109 نتیجه برای آب
الهه عسگری، محمد باعقیده، مجید حسینی، علیرضا انتظاری، اصغر کامیار،
دوره 21، شماره 63 - ( 10-1400 )
چکیده
شناخت اجزای اصلی بیلان آبی حوضههای آبخیز و تحلیل رفتار هیدرولوژیکی آنها از ارکان اساسی هرگونه برنامهریزی و مدیریت در حیطه مهندسی منابع آب میباشد. امروزه نگاه به آینده لزوم استفاده از فناوریهای نوین در مدلسازی هیدرولوژی حوضههای آبخیز را بیش از بیش مطرح نموده است. هدف از این پژوهش، شبیهسازی مولفههای هیدرولوژیکی در طبقات متنوعی از کاربری اراضی در حوضه آبخیز رودخانه دز میباشد. از آنجا که ابزار مورد استفاده در پژوهش مدل هیدرولوژیکی SWAT و الگوریتم SUFI-2 بوده لذا پایگاه داده مورد استفاده طیف وسیعی از دادههای ورودی را شامل شده است. به منظور مشخص کردن سطح حساسیت مدل به پارامترهای ورودی، آنالیز حساسیت به روش سراسری انجام شد. سپس با تعدیل کردن پارامترهای منتخب و با استفاده از جریان مشاهدهای، مدل به ترتیب برای دورههای 2007 – 1994 و 2013 – 2008 واسنجی و اعتبارسنجی شد. ضرایب NS، R2، P-factor و R-factor توانایی مدل را در شبیهسازی جریان رودخانه در حوضه مورد مطالعه تایید نمودند. بررسی خروجیهای مدل نشان دادند که مناطق با کاربری جنگل بالاترین سهم را در تغذیه آبخوان دارند و زمینهای بایر بیشترین رواناب سطحی را ایجاد میکند. رواناب سطحی بیشترین نقش را در ایجاد جریان اصلی رودخانه داشته و بعد از آن جریان پایه در این زمینه موثر بوده است. تغییر کاربری جنگل به مرتع و اراضی کشاورزی موجب تغییر در مولفههای هیدرولوژیکی حوضه خواهد شد و نتیجه این تغییر بصورت افزایش در رواناب سطحی، کاهش تغذیه منابع آب زیرزمینی و کاهش آب پایه رودخانه میشود. مدل SWAT میتواند به عنوان یک مدل پیشرو در مطالعات مدیریت حوضههای آبخیز مورد استفاده قرار گیرد.
بهزاد امرایی،
دوره 22، شماره 64 - ( 1-1401 )
چکیده
تغییراقلیم یکی از مهمترین چالش های پیش روی مدیریت منابع آب اعم از آب های سطح و آب های زیرزمینی است. هدف اساسی این تحقیق آشکارسازی تاثیر خشکسالیهای ناشی از تغییراقلیم بر منابع آب زیرزمینی دشت بیرجند میباشد. در این راستا با استفاده از دو تست تحلیل روند ناپارامتریک تخمینگر شیب Sens و Man-Kendal برای آشکارسازی روند سطح ایستابی آبهای زیرزمینی شهرستان بیرجند طی دوره آماری 1370-1395 بر اساس آمار سطح ایستابی 47 چاه مشاهداتی منطقه(سرشماری منابع آب) استفاده گردید. با استفاده از ماتریس همبستگی پیرسون، همبستگی بین عناصر اقلیمی (ایستگاه بیرجند) دما، بارش و تبخیر و تعرق پتانسیل با سطح ایستابی شهرستان بیرجند محاسبه گردید و براساس آن یک مدل رگرسیونی چندمتغییره برای مدل کردن سری زمانی سالانه سطح ایستابی در سطح اطمینان 95/0 توسعه داده شد. فاکتورهای اقلیمی دوره 2080-2065 با استفاده از خروجی مدل HadGEM2-Es از طریق مدل ریزمقیاس نمایی LARS-WG برای موقعیت ایستگاه بیرجند تحت دو سناریوی RCP8.5 و RCp2.6 شبیه سازی گردید و براساس مدل رگرسیون توسعه داده شده، سطح ایستابی آب شهرستان بیرجند شبیه سازی گردید. نتایج بیانگر آن بود که اولا در دوره پایه (1370-1395) سطح ایستابی آب منطقه با شیب سالانه 47 سانتیمتر در سال روند کاهشی داشته است. آنالیز همبستگی بیانگر آن بود که سه عنصر اقلیمی بارش، دما و تبخیر و تعرق در یک ترکیب خطی 75/0 از تغییرات سالانه آب زیرزمینی را مدلسازی کرده اند. نتایج مدل ریزمقیاس نمایی اجرا شده روی دادههای HadGEM2-Es بیانگر آن بود که در دوره 2035-2065 تحت هر دو سناریوی مذکور سطح آب زیرزمینی منطقه بین 10 تا 13 متر نسبت به دوره پایه افت خواهد داشت که ناشی از افزایش تبخیر و تعرق و به تبع آن کاهش بارش موثر خواهد بود.
