16 نتیجه برای ایران.
دکتر میترا صابری، دکتر امیر کرم، دکتر پرویز ضیاییان، دکتر علی احمدابادی،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده
بسیاری از لندفرم ها حالت فرکتال و خودهمانندی دارند. بین بعد فرکتال و خصوصیات فرم و فرآیند نیز روابط معنی داری وجود دارد. هدف پژوهش محاسبه بعد فرکتال لندفرم های نمونه ای کلان ایران و بررسی روابط همبستگی بین بعد فرکتال و برخی خصوصیات مورفومتریک آنهاست. با استفاده از مدل رقومی ارتفاعی ایران و در قالب اندازه های متفاوت پیکسل 30، 90 و 200 متر، منحنی میزان های توپوگرافی واحدهای لندفرمی متفاوت نمونه ای ایران شامل کوهستان، تپه ، فلات ، دشت دامنه ای ، واریزه کوهرفتی و مخروطه افکنه، ترسیم و ابعاد فرکتال آنها از طریق روش شمارش جعبه، محاسبه شد. خصوصیات مورفومتریک لندفرم ها مربوط به 4 معیار (ارتفاع، شیب، انحنای پروفیل و انحنای پلانی متریک) و شاخص های (بیشینه، میانگین، انحراف معیار) و بعد فرکتال آنها ازطریق نرم افزار ArcMap به صورت جداگانه برآورد شدند. نتایج نشان داد که بعد فرکتال در لندفرم ها، از 06/1 در مخروط افکنه ها تا 17/1 درکوهستان متفاوت است. به طور کلی بعد فرکتال از کوهستان به سمت دشت کمتر می شود و بین بعد فرکتال با فرم و فرآیند رابطه وجود دارد به طوریکه لندفرم های کوهستانی، مرتفع و شیب دار بعد فرکتال بزرگتری دارند و فرآیندهای شستشو، حرکت توده ای و فرسایش آبی در آنها بیشتر است، درحالیکه در لندفرم های پست و شیب کم با بعد فرکتال کوچکتر فرآیندهای نهشته گذاری غلبه بیشتری دارد. هرچه پیکسل های نقشه ای بزرگتر شوند، ضریب همبستگی بین شاخص ها و بعد فرکتال کمتر می شود. این پژوهش می تواند زمینه را برای تحقیقات بعدی هندسه فرکتالی در عرصه های جغرافیا، ژئومورفولوژی، زمین شناسی، محیط زیست و سایر علوم زمین مهیا و هموارتر سازد.
محسن آقایاری هیر، هادی حکیمی،
دوره 17، شماره 45 - ( 6-1396 )
چکیده
مهاجرت از نخستین نیروهای نهان تغییرات تکنولوژیکی و اجتماعی در سرتاسر جهان است. بر این اساس بسیار مهم است که هر کشوری نسبت به تغییرات فضایی جمعیت خود آگاهی یافته و در جهت پیشگیری از وضعیتهای ناخواسته اقدام نماید. مهاجرتهای بیناستانی یکی از مهمترین نمودها و انعکاس فضایی ساختارهای حاکم است که پرداختن به آن میتواند شناخت مناسبی از پویاییهای جمعیت در سطح ملی، فراهم آورد. جهت حصول چنین شناختی، در پژوهش حاضر با عنایت به روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و با استفاده از نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن (1390)، به تحلیل شبکه و تحلیل شاخهدرختی مهاجرتهای بیناستانی با استفاده از نرمافزار UCINET 6 پرداخته شده است. نتایج تحلیلهای انجام یافته بهصورت نمودارهای تحلیلی ارائه شده و حاکی از وجود چند خوشهی اصلی در مهاجرتهای بیناستانی است که با میزان جریان متفاوتی شکل گرفته و در نهایت به شاخهی اصلی (استانهای تهران و البرز) میپیوندند. بعلاوه برخی استانها توانستهاند نقش منطقهای قابلتوجهی در جذب مهاجر از استانهای همجوار ایفا نمایند که شامل استانهای البرز، اصفهان، آذربایجانشرقی، بوشهر و خراسان رضوی است.
