26 نتیجه برای رگرسیون
محمد رادمان، محمد سلیقه، محمدحسین ناصرزاده،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده
با هدف بررسی وضعیت روند و تغییرات آبدهی رود کارون، سه زیر حوضه زز، بازفت و بشار از سرشاخه های این رود انتخاب شدند. دلیل انتخاب این حوضه ها، نزدیکی به کانون های آبگیر زاگرس میانی و نیز قرار گرفتن در بالادست سدها بوده است.
تمامی داده های مورد نیاز (از سال آبی 57-1356 تا 96-1395) از شرکت مدیریت منابع آب ایران دریافت شدند و با آزمون های کولموگروف اسمیرنف، چولگی و کشیدگی داده ها و همبستگی پیرسون مورد بررسی قرار گرفتند. سپس، آزمون رگرسیون خطی جهت پی بردن به تاثیر دما و بارش بر دبی رودها و آزمون من ـ کندال جهت مشخص شدن روند و نقاط جهش، انجام شدند. نتایج بررسی داده ها نشان داد که همه آن ها در شرایط نرمال قرار دارند اگر چه تا حدودی از کشیدگی و چولگی برخوردارند. در آزمون همبستگی پیرسون نیز مشخص شد بین داده های هواشناسی و هیدرومتری، همبستگی وجود دارد.
مدل رگرسیون مورد استفاده، تغییرات میان بارش و دبی را (بر خلاف دما و دبی) به خوبی نمایان کرده است. از سوی دیگر، کارکرد بالای مدل در تبیین تغییرات دبی نسبت به بارش را شاهد هستیم. طبق نمودارهای رگرسیون، روند نزولی بارش و دبی و افزایشی دما در هر سه حوضه مشهود است.
در آزمون من ـ کندال، روند معنادار افزایشی دما در حوضه های بازفت و بشار، روند کاهشی دبی در حوضه های بازفت و بشار و روند کاهشی بارش در حوضه های زز و بازفت به چشم می خورد و به جز دمای حوضه زز، در متغیرهای همه حوضه ها جهش نیز رخ داده است.
خانم عاطفه بساک، دکتر زهرا حجازی زاده، دکتر اکبر حیدری تاشه کبود،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده
هدف این مطالعه ارزیابی و پیشبینی PM10 شهر اهواز با روشهای آماری و شبکه عصبی مصنوعی بود. دادههای روزانهی هواشناسی و دادههای PM10 (1390 تا 1402) از سازمان هواشناسی و اداره کل محیطزیست خوزستان دریافت شد. ابتدا دادهها پردازش و نرمال بودن آنها با روش کلموگروف اسمیرنوف بررسی شد. با توجه به غیرنرمال بودن دادهها، از روشهای اسپیرمن و تاوی بی کندال برای بررسی همبستگیشان با نرمافزار spss استفاده شد. سایر بخشها با زبان برنامهنویسی پایتون و در فضای اسپایدر انجام شد؛ سری زمانی و اطلاعات آماری دادهها به دست آمد. جهت پیشبینی میزان PM10 برای گامهای زمانی آینده از روش شبکه عصبی (MLP) استفاده شد. بیانگر وجود ارتباط معنادار بین متغیرهای هواشناسی و PM10 بود. به ترتیب، نتایج همبستگیهای اسپیرمن و تاوی بی کندال نشان داد بین PM10 با سرعت باد (به میزان 0.094 و 0.061) و دما (0.284 و 0.187) دارای همبستگی مثبت و معنادار در سطح اطمینان 99% میباشد. همچنین، این پارامتر با دیدافقی (0.408- و 0.300 -)، جهت باد (0.048 – و 0.034 -)، بارش (0.159 – و 0.125-) و رطوبت نسبی (0.259 – و 0.173-) دارای همبستگی معکوس و معناداری در سطح اطمینان 0.99% بوده است. برای پیشبینی میزان PM10 آینده، از شبکه عصبی (MLP) استفاده شد. مدل از نوع Sequential با یک لایهی ورودی با 6 نورون، سه لایهی مخفی از نوع Dense با 16، 32 و 64 نورون و یک لایه خروجی بود. میانگین مربعات خطای MSE برای بخش آموزش برابر با 0.0034 و برای دادههای اعتبارسنجی val_loss: 0.0012 بود. برای بخش آزمایش، اعتبار سنجی برابر mse_mlp=0.0048 و val_loss: 0.0012 بود. نتایج میدهد که بین دادههای هواشناسی و PM10 همبستگی معناداری از نوع مستقیم یا معکوسی وجود دارد. نتایج (MLP) نشان داد که شبکه توانسته عملکرد و خروجی مطلوبی را ارائه دهد و پیشبینی قابلقبولی برای دادههای PM10 شهر اهواز داشته باشد.