ترانه میرقیداری، بهزاد رایگانی، جواد بداق جمالی،
دوره 22، شماره 65 - ( 4-1401 )
چکیده
تحقیق حاضر، با هدف ارائه شاخص دورسنجی کیفیت آب به کمک فناوری سنجش از دور صورت گرفته است. در این پژوهش ابتدا با توجه به شرایط منطقه، مطالعه منابع علمی و دسترسی به دادههای ماهوارهای پارامترهای فلزاتسنگین، یونهای محلول، دمای آب، کلروفیلa و pH انتخاب شد. سپس توسط بررسی منابع و مقایسه بین عملکرد سنجندههای مختلف، محصول کد 02 و 09 سنجنده مودیس و تصاویر سطح دوم یککیلومتر کلروفیل aو دمای آب سنجنده مودیس تهیه و آمادهسازی شد. همچنین اطلاعات میدانی آبهای بندرعسلویه همزمان با تصویربرداری ماهواره آکوا و ترا، در ماه اوت سال 2014 تهیه گردید. سپس رابطه میان مقادیر اندازهگیری شده و مقادیر بازتابش تصاویر ماهوارهای، بهصورت مدلهای خطی بررسی شد و ضریب تعیین بین 59/0 تا 94/0 از مدلها به دست آمد. درادامه تصاویر سنجنده مودیس بین سالهای 2015 تا 2017 تهیه و مدلهای بهدست آمده بر روی آنها اعمال گردید. سپس لایه ها برای بیان میزان مطلوبیت هر ناحیه با استفاده از منطق فازی استانداردسازی شد. همچنین سریهای زمانی دادههای دمای آب از سال 2003 تا 2017 تهیه و برای هرماه مقادیر میانگین پیکسلی محاسبه شد و برهمان اساس تغییرات این پارامتر استانداردسازی شد. در نهایت شاخصی کارآمد جهت بررسی کیفیت آبهای ساحلی به کمک سریهای زمانی دادههای دورسنجی ارائه گردید و آبهای بندرعسلویه پهنهبندی شد. نتایج نشان داد کیفیت آب از سالهای 2015 تا 2017 از وضعیت ضعیف به وضعیت بسیارضعیف تغییر پیدا کرده است. براساس نتایج این پژوهش با توسعه شاخص پیشنهادی در مطالعات آتی بررسی مداوم پایش زیستمحیطی امکانپذیر خواهد بود.
علی امیری، ماندانا مسعودی راد، سمیه بخشی زاده، حسین زارعی زردسواری،
دوره 22، شماره 65 - ( 4-1401 )
چکیده
گردشگری مذهبی به عنوان یکی از راهکارهای توسعه، تبادل فرهنگی و تعامل اجتماعی میان ملتها امروزه فواید فراوانی برای هر جامعهای میتواند داشته باشد. بهرهمندی از فرهنگهای بومی و آئینهای مذهبی محلی، عامل مهمی برای جذب گردشگر میباشد. شهر خرم آباد دارای آیینهای مذهبی ویژهای از قبیل مراسم گِلمالی در روز عاشورا و آیین چهل منبر در روز تاسوعا است که میتوانند در این زمینه تاثیر بسیار فراوانی داشته باشند. لذا، مقاله حاضر با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی و با بهرهگیری از ابزار پرسشنامه، مصاحبه و مشاهده؛ و با این پیشفرض که آئینهای مذهبی ـ فرهنگی بومی بر ارزش و اهمیت جاذبههای گردشگری در مقصد میافزایند؛ سعی نموده تا نقش آئین چهل منبر را در توسعه گردشگری شهر خرمآباد مورد پژوهش قرار دهد. نتایج به دست آمده از آزمونT تک نمونه ای در سطح معناداری 000/0 نشان دهنده تأثیر هر سه شاخص توانمندی ها و پتانسیل های موجود در مراسم چهل منبر، زیباییهای بصری و متولیگری سازمانهای شهری مانند فرهنگ و ارشاد اسلامی، شهرداری و سایر سازمانهای دست اندرکار بالاتر از میانگین است؛ همچنین بر اساس نتایج آنالیز واریانس یکطرفه در سطح خطای زیر 0.05 درصد میزان تأثیر شاخص توانمندیها و پتانسیلهای موجود در مراسم چهل منبر، و تأثیر متولیگری سازمانهای شهری مانند فرهنگ و ارشاد اسلامی و شهرداری بر اساس سطوح تحصیلی پاسخگویان متفاوت است. این در حالی است که نتایج آنالیز واریانس یک طرفه برای میزان زیباییهای بصری برتمایل به گردشگری در سطوح تحصیلی پاسخگویان یکسان است. نتایج تحلیل رگرسیون نیز در سطح معناداری 99 درصد نشان میدهد که هر سه متغیر متولیگری سازمانهای شهری مانند فرهنگ و ارشاد اسلامی در جریان مراسم چهل منبر، توانمندیها و پتانسیلهای موجود در مراسم چهل منبر و ایجاد زیباییهای بصری تأثیر مستقیم و معناداری بر روی میزان تمایل به گردشگری و ایجاد انگیزه برای سفرهای بعدی دارند.
خدیجه حاجی، اباذر اسمعلی عوری، رئوف مصطفی زاده، حبیب نظرنژاد،
دوره 22، شماره 66 - ( 7-1401 )
چکیده
بر اثر فعالیتهای انسانی و پدیدههای طبیعی چهره زمین همواره دستخوش تغییر میباشد. بنابراین برای مدیریت بهینه مناطق طبیعی آگاهی از نسبت تغییرات پوشش/کاربری اراضی از ضروریات محسوب میشود. از این رو استخراج نقشههای کاربری اراضی بهعنوان مهمترین هدف در مدیریت پایگاه منابع طبیعی میتوانند مورد توجه قرار گیرند. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی تغییرات پوشش/کاربری اراضی حوزه آبخیز روضهچای ارومیه در سالهای 1985 تا 2015 از تصاویر ماهوارهای لندست 5 و 7 و سنجندههای TM و ETM+ بهصورت نظارت شده به روش طبقهبندی شیءگرا برای سالهای 1985 و 2000 انجام شد. همچنین برای نقشه کاربری اراضی اخذ شده سال 2015 از سازمان جغرافیایی، استفاده شده است. لذا پس از انجام تصحیحات مورد نیاز در مرحله پیشپردازش، با طبقهبندی شیءگرا نقشه ارزیابی تغییرات تهیه شد. نتایج بهدست آمده نشان داد که سطح مراتع در بازه زمانی 30 سال بیشترین درصد کاربری را در بین تمام کاربریها بهخود اختصاص داده است، ولی در فاصله سالهای 1985 تا 2000 و 2000 تا 2015 سطح مراتع دارای روند کاهشی بود که بیانگر روند تخریب در منطقه از طریق جایگزین شدن مراتع متوسط- فقیر و مرتع خوب توسط کاربری زراعت دیم است. براساس ماتریس تغییرات میتوان گفت که بیشترین تغییرات افزایشی در سال 1985 تا 2000 مربوط به اراضی تبدیل یافته به زراعت دیم میباشد که افزایش سطح زراعت دیم احتمالاً بهدلیل شخم مراتع متوسط و فقیر بود در حالیکه در سال 2000 تا 2015 هم بیشترین تغییرات افزایشی باغ ناشی از زراعت آبی است. بنابراین صحت کل برای سالهای 1985، 2000 و 2015 بهترتیب برابر با 97، 90 و 96 ٪ و شاخص کاپا هم بهترتیب برابر با 91، 84 و 94 ٪ بود که نشاندهنده صحت بالای روش شیءگرا در طبقهبندی است.
حسین جهان تیغ، امیر بخشی، رضوان قربانی سالخورد،
دوره 22، شماره 67 - ( 10-1401 )
چکیده
شناسایی موانع و الزامات سازگاری برای اجرای موفقیتآمیز روشهای سازگاری با تغییرات آب و هوایی در سطح محلی، به ویژه در جوامع روستایی کوهستانی با منابع محلی و فناوری محدود، بسیار مهم است. با توجه به اهمیت این موضوع، در پژوهش حاضر به بررسی موانع و الزامات سازگاری با تغییرات آب و هوایی در روستاهای کوهستانی پرداخته شد. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و روش انجام آن توصیفی- تحلیلی است. ابزار گردآوری دادهها و اطلاعات پرسشنامه، مصاحبه آزاد و مشاهده محقق از منطقه مورد مطالعه بوده است. جامعه آماری خانوارهای روستایی بخش پاپی شهرستان خرمآباد میباشد (2346N=). با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونهگیری سهمیهای 330 خانوار به عنوان نمونه انتخاب شد. برای تجزیهوتحلیل دادهها از آمار توصیفی و آزمون رتبهای همانباشتگی نامحدود اکتشافی (روش جوهانسن)، استفاده شد. نتایج نشان داد که کشاورزان روستاهای کوهستانی منطقه مورد مطالعه با موانع سازگاری متعددی روبرو هستند که موانع نهادی، هنجاری، فناوری و اطلاعات و شناختی جدیتر بودهاند. با توجه به اینکه شرایط سازگاری یک عامل مهم برای کاهش یا از بین بردن موانع سازگاری و بهبود ظرفیت سازگاری کشاورزان با تغییرات آب و هوایی است، توسعه اقتصادی محلی، زیرساختهای محلی، فناوری تولیدی، اعطای عتبارات خرد برجستهترین الزامات سازگاری در این زمینه بودند. همچنین، به دلیل نقش موثر دولت، تعاونیها و خود روستاییان در توسعه روستایی، یک چارچوب سازگاری منطقی برای انتخاب استراتژیهای سازگاری بهینه با همکاری این سه، به عنوان اقدامات و سیاستهای سازگاری مناسب منطقهای جهت پیشنهادات تحقیق ارائه شد.
مهدی کاشفی، مژگان انتظاری، مریم جعفری اقدم،
دوره 22، شماره 67 - ( 10-1401 )
چکیده
آسیب پذیری به عنوان یک استعداد ذاتی سیستم آب زیرزمینی در نظرگرفته می شود که وابسته به میزان حساسیت این سیستم به تأثیرات انسانی و یا طبیعی می باشد . آسیبپذیری ذاتی، براساس ویژگیهای ژئومورفولوژی کارست سطحی، نوع و میزان تغذیه آبخوان و رفتار هیدرودینامیکی آبخوان کنترل می شود. آبخوانهای کارستی در استان فارس، مهمترین منبع تامین آب مورد نیاز جوامع انسانی در این استان بوده که با توجه به شرایط طبیعی منطقه و فعالیت های انسانی مستعد آلودگی می باشند. آبخوان کارستی ششپیر و برغان، نقش حیاتی در تامین آب شرب و کشاورزی جوامع محلی اطراف خود دارد. هدف از این پژوهش برآورد آسیب پذیری طبیعی، آبخوان های ششپیر و برغان با استفاده از مدل های پیشنهادی کاست اکشن 620 و اولویت بندی سطح آبخوان ها در زمینه اقدامات حفاظتی و ارائه راهکارهای مدیریتی به منظور حفاظت بهتر از آنها می باشد. در این مدل برای تهیه نقشه آسیب پذیری طبیعی از نقشههای زمینشناسی، خاک، پوشش گیاهی، مدل ارتفاع رقومی ده متر و آمار بارش ایستگاه های هواشناسی استفاده شده است و آسیب پذیری به عنوان برایندی از سه عامل C,O,P مورد ارزیابی قرار میگیرد. و در نهایت منطقه از نظر آسیبپذیری در 5 طبقه آسیبپذیری خیلی زیاد، زیاد، متوسط، کم و خیلی کم طبقهبندی شد. نتایج حاصل از مدل کپ، نشانگر آسیب پذیری طبیعی بالای منطقه می باشد. مجموع میزان آسیب پذیری در دو طبقه خیلی بالا و بالای این منطقه در حدود 47 درصد می باشد که بیشترین پهنه پوششی آن آبخوان ششپیر می باشد. نتایج این پژوهش نشان دهنده کارامدی روش های ارائه شده توسط کاست اکشن 620، به منظور تشخیص و محافظت از منابع آب زیرزمینی از آسیب پذیری و آلودگی طبیعی می باشد.
اسدالله حجازی، زهرا حیدری،
دوره 23، شماره 68 - ( 1-1402 )
چکیده
در سالهای اخیر، رشد جمعیت وکمبود منابع آب شرب، اهمیت مطالعه مناطق کارستیک را دو چندان نموده است.در تحقیق حاضر به ارزیابی و پایش مناطق کارستیک توسعه یافته و پتانسیل آلودگی منابع کارستیک در حوضه روانسر پرداخته شده است که به منظور بررسی عوامل توسعه کارست و پتانسیل آلودگی منابع کارستیک در حوضه روانسر از 7 معیار دو روش OWA و ANP استفاده شده است. روش کار به این صورت است که پس از پردازشهای لازم، با استفاده از روش OWA و با اعمال اوزان بدست آمده تصاویر ماهوارهای 2007 و 2015 روند توسعه نواحی انسان ساخت در مناطق کارستیک توسعه یافته مورد ارزیابی قرار گرفته شده است. نتایج تحقیق بیانگر این است که بخش عمدهای از حوضه مورد مطالعه بخصوص در مناطق شمالی و غربی در کلاس توسعه یافتگی زیاد و نسبتا زیاد قرار دارد. محاسبه مساحت نواحی انسان ساخت بیانگر این است که در سال 2007 حدود 6/2 کیلومترمربع از مناطق کارستیک توسعه یافته را نواحی انسان ساخت(مستعد آلودگی) اشغال کرده است با توجه به روند رو به رشد جمعیت این مقدار در سال 2015 به 8/3 کیلومترمربع افزایش یافته است.
الهه قاسمی کرکانی، ابراهیم فتاحی، تهمینه صالحی پاک، هوشنگ قائمی،
دوره 23، شماره 69 - ( 4-1402 )
چکیده
شدت بارش در طول مدت بارش تغییر میکند. تغییرات مقدار بارش در طول یک واقعه در نحوه شکلگیری سیلاب و شدت و تداوم آن تأثیر گذار میباشد. شناخت و تعیین تغییرات زمانی بارش در طول مدت رگبار براساس الگوی توزیع زمانی مشخص میشود. در روند تبدیل حداکثر بارش محتمل به حداکثر سیل محتمل که با استفاده از مدلهای بارش – رواناب انجام میگیرد، تعیین الگوی تیپ توزیع زمانی بارش در ایستگاهها و منطقه تحت مطالعه ضروری است. بدین منظور میتوان از دادههای با مقیاس زمانی کوتاه مدت ایستگاههای باران نگار استفاده کرد. بهره گیری از شبیه سازی مدلهای میان مقیاس عددی وضع هوا مانند مدل تحقیقات آب و هوا و پیش بینی WRF)) توانسته است تا حدود زیادی این نیاز را جبران کند. مدل WRF یکی از مدل های پاسخگو در زمینه پیش بینی بارش، دما و عناصر جوی است که در این مطالعه از آن بهره گرفته شده است. در این مقاله ابتدا مدل برای سه توفان شدید و فراگیر 14 و 15 آذر 1382 ، 3 تا 5 دی 1385 و 6 و 7 فروردین 1386 بر روی حوضه آبریز سد پارسیان و نواحی اطراف آن شبیه سازی شد و سپس خروجی آن با مقادیر بارش ثبت شده توسط دیتالاگرها مورد مقایسه قرار گرفت.
سارا کیانی، امیر کرم، نسرین حسینایی،
دوره 23، شماره 70 - ( 7-1402 )
چکیده
حوضه آبریز کن- سولقان در دامنه البرز جنوبی قرار گرفته است که از تحولات زون فعال زمینساختی آلپ- هیمالیا در طول زمان تاثیر پذیرفته است. به همین لحاظ ارزیابی و بررسی فرآیندهای تکتونیکی فعال و اثرات آن برای بسیاری از فعالیت¬های بشری همچون طراحی و احداث شهرها، نیروگاه ها، سدها، فعالیتهای صنعتی از اهمیت بالایی برخوردار می¬باشند. گذر تونل آزادراه تهران- شمال از این منطقه، بررسی فعالیت گسلهایی که در شکلگیری مورفولوژی کنونی این حوضه سهم داشتند را فزونی میبخشد. روش تحقیق در پژوهش مورد نظر، روش توصیفی- تحلیلی است و مبتنی بر مطالعات کتابخانهای و استفاده از اسناد و مدارک اعم از اطلاعات زمین شناسی، ژئومورفولوژی و داده رقومی ارتفاعی می باشد. جهت بررسی و تحلیل وضعیت فعالیت تکتونیکی حوضه موردنظر، شاخصهای مورفوتکتونیک، شامل شاخص عدم تقارن رودخانه (Af)، شکل حوضه (Bs)، انتگرال هیپسومتریک (Hi)، گرادیان طولی رودخانه (Sl)، سینوزیته جبهه کوهستان (Smf)، نسبت پهنای دره به ارتفاع دره (Vf) و شاخص تقارن توپوگرافی ارضی (Tp)، محاسبه شد. در نهایت میانگین نتایج شاخصها، تحت عنوان شاخص زمینساخت فعال نسبی (LAT) محاسبه گردید. در پژوهش حاضر، برای محاسبه شاخصهای مورفوتکتونیک از نقشهی توپوگرافی 1:50000 و الگوی رقومی ارتفاعی (DEM) با توان تفکیک مکانی 30متر (سنجنده ASTER) استفاده شده است. حوضه آبریز کن- سولقان، به سه ناحیهی تکتونیکی با فعالیت آرام، نیمه فعال، فعال تقسیم بندی شده است و محاسبه شاخص زمینساخت فعال نسبی (LAT) نشان میدهد که حوضه آبریز کن- سولقان در وضعیت فعال از نظر تکتونیکی قرار دارد. ساختارهای تکتونیکی به ویژه گسلهای منطقه در عدم تقارن و شکل حوضه تاثیر داشته است. رودخانه اصلی کن – سولقان، نیز عدم تقارن را نشان میدهد که میتوان گفت به دلیل تاثیر عوامل ساختاری به ویژه گسلهای منطقه، حوضه دارای عدم تقارن و انحراف به سمت چپ حوضه می باشد. همچنین احداث آزادراه تهران- شمال و قرارگیری دهانه تونل در مجاورت گسل شمال تهران، از جمله عوامل انسان ساخت متاثر از فعالیت تکتونیکی منطقه میباشد که بررسی فعالیت تکتونیکی را ایجاب میکند.
