علی هاشمی، حجت الله یزدان پناه، مهدی مومنی شهرکی،
دوره 24، شماره 75 - ( 10-1403 )
چکیده
متغیرهای اقلیمی مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر تغییرات پوشش گیاهی محسوب می شوند. امروزه از تصاویر ماهواره ای به طور گسترده ای برای بررسی اثر نوسانات متغیرهای اقلیمی بر تغییرات پوشش گیاهی استفاده می گردد. هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه متغیر اقلیمی بارش، دما و رطوبت بر تغییرات شاخص¬های پوشش گیاهی باغات پرتقال حسن آباد داراب با استفاده از داده های ماهواره ای میباشد. بدین منظور دادههای مشاهداتی، شامل دادههای فنولوژی درخت پرتقال و دادههای هواشناسی در بازه زمانی دهساله (1385 تا 1395) مربوط به ایستگاه هواشناسی کشاورزی حسنآباد داراب جمعآوریشده است. تصاویر سنجنده مودیس برای سال 1385 تا 1395 با توجه به دادههای زمینی و نقشههای 1:25000 سازمان نقشهبرداری زمین مرجع شدند. این تصاویر برای محاسبه شاخصهای پوشش گیاهی سنجشازدوری شامل شاخص تفاضلی نرمال شده پوشش گیاهی (NDVI)، شاخص وضعیت پوشش گیاهی (EVI) استفاده گردید. نتایج نشان داد که متغیرهای حداکثر رطوبت، حداقل دما و بارش دارای تأثیر مثبت معنیدار بر متغیر NDVI هستند. بهعلاوه متغیرهای حداکثر دما، حداقل رطوبت دارای تأثیر منفی معنیدار بر متغیر وابسته NDVI و EVI هستند. بهمنظور تعیین اهمیت هریک از متغیرهای مستقل در پیشبینی متغیرهای وابسته از روش شبکه عصبی مصنوعی استفاده شد. یافتهها نشان داد که عناصر اقلیمی بارش، حداقل دما، حداکثر دما، حداقل رطوبت و حداکثر با مقادیر به ترتیب (39/0، 3/0، 13/0، 1/0 و 06/0 ) بیشترین تأثیر را بر EVI دارند. بهعلاوه تاثیر این متغیرها بر شاخص NDVI به ترتیب ضرایب آنها (2/0، 28/0، 22/0، 11/0 و 17/0) میباشد.درنهایت بهمنظور افزایش قدرت توضیح دهندگی مدل از روش رگرسیون ARMAX استفاده شد. نتایج نشان داد استفاده از این روش منجر به افزایش قدرت توضیح دهندگی مدل، کاهش خطای پیشبینی میگردد.
حامد حیدری، داریوش یاراحمدی، حمید میرهاشمی،
دوره 24، شماره 75 - ( 10-1403 )
چکیده
مداخلات انسان در عرصههای طبیعی بهصورت تغییر در کاربری اراضی منجر به ایجاد دومینویی از ناهنجاریها و سپس مخاطرات محیطی شده است. این تغییرات گسترده و انباشتی در پوشش و کاربری اراضی، خود را به شکل ناهنجاریهایی از قبیل شکلگیری روانابهای شدید، فرسایش خاک، گسترش بیابانزایی و شور شدن خاک نشان داده است. هدف اساسی این تحقیق آشکارسازی واداشتهای دمایی ساختار پوشش اراضی استان لرستان و تحلیل اثر تغییرات کاربری اراضی بر ساختار دمایی استان است. در این راستا از دادههای طبقات پوشش اراضی محصول کامپوزیت MCD12Q2 و دمای سطح زمین محصول MOD11A2 سنجنده MODISاستفاده شد همچنین، به منظور آشکارسازی واداشتهای دمایی هرکدام از پوششهای اراضی استان در خلال فصل گرم و سرد از تکنیک ماتریس تحلیل متقاطع (CTM) استفاده شد. نتایج نشان داد بهطورکلی در سطح استان لرستان 5 طبقه پوشش شامل: اراضی جنگلی، مراتع، اراضی کشاورزی، اراضی ساختهشده و اراضی بایر قابل آشکارسازی بودند. نتایج حاصل از تحلیل ماتریس متقاطع نشان داد که در فصل گرم و فصل سرد به ترتیب پوشش جنگلی (کد 5 IGBP) با دمای 48 درجه سانتیگراد و پوشش اراضی شهری و مسکونی (کد 13 IGBP) با دمای 16 درجه سانتیگراد به عنوان گرمترین کاربری به شمار میروند. علاوه بر آن مشاهده گردید که از سویی واداشتهای حرارتی پوشش اراضی در فصل گرم به حداقل رسیده و تفاوت معنیداری بین ساختار دمایی طبقات پوشش اراضی دیده نمیشود؛ اما در فصل سرد، واداشتهای حرارتی پوشش اراضی بهصورت بارزتری خود را نشان میدهد. نتایج حاصل از آزمون تحلیل واریانس بیانگر آن بود که در دوره سرد سال، برخلاف دوره گرم سال، طبقات پوشش اراضی مختلف؛ به صورت معنی داری (Sig=0.026) واداشت های حرارتی متفاوتی را در سطح استان، ایجاد کرده است. تحلیل تعقیبی شفه بیانگر آن بود که این تفاوت بین طبقات پوشش مراتع و پوشش بیلت آپ بوده است.
