جستجو در مقالات منتشر شده


112 نتیجه برای فضا

دکتر افشین متقی، اقا آرش قربانی سپهر، خانم پریسا قربانی سپهر،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده

در امر برنامه­ریزی فضایی نواحی مرزی باید دیدگاه کلان­­نگرانه جغرافیا را بکار بست تا با شناسایی امکانات، توانمندی­ها و محدودیت­های نواحی مرزی، دست کم بتوان از تنش­ها و چالش­هایی که به سبب وجود توسعه نامتوازن، محرومیت و ناهمگنی فضایی پدید می­آید، پیشگیری کرد. روش تحقیق در این مطالعه، از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی- تحلیلی است. در این راستا، با بهره­گیری ترکیبی از تکنیک­های تصمیم­گیری چندشاخصه شباهت به گزینه ایده­آل (تاپسیس) و ضریب آنتروپی شانون، پراکنش و توسعه شاخص­های توسعه فضایی در بخش­های بهداشتی- خدماتی در استان کردستان ارزیابی شده است و شهرستان­های مرزی این استان با توجه به سطح برخورداری از این شاخص­ها سطح­بندی شده است. پرسش پژوهش حاضر این است که شهرستان­های استان کردستان از نظر توزیع فضایی شاخص­های بهداشتی و خدماتی در چه وضعیتی قرار دارند؟ به نظر می­رسد سطح برخورداری هیچ یک از شهرستان­های مرزی استان کردستان در حد مطلوب نسیت. یافته­های بدست از آمده از این پژوهش، نشانگر آن است که استان کردستان با وجود اینکه از موقعیت خاص و توانش بالای ژئوپلیتیکی برخورداراست، باز هم از استان­های محروم کشور به­شمار می­آید. افزون بر آن، نوعی عدم تعادل و ناهمگنی در توزیع و توسعه امکانات و شاخص­های توسعه­ای در سطح شهرهای مرزی استان به چشم می­خورد. بر پایه واکاوی­های انجام پذیرفته از 13 شاخص سازمان فضایی از مجموع 4 شهرستان مرزی این استان، شهرستان­های سقز و بانه در گروه نیمه­برخوردار (نیمه محروم) و دو شهرستان­ مریوان و سروآباد در طبقه بدون برخودار (محروم) جای گرفته­اند. بر پایه نتایج برآمده از این پژوهش، سازمان فضایی در شهرستان­های مرزی استان کردستان به­شدت ناهمگن و این شهرستان­ها از نظر توسعه بهداشتی - خدماتی نیز در حد متوسط رو به پایین قرار دارند که لازم است از لحاظ بهداشتی و خدماتی به این استان مرزی توجه ویژه­ای شود تا امنیت پایدار شهروندان مرزی کردستان تأمین گردد.
پری شکری فیروزجاه، امیر بخشی، جواد پوریانی، فاطمه علیپور،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده

در فضاهای شهری عناصر ناهمگون و ناهنجار گونـاگونی در کنار هم به اغتشاشات محیط دامن می‌زنند. یکی از مهمترین این عناصر که به‌ندرت به‌صورتی آشکار بدان توجه می‌شود، رنگ است. به‌همین دلیل، این پژوهش با هدف بررسی و سنجش نقش رنگ در ارتقاء کیفیت فضای شهرک چهارصد دستگاه رامسر انجام شده است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی مـی‌باشد و داده‌های آن از طریق پرسشنامه و عکس‌برداری جمع‌آوری شده است. جامعـه آمـاری تحقیـق، بر اساس فرمول کوکران، 300 نفر برآورد گردید. به‌منظور سنجش شـاخص‌هـای کیفیت فضایی با توجه به نقش رنگ، 3 شاخص اصلی ( ادراک فضایی، خوانایی و هویت و تنوع و سرزندگی) و 20 متغیر بررسی شدند. برای تجزیه و تحلیل شاخص‌ها از آزمون T تک نمونه‌ای و تکنیک RGB بهره گرفته شده است. نتایج آزمون T تک نمونه‌ای نشان داد که شاخص خوانایی و هویت با میانگین 31/2، تنوع و سرزندگی با میانگین 69/2 و ادراک فضایی با میانگین 78/2 از کمترین تا بیشترین اثربخشی را بر کیفیت فضای محدوده مورد مطالعه داشته‌اند. همچنین با توجه به پالت رنگی استخراج شده از لایه‌های آسمان، کالبد مصنوع و پوشش گیاهی، شهرک چهارصد دستگاه ازلحاظ رنگی غنی نبوده و در راستای ارتقا کیفیت فضای شهری نیست. به‌‌طور کلی در شهرک چهارصد دستگاه کمتر از عامل رنگ جهت افزایش ادراک فضایی، ایجاد حس زندگی و هویت استفاده شده است.
المیرا عظیمی مهرورز، داریوش ستارزاده، لیدا بلیلان، اکبر عبدالله زاده طرف، مهسا فرامرزی اصل،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده

چکیده
تأمین فضاهای شهری مناسب، به خصوص فضاهای باز و طبیعی، تأثیر غیرقابل انکاری بر دستیابی به شهرهای سلامت محور و به خصوص تأمین سلامت روان شهروندان دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی و تبیین تاثیر شاخص­های اجتماعی فضاهای عمومی بر سلامت روان شهروندان پذیرفت. این پژوهش ازنظر نوع هدف، کاربردی و از نظر روش توصیفی تحلیلی است. برای جمع آوری داده­های تحقیق از روش پیمایش (پرسشنامه) استفاده شد. جامعه آماری پژوهش ساکنان شهر اردبیل بود. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر برآورد گردید. آزمون فرضیه های پژوهش از طریق معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار آموس صورت پذیرفت. به منظور جمع آوری داده­های میدانی از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد که پایایی و روایی آن از طریق آزمون­های آلفای کرونباخ، پایایی ترکیبی و روایی واگرا مورد تایید قرار گرفت. نتایج نشان داد عوامل اجتماعی بر سلامت روان شهروندان در فضاهای عمومی شهر تاثیر مثبت و معناداری دارد. مقدار ضریب مسیر بدست آمده برای تاثیر عامل اجتماعی بر سلامت روان شهروندان برابر با 0/52است به گونه­ای که این عامل قادر است که 0/27 از واریانس متغیر وابسته یعنی سلامت روان شهروندان را پیش بینی نماید. همچنین نتایج پژوهش نشان داد که شاخص­های اجتماعی یعنی امنیت، روابط اجتماعی و اجتماع پذیری فضاهای عمومی شهری بر سلامت روان شهروندان تاثیر مثبت و معناداری دارد. از بین شاخص­های اجتماعی، شاخص امنیت دارای بیشترین ضریب مسیر است.
 
