکاملی خود از نوزادشهر به مادرشهر، کلانشهر، شهر جهانی و جهانشهر تبدیل میشوند. کلانشهرها در این فضای رقابتی میکوشند تا سطح رقابتپذیری خود را با رقبا ارتقا ببخشند. در این پژوهش محقق با شاخصسازی برای شهرهای جهانی براساس نظر اندیشمندان جغرافیای سیاسی در زمینه مطالعه پیرامون شهرهای جهانی، عملکرد دو کلانشهر تهران و استانبول را از بین کلانشهرهای جهان اسلام برپایه معیارها و کارکردهای شهرهای جهانی مقایسه تطبیقی کرده تا بررسی نماید هر یک از این دو شهر در چه جایگاهی از رتبهبندی شهرهای جهانی قرار دارند. به همین منظور با استفاده از نرمافزار ArcMap نقشههای مربوطه تهیه و به روش توصیفی- تحلیلی به بررسی شاخصها و معیارهای عددی موجود پرداخته شده است. با تحلیلهای صورت گرفته این نتیجه حاصل شد که در اکثر شاخصها عملکرد شهر استانبول نسبت به تهران از موقعیت بهتری برخوردار است و به شکل مناسبی در جامعه شبکهای و فضای جریانی شهرهای جهانی قرار گرفته است که البته به دلایل مختلف نظیر موقعیت ژئوپلیتیکی، فضای باز اقتصادی و سایر شاخصها است. نتایج بررسی تطبیقی وضعیت این دو کلانشهر، باعث طراحی مناسبتر چشمانداز آتی این شهرها توسط مدیران در راستای تحقق شهر جهانی میباشد.
محمدرضا حیدری، مهرداد صادقی ده چشمه، علی رشیدپور،
دوره 24، شماره 75 - ( 10-1403 )
چکیده
هدف از انجام این تحقیق ارائه الگوی گردشگری مذهبی با تکیه بر هنر تعزیه در کاشان بر اساس مدلسازی معادلات ساختاری، برمبنای رویکرد آمیخته اکتشافی است. در بخش کیفی، از روش پدیدارشناسی و در بخش کمی از روش توصیفی، همبستگی مبتنی بر معادلات ساختاری استفاده شد. جامعه آماری این تحقیق در بخش کیفی مشتمل بر اساتید وخبرگان گردشگری وتعزیه کاشان بود که پس از 15 مصاحبه اشباع حاصل شد. به منظور بررسی روایی داده های کیفی از روایی سازه، بیرونی، توصیفی و تفسیری و به منظور بررسی قابلیت اعتماد از رویکرد سه گانه رائو و پری(2003) استفاده شد. نتایج حاصل از تحقیق کیفی 11 بعد اقتصادی، راهبردی، توسعه، پژوهشی، سازمانی، فنی، محتوایی، زیست محیطی، قانون گرایی، فرهنگی و تبلیغاتی استخراج شد . پس از بررسی استخراج مؤلفه ها، بخش کمی تحقیق بررسی شد که برای بررسی روایی از روایی عاملی و محتوایی استفاده گردید، قابلیت اعتماد پرسشنامه از آلفای کرونباخ استفاده شد که ابعاد از پایایی لازم برخوردار بودند و با روش نمونه گیری تصادفی ساده 214 نمونه به روش در دسترس انتخاب شد. داده های حاصل از پرسشنامه ها در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی شامل معادلات ساختاری و از طریق نرم افزارهای اس پی اس اس 22 و لیزرل 9/18 و وارپ پی ال اس 5 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های تحقیق نشان داد که بیشترین تاثیر بعد اقتصادی(ضریب تأثیر 86/0) پس از آن بعد فرهنگی با (79/0) و بعد راهبردی با (78/0) تأثیرگذارند.
