صنم آفریدی، فرشته احمدی، علی سلطانی، محمود محمدی،
دوره 24، شماره 73 - ( 4-1403 )
چکیده
در کشورهای درحالتوسعه، نیاز ضروری به سیستم حملونقل مناسب برای دسترسی بهتر همواره احساس میشود. شرایط بهینه دسترسی و سفر سریع، ایمن و راحت به کاربریهای بهداشتی- درمانی را میتوان با آنالیز سیستماتیک و نظاممند زیرمجموعههای حملونقل مانند رفتار انجام داد. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر ویژگیهای اجتماعی اقتصادی افراد در انتخاب وسیلههای سفر درونشهری به بیمارستان است. پژوهش حاضر با هدف کاربردی از روش تحقیق توصیفی تحلیلی در ساخت مدل الگوی انتخاب وسیله سفر به بیمارستان در منطقه مرکزی شهر شیراز (منطقه 1) استفاده میکند. پاسخدهندگان، افراد مراجعهکننده به بیمارستانهای این منطقه هستند. هر وسیله یک متغیر وابسته محسوب میشود درحالیکه ویژگیهای اجتماعی-اقتصادی متغیر مستقل هستند که شامل سن، جنسیت، تحصیلات، درآمد و مالکیت خودرو است. انتخاب وسیلههای مختلف در سفر به بیمارستان توسط پاسخدهندگان نیز شامل اتوبوس، مترو، موتور، تاکسی و خودروی شخصی است. پرسشنامههای پر شده توسط مراجعین بیمارستان جهت جمعآوری دادههای پژوهش در نرمافزار spss، با استفاده از مدل چندگزینهای جایگاهدت، مورداستفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که در سفر اول انتخاب خودرو با مالکیت خودرو رابطه مستقیم دارد و مقدار ضریب بتا نشان میدهد در صورت مالکیت خودرو سفر با خودرو 8 برابر میشود. استفاده از تاکسی با سن زیر 20 سال و عدم مالکیت خودرو و انتخاب موتور نیز با سن زیر 20 سال رابطه مستقیم دارد. استفاده از اتوبوس با رده سنی بین 21 تا 50 و تحصیلات زیر دیپلم دارای رابطه معنادار است. سفر با مترو نیز با درآمد زیر 2 میلیون تومان رابطه مستقیم دارد و بر اساس ضریب بتا، تعداد سفرها حدود 9 برابر میشود. بهطورکلی، حملونقل عمومی مانند مترو و اتوبوس وسیلههای محبوب در دسترسی به بیمارستان نیستند و کاربری زمین، ویژگیهای اجتماعی- اقتصادی را تحت تأثیر قرار میدهد که میتواند در برنامهریزی و سیاستگذاریهای شهری بسیار مؤثر باشد و نیز بهصورت کلی و بر اساس رفتار سفر به بیمارستان به سایر نواحی جغرافیایی تعمیم داده شود.
واژگان کلیدی: وسیله سفر، خودرو، بیمارستان، مدل جایگاهدت، شیراز
. نویسنده مسئول: این مقاله مستخرج از رساله دکتری شهرسازی نگارنده اول که به راهنمایی نگارندگان دوم و سوم و مشاوره نگارنده چهارم در حال انجام است یا به انجام رسیده است. عنوان رساله درج گردد.
دکتر تاج الدین کرمی، دکتر سمیه تیموری،
دوره 24، شماره 73 - ( 4-1403 )
چکیده
یکی از نظریههایی که فقر و نابرابری را پس از جنگ جهانی دوم و بازساخت شهری در آمریکا در دوگانگی حومه و شهر مرکزی موردمطالعه قرار داد، نظریه عدم انطباق فضایی است. بهرغم نقش زمینه ناشی از نابرابری نژادی - قومی و تضاد حومه - شهر مرکزی در شکلگیری نظریه مذکور، شاخصهای اصلی عدم انطباق فضایی بر نبود تناسب بین دستیابی به شغل با مزایای کافی برای دسترسی به مسکن قابل استطاعت و باکیفیت دلالت دارد. این به آن معناست که زمینهها، ساختارها و فرایندهای نابرابری ساز از جامعهای به جامعه دیگر متفاوت و نبود تناسب بین مزایای کار و دسترسی به مسکن فضاهای فقر را بازنمایی میکند. هدف تحقیق حاضر آشکارسازی عدم انطباق فضایی بین دو شاخص مذکور در مناطق کلانشهر تهران است. تحقیق حاضر به لحاظ هدف در زمره تحقیقات کاربردی و به لحاظ روش نیز از ماهیت توصیفی - تحلیلی برخوردار بوده است. دادههای عمده موردنیاز شامل گروههای عمده شغلی و وضعیت مسکن در سرشماریهای رسمی نفوس و مسکن بوده که با استفاده از توابع فضایی مورد تحلیل قرار گرفتهاند. تحلیل یافتههای تحقیق نشان میدهد بین قشربندی شغلی و کیفیت سکونت در مناطق شهرداری تهران رابطه مستقیمی وجود دارد. بهنحویکه کانونهای تراکم اقشار فرودست و کارگری که از مشاغل با مزایای مناسبی محروماند در گسترههای مسکونی باکیفیت نامناسب و بافتهای فرسوده شکل گرفتهاند. بر این اساس در مناطق جنوبی تهران، عدم تناسب بیشتری بین دستیابی به کار مناسب و دسترسی به مسکن باکیفیت مشاهده میشود. درحالیکه مناطق شمالی تهران از دستیابی به کار مناسب و دسترسی به مسکن باکیفیت تناسب بسیار بیشتری وجود دارد. نتیجه نهایی بیانگر آن است که دو شاخص اصلی موردبررسی، «تلههای فضایی فقر» که کانون اصلی مسائل اجتماعی- فضایی در گسترههای درونشهری هستند را بهخوبی آشکار و بازنمایی میکنند.