رحمان زندی، نجمه شفیعی، ابراهیم اکبری، علی حاجی زاده شیخوانلو،
دوره 23، شماره 71 - ( 10-1402 )
چکیده
پارامترهای طبیعی یکی از عوامل اصلی و تعیین کننده جهات توسعه فیزیکی شهرها و سکونتگاهها محسوب میشوند. در یک منطقه کوهستانی تاثیر این عوامل به عنوان موانع توسعه دوچندان شده و میتواند مخاطرات طبیعی را نیز به همراه داشته باشد. در این پژوهش سعی شده با شناسائی عوامل تاثیرگذار و ارزیابی آن، جهات بهینه توسعه فیزیکی شهر نورآباد به عنوان یک منطقه نسبتاکوهستانی، مشخص شود. برای دستیابی به این مهم از 7 شاخص موثر(ارتفاع، شیب، جهت شیب، لیتولوژی، فاصله از گسل فاصله از آبراهه،) استفاده شده و برای ارزیابی، مدل سازی و پیش بینی نواحی مناسب توسعه کالبدی شهر ازداده های تصاویر ماهواره ای لندست و از مدل های-FUZZY - AHP و ماکوف و پیش بینی مارکوف استفاده شده است. به طوری که هرکدام از لایهها با توجه به توابع عضویتی فازی در نرم افزار GIS Arc 10.3 فازی شده اند. مقایسه تحلیلی روی پهنههای مناسب وضع موجود شهر بر اساس نقاط بحرانی با پهنههای مناسب در نهایت نقشه نهایی با2 مدل مذکور به 5 کلاس طبقه بندی گردید نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که تا افق 1404 شهر به سمت شرق توسعه می یابد در حالی که این مسیر توسعه مسیر مناسبی نمی باشد به علت وجود گسل اصلی کازرون و آبراهه اصلی مهمترین عوامل مخاطره آمیز در محدوده شهر به حساب می آید بهترین مکان برای توسعه شهر مناطق غربی و جنوب غربی منطقه می باشد که این محدوده 13% از مساحت حوضه را در بر می گیرد.
حسن یاوریان، حمید جلالیان، اصغر طهماسبی،
دوره 23، شماره 71 - ( 10-1402 )
چکیده
آب نقش محوری در توسعه پایدار هر سرزمین به ویژه نواحی روستایی دارد. چالش کم آبی یکی از بزرگترین چالشهای قرن بیست و یکم است چراکه میتواند سرمنشأ بسیاری از تغییر و تحولات اجتماعی و اکولوژیک جهان باشد. بخش کشاورزی به عنوان مهمترین بخش اقتصادی نواحی روستایی به طور مستقیم تحت تاثیر کمبود منابع آب قرار دارد. بنابراین، شناسایی نگرش و راهکارهای بومی کشاورزان در مواجهه با کمآبی میتواند نقش کلیدی در اتخاذ راهبرد مناسب و ارتقای ظرفیت سازگاری جوامع روستایی داشته باشد. هدف این پژوهش بررسی نگرش کشاورزان در روستاهای شهرستان بهار در استان همدان نسبت به چالش کمآبی و شناسایی راهبردها و راهکارهای بومی مناسب برای تعدیل و سازگاری با مسئله کمآبی در منطقه است. این پژوهش از نوع توصیفی - تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش، 68 روستای شهرستان بهار با 18376 خانوار است که طبق فرمول کوکران تعداد نمونه لازم برای تکمیل پرسشنامه 375 بهرهبردار به دست آمد. دادههای اصلی به شیوهء پیمایش میدانی با ابزار پرسشنامه گردآوری شد. روش نمونهگیری، تصادفی بوده و تعداد نمونه در هر روستا براساس روش انتساب متناسب با تعداد بهرهبرداران کشاورزی تعیین شد. تجزیهوتحلیل دادهها با استفاده از تحلیل عاملی تاییدی در نرم افزار لیزرل انجام شد. یافتههای پژوهش نشان میدهد نگرش روستاییان به چالش کمآبی به ترتیب، نگرش شناختی (بارعاملی 0/883)، نگرش رفتاری (بارعاملی 0/867) و نگرش احساسی (بارعاملی 0/517) بوده است. بنابراین، میتوان نتیجه گرفت که نگرش روستاییان به چالش کمآبی نگرشی شناختی – رفتاری است. براین اساس، 12 راهبرد سازگار با وضعیت منطقه، برای مدیریت بهینه منابع و بهرهوری آب زراعی پیشنهاد شده است.
