جستجو در مقالات منتشر شده


11 نتیجه برای بلوچ

مهناز صادقی، زهرا حجازی زاده، محمد سلیقه،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده

هدف از این پژوهش افزایش آگاهی و انعطاف پذیری نسبت به تغییرات آب‌وهوایی و اثرات آن بر محیط‌زیست از طریق آموزش می باشد. در گام اول برای دستیابی به بازتولید داده های اقلیمی و مقایسه سناریوهای مدل گردش عمومی جو از سه فراسنج مهم اقلیمی شامل بارش، دمای کمینه و دمای بیشینه استفاده شد و نیز جهت پیش بینی داده ها  از نرم افزارSDSM  بهره گرفته شد. در این پژوهش از دو ایستگاه زابل و چابهار طی دوره آماری 1961-2005  استفاده شد.  برای مقایسه نتایج به دست آمده مدل گردش عمومی CanESM2 که در گزارش پنجم IPCC آمده از، سه سناریوی RCP2.6 و RCP4.5 و RCP8.5 در دوره زمانی 2020-2050 مورد استفاده قرار گرفت. نتایج مدل CanESM2 نشان داد حداقل و حداکثر دما و نیز بارش در ایستگاه های مورد مطالعه به ترتیب در دوره های آینده روند افزایشی و کاهشی خواهند داشت به عبارتی اثرات تغییرات اقلیمی آشکارتر خواهد شد. در گام دوم با توزیع پرسشنامه از دبیران و دانش آموزان شهرهای زابل و چابهار در بخش آموزش تحقیق به عمل آمد؛ نتایج اعتبار سنجی آزمون آلفای کرون باخ  حاکی از آن است که این پرسشنامه از روایی و پایایی خوبی برخوردار بود. انتخاب جامعه آماری به شکل هدفمند انجام شد؛ یعنی از مجموع مدارس مرتبط مدارسی به شکل هدفمند با صلاحدید اساتید انتخاب شد و نیز مورد ارزیابی و پرسش قرارگرفت. واکاوی نتایج  پرسشنامه‌های مربوط به دبیران و دانش‌آموزان نشان داد فرضیه پژوهش، با توجه به آزمون تی مورد تایید قرار گرفت.نتایج حاصل از تحلیل و مقایسه  پرسشنامه‌های مربوط به دبیران و دانش‌آموزان گویایی  بیشترین تاثیر تغییر اقلیم بر بخش های مختلف شهر زابل بوده است

 
حسن افراخته،
دوره 4، شماره 4 - ( 4-1384 )
چکیده

استان سیستان و بلوچستان در دهه اخیر خشکسالی شدیدی را تجربه کرده که اثرات مهمی در زندگی روستایی ناحیه داشته است .اثرات خشکسالی در معیشت دامداری ناحیه به دو دلیل محسوس‌تر بوده است : اول، آنان به مراتع طبیعی وابسته بوده‌اند و دوم، دولت برنامه مشخصی جهت حمایت از دامداری در مقابل خشکسالی نداشته است .دامنه‌های جنوب و شرق تفتان در بلوچستان از قدیم مامن مردمی بوده که معیشت آنان به بهره‌برداری از مراتع طبیعی وابسته بوده است. آن‌ها از سال 1310 زمانی که خلع سلاح عشایر صورت گرفته و فعالیت‌های کشاورزی آغاز شده، معیشت خود را به نیمه‌کوچ‌نشینی تغییر داده‌اند. تغییر نوع معیشت از کوچ‌نشینی به نیمه‌کوچ‌نشینی و یکجانشینی پدیده‌ای معمول است اما این تحول باید روندی تدریجی، درونزا و همراه با طی مرحله " جامعه‌پذیری " باشد در غیر این صورت ممکن است به عواقب نامطلوب بیانجامد. مطالعه تحولات معیشتی دامداران مزبور در اثر خشکسالی‌های اخیر هدف اصلی مقاله حاضر می باشد . مقاله ابتدا شاخص خشکسالی ناحیه را بر اساس داده‌های آماری مطالعه می‌کند آن‌گاه داده‌های جمع‌آوری شده ( از طریق بررسی محلی و برخی منابع) با استفاده از آزمون همبستگی اسپیرمن" تحلیل می‌شود. نتیجه نشان می‌دهد که معیشت نیمه‌کوچ‌نشینی در اثر خشکسالی اخیر به شرح زیر تحول یافته است: گروهی که دارای اراضی زراعی در "سنگان" هستند، فعالیت زراعی و تولیدات خود را تغییر داده و تعدادی دام را به صورت دامداری روستایی حفظ کرده‌اند زیرا دولت به روش‌های مختلف از کشاورزان در برابر خشکسالی حمایت کرده است. گروه کوچک دیگری معیشت خود را از نیمه‌کوچ‌نشینی به رمه‌گردانی تغییر داده و در ناحیه کوهستانی تفتان " شونده" ساکن شده‌اند. این دو گروه می‌توانند زندگی قبلی خود را با استفاده از بارش‌های اخیر و پایان دوره خشکسالی مبتنی بر بهره‌برداری از مراتع طبیعی از سر بگیرند. بالاخره شمار قابل‌توجهی از جمعیت، نوع معیشت خود را از دست داده و به مراکز شهری مهاجرت کرده‌اند. آن‌ها سرمایه یا مهارت لازم برای زندگی در نواحی شهری را ندارند و می‌توانند مشکلات شهری را تشدید کنند.
مهرداد کرمی، مهدی مدیری،
دوره 10، شماره 11 - ( 6-1389 )
چکیده