آقای ابراهیم بیرانوند، دکتر امیر گندمکار، دکتر علیرضا عباسی، دکتر مرتضی خداقلی،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده

رخداد بارش سیل‌آسای فروردین 1398 در استان لرستان نمونه‌ای بارز از بارش‌های حدی بود که خسارات بسیار سنگینی به زیرساخت‌های کشاورزی، شهری، حمل‌ونقل و ارتباطات برجای گذاشت. هدف این پژوهش بررسی و آشکارسازی ارتباط بین ساختار فیزیکی ابرهای مولد دو موج بارش سنگین فروردین 1398 در حوضه آبریز دورود بروجرد است. در این راستا ویژگی های آماری دو موج بارشی 25 مارس و 1 آوریل  2019 مورد تحلیل قرار گرفت. ویژگی های ابرناکی ابرهای مولد این دو موج بارش سنگین، با استفاده از محصول ابرسنجنده مادیس یعنی محصول MOD06، بررسی شد. 4 فاکتور میکروفیزیکی ابرهای مولد این دو موج بارش سنگین در سطح حوضه دورود-بروجرد، شامل دمای قله ابر(CTT)، فشار قله ابر(CTO) ضخامت اپتیکال ابر (COT)  و نسبت ابرناکی(CF)، مورد بررسی قرار گرفت، تحلیل آماری این دو موج بارش سنگین نشان داد که در موج اول بارش سنگین یعنی موج 25 مارس 2019، (5 فروردین 1398) 15 درصد از کل بارش سالانه منطقه و در موج دوم  یعنی موج 1 آوریل 2019 (12 فروردین 1398) 20 درصد از کل مجموع بارش متوسط سالانه منطقه، در این دو روز ثبت شد. نتایج حاصل از تحلیل ساختار میکروفیزیکی ابرهای مولد این دو موج بارش با استفاده از داده های محصول ابر سنجنده MODSI، بیانگر آن بود که 4 فاکتور میکروفیزیکی ابر مذکور همبستگی فضایی معنی داری با مقادیر بارش ثبت شده این دو موج بارش سنگین نشان دادند. دو فاکتور دما و فشار قله ابر که به نوعی گسترش عمودی ابرهای سطح محدوده را نشان میدهد، ارتباط معکوس معنی داری با مقادیر بارش سطح حوضه نشان دادند، در حالی که دو فاکتور نسبت ابرناکی و ضخامت اپتیکال ابرناکی همبستگی فضایی مستقیم و معنی داری با مقادیر بارش ثبت شده نشان دادند
اقا علی شماعی، خانم مینا حیدری تمرآبادی، خانم مرجان حیدری تمرآبادی،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده

امروزه یکی از مشکلات اساسی در کارایی فضاهای شهری، نامناسب بودن این فضاها برای حضور و فعالیت افراد معلول است. رویکرد بازآفرینی فضاهای شهری به عنوان یک اصل در بهینه­سازی و ارتقاء کیفیت فضاهای شهری مطرح گردیده می­شود. بنیان و اساس بازآفرینی فضاهای شهری نگاه جامع به اثرات بهینه­سازی این عرصه­ها بر کیفیت زندگی شهروندان به ویژه افراد معلول در اماکن عمومی است. از این رو در این پژوهش کیفیت فضایی منطقۀ 6 کرج با توجه به محدودیت­های حرکتی افراد معلول تحلیل گردیده است. به منظور گـردآوری داده­ها از روش کتابخانه­ای و پیمایشی بهره گرفته شده است. جامعه آماری این تحقیق افراد کم­توان حرکتی و مبتلایان به کوتولگی است. بدین منظور برای بررسی وضع موجود پرسشنامه­ای توسط مبتلایان به آکوندروپلازی و معلولین حرکتی تکمیل شده است. با استفاده از آزمون T تک­نمونه­ای کیفیت محیط شهری منطقه مورد سنجش قرار گرفت و در مرحله بعد با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی رگرسیون چندگانه، شاخص­های تاثیرگذار بر کیفیت محـیط شـهری منطقـه مـو رد شناسـایی قرارگرفت. نتایج آزمون T تک­نمونه­ای نشان داد که از نظر ساکنان کم­توان و ناتوان حرکتی کیفیـت و رضـایت از محـیط شـهری منطقه 6 در سطح بالایی قرار ندارد. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که در سطح ویژگی­های کالبـدی در منطقه، زیرشاخص «کیفیت فضاهای عمومی و سبز» بیشترین تاثیر بر میزان رضایت شهروندان را دارا می­باشد. در سطح ویژگی­های اجتماعی اقتصادی، زیرشاخص «هزینه­های حمل­ونقل» دارای بیشترین تاثیر می­باشند. در سطح ویژگی­هـای مدیریتی، زیرشاخص «صدور مجوز برای کارآمدسازی فضا» بیشترین تاثیر را دارند. میزان اهمیت شاخص­ها از فردی به فرد دیگر و از محله­ای به محله دیگر متناسب با توانایی­های فردی و نیازها این افراد متفاوت است، اما همان­طور که یافته­ها گویا هستد برای نیاز افراد کم­توان حرکتی در منطقه 6 اقداماتی برای بهینه­سازی محیط شهری این منطقه در جهت آسایش اجتماعی، محیطی صورت نگرفته است.
 
