موسی عابدینی، احسان قلعه، نازفر آقازاده، مریم محمدزاه شیشه گران،
دوره 22، شماره 67 - ( 10-1401 )
چکیده
مطالعات نشان میدهد که نقش سنجشازدور حرارتی در مطالعه و برآورد دمای سطح زمین بسیار حائز اهمیت است. حرارت سطح زمین شاخص مهمی در مطالعه مدلهای تعادل انرژی در سطح زمین در مقیاس منطقهای و جهانی است. با توجه به محدودیت ایستگاههای هواشناسی، سنجشازدور میتواند جایگزین مناسبی برای برآورد حرارت سطح زمین باشد. هدف اصلی از این تحقیق پایش دمای سطح زمین و بررسی رابطه کاربری اراضی با دمای سطح با استفاده از تصاویر سنجنده OLI و TM به همین منظور ابتدا تصاویر مربوطه اخذ شد سپس نسبت به مدلسازی و طبقهبندی تصاویر اقدام شد. ابتدا بررسی تغییرات کاربری اراضی، نقشه طبقهبندیشده کاربری اراضی برای هر دو سال با استفاده از روش طبقهبندی نظارتشده استخراج شد و سپس بررسی تغییرات کاربری اراضی نقشه تغییرات کاربری اراضی برای یک بازه زمانی 28 ساله (1987-2015) استخراج شد . نتایج نشان داد که رابطه قوی بین کاربری اراضی و دمای سطحی وجود دارد. مناطق با پوشش گیاهی بالا و مناطق آبی دارای درجه حرارت پایین بودند. همچنین کاربری کشاورزی دیم دارای بیشترین میانگین دما نسبت به مناطق مجاور بود که نشان از خشک بودن محصولات کشاورزی در سطح شهرستان مشگینشهر است.
خدیجه میکائیلی حاجی کندی، بهروز سبحانی، سعید ورامش،
دوره 23، شماره 68 - ( 1-1402 )
چکیده
مطالعه تغییرات پوشش و کاربری اراضی کاربرد گستردهای در برنامهریزیهای محیطی دارد. در طول یک دهه اخیر رشد روز افزون خشکی در حوضه دریاچه ارومیه به یک معضل مهم منطقهای و حتی ملی تبدیل شده است. هدف پژوهش حاضر آشکارسازی تغییرات پوشش/کاربری اراضی در بخش جنوبی و جنوبشرقی این حوضه با استفاده از دو تصویر تیر ماه در سالهای 2000 و 2017 است. برای انجام پژوهش از تصاویر سنجندههای TM و OLI ماهواره لندست و شاخص NDVIاستفاده شد. نقشه های کاربری منطقه در دو سال مورد بررسی، با استفاده از دو سری داده شامل باندهای طیفی (سری داده اول) و همچنین باندهای طیفی و لایه فیلتر بافت (سری داده دوم) به روش الگوریتم حداکثر احتمال تهیه. و شش طبقه کاربری شامل اراضی کشاورزی آبی، دیم، باغ، مراتع، بایر و آب تفکیک گردید. ارزیابی و مقایسه صحت نقشه های کاربری بدست آمده از هر سری داده، با استفاده از نمونههای تعلیمی برداشت شده از تصاویر گوگل ارث انجام شد و شاخصهای ضریب کاپا، دقت کلی، دقت تولید کننده و دقت کاربر محاسبه گردید. طبق نتایج، سری داده های دوم از صحت طبقه بندی بالاتری برخوردار بوده و دقت کلی نقشه های سال 2000 و 2017 حاصل از سری داده های دوم به ترتیب 93/98 و 29/98 و سری داده های اول 28/99 و 45/91 بدست آمد. همچنین فیلتر بافت باعث کاهش اختلاط بین کلاسههای مرتع، اراضی کشاورزی آبی و باغ شد. نتایج ارزیابی تغییرات، گویای افزایش قابل توجه در مساحت اراضی کشاورزی آبی (44/13 درصد) و باغ (58/1) بوده، همچنین در بازه زمانی مورد مطالعه از مساحت پهنه های آبی و مرتع به میزان 58/1 و 94/22 درصد کاسته شده است.
روح اله مراد حاصلی، علی بیات، فاطمه رادمهری،
دوره 23، شماره 70 - ( 7-1402 )
چکیده
عمق اپتیکی هواویزها در طول موج 550 نانومتر و ضریب نمای آنگستروم حاصل از دادهبرداری سامانه مادیس با وضوح فضایی 1 درجه در بازه زمانی 2006 تا 2017 برای منطقه خاورمیانه بررسی شده است. عمق اپتیکی هواویزهای تروپوسفری در طول موج 532 نانومتر و ضریب واقطبش ناشی از دادهبرداری لیدار کالیوپ نیز برای همین منطقه مطالعه شده است. این پارامترها بصورت فصلی طبقهبندی شدهاند. نتایج حاصل از عمق اپتیکی نشان از غلظت بالای ذرات هواویز در جو خاورمیانه بخصوص در دو فصل بهار و تابستان دارد. در فصول سرد متوسط فصلی عمق اپتیکی بسیار کمتر از فصول گرم است. در فصل بهار چشمههای شمال عراق و چشمههای مرکزی و شمال عربستان فعالیت بیشتری دارند. با تغییر فصل و فرارسیدن تابستان چشمههای جنوب شبه جزیره عربستان نیز فعال میشوند. نمای آنگستروم حاصل از اندازهگیریهای مادیس نشان دهنده این است که در مناطق خشک خاورمیانه اندازه غالب هواویزها در مد درشت دانه قرار دارند. در مناطق داخلی عراق و عربستان در تمام طول سال مد درشت دانه است، ولی در مناطق خشک داخل ایران بیشترین میزان مد درشت دانه در فصلهای گرم رخ میدهد و در فصلهای سرد از میزان ذرات درشت معلق در جو کاسته میشود. ضریب واقطبش حاصل از اندازهگیریهای کالیوپ بیانگر این نکته است که در تمام فصول ذرات غیرکروی در جو خاورمیانه حاضر هستند که با توجه به قرار گرفتن خاورمیانه در کمربند غبار امری عادی به نظر میرسد.
اکبر میراحمدی، حجت اله یزدان پناه، مهدی مومنی،
دوره 24، شماره 72 - ( 1-1403 )
چکیده
در سالیان اخیر، مطالعه فنولوژی محصولات زراعی با استفاده از داده های ماهواره ای گسترش فراوانی یافته است. امروزه داده های سنجنده OLI از ماهواره لندست 8 با تفکیک مکانی 30 متر، تشخیص مراحل فنولوژی گیاهان را در مقیاس محلی فراهم کرده است. در این پژوهش، از شاخص های سنجش از دور NDVI، EVI، Greenness و Brightness حاصل از سنجنده OLI و شاخص GCC حاصل از تصاویر دوربین دیجیتال، برای برآورد مراحل فنولوژی گیاه کلزا و از فیلتر ساویتزکی- گولی برای برطرف کردن داده های پرت و تولید منحنی های هموار سری های زمانی شاخص های گیاهی استفاده شد. نتایج نشان داد که منحنی های حاصل از شاخص های NDVI, EVI, GCC هر چهار مرحله فنولوژی سنجش از دور( سبزینگی، رکود، بلوغ و پیری) را به خوبی نمایش می دهند اما شاخص Greenness، مرحله رکود را به خوبی نمایش نمی دهد. منحنی حاصل از شاخص Brightness رفتاری عکس با دیگر منحنی ها از خود نشان می دهد. بر اساس آزمون همبستگی پیرسون داده های شاخص GCC با داده های شاخص NDVI و Brightness همبستگی دارند. برای برآورد شروع فصل و پایان فصل از روش های آستانه نسبی، نرخ تغییر و مشتق اول استفاده شد و نتایج نشان داد که روش مشتق اول و آستانه نسبی به ترتیب با میانگین اختلاف 18 و 19 روز در برآورد شروع فصل و روش نرخ تغییر با میانگین اختلاف 8 روز در برآورد پایان فصل بهترین عملکرد را دارند. همچنین شاخص Brightness با میانگین اختلاف 16 روز و شاخص EVI با میانگین اختلاف 7 روز به ترتیب در برآورد شروع فصل و پایان فصل بهترین عملکرد را دارند.
ُسارا کاویانی آهنگر، رسول مهدوی، غلامرضا زهتابیان، حمید غلامی، آشوک کومار چاپاگین،
دوره 24، شماره 72 - ( 1-1403 )
چکیده
بیابانزایی یک تهدید جدی زیست محیطی و اقتصادی-اجتماعی برای کره خاکی است. هدف از این مطالعه، پایش پوشش گیاهی و کاربری اراضی به منظور بررسی بیابانزایی دشت سروستان به عنوان دشتی ممنوعه در استان فارس است. بدین منظور از تصاویر لندست از سنجنده TM(سال 1993)، سنجنده +ETM (سال های2001 و 2008) و سنجنده OLI/TIRS(سال 2016) استفاده شد. پایش تصویر به روش تفاضل تصویر، تفاضل شاخص پوشش گیاهی و نقشههای کاربری اراضی انجام گردید. در نقشه تفاضل سال 1993 و 2001 و سال 1993 و 2016 پسروی 99 درصدی اراضی آبی در دهانه دریاچه مهارلو، به صورت تغییرات افزایشی در باند مادون قرمز قابل مشاهده است. نتایج حاصل از تفاضل شاخص پوشش گیاهی نشان دهنده افزایش پوشش گیاهی است که در واقع افزایش سطح اراضی کشاورزی در سال 2016 نسبت به سال2008 و 1993 است. بر اساس نتایج حاصل از طبقه بندی نظارت شده از سال 1993 تا سال 2016 سطح اراضی آبی از 11/7 هکتار به 075/0 هکتار کاهش یافته، از طرفی سطح اراضی شور از 99/143 هکتار به 83/223 هکتار افزایش و سطح اراضی کشت شده (زراعی و باغی) از 28/113 هکتار به 14/201 هکتار افزایش یافته است، که با توجه به اهمیت شاخصهای اراضی شور و تغییر کاربری اراضی از منابع طبیعی به کشاورزی در مطالعات بیابانزایی میتوان نتیجه گرفت که روند بیابانزایی در منطقه مورد مطالعه رو به افزایش است.
سید هدایت شیخ قادری، عبدالسلام امین پور، پرویز ضیاییان فیروزآبادی،
دوره 24، شماره 72 - ( 1-1403 )
چکیده
عکسهای ماهوارهای کرونا و هکساگون باقدرت تفکیک مکانی 1.8 تا 9 متر منبع مناسبی برای پایش و ارزیابی تغییرات پدیدههای سطح زمین میباشند. هدف این تحقیق پایش تغییرات دریاچه زریبار در بازه 2019-1969 با استفاده از دادههای ماهوارهای کرونا، هکساگون و استر و توانایی عملکرد آنها در پایش و استخراج خط ساحلی، مرزدریاچه و پهنهی آبی میباشد. در این تحقیق برای تصحیح هندسی دادههای کرونا و هکساگون از تصاویر گوگل ارث، از الگوریتمهای استخراج خطواره، ماسک باینری و قطعهبندی شیفتمیانگین به ترتیب برای استخراج خط ساحلی و مرز دریاچه، آشکارسازی تغییرات دریاچه و استخراج و پایش پهنهی آبی دریاچه زریبار استفاده شد. یافتههای حاصله نشان داد که در مرحلهی اول: تصحیح هندسی عکسهای کرونا و هکساگون با استفاده از تصاویر گوگل ارث با میزان RMSE 0.3 و 0.4 پیکسل به دست آمد. در مرحلهی دوم، الگوریتم استخراج خطواره برای استخراج مرز دریاچه و خط ساحلی با استفاده از عکسهای کرونا و هکساگون از دقت بالایی برخوردار بوده و با نقشهی توپوگرافی 50000/1 همبستگی بالایی دارد. در مرحلهی سوم، روش طبقهبندی نظارتنشده ماسک باینری بهمنظور آشکارسازی تغییرات دریاچه با استفاده از عکسهای کرونا و هکساگون بهصورت قابل قبولی پیکسلهای تغییریافته و تغییرنیافته را شناسایی کرده، بهطوریکه 11 هکتار سطح دریاچه بیشترین تغییرات را داشته است. نهایتاً در مرحلهی چهارم مشخص شد که الگوریتم قطعهبندی شیفت میانگین و حد آستانه با اعمال بر رویدادههای کرونا، هکساگون و استر جهت استخراج پهنهی آبی موفقیتآمیز و در این میان عکس کرونا به علت قدرت تفکیک بالاتر بهتر عمل کرده است. نتایج فوق نشان داد که دریاچهی زریبار از سال 1969 تا سال 2019 با کاهش 6.5% مواجه بوده و یافتههای حاصله همبستگی بالایی با محصول پهنهی آبی استر دارد. بهطورکلی یافتههای این پژوهش پتانسیل استفاده از روشهای پردازش تصویر رقومی برای دادههای کرونا و هکساگون بهمنظور پایش و آشکارسازی تغییرات دریاچهها را نشان میدهد.
محمد کاظمی قراجه، بهنام سلمانی، محمد حسین رضائی مقدم،
دوره 24، شماره 74 - ( 7-1403 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی دمای سطح زمین در ارتباط با کاربری اراضی برای شهر تبریز با استفاده از تکنولوژی سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی میباشد. از تصاویر ماهواره لندست 8 به منظور تهیه نقشه دمای سطح زمین برای منطقه مورد مطالعه استفاده شد. تصحیح اتمسفری با استفاده از روش فلش بر روی تصویر مورد نظر اعمال و دمای سطح زمین با استفاده از الگوریتم پنجره مجزاء برای منطقه مورد مطالعه با دقت 51/1 درجه محاسبه شد. نقشه کاربری اراضی شهر تبریز در 6 کلاس با استفاده از روش شی گراء در نرم افزار اکوقونیشن با دقت 03/90 بدست آمد. نتایج حاصل از بررسی ارتباط بین دمای سطح زمین و کاربری اراضی بیانگر آن است که اراضی کشاورزی با دمای 22/18 درجه سانتی گراد، بالاترین دمای سطح زمین را دارا میباشند. همچنین نواحی آبی (رودخانهای) به دلیل این که توان تشعشعی نزدیک به یک دارند کمترین دمای سطح زمین یعنی معادل 30/10 درجه سانتی گراد را به خود اختصاص دادهاند. نتایج تحقیق همچنین نشان دهندهی این مهم است که الگوریتم پنجره مجزاء نتایج قابل اعتمادی را در برآورد دمای سطح زمین ارائه میدهد که میتواند در مطالعات زیست محیطی و علوم زمین مورد استفاده قرار گیرد.
آقای شکراله کیانی، آقای احمد مزیدی، آقای سیدزین العابدین حسینی،
دوره 24، شماره 74 - ( 7-1403 )
چکیده
فرونشست یک پدیده زیستمحیطی و ناشی از نشست تدریجی و یا پایین رفتن ناگهانی سطح زمین است. پدیده فرونشست در مناطق مسکونی، صنعتی و کشاورزی میتواند خسارات فاجعه باری را ایجاد کند. در اکثر مناطق ایران همبستگی بالایی بین فرونشست زمین و کاهش تراز سطح آب زیرزمینی و درنتیجه تراکم لایههای خاک وجود دارد. در این پژوهش با استفاده از دو سری زمانی تصاویر رادار با روزنه مصنوعی از سنجنده سنتینل متعلق به سالهای 2014 و 2019، میزان فرونشست در دشت دامنه (شهرستان فریدن) محاسبه گردید سپس تغییرات سطح آب چاههای پیزومتری منطقه با استفاده از اطلاعات موجود از 9 حلقه چاه دربازه زمانی1394 تا 1398 مورد بررسی قرار گرفت، نتایج بررسی همبستگی میزان فرونشست زمین با تغییرات سطح آب زیرزمینی در سطح %95 معنی دار بوده است. در ادامه پژوهش با استفاده از مدل رگرسیون لجستیک روند فرونشست در محدوده مورد مطالعه پیشبینی و نقشه احتمال فرونشست تهیه و به عنوان متغیر وابسته برای مدل رگرسیون لجستیک ایجاد شد. متغیرهای مستقل استفادهشده شامل ارتفاع، شیب، جهت شیب، زمینشناسی، فاصله از جاده، فاصله از رودخانه، کاربری اراضی، فاصله از روستا، سطح آبهای زیرزمینی، چاههای پیزومتری بوده است. خروجی مدل نقشه پهنهبندی خطر فرونشست بوده که در پنج کلاس ایجاد گردید، ارزیابی دقت و اعتبارسنجی مدل رگرسیون لجستیک با استفاده از منحنی مشخصه عملکرد سیستم انجام گرفت و دقت(89/0) به دست آمد که دقت خوب مدل رگرسیون لجستیک در تولید نقشه احتمال فرونشست در محدوده مورد مطالعه میباشد، در خروجی مدل مشخص گردید که مساحت 1980 هکتار معادل 9/7 % دارای فرونشست با درجه بسیار شدید بوده که وضعیت منطقه را در شرایط خطرناک قرار داده است و نیاز به کنترل و مدیریت برای کاهش این اثر تخریبی است.
حمید باقری، رحیمه رستمی،
دوره 24، شماره 74 - ( 7-1403 )
چکیده
طبقهبندی پوششی تالابها به منظور شناسایی نوع گونههای گیاهی داخل تالاب و تمایز آن با پوشش گیاهی حاشیهی تالاب و بررسی تغییرات اکوسیستم آنها از اهمیت ویژهای برخوردار است. با توجه به مشابهت طیفی بین گونههای مختلف گیاهی تالاب و گیاهان حاشیهی تالاب و زمینهای کشاورزی این امر با استفاده از دادههای چندطیفی با مشکلاتی مواجه است و دادههای ابرطیفی میتواند در این زمینه بسیار سودمند باشد. در این مطالعه توان سنجندههای ابرطیفی و چندطیفی در شناسایی ویژگیهای تالاب و توانایی سنجندههای ETM+(۲۰۱۱)، Hyperion(۲۰۱۱) و ALI(۲۰۱۱) به منظور مطالعهی ویژگیهای تالاب شادگان طی سال ۱۳۹۰ بررسی شد و شاخصهای مختلف طیفی به همراه ترکیب مناسبی از باندهای تصاویر ماهوارهای سنجندههای مذکور به عنوان ورودی انواع روشهای طبقهبندی شامل روشهای حداکثر احتمال، حداقل فاصله، شبکه عصبی و ماشین بردار پشتیبان مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان داد که روشهای ماشین بردار پشتیبان و شبکه عصبی با دارا بودن دقت طبقهبندی بالای ۸۵ درصد در هر سه تصویر, نتایج نزدیکتری به واقعیت نشان میدهند. دقت طبقهبندی برای هر سه تصویر برای روش ماشین بردار پشتیبان در بالاترین حد خود بود به طوریکه برای تصویر Hyperion صحت کلی برابر ۹۵.۷۳، برای ALI برابر ۸۸.۰۳ و برای ETM+ برابر با ۸۹.۳۴ است. بنابراین ویژگیهای در نظر گرفته شده برای تالاب، در سه تصویر حاصل از الگوریتم SVM نشان داد که نمایش تمایز کاربری پوشش گیاهی حاشیه تالاب از کاربری زمینهای کشاورزی آبی دارای ابهام بیشتری نسبت به سایر ویژگیهای تالاب است. بررسیها نشان داد که این بخش در تصاویر ALI و ETM+ نسبت به تصاویر Hyperion کمتر قابل شناسایی هستند و یا در برخی مناطق این قسمتها اصلا قابل تفکیک از ارضی کشاورزی آبی نیستند، در حالیکه Hyperion به دلیل دارای بودن تعداد ۲۲۰ باند و داشتن سطح بالاتری از جزئیات طیفی, توانایی تفکیک این دو کلاس را از هم دارد.
حسین شریفی، مهرداد رمضانی پور، لیلا ابراهیمی،
دوره 24، شماره 75 - ( 10-1403 )
چکیده
امروزه سکونتگاههای انسانی، در نقاط مختلف دنیا به دلایل متعدد در معرض آسیب ناشی از مخاطرات طبیعی قرار دارند. این مخاطرات که آسیبهای جانی و مالی فراوانی را با خود به همراه دارند نیازمند اقدامات پیشگیرانه میباشند. هدف از پژوهش حاضر نیز بررسی توسعه فضای شهری در راستای مواجهه با مخاطرات محیطی در شهرستان نور میباشد. روش انجام این تحقیق نیز توصیفی میباشد. جمعآوری دادهها با استفاده از مطالعات کتابخانهای و اسنادی و پرسشنامهای میباشد.جهت تحلیل پرسشنامهها از روش ANP و روش منطق فازی به ارزشگذاری هریک از معیارها و تعیین ضرایب اهمیت آنها پرداخته شود و براساس نتایج آن، ارزیابی فضایی با استفاده از نرمافزار ArcGis صورت گرفت و پهنههای مخاطره مشخص گردید. با توجه به نتایج پهنهبندی پتانسیل خطر، نواحی شمالی و جنوبی شهرستان،دارای بیشترین پتانسیل مخاطرات میباشد. جهت پیشبینی میزان توسعه مناطق مسکونی نیز از مدل ترکیبی زنجیره مارکوف و اتوماتوی سلولی استفاده گردید. نتایج نشان داد که گسترش مداوم مناطق ساخته شده در دهههای گذشته باعث تغییرات سریع کاربری زمین شده و مناطق ساختهشده این شهرستان از 43/2% کل مساحت در سال 2010 به 68/3% در سال 2019 افزایشیافته است. نتایج همچنین نشان داد که بدون توجه به مخاطرات طبیعی، مناطق ساختهشده افزایش خواهند یافت و در نتیجه شهرنشینی، مناطق ساخته شده بیشتر به سمت اراضی پر خطر سوق پیدا خواهند کرد. با این حال اگر سیاستهای توسعه پایدار بهطور کامل اجرا شوند، شهرها و مناطق ساختهشده قادر خواهند بود فضاهای توسعه خود را به خاطر منافع خود شهر و ساکنان آن از مناطق پرخطر حفظ کند.
آقای مسیح اله محمدی، دکتر بهروز سبحانی،
دوره 25، شماره 76 - ( 1-1404 )
چکیده
رطوبت نسبی یکی از پارامترهای مهم اقلیمی و پدیده¬های جوی محسوب می شود. هدف مطالعه حاضر ارزیابی الگوریتم های ناحیه ای در محاسبه مقدار رطوبت نسبی با استفاده از داده های سنجشازدور در استان هرمزگان است. در این راستا از محصولات (MOD05 و MOD07) جهت برآورد مقدار آب قابل بارش، دمای هوا و فشار سطح زمین و از محصول (MOD35) جهت تست ابر استفاده شده که با انجام تست ابر حدود 2190 تصویر بدون ابر با درجه اطمینان 95 درصد برای پردازش، شناسایی شدند. برای ارزیابی نتایج از داده های رادیوسوند ایستگاه بندرعباس و ایستگاههای سینوپتیک در سطح استان استفاده شد که نتایج بیانگر دقت بالای الگوریتم ها و مدل تجربی بکار برده شده است؛ بهطوریکه مقدار R2 و RMSE لایههای ثبتشده از سنجنده و داده های زمینی، قابلقبول بودند و همخوانی مناسبی با اندازه گیری های ایستگاه های زمینی دارند. نتایج این پژوهش بیانگر این است که اقلیم استان یک در حالت نیمه بیابانی قرار دارد که داری یکفصل طولانی گرم و یک فصل کوتاه خنک است. فشار سطح زمین و مقدار آب قابل بارش TPW در این استان با توپوگرافی منطقه همبستگی بالای دارند. به طوری که بیشترین آب قابل بارش و فشار سطح زمین در مناطق پست جلگه ای ساحلی و کمترین آن ها در ارتفاعات استان ثبت شده است.
خانم زینب ظاهری عبده وند، دکتر مصطفی کابلی زاده،
دوره 25، شماره 78 - ( 7-1404 )
چکیده
استفاده از تصاویر ماهوارهای لندست در محدودههای وسیع، امکان پوشش همزمان کل منطقه را فراهم نمیکند. این مسئله زمانی که ارزیابی پوششهای گیاهی همزمان و یا بررسی تغییرات پدیدههای کوتاهمدت در یک منطقه وسیع مد نظر باشد، مطالعات را با چالش مواجه میسازد. ادغام دادههای تصاویر ماهوارهای لندست با قدرت تفکیکپذیری مکانی مناسب، با اطلاعات تصاویر ماهوارهای مادیس با قدرت تفکیکپذیری زمانی مناسب، میتواند راهحلی برای پیوند بین دادههای با وضوح زمانی و مکانی مناسب باشد. هدف از این تحقیق ارزیابی الگوریتمهای مختلف ادغام تصاویر در تهیه نقشه شاخص پوشش گیاهی (NDVI) میباشد. بدین منظور از شش الگوریتم تلفیق، شامل NNDiffuse (انتشار نزدیکترین همسایه)، PC (مؤلفههای اصلی)،Brovey، CN(رنگ نرمال شده)، Gram-Schmidt و SFIM (مدل مبتنی بر فیلتر هموارسازی) در یک محدوده آزمایشی در استان خوزستان استفاده شد. پس از ارزیابی نتایج الگوریتمها و انتخاب مناسبترین الگوریتم تلفیق، بر اساس محاسبه میزان خطاهای آماری و ارزیابی معیارهای طیفی (ضریب همبستگی) و مکانی (فیلتر لاپلاسین)، اطلاعات طیفی و مکانی بازتاب باندهای قرمز و مادونقرمز نزدیک هشت تصویر موزائیک شده لندست-8 (30 متر) با باندهای قرمز و مادونقرمز نزدیک یک تصویر مادیس (250 متر) تلفیق گردید. جهت بررسی پوششهای گیاهی، با تصویر ماهوارهای تلفیق شده، شاخص پوشش گیاهی (NDVI)، در محدوده استان خوزستان تهیه گردید. نتایج به دست آمده نشان داد که الگوریتم NNDiffuse از دقت مطلوبتری جهت ادغام باندهای قرمز و مادونقرمز نزدیک لندست 8 و مادیس برخوردار است، بهطوریکه شاخص گیاهی NDVI به دست آمده از این الگوریتم در مقایسه با تصویر لندست- 8 اصلی، از کمترین خطای آماری (1234/0) RMSE و (081/0)MAE برخوردار است.
دکتر محمد معتمدی راد، دکتر رضا ارجمند زاده، دکتر ابراهیم امیری، آقای فرزاد امیری،
دوره 25، شماره 78 - ( 7-1404 )
چکیده
تداوم خشکسالی و همزمان افزایش میزان وابستگی به منابع آب زیرزمینی در دهههای گذشته دامنه نواحی واقع در معرض فرونشست را به بسیاری از نواحی مختلف کشور گسترش داده که خسارات زیادی را به دنبال دارد. لذا جهت کاهش خسارات ناشی از پدیده فرونشست درک دقیق و کامل فرونشست رخ داده ضروری است. در دهههای اخیر تکنیک تداخل سنجی رادار با روزنه مجازی (SAR) روش متداولی برای اندازهگیری فرونشست گردیده است. در این پژوهش که با هدف تحلیل سری زمانی فرونشست دشت اسفراین با استفاده از روش تداخلسنجی راداری انجام شده از دادههای زمینی نظیر چاههای پیزومتریک و میزان افت آب زیرزمینی سطح آب زیرزمینی در دورههای حداقل و حداکثر و چاههای بهرهبرداری جهت محاسبه میزان تخلیه در سطح آبخوان با استفاده از درونیابی به روش IDW استفاده گردید. همچنین از دادههای راداری شامل تصاویر ۱ جهت محاسبه نرخ فرونشست در بازه زمانی 8 ماهه اول سال 2023 میلادی استفاده گردید. نتایج حاصل از پژوهش نشان میدهد میزان فرونشست در حوضه مطالعاتی از 1 تا 12 میلیمتر در بازه 8 ماهه بوده و 2/75 درصد از مساحت حوضه در پهنه متوسط بحرانی و خیلی بحرانی قرار گرفت که بر این اساس میتوان اذعان نمود که دشت اسفراین در حالت بحرانی قرار گرفته است. بیشترین برداشت آب و فرونشست مربوط به چاههای جنوب سنخواست، جنوب خراشا، جنوب ارگ، جنوب گازان، جعفرآباد خرابه و مهدیآباد کال بکو بوده که در پهنه خیلی بحرانی قرار داشته است که جهت کنترل نشست زمین، مدیریت بهینه منابع آب زیرزمینی منطقه ضروری است.
ماهرخ قضایی، نازفر اقازاده، احسان قلعه، الهامه عبادی،
دوره 25، شماره 79 - ( 10-1404 )
چکیده
کمبود منابع آب سطحی سبب برداشت بیرویه از آب زیرزمینی در بسیاری از نقاط جهان و افت شدید سطح سفرههای آب زیرزمینی شده است. با افزایش روزافزون جمعیت برداشت بیرویه از این منابع بیشتر شده و این ذخایر طبیعی با تهدید جدی مواجه شدهاند. از طرفی تغییرات کاربری اراضی بر روی منابع آب زیرزمینی مؤثر بوده و کمیت و کیفیت آبهای زیرزمینی را تحت تأثیر قرار میدهد. پژوهش حاضر به منظور پایش سطح آبهای زیرزمینی با استفاده از تصاویر ماهوارهای و رابطهای که میتواند با کاربری اراضی داشته باشد، انجام شد. جهت دستیابی به نتیجه موردنظر با استفاده از روش شیءگرا نقشه طبقهبندی کاربری اراضی برای هر دو سال استخراج شد و سپس به منظور پایش سطح تراز آبهای زیرزمینی نقشه سطح آبهای زیرزمینی منطقه مورد مطالعه برای هر دو سال با روش گوسی (Gaussian) که دقیقترین روش شناخته شد، استخراج گردید. بررسیها نشان داد که رابطه قوی و معناداری بین کاربری اراضی و سطح آبهای زیرزمینی وجود دارد. نتایج نشان داد که بیشترین میانگین تراز آب در سال 1380 برای کاربری کشاورزی آبی با 34.2 متر و کمترین میانگین تراز آب برای محدوده پهنهی آبی با 15.02 متر و بیشترین میانگین تراز آب در سال 1395 متعلق به کاربری کشاورزی آبی با 37.08 متر و کمترین میانگین تراز آب مربوط به کاربری جنگل با 15.99 متر میباشد.
خانم زهرا شرقی، دکتر مصطفی بصیری، دکتر مهسا فرامرزی اصل،
دوره 25، شماره 79 - ( 10-1404 )
چکیده
شهرهای جدید در واقع پاسخی بودند به افزایش و سرریز جمعیتی کلانشهرها و بر این اساس در طی دو دهه اخیر شهرهای جدید متعددی پیرامون کلانشهرهای کشور توسعه پیدا کردند که شهر جدید سهند نمونهای از این موارد است. هدف اساسی این تحقیق آشکارسازی روند توسعه کالبدی شهر جدید سهند، بهعنوان یکی از شهرهای جدید کشور با استفاده از تصاویر ماهوارهای لندست طی دوره آماری 1373-1401، میباشد. در این راستا ابتدا تصاویر ماهوارهای موردنیاز برای 4 دوره آماری 1373، 1383، 1393 و 1401، از دو ماهواره لندست 5 و 8 اخذ گردید. با اجرای یک تابع محاسبات باندی روی تصاویر سنجندههای TM و OLI، مقادیر تغییرات کالبدی بافت شهری طی گامهای زمانی موردبررسی در سطح شهر سهند محاسبه و استخراج گردید. نتایج این تحقیق بیانگر آن بود که رشد و توسعه کالبدی شهر سهند از سال 1383، شروع شده است. در این سال مساحت بافت شهری به 282 هکتار رسیده است که نسبت به سال 1373، با یک رشد 28 برابری روبرو بوده است؛ اما در دهه بعد یعنی سال 1393، نیز مساحت شهر با یک رشد 100 درصدی نسبت به دهه قبل به 570 هکتار رسید و در نهایت در دهه پایانی مساحت شهر با نرخ رشد 50 درصدی به 850 هکتار رسید. ناحیه 6 شهر سهند که حدود 35 درصد از بافت کالبدی شهر را به خود اختصاص میدهند، از پرشتابترین مناطق شهر طی دهه 1393-1400 بوده است. با توجه به اینکه یک همبستگی معنیدار در سطح اطمینان 0.95 (P_value=0.05) بین رشد جمعیت و توسعه کالبدی شهر سهند طی دوره آماری 1380-1400 آشکار گردید (R=0.91)، لذا مدل رگرسیونی برازش داده شده بین رشد جمعیت و رشد بافت شهری، با قرار دادن جمعیتپذیری پیشنهادی این شهر پس از اعمال سیاستهای مسکن مهر (185 هزار نفر)، نشان داد که مساحت بافت کالبدی این شهر، در دهه آینده به 1181 هکتار رسیده با یک رشد 38 درصدی مواجه خواهد شد.