واژگان کلیدی: تلههای فضایی فقر، عدم انطباق فضایی، عدم تناسب کار و سکونت، قشربندی شغلی و تهران.
- مقاله حاضر مستخرج از رساله دکتری جغرافیا و برنامهریزی شهری با عنوان «تبیین عدم انطباق فضایی کار و سکونت در منطقه 7 تهران» است که با حمایت مادی و معنوی مرکز مطالعات و برنامهریزی شهری تهران در دانشگاه خوارزمی انجام شده است.
- نویسنده مسئول: karamit@khu.ac.ir
خانم نازلی پاکرو، دکتر رسول درسخوان،
دوره 24، شماره 73 - ( 4-1403 )
چکیده
شهرنشینی شتابان مشکلاتی را در جنبههای مختلف برای شهروندان و مدیران شهری به وجود آورد که لزوم اتخاذ راهکارها و رویکردهایی برای بهبود شرایط را متذکر میشد. در این میان مفهوم کیفیت زندگی برای ارزیابی این وضعیت در شهرها سر برآورد. کیفیت زندگی بهعنوان یک مفهوم چندبعدی در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و ... در سطوح و مقیاسهای متفاوتی مورد بحث و بهرهگیری قرارگرفته است. در این پژوهش که با هدف سنجش کیفیت زندگی در سکونتگاههای غیررسمی شهر تبریز انجامشده است از روش پیمایشی برای این هدف بهرهگیری شده است. میتوان گفت که رویکرد ذهنی کیفیت زندگی بر این پژوهش حاکم است که رضایت و نظر ذهنی ساکنان مبنای کار قرارگرفته است. از آزمون T تک نمونهای و تحلیل مسیر برای تحلیل دادهها استفادهشده است. نتایج نشانگر این است که میانگین همه ابعاد کیفیت زندگی پایینتر از متوسط میباشد و تنها عامل اجتماعی- فرهنگی بالاتر از میانگین برآورد شده است. همچنین میانگین کیفیت زندگی کل با 2.82، پایینتر از میانگین برآورد شده است که نشاندهنده کیفیت پایین زندگی در این محلات میباشد. بر اساس تحلیل مسیر انجامشده، بعد اقتصادی با 0.685 بیشترین تأثیر را بر کیفیت زندگی در این محلات دارد. لازم است هرگونه برنامهریزی برای این محلات با درنظرگرفتن ابعاد و جنبههای مختلف انجام گیرد تا از اثربخشی قابل قبولی برخوردار باشد.
واژگان کلیدی: کیفیت زندگی، سکونتگاههای غیررسمی، کلانشهر تبریز
. نویسنده مسئول: دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز
خانم الهام زارع، آقا اکبر عبدالله زاده طرف،
دوره 24، شماره 73 - ( 4-1403 )
چکیده
امروزه توجه به گردشگری بافتهای تاریخی در راستای ارتقا پیشرفت اقتصادی - اجتماعی و شناساندن ارزشهای تاریخی و هویت فرهنگی هر منطقه بسیار مهم تشخیص داده شده است. از اینرو این پژوهش با هدف شناسایی الگوی علّی معیارهای ارتقاء سطح گردشگری در بافت تاریخی شهر تبریز نگاشته شد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی- تحلیلی میباشد، جامعه آماری پژوهش را خبرگان بالغبر 6 نفر و کارشناسان (کارمندان شهردار و مدیران شهرداری) که برابر با 9 نفر تشکیل میدادند که مجموع آنها برابر با 15 نفر بود که بهصورت نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. جمعآوری اطلاعات موردنیاز در این پژوهش با استفاده از روش کتابخانهای و میدانی انجام پذیرفته و در جهت تحلیل دادههای پژوهش از تکنیک دیمتل فازی استفاده شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که از بین معیارهای شناساییشده معیار عناصر اولیه بهعنوان تأثیرگذارترین معیار و همچنین بهعنوان بااهمیتترین معیار در جهت ارتقاء گردشگری بافت تاریخی شهر تبریز شناسایی شد. از دیگر نتایج حاصل شده در این پژوهش میتوان به ارائه الگوی علّی هر یک از زیرمعیارها اشاره نمود، از بین زیرمعیارهای عناصر اولیه، معیار تاریخی، از بین زیرمعیارهای مربوط به عناصر ثانویه، تسهیلات اقامتی و از بین زیرمعیارهای فضای مطلوب گردشگری زیرمعیار عملکرد بهعنوان تأثیرگذارترین زیرمعیار شناسایی شدند.