حسین شمسی دارغلو، رحمت محمدزاده،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده

نظریه‌ی لفور درزمینه‌ی تولید فضا بسیار موردتوجه قرارگرفته است و اهمیت آن به‌ویژه در این است که آن را به‌طور سیستماتیک در مورد مقوله‌های شهر و فضا به‌صورت یک تئوری اجتماعی جامع و قابل‌فهم ادغام می‌کنند. برنامه‌ریزی سنتی کاربری زمین به‌صورت کاملاً انتزاعی و صوری بوده و از مؤلفه‌های ادراکی و معنایی تهی می‌باشند ولی رهیافت تریالکتیک لفوری این‌گونه نبوده و از سه شأن (پرکتیس فضایی-بازنمایی فضایی و فضای بازنمایی) که در ارتباط با یکدیگر و به‌صورت مشارکتی و هم‌زمان در لحظه شکل می‌گیرند، یک کل را تولید می‌کنند. این پژوهش دارای روش توصیفی و تحلیلی و ازلحاظ هدف، بنیادی است. تحولات ناشی از ورود پارادایم‌های نوین در رویکردهای برنامه‌ریزی شهری و طراحی شهری که ماهیت متفاوتی را برای نظام راهبردی تغییرات توسعه‌ی شهری قائل است و از سوی دیگر توجهات جدید به فضا و بااهمیت یافتن مفهوم فضای زیسته، به نظر می‌رسد رویکرد تریالکتیکی لفور برخلاف برنامه‌ریزی سنتی کاربری زمین به فضای روزمره و تجربه‌ی زیسته‌ی ساکنان ارج بیشتری قائل است و می‌تواند فضاهایی را ایجاد کند که حس مکان و احساس تعلق ساکنان را به فضای زندگی‌شان را بیشتر نماید. مرور مفاهیم نشان می‌دهد مفهوم فضای زیسته (فضای انتزاعی - انضمامی) متأثر از رهیافت‌های مختلف فلسفه‌ی علم (تفسیرگرایی و انتقادی) بوده و اکنون نیز شاهد یک تغییر رهیافتی (پارادایمی) است، که می‌تواند دگرگونی‌های اجتماعی را نشان دهد. این مطالعه نشان می‌دهد فضا مکان (فضای زیسته یا مکان- عشق) برخلاف تعریف پیشین فضا که مبتنی بر رهیافت‌های پوزیتویستی (فضاهای ذهنی و ادراکی)، انتزاعی و عام‌گرا، عمدتاً یک محدوده‌ی مرزبندی شده از فضاست که واجد ویژگی‌های کالبدی - انضمامی است و به‌واسطه‌ی تجربه‌ی انسانی شکل می‌گیرد و سرشار از معنا می‌شود.

مهدی یراقی فرد، سمانه جلیلی صدر اباد،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده

شهرسالم ایده ای برای پیشگیری از ایجاد انواع بیماری ها به واسطه موضوعات طراحی شهری و کاربری اراضی است. شهر شیراز و استان فارس بیشترین آمار تصادفات جاده ای و پیاده را دارند. همچنین افسردگی سالمندان زمینه ساز سایر بیماری ها و نیازمند مراقبت های اجتماعی و بهداشتی و افزایش آگاهی در این زمینه است تا موجب افزایش امید به زندگی شده و حس تعلق در جامعه تقویت گردد. پژوهش حاضر با هدف سنجش شاخص ها و تبیین فضاهای شهری سالم با رویکرد شهر هوشمند در شهر شیراز مورد بررسی قرار گرفت. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش توصیفی-تحلیلی و از نوع کاربردی است. جامعه آماری پژوهش به منظور شناسایی ایده های شهر سلامت­محور با رویکرد شهر هوشمند گروهی از خبرگان دانشگاهی و کارکنان شهرداری انتخاب شده است. گردآوری اطلاعات مورد نیاز پژوهش از طریق مطالعات دقیق کتابخانه ای استوار است. در این بررسی برای تحلیل داده ها از روش­ای استنباطی، آزمون t تک نمونه­ای؛ آزمون تحلیل واریانس (ANOVA)؛ آزمون تعقیبی شفه و آزمون تحلیل عاملی استفاده شده است. به منظور تحلیل اطلاعات از نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج نشان داد که شاخص های این پژوهش در تضاد با یکدیگر قرار ندارند و در جهت سلامت شهروندان نقش ایفا می کنند. همچنین 11 عامل به عنوان ابعاد موثر بر شهر سالم با رویکرد شهر هوشمند شناسایی شده اند که عبارتند از: کیفیت هوا، تعامل اجتماعی، سطح ایمنی، مشارکت اجتماعی، آسایش اقلیمی، امنیت اجتماعی ، دسترسی به آب، فاضلاب و نگهداری زباله ، عدالت اجتماعی، فضای سبز شهری ، آموزش و فقر و اشتغال می­باشد. در نهایت فرضیه های پژوهش تایید شده است.

 
آقای فرامرز نیک، دکتر عطااله عبدی، دکتر حسین ربیعی، دکتر حسن صدرانیا،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده

هدف از انجام این پژوهش شناسایی عوامل تاثیرگذار بر سازماندهی سیاسی فضا در استان البرز است. روش حاکم بر پژوهش توصیفی- تحلیلی است. ماهیت داده‌ها کیفی و روش گردآوری داده‌ها کتابخانه‌ای و میدانی است. در این پژوهش بعد از بررسی اسناد و متون معتبر و مصاحبه با خبرگان پژوهش عوامل موثر بر سازماندهی سیاسی فضا در استان البرز شناسایی و با بهره‌گیری از روش گرند تئوری تحلیل و بررسی شدند.  یافته‌های پژوهش نشان داد عوامل تاثیرگذار بر سازماندهی سیاسی فضا در استان البرز در قالب50 عامل زمینه‌ای، 22 عامل علی، 55 عامل راهبردی و  56 پیامد قابل تفکیک است. مهمترین عوامل  زمینه‌ای تاثیر گذار بر سازماندهی سیاسی فضا در استان البرز شامل داوری عدالت گستر، تضمین عدالت اجتماعی، حقوق شهروندی، مدیریت سیاسی فضای ملی، تعیین مدیران سیاسی واحدهای تقسیماتی، ارتباط میان دولت و مردم، تاکید بر مسئولیت و شناخت دقیق آن است.  فرهنگ جامعه، موقعیت جغرافیایی از مهمترین عوامل علی و بینش استراتژیک، تدوین راهبردهای آموزشی و پژوهشی از مهمترین راهبردها؛ عوامل مدیریتی، نظامی- امنیتی و اقتصادی از پیامدهای تاثیرگذار بر سازماندهی سیاسی فضا در استان البرز است. سیستم کشورداری در استان البرز یک سیستم باز است. به عبارتی عوامل تشکیل دهنده این سیستم خاصیت هم‌افزایی دارند و می توانند در طی زمان تکمیل شوند و افزایش یابند. محققان نتایج پژوهش خود را در قالب مدل ارائه دادند و نام مدل خود را شکست در موفقیت نامیدند. زیرا که استفاده مناسب و همه جانبه از عوامل تشکیل دهنده سیستم باعث موفقیت و استفاده نادرست باعث شکست در سیستم کشورداری در استان البرز می‌شود.

سید محمد حسینی،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده

در پژوهش حاضر جهت واکاوی فضایی بارش خاورمیانه از داده­های شبکه­ای بارش از مرکز اقلیم­شناسی بارش جهان (GPCC) با تفکِیک زمانی ماهانه و تفکیک مکانی 5/0×5/0 درجه قوسِی استفاده شده است. لذا برای منطقه خاورمیانه آرایه­ای به ابعاد 80 × 160 بدست آمد(160 یاخته طولی و 80 یاخته عرضی). علت انتخاب داده­های شبکه­ای، تفکیک مکانی و زمانی مناسب و به­روز بودن آن­ها نسبت به داده­های ایستگاهی است. بازه زمانی مورد بررسی از سال 1970 تا سال 2020 میلادی می­باشد. در نهایت نقشه­های بلندمدت بارش خاورمیانه به صورت سالانه و ماهانه ترسیم شد. نتایج حاکی از این است که بارش در منطقه خاورمیانه میل به تمرکز و خوشه­گزینی در بعد مکانی و زمانی دارد. به دیگر سخن، به سبب موقعیت جغرافیایی خاص منطقه خاورمیانه مانند توپوگرافی ناهمسان، دوری و نزدیکی به منابع تغذیه­کننده رطوبت(دریای خزر، سیاه، مدیترانه، اقیانوس اطلس و هند) و جهت قرارگیری ناهمواری­ها، بارش نیز در مناطق پرارتفاع، در همسایگی دریاها و اقیانوس­ها و همچنین در دامنه بادگیر سلسله جبال منطقه متمرکز شده است. پراکنش نایکسان شرایط جغرافیایی، مسبب پراکنش ناهمنسان و نایکنواخت بارش در خاورمیانه شده است. به طوری که؛ گرانیگاه و ثقل بارش خاورمیانه بیشتر در منتهی­الیه شرق دریای سیاه، جنوب ترکیه در همسایگی کشور سوریه و عراق، کمربند آرارات –زاگرس در غرب ایران، کرانه جنوبی دریای خزر، ارتفاعات پامیر و خلیج بنگال در هند و ارتفاعات هندوکش در پاکستان متمرکز شده است. این در حالی است که بخش­های زیادی از خاورمیانه به سبب همجواری با کویرها و بیابان­های بزرگ(صحرای آفریقا، کویرلوت، دشت کویر، ربع­الخالی عربستان و بیابان­های افغانستان) میزان بارشی کمتر از 100 میلی­متر را به خود اختصاص داده­اند. همچنین نتایج نشان داد که بیشینه بارش این منطقه به فصل زمستان منتقل شده است و همچنان فصل تابستان، خشک­ترین دوره خاورمیانه است و فقط کرانه­های اقیانوس هند و خلیج بنگال بارش موسمی دارند.

زیبا کدخدایی، حمیدرضا رخشانی نسب، مجتبی رخشانی نسب،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده

یکی از رویکردهای معاصر گردشگری، استفاده از فضای مجازی و فناوری اطلاعات در گردشگری است که نگرش جدیدی به گردشگری ایجاد کرده و مرزهای بین دنیای واقعی و فضای مجازی از میان برداشته است. در این راستا هدف پژوهش حاضر، بررسی قابلیت­های فضای مجازی در توسعه گردشگری شهرستان کنارک می­باشد. این پژوهش از نظر هدف، «کاربردی» و از نظر ماهیت و روش، «توصیفی- تحلیلی» می­باشد همچنین شیوه گردآوری اطلاعات «اسنادی و پیمایشی (پرسشنامه)» است. جامعه آماری مورد مطالعه در حوزه متخصصان می­باشد که با استفاده از روش دلفی دو مرحله­ای، 35 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردید. روایی محتوایی پرسشنامه توسط اساتید و پایایی آن با آزمون آلفای کرونباخ در سطح 0.852 محاسبه و تأیید شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمون  تی­ تک­نمونه­ای، تحلیل مسیر و تکنیک دیمتل (DEMATEL) استفاده شده است. نتایج آزمون تی تک­نمونه­ای نشان داد که فضای مجازی با میانگین 22/4 از حد مبنای (3) بیشتر می­باشد بنابراین فضای مجازی بر توسعه گردشگری شهرستان کنارک تأثیر گذاشته است. نتایج حاصل از تحلیل مسیر حاکی از آن می­باشد که زیرساخت فناوری اطلاعات با ضریب 608/ دارای بیشترین تأثیر و تجارت الکترونیکی با ضریب 250/ دارای کمترین تأثیر بر توسعه گردشگری شهرستان کنارک می­باشد. نتایج حاصل از تکنیک DEMATEL نشان داد از بین شاخص­های مؤثر بر گردشگری شهرستان کنارک، شاخص بستر مخابراتی با مقدار 971/5 بیشترین تعامل و شاخص اطلاع­رسانی با مقدار 671/5 کمترین تعامل، شاخص شبکه اجتماعی با مقدار 402/1 مؤثرترین عامل و شاخص بستر مخابراتی با مقدار 088/2-تأثیر پذیرترین عامل هستند. با توجه به نتایج حاصله می­توان نتیجه گرفت که با ایجاد زیرساخت­های فناوری و معرفی جاذبه­های شهرستان کنارک از طریق برنامه­هایی مانند (تلویزیون، سایت­های خبری و ...) توسعه این شهرستان محقق می­شود.
 