امیر کرم، شیلا حجه فروش نیا، حمیدرضا حکیمی،
دوره 10، شماره 11 - ( 6-1389 )
چکیده
جمعیت شهری جهان بویژه در کشورهای در حال توسعه با رشد فزاینده ای روبروست و تبعات آن به صورت گسترش کالبدی شهر ها و مسایل عدیده اجتماعی – اقتصادی نمود یافته . شهرکرد مرکز استان چهار محال و بختیاری نیز یکی از شهر هایی است که در دهه های اخیر رشد جمعیتی بسیار فزاینده ای داشته و با توسعه و گسترش فیزیکی قابل توجهی روبروبوده است .در این نوشتار گسترش فضایی شهرکرد طی دوره 30 ساله 85-55 مورد بررسی و مدل سازی قرار گرفت .برای این کار از هشت متغیر مستقل شامل ارتفاع زمین ، شیب زمین ، جهت دامنه ها ، کاربری/ پوشش زمین ،، فاصله از راه های اصلی ، فاصله از مرکز شهر ، فاصله از مراکز آموزش عالی و فاصله از مناطق صنعتی و مدل رگرسیون لاجستیک در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی(نرم افزار ArcGis نسخه 2/9 ) وهمچنین نرم افزار SPSS استفاده شد.اطلاعات مورد نیاز نیز از منابع کتابخانه ای و نقشه های مختلف بدست آمد.نتایج نشان داد این روش می تواند با دقت نسبتا بالایی(دقت کلی 89 درصد) گسترش فضایی شهرکرد را مدل سازی نماید. نقشه حاصل از مدل مذکور نواحی با احتمال گسترش فضایی برمبنای روند گذشته را مشخص نمودو نواحی مناسب برای گسترش آتی را نیز ارائه کرد.بر این مبنا نواحی شمالی، شمال غربی وشمال شرقی شهرکرد مناسب ترین نواحی برای گسترش آتی شهر هستند.
امیر کرم، مریم تورانی،
دوره 13، شماره 28 - ( 3-1392 )
چکیده
یکی از انواع ناپایداریهای دامنهای که هر ساله خسارات مالی و جانی فراوانی را بر سیستمهای اقتصادی- اجتماعی و زیست محیطی وارد میکند، زمین لغزش است. شناخت نواحی مستعد وقوع لغزش و حرکات تودهای از ضروریات مدیریت منابع طبیعی و برنامه ریزی توسعهای و عمرانی است. جاده هراز یکی از محورهای اصلی و پرتردد ایران است که فرآیندهای دامنهای هر ساله خسارات فراوانی را در آن به بار میآورد، در این تحقیق سعی شده استعداد به وقوع زمین لغزش بخشی از این جاده با استفاده از روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی و رگرسیون خطی مورد مطالعه قرار گیرد. برای این منظور از لایههای شیب، جهت شیب، ارتفاع، فاصله از گسلهای اصلی، فاصله از گسلهای فرعی، فاصله از رودخانه اصلی، فاصله از آبراهه فرعی، فاصله از جاده، فاصله از راه آهن، زمین شناسی، کاربری اراضی و میانگین بارش استفاده شده و پس از تجزیه تحلیل دادهها در سیستم اطلاعات جغرافیایی و با استفاده از روشهای رگرسیون خطی و فرآیند تحلیل سلسله مراتبی نقشه نهایی خطر وقوع زمین لغزش تهیه گردید. نتایج نشان داد که روش تحلیل سلسله مراتبی روش مناسبتری برای پهنه بندی خطر زمین لغزش در این محدوده است. بر اساس این روش حدود 8/67 درصد محدوده مورد مطالعه استعداد بالایی برای وقوع زمین لغزش دارند.
پیمان محمودی، بهلول علیجانی،
دوره 13، شماره 31 - ( 12-1392 )
چکیده
برای مدل بندی رابطه بین سه عامل زمین-اقلیمِ ارتفاع، طول و عرض جغرافیایی با بارش های سالانه و فصلی استان کردستان از داده های ماهانه 83 ایستگاه سینوپتیک، اقلیم شناسی و بارانسنجی برای یک دوره 30 ساله (1387 - 1358) بهره گرفته شد. نقص آماری ایستگاه ها نسبت به 30 سال بر اساس مدل رگرسیونی با هماهنگ ترین ایستگاه ها تکمیل شد. مدل انتخابی برای ایجاد این رابطه، مدل رگرسیونی چند متغیره با استفاده از روش ورود گام به گام متغیرها به مدل بود. صحت دقت مدل ها نیز با آزمودن چهار فرضیه خطی بودن رابطه، ناهمبسته بودن خطاهای مدل، نرمال بودن باقیمانده ها و ثابت بودن واریانس باقیمانده ها سنجیده شد. نتایج حاصل از اجرای این مدل بر روی بارش های فصلی و سالانه نشان از ترکیب های متفاوت هرکدام از این سه متغیر بر روی توزیع مکانی بارش های فصلی و سالانه بود. به طوریکه ترکیب دو متغیر طول جغرافیائی و عرض جغرافیائی، به ترتیب 69، 66 و 46 درصد تغییرات مکانی بارش های فصل پاییز، بارش های سالانه و بارش های فصل بهار را توجیه می کنند. ترکیب دو متغیر عرض جغرافیایی و ارتفاع حدود 63 درصد تغییرات مکانی بارش فصل تابستان و ترکیب سه متغیر طول جغرافیایی، عرض جغرافیایی و ارتفاع 47 درصد تغییرات مکانی بارش را در فصل زمستان تبیین می کنند.
حسین عساکره، مهدی دوستکامیان،
دوره 15، شماره 36 - ( 3-1394 )
چکیده
تمام بخار آب موجود در ستونی از جو که قابلیت بارش دارد و از سطح زمین تا نقطه پایانی بخارآب در جو ادامه پیدا میکند، آب قابل بارش کلیگویند. این عنصر تحت تاثیر توپوگرافی و همچنین ارتفاع دچار تغییراتی میگردد. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر عوامل محلی و مکانی بر توزیع بیشینههای آب قابل بارش ایران میباشد. برای این منظور دادههای فشار، رطوبت ویژه ، مولفه مداری و مولفه نصفالنهاری از پایگاه داده NCEP/NCAR وابسته به سازمان اقیانوسشناسی ایالاتمتحده استخراج و مورد بررسی و تجزیه تحلیل قرار گرفت. روشهای مورد استفاده در این مطالعه، ضریب همبستگی و رگرسیون میباشد. سپس به منظور دست یابی بهتری نسبت به آب قابل بارش شیب تغییرات و روند شیب تغییرات بیشینه آب قابل بارش محاسبه گردیده است. نتایج حاصل از این مطالعه نشان میدهد که در بین عوامل مکانی، ارتفاع بیشترین تأثیر را در توزیع مکانی بیشینه آب قابل بارش داشته است. برخلاف بسیاری از دانشمندان که بر این عقیده بودند که با افزایش عرض جغرافیا، آب قابل بارش کاهش پیدا میکند، این قاعده در محدوده جو ایران کمتر به چشم میخورد. با این وجود بیشتر شیب تغییرات آب قابل بارش در بخشهای از ارتفاعات زاگرس، غرب و جنوب غرب رخ داده است. نتایج حاصل از تحلیل چرخه ها نشان داد که بیشینه های آب قابل بارش در ایران دارای چرخه های کوتاه مدت 2 تا 4 ساله میباشند.
حسین زارعان،
دوره 15، شماره 37 - ( 6-1394 )
چکیده
درختان قادرند تأثیرات طولانی مدت متغیرهای اقلیمی را در خود ثبت نمایند. به کمک دانش اقلیم شناسی درختی می توان این متغیرها را به ویژه برای مناطقی که از داده های اقلیمی کوتاه مدتی برخوردارند، بازسازی نمود. به همین منظور در این مطالعه به کمک پهنای حلقه های سالیانه گونه بلوط ایرانی و با استفاده از یک تحلیل رگرسیونی، اقدام به بازسازی درجه حرارت نیمه گرم سال(اردیبهشت-شهریور) ایستگاه های منطقه دنا شده است. با این هدف، سه ارتفاع رویشی در جنگلهای منطقه دنا انتخاب و 52 نمونه رویشی از 26 پایه درخت استخراج و پهنای حلقه های رویشی آنها، توسط دستگاه اندازه گیری LINTAB5 با دقت 01/0 میلی متر، قرائت شدند. بعد از مرحله تطابق زمانی، برای حذف اثرات غیراقلیمی، میانگین دمای اردیبهشت-شهریورِ ایستگاه های منطقه و سری زمانی دوایر رویشی، استاندارد شدند. گاه شناسی باقیمانده(RES) محاسبه شده توسط نرم افزارARSTAN، با درجه حرارت، طی دوره مشترک1390-1361 واسنجی و همبستگی معنادار مثبت دما با پهنای دوایر رویشی تأیید شد. بر اساس روابط بین گاه شناسی به دست آمده و داده های درجه حرارت دوره آماری مشترک، کار بازسازی بیش از یک قرن میانگین دمای نیمه گرم سال انجام و نتایج نشان داد، میانگین دمای اردیبهشت- شهریورِ منطقه در سه دهه اخیر، نسبت به یک قرن قبل از خود، تا حدودی افزایش یافته است.
مریم حسینی، محمد کریمی، محمد سعدی مسگری، مهدی حیدری،
دوره 16، شماره 40 - ( 1-1395 )
چکیده
در دهه های اخیر افزایش جمعیت و رشد شهر و شهرنشینی موجب افزایش اهمیت زمین و لزوم مدیریت کاربری آن شده است. نتایج رشد شهر در مسائل اجتماعی و محیطی مثل از بین رفتن زمینهای کشاورزی، رشد ناموزون شهرها و افزایش ترافیک دیده میشود. با توجه به پیچیدگی و پویایی محیط شهری و لزوم هدفمند نمودن تغییرات کاربری اراضی، تلفیق GIS و PSS در قالب سیستمهای حامی برنامهریزی مکانی (SPSS) اجتناب ناپذیر میباشد. هدف از انجام این تحقیق، توسعه یک سیستم حامی برنامه ریزی مکانی برای مدلسازی تغییر کاربری اراضی شهری (ULCMS) میباشد، به صورتی که برنامهریزان بتوانند به نحو مناسبی دانش کارشناسی را در قالب معیارها و وزنهای مورد نظر وارد کرده و تاثیر آنها را در نتایج کار ملاحظه نمایند. سیستم توسعه داده شده شامل ابزارهای ارزیابی تناسب زمین، محاسبه مساحت مورد نیاز کاربریها و تغییر کاربری اراضی میباشد. در این راستا، از مدلهای دسترسی، مدلهای همسایگی، روشهای تصمیمگیری چند معیاره، عملگرهای فازی، رگرسیون خطی، مدل ماکزیمم پتانسیل و بهینه سازی سلسله مراتبی استفاده شده است. ارزیابی عملی سیستم برای سنجش تغییر کاربریهای مسکونی، تجاری، صنعتی، زراعی و خدماتی برای سال 1395 و 1390 در شهر شیراز انجام گرفت. نتیجه این امر نشان میدهد که ULCMS به فهم بهتر کاربران، نمایش پیچیدگی سیستم کاربری اراضی و توسعه و بهبود استراتژیهای مدیریت کاربری اراضی کمک میکند تا تعادل بهتری بین گسترش شهری و حفاظت محیطی ایجاد کند.
سعید بلیانی،
دوره 16، شماره 43 - ( 10-1395 )
چکیده
بارش از جمله عناصر اقلیمی است که در برنامه ریزی محیطی دارای اهمیت بسیار می باشد. در این راستا برای مدل سازی و پیش بینی مکانی بارش سالانه در استان خوزستان و ارتباط آن با عوامل مکانی از روش رگرسیون های فضایی استفاده شده است. لذا از آمار 13 ایستگاه سینوپتیک استان خوزستان از بدو تأسیس تا سال 2010 میلای جهت پیشگویی فضایی و ارتباط با عوامل جغرافیایی توپوگرافی (ارتفاع، شیب و جهت دامنه ها) و طول- عرض جغرافیایی به روش رگرسیون های فضایی مربعات معمولی(OLS) و موزون جغرافیاییGWR)) بهره گرفته شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان دهنده یک ارتباط قوی بین بارش با عوامل جغرافیایی است. نتایج دو مدل رگرسیون عمومی و وزنی جغرافیایی برای پیش بینی بارش سالانه حاکی از برآورد مقادیر پیش بینی بهتر در مدل رگرسیون موزون جغرافیایی است. بطوری که میزان برآورد حاصل از روش رگرسیون موزونی جغرافیایی در استان خوزستان، نشان از مقادیر پایین باقیمانده ها ی خطا، مقادیر بالای ، عدم وجود خودهمبستگی فضایی و نرمال بودن مقادیر باقی مانده مدل را نمایش می دهد. میزاندر مدل رگرسیون مربعات معمولی 75% تغییرات بارش را با عوامل مکانی تببین می کند. در حالیکه در رگرسیون وزنی جغرافیایی این میزان در دامنه 82% تا 97% در روی پهنه بارش خوزستان در نوسان است و نشان دهنده برآورد بهتر این مدل می باشد. بر همین اساس مشخص شد که نقش ارتفاعات درشرق، شمالشرق و شمال استان، جهت دامنه ها در بخش های شرق ، شمالشرق و در محدوده کوه های زاگرس، و شیب نیز در همین محدوده های ذکر شده مهم ترین عوامل مکانی موثر بر مقادیر بارش به شمار می آیند.
قاسم عزیزی، محمدصالح گرامی، لیلا شریفی،
دوره 17، شماره 47 - ( 10-1396 )
چکیده
طوفانهای تندری به دلیل اثرات مهم خسارتباری که بر انسان و محیط طبیعی دارند، پدیده اقلیمی بسیار مهمی به شمار میروند. بررسیها نشان داده است که عامل ارتفاع و عرض جغرافیایی دو متغیر مهمی هستند که میتوانند بر میزان وقوع این پدیده اثرگذار باشند. بنابراین هدف اصلی از پژوهش حاضر، تحلیل فضایی رفتار پدیده رعدوبرق و میزان اثرپذیری آن از مؤلفههایی چون ارتفاع و عرض جغرافیایی در گستره ایران میباشد. بر این اساس ابتدا دادههای ماهانه وقوع طوفانهای تندری 118 ایستگاه همدید ایران، طی سالهای 1991 تا 2010 از سازمان هواشناسی کشور اخذ شد و بهوسیله سیستم اطلاعات جغرافیایی(GIS) و روش درونیابی کریجینگ (Universal)، نقشههای سالانه و فصلی کل ایران تولید گردید. در ادامه برای درک بهتر اثرپذیری طوفانهای تندری از ارتفاع و عرض جغرافیایی، بهوسیله نرمافزار CerveExpert نمودارهای فصلی و سالانه به همراه میزان همبستگی هریک تولید و مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان میدهد که بیشترین طوفانهای تندری سالانه در شمال غرب ایران رخ میدهد و کمترین میزان آن بر نواحی مرکزی و شرقی کشور منطبق است. همچنین طبق تحلیلهای فصلی، بااینکه بیشترین میزان پراکندگی ایستگاهها در ارتفاع 800 تا 1300 متری قرار دارد، اما حداکثر وقوع این پدیده در فصول مختلف ایستگاهها از ارتفاع صفر تا 2200 متری تغییر دارد. نتیجه کلی نشان میدهد که عامل ارتفاع، همبستگی کمی با وقوع پدیده طوفان تندری داشته و بیشترین همبستگی مربوط به عامل عرض جغرافیایی است.
چنور محمدی، منوچهر فرج زاده، یوسف قویدل رحیمی، عباسعلی علی اکبربیدختی،
دوره 18، شماره 48 - ( 1-1397 )
چکیده
هدف این مطالعه تخمین دمای هوای میانگین ماهانه با استفاده ازداده های دمای سطح زمین، شاخص تفاضلی نرمال شده پوشش گیاهی، عرض جغرافیایی، ارتفاع، شیب و کاربری اراضی در دوره زمانی 2015-2001 است. علیرغم برخی تشابهات فضایی بین الگوهای فضایی دمای هوا و دمای سطح زمین، این دو متغیر تغییرپذیری کاملا متفاوتی دارند بطوریکه ضریب تغییرپذیری دمای هوا چهار برابر دمای سطح زمین به دست آمد. همچنین نتایج تحلیل حاکی از این است که در زمستان ارتفاع نقش کلیدی را در توزیع پراکندگی اختلافات دمای سطح زمین ودمای هوا دارد، در حالیکه در دیگر فصول نقش شیب و پوشش گیاهی مشخص تر است. پس از مشخص کردن الگوهای فضایی دمای سطح زمین و دمای هوا، اقدام به تخمین دمای هوا از طریق مدل های رگرسیون با وضوح فضایی 0.125 درجه گردید. پایین ترین مقدار خطا در ماه های نوامبر و دسامبر با ضریب تبیین 70 درصد و خطای استاندارد 1 درجه سانتیگراد به دست آمد. همچنین حداکثر خطا در فاصله ماه های می تا آگوست با ضریب تبیین 59 تا 63 درصد و خطای استاندارد 1.6 درجه سانتیگراد محاسبه گردید که در سطوح 0.05 معنی دار هستند. به علاوه نتایج حاصل از ارزیابی هر ماه نشان داد که تخمین دمای هوا در ماه های سرد (نوامبر، دسامبر، ژانویه، و فوریه و مارس) دارای دقت بیشتری است. با در نظر گرفتن کاربری های مختلف، بالاترین ضریب تبیین به مناطق آبی و شهری با ضریب تبیین 96 تا 99 درصد در ماه های گرم و پایین ترین ضریب تبیین به جنگل مخلوط و علفزار با ضریب تبیین 15 تا 36 درصد در ماه های سرد مربوط است.
فاطمه غیاث آبادی فراهانی، فرامرز خوش اخلاق، علی اکبر شمسی پور، قاسم عزیزی، ابراهیم فتاحی،
دوره 18، شماره 48 - ( 1-1397 )
چکیده
هدف از این مطالعه تحلیل تغییرات درون دهه ای داده و الگوی فضایی بارش های سالانه و فصلی نیمه غربی ایران است. به این منظور دادههای بارش روزانه بارش از پایگاه دادهای اسفزاری استخراج شده است. این پایگاه داده ای در دو بخش تهیه شده ، پایگاه داده ای اول با استفاده از 1434 ایستگاه و پایگاه دوم به کمک 578 ایستگاه با تفکیک مکانی 15× 15 کیلومتر بوده و در قالب سیستم تصویر لامبرت مخروطی تولید شده است. داده های روزانه بارش دوره 2015-1986 (طی سه دهه) مورد بررسی قرار گرفت. برای واکاوی تغییرات درون دهه ای بارش از تحلیل الگوی خودهمبستگی فضایی آماره عمومی G* و به منظور بررسی روند تغییرات از تحلیل رگرسیون، آزمون من کندال استفاده شده است. در انجام محاسبات از امکانات برنامه نویسی Matlab و برای عملیات ترسیمی از نرم افزارهای Surfer و GIS بهره گرفته شد. نتایج حاصل از این مطالعه بیانگر این است که الگوهای خوشهای مثبت بارش در مقیاس سالانه بیشتر در امتداد کوههای زاگرس و بخشهایی از غرب منطقه مورد مطالعه می باشد. در مقیاس فصلی الگوی خودهمبستگی فضایی بارش در فصل پاییز و زمستان تقریبا از الگوی سالانه پیروی کرده، در حالیکه در فصل بهار الگوی فضایی مثبت بارش بیشتر در بخشهای شمالی منطقه مورد مطالعه مشاهده شده است. نتایج حاصل از تغییرات درون دههای الگوهای خودهمبستگی فضایی مثبت بارش نیمه غربی ایران نشان میدهد به سمت دورههای اخیر به استثنای فصل زمستان که روند افزایشی نامحسوسی تجربه کرده، در مقیاس سالانه، فصل بهار و پاییز از گستره مکانی الگوی خودهمبستگی فضایی مثبت بارش کاسته شده است. درحالیکه الگوهای خودهمبستگی فضایی منفی بارش در مقیاس سالانه و فصلی روند کاهشی را تجربه کرده است. با این وجود به جز دورهی دوم، الگوی فضایی بارش در منطقه مورد مطالعه تغییرات مکانی قابل توجهی نداشته است. نتایج حاصل از تحلیل روند بیانگر این است که در مقیاس سالانه فصل زمستان اکثر مناطق نیمه غربی کشور از روند کاهشی برخوردار بوده است. در فصل بهار و پاییز با وجود اینکه در منطقه روند افزایشی بارش مشاهده شده ، اما در سطح 95 درصد اطمینان معنی دار نبوده است.
اباذر سلگی، حیدر زارعی، مهرنوش شهنی دارابی، صابر علیدادی ده کهنه،
دوره 18، شماره 50 - ( 1-1397 )
چکیده
برآورد و پیشبینی بارش و دستیابی به مقدار رواناب ناشی از آن، نقش اساسی و مؤثری را در مدیریت و بهرهبرداری صحیح از حوضه، مدیریت سدها و مخازن، به حداقل رساندن خسارات ناشی از سیلاب، خشکسالی و مدیریت منابع آب ایفا میکند و به همین دلیل مورد توجه هیدرولوژیستها میباشد. عملکرد خوب مدلهای هوشمند باعث افزایش استفاده از آنها برای پیشبینی پدیدههای مختلف هیدرولوژیکی شده است. لذا در پژوهش حاضر، از دو مدل هوشمند به نامهای برنامهریزی بیانژن و ماشین بردار رگرسیونی برای پیشبینی بارش ماهانه شهرستان نهاوند استفاده شد. در این مطالعه از دادههای بارش، دما و رطوبتنسبی ماهانه ایستگاه وراینه در یک دوره 32 ساله (1393-1362) استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد که عملکرد هر دو مدل خوب و مشابه بوده (ضریب همبستگی حدود 92/0) ولی با توجه به بررسی معیارهای ارزیابی مختلف، مدل برنامهریزی بیانژن عملکرد کمی بهتر داشته است (جذر میانگین مربعات خطا به ترتیب 0478/0 و 0486/0). این در حالی است که مدل ماشین بردار رگرسیونی دارای مزیت سهولت در اجرای مدل میباشد. به طورکلی میتوان گفت که مدل برنامهریزی بیان ژن برای مدلسازی بارش ماهانه ایستگاه وراینه در شهرستان نهاوند مناسب بوده است. در پایان مقدار بارش ماهانه برای سال 1394 با مدل برنامهریزی بیان ژن پیشبینی شد که نشان از کاهش مقدار بارش در سال 1394 نسبت به سالهای قبل داشت.
حسین عساکره، رباب رزمی،
دوره 18، شماره 50 - ( 1-1397 )
چکیده
اقلیم به دلیل تاثیرپذیری توام از عناصر و عوامل اقلیمی، سیستمی چند بعدی است. درک رفتار اقلیم نیازمند توجه به همه ابعاد آن می باشد. یکی از راه های درک این پدیده چند بعدی، کاهش پیچیدگی های آن از طریق مدلسازی است. از این رو در تحقیق حاضر تلاش گردید با در نظر گرفتن عوامل مکانی طول و عرض جغرافیایی، ارتفاع، شیب، جهت دامنه و انحنای ناهمواریها، و بهره گیری از تکنیک های آمار فضایی، به شناخت و مدلسازی فضایی بارش پرداخته شود. در این راستا از داده های بارش ماهانه 30 ایستگاه همدید واقع در شمال غرب ایران، طی 30 سال دوره آماری (1985-2014) بهره گرفته شد. با استفاده از تکنیک میان یابی کریجینگ، شبکه ای بر منطقه برازش داده شده و تعداد 4224 یاخته بدست آمد. سپس با استفاده از مدل رگرسیون کلی و رگرسیون موزون جغرافیایی به مدلسازی بارش و شناخت عوامل مکانی موثر بر آن اقدام گردید. نتایج نشان داد که بارش تابستانه دارای رفتاری خوشه ای است و بر اساس معیارهای ارزیابی مدل، مدل قدرت برازش و برآورد بهتری نسبت به مدل دارد. بر اساس رگرسیون کلی، عوامل مکانی ارتفاع و شیب مهمترین نقش را در رفتار بارش تابستانه منطقه دارند. این در حالی است که بر اساس نتایج مدل ، عامل ارتفاع در نواحی کوهستانی و شرق دریاچه ارومیه، عرض جغرافیایی در عرض های شمالی و شیب در شرق منطقه در دامنه های شرقی ارتفاعات، بیشترین نقش را در تغییرات مکانی بارش تابستانه شمال غرب ایران دارند.
علی محمدپورزیدی، بهلول علیجانی، محمد سلیقه، محمدصالح گرامی،
دوره 19، شماره 52 - ( 1-1398 )
چکیده
هدف از این پژوهش آشکارسازی وجود و یا عدم وجود روند در بارش نسبت به ارتفاع و شناسایی رفتار محلی بارش استان مازندارن است. بدین منظور از دادههای بارش 32 ایستگاه (سازمان هواشناسی و وزارت نیرو)، طی دوره آماری 1988-2010 استفاده گردید. برای بدست آوردن روند بارش از روش تحلیل رگرسیونی استفاده شد و برای شناسایی رفتار محلی بارش، روش آمارفضایی مورد استفاده قرار گرفت.روند بارش استان براساس با 11 مدل مورد برازش قرار گرفت و دو مدل رگرسیون توان تعدیل شده و رگرسیون درجه سوم بهترین مدل شناخته شد.که به ترتیب دارای کمترین خطای استاندارد 264.23 و264.48و دارای ضریب همبستگی 0.62- 0.63می باشد.نتایج بدست آمده از رفتار بارش ، بر وجود روند در محدوده مورد مطالعه تاکید دارد.نتایج تحلیل فضایی بارش استان نشان دهنده این است که بارش در استان مازندران دارای الگوی خوشهای با ارزش بالا میباشد. براساس روش موران محلی و لکههای داغ ، سواحل غربی تا ارتفاع 700 متری دارای نمره z مثبت و خوشه های با ارزش بالا، در سطح اطمینان 99 درصد است. این محدوده 15 درصد از کل استان را شامل می شود. محدوده ارتفاعات جنوبی نیز نمره z منفی و خوشه های با ارزش پایین با سطح اطمینان 99 درصد را نشان می دهد. این محدوده نیز در حدود 20 درصد از کل استان را شامل می شود. حدود 65 درصد از مساحت استان نیز عدم وجود روند معنی داری را نشان می دهد. نتایج رگرسیون موزون جغرافیایی به خوبی نشان دهند این موضوع است که بارش استان و ارتفاع دارای رابطه معناداری می باشد.که خود این موضوع رفتار بارش استان از غرب به شرق درخصوص رفتار بارش و راتفاع را بازگو می کند.
|
|
یعقوب دین پژوه، معصومه فروغی،
دوره 20، شماره 58 - ( 7-1399 )
چکیده
تبخیر- تعرق گیاه مرجع یکی از مهمترین مولفه های هیدرولوژیکی بوده و تخمین مناسب آن در پژوهشهای بیلان آب، مدیریت منابع آب و بهبود مصرف آب در بخش کشاورزی کاربرد دارد. در این مطالعه به بررسی اثرات مستقیم و غیرمستقیم پارامترهای هواشناسی بر روی ET0 در استان آذربایجان غربی با استفاده از تجزیهی علیت پرداخته شد. بدین منظور از آمار هواشناسی ایستگاه سینوپتیک استان آذربایجان غربی با بیش از 20 سال آمار، استفاده شد. جهت برآورد ET0، از فرمول FAO-PM56 استفاده گردید. در ادامه مقدار ET0 با استفاده از مدل رگرسیون چندگانه خطی نیز تخمین زده شد. سپس به منظور ارزیابی عملکرد مدل رگرسیونی، از آمارههای جذر میانگین مربعات خطا (RMSE)، میانگین قدرمطلق خطا (MEA)، ضریب سات- ناش کلایف (NSH) و ضریب تعیین (R2) استفاده گردید. آنگاه ضریب همبستگی بین ET0 و هر یک از پارامترهای هواشناسی به دست آمد و سپس تاثیر اثرات مستقیم (P) و غیر مستقیم هر یک از پارامترهای هواشناسی بر روی ET0 با استفاده از روش تجزیه علیت محاسبه شد. جذر میانگین مربعات خطا مابین 0/05و 0/15و میانگین قدر مطلق خطا مابین 0/04و 0/12، ضریب سات- ناش کلایف مابین 0/91و 0/99و ضریب تعیین مابین 0/91و 0/99، بدست آمد. همچنین مشخص شد که سرعت باد در تمامی ایستگاه های مورد مطالعه، همبستگی معنیداری (در سطح 0/01درصد) با ET0 دارد. از نتایج تجزیه علیت مشخص شد که بیشترین مقدار P (اثر مستقیم پارامترهای هواشناسی بر ET0) در همه ایستگاه ها متعلق به سرعت باد می باشد که مقدار آن برای ایستگاههای ارومیه؛ 0/85، پیرانشهر؛ 0/99،تکاب؛ 0/97، خوی؛ 0/90، سردشت؛ 06/1؛ ماکو؛ 0/64و مهاباد؛ 0/78می باشد.
علی شماعی، مهسا دلفان نسب، محمد پوراکرمی،
دوره 20، شماره 59 - ( 10-1399 )
چکیده
طی دو دهه اخیر، اقتصاد ایران شاهد پرنوسانترین تغییرات در قیمت مسکن بوده است و رکود و رونق شدید بخش مسکن، آثار زیان باری بر این بخش و دیگر بخشهای اقتصادی بهجای گذاشته است. هدف اصلی این مطالعه بررسی عوامل مؤثر بر قیمت مسکن در محله پارک لاله تهران میباشد. در این پژوهش از اطلاعات کلیه املاک معاملهشده در شش ماه نخست سال 1395 در محدوده موردمطالعهاستفادهشده است.اطلاعات مربوط به ویژگیهای فیزیکی واحدهای مسکونی معاملهشده، از سامانه اطلاعات بازار املاک ایران گردآوریشدهو برای به دست آوردن اطلاعات مربوط به ویژگیهای دسترسی واحدهای مسکونی معاملهشده از نرمافزارARC GISاستفادهشده است.همچنین برای بررسی عوامل مؤثر بر قیمت مسکن از روش تحلیل رگرسیون چند متغیره استفادهشده است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که عوامل فیزیکی مسکن تأثیر بیشتری نسبت به عوامل دسترسی در قیمت مسکن در این محله دارند. بهطوریکه در میان ویژگیهایانتخابشده، متغیرهای مساحت واحد مسکونی، پارکینگ و نوع اسکلت بیشترین تأثیر مثبت را بر قیمت مسکن در محدوده موردمطالعه داشتند. از طرف دیگر بعضی از ویژگیها مانند فاصله واحد مسکونی تا نزدیکترین خیابان اصلی، فاصله واحد مسکونی تا نزدیکترین کاربری آموزشی، فاصله واحد مسکونی تا نزدیکترین کاربری بهداشتی درمانی و قدمت واحد مسکونی تأثیر منفی بر قیمت مسکن در محله پارک لاله داشتند.
فرحناز خادم فسقندیس، رسول درسخوان، مریم سینگری، مهسا فرامرزی اصل، صمد صباغ دهخوارقانی،
دوره 21، شماره 60 - ( 1-1400 )
چکیده
میزان موفقیت فضاهای شهری با میزان استفاده ازآن وحضورانسان وارتباطی که میتواند باآن برقرارکند متناسب است درواقع شهرسازی بایدبه افتراق وجدایی درپی افزایش اجتماعی و همبستگی انسان باشد. آنچه امروزه دراغلب فضاهای شهری باآن روبه رو هستیم کاهش روابط انسان بامحیط ونیزانسان با انسان است.در این تحقیق با توجه به نوع تعاملاتی که درفضاهای شهری حاکم است فضای پیاده راه ولیعصر و نیز پیاده راه تربیت واقع در تبریز به عنوان نمونه مورد مطالعاتی مد نظر قرار گرفته و این پژوهش به دنبال ارزیابی میزان تعاملات اجتماعی در این دو پیاده راه و تلاش بر ارائه راهکاری بهینه دراین راستااست.طبقه بندی مولفه هابه دوصورت مولفه های کالبدی موثر ومولفه های غیر کالبدی موثر صورت گرفته که درمولفه های کالبدی زیرمولفه هایی نظیر: مولفه های تاریخی، ساختارهای کالبدی مناسب و...مورد بررسی قرار گرفته و در رابطه با مولفه های کالبدی به دو دسته زیر مولفه های عینی نظیر ارزش ها و نگرش های موجود و... تقسیم بندی شده و در رابطه با زیر مولفه های ذهنی تصورات ذهنی، علایق بهره گیران و...مدنظر قرار گرفته است.در این پژوهش با کمک آزمون تی تک مولفه ها و زیر مولفه های یاد شده مورد آزمون قرار گرفت و فرضیه پژوهش یعنی تاثیر عناصر و مولفه های کالبدی و غیر کالبدی بر شکل گیری فضاهای تعاملاتی در راستای ارتباط انسان با محیط مورد تایید قرار گرفت.
علیرضا رحیمی، نادر ناظمی، جمال الدین هنرور،
دوره 21، شماره 60 - ( 1-1400 )
چکیده
انرژی نقش اساسی در تأمین رفاه خانوارهای شهری و روستایی دارد و اصلاح الگوهای مصرف انرژی علاوه بر متعادل کننده های قیمت، مستلزم شناخت و اعمال متغیرهای فرهنگی و اجتماعی موثر بر الگوی مصرف و صرفه جویی است. با توجه به اهمیت صرفه جویی در مصرف برق و ارتباط آن با رفتار مصرف کنندگان، در پژوهش حاضر به بررسی تفاوت جوامع شهری و روستایی از نظر عوامل موثر بر صرفه جویی در مصرف انرژی برق پرداخته شد. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و روش انجام آن توصیفی- تحلیلی است. ابزار گردآوری دادهها و اطلاعات پرسشنامه و مصاحبه با خانوارهای شهری و روستایی شهرستان پلدختر می باشد. جامعه آماری شامل خانوارهای شهری و روستایی در شهرستان پلدختر میباشد (30012N=). با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری تصادفی ساده، 379 خانوار (244 خانوار شهری و 135 خانوار روستایی) انتخاب گردید. در بخش تحلیل دادهها از آزمونهای تحلیل واریانس و رگرسیون لجستیک استفاده شد. نتایج نشان داد که تفاوت قابلتوجهی بین عوامل و شاخصهای موثر بر صرفه جویی در مصرف برق در مناطق روستایی و شهری وجود دارد. صرفه جویی در مصرف برق در مناطق شهری در درجه اول تحت تأثیر عامل فردی و عامل مدیریت رفتار و خرید می باشد، درحالیکه عامل موقعیتی مهمترین عامل صرفهجویی در مصرف برق خانوارهای مناطق روستایی است.
ترانه میرقیداری، بهزاد رایگانی، جواد بداق جمالی،
دوره 22، شماره 65 - ( 4-1401 )
چکیده
تحقیق حاضر، با هدف ارائه شاخص دورسنجی کیفیت آب به کمک فناوری سنجش از دور صورت گرفته است. در این پژوهش ابتدا با توجه به شرایط منطقه، مطالعه منابع علمی و دسترسی به دادههای ماهوارهای پارامترهای فلزاتسنگین، یونهای محلول، دمای آب، کلروفیلa و pH انتخاب شد. سپس توسط بررسی منابع و مقایسه بین عملکرد سنجندههای مختلف، محصول کد 02 و 09 سنجنده مودیس و تصاویر سطح دوم یککیلومتر کلروفیل aو دمای آب سنجنده مودیس تهیه و آمادهسازی شد. همچنین اطلاعات میدانی آبهای بندرعسلویه همزمان با تصویربرداری ماهواره آکوا و ترا، در ماه اوت سال 2014 تهیه گردید. سپس رابطه میان مقادیر اندازهگیری شده و مقادیر بازتابش تصاویر ماهوارهای، بهصورت مدلهای خطی بررسی شد و ضریب تعیین بین 59/0 تا 94/0 از مدلها به دست آمد. درادامه تصاویر سنجنده مودیس بین سالهای 2015 تا 2017 تهیه و مدلهای بهدست آمده بر روی آنها اعمال گردید. سپس لایه ها برای بیان میزان مطلوبیت هر ناحیه با استفاده از منطق فازی استانداردسازی شد. همچنین سریهای زمانی دادههای دمای آب از سال 2003 تا 2017 تهیه و برای هرماه مقادیر میانگین پیکسلی محاسبه شد و برهمان اساس تغییرات این پارامتر استانداردسازی شد. در نهایت شاخصی کارآمد جهت بررسی کیفیت آبهای ساحلی به کمک سریهای زمانی دادههای دورسنجی ارائه گردید و آبهای بندرعسلویه پهنهبندی شد. نتایج نشان داد کیفیت آب از سالهای 2015 تا 2017 از وضعیت ضعیف به وضعیت بسیارضعیف تغییر پیدا کرده است. براساس نتایج این پژوهش با توسعه شاخص پیشنهادی در مطالعات آتی بررسی مداوم پایش زیستمحیطی امکانپذیر خواهد بود.