اکرم علی نیا، امیر گندمکار، علیرضا عباسی،
دوره 24، شماره 75 - ( 10-1403 )
چکیده
هدف اساسی این تحقیق تحلیل روند سری زمانی رخدادهای آتشسوزی عرصههای طبیعی و آشکارسازی ارتباط این رخدادهای آتش سوزی با سطوح پوشش گیاهی استان لرستان است. در این راستا از دادههای محصول آتش سنجنده مادیس (MOD14A1) و نیز محصول پوشش گیاهی (MOD13A3) سنجنده مادیس طی دوره آماری 2000-2020 استفاده شد. توزیع فضایی ماهانه و سالانه آتشسوزی در سطح استان لرستان بررسی شد. از تحلیل ماتریس اطلاعات متقاطع و ماتریس همبستگی فضایی، برای آشکارسازی ارتباط بین رخدادهای آتشسوزی و پوشش گیاهی استفاده شد. نتایج نشان داد که بیش از 70 درصد کل فراوانی رخدادهای آتشسوزی عرصههای منابع طبیعی (آتشسوزیهای با کد 2) استان لرستان، مربوط به ماه ژوئن و سپس جولای است. از لحاظ روند بلندمدت بررسی روند 21 ساله فراوانی رخدادهای آتشسوزی در سطح استان، نشان داد که فراوانی رخدادهای عرصههای منابع طبیعی استان بهطورکلی با شیب سالانه 3 رخداد، روند افزایشی داشته است. نتایج حاصل از تحلیل همبستگی بین پوشش گیاهی ماهانه و فراوانی سالانه رخدادهای آتش سوزی نشان داد که رخدادهای آتش سوزی در سطح استان با تغییرات پوشش گیاهی 4 ماه دوره رشد یعنی از می تا آگوست همبستگی معنیداری نشان داده است. تحلیل ماتریس متقاطع بین توزیع فضایی کانونهای رخداد آتش سوزی و شاخص NDVI که هر دو از محصولات سنجنده MODIS بودهاند، بیانگر آن بود که به طور کلی، بیشترین فراوانی رخدادهای آتش سوزی در استان لرستان در دوره می تا آگوست، منطبق بر بازه سبزینگی 0.15 تا 0.22 بوده است. این بازه پوشش گیاهی عموماً منطبق بر اراضی دیم، مراتع ضعیف و اشکوب جنگلی کم تراکم بوده است. نتایج این تحقیق میتواند بیانگر آن باشد که با تمرکز مدیریت طی یک دوره زمانی 62 روزه یعنی 25 اردیبهشت تا 25 تیر در عرصه دو پوشش اراضی مراتع و اشکوب جنگلی، میتوان به صورت قابل توجهی فراوانی سالانه آتش سوزی را کنترل کرد.