واژگان کلیدی: گردشگری، بافت تاریخی، روش دیمتل فازی، تبریز
. نویسنده مسئول: پست الکترونیکی: taraffarat@yahoo.com
دکتر امیر شایانیان، دکتر فاطمه مظفری قادیکلای، دکتر علی پهلوان،
دوره 24، شماره 73 - ( 4-1403 )
چکیده
دکتر شهریور روستایی، دکتر رحیم حیدری چیانه، آقای ایوب ذوقی،
دوره 24، شماره 73 - ( 4-1403 )
چکیده
هر اندازه شهرها از لحاظ کالبدی و جمعیتی گسترده تر شوند، به تبع آن بر میزان بحران ها نیز افزوده می شود و آسیب پذیری شهرها در برابر بلایای طبیعی بنا به دلایل مختلفی از جمله فقر اقتصادی و فرهنگی، عدم رعایت حریم گسل ها و آیین نامه های مربوط به زلزله افزایش یافته است. آنچه اهمیت دارد، سطح آمادگی جامعه و درجه آسیب پذیری شهر و ساکنان در معرض خطر است، که در صورت برنامه ریزی مناسب و اتخاذ سیاست های اصولی می توان آسیب ها را به پایین ترین سطح کاهش داد. در این پژوهش با توجه به پتانسیل بالای سنندج از لحاظ لرزه خیزی و وجود گسل های فراوان در مجاورت و اطراف شهر، سعی بر آن بر آن است تا با شناخت عوامل موثر بر زلزله و ترکیب شاخص ها با استفاده از مدل تحلیل طبقه بندی درختی به درک درستی از موضوع برسیم. نتایج به دست آمده حاکی از این است که سطح وسیعی از شهر در طبقه بندی آیب پذیری متوسط به بالا قرار دارد. 52 درصد در طبقه آسیب پذیری متوسط، 16.5 درصد آسیب پذیری بالا و 1 درصد از سطح شهر در طبقه با آسیب پذیری بسیار بالا قرار دارد، که دقیقاً منطبق بر محلات حاشیه ای، قدیمی و پر تراکم است. این وضعیت ساختار مناسبی را ارائه نداده و نیازمند توجه بیشتر در طرح های توسعه آتی می باشد.
- امیر کاوه، - مریم کریمیان بستانی، - غلامرضا میری،
دوره 24، شماره 73 - ( 4-1403 )
چکیده
با توسعه شهرها و افزایش جمعیت، چالشهای بسیاری ایجادشده که از مهمترین آنها، حملونقل شهری است. عدم توانایی مدیریت شهری سنتی در حل این چالش، منجر به مطرحشدن رویکردهای مختلفی از جمله حملونقل هوشمند شد. اتخاذ و اجرای چنین رویکردی در کلانشهرها، نیازمند تغییر رویکرد مدیریتی است که مدیریت یکپارچه شهری بهعنوان مهمترین آنها شناخته میشود. هدف این تحقیق، بررسی وضعیت مدیریت یکپارچه شهری و سپس تأثیر آن در تحقق حملونقل هوشمند در شهر زاهدان است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر گردآوری دادهها بهصورت میدانی از طریق ابزار پرسشنامه است. روایی ابزار مشخص و پایایی آن نیز با آلفای کرونباخ بیشتر از 70/0 تأیید شد. جامعه آماری تحقیق را کارشناسان شهری در شهر زاهدان تشکیل دادهاند. حجم نمونه برابر با 100 نفر تعیین شد. نتیجه آزمون نشان میدهد که متغیرهای مدیریت یکپارچه شهری در سطح کمتر از 05/0 معنادار هستند. از نظر جامعه آماری، 7 متغیر حکمروایی خوب، همپایایی، وحدت فرماندهی شهری، بسترسازی، تعامل، ساختار تشکیلاتی و دیدگاه سیستمی، وضعیت مناسبی نداشته و این شرایط سبب شده که شاخص مدیریت یکپارچه شهری در شهر زاهدان شرایط مطلوبی نداشته باشد. همچنین بررسی معناداری آزمون نشان میدهد که 5 متغیر حملونقل هوشمند یعنی نظارت هوشمند، پرداخت هوشمند، ثبت تخلف هوشمند، اطلاعرسانی هوشمند و مدیریت مکانیزه ناوگان در سطح کمتر از 05/0 معنادار هستند. جهت معناداری، نشانگر وضعیت نامناسب شاخص حملونقل هوشمند در شهر زاهدان است. تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیرهای مدیریت یکپارچه شهری میتوانند بیش از 68 درصد در تحقق حملونقل هوشمند تأثیرگذار باشند و 32 درصد به عوامل دیگر وابسته هستند. متغیر حکمروایی خوب با 12 درصد و سپس دیدگاه سیستمی با 11 درصد، بیشترین تأثیر را در این زمینه دارد.
واژگان کلیدی: مدیریت یکپارچه، حملونقل هوشمند شهری، زاهدان.
زهرا علیزاده خطیبایی، دکتر محمد تقی معصومی، دکتر حسین نظم فر، دکتر اکبر آبروش،
دوره 24، شماره 73 - ( 4-1403 )
چکیده
امروزه با گسترش شهرنشینی و افزایش جمعیت شهرها، فقر شهری یکی از معضلات مهمی است که مبارزه با آن ضروری به نظر میرسد. در قرن بیست و یکم یکی از شاخصهای پیشرفت شهری، مسئلهی پایین بودن فقر شهری است (Lemanski and Marx, 2015). بهمنظور تحلیل و ارزیابی شاخصهای فقر شهری در شهر رشت در بلوکهای مختلف و خوشهبندی فقر اجتماعی در این شهر (خیلی فقیر، فقیر، متوسط، مرفه، خیلی مرفه)، برای تحلیل فقر اجتماعی و استخراج لکههای داغ گستره فضایی از نرمافزار Arc Gis استفاده شد؛ و استخراج نواحی مختلف شهر از نرمافزار R و به روش تصمیمگیری چند شاخصه پرومته که وزن شاخصها به روش ANP از دادههای خام بلوکهای آماری شهر رشت در سرشماری سال ۱۳۹۵ بهدستآمده بود، محاسبه شد. یافتههای پژوهش نشان دادند که بهطور نسبی بخشهای مرکزی شهر را بلوکهای متوسط در برمیگیرد و در بخشهای بیرونی و حاشیهای مرکز شهر دو ناحیه لکه داغ مشاهده میشود که بلوکهای خیلی مرفه و مرفه را در خود جایدادهاند. لکههای سرد نیز در حاشیه بیرونی شهر بهوضوح قابلمشاهده هست و بلوکهای خیلی فقیر و فقیر را در برگرفتهاند و شهر بهجز لکههای داغ و سرد بیشتر بهصورت لکههای ملایم و اکثر بلوکها در وضعیت متوسط فقر اجتماعی قرارگرفتهاند. همچنین بر اساس یافتههای تحقیق بیشتر مناطق محروم از نظر فقر اجتماعی در شهر رشت در بخش شمال غربی و شمال شرقی شهر قرارگرفتهاند.
