26 نتیجه برای ژئوپلیتیک
دکتر محمود دهقان، دکتر عطاء الله عبدی، دکتر افشین متقی، دکتر میرهادی حسینی،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده
در ادبیات ژئوپلیتیک، کشورهای کوچک و کم برخوردار که در مقایسه با قدرتهای درجهی اول و دوم از توان و وزن ژئوپلیتیکی کمتری برای تاثیرگذاری برخودار هستند، کارگزاران کوچک مقیاس به حساب میآیند. این کارگزاران، با وجود برخورداری از کدهای ژئپلیتیکی محلی، با توجه به مجموعهی وضعیتهای محیطی خود، گهگاه میتوانند بر روندها و تحولات ژئوپلیتیکی در مقیاس منطقهای و حتی جهانی تاثیر بگذارند. منطقهی قفقاز، از نظر تاریخی، میدانی برای ظهور و بروز خُرده خوانینی بود که مجموعهی کنشگریها و کارگزاری آنها، تحولات منطقهی قفقاز را تحت تاثیر قرار میداد و به دلیل نزدیکی حوزههای فرهنگی آن به ایران، در مقیاس ملی نیز بر مجموعه عملکردهای ژئوپلیتیکی ایران، موثر واقع شدهاند. پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی، نخست با بررسی نقش تاریخی کارگزاران محلی در مجموعه تحولات ژئوپلیتیکی قفقاز، به بررسی تاثیرگذاری بزرگ مقیاس آنها پرداخته و سپس، با بررسی کشورهای منتخب این منطقه در زمان فعلی، به چگونگی کنشگریهای آنان با توجه به وضعیت فعلی حاکم در نظام جهانی پرداخته است. نتایج، نشان میدهد که کشورهای منطقهی قفقاز همچنان با توجه به میراث تاریخی خود، به عنوان کارگزارانی کوچک مقیاس در میان بازیگرانی بزرگ مقیاس عمل می کنند.
حسن کامران دستجردی، علی اکبر رضوی حسین آباد، کیومرث یزدانپناه درو،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده
کشور ایران با بنیانهای ژئوپلیتیک که متاثر از جغرافیای آن است، در طول تاریخ همیشه مورد توجه کشورهای جهان و به ویژه قدرتهای جهانی بوده است. استفاده از این ظرفیت و شرایط در جهت رونق اقتصادی کشور بستگی به توانایی دولتمردان و نوع و ساختار نظامهای حکومتی در تدوین سیاست خارجی داشته است که چقدر توانستهاند در جهت دگرگونی فضای اجتماعی و شیوه معیشت اقتصادی مردم موثر باشند.از این رو این پزوهش با شیوه بنیادی و از نوع نظری به تحلیل تدوین و ارائه استراتژی ملی جمهوری اسلامی ایران بر اساس ویژگی های ژئوپلیتیکی آن پرداخته است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که روح حاکم بر آن با توجه با ساختاری در که بر آن مترتب است (دولتی بودن)، اقتصادی بدون توجه به زیرساختهای جغرافیایی و ژئوپلیتیکی است و این عرصه سیاست خارجی نه تنها نتوانسته موفقیت کسب نماید بلکه منفعل و درون نگر شده و از تاثیرگذاری و پویایی باز مانده است. در حالی که با نگاهی به پایه های ژئوپلیتیک و جغرافیای ایران در می یابیم که موقعیت ژئوپلیتیک آن اثرگذاری جهانی و در پایین تر از سطح منطقه ای نمیباشند.