آقا سیروس احمدی نوحدانی، آقا عزیز نصیرزاده، خانوم ریحانه صالح آبادی،
دوره 25، شماره 76 - ( 1-1404 )
چکیده
زمانی که امپراتوریها و کشورهای بزرگ افول میکنند، دلایل مختلفی برای آن وجود دارد که میان آنها ارتباط وجود دارد. امپراتوری به عنوان یک قدرت نظم دهنده در جهان محسوب میگردد که با مطالعه تاریخ میتوان پی به وجود چندین امپراتوری مهم در دورانهای مختلف برد. باتوجه به اینکه امپراتوری در ارتباط با دانش ژئوپلیتیک و مفاهیم تشکیل دهنده آن (قدرت، سیاست و فضا) قرار دارد بنابراین از این منظر میتواند مورد بررسی و کاوش قرار گیرد. هدف از این پژوهش تحلیل ژئوپلیتیکی فروپاشی امپراتوریها است. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از روش میدانی درصدد بررسی عوامل ژئوپلیتیکی فروپاشی امپراتوریها (پارس، رم، بیزانس، عثمانی، بریتانیا، روسیه، اسپانیا و عرب) است. جامعه آماری 50 نفر از متخصصین و خبرگان در حوزه مطالعات ژئوپلیتیکی میباشند. برای آزمون مدل مفهومی تحقیق از روش دیمتل بهره گرفته شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد متغیرهایی مانند بیکفایتی و هوسرانی حاکمان، فروپاشی اقتصاد داخلی، فزونی خواهی و فساد دولت مردان، ستمگری و برده داری، شورشهای داخلی و ... نشان دهنده تعامل بالا و ارتباط سیستمی قوی با سایر متغیرها هستند. یعنی مادامی که کشوری از منظر نیروی انسانی و حکمروایی با این چالشها مواجه شده است نتوانسته است در برابر سایر مشکلات ناشی از این عوامل دوام آورد و این عوامل زمینه ساز بروز بحران و فروپاشی امپراتوری گردیده است.
دکتر عباس جهان آبادیان، دکتر یاسر کهرازه، دکتر پرویزرضا میرلطفی،
دوره 25، شماره 76 - ( 1-1404 )
چکیده
عوامل و محرکهای مؤثر بر همگرایی و واگرایی که در تعیین چگونگی و کیفیت انسجام ملی نقش عمدهای دارند، مفاهیمی منفک از هم نیستند، بلکه متغیرهایی هستند که دارای پیوندی معکوس و متأثر از هم میباشند که شناسایی و تحلیل آنها نقش و تأثیر مهمی بر همگرائی و انسجام ملی و در نتیجه تأمین امنیت کشور دارد. با توجه به اهمیت این موضوع پژوهش حاضر با هدف بررسی و تحلیل عوامل و محرک-های مؤثر بر همگرائی و انسجام ملی در جنوب شرق کشور انجام گرفته است. در همین راستا، مقاله حاضر که به لحاظ هدف بنیادی و اطلاعات آن به روش کتابخانهای و اسنادی فراهم آمده است در پی پاسخ به این سؤال بوده است که مهمترین عوامل و محرکهای مؤثر بر همگرائی و انسجام ملی قوم بلوچ در جنوب شرق کشور کدماند؟ یافتههای پژوهش نشان داد که عوامل مختلفی بر همگرایی و واگرایی قوم بلوچ در استان سیستان و بلوچستان اثرگذار هستند، این عوامل را میتوان به دو دسته عوامل و محرکهای داخلی و خارجی دستهبندی نمود. نتایج تحقیق نشان داد که اعتماد متقابل-رضایتمندی مردم، تمرکززدایی و تجمع زدایی صنایع و مراکز تصمیمگیری، تقویت هویت قومی در راستای هویت ملّی، ظرفیتهای اسناد بالادستی و نقش آنها در انسجام ملّی، پیوستگی تاریخی بلوچ و استان سیستان و بلوچستان با ایران، آدابورسوم اجتماعی مشترک، نقش مؤثر و مثبت نخبگان قومی و ملی این قوم و استان را میتوان بهعنوان مهمترین عوامل داخلی و گسترش فرامرزی قوم بلوچ در جنوب شرق کشور و کانونیت فرهنگی قوم بلوچ در جنوب شرق ایران، سیاست تنشزدایی منطقهای، ارتباطات اقتصادی تاریخیِ تجاری با کشورهای همجوار و رواج بازارچههای مرزی امروزی با کشورهای افغانستان و پاکستان مهمترین عوامل و محرکهای خارجی مؤثر بر همگرائی و انسجام ملی قوم بلوچ در استان سیستان و بلوچستان و در جنوب شرق کشور میباشند
خانم زکیه آفتابی، دکتر مراد کاویانی راد، دکتر حمید کاردان مقدم،
دوره 25، شماره 77 - ( 4-1404 )
چکیده
آب، منبعی راهبردی و کمیاب است که طی سالهای اخیر متاثر از متغیرهای مختلف ملی و فراملی به شدت محدود شده و حوزههای امنیت، ثبات، توسعه و رفاه در کشورها را به شدت متاثر ساخته است. اثرگذاری بالای آب در حوزههای یاد شده آب را در کانون سیاست خارجی و مناسبات هیدروپلیتیک بسیاری از کشورها از جمله جنوب باختری آسیا قرار داده است. در سالهای اخیر، به رغمِ طرحِ مسئلهِ بحرانِ آب و نقش آن در مناسبات دو کشور ایران و عراق در محافل علمی، سیاسی و رسانهای، همچنان ابعاد این مسئله ناشناخته مانده و تفسیرهای متفاوتی از آن به دست دادهاند. پژوهش حاضر که ماهیت کاریردی دارد و دروندادهای مورد نیاز آن به روش کتابخانهای گرداوری شده با هدف دستیابی به شناختی کیفی درباره ابعاد و زوایای مناسبات هیدروپلیتیک ایران و عراق، بر آن است که افزون بر مشخصکردن ویژگیهای محتوایی و روششناختی، خلاهای پژوهشی موجود در این زمینه را با روش فراتحلیل کیفی شناسایی کند. این پژوهش با بهرهگیری از روش فراتحلیل کیفی، 34 پژوهش انجام شده در بازه زمانی 1402- 1384 در قالب مقالات علمی-پژوهشی داخلی، پایاننامه و مقالات موجود در فصلنامههای معتبر بین المللی را بررسی کرده است. نتایج پژوهش نشان داد که مطالعه جامعی انجام نشده است که ابعاد گوناگون مناسبات هیدروپلیتیک ایران و عراق را بررسی و واکاوی کرده باشد. در این خصوص نبود دادههای دقیق و واقعی و ضعف مبانی نظری-معرفتی پژوهش از کاستیهای پژوهشهای انجام شده در زمینه مناسبات دو کشور است.
مسعود ملکیان دولت آبادی، غلامحسین حیدری، فرهاد حمزه،
دوره 25، شماره 77 - ( 4-1404 )
چکیده
جهان امروز شاهد اوجگیری رقابتهای ژئوپلیتیکی است؛ عرصهای که در آن دیگر تنها منابع انرژی بهعنوان پشتوانه کشورها به شمار نمیآید، بلکه کریدورها به محل رقابت قدرتها تبدیلشدهاند و هر کشور میکوشد در شبکهایجادشده توسط این کریدورهای نوظهور، جایی برای خود دستوپا کند. به عبارتی، روند ژئوپلیتیک جهانی باعث تشدید رقابت بر سر گلوگاههای دریایی و امنیتی شدن دسترسی به بازارهای فرامرزی میشود. این پژوهش از نوع پژوهشهای «بنیادی نظری» است؛ روش آن نیز توصیفی- تحلیلی است و بهطور مشخص از روششناسی تطبیقی با ابزار کتابخانهای و اینترنتی جمعآوریشده است. به نظر میرسد در الگوی کرونوپولیتیک در حوزه مناسبات ایران و عراق، هر یک از بازیگران در سودای جانمایی نقش خود در کریدورهای بینالمللی هستند که آن را در راستای اهداف متعددی دنبال میکنند؛ مانند پیگیری ابتکار «کریدور فاو» از سوی عراق و ایران هم که درصدد توسعه حلقه همکاریهای اقتصادی و جاگیری در ائتلافهای نوظهور شرق است. اگرچه نمیتوان با اطمینان برای آینده روابط دو کشور از منظر کرونوپولیتیک پیشبینی کرد، اما نشانههای همکاری کمتر و رقابت بیشتر در روابط دو کشور ناشی از متغیرها و دلایل مختلفی در افق دیده میشود. مهمترین شاخص رقابت احتمالی شامل رقابت در مسیرهای ترانزیتی (کریدوری) است.