واژگان کلیدی: روش ANP، روش پرومته، گستره فضایی، تحلیل لکههای داغ، فقر اجتماعی، شهر رشت.
فاطمه حاجی زاده، سید حامد میرکریمی، عبدالرسول سلمان ماهینی، مرجان محمدزاده،
دوره 24، شماره 74 - ( 7-1403 )
چکیده
با رشد روزافزون جمعیت شهرها در جهان امروز، فضای فیزیکی شهرها نیز توسعه و گسترش یافته و زمینهای اطراف را اشغال کرده است. در این شرایط، نگاه توسعه به فضای درون شهر میتواند از مبانی مهم برنامهریزی توسعه شهرها بشمار آید. هدف این تحقیق تعیین و اولویتبندی عوامل مؤثر بر توسعه فضای درون شهری گرگان از نظر شاخص های اقتصادی، اجتماعی و بودم شناختی با استفاده از مدل دلفی و مطالعات کتابخانهای بوده است. انتخاب کارشناسان گروه دلفی به عنوان اعتبار نتایج متکی بر قضاوت آنها، یک جزء مهم در روش دلفی است، در این زمینه اعضای دلفی مشتمل بر پانزده کارشناس از سازمانهای شهرداری و شورای شهر، استادان دانشگاهی و ارایهدهندگان خدمات فرهنگی، پزشکی و نیروی انتظامی، برنامهریزان شهری و شهروندان معمولی بودهاند که با استفاده از پرسشنامه نظرات آنها گردآوری شد. پرسشنامهها طی 4 مرحله برای رسیدن به اجماع تکرار گردید. شرکت کنندگان اهمیت هر شاخص را در مقیاس 5 طیفی لیکرت مشخص کردند (کم اهمیت= 1 تا اهمیت بسیار زیاد = 5). در مجموع 24 شاخص برای 3 گروه اقتصادی، اجتماعی و بومشناختی شناسایی شدند و سپس درجه اهمیت و درصد اهمیت هریک تعیین گردید. برای گزینش شاخصهای مورد نظر نمودار اهمیت شاخص طراحی و تنظیم شد. نتایج نشان داد که مهمترین شاخص، احساس امنیت و سپس آلودگی صوتی و آلودگی محیطی است. نتایج می تواند در راستای برنامهریزی برای بهبود فضای درون شهری جهت رفاه بیشتر و ارتقاء کیفیت زندگی ساکنین، به برنامهریزان شهری و سازمانهای مرتبط کمک نماید. اولویت بندی شاخص ها نقشه راهی برای اقدام های مسولان فراهم می کند.
دکتر احمد آفتاب، دکتر علی اکبر تقیلو، آقای اکبر هوشمند،
دوره 24، شماره 74 - ( 7-1403 )
چکیده
حضور مستمر و فعال نیروی انتظامی نقش موثری در برقراری امنیت و آرامش در سطح شهرها دارد. بنابراین توزیع عادلانه و مکفی مراکز انتظامی در فضاهای شهری عامل مهمی جهت تحقق این نیاز اساسی میباشد. از این رو پژوهش حاضر بر آن است تا خدماترسانی کلانتریها بر پهنههای آسیبپذیر شهر ارومیه را بررسی کند. روش تحقیق توصیفی ـ تحلیلی بکارگرفته شده در این پژوهش از نوع کاربردی میباشد. نتایج حاصل از پژوهش، پهنهبندی آسیبپذیری شهر ارومیه در قالب چهار طبقه از آسیبپذیری خیلی زیاد تا آسیبپذیری خیلی کم میباشد که حدود km² 68 از کل محدوده شهر دارای آسیبپذیری زیاد تا خیلی زیاد شناخته شده است. بیشتر نواحی شمالی (سکونتگاههای غیررسمی منطقه دو) و مرکزی (محلات قدیمی منطقه چهار) شهر ارومیه به علت تراکم بالای جمعیتی و مسکونی، قرارگیری اکثر مراکز اداری سیاسی، حساس و تجاری در این مناطق، آسیپپذیرترین مناطق ارومیه هستند. نتایج حاصل از تحلیل شبکه براساس زمان استاندارد (12 دقیقه) بیانگر عدم پوشش پوشش 9/28 درصد (km2 24) از مساحت پهنههای آسیبپذیر ارومیه توسط کلانتریها میباشد. در مدت زمان 12 دقیقه کلانتریهای سطح شهر ارومیه به 55 کیلومترمربع از مساحت حدود 75 کیلومترمربع پهنههایی با آسیبپذیری زیاد دسترسی سریع داشته و حدود 20 کیلومترمربع از این پهنه هم فاقد دسترسی سریع زمانی میباشد. از لحاظ دسترسی کلانتریها به پهنههایی آسیبپذیر کم نیز نتایج مشخص کننده این امر میباشند که از حدود 15 کیلومتر مربع از این مناطق به 3 کیلومتر مربع دسترسی سریع دارند که نشان از عدم دسترسی سریع به 12 کیلومترمربع از این مناطق میباشد.
سارا کرمی، نسیم حسین حمزه، عباس رنجبر،
دوره 24، شماره 74 - ( 7-1403 )
چکیده
امروزه وقوع توفانهای گردوخاک بر زندگی بسیاری از مردم جهان تاثیرگذار است و سبب بروز خسارات فراوان میشود. کشور ایران نیز هر ساله از پدیدههای گردوخاک ناشی از چشمههای داخلی و چشمههای گردوخاک واقع در کشورهای مجاور تاثیر میپذیرد. استان سمنان با توجه به موقعیت جغرافیایی خود، دارای چشمههای تولیدکننده گردوخاک متعددی است. هدف از این مطالعه، بررسی پدیده گردوخاک استان سمنان و چگونگی تغییرات ماهانه آن در دوره زمانی 15 ساله، بین سالهای 2003 تا 2017 است. به این منظور از دادههای ایستگاههای هواشناسی همدیدی استان و محصول ماهوارهای عمق نوری هواویزها استفاده شده است. همچنین برای برآورد کمّی میزان گسیل گردوخاک از این منطقه و تعیین مقادیر شار قائم گردوخاک در استان سمنان، مدل گردوخاک GOCART بکار رفته است. بررسی میانگین شار گردوخاک نشان داد که بیشترین مقادیر شار گردوخاک در سطح استان، در جنوبشرقی شاهرود مشاهده میشود. بررسی ماهانه نشان داد که در همه ماهها، میانگین عمق نوری هواویزها و شار گردوخاک در نیمه جنوبی استان سمنان نسبت به نیمه شمالی بیشتر است. بیشترین مقادیر AOD در سطح استان، مربوط به ماههای مه، آوریل و ژوئن بوده و بیشترین مقادیر شار گردوخاک نیز در ماههای مارس، ژوئن و ژوئیه مشاهده شده است. بررسی سرعت باد در مناطق دارای شار گردوخاک، نشان داد که در منطقه جنوبشرقی استان سمنان که بیشترین مقادیر شار گردوخاک در آن مشاهده میشود، جهت باد غالب، شمال و شمالشرقی بوده که سبب میشود ذرات گردوخاک برخاسته از این منطقه، مناطقی از استانهای اصفهان، یزد و خراسان جنوبی را نیز تحتتاثیر قرار دهد.
آقای محسن کلانتری، آقای حسین طهماسبی مقدم، خانم بهاره اکبری منفرد،
دوره 24، شماره 74 - ( 7-1403 )
چکیده
شهریادگیرنده بهعنوان یکی از استراتژیهای نوین در برنامهریزیشهری، با بهرهگیری از مفهوم یادگیریمادامالعمر، جوامع شهری را برای رویارویی با چنین چالشهایی مجهز میسازد. چنین رویکردی با محور قراردادن کاربریهاییادگیرنده، مناسبترین مدرسه برای تقویت یادگیری در شهرها می باشد. در همینراستا، پژوهش حاضر به بررسی و ارزیابی پراکنش کاربریهاییادگیرنده از منظر عدالتفضایی برای تحقق رویکرد شهریادگیرنده در شهرزنجان اختصاص دارد؛ و هدف اصلی آن، پی بردن به تعادل و توازن فضایی در توزیع کاربریهاییادگیرنده شهرزنجان، برای توسعۀ رویکرد شهریادگیرنده میباشد. روش پژوهش توصیفی–تحلیلی و نحوۀ گردآوری دادهها، کتابخانهای-اسنادی است. جهت تجزیهو تحلیل یافتهها، از دو شاخص ظرفیت و عدالتاجتماعی در چارچوب مقایسۀ سرانه و سطوح مطلوب، تکنیک میانگین نزدیکترین همسایگی و آنتروپی بهره گرفته شده است. نتایج حاصل از تجزیهوتحلیل نحوۀ توزیع کاربریهای یادگیرنده در وضع موجود، حاکی از آن است که توزیع و پراکنش این کاربریها در سطح شهر، بهصورت متمرکز و خوشهای بوده و با عدم تعادلات فضایی همراه است. بهطوریکه اختلافات کمی و کیفی بسیار بالایی را میان مناطق سهگانۀشهری بهویژه حواشی شرقی منطقۀدو نشان میدهند. چنین مسئلهای توسعۀ رویکرد شهر یادگیرنده در شهرزنجان را با مشکل روبهرو ساخته و موجب تمرکز این خدمات در مرکز شهر و کمبودشان در نواحی پیرامونی شده است. بهطوریکه نابرابریهای عمیقی میان نواحی مسکونی شهر بهوجود آمده است. در همینراستا نتایج تحقیق، پیشنهاداتی را جهت سازماندهی مجدد کاربریهای یادگیرنده، به منظور برقراری رویکرد عدالتفضایی در سطح شهر، ارائه میدهد.