شمس اله عسگری، طیب رضیئی، محمدرضا جعفری، علی اکبر نوروزی،
دوره 25، شماره 76 - ( 1-1404 )
چکیده
با توجه به اهمیت جنگلها در محیط زیست طبیعی و انسانی، اثرات خشکسالی هواشناسی در خشکیدگی جنگلهای بلوط استان ایلام بررسی شد. هدف اصلی این تحقیق تعیین ارتباط خشکیدگی جنگلهای زاگرس با خشکسالیهای رخ داده در این منطقه است. نتایج شاخص بارش استاندارد (SPI) برای دوره های زمانی نشان داد که در سال های 2007، 2008، 2011، 2015 و 2016 بیشترین فراوانی خشکسالی رخ داده است. از داده های سنجش از دور(تصاویر MODIS) برای بررسی روند سبزینگی(NDVI) درختان طی دوره 2000-2016 استفاده گردید. روند سبزینگی (NDVI) در طول دوره با روند خشکسالی شاخص (SPI) با R2=0/9999 معنی داربود. برداشت زمینی نقاط خشکیدگی بلوط و شبیه سازی با استفاده از تصاویر ماهواره ای لندست با خروجی پیکسل سایز15متری از نرم افزارGIS نشان داد سطحی معادل 17894هکتار از جنگل های منطقه از سال 2000 تا سال 2016خشکیده و تخریب شده است و با تهیه لایه خشکیدگی جنگلی بلوط و تلفیق با لایه های خروجی حاصل از پهنه بندی خشکسالی شاخص های ذکر شده بصورت بصری نشان داده شد و در سه سری زمانی 5 ساله تحلیل آماری انجام شد که نتایج این تحلیل ها از سال 2002 تا 2006 نشان داد که ضریب همبستگی بین خشکسالی هواشناسی و خشکیدگی بلوط 6/96درصد با ضریب تبیین R2=0/985 می باشد، برای سری زمانی 2007تا 2011 ضریب همبستگی بین خشکسالی هواشناسی و خشکیدگی بلوط 4/95درصد با ضریب تبیین R2=0/980 و برای سری زمانی 2012 تا 2016 ضریب همبستگی بین خشکسالی هواشناسی و خشکیدگی بلوط 8/98درصد و ضریب تبیین R2=0/995 بدست آمد که این نتایج تاثیر خشکسالی و نوسانات آن در سری های زمانی از لحاظ شدت و مدت بر خشکیدگی جنگل های بلوط منطقه نشان می دهد. طبق نتایج این تحقیق پیش بینی می شود چنانچه خشکسالی با همین روند پپش برود سالی 4/1118 هکتار از جنگل های بلوط استان ایلام خشکیده و تخریب می شود.
زینب مخیری، ابراهیم فتاحی، رضا برنا،
دوره 25، شماره 76 - ( 1-1404 )
چکیده
برای انجام این پژوهش ابتدا دادههای مشاهدهای بارش ماهانه سینوپتیک و هیدرومتریک از سازمان هواشناسی کشور و وزارت نیرو طی دوره 30 ساله (1976-2005) اخذ شد. برای بررسی چشمانداز تغییرات بارش در آینده، دادههای تاریخی دوره (1976-2005) و دادههای شبیهسازیشده اقلیمی دوره (2050-2021) با استفاده از دو مدل GFDL-CM3)، (CSIRO-Mk3.6 ازسری مدلهای (CMIP5) و طبق 4 سناریوی RCP2.6)، RCP4.5، RCP6 و RCP8.5 که با قدرت تفکیک مکانی 5/0*5/0 با روش BCSD در دسترس میباشند استفاده شده است. برای اصلاح اریبی موجود در برون داد مدلهای مذکور، استراتژی Mean-based (MB)) بکار رفته است. نتایج عملکرد مدلهای AOGCM نشان داد برای شبیهسازی بارش در حوضه کارون بزرگ ضریب خطای مدل CSIRO-Mk3.6 کمتر از مدل GFDL-CM3 بوده است. میانگین بارش آتی (2021-2050) در کل حوضه نسبت به میانگین بارش مشاهداتی در طول دوره آماری 1976-2005 نشان میدهد، در هر دو مدل و سناریوها در دو حوضه از نظر مقدار و مساحت پهنه بارشی در حال کاهش محسوس است. بیشینه بارشها در حوضه کارون بزرگ در تمامی سناریوها و مدلها در شرق حوضه متمرکز بوده است. بیشترین بارش را مناطق کوهپایهای مرکزی دریافت کرده است. کمترین دریافت بارش جنوب غرب و جنوب شرق است. نتایج نهایی پژوهش حاضر 83-116 میلیمتر کاهش بارش نسبت به میانگین مشاهداتی حوضه کارون بزرگ پیشبینی میشود. هردو مدل ارائه شده، بیشترین کاهش بارش حوضه کارون بزرگ دو سناریوی rcp4.5 و rcp2.6 پیشبینی میشود.
