چکیده
حس ذاتی تعامل با منطقه نشانه حساسیت زیستمحیطی است که در قرن بیست و یکم بسیار حیاتی است. امروزه اجتنابناپذیر است که منطقهگرایی میبایست در گفتمان بزرگتری از معماری قرار داده شود و بحث و مناظره در مورد نقش کاربست معماری سبز منطقهای به عنوان یکی از عوامل هویت فرهنگی و حس مکان مورد ترویج قرار گیرد. پژوهش حاضر استدلال میکند که معماری منطقهگرا وارد مرحله جدیدی از روند تکاملی خود شده است که همانا منطقهگرایی پایدار میباشد. در این دیدگاه، مناطق را باید از لحاظ منابع منحصر به فرد و محدودیتهای خاص خود تعریف کرد. به جای اینکه تحت تأثیر جهانیشدن باشیم، مناطق باید در یک سیستم تعاملی جهانی و منطقهای از وابستگیهای متقابل پیچیده که فیزیکی، اجتماعی، فرهنگی و مهمتر از همه اکولوژیک هستند، تبعیت کنند. لذا با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی مبتنی بر منطق استدلال استقرایی، از دادههای متنی و تجارب معماری ذکر شده در پژوهش، حرکت و با بیرون کشیدن مفاهیم مستتر در آن، به تدریج به سطوح انتزاعیتری از منطقهگرایی پایدار دست خواهیم یافت. مضاف بر آن با استفاده از جدیدترین آثار معماری منتخب توسط موسسات بینالمللی و جوایز و مسابقات، مصادیق مروری منطقهگرایی پایدار را بسط میدهیم. دستیابی به یک مدل یا چارچوب نظری که نظمهای نهفته و الگوهای تکرارشونده در معماری منطقهگرا و معماری پایدار را نشان دهد، میتواند پایانبخش تحقیق باشد.