مهرداد محمدپور شاطری، هوشنگ تقی زاده، سحر خوش فطرت،
دوره 24، شماره 74 - ( 7-1403 )
چکیده
پدیده فقر واقعیتی اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی است که از دیر باز از بزرگترین مشکلات انسان بوده است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل موثر بر فقر و بررسی ارتباطات درونی و سطح بندی ابعاد آن با رویکرد ساختاری تفسیری، در کمیته امداد امام خمینی (ره) شهرستان تبریز انجام شده است. در این راستا، بر اساس عوامل استخراج شده از ادبیات، پرسشنامه تدوین شده است. در این مرحله 41 شاخص به عنوان مهمترین شاخصهای موثر بر فقر در کمیته امداد امام خمینی (ره) شهرستان تبریز انتخاب گردیده است؛ که پس از اخذ روایی و پایایی مناسب برای پرسشنامه، در بین نمونه آماری پخش شده است. پس از توزیع پرسشنامه، از روش تحلیل عاملی جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات و تقلیل متغیر ها به ابعاد استفاده گردیده است. نتایج به دست آمده از تحلیل عاملی نشان داد که در حدود 3/68 درصد کل واریانس متغیر ها توسط 14 عامل قابل توجیه است و حدود 7/31 درصد واریانس به وسیله متغیرهای دیگری توضیح داده می شود که اندازه گیری نشده است. در نتیجه 14 عامل به عنوان مهمترین عوامل موثر بر فقر شناسایی شده است. این 14 عامل به ترتیب اهمیت عبارتند از: 1- اقتصادی؛ 2- اجتماعی؛ 3- فردی؛ 4- حقوقی؛ 5- خانوادگی؛ 6- محیطی؛ 7- سیاسی؛ 8- مدیریتی؛ 9- فرهنگی؛ 10- برون مرزی؛ 11- امنیتی؛ 12- علمی؛ 13- سازمانی؛ 14- جغرافیایی. در انتها، ارتباطات درونی بین عوامل و سطح بندی عوامل موثر بر فقر با ارایه الگوی توسعه یافته ساختاری-مقایسه ای (ISM) مورد بررسی قرار گرفته است.
نفیسه ورکیانی پور، سید محمدرضا حسینی، روح الله سمیعی، مجید اشرفی،
دوره 24، شماره 74 - ( 7-1403 )
چکیده
زنان نقش مهمی در ارتقای اشتغال و بهبود وضعیت اقتصادی جامعه ایفا میکنند، بنابراین هویت دادن و استقلال بخشیدن به آنان و فراهم کردن زمینه مشارکت فعال آنها در امور مختلف اقتصادی ـ اجتماعی بهخصوص فعالیتهای کارآفرینی در مناطق شهری، عامل بسیار مهم این نیروی عظیم است. ابتدا به بررسی و تجزیه و تحلیل مشخصههای جمعیتشناختی خبرگان پرداخته میشود و سپس مؤلفههای زنجیره ارزش کارآفرینی و توسعه پایدار اجتماعی شناسایی شده را با استفاده از نظر خبرگان (که 20 نفر از زنان برتر کارآفرین استان گلستان هستند) و به کمک روش دلفی فازی و انجام فازی زدایی غربال و مؤلفههای متغیرهای موردنظر انتخاب میگردد، همچنین روایی و پایایی پرسشنامهها با استفاده از آلفای کرونباخ مورد بررسی و نرمال بودن توزیع مؤلفهها و نمونهی آماری توسط آزمون کلوموگرونوف ـ اسمیرنوف و آزمون t ـ ادستودنت انجام میشود. در بخش اول مقاله با استفاده از روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی و با بهرهگیری از نرمافزار Expertchoice به اولویتبندی و رتبهبندی ابعاد و مؤلفههای زنجیره ارزش کارآفرینی (توسط 198 نفر از زنان کارآفرین استان گلستان) پرداخته میشود. در بخش دوم مقاله برای سنجش روابط بین توسعه کارآفرینی زنان بر اساس زنجیره ارزش کارآفرینی و توسعه پایدار اجتماعی از تحقیق همبستگی و معادلات ساختاری برای آزمون تحلیل عاملی و روش آزمون تحلیل عاملی با استفاده از نرمافزار Smart pls2 استفاده شده است که این ارتباط معنیدار است، زیرا در تحقیق همبستگی نه تنها روابط بین متغیرها را میتوان کشف کرد بلکه نوع و میزان ارتباط متغیرها با یکدیگر نیز از این طریق به دست میآید و سپس به بحث و تفسیر نتایج پرداخته شد و مدل توسعه کارآفرینی زنان بر اساس زنجیره ارزش کارآفرینی با رویکرد توسعه پایدار اجتماعی ارائه گردید. این مدل در تدوین توسعه کارآفرینی زنان کمک شایانی نموده و نقاط قوت و ضعف را به خوبی نمایان میسازد.
لیلا مشکانی، جمیله توکلی نیا، محمد تقی رضویان،
دوره 24، شماره 74 - ( 7-1403 )
چکیده
مانا طاهری، محمد سعید ایزدی، حمید ماجدی، زھرا سادات سعیده زرابادی،
دوره 24، شماره 74 - ( 7-1403 )
چکیده
با تغییر و تحولات شدید جمعیتی، اقتصادی و کالبدی- فضایی در دهه های اخیر هویت شهرها نیز دچار تغییرات زیادی شده است. با توجه به اینکه هویت مکانی تحت تأثیر عوامل مختلف اجتماعی، کالبدی، معنایی، کارکردی و طبیعی است که هر یک از این ابعاد دارای شاخص های متعدد با روابط درونی پیچیده می باشد؛ سنجش و ارزیابی آن مسئلهای اساسی و پیچیده است؛ بنابراین هدف این پژوهش «ارائه مدلی ترکیبی جهت سنجش هویت مکانی در فضاهای شهری» است. برای تحقق این هدف از روش های کمی استفاده شده است بدینصورت که ابتدا پرسشنامه خبرگان با حجم نمونه 19 نفر در قالب ترکیب مدل های دیماتل و فرایند تحلیل شبکه تحلیل شده و در ادامه پرسشنامه استفادهکنندگان از فضا با حجم 384 نمونه در 12 فضای شهری توسط مدل تاپسیس آنالیز شد. نتایج نشان میدهد که بازار تهران بهعنوان هسته مرکزی بافت تاریخی تهران علی رغم افت هویت در دهه های اخیر هنوز از سطح قابل قبولی برخوردار است اما هر چه فاصله از بازار بیشتر شود، ابعاد مختلف اجتماعی، کالبدی، کارکردی، طبیعی و معنایی هویت با افت مواجه میشوند. همچنین از بعد روششناختی میتوان گفت که مدل ترکیبی DANP-TOPSIS برای سنجش ابعاد مختلف هویت مکان بهصورت یکپارچه، مدل مناسبی است.
امین قهرمانی تولابی، سیدعلی نوری،
دوره 24، شماره 74 - ( 7-1403 )
چکیده
حمامها از جمله بناهای عامالمنفعهای هستند که در دورههای تاریخی مختلف شکل و معماری آنها دستخوش تغییرات قرار گرفته اما روابط فضایی آنها همواره از الگویی ثابت پیروی کرده است. به دلیل اهمیت این بناهای ارزشمند، حمامها همواره مورد پژوهش محققین بوده است. کرمانشاه یکی از شهرهایی است که در طول دوران تاریخی علیالخصوص در دوره قاجار به دلیل قرارگیری در مسیر عتبات عالیات مورد توجه حکام وقت بوده و دارای بافت و نمونههای متعددی از حمامهای تاریخی است. بنابراین پژوهش حاضر در پی شناخت گونههای حمامهای تاریخی استان کرمانشاه با تآکید برموقعیت استقرار است. برای دستیابی به این مهم لازم است عوامل مؤثر بر شکلگیری، موقعیت استقرار در بافتهای شهری، روستایی و محلات، هندسه فضایی حمامهای کرمانشاه بررسی شود. روش تحقیق در این پژوهش، روش توصیفی - تحلیلی است که بر اساس بررسیهای میدانی، تجزیه و تحلیل موقعیت استقرار، سازه، معماری، تزئینات ، تناسبات و مصالح 12 نمونه از حمامهای استان کرمانشاه و مطالعه تطبیقی - تاریخی نمونهها صورت گرفته است. نتایج حاصل از این تحقیق نشانمیدهند که حمامهای استان کرمانشاه از لحاظ محل استقرار به 6 گونه: حمام در درون بازار، حمام منفرد در محلات، حمام دوقلو در محلات، حمام به عنوان عنصری از یک مجموعه در محلات، حمام در درون خانهها و حمام در بافت روستایی تقسیم شدهاند. هندسه فضاهای حمامهای کرمانشاه تابع موقعیت استقرار در بافت شهر یا روستا میباشد. فضاها و راهروهای ارتباطی در حمامهای محلات و وابسته به بازار بر اساس پیمون بزرگ اما در حمامهای خصوصی و حمامهای درون خانه و حمامهای روستایی بر اساس پیمون کوچک است. فضاهای اصلی حمامهای شهری دارای تزئینات آهکبری، اما حمامهای روستایی فاقد تزئینات آهکبری هستند. تمام حمامهای مورد مطالعه، دارای 3 فضای اصلی بینه، گرمخانه و خزینه آبگرم هستند و مساحت فضای گرمخانه به نسبت، بیشتر و بزرگتر از فضای بینه است.
هاجر جهانشاهی، حمیدرضا وارثی، مسعود تقوایی،
دوره 24، شماره 74 - ( 7-1403 )
چکیده
در واقع رشد هوشمند شهری، استراتژی عاقلانهای برای جهت دادن به توسعه شهر و کنترل پراکندگی و سوق دادن رشد شهر به سمت پایداری محسوب میگردد. هدف این پژوهش سنجش میزان برخورداری مناطق شهر بوشهر به لحاظ شاخصهای رشد هوشمند است. در همین راستا، این پژوهش از نظر هدف، کاربردی-توسعهای و از نظر روش، ترکیبی از روشهای اسنادی، تحلیلی، علّی و پیمایشی است. پایایی ابزار تحقیق بر پایه ضریب آلفای کرونباخ تحقیق 0/749بوده است که بالاتر از 0/7می باشد و مناسب می باشد. جامعه آماری پژوهش، ساکنین شهر بوشهر هستند که طبق برآورد فرمول کوکران 384 نمونه میباشد. طبق تعداد جامعه آماری، پرسشنامه به صورت تصادفی در بین شهروندان توزیع و تکمیل گردید. جهت مقایسه بین دو منطقه از نظر شاخصهای مورد بررسی برای رشد هوشمند شهری در منطقه 1 و 2 شهر بوشهر از آزمونT با دو نمونه مستقل استفاده شده است. در این آزمون اولین گزینهای که باید بررسی شود سطح معناداری می باشد در صورتی که سطح معناداری یا sig بین دو منطقه کمتر از 0/05باشد نشان دهنده تفاوت معنادار بین دو منطقه میباشد و برعکس. بررسی سطح معناداری (0.000) نشان می دهد که تفاوت معناداری بین دو منطقه از نظر رشد هوشمند شهری وجود دارد. میانگین منطقه یک، با 3/21بیشتر از منطقه دو، با 2/86 بوده است. هر چند تفاوت معناداری در برخورداری مناطق بوشهر از نظر شاخصهای رشد هوشمند وجود دارد، لیکن این تفاوت چشمگیر نیست و در مجموع مناطق بوشهر وضعیت مناسبی از لحاظ شاخصهای رشد هوشمند ندارند.
ارسلان کریمی خیاوی، سیامک پناهی، شهاب کریمی نیا،
دوره 24، شماره 74 - ( 7-1403 )
چکیده
علم شهرسازی همچون سایر علوم تحت تاثیر جریانات فکری مختلفی قرار گرفته است. ریشه های شهرسازی فولدینگ که در فلسفه وامدار نظرات دلوز در ریزوم، فولد و بر اساس ریاضیات لایپنیتز است، در معماری توسط پیتر آیزنمن به منصه ظهور رسید که امروزه در مقیاس شهری با ادبیات پسا مدرن فمنیستی بصورت آنتی ادیپ و ضد فرویدی به حیات خود ادامه می دهد. شهرسازی فولدینگ در سه سطح جغرافیا، منظر و شهر قابل بررسی می باشد که در این پژوهش به سطوح منظر و شهر پرداخته می شود. در این پژوهش سیر تحول فولدینگ بر اساس تبارشناسی فوکو که به حفره های تاریخ و روابط قدرت می پردازد، انجام گرفته است که در حوزه شهرسازی این روابط، آنتولوژی لایه های توپولوژی شهری را بر حسب معادلات ریمانی و فلسفه دلوزی در آثار معمارانی چون پیتر آیزنمن، زاها حدید، اریک اون ماس، چارلز جنکز، جیمزواینز بروز می دهد. روش پژوهش در این نوشتار بصورت توصیفی- تحلیلی با تلفیقی از استقرایی و قیاسی است. فرایند حاصل از این تحقیق به این نتیجه دست یافته است که شهرسازی فولدینگ بر اساس هندسه فرکتال مندلبروت، منطق فازی لطفی زاده و در فضای آشوب لارنس شکل گرفته است و روابط قدرت در شکوه شکل گیری فمنیسم و تجلی آن بر شهرسازی از اصلی ترین دلایل شکل گیری شهرسازی فولدینگ است. نظریه های مشابه مورد استفاده در معماری فولدینگ، ریزوم، آنتی ادیپ، موبیوس، دور هرمنوتیک، نظریاتی شکل گرفته است که با روانشناسی گشتالت و دیدگاه پدیدارشناسانه که در فلسفه وحدت در کثرت مستتر است، قرابتی تنگاتنگ دارد. در این نظریات جزء در کل فولد شده است. خط آسمان، دسترسی ها، نماها و تمامی اندوخته معماری یک کل واحد را تشکیل می دهد. نظریات مرتبط با شهرسازی فولدینگ مانند فرش شهری در مقیاس خرد در مبلمان شهری به توفیقی دست نیافته است.
فائقه زیردابی اسکوئی، سولماز بابازاده اسکویی،
دوره 24، شماره 74 - ( 7-1403 )
چکیده
افت منزلت اجتماعی و اقتصادی و نابسامانیهای کارکردی و کالبدی این بافتها به همراه افت بسیار شدید کیفی محیط شهری از جمله دلایلی است که سیاستگذاران و برنامهریزان شهری را مجاب به ارائه راهبردها و راهکارهای نوینی در مواجهه با مسائل و مشکلات آن کرده است. بر این اساس، رویکرد آیندهپژوهی میتواند چشم مردم را نسبت به رویدادها، فرصتها و مخاطرههای احتمالی آینده باز نگاه دارد؛ ابهامها، تردیدها و دغدغههای فرساینده مردم را میکاهد، توانایی انتخاب هوشمندانه جامعه و مردم را افزایش میدهد. در همین راستا هدف این پژوهش واکاوی پیشرانهای کلیدیِ موثر بر ارتقاء بافتهای ناکارآمد شهری با رویکرد آیندهپژوهی در محله سرتپولهی شهر سنندج میباشد. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و با توجه به مؤلفههای مورد بررسی، رویکرد حاکم بر آن روش توصیفی – تحلیلی میباشد و از تکنیک پویش محیطی و دلفی برای شناسایی متغیرها و شاخصها استفاده شده است. سپس پرسشنامهی نیمهساختاریافته بین 45 کارشناس متخصص و خبره در حوزهی مسائل شهری توزیع شد. و دادههای بدست آمده از طریق نرمافزار MICMAC تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحقیق نشان داد که سیستم شهری بخصوص در بخش بافت فرسودهی محلهی سرتپوله (در شهر سنندج) شرایط ناپایداری را سپری میکند. همچنین بر اساس تحلیلهای انجام گرفته، 19 عامل به عنوان پیشرانهای کلیدی مانند روشهای آمرانه مدیریتی به منظور نوسازی بافت فرسوده، تمرکزگرایی، تزریق به موقع اعتبارات هنگام نوسازی بافت فرسوده ناحیه به صورت مستقیم و متغیرهای توجه به بهسازی و نوسازی در طرحهای جامع و تفصیلی، حق مداخله شهروندان در ساخت و سازه، بسترسازی جهت ورود بخش خصوصی و تعادلبخشی و تحقق عدالت اجتماعی به صورت غیرمستقیم برای ارتقای کیفیت و عملکرد بافتهای فرسوده معرفی شدند.