محمّد باعقیده، مطهّره زرگری،
دوره 25، شماره 76 - ( 1-1404 )
چکیده
جوجه گوشتی یک از متداولترین منابع گوشت طیور است که به یکی از پرطرفدارترین و سریعترین نوع تولید طیور در سراسر جهان تبدیل شده است. عملکرد مرغهای گوشتی بهطور مستقیم با افزایش یا کاهش دما و بروز تنشهای حرارتی (سرد و گرم) تحت تأثیر قرار میگیرد. در پژوهش حاضر تلاش شده است درجه- روزهای سرمایش و گرمایش در دورههای مختلف پرورش جوجه گوشتی برای پهنه استان خراسان رضوی مورد ارزیابی قرار گیرد. به این منظور دادههای میانگین ماهیانه دما برای دوره آماری (2018- 1988) مستخرج از 13 ایستگاه سینوپتیک استان استفاده شد. درجه روزهای سرمایش و گرمایش برای هریک از هفتههای پرورش مبتنی بر آستانههای مشخص محاسبه و پراکندگی مکانی آنها بررسی شد. در گام بعدی رابطه بین درجه روزهای سرمایش و گرمایش و ویژگیهای جغرافیایی ارزیابی شد. نتایج نشان دادند با افزایش عرض جغرافیایی درجه- روزهای سرمایش کاهش و درجه- روزهای گرمایش افزایش مییابند. مناطق شمالی و غربی استان نیازهای گرمایشی بیشتری را در همهی دورههای پرورش جوجه گوشتی نشان دادهاند این در حالی است که نیازهای سرمایشی در مراحل مختلف پرورش جوجه گوشتی برای نواحی شرقی و جنوبی استان بالاتر بوده است. از نظر مجموع نیازهای سرمایشی و گرمایشی مناطق حاشیه شمال شرق، جنوب و غرب استان؛ شهرستانهای خواف، گناباد، کاشمر، سرخس و سبزوار کمترین نیاز سرمایش-گرمایش را در 6 هفته دوره پرورش جوجه گوشتی داشته و از اقلیمهای مناسب در توسعه این فعالیت اقتصادی محسوب میشوند.
دکتر زهرا قصابی، دکتر هوشنگ قائمی، آقای ابراهیم میرزایی،
دوره 25، شماره 76 - ( 1-1404 )
چکیده
ساختار همرفت مرطوب ژرف میتواند تحت تأثیر چینش باد، انرژی پتانسیل در دسترس همرفتی، رطوبت نسبی و توزیع قائم هر یک از این متغیرها در کنار سایر عوامل مؤثر دیگر قرار گیرد که در این بین چینش باد نقش مهمتری در ایجاد همرفت ایفا میکند. این امر به سبب فرآیندهای بزرگ و همدید مقیاس، همراه با تعدیل انرژی پتانسیل در دسترس همرفت و بازدارنده همرفت، شرایطی مناسب برای ایجاد همرفت به وجود میآورند. نقش میانگین بزرگمقیاس، سبب کاهش بازدارنده همرفت میشود، ولی سرعت قائم حتی چند سانتیمتر بر ثانیه میتواند تأثیر آشکاری بر گمانه¬زنی محیط داشته باشد. همچنین وجود ناپایداری پتانسیلی معمولاً عاملی مهم در آغازگری همرفت مرطوب ژرف به شمار می¬رود. دیده میشود هنگامیکه دما به نقطه بحرانی میرسد و بازدارنده همرفت حذف میگردد، همرفت ژرف مرطوب آغاز میشود. در حالتی که بستههوایی که از فراز لایه پایدار کم ارتفاع زیرین بالا میرود، ممکن است دارای انرژی بازدارنده همرفتی نسبی کم و انرژی پتانسیل همرفتی آزاد نسبی زیاد باشد. این امر سبب پشتیبانی همرفت مرطوب ژرف ارتفاع یافته میشود. توده هوای گرم، آغازگری جریانات بالاسو را تداوم میبخشد و تکوین بعدی همرفت به فراسنجهایی مانند چینش باد قائم و کلاهک وارونگی محیط در کنار سایر فراسنجها، بستگی دارد. سامانههای بزرگمقیاس همرفتی میتوانند با واداشتهای کمتری سبب بالاروی گسترده توده هوا بر روی سطح جبهه تا تراز همرفت آزاد شوند
دکتر ابوالحسن غیبی، آقای علی سلیمانی دامنه، دکتر حسین ملکوتی،
دوره 25، شماره 76 - ( 1-1404 )
چکیده
نیتروژن دی اکسید یکی از عوامل کاهش کیفیت هوا در اکثر مناطق دنیا است. هدف از این تحقیق بررسی غلظت و روند تغییرات آلایندهی نیتروژندیاکسید در طی سالهای 2018-2005 و همچنین ارتباط آن با مقدار بارش در منطقه می باشد. میانگین غلظت ستون قائم وردسپهری دیاکسید نیتروژن در بازهی زمانی بین سالهای 2005 تا 2018 توسط سنجندهی OMI را روی ایران نشان میدهد که بیشترین غلظت نیتروژندیاکسید روی ایران در حدود 3.07*10 +16 مولکول بر سانتی متر مربع از مقطع ستون هوای وردسپهری میباشد و در کلان شهرها به ویژه کلان شهر تهران که بیشترین تراکم جمعیت و به دنبال آن بیشترین نقل و انتقالات جادهای را دارا میباشد با بررسی روند تغییرات سالانهی غلظت ستون قائم وردسپهری نیتروژندیاکسید و متوسط سالانهی بارش روی ایران مشاهده میکنیم که غلظت این آلاینده با افزایش جمعیت و فعالیتهای انسانی از سال 2005 تا 2016 روند افزایشی و از سال2016 تا 2018 با توجه به رشد جمعیت روند کاهشی داشته است ولی در مجموع با شیب ((molecule×cm-2)×1013×year-152/3+) روند افزایشی داشته، در مقابل سری زمانی متوسط بارش سالانه روی ایران با شیب (mm×year-159/0-) روند کاهشی داشته و از مقایسه روند این دو پارامتر مشاهده میکنیم که روی یکدیگر تاثیر منفی گذاشته اند.
محمدصالح اخلاصی، دکتر سمیه سلطانی گردفرامرزی، دکتر ابوالفضل عزیزیان، مهندس مرتضی قیصوری،
دوره 25، شماره 76 - ( 1-1404 )
چکیده
در این تحقیق تأثیر نوسان اقلیم بر میزان آب مجازی برخی محصولات زراعی استراتژیک در استان کرمان برای دورههای آتی مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور از داده های اقلیمی مدل گردش کلی HadCM3 تحت سناریوی واداشت تابشی RCP4.5 استفاده شد. جهت بررسی امکان تولید و شبیهسازی دادههای هواشناسی در دوره های آتی مدل ریزمقیاسنماییLARS-WG بکار گرفته شد. برای دوره پایه (2011-1991) کالیبراسیون و صحتسنجی مدل انجام گرفت. از طریق دادههای LARS-WG میزان بارش و دمای بیشینه و کمینه ایستگاههای منتخب برای دوره¬های 2070-2011 میلادی پیشبینی و با دوره پایه مقایسه گردید. میزان آب مجازی برای محصولات منتخب شامل یونجه، جو و گندم محاسبه شد. نتایج پژوهش حاضر حاکی از آن است که پدیده نوسان اقلیم به طور معنیداری بر تبخیر- تعرق، عملکرد محصولات زراعی مورد مطالعه اثر گذار بوده و از این رو بهرهوری آب کشاورزی را در آینده تحت تاثیر قرار خواهد داد. در حالی که میانگین دمای فصل رشد در آینده تحت تاثیر نوسان اقلیم افزایش خواهد یافت، پارامتر بیشینه دما بیش از کمینه دما تحت تاثیر این پدیده قرار خواهد گرفت و به موازات این موضوع نیاز آبی و تبخیر- تعرق گیاه در این دوره افزایش مییابد. همچنین بررسیها نشان از کاهش بارش در فصول گرم سال و افزایش آن در فصول سرد در تمامی ایستگاههای مطالعاتی را دارد. میزان تغییرات آب مجازی به دست آمده برای همه گیاهان مورد مطالعه افزایشی است و این افزایش برای محصولات جو و گندم بهطور متوسط در دوره آینده افزایش بیشتری از خود نشان میدهد. بیشترین افزایش میزان آب مجازی نسبت به دوره پایه در ایستگاه کرمان مربوط به محصولات جو و یونجه به اندازه حداقل 30% میباشد.
زینب ابراهیمی قلعه لانی، دکتر جواد خوشحال دستجردی، دکتر حجت اله یزدان پناه،
دوره 25، شماره 77 - ( 4-1404 )
چکیده
هر گیاه در زمان کاشت و در طول دوره رشد و نمو خود نیاز به دریافت مقدار معینی حرارت دارد. هدف از انجام این پژوهش یافتن نیازهای حرارتی ذرت دانهای در مراحل فنولوژی رشد در شرایط آبوهوایی مغان و تعیین مناطق مساعد کشت ازنظر تأمین نیاز حرارتی در شمال غرب ایران است. به این منظور از آمار فنولوژیکی ذرت رقم سینگلکراس 704 که بهصورت پیاپی از سال 1390 تا 1393 در مزرعه تحقیقات هواشناسی کشاورزی مغان ثبتشده و دادههای دمایی 51 ایستگاه همدید در شمال غرب کشور (1395- 1375) که از سازمان کل هواشناسی کشور اخذ گردید، استفادهشده است. برای انجام این پژوهش نیازهای حرارتی در هریک از 5 فاز اصلی فنولوژیک در ایستگاه مغان تعیین گردید، سپس با استفاده از معادله رگرسیونی بین میانگین 15 روزه دما و ارتفاع، نقشه تاریخ تأمین درجه حرارت برای کشت بذر در تمامی ایستگاهها از نیمه اول اردیبهشت با استفاده از نرمافزار سیستم اطلاعات جغرافیایی ترسیم شد. همچنین طول دورههای فنولوژیک و درجه روزرشد محاسبه و با استفاده از روش کریجینگ نقشههای مربوطه ترسیم شدند. سپس با لایههای ارتفاع، شیب منطقه و کاربری اراضی تلفیق گردید و درنهایت نقشه پهنهبندی اراضی مساعد کشت ذرت دانهای در شمال غرب کشور ترسیم گردید. بر اساس نتایج بهدستآمده 27.6 درصد از منطقه موردمطالعه قابلیت کشت این گیاه را دارد.
مسلم صیدی شاهیوندی، کمال امیدوار، غلامعلی مظفری، احمد مزیدی،
دوره 25، شماره 77 - ( 4-1404 )
چکیده
تغییر اقلیم مساله زیست محیطی مهمی است زیرا فرآیندهای ذوب یخچال ها و تراکم برف به تغییر اقلیم حساس هستند. امروزه انواع حس گرهای ماهواره ای از جمله AVHRR,MODIS,GEOS,MERIS برای پایش برف در دسترس اند و به طور گسترده ای برای بررسی و نوسانات و تغییرات پوشش برفی در سطح جهانی مورد استفاده قرار می گیرند . در این بین سنجنده MODIS به دلیل پوشش فضایی جهانی با دقت مکانی مناسب و پوشش مکرر زمانی در مقیاس های مختلف بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. از این رو در تحقیق حاضر از محصولات برف این سنجنده استفاده گردید. در این بررسی پس از جمعآوری آمار و اطلاعات مربوط به روزهای همراه با برف در طول دوره آماری (2018-1989) در سطح سه استان کرمانشاه، ایلام و لرستان با استفاده از دادههای پوشش برف سنجنده مودیس در زاگرس میانی و همچنین فنون سنجش از دوری پردازش شدند و نتایج حاصل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.در محصولات سنجنده MODIS برای آشکارسازی پوشش برف از شاخص NDSI استفاده شد.بررسی روند تغییرات برف پوش در فصول مختلف با استفاده تصاویر سنجنده مودیس نشان میدهد که بیشتر منطقه مورد مطالعه در این زمینه دارای روند کاهشی معنیدار به ویژه در نواحی مرتفع منطقه مورد مطالعه می باشد و فقط در نواحی غربی و جنوب غربی منطقه مورد مطالعه روند کاهشی مشخصی مشاهده نمیشود. همچنین بررسی روزهای برف پوشان در طول دوره مورد بررسی حاکی از کاهش برف پوشان زاگرس میانی است و این تغییرات در سال های اخیر به ویژه نواحی برفگیر منطقه نیز تشدید شده است .همچنین تغییرات در فصل زمستان و مناطق برفگیر و مرتفع نسبت به فصول دیگر و مناطق دیگر در سطح منطقه مورد مطالعه بیشتر و شدیدتر بوده است.
زهره مریانجی، فاطمه ستوده، میثم طولابی نژاد، زیبا زرین،
دوره 25، شماره 77 - ( 4-1404 )
چکیده
شناخت و پیش بینی شرایط و ویژگی های اقلیمی در آینده به دلیل اهمیت آنها در تمام جنبه های زندگی امری ضروری است. این تحقیق سعی دارد روند تغییرات دماهای حدی را در منطقه همدان با استفاده از ریز مقیاس کردن داده های گردش عمومی جو پیش بینی و تغییرات آن را بررسی کند. جهت ریز مقیاس کردن دادههای مدل گردش عمومی جو (HadGEM2-ES ) و مدل جفت شده (CMIP5) و تحت سه سناریوی انتشار (RCP2.5, RCP4.5, RCP8.5) از مدل ریز مقیاس نمایی لارس استفاده شده است. برآورد همبستگی داده های شبیه سازی شده و داده های واقعی، مقادیر بیش از 95/0 را برای تمامی ماهها نشان میدهد. همچنین P_value آزمونهای آماری حاصل از خروجی مدل، مقادیر قابل پذیرش در عملکرد مدل را در تولید و شبیه سازی نشان داد. در نتیجه دادها از 2011 تا 2050 استخراج و مورد بررسی روند قرار گرفت. جهت آشکار سازی تغییرات روند، دادهها در سه بازه زمانی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان می دهد در سناریوی خوشبینانه (RCP2,5,) روند محسوسی درمیانگین و حداقل دما دیده نمی شود حال آنکه در سناریوی RCP4.5)) و RCP8.5روندهای معناداری در داده ها دما مشاهده می شود و بر این اساس افزایش 1 درجه ای میانگین دمای حداقل، گویای تغییرات آب و هوایی شدیدی است که خصوصا در فصل سرد باعث تغییر نوع بارش می گردد همچنین بر اساس بررسی روند دادها افزایش معنیدار میانگین حداکثر دما در مقیاس سالانه و ماهانه در هر سه سناریوی مورد بررسی، نشان دهنده بحران زیست محیطی پیش رو خواهد بود.
خانم فاطمه وطنپرست قلعهجوق، دکتر برومند صلاحی، دکتر بتول زینالی،
دوره 25، شماره 77 - ( 4-1404 )
چکیده
در این پژوهش اثر دو شاخص OMI و RMM نوسان مادن جولیان بر فراوانی رخداد توفانهای گرد و غبار ایستگاههای آبادان، اهواز، بستان، بندر ماهشهر، دزفول، رامهرمز و مسجدسلیمان واقع در استان خوزستان طی شش ماه (آوریل تا سپتامبر) دوره آماری (۲۰۲۱- ۱۹۸۷) بررسی شد. ضرایب همبستگی پیرسون بین دادههای گرد و غبار و شاخصها بررسی و نتایج آن بهصورت نقشههای پهنهبندی درآمد و درصد فراوانی هر یک از شاخصها برای فازهای مثبت و منفی شمارش و محاسبه شد. نتایج پژوهش حاکی از وجود ارتباط مستقیم و معنیدار بین فازهای مثبت و منفی هر دو شاخص با گرد و غبار بهجز ایستگاه دزفول در فاز مثبت OMI و فاز منفی RMM است و بیشترین میزان ضریب همبستگی مربوط به ایستگاه بندر ماهشهر و دزفول بین ۷۷/۰ – ۷۲/۰ در فاز مثبت شاخص RMM است. ارتباط بین نوسان مادن جولیان با گرد و غبار نشان داد بین ۵۱ تا ۵۹ درصد توفانهای گردوغبار در فاز منفی شاخص OMI و ۴۰ تا ۴۹ درصد نیز در فاز مثبت آن اتفاق افتاده است. در شاخص RMM نیز ۵۶ تا ۶۳ درصد رخداد توفانهای گرد و غبار مربوط به فاز منفی آن و ۳۷ تا ۵۰ درصد نیز در فاز مثبت آن مشاهدهشده است. درواقع فاز منفی شاخص RMM، درصد بیشتری از رخداد توفانهای گرد و غباری را نسبت به فاز منفی شاخص OMI به خود اختصاص داده است. طبق نتایج آزمون مونتکارلو جابجایی فازهای مثبت و منفی شاخص RMM، بهگونهای معنیدار رخداد توفانهای گرد و غبار را برای بیشتر ایستگاههای استان خوزستان در پی دارد. رهگیری مسیرهای ورود گرد و غبار به استان خوزستان با مدل HYSPLIT نشانگر حرکت ذرات از عراق، عربستان و قسمتهای شرقی سوریه به سمت محدوده موردپژوهش است.
زهرا حجازی زاده، سید محمد حسینی، علیرضا کربلائی درئی، شکوفه لایقی،
دوره 25، شماره 77 - ( 4-1404 )
چکیده
خشکسالی، مخاطره ای طبیعی است که سالانه در مناطق وسیعی از کره زمین خسارات زیاد اقتصادی، اجتماعی، زیست¬محیطی و جانی بوجود می آورد. خسارات ناشی از این پدیده، غیرملموس ولی بسیار وسیع و پرهزینه است که در صورت لزوم، تکنیک سنجش از دور به سبب دقت زمانی بالا، پوشش طیفی گسترده، سهولت دسترسی، عدم نیاز به تصحیح اتمسفری و زمین مرجع نمودن می تواند ابزار مفیدی در پایش خشکسالی به شمار آید. استان همدان در سال های اخیر به دلیل بروز خشکسالی های مکرر، با مشکلات زیادی مواجه شده است. لذا در پژوهش حاضر به بررسی و پایش خشکسالی استان همدان با شاخص TCI و اثر آن بر پوشش گیاهی استان با استفاده از داده های دورسنجی AVHRR و NOAA پرداخته شد. ابتدا داده های مربوطه از پایگاه داده نوا استار استخراج و در نهایت، رفتار زمانی- مکانی شاخص خشکسالیِ پوشش گیاهی بر روی 1528 یاخته در استان همدان مورد بررسی قرار گرفت. تفکیک مکانی داده های مورد استفاده در این پژوهش 4 کیلومتر است . نتایچ به دست آمده گویای این واقعیت است که خشکسالی پوشش گیاهی استان همدان بر اساس داده¬های دورسنجی افزایش چشمگیری داشته است. ضرایب من-کندال بیانگر وجود روندهای کاهشی پوشش گیاهی در سطح اطمینان معناداری 95 ام است. تنها در ماه های می، ژوئن و دسامبر تا حدودی از گستره خشکسالی پوشش گیاهی استان کاسته شده است. واکاوی رفتار مکانی شاخص خشکسالی پوشش گیاهی نشان داد که ماه¬های فوریه، مارس و نیز آوریل در گستره استان همدان خشکسالی های شدیدتری تجربه شده است.
حسن حیدری، ابراهیم مسگری،
دوره 25، شماره 77 - ( 4-1404 )
چکیده
شناخت تیپهای هوای روزانه هر مکانی در شناخت اقلیم طولانیمدت آن نقش مؤثری دارد. در این پژوهش بر اساس روش طبقهبندی ووس با رویکرد اقلیمشناسی ترکیبی از متغیرهای مقادیر حداقل، میانگین، حداکثر دما و میزان ابرناکی و بارش روزانه در 39 ایستگاه سینوپتیک که پراکندگی مناسبی در کشور داشته ونیز آمار کاملی داشتند، طی دوره زمانی 2021-1985 استفاده و تیپهای هوایی با تکنیک کدگذاری شناسایی شد. بررسیها مشخص نمود که تیپهای اصلی دمایی کشور عمدتاً بین تیپهای داغ تا گرم قرار داشته و ضمناً کدهای فرعی نیز بیشتر در دامنه بین ابرناکی کم تا متوسط و بدون بارش را شامل میشود. سپس با استفاده از روش خوشهبندی وارد، 3 گروه اقلیمی شناسایی شد. ویژگیهای جغرافیایی هر محل همچون موقعیت، ارتفاع، دوری و نزدیکی به دریا، مشخصات سینوپتیکی بر اساس میزان تأثیرگذاریشان، مهمترین تأثیر را در تفکیک منطقهای گروهها از هم در کشور دارند. نتایج حاصل از این پژوهش میتواند در تعین تقویم آب و هوایی هر منطقه طی دورههای زمانی مختلف درزمینه های متعدد کشاورزی، گردشگری و غیره مورد استفاده قرار گیرد.