قاسم کیخسروی،
دوره 17، شماره 47 - ( 10-1396 )
چکیده
این تحقیق به منظور شبیهسازی بارش با مدل دینامیکی RegCM4 در دو حالت با و بدون بهکارگیری تکنیک پسپردازش آماری برونداد مستقیم مدل در شرق و شمالشرق ایران و دوره آماری 2011-1987 در مقاطع زمانی سالانه و فصلی انجام شده است. دادههای مورد نیاز اجرای مدل دینامیکی RegCM4 از مرکزICTP دریافت گردید. به منظور اجرای مدل دینامیکی اصلی، آزمون تعیین طرحواره بارش همرفت و میزان تفکیک افقی برای سال 2007 انجام گردید. با استناد به آزمون مذکور طرحواره کو به نسبت دو طرحواره گرل و امانوئل، خطای کمتری را در مدلسازی بارش و دمای سطح زمین داشت. تفکیک افقی نیز 30 کیلومتر انتخاب گردید. پس از اجرای اصلی مدل با طرحواره کو و تفکیک افقی 30 کیلومتر، برونداد بارش و دما با استفاده از مدل میانگین متحرک (MA)پسپردازش گردید. بر اساس نتایج حاصله، در منطقه مورد مطالعه، در دوره راستیآزمایی 2011-2006 میانگین اریبی بارش سالانه خام مدل RegCM4 برابر 3/85 میلیمتر و پس پردازش شده 04/61 محاسبه شده است. بطور خلاصه در مقیاس زمانی سالانه در 75 درصد ایستگاههای مطالعاتی انجام پسپردازش موثر واقع شده و روش MA را کاراتر معرفی نمودهاند. در مقیاس فصلی متوسط اریبی بارش خطای محدوده در فصل زمستان برابر 99/54 میلیمتر، فصل بهار 11/27 میلیمتر، فصل تابستان 6/3- و در فصل پاییز 21/7 میلیمتر می باشد. شبیه سازی داده های دمای دومتری در ایستگاههای هواشناسی با استفاده از مدل RegCM و نیز اعمال MA در شمال شرق ایران کارایی بالایی را نشان داد. میانگین اریبی دمای سالانه خام مدل RegCM4 برابر 78/2- درجه سانتیگراد بود که پس از اعمال پسپردازش به 05/0- کاهش یافت. در تمامی ایستگاهها دمای سالانه مدل شده با داده های مشاهداتی کمتر از 1/0 درجه سانتیگراد اختلاف دارد. در مقیاس فصلی متوسط اریبی خطای محدوده در فصل زمستان برابر 1/4- درجه، فصل بهار 09/4- درجه، فصل تابستان 8/1- درجه و در فصل پاییز 5/1- درجه سانتیگراد می باشد. به طور کلی نتایج نشان میدهد که استفاده از پسپردازش آماری بهبود قابل ملاحظهای روی نتایج مدل دارد.
زهرا حجازی زاده، میثم طولابی نژاد، علیرضا رحیمی، نسرین بزمی، عاطفه بساک،
دوره 17، شماره 47 - ( 10-1396 )
چکیده
این تحقیق با هدف مدلسازی تغییرات زمانی- مکانی آلبدو با استفاده از اثر همزمان چند مولفه از جمله: رطوبت لایه سطحی خاک (Wetness)، ابرناکی(Cloudiness)، توپوگرافی و تراکم پوشش گیاهی(NDVI) با استفاده از مدل MEERA2 با قدرت تفکیک 50 در 50 کیلومتر طی سالهای 2000 تا 2010 در گسترهی ایران مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل فضایی مقادیر آلبدو در گستره ایران نشان داد که بیشترین مقدار در طول جغرافیایی 44 تا 45 درجه شرقی به میزان 2/8 تا 3/3 و کمترین مقدار بازتابش نیز بین 52 تا 53 درجه طول شرقی یعنی دامنه های شرقی رشته کوههای زاگرس به میزان 1 تا 1/5 واحد به ثبت رسیده است. از نظر رتبه استانی نیز بیشترین بازتابش به میزان 0/25واحد مربوط به استان ایلام می باشد و سپس استان فارس به مقدار 0/24 واحد در رتبه بعدی قرار گرفته است. کمترین میزان آلبدو نیز به استانهای گیلان و سپس مازندارن با مقادیر 0/17 و 0/19 واحد اختصاص دارد. همچنین نتایج حاصل از تحلیل زمانی در مقیاس فصلی نشان داد که بیشترین مقدار آلبدو در پهنه ایران در فصل زمستان به مقدار 0/26 واحد و حداقل مقدار بازتابش در فصل بهار با 0/23 واحد به ثبت رسیده است. در مجموع با توجه به عوامل مورد استفاده، میتوان گفت که مناطق غرب و مرکز کشور دارای بیشترین؛ و مناطق شمال و شمالغرب کشور دارای کمترین آلبدو هستند.