در جهان امروز صنعت گردشگری به مثابه یکی از وجوه توسعه همه جانبه اقتصادی و اجتماعی کشورها پذیرفته شده و ضرورت برنامه‌ریزی آن در مقیاسی گسترده مورد توجه قرار گرفته است. اثرات مثبت این صنعت بر پیکره اقتصاد ملی در قیاس با آثار و عواقب منفی آن، چنان چشم‌گیر است که هر گونه تردید در پرداختن به توسعه این بخش را به کلی منتفی می‌سازد. هدف این پژوهش بررسی نقش گردشگری در توسعه منطقه‌ای کلپورگان می‌باشد که با بررسی پتانسیل‌ها و زیر ساخت‌های منطقه، امکان‌سنجی توسعه گردشگری در منطقه را مورد بررسی قرار می‌دهد. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه‌ای و بازدید میدانی می‌باشد. یافته‌های این تحقیق نشان می‌دهد با توجه به وجود جاذبه‌ها و پتانسیل‌های طبیعی و تاریخی در منطقه از جمله کارگاه‌های سفال‌سازی که سابقه دیرینه در منطقه کلپورگان دارد، در صورت اعمال مدیریت و تهیه یک طرح جامع منطقه‌ای می‌توان بسترهای توسعه گردشگری در منطقه و به طبع آن توسعه منطقه‌ای کلپورگان را فراهم آورد.
سلمان انصاری زاده، برزین ضرغامی، طهمورت حیدری موسلو،
دوره 10، شماره 11 - ( 6-1389 )
چکیده

کشور ایران بنا به موقعیت جغرافیایی خاص خود به‌ویژه از سمت شمال و شمال‌شرقی محل ورود اقوام کوچ‌نشین بوده است. اغلب حکومت‌هایی که در ایران تشکیل شده وابسته به ایلات بوده است و تنها حکومتی که منشأ ایلی نداشته حکومت پهلوی است. از این رو ایلات نقش فوق‌العاده مهمّی در ثبات و عدم ثبات حکومت‌های مرکزی به عهده داشته‌اند. کوچ‌نشینان که اساس زندگی آنها مبتنی بر کوچ و کوچندگی است، گاه از چارچوب مرزهای کشور فراتر می‌رفتند و دو یا چند همسایه را درگیر منازعه می‌کردند. هدف پژوهش حاضر مطالعه نقش ایلات و عشایر ترکمن بر تکوین مرزهای سیاسی در شمال‌شرقی ایران است. روش مورد استفاده توصیفی– تحلیلی و استفاده از منابع اسنادی و تاریخی است. نتایج تحقیق نشان می‌دهد، تا پیش از حکومت پهلوی بخش بزرگی از جمعیت کشور را عشایر تشکیل می‌داده و همچنین جابجایی عشایر به‌صورت قشلاق و ییلاق سبب شده که کنترل دولت مرکزی بر عشایر به‌خصوص در دوره افول قدرت بی‌ثبات باشد. در حقیقت تا قبل از تثبیت مرزهای شمال‌شرقی کشور ایران جابجایی ایلات و عشایر ترکمن در دو سوی مرزهای ایران و کشور شوروی سابق در قالب ییلاق و از سویی قشلاق عشایر کشور شوروی سابق در داخل مرزهای ایران و عواملی چون عدم پرداخت مالیات توسط کوچ‌نشینان هر دو کشور موجب کوچ به کشور همسایه می‌شده است و این عوامل باعث تأخیر در روند تکوین مرزهای سیاسی در این بخش از ایران شده است.
طهمورث بهروزی نیا،
دوره 10، شماره 11 - ( 6-1389 )
چکیده

این مطالعه حاصل یک طرح پژوهشی بر روی عوامل جذب در مهاجرت دانشجویان می باشد. مشخصه خاص این تحقیق نسبت به سایر طرحهای مشابه اینست که این طرح در استانی اجرا شده است که نه تنها محرومیت اقتصادی را تجربه میکند بلکه مهاجرت به خارج استان را نیز تجربه کرده است. فرض بر این بوده است که انتخاب چنین شرایطی برای تحقیق میتواند به یافتن موثرترین عوامل جذب در مهاجرت دانشجویان کمک کند. مطالعه اولیه نشان داد سه عامل بیش از سایر عوامل بر انگیزه های مهاجرت دانشجویان تاثیر گذارتر بوده اند. عواملی همچون کیفیت علمی بالای دانشگاه جهت ادامه تحصیل - اشتغال یا فرصت یافتن شغل و احتمال همسر گزینی از شهر میزبان از عوامل مهم جذب جمعیت متخصص به این شهر بوده اند. مقایسه این سه عامل نشان داد که عامل اشتغال نقش تعیین کننده تری را در ایجاد انگیزه برای اقامت بازی میکند. همچنین نشان داده شد که عامل ازدواج اگرچه نقش تعیین کننده و قاطعی را در انگیزه های مهاجرت بازی میکند اما به لحاظ آماری به دلیل پایین بودن نسبت آن و همچنین بدلیل موانع فرهنگی از نظر برنامه ریزی و تشویق دانشجویان غیر بومی به ازدواج با دانشجویان بومی نقش کم رنگتری را نسبت به عامل اشتغال داشته است. این پژوهش همچنین با توجه به درصد بالای دانشجویان طالب ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر که 87.9 درصد کل نمونه را تشکیل میدادند نشان داد که عامل ادامه تحصیل میتواند نقش مهمی را در ایجاد انگیزه در انتخاب دانشگاه شهر میزبان و در نتیجه اتخاذ تصمیم به اقامت طولانی تر در آن بازی کند. پایه تحلیل این پژوهش با توجه به ناقص بودن آمارهای موجود، بر مبنای آمارهای حاصل از نمونه گیری گذاشته شده است.
اسماعیل احمدی، زهرا حجازی زاده، بهلول علیجانی، محمد سلیقه، حسن دانایی فرد،
دوره 15، شماره 36 - ( 3-1394 )
چکیده

افزایش مواجهه با تغییر(پذیری) اقلیم، افزایش آسیب­پذیری را در پی دارد و جامعه ­ای که ظرفیت سازگاری کم و حساسیت اقلیمی بالایی دارد مستعد آسیب­ بیشتر است. کاهش آسیب­پذیری به سیاست­ و استراتژی­های سازگاری وابسته است و طراحی و ارزیابی این استراتژی­ها به اندازه­گیری آسیب­پذیری اقلیمی نیاز دارد. در این مطالعه با هدف توسعه شاخص آسیب­پذیری اقلیمی، ابتدا نمره­ی عامل مواجهه با تغییر(پذیری) اقلیم برای ایستگا­­ه­های زابل، زاهدان، ایرانشهر و چابهار در دو دوره­ی پنج­ساله محاسبه شد. سپس نمرات عوامل ظرفیت سازگاری و حساسیت اقلیمی به کمک داده­های سرشماری و سالنامه­های 1385 و 1390 استان­های کشور تعیین شد. با توجه به ماهیت مسئله آسیب­پذیری و عوامل موثر آن، بر مبنای مدل ضربی-­­ نمایی، شاخص آسیب­پذیری اقلیمی طراحی شد. سپس برای چهار محدوده و کل استان، شاخص و درجات آسیب­پذیری محاسبه شد. نتایج نشان داد هر چند ظرفیت سازگاری استان نسبت به قبل بیشتر شده ولی به دلیل افزایش مواجهه و حساسیت اقلیمی، میزان آسیب­پذیری 3/16 درصد بالاتر رفته است. مساحت محدوده­های خیلی زیاد آسیب­پذیر از 5/57 درصد به 100 درصد کل استان افزایش یافته که بیانگر گسترش فضایی آسیب­پذیری می­باشد. نتیجه­ی کلی اینکه کاهش آسیب­پذیری نیاز به سنجش دقیق و مستمر آن، افزایش ظرفیت سازگاری و کاهش حساسیت­های اقلیمی دارد.
امین کوشکی، مهرشاد طولابی نژاد،
دوره 20، شماره 56 - ( 1-1399 )
چکیده

در این پژوهش با استفاده از برنامه توسعه همکاری­های مناطق مرزی (CBC) به بررسی عوامل و محرک­های موثر بر پایداری اتحاد در مناطق مرزی پرداخته شد. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و روش انجام آن ترکیبی (کیفی و کمی) است. ابزار گردآوری داده­ها پرسش­نامه و مصاحبه بود. جامعه آماری کارشناسان مختلف در زمینه­ های تحصیلی علوم سیاسی، جغرافیا، اقتصاد، جامعه ­شناسی، کارشناسان نیروی انتظامی، استانداری و فرمانداری در استان سیستان و بلوچستان را شامل می­شد. با استفاده از نمونه ­گیری هدفمند 70 کارشناس انتخاب گردید. برای تجزیه‌وتحلیل داده ­ها، از آزمون­ های توصیفی و مدل رگرسیون لجستیک باینری (روش LM- نیوتن- مارکارد- رافسون) استفاده گردید. نتایج نشان داد که در زمینه برنامه­ ریزی برای پایداری اتحاد در استان سیستان و بلوچستان به جز قرارداد تعیین حقابه رودخانه هیرمند در منطقه سیستان که با کشور افغانستان در چند دوره زمانی منعقد شد؛ طرح یا برنامه ­ای تصویب و اجرا نشد و از بین پنج عامل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی- مذهبی، نهادی- ساختاری و سیاسی امنیتی، سه عامل اقتصادی (0/478)، سیاسی- امنیتی (0/473) و فرهنگی- مذهبی (0/363) بیشترین اثر را بر پایداری اتحاد مناطق مرزی در منطقه مورد مطالعه داشته ­اند. از نتایج این پژوهش برای توسعه همکاری­های مناطق مرزی و پایداری انسجام در مناطق مرزی مختلف ایران می ­توان استفاده نمود.

اسداله ملازهی، محمدرضا پودینه، محمود خسروی، محسن آرمش، علی اصغر دهواری،
دوره 20، شماره 58 - ( 7-1399 )
چکیده

امروزه به سبب تغییرات آب و هوایی، مخاطرات طبیعی و چگونگی رفتار با آن­ها از جمله مهم­ترین دغدغه­ های پژوهشگران در زمینه برنامه­ ریزی محیطی و مدیریت بحران می ­باشند. هدف از این مطالعه پهنه ­بندی و پتانسیل­سنجی خطر سیلاب در حوضه آبریز سرباز است. بدین منظور پایگاه داده شامل لایه­ های پهنه­ای ارتفاع، شیب، خصوصیات زمین­شناسی، خصوصیات خاک، بارش، پوشش گیاهی و کاربری اراضی و لایه­ های خطی آبراهه اصلی، آبراهه فرعی و تراکم زه کشی سطح حوضه مورد استفاده قرار گرفت. سپس با استفاده از پرسشنامه و نظر کارشناسان خبره و همچنین تحلیل سلسله مراتبی، ارزش هر لایه در سیل خیزی محاسبه شد. هر کدام از این لایه­ها بر مبنای پتانسیل سیل خیزی در مقیاس خطر کم تا زیاد  طبقه­بندی شدند و در نهایت با استفاده از مدل همپوشانی وزنی درمحیط سامانه اطلاعات جغرافیایی با هم ادغام شدند. نتایج نشان داد که آبراهه اصلی، کاربری اراضی و بارش مهمترین مؤلفه ­ها در سیلخیزی حوضه آبریز رودخانه سرباز هستند. از کل مساحت حوضه سرباز فقط 0/5 درصد پتانسیل سیلخیزی زیاد تا بسیار زیاد را داراست و نواحی مرکزی حوضه به سبب توپوگرافی و شرایط هیدروگرافی ویژه، بالاترین پتانسیل سیل خیزی را دارند. علاوه بر این ناحیه، بخش­های حاشیه­ ای رودخانه اصلی به سمت خروجی حوضه و همچنین بخش­ هایی از حواشی رودخانه­ های فرعی مهم، بیشترین پتانسیل سیل خیزی را دارا هستند. علیرغم وسعت محدود ناحیه پرخطر، به سبب تراکم جمعیت و اراضی کشاورزی، اهمیت این ناحیه از نظر مدیریت بحران بسیار بالاست.

علی منظم اسماعیل‌پور،
دوره 21، شماره 63 - ( 10-1400 )
چکیده

گردشگری نقش مهمی در توسعه روستایی دارد. گردشگری ضمن تصحیل فرایند توسعه روستایی از طریق تنوع بخشی به فعالیت­های اقتصادی، حفظ یکپارچگی اجتماعی، حفاظت از محیط زیست، و تغییرات مثبت فضایی- کالبدی در سکونتگاه­های روستایی می­تواند منجر به افزایش کیفیت زندگی در نواحی روستایی شود. با توجه به اهمیت این موضوع، در پژوهش حاضر به بررسی اثرات گردشگری بر ارتقاء سطح کیفیت زندگی سکونتگاههای روستایی پرداخته شد. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و روش انجام آن توصیفی- تحلیلی است. ابزار گردآوری داده­ها و اطلاعات پرسش­نامه و مصاحبه با خانوارهای روستایی بوده است. جامعه آماری شامل سکونتگاههای روستایی سواحل دریای عمان در جنوب استان سیستان و بلوچستان، دو شهرستان ساحلی کنارک و چابهار می­باشد (4855N=). با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه­گیری سهمیه­ای، 356 نمونه در 12 روستا که دارای جاذبه­های گردشگری بوده­اند به عنوان نمونه انتخاب گردید. برای تحلیل داده­ها و پاسخگویی به سوالات پژوهش از آزمون­های توصیفی، آزمون تحلیل واریانس و مدل تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج آزمون تحلیل واریانس نشان داد که گردشگری ارتباط خطی مناسبی با افزایش کیفیت زندگی سکونتگاهای روستایی شهرستان کنارک و چابهار داشته است. به طوری که طبق مدل تحلیل مسیر، گردشگری روستایی اثرات مختلف و مطلوبی بر شاخص­های اقتصادی، اجتماعی، محیطی و کالبدی- فضایی داشته و مقدار p کلیه پارامترهای لامدا در مدل فوق حکایت از تأیید کلیه روابط رگرسیونی دارد. از بین ابعاد چهارگانه، توسعه گردشگری بیشترین اثر را بر بعد اقتصادی کیفیت زندگی و کمترین اثرات را بر بعد اجتماعی کیفیت زندگی در سکونتگاههای روستاهای داشته است.

رضا محمدی، زینب کرکه آبادی، غلامرضا میری،
دوره 22، شماره 64 - ( 1-1401 )
چکیده

در این پژوهش به بررسی و تبیین کنش ها و تعاملات میان شهر و مرز پرداخته شد. تحقیق پیش رو از نظر هدف کاربردی و از لحاظ روش توصیفی-تحلیلی به شیوه کتابخانه ای و میدانی است.ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه و مصاحبه بوده است. جامعه آماری متشکل از مجموع یک درصدجمعیت شهرهای مرزی زاهدان،میرجاوه،دوست محمد،خاش وسراوان می باشد (۸۰۹۲N=)با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری سهمیه ای۳۶۷نفر به عنوان نمونه انتخاب و برای تجزیه وتحلیل داده ها از مدل تلفیقی تحلیلی (SOWT-ANP)استفاده شد. یافته ها و نتایج  نشان داد، مهمترین نقطه قوت مؤثر بر روابط شهر و مرز مربوط به عوامل اجتماعی با میانگین ۳.۵۵ ودر بین نقاط ضعف، بیشترین تأثیر را نقاط ضعف اجتماعی با میانگین۳.۶۳ و دربین فرصتهای مورد بررسی، عوامل اقتصادی و مدیریتی باکسب میانگین ۳.۵۳و سرانجام دربین انواع تهدیدات، آسیب ها وتهدیدات اجتماعی با متوسط ۳.۷۵بیشترین تأثیر را دارند. همچنین استفاده ازروش (F.ANP)دراین پژوهش نشان داد که بیشترین وزن مربوط به عامل تهدید،«مدیریتی» است که ۹/۷ درصد از وزن نهایی راکسب و جایگاه اول را از دیدگاه پاسخگویان به خود اختصاص داده است. «برقراری امنیت اقتصادی، سیاسی و محیطی جهت مقابله با بحران­ها، حمله ها و...(ST۲)»بعنوان مطلوب­ترین استراتژی تصمیم گیری در زمینه موضوع مقداری برابر با صفر می­باشد. و استراتژی«عدم همکاری و قطع مراودات برون مرزی با همسایگان (WT۱)» بعنوان بدترین راهبرد درخصوص مسئله برگزیده شده است. لذا می توان گفت: در بین عوامل (SWOT) «تهدیدها و چالشها»در ابعاد امنیتی و مدیریتی تأثیرگذارترین عامل گسست و شکاف حقیقی وعامل «بهره گیری از فرصت­ها» مسئله اصلی دربهبود وارتقاء روابط و تعاملات میان شهر و مرز می باشد. همچنین ازمنظرشاخص های توسعه پایدارعامل مدیریتی (نهادی)دارای بیشترین درجه اهمیت و عوامل اجتماعی، اقتصادی ومحیطی به ترتیب در رتبه بعدی قرار گرفته اند.
nk href="moz-extension://e82f9c05-bf9c-4e25-87b0-684d37ab5915/skin/s3gt_tooltip_mini.css" rel="stylesheet" type="text/css" >
دکتر عباس جهان آبادیان، دکتر یاسر کهرازه، دکتر پرویزرضا میرلطفی،
دوره 25، شماره 76 - ( 1-1404 )
چکیده

عوامل و محرک‌های مؤثر بر همگرایی و واگرایی که در تعیین چگونگی و کیفیت انسجام ملی نقش عمدهای دارند، مفاهیمی منفک از هم نیستند، بلکه متغیرهایی هستند که دارای پیوندی معکوس و متأثر از هم می‌باشند که شناسایی و تحلیل آن‌ها نقش و تأثیر مهمی بر همگرائی و انسجام ملی و در نتیجه تأمین امنیت کشور دارد. با توجه به اهمیت این موضوع پژوهش حاضر با هدف بررسی و تحلیل عوامل و محرک-های مؤثر بر همگرائی و انسجام ملی در جنوب شرق کشور انجام گرفته است. در همین راستا، مقاله حاضر که به لحاظ هدف بنیادی و اطلاعات آن به روش کتابخانه‌ای و اسنادی فراهم آمده است در پی پاسخ به این سؤال بوده است که مهم‌ترین عوامل و محرک‌های مؤثر بر همگرائی و انسجام ملی قوم بلوچ در جنوب شرق کشور کدم‌اند؟ یافته‌های پژوهش نشان داد که عوامل مختلفی بر همگرایی و واگرایی قوم بلوچ در استان سیستان و بلوچستان اثرگذار هستند، این عوامل را می‌توان به دو دسته عوامل و محرک‌های داخلی و خارجی دسته‌بندی نمود. نتایج تحقیق نشان داد که اعتماد متقابل-رضایت‌مندی مردم، تمرکززدایی و تجمع زدایی صنایع و مراکز تصمیم‌گیری، تقویت هویت قومی در راستای هویت ملّی، ظرفیت‌های اسناد بالادستی و نقش آن‌ها در انسجام ملّی، پیوستگی تاریخی بلوچ و استان سیستان و بلوچستان با ایران، آداب‌ورسوم اجتماعی مشترک، نقش مؤثر و مثبت نخبگان قومی و ملی این قوم و استان را می‌توان به‌عنوان مهم‌ترین عوامل داخلی و گسترش فرامرزی قوم بلوچ در جنوب شرق کشور و کانونیت فرهنگی قوم بلوچ در جنوب شرق ایران، سیاست تنش‌زدایی منطقه‌ای، ارتباطات اقتصادی تاریخیِ تجاری با کشورهای هم‌جوار و رواج بازارچه‌های مرزی امروزی با کشورهای افغانستان و پاکستان مهم‌ترین عوامل و محرک‌های خارجی مؤثر بر همگرائی و انسجام ملی قوم بلوچ در استان سیستان و بلوچستان و در جنوب شرق کشور می‌باشند


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Applied researches in Geographical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb