19 نتیجه برای ژئومورفولوژی
دکتر میترا صابری، دکتر امیر کرم، دکتر پرویز ضیاییان، دکتر علی احمدابادی،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده
بسیاری از لندفرم ها حالت فرکتال و خودهمانندی دارند. بین بعد فرکتال و خصوصیات فرم و فرآیند نیز روابط معنی داری وجود دارد. هدف پژوهش محاسبه بعد فرکتال لندفرم های نمونه ای کلان ایران و بررسی روابط همبستگی بین بعد فرکتال و برخی خصوصیات مورفومتریک آنهاست. با استفاده از مدل رقومی ارتفاعی ایران و در قالب اندازه های متفاوت پیکسل 30، 90 و 200 متر، منحنی میزان های توپوگرافی واحدهای لندفرمی متفاوت نمونه ای ایران شامل کوهستان، تپه ، فلات ، دشت دامنه ای ، واریزه کوهرفتی و مخروطه افکنه، ترسیم و ابعاد فرکتال آنها از طریق روش شمارش جعبه، محاسبه شد. خصوصیات مورفومتریک لندفرم ها مربوط به 4 معیار (ارتفاع، شیب، انحنای پروفیل و انحنای پلانی متریک) و شاخص های (بیشینه، میانگین، انحراف معیار) و بعد فرکتال آنها ازطریق نرم افزار ArcMap به صورت جداگانه برآورد شدند. نتایج نشان داد که بعد فرکتال در لندفرم ها، از 06/1 در مخروط افکنه ها تا 17/1 درکوهستان متفاوت است. به طور کلی بعد فرکتال از کوهستان به سمت دشت کمتر می شود و بین بعد فرکتال با فرم و فرآیند رابطه وجود دارد به طوریکه لندفرم های کوهستانی، مرتفع و شیب دار بعد فرکتال بزرگتری دارند و فرآیندهای شستشو، حرکت توده ای و فرسایش آبی در آنها بیشتر است، درحالیکه در لندفرم های پست و شیب کم با بعد فرکتال کوچکتر فرآیندهای نهشته گذاری غلبه بیشتری دارد. هرچه پیکسل های نقشه ای بزرگتر شوند، ضریب همبستگی بین شاخص ها و بعد فرکتال کمتر می شود. این پژوهش می تواند زمینه را برای تحقیقات بعدی هندسه فرکتالی در عرصه های جغرافیا، ژئومورفولوژی، زمین شناسی، محیط زیست و سایر علوم زمین مهیا و هموارتر سازد.
امیر صفاری، جعفر موسی وند، سید مروت افتخاری،
دوره 11، شماره 22 - ( 10-1390 )
چکیده
مخاطرات محیطی همواره موجب تغییراتی در شرایط زیست محیطی سکونتگاههای انسانی شده و خسارتهای گستردهای را بر جوامع بشری تحمیل مینماید. همجواری سامانههای شهری با مناطق پایکوهی و شیبهای تند طبیعی در حوضههای کوهستانی، آسیبپذیری ناشی از حرکات دامنهای از نوع لغزشی را افزایش داده است. حوضه کوهستانی رود ـ دره فرحزاد یکی از مناطق شهری- کوهستانی کلان شهر تهران است که در معرض آسیبپذیری ناشی از حرکات دامنهای از نوع لغزشی قرار دارد. در این مقاله با هدف تحلیل ژئومورفولوژیکی توسعه شهری و آسیب پذیری ناشی از حرکات زمین لغزش، پهنهبندی خطر زمین لغزشها با استفاده از تلفیق مدلهای وزن دهی چند معیاره انجام شده است. پس از بررسی در مورد ویژگیهای طبیعی حوضه مطالعاتی و بازدید میدانی، شش عامل و متغیر مستقل شامل عوامل سنگ شناسی، ارتفاع، شیب دامنهها، جهت دامنهها، فاصله از گسلها و فاصله از شبکه زهکشی به عنوان عوامل موثر در وقوع زمینلغزشهای منطقه انتخاب شده است. نقشهها در محیط نرمافزاری Arc GIS توسط عملگرهای فازی و مدل تحلیل سلسله مراتبی (AHP) تولید شده است. به منظور تحلیل بین آسیبپذیری ناشی از زمینلغزشها و طبقات توسعه یافته شهری، نقشه کاربری زمین در حوضه با نقشه نهایی پهنهبندی خطر همپوشانی داده شد. نتایج نشان داد که از حدود 13.2 درصد مساحت محدوده مورد مطالعه (3.039596 کیلومترمربع) که توسط کاربریهای مختلف شهری اشغال گردیده است، 87.66 درصد در محدوده با خطر کم و بسیار کم، 3.36 درصد در محدوده با خطر متوسط و 8.96 درصد در محدوده با خطر زیاد و بسیار زیاد قرار دارد.
سیاوش شایان، عبدالمجید احمدی، مجتبی یمانی، محمد شریفی کیا،
دوره 12، شماره 24 - ( 3-1391 )
چکیده
مناطق ساحلی محل تأثیر متقابل هیدروسفر، اتمسفر، بیوسفر و لیتوسفر بوده و در برگیرنده بخش عمدهای از فعالیتهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، صنعتی و ... هستند. این مناطق قریب به 50 درصد جمعیت دنیا را در خود جای داده، و از دوسو تحت تأثیر اکولوژی دریا و خشکی قرار دارند. با توجه به ویژگی های طبیعی و انسانی آنها، این مناطق همواره با تهدیدها و مخاطراتی از جمله سیل، رانش، جزرومد، حرکات دامنه ای و مخاطرات بادی روبرو بوده و هستند. بنابراین برای مدیریت و برنامه ریزی در جهت بهره برداری و استفاده بهینه از مناطق ساحلی بررسی، شناسایی و تحلیل ویژگی های آنهالازم می باشد. هدف از انجام این تحقیق، تحلیل مخاطرات فرآیندهای جریانی خشکی ( آب و باد ) در قسمتی از مناطق ساحلی خلیج فارس و فرآیندهای موثر در شکل گیری آنها می باشد. تحقیق حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی می باشد که برای تعیین اهمیت هر شاخص ورسیدن به وزن آنها از تکنیک تحلیل سلسله مراتبی و ماتریس مقایسات زوجی با بهره گیری از نرم افزار EXPERT CHOICE استفاده شده است. همچنین ترکیب متغیرها و رتبه بندی آنها با استفاده از مدل چند متغیره تاپسیس و روش بی بعد سازی خطی در محیط نرم افزار ARC GIS صورت گرفته است. داده های مورد استفاده نیز تصاویر ماهواره ای لندست از سنجنده ETM+ مربوط به سال 2002 و همچنین ماهواره QUICK BIRD مربوط به سال 2008 در محدوده مورد مطالعه بوده اند. در نهایت با توجه به تجزیه و تحلیل متغیرها، مناطق دارای پتانسیل مخاطرات پهنه بندی شده اند. در نتیجه دو محدوده اطراف رود مند و اطراف شهر بوشهر به عنوان مناطق خیلی زیاد و زیاد مشخص شدند. پیشنهاد می شود در آینده و برای اتجام کارهای بعدی از فاکتورهای اجتماعی اقتصادی، هیدرودینامیک دریا و مدیریت رودخانه هاو ... برای پهنه بندی مخاطرات استفاده گردد.
هادی نیری،
دوره 13، شماره 29 - ( 6-1392 )
چکیده
رودخانه مهاباد در جنوب دریاچه ارومیه قرار دارد. در حد فاصل سد مهاباد در بالادست و سد انحرافی در پاییندست، رودخانه به شکل آدا تغییر مییابد که هدف این پژوهش، بررسی عوامل موثر بر شکلگیری این نوع از مجرا است. بدین منظور چندین مسئله در ارتباط با مسائل طبیعی این رودخانه از جمله متغیرهای پهنای بستر، توان جریان، شیب مجرا، میزان رس کرانهها در ارتباط با شکل مجرا مطالعه شد. سپس شکل مجرا در دو مقطع زمانی قبل از احداث سد و بعد از احداث با استفاده از عکسهای هوایی سال 1346 سال 1382 مورد بررسی قرار گرفت. این عکسها بعد از اسکن در سیستم اطلاعات جغرافیایی جهت استخراج پهنا مجرا پردازش شدهاند. در نهایت تاثیر سد بر روی رودخانه و تغییرات حادث شده بعد از احداث سد معین گردید. نتایج حاصل نشان دهنده اینست که پتانسیل سیلخیزی و فرسایش پذیری حوضه که میزان آن در دوره های جدید افزایش یافته است پتانسیل. لازم برای مجاری آدا را در این محدوده فراهم آورده است. اما مهمترین عامل شکلگیری این نوع مجرا ایجاد سد میباشد که با کاهش دبی اوج سبب نهشته شدن رسوبات در داخل مجرا شده است. رودخانه در واکنش به کاهش توان جریان قسمتی از بار بستری را در داخل بستر ته نشین کرده و با تغییر شکل به تعادل رسیده است. همچنین وجود سد انحرافی در پاییندست سبب شده طول جزایر توسعه کم داشته باشند و مجرای آدا با مدل ارائه شده برای این نوع مجاری، توسط نانسون و نایتون منطبق نباشد.
علیرضا حبیبی، صمد شادفر، معصومه صادقی،
دوره 14، شماره 32 - ( 3-1393 )
چکیده
هدف از این مطالعه بررسی و تهیه نقشه شدت بیابانزایی دررخساره های ژئومورفولوژی دراستان خوزستان می باشد. برای این منظور واحدهای کاری موجود در منطقه بعنوان نقشه پایه با استفاده از روش ژئومورفولوژی تهیه گردید. علاوه بر معیارهای اصلی مدل شامل؛ اقلیم، خاک، پوشش گیاهی و مدیریت و سیاست دو معیار فرسایش آبی و فرسایش بادی نیز در ارزیابی بیابانزایی این منطقه استفاده شده است. در این راستا فرآیندهای عمده بیابان زایی شناسایی و قابلیتهای مدل مدالوس در ارائه یک مدل منطقهای ارزیابی گردید. شاخصهای مربوطه در واحدهای کاری؛ منطبق بر رخسارهها با تعیین بازه 1 تا 2 امتیاز دهی گردید و امتیاز هر معیار از محاسبه میانگین هندسی امتیازات شاخصها حاصل گردید. در نهایت امتیاز وضعیت بیابانزایی نیز با محاسبه میانگین هندسی امتیاز معیارهای تعیینشده، به دست آمد و کلاس بیابانزایی هر واحد کاری و به تبع آن کل منطقه مشخص گردید. نتایج نشان می دهد 53/7 % از کل منطقه در کلاس بسیار شدید بیابانزایی، 36/ 3% در کلاس شدید بیابانزایی و 8/9 % در کلاس متوسط از نظر شدت بیابانزایی قرار گرفتند، که منطبق با، اراضی پف کرده و کویری، سطوح تپه ماسهای، فرسایش آبراههای و مخروط افکنه، دشت ریگی و پادگانه آبرفتی می باشد. نتایج حاصل از ارزیابی شاخصها و معیارهای مختلف تاثیرگذاردر بیابان زایی نشان داده است که مدیریت و سیاست با متوسط امتیاز 176، پوشش گیاهی با متوسط امتیاز 8/166، فرسایش بادی با متوسط امتیاز 75/164، اقلیم با متوسط امتیاز 13/162، خاک با متوسط امتیاز 25/145 و فرسایش آبی با متوسط امتیاز 4/132 است. ضمناٌ میانگین وزنی ارزش کمی شدت بیابان زایی برای کل منطقه بر اساس شش معیار مورد بررسی 7/ 155 DS= است که کلاس حساسیت به بیابانزایی برای کل منطقه بحرانی نوع (C3) برآورد گردید.
محمد رضا ثروتی، منیژه قهرودی تالی، عابد گل کرمی، اسماعیل نجفی،
دوره 14، شماره 32 - ( 3-1393 )
چکیده
آبکندزایی فرآیندی پیچیده است که به وسیله بسیاری از عوامل کنترل می شود و وابسته به آستانه هایی است که زمینه ایجاد آن را فراهم کرده اند. تبیین و ابداع مدل مناسب برای پیش بینی مکانی شکل گیری و گسترش آبکندزایی و مشخص کردن آستانه های ژئومورفولوژیکی موثر بر آن و نیز پهنه بندی این فرآیند از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بر این اساس در این پژوهش با استفاده از منابع موجود، در حوضه آبریز کچیک در شمال شرق استان گلستان با مساحت 8/3598 هکتار، با حضور در منطقه 35 آبکند نمونه انتخاب شد. مشخصات کمی و مورفومتری آنها یادداشت گردید. پس از بررسی تصاویر ماهواره ای و نقشه های پایه، در محیط GIS برای 9 عامل ژئومورفولوژی موثر در آبکندزایی نقشه تولید گردید و سهم و میزان هر آبکند از هر عامل ژئومورفولوژی از نقشه های تولیدی بدست آمد. سپس نقشه های تولیدی به دو سطح درگیر آبکند و غیر درگیر تبدیل گردید. در پایان با تولید جدول مربوطه برای هر عامل و هم پوشانی نقشه ها، نقشه نهایی و آستانه ها مشخص گردید. نتایج این پژوهش نشان داد کلیه عوامل ژئومورفولوژی به میزان دامنه اثرگذاری و آستانه های شان در شکل گیری و گسترش آبکند در منطقه مشارکت دارند.
امیر صفاری، محمد حسین رامشت، رامین حاتمی فرد،
دوره 14، شماره 33 - ( 6-1393 )
چکیده
اساس تحلیلهای ژئومورفولوژی کارکردی بر مبنای دیدگاه سیستمی است. ژئومورفولوژی سیستمی به شناسایی فرم و فرایندهای ژئومورفیک و روابط بین آنها استوار است. کارایی این دیدگاه زمانی که روابط متقابل بین اجزاء و عناصر سیستم برقرار است، از اهمیت بالایی برخوردار میباشد. هدف از این پژوهش بررسی هیدروژئومورفولوژی دیرینه دشت کوهدشت ودریاچه قدیمی آن و بازشناسی ساختار و نحوه تحول این دریاچه در دوران چهارم، بر اساس دیدگاه سیستمی میباشد. مطالعه در زمینه نحوه تغییرات حرارتی- رطوبتی کوهدشت در دوران چهارم و تأثیر آن در سیستمهای شکلزا، یکی از مباحث بنیادی در مطالعات هیدروژئو مورفولوژی دیرینه آن است که اطلاع از چنین روابطی میتواند بیانگر خصوصیات ژئومورفیک منطقه و نحوه تغییرات آنها باشد. بدین منظور، شرایط ژئومورفولوژیکی منطقه با استناد به دلایل فرمشناسی، رسوبشناسی، شواهد اقلیمی، بازسازی آب و هوای گذشته و مقایسه آن با شرایط اقلیمی حال حاضر مورد بررسی قرار گرفت. یافتههای تحقیق نشان میدهد که منطقه مطالعاتی در دورههای سرد و مرطوب کواترنر از لحاظ دمایی نسبت به زمان کنونی حدود 9 درجه سردتر و به لحاظ بارشی در حدود 245 میلیمتر مرطوبتر بوده که در نتیجه بیلان آبی دشت مذکور مثبت بوده است. این عامل باعث شده تا دشت کوهدشت در گذشته به صورت یک دریاچه مطرح باشد که بر اثر سرریز آب، پارگی در آن اتفاق افتاده و در نهایت پس از اتمام ذخیره آبی آن نابود شده است. همچنین بررسی ارتباط دریاچه با کانونهای مدنی نشان میدهد که این منطقه به صورت یک سیستم باز طبیعی بوده و ارتباط درونی مستقیمی بین حجم دریاچه و هردینگ سیستمهای منطقه وجود داشته است.
هادی نیری،
دوره 15، شماره 37 - ( 6-1394 )
چکیده
موضوع موردمطالعه در این پژوهش، تحلیل شکل مجرا در حوضه آبریز رودخانه مهاباد است. این منطقه در جنوب دریاچه ارومیه قرار دارد. تغییرات سریع شکل مجرا یکی از ویژگیهای مهم این رودخانه است که بررسی این تغییرات جهت اجرایی پروژههای عمرانی لازم است. برای این منظور تغییرات مورفولوژیکی مجرای رودخانه در زمانهای مختلف با استفاده از عکسهای هوایی و تصاویر ماهوارهای دورههای مختلف مشخص شد، سپس ارتباط بین متغیرهای مؤثر بر شکل مجرا ازجمله دبی، شیب، توان جریان، میزان رس کرانهها و پهنای بستر با تغییرات مشاهدهشده مورد تحلیل واقع گردید، نتایج نشان داد که مواد درشتدانه موجود در کرانهها همراه با افزایش نسبت پهنا به عمق سبب شکلگیری مجرای گیسویی شده است. بهطرف پاییندست بعد از محدوده گیسویی، رودخانه به شکل سینوسی تغییر پیدا میکند. به نظر میرسد افزایش میزان رس که سبب مقاومت بالا کرانهها میگردد، همراه با افزایش دبی، عامل این تغییر باشد. در حدفاصل سد مهاباد در بالادست و سد کوچک انحرافی در پاییندست جریان، رودخانه به شکل آدا تغییر مییابد مقایسه عکسهای هوایی سالهای متوالی نشان میدهد این نوع مجاری در دوره کنونی توسعه پیداکردهاند. به نظر میرسد ایجاد سد سبب کاهش دبی اوج و نهشته شدن رسوبات در داخل مجرا شده که درنتیجه این امر شرایط لازم برای مجرای آدا فراهم آمده است.
حجت اله بیرانوند، مژگان انتظاری، عبداله سیف،
دوره 16، شماره 41 - ( 4-1395 )
چکیده
شهرام بهرامی، نادیا بقائی نژاد،
دوره 18، شماره 48 - ( 1-1397 )
چکیده
لندفرمها و فرآیندهای ژئومورفولوژی از مهم ترین عوامل تاثیر گذار درپراکندگی و کیفیت مصالح ساختمانی می باشند. حوضه مورد مطالعه متشکل از دو مخروط افکنه جدید و قدیمی است، که در غرب شهرستان سبزوار، واقع شده است. هدف این پژوهش، بررسی نقش فرآیند یخ زدگی و ذوب یخ در دوام و کیفیت مصالح برداشت شده از دو مخروط افکنه قدیمی و جدید می باشد. برای دستیابی به این هدف ابتدا اقدام به حفر چهار حلقه چاه در بخشهای مختلف دو مخروط جدید و قدیمی شد. سپس نمونه هایی از سنگ های درشت و ریز از اعماق یک متری، دو متری ، سه متری و سطح هر چهار حلقه چاه برداشته شد. پس از آن برای اندازه گیری میزان مقاومت مصالح در برابر پدیده یخبندان و ذوب یخ، بر روی همه نمونه ها آزمایش یخ زدگی و ذوب یخ اجرا شد. بر طبق آزمایشات صورت گرفته سه نتیجه برای این پژوهش بدست آمد. اولا: نمونه های برداشت شده از راس مخروط جدید به دلیل عملکرد آبهای جاری، دارای افت وزنی بیشتری در مقایسه با سایر نمونه های برداشت شده هستند. دوما هرچه نمونه ها درشت تر باشند بیشتر تحت تاثیر بخبندان و ذوب یخ قرار می گیرند و دچار افت کیفیت بیشتری می گردند. بنابراین بهتر است نمونه های برداشت شده از قاعده مخروط افکنه جدید که ریز دانه می باشد صورت گیرد. سوما اگر هدف برداشت مصالح با کیفیت می باشد، بهتر است مصالح از جنس کانی های دگرگونی نظیر آندزیت و پیروکسن باشد.
لیلا منتصری، ابوالقاسم امیر احمدی، محمد علی زنگنه اسدی،
دوره 19، شماره 55 - ( 10-1398 )
چکیده
در این پژوهش به بررسی نقش عوارض ژئومورفولوژی در تغییر کیفیت شیمیایی آب در بخشی از جغرافیای شمالشرق کشور پرداخته شده است. عارضه ژئومورفولوژی مورد بحث در این پژوهش تپههای مارنی است که حاصل فعالیتهای آتشفشانی-رسوبی دوران سوم زمینشناسی میباشد و به نقش شیمیایی اثرات این تپهها در گلآلود کردن آب یکی از رودخانههای جاری در پهنه آن (رودخانه کلاته سادات در غرب سبزوار) جهت آبیاری اراضی کشاورزی اطراف این رودخانه پرداخته میشود که در اصطلاح عامیانه به آن "آبرنگ کردن" میگویند. در این مطالعه از روشهای مشاهده میدانی، مصاحبه با کشاورزان محلی، برداشت و آنالیز نمونه آب و آزمایشهای فیزیکوشیمیایی استفاده شده است. نتایج آزمایشها و مقایسه کیفیت شیمیایی آب زلال و گلآلود نشان داد که میزان درصد رسوب (گلآلودگی)، سختیکل (غلظت کلسیم و منیزیم) و شوری آب (هدایت الکتریکی) در آب گلآلود بیشتر است؛ اما تحلیل آماری و رسم نمودار شولر و ویلکاکس و طبقهبندی SSP و SAR مشخص کرد که این افزایش در حد بحرانی و آسیبپذیر نیست و کیفیت آب شرب و کشاورزی رودخانه کلاته سادات و حتی سختی کل آن در وضعیت مطلوب و خوبی است. بهعبارتی تپههای مارنی و گلآلودگی آب سبب تغییرات قابل توجه در کیفیت شیمیایی آب رودخانه نمیشود؛ لذا از آب گلآلود میتوان برای آبیاری اراضی کشاورزی استفاده کرد.
مریم ایلانلو، امیر کرم،
دوره 20، شماره 56 - ( 1-1399 )
چکیده
تخریب رودخانهها و در پی آن ضرورت بازسازی آنها، در سراسر جهان از مسائل مهم شناخته شده میباشد. با این حال، روشهای مناسب برای ارزیابی تغییرات مورفولوژیکی (شکلشناسی) که مرتبط با این عمل آنهاست و همچنین شناخت میزان تأثیر عوامل مورفولوژی برای مداخله در کار بازسازی رودخانه ها، همچنان در حال بررسی میباشد. منطقه جاجرود و سدلتیان در شمال شرق تهران به دلیل آب و هوای مطبوعی که دارد همیشه مورد توجه طبیعتگردان و علاقهمندان به طبیعت بوده و هست. به همین دلیل در طی دهه های اخیر به شدت بستر رودخانه جاجرود و حواشی آن مورد دستکاری انسان قرار گرفته است. از این رو مطالعه روند تغییرات هیدرومورفولوژیکی این رودخانه بسیار ضروری میباشد. هدف از این پژوهش ارزیابی شرایط هیدرومورفولوژیکی بخشی از رودخانه جاجرود با استفاده از روش MQI میباشد. بر همین اساس تصاویر ماهواره ای سال 2018 لندست 8 و سال 1976 لندست 4 از منطقه تهیه گردیدند و بازدیدهای میدانی چندی صورت گرفت. نتایج تحقیق نشان میدهند که تمامی بازههای منطقه از لحاظ روش MQI در شرایط ضعیف و خیلی ضعیف قرار گرفتهاند که این مسائل ناشی از قطع درختان به منظور ایجاد ساخت و سازهای انسانی، برداشت شن و ماسه، ایجاد تفرجگاه های متعدد در حواشی رودخانه و تغییر الگوی رودخانه میباشد.
شیلا حجه فروش نیا، امیر کرم،
دوره 21، شماره 60 - ( 1-1400 )
چکیده
مطالعات مربوط به رودخانه و مسایل مربوط به مدیریت رود باید با شناسایی ویژگی و رفتار رود در بازه های و با مشارکت ژئومورفولوژیست ها صورت گیرد که نتیجه آن علاوه بر کاهش خطر، باعث کاهش هزینه نیز می گردد. مدیریت رودخانه شامل استراتژیهایی است که به نحو مؤثری در رفتار رود اثر داشته باشد. در این مقاله بر پایه چهارچوب استایل رود ویژگی و رفتار رود در حوضه ارنگه کرج مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت و چهارچوب استایل رود در بازه های رودخانه حوضه ارنگه، برحسب ژئومتری کانال( اندازه و شکل )، پلانفرم کانال، مجموعه واحدهای ژئومورفیک و جنس مواد بستر مشخص شدند. چهارچوب استایل رود در ٤ مرحله انجام پذیرفت که هر مرحله شامل گام های مختلفی است. با توجه به معیارهای عنوان شده، در حوضه ارنگه 13 استایل رود شناسایی گردید که شامل استایل رود سرآب پرشیب، گلوگاه در موقعیت دره ای محدود، نسبتا محدود پلانفرم با سینوزیته کم قلوه سنگی تخته سنگی، سینوزیته کم گراولی، بستر سنگی ماسه ای، بستر عریض سیلابی، مئاندری گراولی، نا محدود سینوزیته کم، قلوه سنگی با کناره تثبیت شده، نسبتا محدود سینوزیته کم، قلوه سنگی با کناره تثبیت شده، دره ای نسبتا محدود قلوه سنگی، تخته سنگی نامتقارن، دره ای نسبتا محدود قلوه سنگی، تخته سنگی متقارن، بستر مصنوعی می باشد. در مرحله یک ویژگی ها و رفتار رود در هر استایل رود مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت است، درمرحله دو تکامل رود و شرایط ژئومورفیک بازه و در مرحله سه پتانسیل بازیابی ژئومورفیک رود مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سپس در مرحله چهار اولویت های مدیریتی برای مدیریت رودخانه (شامل حفاظت، استراتژیک، پتانسیل بازیابی بالا و پتانسیل بازیابی متوسط و ضعیف) مشخص گردید. حفاظت از بازه هایی که ساختار ژئومورفیک منحصر به فردی دارند و یا باقیمانده ای از شرایط قبل از آشفتگی هستند جزء مهم ترین اولویت مدیریتی محسوب می گردند. استایل سرآب پرشیب، گلوگاه و استایل نامحدود سینوزیته کم، قلوه سنگی با کناره های تثبیت شده استراتژی حفاظت را به خود اختصاص میدهند.
خدیجه حیدریان، سیاوش شایان، حسین جهان تیغ،
دوره 21، شماره 63 - ( 10-1400 )
چکیده
حوضه های ییلاقی پیرامون شهر تهران به دلیل دور بودن از آلودگی جوی و مظاهر شهری، برای بسیاری از افراد محل گشتوگذار و تفریح و برای عدهای دیگر محل کسب سود و درآمد از رستورانها و اماکنی است که گردشگران زیادی را به سمت خود میکشاند. سنگان، یکی از درههای خوش آبوهوای شمال غرب تهران است. در سالهای اخیر به دلیل پدیده شهر گریزی و فرار از آلودگی تهران و همچنین به دلیل دسترسی آسان و فاصله کم از تهران (بهعنوان یک منطقه خوش آبوهوا) موردتوجه قرارگرفته، بهگونهای که ساکنان آن قشلاق را عمدتا در تهران و ییلاق را در منطقه به سر میبرند. با توجه به اینکه سکونتگاههای چندی در حاشیه رود اصلی احداث گردیده که وارد حریم قانونی رود شدهاند، لذا بررسی کارآیی حریم و تعیین نواحی مستعد وقوع سیلاب ضرورت دارد. در این پژوهش، ابتدا با استفاده از مدل HEC-RAS RAS پهنههای سیل گیر با دوره بازگشتهای مختلف (2 تا 100 ساله) محاسبه گریده سپس جهت پهنه بندی سیلاب، نقشههای رقومی 1:500 و آمار دبی ایستگاههای سنگان، ویژگیهای مورفولوژی بسترکه طی عملیات میدانی جمعآوری گردیده استفادهشد. نتایج حاصل از این پهنهها نشان میدهد که درصد کمی از اراضی در پهنه سیلی با دوره بازگشت 25 سال قرار میگیرد؛ اما بررسی تصاویر تهیهشده از رودخانه سنگان درگذشته و مقایسه آن بازمان حال نشان میدهد که کاربری زمینهای کناره رودخانه تغییر کرده و به دلیل ساختوسازهای غیرمجاز و باغکاری در حریم رودخانه، عرض بستر کاهش پیداکرده که این عامل سبب افزایش وسعت پهنه سیل گیر، و افزایش خسارات میشود.
دکتر ابراهیم مقیمی، آقای محمد فتح الله زاده،
دوره 22، شماره 64 - ( 1-1401 )
چکیده
سیستم به مجموعهای از اجزای به هم پیوسته گفته میشود که بین آنها ارتباطی منظم وجود دارد، از یکدیگر تاثیر میپذیرند، برهم اثر میگذارند، به صورت یک کل عمل میکنند و هدفدار هستند. نگرش سیستمی دیدگاهی است که به ما اجازه میدهد تا نیروها و متغیرهایی که در محیط خارج و داخل یک مجموعه تاثیر اساسی دارند را بشناسیم و به عملکرد و جایگاه آنها در مجموعه پیببریم. به طورکلی بهم پیوستگی فرم و فرآیند در اشکال زمین براساس بررسیهای سیستماتیک و تجزیه و تحلیل محققان و آثار برجای ماندۀ این تغییرات صورت میگیرد. در این پژوهش به بررسی سیستمهای ژئومورفیک یخچالی با در نظرگرفتن رویکرد سیستمی و ارتباط متقابل بین فرم و فرآیند در یخچالهای اشترانکوه پرداخته میشود. بررسی ژئومورفومتری سیرکهای یخچالی منطقه اشترانکوه نشان میدهد این لندفرمها برخلاف معمول سیرکهای یخچالی بیشتر در جهت افقی و سطحی گسترش یافتهاند تا در راستای عمق و در جهت عمودی، برای توجیه این مسئله ژنز و سنگشناسی منطقه مورد بررسی قرار گرفت و نتایج نشان داد این منطقه، سازندی اغلب آهکی و کربناته دارد و خصوصیت کربناته بودن محیط موجب فعال شدن فرآیند انحلال در محیط شده است. بنابراین در این سیستم یخچالی عامل انحلال بیشتر از سایر عناصر فعال و تاثیرگذار است.
اسماعیل نجفی، امیر صفاری، عزت الله قنواتی، امیر کرم،
دوره 24، شماره 73 - ( 4-1403 )
چکیده
ژئومورفولوژی با فرآیندها و اشکال سطح زمین در ارتباط است و هرگونه فعالیت انسان، از جمله احداث پلها منجر به تغییرات کمی و کیفی حرکت و جابجایی مواد و انرژی جنبشی شده و سیستم ژئومورفیک را تحت تأثیر قرار دهد، موردتوجه و دخالت ژئومورفولوژیستها است. همچنین بهعنوان علمی سیستمینگر، میتواند واقعیتهای محیطی را که بهصورت فرآیندها و فرمها در طبیعت عینیت یافتهاند، موردمطالعه و بررسی قرار دهد و نتیجه و برونداد آنها را بهصورت فضایی در قالب نقشه و مدل، معرفی و تشریح نماید. نوع پژوهش حاضر، کاربردی و روش پژوهش توصیفی– تحلیلی و مبتنی بر نتایج رساله دکتری با عنوان "مدلسازی ژئومورفولوژیکی احداث پلها در مسیلهای شهری (مطالعه موردی: کلانشهر تهران)" است. نتایج پژوهش، حاکی از قابلیت و کاربرد علم ژئومورفولوژی در مدلسازی و مکانیابی بهینه و احداث پلها، در جهت ایجاد امنیت و رفاه بیشتر شهروندان، کاهش هزینهها و جلوگیری از خسارات مالی و جانی ناشی از تخریب و مکانیابی نامناسب چنین سازههایی در مسیل–روددرههای شهری و سایر محیطهای طبیعی است. همچنین این پژوهش ضمن غنا بخشیدن به ادبیات حوزه موردبحث، نقش و کاربرد ژئومورفولوژی در مکانیابی و احداث بهینه پلها در مسیلهای شهری را بررسی، تبیین و مدلسازی مفهومی کرده است.
واژگان کلیدی: ژئومورفولوژی، مدل مفهومی، مسیل-روددرههای شهری، احداث پل.
1. نویسنده مسئول: دامغان، میدان دانشگاه، پردیس ابوریحان، دانشکده علوم زمین
زهرا حیدری، اسدالله حجازی، شهرام روستایی، سیروس فخری،
دوره 24، شماره 74 - ( 7-1403 )
چکیده
ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ اﺳﺘﺮاﺗﮋﻳﻚ اﻳﺮان در ﻣﻨﻄﻘﺔ غرب آسیا(ﺧﺎورﻣﻴﺎﻧﻪ )و ﺣﻀﻮر ﻣﺪاوم ﺗﻬﺪﻳﺪات ﺧﺎرﺟﻲ، اﺗﺨﺎذ ﺗﻤﻬﻴﺪات ﻣﺨﺘﻠﻒ در ﺣﻔﻆ و ﺣﺮاﺳﺖ از ﻣﺮاﻛﺰ حیاتی و مهم ﻛﺸﻮر امری ضروری میباشد. استان کرمانشاه دارای حدود 300 کیلومتر مرز مشترک باکشور عراق می باشدو به دلیل جهت قرارگیری ارتفاعات آن به صورت پله ای و موازی با مرز موقعیت خوب پدافندی را ایجاد کرده است. از طرف دیگر شکل هندسی و محدب مرز آن موقعیت خوب آفندی را برای ایران ایجاد نموده است. با توجه به نقش این استان در غرب کشور، لزوم توجه به پتانسیلهای ژئومورفولوژیکی و بهرهگیری از آنها برای اﻳﺠﺎد مکانهای ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺑﺎ روﻳﻜﺮد ﭘﺪاﻓﻨﺪ ﻏﻴﺮﻋﺎﻣﻞ یک نیاز ضروری میباشد که در این پژوهش بهصورت جامع مورد تحلیل و واکاوی تحلیل قرارمیگیرد. ابزارهای تحقیق شامل: نقشههای توپوگرافی بامقیاس25000 /1و50000/1، زمینشناسی با مقیاس250000 /1 و100000/1، نقشه هیدرولوژی با مقیاس 250000/1 و همچنین مصاحبه با کارشناسان خبره به شناسایی عوامل اثرگذار در مکانیابی این مراکز پرداخته شده و پس از مشخص شدن آنها با استفاده از مدلهای تصمیمگیری چند معیاره AHP,TOPSIS)) با هدف مقایسه معیارها و انتخاب بهترین مدل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. با توجه به نقشه نهایی که بر اساس عوامل ژئومورفولوژیکی در محیط نرمافزار ARC GIS تهیه شده، مساحت پهنهی مطلوب برای مکان گزینی مراکز حیاتی و حساس منطقه در بخش شمال و شمال غربی نسبت به مناطق جنوبی و غرب بیشتر است. به عبارتی، ویژگیهای ژئومورفولوژیکی منطقه در بخش شمالی و شمال غرب بهگونهای است که این مناطق شرایط مطلوبتری نسبت به مناطق غربی و جنوبی برای انتخاب مکان بهینه مراکز حساس و مهم دارا میباشند.
خانم نگار میرزایی، دکتر علی احمدآبادی، دکتر سید مروت افتخاری، خانم الهه لطفی،
دوره 24، شماره 75 - ( 10-1403 )
چکیده
رودخانه ها همواره شریانهای حیاتی زمین هستند و به طور طبیعی سیر تحول تدریجی و مستمر دارند که پس از گسترش تجمعات انسانی و توسعه شهری دچار تغییرات اساسی شده و برخی از عملکردهای طبیعی خود را از دست داده اند. رودخانه وردآورد نیز از این امر مستثنی نیست. این رودخانه در غرب استان تهران جریان دارد و به شدت تحت تاثیر توسعه شهری قرار گرفته که به واسطه دخالتهای انسانی در مسیر جریان خود دچار تغییرات مستمر شده و با توجه به اینکه این رودخانه در مسیر دسترسی شهرهای غرب استان تهران جریان دارد، سیر تحول طبیعی و تدریجی آن مختل گردیده که این دگرگونی، رودخانه را از حالت طبیعی خود خارج نموده است. در این پژوهش به شناسایی عوامل موثر بر کیفیت ژئومورفولوژی رودخانه وردآورد پرداخته شده و با استفاده از شاخص MQI کیفیت مورفولوژی رودخانه ارزیابی شده است. در این روش، رودخانه وردآورد به 9 بازه مطالعاتی تقسیم شده است و سه مولفه اصلی کیفیت عملکرد ژئومورفولوژیکی، سازه های مصنوعی و تعدیل کانال در قالب 28 شاخص مورد ارزیابی قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد به علت توسعه شهری تهران و تغییرات مصنوعی زیاد در کانال رودخانه وردآورد بازه های 1,3,4,6,7 به دلیل دخالت های زیاد انسان و کانال کشی مسیر رودخانه امتیاز 2/0 را کسب نموده و در طبقه خیلی ضعیف قرار گرفته است. بازه های 2 و 5 امتیاز 3/0 را کسب نموده و در طبقه ضعیف قرار گرفته است و بازه های 8 و 9 به دلیل دخالت های کم انسان و طبیعی ماندن مسیر رودخانه امتیاز 6/0 را کسب نموده و در طبقه متوسط از لحاظ کیفیت مورفولوژیکی قرار گرفته است.
اسماعیل نجفی، ابوالفضل فرجی منفرد، مهدی احمدی،
دوره 25، شماره 76 - ( 1-1404 )
چکیده
گسترش مناطق کوهستانی و بیابانی در سرزمین ایران، سبب شده تا پدیدههای شناخته شده ژئومورفولوژیکی نیز، رخنمون نماید. مخروطافکنه از جمله این پدیدههایی هستند که در مناطق مختلف پراکنش یافتهاند. شناسایی عوامل به وجود آورنده و آگاهی از تأثیرات آنها میتواند انسان را در کنترل و محدود نمودن برخی از مخاطرات طبیعی و همچنین آمایش بهینه سرزمین کمک کند. در این پژوهش سعی شد از طریق بررسی شواهد موجود مخروط افکنهها به ارزیابی وضعیت فعالیتهای تکتونیکی در جنوب دامنههای رشتهکوه خرقان در شمال شرق استان همدان پرداخته شود؛ بنابراین در ابتدا روند گسترش مخروطافکنههای منطقه (متشکل از دو مخروطافکنه گوزلدره و کرفس و چندین مخروطافکنه کوچک) با استفاده از نقشهها و نرمافزارهای مختلف ترسیم شد، سپس به ارزیابی شواهد موجود در خصوص فعالیت تکتونیک پرداخته شد. نتایج بهدستآمده نشان میدهد که در بعضی از قسمتها تکتونیک فعال (مثل قسمت شرقی مخروطافکنه گوزلدره) و در بعضی مناطق غیرفعال (الگوی قرارگیری مخروطافکنههای کوچک در محدوده بین مخروط کرفس و گوزلدره) است. شواهد دیگر در بستر و حاشیه مخروطافکنه گوزل نشان از تغییرات زمین ساختی در اثر فعالیت گسلهای فعال در قسمت شرقی منطقه است که الگوی حرکت آبراهههای را در بستر رودخانه تغییر داده و منجر به تخریب و کاوش قسمتهای کناری رودخانه شده است. همچنین الگوی زهکشی و عمق برش در سطوح مخروط افکنهها از وجود فعالیت نسبی زمینساخت در مخروط افکنهها است. جایگاههای تهیه شده نشان از دورههای آرام و فعال در دورههای مختلف زمینشناسی در منطقه موردمطالعه است. بهطوریکه ابتدا با یک دوره آرام طولانیمدت شروع و سپس جنبشهای زمینساخت فعالیت کرده و در ادامه با نوسانهایی ادامه پیداکرده است