4 نتیجه برای همکاری
مرجان بدیعی ازنداهی، مجید شریفی رضوی، فاطمه سادات میراحمدی،
دوره 14، شماره 32 - ( 3-1393 )
چکیده
پدیده یا فرایند جهانیشدن بیانگر نوعی پراکنش کرویکالا، اندیشه و ... است که اثرات متعددی بر شاخصهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشورها دارد. جهانیشدندربعد سیاسی ازویژگهای متعددی برخوردار است مانند فرسایش حاکمیتهای ملی، شدتگیری روندهای منطقهگرایی و ورود بازیگران جدید در عرصه تصمیمسازی سیاسی در سطح ملی و فراملی. سازمانهای منطقهای از جمله بازیگران جدید در صحنه بینالملل هستند که در نیمه دوم قرن بیستم در طی روند منطقهگرایی که با جهانیشدن همزمان بوده است به سرعت در مناطق جغرافیایی جهان گسترش یافتهاند. یکی از بزرگترین سازمانهای منطقهای درجهان به لحاظ وسعت و جمعیت، «سازمان همکاری شانگهای» میباشد که در سال 2001 تأسیس شده است. تحقیق حاضر با روش توصیفی – تحلیلی و با استفاده از رویکرد اثباتگرایانه به بررسی و تحلیل چگونگی تاثیرات جهانیشدن سیاسی بر این سازمان میپردازد. نتایج این نوشتار نشان میدهد دو مولفه در ارتقای تاثیرپذیری «سازمان همکاری شانگهای» از «جهانی شدن سیاسی»نقش داشتهاند: اول، ملاحظات نظامی- امنیتی و اهداف سیاسی بنیانگذاران سازمان؛ دوم، تاثیر پذیری کشورهای آسیای مرکزی عضو سازمان از مسائلی همچون افراطگرایی مذهبی، تجزیه طلبی و تروریسم.
حسن کامران، افشین کرمی،
دوره 14، شماره 33 - ( 6-1393 )
چکیده
خلیج فارس از جمله مناطق جغرافیایی با ویژگیهای ممتاز در جهان است و از قرن ها پیش به طور پیوسته مورد توجه دولتها بوده، بنابراین همواره در معرض رقابتها و کشمکشها بوده است. این منطقه در برگیرنده کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس به علاوه ایران و عراق است. روابط میان ایران و کشورهای جنوبی خلیج فارس از جهات مختلف مورد بررسی قرار گرفته است. هدف این مقاله بررسی روابط این کشورها با جمهوری اسلامی ایران در چهارچوب تئوری سازهانگاری است. در مسیر بررسی این موضوع، نظر به شیوه خاص و بینابینی که این رویکرد با توجه به هستی شناسی خود در شناخت و بررسی پدیده ها دارد، ما نیز در بحث روششناسی راهی میانه را برگزیده و بنابراین از روشی هرمنوتیکی- اثباتی بهره خواهیم جست. روش گردآوری اطلاعات نیز به شیوه کتابخانهای و اسنادی بوده و پس از بررسی اطلاعات گردآوری شده به تجزیه و تحلیل آنها پرداخته شد. عوامل و مؤلفههای مختلفی منجر به شکلگیری نوعی سوءظن دایمی میان دو طرف شده است که تغییر این ذهنیت نیازمند بازساخته شدن مبانی و انگارههای هویتی جدیدی برای دو طرف است که منابع تنشزا در آن به حداقل ممکن برسد. دو طرف برای همگرایی نیازمند بازتعریف مفاهیمی هستند که در چارچوب منافع و هویت ملّی هر دو طرف باشد.
امین کوشکی، مهرشاد طولابی نژاد،
دوره 20، شماره 56 - ( 1-1399 )
چکیده
در این پژوهش با استفاده از برنامه توسعه همکاریهای مناطق مرزی (CBC) به بررسی عوامل و محرکهای موثر بر پایداری اتحاد در مناطق مرزی پرداخته شد. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و روش انجام آن ترکیبی (کیفی و کمی) است. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه و مصاحبه بود. جامعه آماری کارشناسان مختلف در زمینه های تحصیلی علوم سیاسی، جغرافیا، اقتصاد، جامعه شناسی، کارشناسان نیروی انتظامی، استانداری و فرمانداری در استان سیستان و بلوچستان را شامل میشد. با استفاده از نمونه گیری هدفمند 70 کارشناس انتخاب گردید. برای تجزیهوتحلیل داده ها، از آزمون های توصیفی و مدل رگرسیون لجستیک باینری (روش LM- نیوتن- مارکارد- رافسون) استفاده گردید. نتایج نشان داد که در زمینه برنامه ریزی برای پایداری اتحاد در استان سیستان و بلوچستان به جز قرارداد تعیین حقابه رودخانه هیرمند در منطقه سیستان که با کشور افغانستان در چند دوره زمانی منعقد شد؛ طرح یا برنامه ای تصویب و اجرا نشد و از بین پنج عامل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی- مذهبی، نهادی- ساختاری و سیاسی امنیتی، سه عامل اقتصادی (0/478)، سیاسی- امنیتی (0/473) و فرهنگی- مذهبی (0/363) بیشترین اثر را بر پایداری اتحاد مناطق مرزی در منطقه مورد مطالعه داشته اند. از نتایج این پژوهش برای توسعه همکاریهای مناطق مرزی و پایداری انسجام در مناطق مرزی مختلف ایران می توان استفاده نمود.
مراد کاویانی راد، افشین متقی، حسین مختاری هشی، احمد رشیدی نژاد،
دوره 22، شماره 66 - ( 7-1401 )
چکیده
رودخانههای بینالمللی در قالب مرز یا گذر از مرزهای ملی، بخش مهمی از روابط بینالملل را به خود معطوف داشتهاند. به ویژه اینکه، نزدیک به نیمی از جمعیت جهان در داخل حوضه این رودها، و بیش از۹۰ درصد در درون کشورهای دارنده این حوضهها، سکنا دارند. وضعیتی که با ایجاد رابطه انکارناپذیر وابستگی متقابل، منابع آب را به یک مسئله حیاتی برای این کشورها مبدل کرده است. بدین ترتیب همان طور که جمعیت و اقتصاد رشد میکنند و منابع آب ملی برای رشد و توسعه بیشتر مورد بهرهبرداری قرار میگیرند، کنش و واکنش دولتها برای سهم بیشتر از این منابع فراملی فزونی میگیرد. در این رابطه، گونه برهم کنش دولتها در بهرهبرداری از این منابع مشترک، طیف گستردهای از همکاری تا تنش و جنگ را در بر میگیرد. در برخی از مناطق جهان منابع آبی مشترک در قالب رودها در نقش عامل پیوند ملتها و دولتها عمل کردهاند. به شکلی که کشورهای ذینفع، مسیر همکاری و همگرایی در پیش گرفته و گامهای مهمی را در توسعه منطقه در قالب مدیریت بهینه بر منابع آبی مشترک برداشتهاند. به عبارتی هرچند دستیابی به همکاریهای بینالمللی راهی دراز، دیرپا و پیچیده است، اما همیشه راههای بسیاری برای دنبال شدن، قدمهای زیادی برای برداشتن و گزینههای مختلفی برای بررسی و انتخاب وجود دارند. پژوهش حاضر در قالب روششناسی توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای با بررسی وضعیت عملی دستیابی به همکاری در بخشی از رودخانه دانوب به عنوان یک الگو، به این نتیجه رسید که همکاری منحصر به توافقهای آبی نبوده و عواملی همچون نگرانیهای زیستمحیطی، امنیت منطقهای، منافع منطقهای(مانند پیوستن به سازمانها و اتحادیهها)، میانجیگری (دولتها، سازمانها و نهادهای بینالمللی) و... در این فرایند موثر هستند.