6 نتیجه برای تغییرات اقلیمی
ابوالقاسم گورابی، مصطفی کریمی،
دوره 12، شماره 27 - ( 11-1391 )
چکیده
تغییرات اقلیم و زمین ساخت نقش مهمی در تحول مخروطافکنهها دارند. تاثیر این عوامل به همراه تکتونیک فعال گسل مروست بر تغییرشکل، و پیدایش الگوهای نابهنجار به ویژه در سطح مخروطافکنه مروست مشهود است. این پژوهش سعی دارد با استفاده از دادههای مستخرج از بررسیهای میدانی، تصاویر ماهوارهای، و تعمیم نتایج حاصل از بررسیهای اقلیم دیرینه نواحی مجاور و داخلی ایران به منطقه مورد مطالعه، نقش عوامل مذکور را بر تحول مخروطافکنه مروست تبیین نماید. نتایج حاصل از تحقیق بیانگر شروع تشکیل مخروطافکنه بزرگ مروست در دورۀ سرد و خشک اقلیمی اواخر پلیستوسن میباشد. فعالیت گسل مروست همراه با برتری دبی آب حوضه بر دبی رسوب در دوره مرطوب بعدی، سبب کاوش فرادیواره گسل مروست (مخروط قدیمی) و همزمان تشکیل مخروطافکنهای جدید بر فرودیواره گسل شده است. مهمترین عامل تغییر دهندۀ چشمانداز مخروطافکنه مروست پس از غلبه شرایط خشک اقلیمی، نوزمینساخت فعال گسل مروست بوده که توسعه مخروطافکنه جدید در بلافصل گسل مروست از پیامدهای عملکرد آن است. اگرچه حجم عظیم رسوبگذاری دورههای خشک- مرطوب اواخر پلیستوسن در تشکیل مخروطافکنه مروست نقش مهمی داشته است، ولی شواهد مورفوتکتونیک موجود بیانگر تسریع فرایندهای شکلزایی توسط فعالیتهای نوزمینساختی گسل مروست می باشد. ارزیابی کمی میزان تغییرشکل در لندفرمهای نوزمینساختی، بیانگر جابجاشدگی لندفرمهای پلیستوسن به میزان 1000 متر، و شبکههای زهکشی هولوسن به میزان 30 متر میباشند، که همگی دلالت بر تکتونیک فعال گسل مروست، و احتمالاً پتانسیل لرزهای بالای این گسل در آینده است.
پرویز ضیائیان فیروزآبادی، لیلا حسینجانی، حمیدرضا تلخابی،
دوره 13، شماره 31 - ( 12-1392 )
چکیده
در سال های اخیر خطر بیابان زایی و رشد کویر یکی از موضوعات مهم در مقیاس محلی و جهانی بوده که می تواند ناشی از نتایج تغییرات اقلیمی و ضعف در مدیریت صحیح محیط باشد. در این میان تکنولوژی سنجش از دور به دلیل تولید تصاویر ماهواره ای با قدرت تفکیک طیفی و مکانی بالا، به عنوان وسیله ای کارآمد برای آشکارسازی و ارزیابی تغییرات شناخته شده است. در این تحقیق با استفاده از داده های اقلیمی و همچنین تصاویر, TM, MSS ETM+ماهواره ی لندست مربوط به سال های1973، 1985، 2000 و 2011 ، روند تغییرات اقلیمی و تغییرات اراضیِ کویر میقان مورد بررسی قرار گرفته است. از پارامترهای اقلیمی برای بررسی تغییرات اقلیمی و از روش تفریق باندهای مشابه طیفی و منطق فازی برای بدست آوردن شدت تغییرات ایجاد شده، استفاده شد. تصاویر ماهواره ای، در محیط نرم افزارARC GIS10 به روش طبقه بندی نظارت شده از نوع حداکثر مشابهت(MLC) با انتخاب نمونه های آموزشی، طبقه بندی شدند. نتایج بررسی نشان داد که به تبع تغییرات اقلیمی(کاهش بارش و افزایش دما) شدت تغییرات فازی برای دوره 85-1973 معادل84843/0، برای دوره2000-1985 معادل 92983/0 و برای دوره زمانی2011-2000 معادل 92795/0 بوده است. همچنین مساحت اراضیِ کویری، در طول سه دوره فوق؛ به ترتیب 9/15، 6/8 و 9/9 کیلومتر مربع افزایش یافته و در طول دوره ی 38 ساله، از 8/123 به 4/158 کیلومتر مربع رسیده است. روند گسترش متوسط سالانه کویر0.9052کیلومتر مربع، و میزان همبستگی بین کاهش بارش و افزایش کویر 998/0- بوده است.
امیر صفاری، محمد حسین رامشت، رامین حاتمی فرد،
دوره 14، شماره 33 - ( 6-1393 )
چکیده
اساس تحلیلهای ژئومورفولوژی کارکردی بر مبنای دیدگاه سیستمی است. ژئومورفولوژی سیستمی به شناسایی فرم و فرایندهای ژئومورفیک و روابط بین آنها استوار است. کارایی این دیدگاه زمانی که روابط متقابل بین اجزاء و عناصر سیستم برقرار است، از اهمیت بالایی برخوردار میباشد. هدف از این پژوهش بررسی هیدروژئومورفولوژی دیرینه دشت کوهدشت ودریاچه قدیمی آن و بازشناسی ساختار و نحوه تحول این دریاچه در دوران چهارم، بر اساس دیدگاه سیستمی میباشد. مطالعه در زمینه نحوه تغییرات حرارتی- رطوبتی کوهدشت در دوران چهارم و تأثیر آن در سیستمهای شکلزا، یکی از مباحث بنیادی در مطالعات هیدروژئو مورفولوژی دیرینه آن است که اطلاع از چنین روابطی میتواند بیانگر خصوصیات ژئومورفیک منطقه و نحوه تغییرات آنها باشد. بدین منظور، شرایط ژئومورفولوژیکی منطقه با استناد به دلایل فرمشناسی، رسوبشناسی، شواهد اقلیمی، بازسازی آب و هوای گذشته و مقایسه آن با شرایط اقلیمی حال حاضر مورد بررسی قرار گرفت. یافتههای تحقیق نشان میدهد که منطقه مطالعاتی در دورههای سرد و مرطوب کواترنر از لحاظ دمایی نسبت به زمان کنونی حدود 9 درجه سردتر و به لحاظ بارشی در حدود 245 میلیمتر مرطوبتر بوده که در نتیجه بیلان آبی دشت مذکور مثبت بوده است. این عامل باعث شده تا دشت کوهدشت در گذشته به صورت یک دریاچه مطرح باشد که بر اثر سرریز آب، پارگی در آن اتفاق افتاده و در نهایت پس از اتمام ذخیره آبی آن نابود شده است. همچنین بررسی ارتباط دریاچه با کانونهای مدنی نشان میدهد که این منطقه به صورت یک سیستم باز طبیعی بوده و ارتباط درونی مستقیمی بین حجم دریاچه و هردینگ سیستمهای منطقه وجود داشته است.
علی محمد خورشید دوست، بهروز صراف، باقر قرمز چشمه، فاطمه جعفرزاده،
دوره 17، شماره 47 - ( 10-1396 )
چکیده
در پژوهش حاضر اثر تغییرات اقلیم بر روی بارش های این منطقه با بکارگیری مدل مناسب مورد ارزیابی قرار گرفته و مقادیر بارش های دوره ی مشاهدهای (2001-1961) بررسی و تحلیل شد. جهت تحقق اهداف پژوهش از خروجی مدل HadCM3 استفاده گردید. ابتدا 7 ایستگاه سینوپتیک انتخاب و داده های آنها از لحاظ صحت و دقت و کفایت طول دوره ی آماری مورد بررسی قرار گرفت، داده های پرت حذف و داده های مفقود بازسازی شد. داده های AOGCM با استفاده از مدل SDSM ریزمقیاس گردید و مقادیر بارش برای دوره ی مشاهده ای شبیه سازی شد و پس از تایید تطابق مقادیر داده های شبیه سازی شده با داده های مشاهده ای، مقادیر دوره ی آتی(2039-2011) برآورد گردید. مقادیر خطای برآورد مدل SDSM توسط معیارهایMBE و MAE، بصورت ماهانه محاسبه و سپس مقایسه شد. خروجی مدل SDSM جهت بررسی شاخص مجموع بارش سالانه در روزهای با بارش بیشتر از یک میلیمتر در دوره ی مشاهدهای و دوره ی آتی(2039-2011) توسط مدل R-Climdex مورد استفاده قرار گرفت و مقادیر شاخص PRCPTOTدر دوره ی آتی پهنه بندی شد. نتایج نشان داد که با توجه به نتایج معیارهای MBE و MAE، خطای مدل در ماه های پربارش بیشتر از ماه های کم بارش است. در مقیاس ماهانه، حداکثر خطا در ماه های سپتامبر، اکتبر، نوامبر و دسامبر بدست آمد. بدین ترتیب حداکثر خطا در فصل پاییز و حداقل خطا در فصل بهار و در ماه های آوریل و می محاسبه شد. با توجه به نتایج به دست آمده، مجموع بارش سالانه در دوره ی 2039-2011 در ایستگاه های انزلی، بابلسر، گرگان، و نوشهر کاهش و در ایستگاه های آستار، رامسر و رشت افزایش خواهد یافت.
nk href="moz-extension://8b922523-7922-435a-ac74-8ddb59e9beaf/skin/s3gt_tooltip_mini.css" rel="stylesheet" type="text/css" >
مسعود یزدان پناه، طاهره زبیدی، هاجر زائری،
دوره 20، شماره 58 - ( 7-1399 )
چکیده
انتشار گازهای گلخانهای از کشاورزی به عنوان یکی از پیامدهای فعالیتهای انسانی موجب تغییرات اقلیمی میگردد. در این راستا، تغییرات کوچک در فعالیتهای زراعی و کشاورزی میتواند تا حد زیادی انتشار گازهای گلخانهای را کاهش دهد. تمایل متخصصان کشاورزی به کاهش تغییرات اقلیمی میتواند نقش مهمی در یافتن راهحلهای مناسب برای هر منطقه جهت کاهش تغییر اقلیم و ارائه آن به کشاورزان داشته باشد. با این حال نیت و تمایل به اجرای فعالیتهای کاهش دهنده تغییرات اقلیمی تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار دارد. هدف این مطالعه شناسایی عوامل مؤثر بر تمایل متخصصان کشاورزی استان خوزستان به کاهش تغییرات اقلیمی است. این تحقیق از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روششناسی، پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش را متخصصان کشاورزی استان خوزستان به تعداد 520 نفر تشکیل میدادند، که از این تعداد نمونهای 320 نفری با استفاده از روش نمونهگیری طبقهای تصادفی انتخاب شد. ابزار جمعآوری اطلاعات در این پژوهش، پرسشنامه بود که روایی آن از طریق پانل اعضای هیات علمی تأیید شد و پایایی پرسشنامه از طریق آزمون آلفای کرونباخ (87/67-0/0) مورد تأیید قرار گرفت. تجزیه و تحلیل دادهها نشان داد، متغیر تجربه تأثیر آماری مثبت، مستقیم و معنی داری بر سه متغیر درک خطر، خودکارآمدی و نگرش زیست محیطی دارد. همچنین، خودکارآمدی و نگرش زیست محیطی از طریق تأثیر مستقیم و معنی دار قادر هستند 61/0 درصد از تغییرات تمایل به اقدام جهت کاهش تغییرات اقلیمی را پیش بینی کنند. همچنین تجربه به طور غیرمستقیم تمایل به اقدام را تحت تأثیر قرار داده است.
حسین عساکره، نسرین ورناصری قندعلی،
دوره 22، شماره 64 - ( 1-1401 )
چکیده
تغییر مشخصههای بارش از جمله جلوههای قابل توجه پدیدۀ تغییر اقلیم است. تغییر میزان بارش بهویژه در فصل گرم سال بر بسیاری از پدیدههای اقلیمی، محیطی و همچنین بر بسیاری از فعالیتهای بشر اثر دارد. در این پژوهش سعی گردید تا تغییرات دههای میانگین بارش ماهانه فصل گرمِ ناحیه خزری مورد ارزیابی قرار گیرد. برای دستیابی به این هدف از دادههای روزانه بارش فصلِ گرم، 385 ایستگاه همدید، اقلیمشناسی و بارانسنجی سازمان هواشناسی کشور و ایستگاههای بارانسنجی وزارت نیرو طی بازه زمانی 2016-1966 (51 سال) با تفکیک مکانی 3 × 3 کیلومتر استفاده شده است. نتایج بیانگر این است که، بیشینۀ شیو مکانی میانگین بارش و به تبع آن هستۀ پربارش از جنوب غربی دریای خزر به سمت ارتفاعات البرز و شرق ناحیه میل یافته است، این نشانگر جابه جایی هستههای پربارشها به سمت این مناطق میباشد. علاوه براین وسعت مکانی بارش های کم مقدار رو به فزونی است. بر مبنای پژوهشهای پیشین میتوان این تغییرات را به تغییرات سامانههای مؤثر بر بارش ناحیۀ خزری (جابهجایی شمال سوی تاوه قطبی و پرفشار جنب حاره و نیز مسیر چرخندهای مدیترنهای) نسبت داد. همچنین با در نظر گرفتن سیر افزایشی دما در فصل تابستان و کاهش تباین دمایی دامنهها و سواحل، کاهش گستره زیر تأثیر فرایندهای همرفتی، بارش تابستانه نیز کاهش یافته است.