فخری سادات فاطمی نیا، بهروز سبحانی، سید ابوالفضل مسعودیان،
دوره 18، شماره 48 - ( 1-1397 )
چکیده
در این پژوهش، وضعیت گسترهی برگ در ایران از سال 1395-1381 با دورسنجی بررسی شد. برای این منظور به گردآوری و استخراج داده های نمایه ی گسترهی برگ برای چارچوب قلمرو ایران از تارنمای مودیس اقدام شد. سپس، با استفاده از برنامه نویسی در محیط نرم افزار متلب به منظور انجام مجاسبات آماری- ریاضی پایگاه داده ای تشکیل گردید. پس از واکاوی داده ها، امکان تهیه ی نقشه ی میانگین بلندمدت ماهانه برای هر یک از ماههای سال فراهم گردید. این نقشه ها، نشان دهنده ی این امر هستند که نواحی مرکز، شرق و جنوب شرق تقریباً فاقد گستره ی برگ هستند و یا گستره ی برگ بسیار تنک در برخی مناطق دیده می شود. در مقابل نیمه ی شمالی و غربی کشور دارای گستره ی برگ مناسبی هستند که به استثنا جنگلهای هیرکانی و ارسباران عموماً شامل کشتزارها میشود. دو عامل اصلی برای رشد و نمو گیاهان، بارش و دمای مناسب میباشد که این دو شرط در غرب کشور به دلیل قرارگیری در مسیر بادهای غربی مهیاست. از نظر زمانی نیز اردیبهشت و خرداد بالاترین میانگین گسترهی برگ و آذر و دی کمترین میانگین را دارا هستند. در مرحله ی بعد، بررسی 15 سال داده های نمایه گستره ی برگ به روش تحلیل خوشه ای بر پایهی محاسبه ی فواصل اقلیدسی و روش ادغام وارد نشان داد که تمام 12 ماه سال در دو گروه اصلی جای می گیرند و در واقع در دو دوره با پوشش گیاهی قوی و ضعیف، تقسیم بندی می شود. در این تحلیل، فروردین در دوره ی سرد سال و مهرماه در دوره ی گرم سال به عنوان ماه های گذار می باشند و در طبقه ای جداگانه قرار گرفته اند.
حسن ذوالفقاری، جعفر معصوم پور سماکوش، شبنم چاهواری،
دوره 18، شماره 49 - ( 1-1397 )
چکیده
هدف از این پژوهش پیشبینی تغییرات اقلیمی و بررسی اثر تغییر احتمالی اقلیم بر روی مقادیر درجه- روز رشد در منطقۀ شمالغرب کشور است. به این منظور دادههای اقلیمی هفت ایستگاه سینوپتیک شامل ارومیه، تبریز، زنجان، سنندج، قزوین، کرمانشاه و همدان طی یک دورۀ 25 ساله (2009 - 1985) به عنوان دورۀ پایه گردآوری شد و برهمین اساس تغییرات دمای دورههای (2030-2011 و 2065-2046) از طریق مدل HadCM3 شبیهسازی شد. به دلیل قدرت تفکیک زمانی و مکانی پایین این مدل، خروجیهای آن، با استفاده از نرم افزار LARS-WG در مقیاس روزانه و ایستگاهی، ریزگردانی و تحت سه سناریوی انتشار A1B (سناریو حد وسط)، A2 (سناریو حداکثر یا بدبینانه) و B1 (سناریو حداقل یا خوش بینانه) ارائه گردید. واسنجی، صحتسنجی و کارایی مدل از نظر میزان انطباق دادههای دیدهبانی شده با مقادیر شبیهسازی شده از طریق آمارههای ، RMSE و MAE مورد ارزیابی قرار گرفت. در نهایت با استفاده از دمای شبیهسازی شده، درجه- روز رشد تحت چهار آستانۀ حرارتی صفر، 5، 10 و 15 درجۀ سانتیگراد در دو بازۀ زمانی پایه (2009-1985) و آینده (2030-2011 و 2065-2046) محاسبه و مقایسه گردید. نتایج شبیهسازی نشان داد با اینکه تغییرات دمای منطقۀ شمالغرب ایران، تحت هر سه سناریو A1B، A2 و B1 در آینده افزایشی خواهد بود اما تفاوت بین این سناریوها در هر دوره ناچیز است. در مجموع بیشترین افزایش دما معادل 0/7 درجۀ سانتیگراد مربوط به سناریوی A2 برای دورۀ 2030-2011 و به میزان 2/3 درجۀ سانتیگراد تحت سناریوی A1B برای دورۀ 2065-2046 آشکار گردید. بهطور کلی با افزایش دما، مقادیر درجه- روز رشد بدون استثنا در دورههای مورد بررسی و تحت چهار آستانه حرارتی مذکور افزایش مییابد. تحت سناریوهای مطالعاتی، آستانههای دمایی صفر درجۀ سانتیگراد بیشترین و 15 درجۀ سانتیگراد کمترین تأثیر پذیری از تغییر اقلیم را نشان میدهند، به طوریکه بیشترین افزایش مقادیر درجه- روز محاسباتی تحت آستانههای صفر و 15 درجۀ سانتیگراد، در دورۀ اول نسبت به سناریوی مبنا (2009-1985)، به ترتیب به میزان 207/4 و 120/6 درجه- روز، تحت سناریو A2 و برای دورۀ دوم به میزان 5/752 و 463/5 درجه- روز، تحت سناریو A1B شبیهسازی گردید.
شادیه حیدری تاشه کبود، یونس خوشخو،
دوره 19، شماره 53 - ( 4-1398 )
چکیده
هدف از این تحقیق، بررسی اثر تغییر اقلیم بر تبخیر و تعرق گیاه مرجع در مقیاسهای زمانی فصلی و سالانه در چند ایستگاه منتخب در غرب ایران است. برای این منظور چهار ایستگاه سینوپتیک سنندج، سقز، خرم آباد و کرمانشاه که واجد آمار کافی در یک دوره طولانیمدت بودند انتخاب شدند و اثر تغییر اقلیم بر تبخیر و تعرق مرجع این ایستگاهها تحت دو سناریوی انتشار RCP2.6 و RCP8.5 و در سه دوره زمانی آتی 2040-2011، 2070-2041 و 2100-2071 در مقایسه با دوره پایه 1999-1970 مورد بررسی قرار گرفت. جهت برآورد تبخیر و تعرق مرجع از روش فائو- پنمن- مانتیث و برای شبیهسازی شرایط اقلیمی آینده تحت سناریوهای اقلیمی از مدل گردش عمومی جو CanESM2 و برای ریزمقیاسنمایی دادههای این مدل از روش SDSM استفاده شد. نتایج نشان داد که در تمامی دورههای آتی و تحت تمامی سناریوها و برای کل ایستگاهها، میانگین تبخیر و تعرق مرجع در مقیاسهای سالانه و برای فصول پاییز و زمستان در مقایسه با دوره پایه افزایش معنیداری در سطح 01/0 خواهد داشت. برای فصل بهار، تنها تغییر معنیدار در میانگین تبخیر و تعرق مرجع دورههای آتی در مقایسه با دوره پایه در کل منطقه مورد مطالعه، وجود یک افزایش معنیدار در سطح 01/0 در دوره 2100-2071 تحت سناریوی RCP8.5 و برای فصل تابستان نیز این افزایش معنیدار برای کل منطقه در دو دوره 2070-2041 و 2100-2071 تحت سناریوی RCP8.5 خواهد بود. نتایج کلی این تحقیق نشان داد که بیشترین نرخ افزایشی تبخیر و تعرق مرجع دورههای آتی در مقایسه با دوره پایه در تمامی مقیاسهای فصلی و سالانه و در کل منطقه تحت سناریوی RCP8.5 و در دوره 2100-2071 رخ خواهد داد. مقایسه نرخ تغییرات تبخیر و تعرق مرجع بین مقیاسهای مختلف فصلی و سالانه نیز نشان داد که نرخ افزایش تبخیر و تعرق مرجع در غرب ایران در فصول پاییز و زمستان بسیار چشمگیرتر از سایر مقیاسهای زمانی خواهد بود.
سعید جوی زاده، زهرا حجازی زاده،
دوره 19، شماره 53 - ( 4-1398 )
چکیده
خشکسالی یکی از وقایع محیطی و بخش جدایی ناپذیر نوسـانات اقلیمی است. این پدیده از ویژگیهای اصلی و تکرار شـونده ی اقلـیم های مختلف به شمار می رود. آگاهی از رفتار مکانی- زمانی بارش در برنامهریزیهای محیطی سرزمین مؤثر است. روشهای آمار فضایی امکاناتی را فراهم میسازد که با استفاده از آنها، الگوهای فضایی متغیرهای تصادفی مانند بارش را تحلیل کرد. در این پژوهش با استفاده از دادههای بارندگی 84 ایستگاه منتخب سینوپتیک در بازه زمانی 30 ساله (1985 تا 2014) در ایران، به بررسی و تحلیل فضایی خشکسالی پرداختهشده است. ابتدا با استفاده از مقادیر SPI (مقیاسهای زمانی 3 ، 6، 12، 24 و 48 ماهه)، دورههای خشکسالی و ترسالی منطقه شناسایی شدند و با استفاده از افزونه Geostatistic Analyst اقدام به پهنهبندی خشکسالی با روش های درونیابی شد. بهمنظور تبیین الگوی حاکم بر خشکسالی در ایران از آماره موران استفاده شد. نتایج شاخص موران در مورد خشکسالی نشان داد که مقادیر مربوط به سالهای مختلف در طول دوره آماری دارای ضریب مثبت و نزدیک به یک می باشند که نشان دهنده ی این است که داده های شاخص خشکسالی SPI دارای خودهمبستگی فضایی و دارای الگوی خوشه ای می باشد. همچنین نتایج حاصل از مقادیر امتیاز استاندارد Z و مقدار P-Value، خوشه ای بودن توزیع فضایی خشکسالی را مورد تائید قرارداد.
محمد حسین ناصرزاده، فریبا صیادی، میثم طولابی نژاد،
دوره 19، شماره 55 - ( 10-1398 )
چکیده
این پژوهش با هدف شناخت جابجایی مکانی هستههای بارش بهعنوان یک عامل تأثیرگذار در شرایط هیدرولوژیکی آینده ایران به انجام رسید. جهت انجام این تحقیق دو نوع پایگاه داده استفاده قرار گرفت. نوع اول دادهها شامل بارش ماهانه 86 ایستگاه سینوپتیک با طول دوره آماری 2015-1986 و نوع دوم دادههای پیش بینی حاصل از خروجی مدل CCSM4 تحت سناریوهای سهگانه(RCP2.6,RCP4.5,RCP6) از سال 2016 تا 2036 میباشد. پس از جمعآوری و مدلسازی دادهها نقشههای آن در محیط ARCGIS ترسیم گردید. نتایج بررسیها نشان داد که هستههای بارشی در کل پهنه ایران در فصول چهارگانه تغییراتی با روند منفی در آینده خواهد داشت. بهطوریکه ضریب تغییرات بارش در فصول بهار، تابستان، پاییز و زمستان به ترتیب برابر با 61/4، 101/4، 58/9و 55/8 درصد در نوسان خواهند بود. نتایج حاصل از بررسی سناریو های سهگانه نشان داد که جابجایی هسته بارشی فصل بهار از سراسر نیمه شمالی کشور به منتهی الیه شمال غرب کشور در مرزهای مشترک ایران، ترکیه و ارمنستان(منطقه ماکو و جلفا)محدود می گردد اما در فصل تابستان، هسته پربارش سواحل شمالی و بخش هایی از شمال غرب کشور به منتها الیه جنوب شرق کشور(اطراف خاش و سراوان) منتقل خواهد شد. در فصل پاییز پهنه پربارش که در سراسر نیمه شمالی کشور قرار دارد به دو هسته مجزا در زاگرس مرکزی(مناطق دنا و زدکوه) و جنوب غرب خزر(منطقه انزلی و آستارا) تغییر مکان خواهد داد و هسته بارشی فصل زمستان از بخش های زاگرس مرکزی و ناحیه خزری به شمال غرب کردستان و جنوب غرب آذربایجان غربی منتقل خواهد شد که این موضوع در تمام سناریوها به چشم میخورد. نکته دیگر اینکه، علاوه بر کاهش پهنههای بارشی، در آینده نیز پهنههای خشکی مساحت بیشتری از کشور را در بر خواهد گرفت.
مهدی خزایی،
دوره 21، شماره 63 - ( 10-1400 )
چکیده
بررسیهای مربوط به سامانههای فشاری تابستانه موثر بر جو ایران، از دیرباز دچار چالشها و بعضا تناقضاتی نسبت به یکدیگر بوده است. هدف این پژوهش، شناسایی نوع و فراوانی این سامانه ها از فشار تراز دریا تا فشار تراز 500 هکتوپاسکال میباشد. بدین منظور در سه ماهه فصل گرم سال(ژوئن، ژوئیه و اوت) از دادههای میانگین فشار تراز دریا و ارتفاع ژئوپتانسیل فشار تراز 850 هکتوپاسکال مرکز پیشبینی میان مدت جوی اروپاییECMWF)) در دوره آماری 38 ساله(2016 ـ 1979) و از دادههای ساعتی ارتفاع ژئوپتانسیل فشار تراز 500 هکتوپاسکال در ساعت UTC 12 مرکز ملی پیشبینی محیطی و مرکز ملی پژوهشهای جوی ایالات متحدهNCEP/NCAR)) در دوره آماری 38 ساله( 2012 ـ 1975) استفاده شده است. نتایج پژوهش حاضر نشان میدهد که در فشار تراز دریا و فشار تراز 850 هکتوپاسکال، دو سامانه اصلی واچرخند آزور و مرکز کمفشار جنوب و جنوب غرب آسیا در منطقه جنبحاره قابل مشاهده است. جو کشور ایران در فشار تراز دریا و 850 هکتوپاسکال، تحت تاثیر زبانههای غربسوی سامانه کمفشار موسمی بوده و شرق دریای مدیترانه، محل جدایش زبانههای غرب سوی سامانه کمفشار موسمی و زبانههای شرقسوی واچرخند آزور میباشد. در فشار تراز 500 هکتوپاسکال، 3 الگوی واچرخندی مستقل به نامهای واچرخند آزور، عربستان و شمال غرب آفریقا و 4 الگوی واچرخندی ترکیبی منتج از سه الگوی فوق الذکر قابل تشخیص است. از میان واچرخندهای مستقل، واچرخند عربستان بیشترین و واچرخند آزور، کمترین فراوانی را در جو تراز 500 هکتوپاسکال ایران تجربه میکند. در مقابل از میان واچرخندهای ترکیبی، واچرخند آزورـ شمال غرب آفریقاـ عربستان، بیشترین و واچرخند آزورـ عربستان، کمترین اثر را بر جو فشار تراز 500 هکتوپاسکال ایران دارد.
محمود حسین زاده کرمانی، بهلول علیجانی، زهرا حجازی زاده، محمد سلیقه،
دوره 22، شماره 67 - ( 10-1401 )
چکیده
هدف اصلی این پژوهش تعیین نواحی مستعد کشت پسته با توجه به برخی متغیرهای اصلی مؤثر با استفاده از روشهای زمین آمار میباشد. داده های روزانه ایستگاهی اقلیمی مورد نیاز، از سازمان هواشناسی کشور برای 300 ایستگاه سینوپتیک از ابتدای تاسیس ایستگاه تا سال 2016 اخذ شد. برای محاسبات نیاز آبی روش پنمن - مانتیث(مورد تایید فائو) در دوره های 10 روزه و ماهانه در دورۀ کشت بکار گرفته شده است که در کشور ایران تاریخ کاشت گیاه پسته بطور متوسط 21 فروردین ماه و تاریخ برداشت گیاه پسته 30 شهریور ماه مشخص شده است. از سامانه اطلاعات جغرافیایی به منظور رقومی سازی و تهیه نقشهها بهره برداری شد. پس از تشکیل پایگاه اطلاعات فضایی با استفاده از نرم افزار ARC GIS اطلاعات توصیفی نقشهها به آنها اضافه گردید. پس از عملیات همپوشانی وزنی در محیط GIS پهنه بندی با استفاده از روشهای زمین آمار انجام شد. نتایج حاصل از نقشه نهایی تحلیل فضایی کشت پسته نشان داد که 88/707273 کیلومتر مربع از مساحت منطقه ( 43 درصد) را شامل میشوند، برای گسترش کشت پسته مناسب نبوده (شامل مناطق ارتفاعی و کاربری شهری و دامنه های شیب دار، سواحل دریاهها و رودخانه ها، مسیلها، زمینهای شور و باتلاقی) و 39/585130 کیلومتر مربع (57/35 درصد) از مساحت کشور ایران(شامل مناطق دشتی و کاربری کشاورزی) مناسب گسترش کشت پسته شناخته شد. این مناطق بیشتر در شرق و جنوب شرق، مرکز و شمال شرق ایران واقع شده است.
حسن حاجی امیری، آرش ثقفی اصل، مهدی اشجعی،
دوره 23، شماره 68 - ( 1-1402 )
چکیده
پیرو تحولات در بافت های شهری دوران معاصر در ایران، ایجاد بافت ها و محلات جدید در شهرها واجد اثرگذاری مستقیم بر زیست بوم منطقه پیرامونی خویش ارزیابی می شود. محلات شهری در مسیر دستیابی به هدف توسعه پایدار شهری، هم سویی معماری و مبانی پایداری محیطی را طلب می کند. استفاده از رویکرد معماری پایدار بر پایه اصول استاندارد جهانی از اثربخش ترین گام ها در این زمینه است. پژوهش پیشرو به شیوه ترکیبی و با در نظر گرفتن آیین نامه استاندارد جهانی LEED به عنوان مبنای ارزیابی، به بازنگری رده بندی شاخص های این آیین نامه بر اساس ویژگی های زیستی و بومی در منطقه شهر قم پرداخته است. به این منظور سنجه های ارزشیابی بافت ها و محلات شهری در آیین نامه مرجع (LEED) تبیین شده و سپس با هدف تعیین رده اهمیت، شاخص های مبنا در مقیاس منطقه مورد مطالعه -به عنوان شهرک های نو ساختار (شهر پردیسان)- به شیوه تحلیل کیفی مورد بررسی قرار گرفته است. در نهایت سنجش کمی در هر بخش از شاخص های زمینه بر پایه داده های مستند آماری موجود برای زیرشاخص های اعتبار بخشی انجام پذیرفته است و با توجه به یافته های نهایی، رده بندی جدیدی از شاخص های جدول ارزیابی مبنا برای طرح بافت های شهری دوران معاصر بر اساس میزان اثربخشی ارائه گردیده است.
مصیب قره بیگی، محمدباقر قالیباف، مرجان بدیعی ازنداهی، یاشار ذکی، عباس رجبی فرد،
دوره 23، شماره 68 - ( 1-1402 )
چکیده
سیاستهای اقتصادی در ایران پس از انقلاب با وجود دولت های مختلف، کمابیش مسیر یکسانی را پیموده است؛ بهگونه ای که امروزه بخش های مهمی از اقتصاد ایران به بازتولید فضای غیررقابتی و غیرتولیدی مبادرت میورزد. بنابراین، بررسی و مطالعه ی سازوکارهای حاکم بر اقتصاد ایران با توجه به افت شاخصهای اقتصادی ضروری مینماید. در این راستا، پژوهش حاضر با روش تحلیل گفتمان و با استفاده از مصاحبهی نیمهساختار یافته، نخست به کشف و استخراج مهمترین کنشگر-شبکه های مرتبط با اقتصاد سیاسی ایرانِ پساانقلاب پرداخته و سپس با استفاده از الگوی پاردایمیک، به برساخت استراتژی مناسب در راستای مدیریت بهینهی اقتصاد اقدام کرده است. نتایج نشان داد که ناسیالیت فضا و اقتصاد نفتی با هم قابل جمعاند و کنشگر-شبکه انتزاعیتر دولت پادجغرافیا را شکل میدهند. همچنین، پنج مفهوم نظام اداری عقیم، ساختار شدیداً متمرکز، دولت پادجغرافیا، عدم شناخت اقتصاد بین الملل و دولت رانتیر، به عنوان کنشگر-شبکه ی بسترساز در ناکارآمدی اقتصاد ایران نقش ایفا کردهاند. از این میان، دو عامل نظام اداری عقیم و ساختار شدیداً متمرکز در ایران و اتکای دولت به منابع غیر تولیدی، سبب شده است تا دولتها در ایران خصلت پادجغرافیایی بیابند؛ به گونه ای که از دولت ها همه ی نیروهای خود را صرف تصرف و استخراج منابع جغرافیایی می کنند اما از متحول کردن ساختارهای اجتماعی و اقتصادی ناتوان هستند. چهار مفهوم تحریم ها، تعارض نهادها-نیروها، بستِ قدرت و تکامل نیافتگی اقتصاد تولیدمحور نیز در راستای تشدید ناکارامدی سیاستهای اقتصادی عمل کرده اند. در بخش استراتژیها نیز، شبکه ی اقتصاد اجتماعی به عنوان استراتژی و جایگزینی بهینه به جای اقتصاد غیرتولیدی و کمپرادور، استخراج شده است.
تقی عاشوری، مرتضی دوستی، سیدمحمدحسین رضوی، ابوالحسن حسینی،
دوره 23، شماره 70 - ( 7-1402 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر شناسایی و رتبهبندی فرصتهای کارآفرینانه در گردشگری ورزشی براساس قابلیتها و ظرفیتهای جغرافیایی در ایران میباشد. پژوهش حاضر توصیفی-پیمایشی بوده و با روش آمیخته انجام شد. گردآوری دادهها در این پژوهش در دو مرحله انجام گرفت. در مرحله اول، فهرستی از فرصتهای کارآفرینانه گردشگری ورزشی از طریق جستوجو در پژوهشهای پیشین و همچنین مصاحبه با افراد مشتمل بر 17 نفر شناسایی شد. در مرحله بعدی با استفاده از روش دلفی آرای خبرگان در مورد این گزاره ها کسب شد. در نهایت فرصتهای کارآفرینانه هشت حوزه براساس ظرفیتهای جغرافیایی ایران در چهار اقلیم معتدل و مرطوب، گرم و مرطوب، سرد و کوهستانی، گرم و خشک با استفاده از نرمافزار اسپیاساس و آزمون رگرسیون چندمتغیره رتبهبندی شده است. براساس نتایج میتوان گفت در کنار عوامل اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و ... در ظهور و انتخاب فرصتها تنوع اقلیم و ظرفیتهای جغرافیایی تاثیرگذار میباشد با تحلیل دادهها میتوان گفت که هر کدام از این فرصتها با میزانی متفاوت در اقلیم چهارگانه ایران کاربرد داشته است و برخی از فرصتها در یک اقلیم بر فرصتهای دیگر ارجحیت دارند. متولیان امر حوزه اشتغال و کارآفرینی، گردشگری و ورزش در سیاستگذاری و برنامهریزیهای کوتاهمدت و بلندمدت خود باید با توجه به این فرصتها به پیشرفت گردشگری ورزشی کمک شایانی نمایند.
مریم ثنایی، غلامرضا براتی، علیرضا شکیبا،
دوره 24، شماره 72 - ( 1-1403 )
چکیده
تغییرات آب و هوایی و از جمله تغییرات فضایی بارش، چالشی است که ابعاد مختلف زندگی امروزی جوامع بشری را تحت تاثیر قرار داده است. با توجه به آب و هوای خشک و نیمه خشک کشور و اهمیت مانایی فراسنج بارش در مدیریت منابع آب و غذا در آن، بررسی تغییرات فضایی آن در پهنه کشور از اهمیت بسزایی برخوردار خواهد بود. از این رو در این پژوهش تغییرات فضایی دوام فصل بارش در دوره مرطوب (سپتامبر تا می) با استفاده از دو آماره «موران محلی» و «لکه های داغ گتیس اٌرد-جی» طی 5 دوره 5 ساله در سالهای 1991 تا 2015 میلادی مد نظر قرار گرفت. پراکنش فضایی مثبت دوام فصل بارش، بر پایه نتایج آماره موران محلی، انطباق بسیار خوبی با نواحی پربارش کشور دارد. از سوی دیگر پیوستگی الگوی فضایی منفی حاصل از آماره لکه های داغ، در قیاس با نتایج آماره موران محلی بیشتر بوده و بر نواحی بسیار کم بارش جنوب شرقی و مرکزی منطبق است. همچنین نتایج آماره الکساندرسون نشان داد که سری زمانی 13 ایستگاه از 108 ایستگاه منتخب، دارای جهش یعنی تغییر ناگهانی در سری زمانی دوام فصل بارش،بودهاند. این جهشها بیشتر در ایستگاه های جنوبی کشور و در سالهای بعد از 2000 میلادی آشکار شده است.
علی اکبر عنابستانی، دکتر مهرشاد طولابی نژاد،
دوره 24، شماره 72 - ( 1-1403 )
چکیده
کارآفرینی بومی روستایی یکی از جوانترین زمینههای تحقیقاتی است که نشان میدهد در ایران که یکی از بزرگترین کشورهای آسیا است و دارای میراث فرهنگی غنی و جوامع بومی است، تاکنون به موضوع کارآفرینی بومی روستایی توجهای نشده است. لذا مقاله حاضر به عنوان یک ارزیابی تحلیلی و با ارائه رویکردهای متنوع بر اساس غنا و تنوع مفهومی در حوزههای علوم اجتماعی، اقتصادی، برنامهریزی و توسعه روستایی از رویکرد سیستمی بهرهمند شده و سعی بر آن دارد، ضمن معرفی کارآفرینی بومی روستایی، به معرفی کارآفرینی بومی روستایی منبعث از آن برای بسترسازی پژوهشهای آتی در کشور بپردازد. این مقاله با تجزیه و تحلیل ادبیات و خطوط تحقیقاتی مرتبط به درک جامعی از زمینه تحقیقاتی کارآفرینی بومی کمک میکند. در همین راستا، مقاله حاضر که به لحاظ هدف کاربردی و اطلاعات آن به روش اسنادی فراهم آمده در پی پاسخ به این سوالات بوده است که عناصر بروز تفاوت میان کارآفرینی بومی روستایی و کارآفرینی کلاسیک کدامند؟ اهداف و ویژگیهای منحصربفرد کارآفرینی بومی روستایی کدامند؟ و الگوی (مدل) مناسب برای توسعه کارآفرینی بومی روستایی در ایران کدامند؟ نتایج پژوهش بیانگر آن است که کارآفرینی بومی متفاوت از کارآفرینی کلاسیک/ غربی است، و بر عناصری چون استفاده از منابع بومی، ارزشهای فرهنگی بومی، منفعت جمعی، روابط و سرمایه خانوادگی و پیوندهای خویشاوندی/خانوادگی تاکید دارد. نتایج نشان داد که کارآفرینی بومی روستایی، لزوماً در پاسخ به نیازهای بازار ایجاد نمیشود و بیشتر با هدف تامین معیشت خانواده، حفظ محیط زیست، حفط ارزشهای فرهنگی و معنوی انجام میگیرد. بر خلاف کارآفرینی به سبک غربی، کارآفرینی بومی روستایی عناصری از برابریطلبی، فعالیت جمعی/خویشاوندی و با تاکید بر ارزشهای فرهنگی و منابع طبیعی در دسترس را نشان میدهند. کارآفرینی بومی روستایی اغلب با اهداف معیشتی داخل خانوار و بیشتر با اهداف غیراقتصادی مانند حفظ معیشت، حفظ فرهنگ بومی، حفظ محیط زیست و اهداف معنوی انجام میگیرد.
nk href="moz-extension://f58b0108-9e0a-408e-b1f3-1ab14a6c8a0f/skin/s3gt_tooltip_mini.css" rel="stylesheet" type="text/css" >