علیرضا قربانی، علی شماعی، موسی کمانرودی،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده

یکی از مسائل شهرهای پیرامون پایتخت ها در کشورهای جهان سوم، پیشی گرفتن شهرنشینی بر شهرسازی است و این موضوع ،مسائل زیادی را در این شهرها ایجاد کرده است. فقدان مشخصه هایی همچون شفافیت، پاسخگویی، قانونمداری، مشارکت، کارایی و نظیر اینها در نظام مدیریت شهری نیز بر شدت مسائل می افزاید. هدف پژوهش حاضر، بررسی کیفیت مدیریت توسعه کالبدی- فضایی شهری با رویکرد حکمروایی خوب و ارائه راهبردهای بهینه برای شهر شهریار است. روش پژوهش ازنظرهدف توسعه ای و کاربردی، وازنظرماهیت،توصیفی-تحلیلی میباشد .گردآوری دادهها بر اساس روشهای اسنادی و پیمایشی انجام شده و از ابزارهای مصاحبه نامه و پرسشنامه استفاده به عمل آمده است. در تحلیل اطلاعات از آزمونهای آماری توصیفی و استنباطی، نرم افزار MICMAC و مدل SWOT استفاده شده است. جامعه آماری شامل شهروندان شهر، و گروه متخصصان است. سنجش روایی با استفاده از روایی سازه و سنجش پایایی به کمک روش آلفای کرونباخ، انجام شده است. نتایج نشان می دهد که میانگین کلی وضعیت مدیریت توسعه کالبدی- فضایی شهر شهریار از منظر شاخصهای حکمروایی خوب برابر با2.006 است که براساس طیف لیکرت، در وضعیت متوسط قرار دارد. یافته های حاصل از بررسی عوامل تاثیرگذار و تاثیرپذیر بر کیفیت حکمروایی این شهر به کمک نرم افزار MICMAC، نشان دهنده پایداری سیستم است. در نهایت، بررسی راهبردهای تحقق الگوی حکمروایی خوب در نظام مدیریت شهری، نشان دهنده غلبه راهبرد(ST) نقاط قوت و تهدیدها( در نظام مدیریت شهری شهریار است که بر افزایش سطح نظارت ها، توسعه ظرفیت نظام حسابرسی و ستاد مبارزه با فساد و تخلفات اداری جهت مبارزه با مافیابازی و لابیگری در مدیریت شهری، توسعه طرح ها و برنامه های نوسازی بافت های فرسوده شهر، توسعه فناوریها و ابزارهای الکترونیک، و بهبود شاخص های اقتصادی و انسانی مدیریت شهری تاکید دارد.

جعفر جوان، مهدی سقایی،
دوره 3، شماره 3 - ( 1-1383 )
چکیده

در جهان معاصر رویکرد به گذارهای اقتصادی پیرامون قانون کالایی ارزش به قانون ساختاری ارزش، برای گردش‌گری در روندی از سرمایه‌داری سازمان‌نایافته این فرصت را مهیا نموده که در دستیابی به فضاهای درون متنی در شناسایی پتانسیل‌های بهره‌برداری گردش‌گری و با تجدید ساختاری در روند گردش‌گرپذیری، رویکردی رابه تسخیر فضاهای متفاوت شکل دهد. در این میان رویکرد فضایی به گردش‌گری بازتابنده الگوها و گونه‌هایی از جریان گردش‌گری می‌باشد که میل به تقاضای برآورد آن‌ها بین گردش‌گران فزونی گرفته است. از این‌رو پردازش این رویکرد گردش‌گری در فضاهای متنی و فرامتنی ضروری گردیده است تا از یک‌سو برآورد توسعه در فضاها انجام گرفته و از دیگرسو، سودمندی و ناسودمندی آن برای ساکنان محلی بازشناخته شود. در این مقاله گردش‌گری کشاورزی به عنوان یک گونه از گردش‌گری در الگوی فضایی گردش‌گری روستایی و آثار مختلف آن موردبررسی قرار می‌گیرد .
ژیلا سجادی، محمد تقی رضویان، اسماعیل نصیری،
دوره 6، شماره 8 - ( 4-1386 )
چکیده

بررسی نقش عوامل گوناگون در شکل‌دهی تحولات شهرها، به ویژه از لحاظ مکانی- فضایی، مقوله مهمی در مطالعات نوین جغرافیایی به شمار می‌رود. اگر چه عوامل متعددی در این تحولات نقش دارند، ولی در این تحقیق سعی شده است تا ضمن بررسی عوامل مختلف طبیعی- اکولوژیکی موثر در تحولات مکانی – فضایی، به دامنه نسبتاً گسترده تأثیر کلانشهر تهران بر تغییرات بوجود آمده در شهرهای مورد مطالعه نیز پرداخته ‌شود. در طی سالهای اخیر تأثیرات کلانشهر تهران سبب تغییرات عمده‌ای در نواحی پیرامونی گردیده است. از این رو شهرهای رودهن و بومهن به دلیل تأثیر‌پذیری متفاوت از تهران به عنوان نمونه جهت پژوهش در این مقاله انتخاب گردید. فرضیات تحقیق در ابتدا بر تأثیر عوامل طبیعی و اکولوژیکی و سپس بر تأثیرات تهران بر تحولات متفاوت در منطقه مورد مطالعه مبتنی است و در مجموع برای تبیین و ارزیابی این‌گونه تأثیرگذاریها، ضمن استفاده از روش‌های توصیفی- تحلیلی از شیوه‌های آماری نیز استفاده شده است. نتایج حاصله نشان می‌‌دهد که از بین عوامل گوناگون عوامل توپوگرافی، اقلیم و منابع آب و خاک تأثیر عمده‌ای در تکوین و نقش‌پذیری و تحولات متفاوت این دو شهر برجای گذاشته است. همچنین بررسی تأثیر سیاست‌های تمرکززدایی کلانشهر تهران حاکی از تأثیر تغییرات چشمگیر در رودهن و بومهن است. به هر حال بررسی‌های تطبیقی نشان از تحولات کالبدی- فضایی دارد. به‌طوری‌که از سال 1365 تا 1383 بالغ بر 9/25 هکتار از اراضی شهر رودهن به احداث واحدهای آموزشی، فرهنگی، ورزشی، جهانگردی و پذیرایی اختصاص یافته است. در حالیکه 2/68 هکتار از اراضی بومهن به کارگاه‌های صنعتی- تجاری و فعالیت‌های انبارداری اختصاص دارد. یافته‌های تحقیق بیانگر گرایش اقتصاد شهرهای رودهن و بومهن در راستای نیازهای شهر تهران جهت استفاده از شرایط آب و هوایی مطلوب رودهن برای گردشگری و ایجاد دانشگاه آزاد، و وجود اراضی ارزان و کارگر فراوان در بومهن برای ایجاد صنایع، می‌باشد.
رضا ولی زاده،
دوره 7، شماره 5 - ( 10-1386 )
چکیده

افزایش سریع جمعیت شهرهای ایران به خصوص شهرهای بزرگ موجب افزایش تقاضا برای خدمات و کالاهای عمومی شده است. و این امر به دلیل نبود نظام مدون و دقیق برنامه ریزی در اکثر شهرهای ایران مشکلات فراوانی را به وجود آورده است، که از مهم ترین آنها کاهش سرانه خدمات آموزشی می باشد. مکان های آموزشی یکی از کاربری های اساسی است که تخصیص فضا به این کاربری از موضوعات مهم برنامه ریزان و برنامه ریزی شهری می باشد. به دلیل حساسیت این کاربری و ارتباط مستقیم آن با خانواده ها ،نحوه تخصیص فضا برای کاربری آموزشی از اهمیت زیادی برخوردار است. این مساله در شهرهای بزرگ از جمله تبریز بنا به دلایل متنوعی چون تراکم بالای جمعیت،کمبود زمین و همجواری کاربری های مختلف با یکدیگر دشواری مساله را افزایش داده است. در تحقیق حاضر با تشکیل پایگاه اطلاعاتی، مراکز آموزشی دبیرستان شهر تبریز با بررسی متغیرهای مهمی چون جمعیت،کاربری مطلوب شهری، مکان مدارس، عامل سازگاری، مطلوبیت، فاصله از کاربری های دیگر و با بهره گیری از فناوری سیستم اطلاعات جغرافیایی موردارزیابی قرار گرفته است. سپس از طریق مدلAHP هر کدام از لایه ها ابتدا به صورت منفک وزن دهی شده و پس از آن در ترکیب با لایه های دیگر وزن نهایی آنها مشخص گردیده است.
مهدی قرخلو، بهزاد عمران زاده، محمد اکبرپور سراسکانرود،
دوره 8، شماره 6 - ( 10-1387 )
چکیده

با توجه به انقلاب عظیمی که طی دهه های 60-1950 در علم جغرافیا بوجود آمد، این علم به مبدا تازه ای کشانده شد که با گذشته آن تفاوت های زیادی داشت. این انقلاب شامل انقلاب کمی و آماری و ریاضی بود که به دنبال آن تکنیک ها و مدل های مختلفی برای بررسی فضای جغرافیایی و عناصر آن وارد حوزه جغرافیا و رشته های مربوطه گردید. بی تردید بکارگیری مدل ها و تکنیک های کمی و ریاضی در پژوهش های جغرافیایی بخصوص در بررسی های شهری و منطقه ای می تواند در تثبیت جایگاه این رشته در بین رشته های دیگر و همچنین تحلیل و نتیجه گیری درست از وضعیت موجود و به دنبال آن برنامه ریزی و مدیریت برای آینده سرزمین بسیار موثر باشد. شهرها مهم ترین پدیده های انسان ساخت موجود در پهنه سرزمین هستند که نقش عمده ای در توسعه و یا عدم توسعۀ مناطق و نواحی دارند. به همین دلیل یکی از حوزه هایی که در آن از روش ها و مدل های کمی استفاده می شود، حوزه تحلیل نظام شهری و ساختار سلسله مراتبی شهرها می باشد. تحقیق حاضر بر اساس روش و رویکرد تحلیلی- توصیفی و بر پایه اطلاعات کتابخانه ای و داده های آماری سه دوره سرشماری 1345، 1365، 1385 و با استفاده از مدل های تحلیل فضایی به تحلیل شبکه شهری استان اردبیل پرداخته است. نتایج این بررسی نشان می دهد که به همراه تغییرات اجتماعی٬ اقتصادی و سیاسی در استان اردبیل طی دهه های گذشته نظام سکونتگاهی استان اردبیل و سلسله مراتب شهری آن نیز دچار تغییر و تحول گردیده است. همچنین با توجه به مدل های استفاده شده می توان عنوان کرد که با وجود تسلط نخست شهری در نظام سلسله مراتب شهری استان اردبیل٬ در کل این نظام بسوی عدم تمرکز و تعادل در حرکت است و به مرور زمان از میزان تمرکزگرایی در استان کاسته شده است.
علی شماعی، حمید عسکری،
دوره 9، شماره 8 - ( 4-1388 )
چکیده

امروزه تبیین آسیب های کاربری آموزشی برای حل بخشی از مشکلات فرهنگی شهرها ضروری است. با این هدف به بررسی فضاهای آموزشی شهر ایلام پرداخته ایم. در این پژوهش مشخص گردید سرانه آموزشی، نحوۀ کاربرد فضا، نحوۀ استقرار در محیط و ویژگی ها و تناسبات مسائل و مشکلاتی دارند. جامعه آماری نمونه دبیرستان های شهر ایلام طی سال های1355 تا 1385 انتخاب شده است. شاخص های شعاع عملکرد مفید، جمعیت زیرپوشش، سطح زیربنا، سطوح و فضاهـای آزاد، همجـواری منـاسب، از جنبه های گوناگون تجزیه و تحلیل شده است. دراین مقاله با توجه به قابلیت های GIS دربررسی میزان تأثیرگذاری کاربری ها بر یکدیگر و همچنین ارزیابی موقعیت کاربری ها، شعاع دسترسی وآستانه های جمعیتی از مدل تحلیل Buffering , Distance بهره گرفته شده است. برای بررسی و ارزیابی دبیرستان های شهر ایلام از معیارهای کاربری اراضی (ماتریس سازگاری، مطلوبیت و ظرفیت) استفاده شده است.نتایج تحقیق نشان می دهد توزیع ناموزون فضاهای آموزشی و مکانیابی نامناسب آنها زمینه ساز بحران های شهری است. فضاهای آموزشی مقطع موردمطالعه به لحاظ توزیع فضایی ناموزون، کارکرد مطلوبی ندارند. همچنین از لحاظ دسترسی دانش آموزان نواحی مختلف شهر به مدارس، از شعاع دسترسی مطلوب بی بهره اند. بیش از 30 درصد از مدارس موردمطالعه در حریم کاربری های ناسازگار قرار گرفته اند. همچنین از لحاظ سرانه های آموزشی، 35 درصد از دبیرستان ها حداقل سرانه های استاندارد دارند و بقیۀ مدارس از حد سرانه های استاندارد محرومند.
یداله کریمی پور،
دوره 9، شماره 9 - ( 7-1388 )
چکیده

این مقاله مروری انتقادی بر مقاله «جغرافیای IQ»، نوشته جری گلید است که در شماره 36 مجله معتبر INTELLIGENCE انتشار یافته است. اما مخاطب اصلی این نقد در واقع نظریه ”IQ و ثروت ملل“ از استادان برجسته دانشگاه های اولستر بریتانیا و تمپر فنلاند، دکتر لین و دکتر ون هانن است. این نظریه که از آغاز سده بیست و یک، بیشتر از طریق دو کتاب پر فروش «IQ و ثروت ملل» و «IQ و نابرابری جهانی»، میان محافل، احزاب و سازمان های راستگرا و راست میانه اروپا ، آمریکای شمالی و حتی خاور دور پیشرفته رخنه کرده، بر آن است که نابرابری ملت ها از دیدگاه GDI,GDP و دیگر شاخص های اقتصادی، برخاسته ازتفاوت میانگین های بهره هوشی آنها است. از دیدگاه منتقد، نظریه هوش و ثروت ملل در عین حال که مشوقی تئوریک برای مدیریت های سیاسی جهان رو به توسعه برای نوسازی و بهسازی شاخص های کیفیت انسانی و نیز شاخص های توسعه انسانی به شمار می رود، به اعتبار داده های آماری و نیز شیوه تحقیق و پژوهش، سست و کم مایه است. نویسندگان با غفلت از شیوه تحلیل و رهیافت و رویکرد های کارساز ژئوپلیتیکی و با تکیه ساده بر پراکنش جغرافیایی دو پدیدار IQ و GDP، کوشیده اند تا نابرابری های پیچیده فضاهای محیطی را تفسیر کنند. همین غفلت، زمینه ی کژتابی برخی دیدگاه های لین و ون هانن شده است.
محمد اکبرپورسراسکانرود، مهدی قرخلو، محبوبه نوروزی،
دوره 9، شماره 9 - ( 7-1388 )
چکیده

منطقه 9 تهران ، با جمعیت 195000 نفر، منطقه ای حاشیه ای است که در منتهی الیه غرب تهران قرار دارد. این منطقه، 7/2% از کل مساحت تهران را تشکیل می دهد. موضوع فضای سبز در منطقه 9 تهران، بسیار پراهمیت است ، مساحت موجود کاربری فضای سبز در منطقه ، 717465 متر مربع است ودر نتیجه سرانه موجود فضای سبز در منطقه9، 67/3 متر مربع است که در مقایسه با شاخص تعیین شده از سوی محیط زیست سازمان ملل متحد (20 تا25 مترمربع برای هرنفر ) فاصله بسیار زیادی رادارد ، مساحت فضای سبز عمومی منطقه با در نظر گرفتن جمعیت 195000 نفری باید رقمی معادل 2925000 مترمربع باشد که با رقم فعلی مساحت فضای سبز عمومی منطقه 9، 2207535 متر مربع اختلاف دارد که این نشان دهنده کمبود فضای سبز در منطقه 9 است. با توجه به محاسبه کمبود فضای سبز منطقه 9 فضای سبز موجود در منطقه، فقط برای 59788 نفر کافی است و به این تعداد سرانه 12 مترمربعی اختصاص می یابد و این یعنی 135211 نفر در منطقه 9( یعنی تقریبا 69.3ً درصد)، فاقد فضای سبز عمومی در منطقه هستند.پس از مطالعه وسعت، شعاع عملکرد و حد مطلوبیت پارک های شهری منطقه 9مشخص گردید که کمبود فضای سبز در زمینه پارک های شهری منطقه بیشتر می باشد. بنابراین برای جبران این کمبود در رابطه با ضرورتهای محیطی و نیازهای تفریحی ساکنین منطقه ، معیارهایی برای مشخص نمودن زمین های مناسب برای ایجاد پارک شهری تعیین گردید . در این راستا، با استفاده از نرم افزار GIS از معیارهای نزدیکی به مراکز ثقل جمعیتی، مراکز آموزشی، مراکز فرهنگی و نزدیکی به راه های اصلی و دوری از فرودگاه مهرآباد استفاده شد. همچنین با در نظر گرفتن تغییر کاربری اماکن نظامی و صنعتی در آینده، این مناطق نیز به منظور تعیین مکان های مناسب برای احداث پارک شهری در نظر گرفته شد. وجود کاربری های ناسازگار شهری در منطقه 9 ، نکته بسیار مهمی است که به آن توجه شده است. وجود فرودگاه مهرآباد و مراکز نظامی و صنعتی زیاد در منطقه، باعث شده است تا پیداکردن مکان بهینه برای احداث پارک شهری، مشکل تر شود. بنابراین منطقه9 تهران با محدودیت احداث پارک شهری روبرو می باشد.
محمد شریفی کیا، منیره معتمدی نیا، سیاوش شایان،
دوره 10، شماره 10 - ( 3-1389 )
چکیده

تهیه نقشه مخاطرات زمینی موضوع نسبتا جدید است که به واسطه معرفی ابزارهای تحقیقاتی نوین مانند داده های جدید سنجش از دوری و مدل های تحلیلی نوین در سال های اخیر مورد توجه بسیاری از محققین در سطح جهانی قرار گرفته است. تحلیل فضایی مخاطرات زمین به واسطه برخورداری از نگاه خاص و ویژه به مساله پهنه بندی و معرفی نواحی مخاطرات آمیز ناشی از هم کارکردی و همزادی برخی مخاطرات طبیعی توانسته است تصویر روشن تر و دقیق تری از خطرزایی بستر و بالا خطرپذیری گروه های انسانی ساکن در آن را ارائه نماید. این پژوهش برآنست سه مخاطره ژئومورفولوژیکی(لرزه ای، لغزشی و سیل) را در محدوده شهر ماهنشان مورد بررسی قرار داده و نقشه مخاطرات زمینی آن را به منظور تحلیل خطر پذیری ناشی از توسعه فیزیکی شهر تهیه نماید. دراین پژوهش با استفاده از داده های سنجش از دوری و مشاهدات میدانی، هرکدام از مخاطرات زمینی (زمین لرزه، زمین لغزش و سیل) در قالب یک مدل تحلیلی، آنالیز و پهنه بندی گردید و سپس با هم نهادسازی نقشه های پهنه بندی هر کدام از مخاطرات، و بکارگیری الگوی نوین برای هم نهادسازی، نقشه نهایی پهنه بندی مخاطرات زمین برای محدوده مورد مطالعه تهیه گردیده است. سپس اقدام به تهیه نقشه توسعه فیزیکی شهر مستخرج از تصاویر چند زمانه سنجش از دوری در طی بیش از نیم قرن گردید، تحلیل فضایی و روی هم گذاری نقشه مخاطرات زمینی و نقشه روند و الگوی توسعه فیزیکی شهر ماهنشان نشان داد؛ بخش عمده بستر فیزیکی شهر ماهنشان در معرض خطر ناشی از مخاطرات قرار دارد. بطوریکه 81/51% مساحت این شهر در منطقه خطر زیاد واقع شده است. همچنین یافته ها موید تغییر در توجه و اهمیت به مقوله مخاطرات در الگوی توسعه فیزیکی شهر است. بطوریکه با افزایش فیزیکی بستر شهر؛ مساله توجه به مخاطرات بستر تعدیل شده و اراضی با درجه خطرپذیری افزون تر مورد توجه برای ساخت و ساز و حتی در مواردی ساخت تاسیسات دولتی و ملی قرارگرفته است.
امیر کرم، شیلا حجه فروش نیا، حمیدرضا حکیمی،
دوره 10، شماره 11 - ( 6-1389 )
چکیده

جمعیت شهری جهان بویژه در کشورهای در حال توسعه با رشد فزاینده ای روبروست و تبعات آن به صورت گسترش کالبدی شهر ها و مسایل عدیده اجتماعی – اقتصادی نمود یافته . شهرکرد مرکز استان چهار محال و بختیاری نیز یکی از شهر هایی است که در دهه های اخیر رشد جمعیتی بسیار فزاینده ای داشته و با توسعه و گسترش فیزیکی قابل توجهی روبروبوده است .در این نوشتار گسترش فضایی شهرکرد طی دوره 30 ساله 85-55 مورد بررسی و مدل سازی قرار گرفت .برای این کار از هشت متغیر مستقل شامل ارتفاع زمین ، شیب زمین ، جهت دامنه ها ، کاربری/ پوشش زمین ،، فاصله از راه های اصلی ، فاصله از مرکز شهر ، فاصله از مراکز آموزش عالی و فاصله از مناطق صنعتی و مدل رگرسیون لاجستیک در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی(نرم افزار ArcGis نسخه 2/9 ) وهمچنین نرم افزار SPSS استفاده شد.اطلاعات مورد نیاز نیز از منابع کتابخانه ای و نقشه های مختلف بدست آمد.نتایج نشان داد این روش می تواند با دقت نسبتا بالایی(دقت کلی 89 درصد) گسترش فضایی شهرکرد را مدل سازی نماید. نقشه حاصل از مدل مذکور نواحی با احتمال گسترش فضایی برمبنای روند گذشته را مشخص نمودو نواحی مناسب برای گسترش آتی را نیز ارائه کرد.بر این مبنا نواحی شمالی، شمال غربی وشمال شرقی شهرکرد مناسب ترین نواحی برای گسترش آتی شهر هستند.

صفحه 1 از 6    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Applied researches in Geographical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb