7 نتیجه برای طبقهبندی
ماهرخ قضایی، نازفر اقازاده، احسان قلعه، الهامه عبادی،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده
کمبود منابع آب سطحی سبب برداشت بیرویه از آب زیرزمینی در بسیاری از نقاط جهان و افت شدید سطح سفرههای آب زیرزمینی شده است. با افزایش روز افزون جمعیت برداشت بیرویه از این منابع بیشتر شده و این ذخایر طبیعی با تهدید جدی مواجه شدهاند از طرفیتغییرات کاربری اراضی بر روی منابع آب زیرزمینی موثر بوده و کمیت و کیفیت آبهای زیرزمینی را تحت تاثیر قرار میدهد. پژوهش حاضر به منظور پایش سطح آبهای زیرزمینی با استفاده از تصاویر ماهوارهای و رابطهای که میتواند با کاربری اراضی داشته باشد، انجام شده است. جهت دستیابی به نتیجه موردنظر ابتدا تصاویر ماهواره¬ای مربوطه اخذ گردید ،و پیشپردازشهای لازم بر روی هر کدام اعمال شد.از جمله ابزارهای مهم , استفاده از روش شیگرا نقشه طبقهبندی کاربری اراضی برا هر دو سال استخراج شد و به منظور بررسی تغییرات کاربری اراضی نقشه تغییرات کاربری اراضی برای یک بازه زمانی 15 ساله (2000-2015) استخراج شد. در آخر به منظور پایش سطح تراز آبهای زیرزمینی نقشه سطح آبهای زیرزمینی منطقه مورد مطالعه برای هر دو سال با روش گوسی(Gaussian) که دقیقترین روش شناخته شد، استخراج گردید. نتایج بررسیها نشان داد ،که رابطه قوی و معناداری بین کاربری اراضی و سطح آبهای زیرزمینی وجود دارد. نواحی از محدوده مطالعاتی که دارای پوششگیاهی بالاتری هستند ترازآب زیرزمینی دارای افت کمتری نسبت به بقیه نواحی هست.افت سطح آب زیرزمینی مشکلاتی همچون خشک شدن چاههای آب، کاهش دبی رودخانه و آب دریاچهها، تنزیل کیفیت آب، افزایش هزینه پمپاژ و استحصال آب و نشست زمین را به دنبال دارد همچنین سبب میشود که آب از نقاط با پتانسیل بالا به سمت این نقاط سرازیر شود. همچنین کاربری کشاورزی آبی دارای بیشترین میانگین افت تراز آب نسبت به سایر کاربریها بود که نشان از استفاده بیش از حد از آبهای زیرزمینی جهت آبیاری محصولات کشاورزی آبی در سطح منطقه مورد مطالعه است.
یوسف قویدل رحیمی، منوچهر فرج زاده اصل، سلماز مطلبی زاد،
دوره 16، شماره 40 - ( 1-1395 )
چکیده
این تحقیق به شناسایی، طبقهبندی و تحلیل سینوپتیک امواج سرمایی منطقه شمال غرب ایران پرداخته است. با استفاده از شاخص نمرات استاندارد شده دمای حداقل در طی دوره آماری 2010-1951 امواج سرمایی طبقه بندی شده و بر اساس شدت وقوع طبقه بندی گردیده اند. از بین امواج سرد وقوع یافته در منطقه شمال غرب ایران، سردترین موج شناسایی شده از هر طبقه برای تحلیل سینوپتیک انتخاب گردید و نتایج تحلیل سینوپتیک امواج سرد منتخب نشان داد که الگوی فشار حاکم در طول ایام حاکمیت امواج یاد شده، وضعیت پرفشار در سطح زمین و ناوه عمیق در سطوح فوقانی میباشد. از نظر استمرار سرما نقش تغییر وضعیت باد مداری به نصفالنهاری که نشانی از بلوکینک است، بسیار مؤثر میباشد. بلوکینگ موجب کاهش سرعت حرکت توده هوای سردی که از طریق وزش سرمایی از عرضهای بالاتر به شمال غرب سرازیر شده، میشود و انواع مختلف امواج سرمایی ایجاد میشود. هر چه هوا از عرضهای بالاتری ریزش کند و سرعت جریان کندتر باشد، موج سرمایی شدیدتر و مستمرتری ایجاد میکند.
صیاد اصغری سراسکانرود، هادی امامی،
دوره 19، شماره 53 - ( 4-1398 )
چکیده
حرارت سطح زمین شاخص مهمی در مطالعه مدلهای تعادل انرژی در سطح زمین در مقیاس منطقهای و جهانی است. با توجه به محدودیت ایستگاههای هواشناسی، سنجش از دور میتواند جایگزین مناسب برای برآورد حرارت سطح زمین باشد. هدف اصلی از این تحقیق پایش دمای سطح زمین و رابطهای آن با کاربری اراضی میباشد که با استفاده از تصاویر ماهوارهای پایش شده است. به همین منظور ابتدا تصاویر مربوطه اخذ شد و پیش پردازشهای لازم بر روی هرکدام اعمال شد. سپس نسبت به مدلسازی و طبقهبندی تصاویر اقدام شد. ابتدا به منظور بررسی تغییرات کاربریاراضی، نقشه طبقهبندی شده کاربریاراضی برای هردوسال با استفاده از روش شیءگرا استخراج شد و سپس به منظور بررسی تغییرات کاربری اراضی نقشه تغییرات کاربریاراضی در یک بازه زمانی18 ساله(2000-2017) استخراج شد. درنهایت به منظور پایش دمای سطح زمین نقشه دمای سطحی شهرستان اردبیل استخراج شد. نتایج نشان داد که رابطه قوی بین کاربری اراضی و دمای سطحی وجود دارد. به این صورت که کاربری همچون کاربری شهری، دارای دمائی حدود 41 درجه سانتیگراد(2017) میباشد که به دلیل جاذب حرارت بودن عوارض شهری دارای دمای بیشتری نیز میباشد. این درحالی است که کاربری مناطق آبی به دلیل جذب کمتر حرارت دارای دمای 34 درجه سانتیگراد(2017) میباشد . این موضوع نقش کاربریهای مختلف را در تعیین دمای سطحی نشان میدهد. همچنین در این پژوهش رابطه دمای سطحی با پوشش گیاهی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که نواحی همچون خاک و شهری که دارای پوششگیاهی کمتری نسبت به نواحی همچون کشاورزی و مرتع میباشند، دارای دمای بیشتری نیز میباشند. زیرا پوششگیاهی همواره به صورت مانع برای ورود حرارت بوده است و رابطه معکوس با حرارت سطحی دارد.
خدیجه حاجی، اباذر اسمعلی عوری، رئوف مصطفی زاده، حبیب نظرنژاد،
دوره 22، شماره 66 - ( 7-1401 )
چکیده
بر اثر فعالیتهای انسانی و پدیدههای طبیعی چهره زمین همواره دستخوش تغییر میباشد. بنابراین برای مدیریت بهینه مناطق طبیعی آگاهی از نسبت تغییرات پوشش/کاربری اراضی از ضروریات محسوب میشود. از این رو استخراج نقشههای کاربری اراضی بهعنوان مهمترین هدف در مدیریت پایگاه منابع طبیعی میتوانند مورد توجه قرار گیرند. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی تغییرات پوشش/کاربری اراضی حوزه آبخیز روضهچای ارومیه در سالهای 1985 تا 2015 از تصاویر ماهوارهای لندست 5 و 7 و سنجندههای TM و ETM+ بهصورت نظارت شده به روش طبقهبندی شیءگرا برای سالهای 1985 و 2000 انجام شد. همچنین برای نقشه کاربری اراضی اخذ شده سال 2015 از سازمان جغرافیایی، استفاده شده است. لذا پس از انجام تصحیحات مورد نیاز در مرحله پیشپردازش، با طبقهبندی شیءگرا نقشه ارزیابی تغییرات تهیه شد. نتایج بهدست آمده نشان داد که سطح مراتع در بازه زمانی 30 سال بیشترین درصد کاربری را در بین تمام کاربریها بهخود اختصاص داده است، ولی در فاصله سالهای 1985 تا 2000 و 2000 تا 2015 سطح مراتع دارای روند کاهشی بود که بیانگر روند تخریب در منطقه از طریق جایگزین شدن مراتع متوسط- فقیر و مرتع خوب توسط کاربری زراعت دیم است. براساس ماتریس تغییرات میتوان گفت که بیشترین تغییرات افزایشی در سال 1985 تا 2000 مربوط به اراضی تبدیل یافته به زراعت دیم میباشد که افزایش سطح زراعت دیم احتمالاً بهدلیل شخم مراتع متوسط و فقیر بود در حالیکه در سال 2000 تا 2015 هم بیشترین تغییرات افزایشی باغ ناشی از زراعت آبی است. بنابراین صحت کل برای سالهای 1985، 2000 و 2015 بهترتیب برابر با 97، 90 و 96 ٪ و شاخص کاپا هم بهترتیب برابر با 91، 84 و 94 ٪ بود که نشاندهنده صحت بالای روش شیءگرا در طبقهبندی است.
خدیجه میکائیلی حاجی کندی، بهروز سبحانی، سعید ورامش،
دوره 23، شماره 68 - ( 1-1402 )
چکیده
مطالعه تغییرات پوشش و کاربری اراضی کاربرد گستردهای در برنامهریزیهای محیطی دارد. در طول یک دهه اخیر رشد روز افزون خشکی در حوضه دریاچه ارومیه به یک معضل مهم منطقهای و حتی ملی تبدیل شده است. هدف پژوهش حاضر آشکارسازی تغییرات پوشش/کاربری اراضی در بخش جنوبی و جنوبشرقی این حوضه با استفاده از دو تصویر تیر ماه در سالهای 2000 و 2017 است. برای انجام پژوهش از تصاویر سنجندههای TM و OLI ماهواره لندست و شاخص NDVIاستفاده شد. نقشه های کاربری منطقه در دو سال مورد بررسی، با استفاده از دو سری داده شامل باندهای طیفی (سری داده اول) و همچنین باندهای طیفی و لایه فیلتر بافت (سری داده دوم) به روش الگوریتم حداکثر احتمال تهیه. و شش طبقه کاربری شامل اراضی کشاورزی آبی، دیم، باغ، مراتع، بایر و آب تفکیک گردید. ارزیابی و مقایسه صحت نقشه های کاربری بدست آمده از هر سری داده، با استفاده از نمونههای تعلیمی برداشت شده از تصاویر گوگل ارث انجام شد و شاخصهای ضریب کاپا، دقت کلی، دقت تولید کننده و دقت کاربر محاسبه گردید. طبق نتایج، سری داده های دوم از صحت طبقه بندی بالاتری برخوردار بوده و دقت کلی نقشه های سال 2000 و 2017 حاصل از سری داده های دوم به ترتیب 93/98 و 29/98 و سری داده های اول 28/99 و 45/91 بدست آمد. همچنین فیلتر بافت باعث کاهش اختلاط بین کلاسههای مرتع، اراضی کشاورزی آبی و باغ شد. نتایج ارزیابی تغییرات، گویای افزایش قابل توجه در مساحت اراضی کشاورزی آبی (44/13 درصد) و باغ (58/1) بوده، همچنین در بازه زمانی مورد مطالعه از مساحت پهنه های آبی و مرتع به میزان 58/1 و 94/22 درصد کاسته شده است.
دکتر شهریور روستایی، دکتر رحیم حیدری چیانه، آقای ایوب ذوقی،
دوره 24، شماره 73 - ( 4-1403 )
چکیده
هر اندازه شهرها از لحاظ کالبدی و جمعیتی گسترده تر شوند، به تبع آن بر میزان بحران ها نیز افزوده می شود و آسیب پذیری شهرها در برابر بلایای طبیعی بنا به دلایل مختلفی از جمله فقر اقتصادی و فرهنگی، عدم رعایت حریم گسل ها و آیین نامه های مربوط به زلزله افزایش یافته است. آنچه اهمیت دارد، سطح آمادگی جامعه و درجه آسیب پذیری شهر و ساکنان در معرض خطر است، که در صورت برنامه ریزی مناسب و اتخاذ سیاست های اصولی می توان آسیب ها را به پایین ترین سطح کاهش داد. در این پژوهش با توجه به پتانسیل بالای سنندج از لحاظ لرزه خیزی و وجود گسل های فراوان در مجاورت و اطراف شهر، سعی بر آن بر آن است تا با شناخت عوامل موثر بر زلزله و ترکیب شاخص ها با استفاده از مدل تحلیل طبقه بندی درختی به درک درستی از موضوع برسیم. نتایج به دست آمده حاکی از این است که سطح وسیعی از شهر در طبقه بندی آیب پذیری متوسط به بالا قرار دارد. 52 درصد در طبقه آسیب پذیری متوسط، 16.5 درصد آسیب پذیری بالا و 1 درصد از سطح شهر در طبقه با آسیب پذیری بسیار بالا قرار دارد، که دقیقاً منطبق بر محلات حاشیه ای، قدیمی و پر تراکم است. این وضعیت ساختار مناسبی را ارائه نداده و نیازمند توجه بیشتر در طرح های توسعه آتی می باشد.
حمید باقری، رحیمه رستمی،
دوره 24، شماره 74 - ( 7-1403 )
چکیده
طبقهبندی پوششی تالابها به منظور شناسایی نوع گونههای گیاهی داخل تالاب و تمایز آن با پوشش گیاهی حاشیهی تالاب و بررسی تغییرات اکوسیستم آنها از اهمیت ویژهای برخوردار است. با توجه به مشابهت طیفی بین گونههای مختلف گیاهی تالاب و گیاهان حاشیهی تالاب و زمینهای کشاورزی این امر با استفاده از دادههای چندطیفی با مشکلاتی مواجه است و دادههای ابرطیفی میتواند در این زمینه بسیار سودمند باشد. در این مطالعه توان سنجندههای ابرطیفی و چندطیفی در شناسایی ویژگیهای تالاب و توانایی سنجندههای ETM+(۲۰۱۱)، Hyperion(۲۰۱۱) و ALI(۲۰۱۱) به منظور مطالعهی ویژگیهای تالاب شادگان طی سال ۱۳۹۰ بررسی شد و شاخصهای مختلف طیفی به همراه ترکیب مناسبی از باندهای تصاویر ماهوارهای سنجندههای مذکور به عنوان ورودی انواع روشهای طبقهبندی شامل روشهای حداکثر احتمال، حداقل فاصله، شبکه عصبی و ماشین بردار پشتیبان مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان داد که روشهای ماشین بردار پشتیبان و شبکه عصبی با دارا بودن دقت طبقهبندی بالای ۸۵ درصد در هر سه تصویر, نتایج نزدیکتری به واقعیت نشان میدهند. دقت طبقهبندی برای هر سه تصویر برای روش ماشین بردار پشتیبان در بالاترین حد خود بود به طوریکه برای تصویر Hyperion صحت کلی برابر ۹۵.۷۳، برای ALI برابر ۸۸.۰۳ و برای ETM+ برابر با ۸۹.۳۴ است. بنابراین ویژگیهای در نظر گرفته شده برای تالاب، در سه تصویر حاصل از الگوریتم SVM نشان داد که نمایش تمایز کاربری پوشش گیاهی حاشیه تالاب از کاربری زمینهای کشاورزی آبی دارای ابهام بیشتری نسبت به سایر ویژگیهای تالاب است. بررسیها نشان داد که این بخش در تصاویر ALI و ETM+ نسبت به تصاویر Hyperion کمتر قابل شناسایی هستند و یا در برخی مناطق این قسمتها اصلا قابل تفکیک از ارضی کشاورزی آبی نیستند، در حالیکه Hyperion به دلیل دارای بودن تعداد ۲۲۰ باند و داشتن سطح بالاتری از جزئیات طیفی, توانایی تفکیک این دو کلاس را از هم دارد.