زینب خالقی، فرح حبیب، حسین ذبیحی،
دوره 23، شماره 71 - ( 10-1402 )
چکیده
آب به عنوان یکی از اساسیترین عناصر طبیعی منظر و به تبع آن منظر شهری از دیروز تا امروز تاثیر بسزایی در شکلگیری و اثربخشی فضاهای شهری داشته و همواره جلوههای مختلف آن باعث تهییج و تحریک گرایش انسان به زیبایی شده است. لازم به ذکر است که ارزشهای وجودی آب تنها از نوع زیباشناختی نبوده بلکه به عمیقترین و درونیترین بخش طبیعت باز میگردد. چنین محرکی انسان را به سوی شناخت وجوه مختلف آب اعم از حسی و ادراکی، دیداری (بصری)، معنایی، عملکردی، کالبدیزیباییشناسانه، زیستمحیطی، روانشناسانه، اجتماعی و زمانی سوق داده است و همین شناخت، زمینهی طراحیهای متنوع با آب در منظر شهر را فراهم ساخته است. شناخت تمامی ویژگیها و ارزشهای وجودی آب و به کارگیری صحیح آنها در منظر شهر هدف اصلی پژوهش حاضر است. به عبارتی تدوین الگویی مشخص شامل معیارها و شاخصهای عمدهی آب در منظر شهر جهت ارتقای سطح کیفی منظر در محیطهای شهری مدنظر بوده است. روش پژوهش بر حسب نوع هدف، کاربردی و شیوهی مطالعه بر حسب روش و ماهیت، توصیفی ـ تحلیلی است و گردآوری اطلاعات نیز بر مبنای مطالعه منابع کتابخانهای و تحلیل محتوایی متن بوده است. نتایج حاصل از پژوهش حاکی از آن است که با به کارگیری صحیح از تمامی ابعاد و ارزشهای وجودی عنصر آب در منظر شهر میتوان کیفیت فضاهای شهری را ارتقا داد. بهرهگیری از معیارها و شاخصهای آب در منظر شهر به شکلی منسجم و یکپارچه، نیازمند الگویی مدون است که در انتها در قالب جدولی ارائه گردیده است.
احسان شهیری طبرستانی، حسین افضلی مهر،
دوره 23، شماره 71 - ( 10-1402 )
چکیده
یکی از مشکلات مدیریت و کنترل فرسایش و رسوب حوزههای آبریز، فقدان دادههای آماری جهت برآورد دقیق میزان رسوب و فرسایش است. به منظور اجرای برنامههای حفاظت خاک و تعیین روشهای مبارزه با فرسایش و کاهش رسوبزایی، ارزیابی و برآورد حجم کل میزان تولید رسوب سالانه امری ضروری است. هدف از پژوهش حاضر، برآورد شدت فرسایش و میزان تولید رسوب حوزه آبریز بابلرود واقع در استان مازندران با استفاده از مدلهای تجربی پتانسیل فرسایش و فورنیه و تعیین میزان دقت این مدلها میباشد. نتایج مطالعه نشان میدهد که حوزه آبریز بابلرود از نظر فرسایش و حمل رسوب در وضعیت متوسط قرار داشته و مقدار ضریب شدت فرسایش آ است. همچنین میزان رسوبدهی این حوزه طبق روش پتانسیل فرسایش، 71/563230 میباشد. بیشترین مقدار فرسایش در ناحیه شمالی حوزه آبریز قرار دارد که علت آن وجود کاربری غیر قابل کشت و سازندهای خاکی فرسایشپذیر از جمله خاکهای آبرفتی و مردابی میباشد. به منظور ارزیابی دقت نتایج بدست آمده از روشهای تجربی، از اطلاعات مشاهدهای دو ایستگاه رسوبسنجی استفاده شد و نتایج بیانگر اختلاف نسبی متوسط %24/23 در روش پتانسیل فرسایش است. همچنین نتایج بدست آمده از روش تجربی فورنیه حاکی از عدم کارایی این روش در برآورد حوزه آبریز بابلرود به دلیل عدم در نظر گرفتن پتانسیل فرسایشپذیری حوزه میباشد.
خدیجه خطیری، ایران غازی، نعمت حسنی،
دوره 23، شماره 71 - ( 10-1402 )
چکیده
شناسایی میزان و روند سرمایه اجتماعی در بین مردم جامعه می تواند به شناسایی تحولات اجتماعی و فرهنگی آن جامعه کمک زیادی کند .هدف از انجام این پژوهش تبیین توسعه سرمایه اجتماعی در مدیریت بحران آب شهری با استفاده از روش تحلیل عاملی میباشد. این تحقیق از نوع کاربردی– توسعهای و روش مطالعه توصیفی- پیمایشی است. جهت گردآوری اطلاعات از پرسشنامه و جهت تجزیه و تحلیل دادهها از نرم افزار SPSS و آزمون آماری تحلیل اکتشافی استفاده شده است. جامعه آماری شامل مدیران بحران و آبفای کشور(تعداد 15 نفر با نمونه گیری هدفمند) ؛ همچنین کلیه ساکنین شهر کرج در فاصله زمانی 1396 - 1395 بوده است که با استفاده از جدول کوکران تعداد350 نفر به عنوان نمونه آماری برآورد گردید که از این تعداد 44.3% زن و 55.7%مرد بوده اند نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل آماری نشان داد از دید افراد نمونه آماری میزان سرمایه اجتماعی پایین تر از سطح مطلوب بوده است. همچنین عوامل دخیل درتوسعه سرمایه اجتماعی جهت بحران کم آبی در قالب 24 متغیر احصاء و مورد سنجش قرار گرفت و نهایتا به ترتیب اولویت 5 مولفه اعتماد اجتماعی، سیاست های انگیزشی و تغییر در فضای نگرشی، زیرساخت های تعاملی و ارزشی جامعه و عمل متقابل عدم بیگانگی با دولت به عنوان عوامل موثر بر توسعه سرمایه اجتماعی در مدیریت بحران آب شهری استخراج شد.
جعفر درخشی، بهروز سبحانی، سعید جهانبخش اصل،
دوره 24، شماره 72 - ( 1-1403 )
چکیده
در این تحقیق پیشبینی مقادیر بارش و دما با کاربرد مدلهای گردش عمومی جو در دورههای 2005-1964 موردبررسی قرارگرفته است. دادههای اقلیمی شامل مقادیر روزانه مجموع بارش و دمای میانگین از سازمان هواشناسی کشور، تهیه گردیده است. با در نظر گرفتن سناریوهای تغییراقلیم RCP4.5, RCP2.6 و RCP8.5 برای دوره آینده 2100-2010 تحت مدل تغییراقلیم canESM2 تغییراقلیم حوضه اهرچای مورد ارزیابی قرار گرفت. به دلیل دقت پایین مدلهای گردش عمومی از مدل کوچکمقیاس سازی SDSM4.2 استفاده و تغییرات پارامترهای اقلیمی بارش و دمای میانگین برای دورههای زمانی آینده شبیهسازی گردید. در این پژوهش برای واسنجی مدل SDSM، از بین 26 پارامتر اقلیمی بزرگمقیاس (NCEP) بهطور متوسط 3 پارامتر بیشترین همبستگی را با میانگین دما و 5 پارامتر بیشترین همبستگی را با میانگین بارش در حوضه اهرچای دارند. نتایج حاصل از پیشبینی پارامترهای اقلیمی نشان داد شبیهسازی پارامترهای اقلیمی میانگین دما با دقت بالاتری نسبت به مقادیر میانگین بارش انجامگرفته است. علت این امر، نرمال نبودن و غیرشرطی بودن دادههای بارش میباشد. نتایج حاکی از آن است که میانگین دمای حوضه، در دوره 2099-2070 تحت سناریوی RCP8.5 نسبت به دوره مشاهداتی 2005-1964 با افزایش بیشتری نسبت به دوره های قبل روبروست و میزان بارش حوضه نیز طی دوره 2099-2070 و تحت سناریوی RCP 2.6 بیشترین افزایش را در کل دوره های مطالعاتی نشان میدهد.
توحید شیری، محمد دیده بان، محسن تابان،
دوره 24، شماره 72 - ( 1-1403 )
چکیده
معماران گذشته در اکثر نقاط کشورمان آبانبارها را برای نگهداری و خنک نگهداشتن آب، جهت استفاده مردم در بیشتر نقاط اقلیمی کشورمان مخصوصا (گرم خشک، سرد) بنا میکردند. برای انجام این تحقیق دو نمونه گنبد آبانبار با طاق و قوس مختلف از شهر یزد و دو نمونه از شهر قزوین انتخاب گردید، سپس گنبدها بر اساس نقشههای واقعی در نرم افزار رویت 2017 مدلسازی شد. تا میزان دریافت تابش خورشید بر سطوح گنبدها در گرمترین روز سال در ساعات 14، 16، 18 برای اقلیم گرم خشک و در سردترین روز سال در ساعات 13، 14، 16 برای اقلیم سرد قزوین با استفاده از پلاگینهای انرژی پلاس هانی بی و لیدی باگ بدست آید.نتایج نشان دادند میزان دریافت تابش در سطوح گنبدها متفاوت است. گنبدهای خیز بلند در ساعت 14 تقریبا 78% و گنبدهای خیز کم 93%، در ساعت 16 گنبدهای خیز بلند 71% و گنبدهای خیز کم 81%، در ساعت 18 بعد از ظهر که زاویه تابش خورشید تقریبا 80 درجه تغییر میکند، گنبدهای خیز بلند 67% و گنبد خیز کم 64% از سطوحشان در معرش تابش خورشید قرار میدهند. گنبدهای خیز بلند مناسب برای اقلیم گرم خشک و گنبدهای خیز کم مناسب برای آب انبارهای اقلیم سرد میباشند
مهناز صابر، برومند صلاحی، عباس مفیدی،
دوره 24، شماره 74 - ( 7-1403 )
چکیده
در این مطالعه، تغییرات زمانی-مکانی تبخیر و تعرق (ET) در بخش جنوبی حوضه آبریز رودخانه ارس مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور، از دادههای شبکه بندی شده ET مدل FLDAS Noah با تفکیک افقی 1/0*1/0 درجه برای یک دوره 38 ساله (2019-1982) استفاده شد. پس از اعتبارسنجی دادهها، ابتدا مقادیر متوسط سالانه ET برای منطقه تعیین گردید. سپس توزیع ماهانه و فصلی پارامتر به شکل فضایی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در ادامه ورداییها و ناهنجاریهای سال به سال ET ارزیابی شد. همچنین پراکندگی فضایی فراوانی وقوع ET با لحاظ نمودن آستانههای مطلق 50، ،80، 100 و 120 میلیمتر برای حوضه ارس بررسی شد. نتایج بیانگر آن است که ET سالانه در شرق حوضه بالاتر از غرب حوضه میباشد. در مقیاس فصلی، به ترتیب فصل بهار و تابستان بیشترین مقادیر ET را به خود اختصاص دادهاند. در مقیاس ماهانه، ماههای می ژوئن، آوریل و مارس دارای بیشترین مقادیر ET بودهاند. در مقابل، ماههای فصل پاییز و زمستان پایینترین مقادیر متوسط ET را به خود اختصاص دادهاند. همچنین کل حوضه در طول دوره مطالعه، سه دوره مشخص از تغییرات ET را تجربه نموده است که در بخشهای شرقی و غربی حوضه، علیرغم رفتار مشابه در دورههای دوم و سوم، تفاوت برجستهای در دوره اول ملاحظه گردید. یافتهها همچنین حاکی از وجود ناهنجاری مثبت بعد از سال 2002 در کل حوضه است که بالاترین مقادیر آن در سال 2018 در غرب حوضه بوقوع پیوسته است. بررسی فراوانی وقوع آستانههای مطلق ET بر روی حوضه، نشاندهنده دفعات بالای وقوع ET در تمامی آستانهها در شرق حوضه می باشد. بررسی قریب 4 دهه مقادیر ET در حوضه رود ارس، بیانگر افزایش مقادیر ET در طی دو دهه اخیر بر روی کل حوضه بوده که میتوان آن را ناشی از وقوع پدیده گرمایش جهانی دانست.
- فرهاد جودی، - رحیم سرور، سیده صدیقه حسنیمهر،
دوره 24، شماره 74 - ( 7-1403 )
چکیده
شناخت و سنجش کیفیت زندگی در نواحی شهری که معلول اقدامات مدیریت شهری و سایر نهادهای دولتی و خصوصی است، موضوع بسیار حیاتی است. با توجه به عدم سنجش کیفیت زندگی شهری در سکونتگاه های غیررسمی شهری، می توان زمینه ای برای ترسیم نقشه راه جهت مدیریت شهری و آگاهی نهادهای مسوول از وضعیت موجود و اقدام برای تحقق صورت وضعیت مطلوب فراهم نمود. هدف این تحقیق سنجش کیفیت زندگی در سکونتگاه های غیررسمی شهر میاندوآب است. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر گردآوری دادهها بهصورت میدانی از طریق ابزار پرسشنامه است. روایی ابزار مشخص و پایایی آن نیز با آلفای کرونباخ بیشتر از 70/0 تایید شد. جامعه آماری تحقیق را شهروندان ساکن در سکونتگاه های غیررسمی شهر میاندوآب، 11545 نفر تشکیل دادهاند. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران، 313 نفر تعیین شد. نتیجه آزمون نشان میدهد که چهار شاخص اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و زیست محیطی کیفیت زندگی در سکونتگاه های غیررسمی شهر میاندوآب در سطح کمتر از 05/0 معنادار بوده اند. بررسی جهت معناداری گویای نامناسب بودن وضعیت شاخص ها است. همچنین آزمون آنووا تایید کرد که 10 محله مورد مطالعه از نظر شاخص های اجتماعی، کالبدی و زیست محیطی در سطح کمتر از 05/0 تفاوت معناداری دارند اما در زمینه شاخص اقتصادی(سطح معناداری برابر با 094/0) شرایط یکسانی وجود دارد. سنجش اثر مدیریت شهری بر بهبود کیفیت زندگی از طریق معادلات ساختاری نیز تایید نمود که میزان تبیین برای شاخص اجتماعی برابر با 97/0؛ برای شاخص اقتصادی برابر با 48/0 ؛ برای شاخص کالبدی برابر با 93/0 و برای شاخص زیست محیطی برابر با 55/0 است. بنابراین بیشترین اثر مدیریت شهری بر شاخص اجتماعی و سپس کالبدی است.
دکتر محمدابراهیم عفیفی،
دوره 24، شماره 75 - ( 10-1403 )
چکیده
در بین مخاطرات طبیعی بدون شک سیلاب به عنوان یک بلای طبیعی شناخته شده است . در این تحقیق از مدل آنتروپی شانون جهت تهیه نقشه حساسیت به وقوع سیل استفاده شده است که ابتدا 34 نقطه سیلابی حوضه آبخیر فیروزآباد انتخاب گردید و سپس این 34 نقطه به دو گروه طبقه بندی گردیده اند . که 22 نقطه ، 65 درصد از موقعیت نقاط برای آموزش و مدلسازی و 12 نقطه ، 35 درصد از موقعیت نقاط که در مدلسازی به کار گرفته نشده اند برای اعتبار سنجی مورد استفاده قرار گرفته اند .که ابتدا به تهیه نقشه موقعیت سیل ها پرداخته شد و سپس 10 فاکتور ، شیب ، جهت شیب ، لیتولوژی ، کاربری اراضی ، NDVI ، SPI ، TWI ، طبقات ارتفاعی ، بارندگی و فاصله از رودخانه بعنوان عوامل موثر در وقوع سیل در حوضه آبخیز فیروزآباد انتخاب شدند . اولویت بندی عوامل موثر در وقوع سیل توسط شاخص آنتروپی شانون نشان داد که لایه های NDVI ( 03 / 2 ) ، بارندگی ( 00 / 2 ) ، فاصله از رودخانه ( 89 / 1 ) ، SPI ( 385 / 1 ) ، طبقات ارتفاعی ( 999 / 0 ) ، شیب با وزن ( 932 / 0 ) ، لیتولوژی ( 478 / 0 ) ، TWI ( 379 / 0 ) ، و کاربری اراضی ( 280 / 0 ) ، جهت شیب ( 184 / 0 ) به ترتیب دارای بیشترین تا کمترین تاثیر بر وقوع سیل می باشند . بر اساس نتایج منحنی ROC برای میزان پیش بینی مقدار سطح زیر منحنی با 35 درصد داده های اعتبارسنجی برابر ( 42 / 91 درصد ) و برای میزان موفقیت با 65 درصد داده های آموزش برابر ( 53 / 92 درصد ) می باشد .