دکتر عابد گل کرمی، دکتر محمد یوسفی شاتوری، دکتر افشین متقی،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده
دیپلماسی آب بهعنوان یکی از ابزارهای مؤثر در مدیریت منابع آبی مشترک، بهویژه در مناطق دارای رودخانههای مرزی، نقش برجستهای در کاهش تنشها و تقویت همکاریهای منطقهای ایفا میکند. این پژوهش با رویکردی کاربردی و روش توصیفی–تحلیلی، به تحلیل ژئوپلیتیکی دیپلماسی آب در رودخانههای مرزی ایران میپردازد. برای تبیین بهتر مسئله، از سه رویکرد نظری همگراکننده در روابط بینالملل شامل نهادگرایی نئولیبرال، لیبرالیسم و سازهانگاری استفاده شده است. بر این اساس، سؤال اصلی تحقیق آن است که رویکردهای نظری یادشده چگونه میتوانند به تحلیل مؤثر دیپلماسی آب در رودخانههای مرزی ایران کمک کنند؟ فرضیه پژوهش بر آن است که بهرهگیری تلفیقی از این رویکردها میتواند به درک دقیقتر از مناسبات ژئوپلیتیکی، کاهش تنشها و ارتقای سازوکارهای همکاری میان ایران و کشورهای همسایه در مدیریت منابع آبی مشترک منجر شود. یافتههای تحقیق که از تمرکز این رویکردها بر سه رودخانه هیرمند، هریرود و ارس بهدست آمدهاند، نشان میدهد که با وجود تفاوتهای نظری، هر سه رویکرد بر ظرفیتسازی نهادی، وابستگی متقابل اقتصادی، و شکلگیری هویتها و هنجارهای مشترک تأکید دارند؛ امری که میتواند بستر مناسبی برای تقویت دیپلماسی آب در سطح مرزهای ایران فراهم سازد. این مطالعه همچنین تأکید میکند که بهرهگیری از یک رویکرد تلفیقی میتواند به سیاستگذاران در تدوین راهبردهایی چندبعدی و جامع برای مدیریت پایدار منابع آبی مرزی کمک شایانی کند.
دکتر مرجان بدیعی ازنداهی، آقای احسان متقیان،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده
در چند دهه اخیر پیشرفت فناوری هوش مصنوعی، با ایجاد تحولات گسترده بهویژه در حوزه اقتصادی، سبب افزایش اهمیت ساخت این فناوری برای قدرتهای بزرگ شده است. منابع معدنی بهعنوان مواد اولیه در ساخت سختافزار مرتبط با هوش مصنوعی به کار برده میشوند؛ از این رو، دسترسی به این منابع برای کشورها و شرکتهای فعال در این حوزه حیاتی است. در رقابت ژئوپلیتیکی بر سر کسب منابع معدنی، چگونگی کنترل و دسترسی به این منابع میتواند بهعنوان اهرمی برای اعمال فشار و محدودیت در توسعه فناوریهای هوش مصنوعی مورداستفاده قرار گیرد. درنتیجه، کشورهای دارنده این منابع به دنبال ذخیرهسازی و استفاده از منابع سایر کشورها هستند تا علاوه بر افزایش نفوذ و کنترل خود، دسترسی آتی به این منابع را نیز برای خود تضمین کنند.
تحقیق حاضر از نوع کاربردی است و به شیوه توصیفی تحلیلی انجام شده است. سؤال اصلی این است که منابع معدنی چه نقشی در ساخت فناوری هوش مصنوعی دارند؛ و چگونه رقابت ژئوپلیتیکی قدرتهای بزرگ بر سر کسب این منابع صورت میگیرد. بر اساس یافته¬های تحقیق، منابع معدنی بهعنوان مواد اولیه حیاتی در ساخت تجهیزات و منبع تأمین سرمایه، در ساخت سختافزار فناوری هوش مصنوعی تأثیرگذار هستند. رقابت قدرتهای بزرگ بر سر کسب این منابع معدنی اغلب ازطریق ذخیرهسازی، قیمتگذاری و فراوری منابع صورت میگیرد. نتایج تحقیق نشان می¬دهد، دسترسی، کنترل و نظارت بر معادن معدنی مورداستفاده در ساخت سختافزار فناوری هوش مصنوعی به قدرتهای بزرگ امکان میدهد تا نهتنها بر روند توسعه و بهرهبرداری از این فناوری در سطح جهانی تأثیرگذار باشند؛ بلکه از ورود بازیگران همتراز در این عرصه جلوگیری نمایند و یا از نقشآفرینی آنها در این حوزه بکاهند. ایالات متحده و چین جایگاه برتر را در این رقابت دارا هستند. دیگر بازیگران به دلیل محدودیتهای منابع و اولویتهای سیاسی متفاوت، نتوانستهاند به سطح این دو قدرت دست یابند.
حدیث آسمانی کناری، علی اکبر جعفری،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده
قفقازجنوبی، منطقهای نیمهکوهستانی واقع در حدفاصل دریای خزر و دریای سیاه است که درطول تاریخ، همواره از موقعیتی ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک برخوردار بودهاست. درگیریهای میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان در قفقازجنوبی که بهرفع تصرف اراضی ناحیه موردمناقشه قرهباغ توسط جمهوری آذربایجان منتهی شد، بهدلیل وجود برخی اختلافات اساسی نظیر نحوه دسترسی به منطقه خودمختار نخجوان، دستیابی به صلح پایدار در قفقازجنوبی را در هالهای از ابهام فرو بردهاست. جمهوری آذربایجان، دسترسی فراسرزمینی و بدون مانع را مطرح نمود که ارمنستان و ایران بهدلیل قطع ارتباط زمینی میان دو کشور و ایجاد تنگنای ژئوپلیتیک بهشدت با آن مخالفت کردند.
باتوجه به اهمیت قفقازجنوبی و تاثیرپذیری سیاستهای ایران از هرگونه تغییر و تحول ژئوپلیتیک در این منطقه، پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی، بهدنبال پاسخ این پرسش است که «دستگاه سیاست خارجی ایران از آغاز درگیریها تاکنون چه راهکارهایی را برای مدیریت تحولات پساجنگ قرهباغ بهنفع جلوگیری از هرگونه تغییرات مرزی و تبدیل شدن آن به یک تنگنای ژئوپلیتیک پایدار بهخدمت گرفتهاست؟» نتایج تحقیق نشان میدهد که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ترکیبی از اعلام موضع قاطع در مخالفت با هرگونه تغییر مرز، و درعینحال پرهیز از تنش و افزایش همکاریها بودهاست تا بدین ترتیب از هرگونه تغییر وضعیت ژئوپلیتیک بهضرر منافع ایران بویژه در کریدور شمال – جنوب ممانعت بهعمل آید. این سیاستها در سطوح مختلف اقتصادی، نظامی و سیاسی در تعامل با کشورهای جمهوری آذربایجان و ارمنستان دنبال شدهاست.
محمدرضا حافظنیا، زهرا احمدی پور، مرجان بدیعی،
دوره 1، شماره 1 - ( 7-1381 )
چکیده
چکیده قدرت ملی به عنوان مفهومی ژئوپلیتیکی صفت جمعی افراد یک ملت یا ویژگی کلی یک کشور را منعکس میکند که برآیند توانایی ها و مقدورات آن ملت یاکشور محسوب میشود. درباره منشاء و عوامل قدرت ملی صاحب نظران الگوهای مختلفی را پیشنهاد کردهاند که میتوان از ترکیب الگوهای مزبور همراه با تعدیلاتی به یک الگوی کلیتر دست یافت که عوامل تولید کننده قدرت ملی را شامل هشت دسته عوامل، سرزمینی ، اقتصادی، سیاسی، علمی– تکنولوژیکی، فرهنگی، اجتماعی، نظامی و فرامرزی میداند (حافظنیا، 1376: 64-60). در بین عوامل جغرافیایی تولید کننده قدرت برعواملی نظیر موقعیت جغرافیایی، فضای جغرافیایی، بنیادهای زیستی، منابع زیرزمینی (انرژی و کانی)، جمعیت و ملت تأکید میگردد. هدف از انجام این تحقیق کالبد شکافی عوامل بنیادین قدرت ملی ایران ازمنظر جغرافیا و بررسی وضعیت و چگونگی آن ها میباشد. لذا تحقیق به روش توصیفی- تحلیلی انجام پذیرفته است. عوامل جغرافیایی مورد نظر در این تحقیق را سه پارامتر عمده یعنی موقعیت جغرافیایی، ثروت های طبیعی و جمعیت ایران تشکیل میدهد. اطلاعات مورد نیاز تحقیق علاوه برمنابع کتابخانهای از منابع رسمی، اسنادی و گزارش های آماری سازمان های ذیربط تهیه شدهاند. این اطلاعات حول هریک ازمحورهای مزبور مورد بررسی، طبقه بندی و تبیین قرارگرفته و نهایتاً مورد تجزیه و تحلیل واقع شده اند و گزارش تحقیق در پنج جلد تدوین و به کار فرما تحویل گردیده است . نتایج تحقیق نشان میدهد که موقعیت ارتباطی ایران واجد پتانسیل های ترانزیتی خوبی است که در حد بسیار نازلی مورد بهره برداری قرار گرفته است و این موقعیت واجد این نتیجه ژئوپلیتیکی است که بر وا بستگی و پیوند دولتها به ایران و بسط هم گرایی های منطقهای تأثیر مثبت دارد. موقعیت ژئوپلیتیکی ایران در قرون گذشته تاکنون اسباب جذابیت برای قدرت های جهانی را فراهم کرده و علی رغم پتانسیل قدرت آفرینی، به دلیل ضعف نهاد دولت وحکومت در ایران، بصورت منبع تهدید علیه منافع و استقلال ایران عمل نموده است. موقعیت ژئواستراتژیک در چارچوب استراتژی های نظامی جهانی و منطقهای جلب توجه نموده و در شرایط ضعف دولت درایران برای آن خطرآفرین می باشد. ثروت های طبیعی ایران بالقوه منشاء قدرت هستند، لکن بنیادهای زیستی ایران دچار فرآیند تخریب و کاهندگی میباشند و تکیه دولت به منابع زیرزمینی (انرژی و کانی) خود نیز در اقتصاد جهانی سبب شده که ابزارهای کنترل فرآیندهای اقتصادی آن خارج از مرزهای کشور باشد. بنابراین ثروت های طبیعی اگر چه فینفسه منشاء قدرت هستند ولی شیوههای بهرهبرداری، فرآوری و کاربری آن تأثیر منفی برقدرت ملی ایران داشته است و نهاد حاکمیت را به مدیریت دریافت، توزیع و مصرف درآمدهای حاصل از منابع طبیعی تبدیل نموده است. در بعد جمعیت، کمیت ایرانیان از لحاظ نظامی و دفاعی منبع قدرت محسوب میشود ولی از لحاظ اقتصادی به دلیل ناتوانی مدیریت ملی از فرآوری وکاربری بهینه آن، نقش منفی را بازی نموده است. ساختار اجتماعی و فضایی ملت ایران نیز تکانف و همبستگی ملی را تأکید نموده و برقدرت ملی تأثیر مثبت دارد.
عبدالرضا رحمانی فضلی،
دوره 4، شماره 4 - ( 4-1384 )
چکیده
در دوران جنگ سرد، حوضه دریای خزر جزء مجموعه امنیتی همه جانبه اتحاد جماهیر شوروی بود تا جایی که اتحاد شوروی حتی به قرار داد دو جانبه 1920 و 1941 منعقد بین ایران و شوروی در رابطه با نظارت، دخالت و بهرهبرداری از سطح و عمق، هیچگونه توجهی به ایران نداشت. بهرهبرداری از نفت حوضه خزر تحت نظارت کامل شوروی بود ولی برای سه کشور اطراف دریای خزر که جزو محدوده سیاسی و امنیتی اتحاد شوروی بودند، محدوده بهرهبرداری با نظارت دولت مرکزی شوروی تحدید حدود شده بود. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در 1991 و پایان جنگ سرد، ماهیت قدرت در روابط بینالمللی تغییر یافت ومعادلات ژئواستراتژیک جای خود را به ژئواکونومیک داد. به همین دلیل اکنون یکی از اهداف مهم قدرتهای جهانی دستیابی به منابع انرژی است. ایران هم اکنون در مرکز 75 درصد از منابع انرژی جهان، بین حوضه خلیجفارس و حوضه دریای خزر قرار گرفته و این موقعیت حساس استراتژیکی و ژئوپلیتیکی امنیت ایران را با امنیت منطقه و جهان گرهزده است، بنابراین قدرتهای جهانی نمیتوانند به راحتی ایران را نادیده گرفته و مزاحمتهای امنیتی حاد برایش فراهم نمایند. در حال حاضر مهمترین مشکل منابع نفت و گاز طبیعی حوضه دریای خزر، فقدان توافق میان پنج دولت ساحلی خزر و تدوین رژیم حقوقی آن میباشد. در این تحقیق سعی بر این است که به تشریح موقعیت ژئوپلیتیکی حوضه دریای خزر پرداخته و به این سوال پاسخ دهیم که چه رابطهای بین ژئوپلیتیک جدید این دریا و تدوین رژیم حقوقی آن وجوددارد؟ تحولات جهان در قرن 21 به سمتی پیش میرود که مفاهیم و کاربردهای ژئواستراتژی به سرعت جای خود را به مفاهیم و کاربردهای ژئواکونومی، میدهد، بنابراین ابتدا ویژگیهای ژئواستراتژیک و ژئوپلیتیک حوضه دریای خزر را تجزیه و تحلیل نموده و سپس رژیم حقوقی حاکم بر این دریا را بررسی میکنیم.
زهرا پیشگاهی فرد، محمد رحیمی،
دوره 8، شماره 6 - ( 10-1387 )
چکیده
افغانستان پس از جنگ سرد در مقطعی از سوی ایالات متحده به فراموشی سپرده شد اماحوادث تروریستی 11سپتامبر باردیگر افغانستان را درکانون توجه استراتژیست های ایالات متحده قرار داده است. ایالات متحده تاکنون با دو توافقنامه استراتژیک که با افغانستان امضا نموده است نشان داده که کشور افغانستان جایگاه مهمی در ژئو استراتژی ایالات متحده در منطقه خاورمیانه بزرگ دارد. از سوی دیگر افغانستان کشوریست که در طول قرون گذشته همواره در عرصه های بزرگ ژئوپلیتیکی مدنظر قدرت های جهانی قرار داشته است و شکل گیری تحولات سیاسی افغانستان تا حدود زیادی متاثر از جایگاه ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیک این کشور در قلب آسیا بوده است. در زمانی برای دستیابی به شبه قاره و در موقعیتی خط مقدم رویارویی دو بلوک ایدئو لوژیکی شرق و غرب در جنگ سرد و در حال حاضر در کانون مبارزه با تروریسم و بنیادگرایی و ملاحظات ژئواستراتژیکی و ژئوپلیتیکی دیگر. در این مقاله قصد داریم با در نظر داشت ژئواستراتژی ایالات متحده در خاورمیانه به نقش و جایگاه افغانستان در این ژئواستراتژی و اهمیت این کشور در ارتباط با سیستم های جغرافیایی منطقه ای بپردازیم. به نظر می رسد جایگاه افغانستان در ژئو استراتژی ایالات متحده فراتر از عملیات نظامی آمریکا و هم پیمانانش در مبارزه با تروریزم و بنیادگرایی در مقطع کنونی خاورمیانه هرروز شفاف ترمی شود. تامین امنیت سیستم نوین بین الملل در سیستم های چندگانه منطقه ای و نیز تامین امنیت انرژی از جمله عوامل مهم در اهمیت افغانستان برای استراتژی های بلند مدت ایالات متحده ورای مبارزه با تروریزم و بنیادگرایی در منطقه می باشد.
یداله کریمی پور،
دوره 9، شماره 9 - ( 7-1388 )
چکیده
این مقاله مروری انتقادی بر مقاله «جغرافیای IQ»، نوشته جری گلید است که در شماره 36 مجله معتبر INTELLIGENCE انتشار یافته است. اما مخاطب اصلی این نقد در واقع نظریه ”IQ و ثروت ملل“ از استادان برجسته دانشگاه های اولستر بریتانیا و تمپر فنلاند، دکتر لین و دکتر ون هانن است. این نظریه که از آغاز سده بیست و یک، بیشتر از طریق دو کتاب پر فروش «IQ و ثروت ملل» و «IQ و نابرابری جهانی»، میان محافل، احزاب و سازمان های راستگرا و راست میانه اروپا ، آمریکای شمالی و حتی خاور دور پیشرفته رخنه کرده، بر آن است که نابرابری ملت ها از دیدگاه GDI,GDP و دیگر شاخص های اقتصادی، برخاسته ازتفاوت میانگین های بهره هوشی آنها است. از دیدگاه منتقد، نظریه هوش و ثروت ملل در عین حال که مشوقی تئوریک برای مدیریت های سیاسی جهان رو به توسعه برای نوسازی و بهسازی شاخص های کیفیت انسانی و نیز شاخص های توسعه انسانی به شمار می رود، به اعتبار داده های آماری و نیز شیوه تحقیق و پژوهش، سست و کم مایه است. نویسندگان با غفلت از شیوه تحلیل و رهیافت و رویکرد های کارساز ژئوپلیتیکی و با تکیه ساده بر پراکنش جغرافیایی دو پدیدار IQ و GDP، کوشیده اند تا نابرابری های پیچیده فضاهای محیطی را تفسیر کنند. همین غفلت، زمینه ی کژتابی برخی دیدگاه های لین و ون هانن شده است.
یدالله کریمی پور،
دوره 10، شماره 13 - ( 10-1389 )
چکیده
این مقاله با شیوه بررسی توصیفی، تحلیلی، در گام نخست از دیدگاه ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک بازارهای گاز طبیعی جمهوری اسلامی ایران را مورد ارزیابی قرار داده است. آن گاه پس از اشاره ای زودگذر ولی حساس بر نقش گاز طبیعی دراقتصاد انرژی تا چشم انداز 2030، تنگناها و مسایل ایران به عنوان دومین دارنده ذخیره گاز طبیعی جهان برای دستیابی به برتری یا دست کم نفوذ پایدار در بازارهای شبه قاره چین ، خلیج فارس، ژاپن و کره جنوبی باز خوانی شدهاند. از این دیدگاه ، کوشش های 20 ساله جمهوری اسلامی ایران برای دستیابی به بازار شبه قاره که درقالب خط لوله صلح اجرایی شده است، می توانست در قالبی با تمرکز ناچیز و راهبردی ضعیف پیگیری شود. همچنین بر پایهی دستاوردهای این پژوهش، راهبرد تصمیم سازان تهران برای نفوذ در بازار گاز مایع کره و ژاپن و نیز بازار گاز طبیعی چین، با چند چالش زمانبر روبرو است. بازار خلیج فارس نیز اگر چه زنده وپویا است، اما استراتژیک محسوب نمی شود. این در حالی است که اروپا در بر دارنده بیشترین شاخص های یک بازار استراتژیک و پایدار است. اما ایران می بایست از کشوری وارد کننده گاز طبیعی به کشوری صادر کننده تبدیل شود.
بهادر غلامی، حسن کامران دستجردی، حسین خالدی، مهدی نیک سرشت،
دوره 11، شماره 22 - ( 10-1390 )
چکیده
آلودگی بیش از حد هوا و محیط زیست در دهه های اخیر ، باعث شده تا اکثر کشورهای جهان به مصرف انرژی های پاک روی آورند. یکی از این انرژی ها ، گاز طبیعی می باشد که به علت ویژگیهای ذاتی، به ویژه سازگاری با محیط زیست، میزان مصرف آن در جهان افزایش یافته است. منطقه خلیج فارس با دارا بودن 40 درصد گاز جهان، بزرگترین دارنده گاز جهان به شمار می رود. بر این اساس هدف از این پژوهش بررسی پتانسیل های گاز طبیعی در همگرایی منطقه خلیج فارس می باشد. برای انجام این تحقیق از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است و نتایج تحقیق بیانگر آن است که گاز طبیعی از جمله عواملی است که نقش مهمی در روابط کشورهای منطقه خلیج فارس ایفاء میکند، چرا که به همراه نفت ثروت مشترک کشورهای منطقه میباشد و همکاری در یک زمینه اقتصادی، موجب همکاری در سایر زمینه ها خواهد شد. خطوط لوله گاز با ایجاد منافع مشترک برای کشورهای که خطوط لوله گاز از آنها عبور میکند، همگرایی را در بین آنها افزایش و اختلافات سیاسی را کاهش میدهد و باعث پیشرفت و توسعه اقتصادی این کشورها خواهد گشت. مشارکت و توسعه همکاریهای منطقهای در زمینه اکتشافات، استخراج و بهرهبرداری از میادین گازی، علاوه بر اینکه باعث رشد و توسعه اقتصادی کشورهای منطقه میشود، بر روابط سیاسی کشورهای منطقه نیز تأثیر بالقوهای میگذارد و باعث افزایش همگرایی در منطقه میشود.
مراد کاویانی راد،
دوره 11، شماره 23 - ( 12-1390 )
چکیده
پیامدهای اجتماعی و سیاسیِ برخاسته از فروسایی محیطی، گرمایش کروی و کشمکش بر سر منابع طبیعی، محیط زیست را کانون مطالعات امنیتی سده بیست و یکم قرار داده به گونه ای که ناامنی بوم شناسی و نابودی بُن مایه های زیستکره به عنوان بخشی از تهدیدات غیر سنتی با جُستار امنیت انسانی پیوند استواری یافته است. طی دو دهه اخیر، دانش ژئوپلیتیک، به فراخورِ درون مایه های جغرافیایی و سیاسی اش جایی که «ژئو»(زمین) و «پلیتیک» (سیاست) در هم می آمیزند در قالب ژئوپلیتیک زیست محیطی به واکاوی رخدادها و مسائل برخاسته از کشمکش بر سر منابع طبیعی و کمبود منابع طبیعی پرداخته است. به گونه ای که بَرهمکُنشی و درهم تنیدگی مفاهیم و مصادیق سیاست، قدرت و محیط زیست از پُر بَسامدترین واژگانِ واکاویِ جستار محیط زیست از دهه 1980 به بعد بوده اند. از این دیدگاه، مناسبات قدرت و زیستکره به شدت به هم در آمیخته اند. چنین درهم آمیختگی در چارچوب دانش ژئوپلیتیک امکان بررسی و واکاوی می یابد. از آنجا که تهدیدات یا شده، کارکرد و گستره ای کروی یافته اند رویکردهای «نظامی و ملی محورِ» سنتی توان تبیین عوامل تهدیدات غیر سنتی را ندارند. بر این شالوده، تبیین و مدیریت امنیت، سرشتی انسان محور با کُنشی مشترک و جهان گستر طلب می کند.
پرستو موفقیان، سیدعباس احمدی، یاسر عظیمی،
دوره 12، شماره 27 - ( 11-1391 )
چکیده
در حالی که زمان خیزش و پیروزی در تونس، لیبی و مصر کوتاه مدت بود و دولت های متکی به ارتش و طبقهی دیوان سالار در برابر خواست اکثریت شهروندان به سرعت تسلیم شدند، روند فرایند تحولات سوریه حاکی از ایستادگی نظام سیاسی حاکم است. کدامین زمینه ها و بسترها موجبات به درازا کشیده شدن درگیری در سوریه شده است؟ این پژوهش با دستیازی به اسناد و اطلاعات دانشگاهی و معتبر و با روش توصیفی- تحلیلی، کوشش کرده است نقش و چشم انداز صفبندیهای پیچیده سوریه را در نواحی مختلف جغرافیایی، ترسیم، بررسی و ارزیابی نماید. در همین ارتباط و در مرحله استدلال و نتیجه گیری کوشش شده است، صفبندی این نیروها را با توجه به گرایش بیرونی آنها به تصویر کشیده و تاثیرشان را در به درازا کشیدن درگیری در این کشور عربی تشریح نماید. به نظر میرسد که دولت سوریه به دلیل برخورداری از حمایت علویان، مسیحیان، دروزها، و یزیدیهها، کنترل محورهای استراتژیک مرزی و حمایت دولت های ایران، عراق، لبنان، روسیه و چین در کوتاهمدت و میانمدت توانایی کنترل ناآرامیها را دارا میباشد.
زهرا احمدیپور، چمران بویه، رضا جنیدی،
دوره 12، شماره 27 - ( 11-1391 )
چکیده
بروز جنگ و رقابت های ژئوپلیتیکی برآیند کنش جوامع انسانی برای رقابت بر سر ارزش ها و کسب منفعت مادی و معنوی است. جنگ به شیوه کلاسیک آن در رویارویی نیروها و ادوات نظامی نمایان می شود. انگیزه ی اقدام به جنگ بر بنیاد امیال غریزیی همچون مبارزه جویی، شکست دشمن و کسب ارزش استوار است. هرگاه که این امیال بستر مساعد اجتماعی خود را برای کنشگری پیدا کنند؛ صورت نمادینی از جنگ کلاسیک هویدا می شود. در این میان حوزه رقابت های ورزشی بستری مناسب برای بازنمایی نمادها، مناسک جنگ و رقابت های ژئوپلیتیک (مبارزه جویی و شکست دشمن) است. بر این اساس هدف این جستار پاسخ به این پرسش است که نسبت رقابت های ورزشی بین المللی و هماوردی های ژئوپلیتیک چیست؟ فرض این جستار بر این است که میدان رقابت های ورزشی بین المللی به لحاظ همپوشانی در مفاهیم قدرت، رقابت و ارزش های ملی با حوزه رقابت های ژئوپلیتیکی، عرصه جنگ نمادین کشورها و ملت ها است. نبرد و ستیز یاد شده از یک سو برآیند تفاوت در ادرک منافع و ارزشها نزد هویت های متکثر و متمایز انسانی در اجتماع است و از سوی دیگر بازنمایی غریزه رقابت ژئوپلیتیکی و جنگ (حوزه سیاسی) در حوزه اجتماعی است.
حسن کامران، افشین کرمی،
دوره 14، شماره 33 - ( 6-1393 )
چکیده
خلیج فارس از جمله مناطق جغرافیایی با ویژگیهای ممتاز در جهان است و از قرن ها پیش به طور پیوسته مورد توجه دولتها بوده، بنابراین همواره در معرض رقابتها و کشمکشها بوده است. این منطقه در برگیرنده کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس به علاوه ایران و عراق است. روابط میان ایران و کشورهای جنوبی خلیج فارس از جهات مختلف مورد بررسی قرار گرفته است. هدف این مقاله بررسی روابط این کشورها با جمهوری اسلامی ایران در چهارچوب تئوری سازهانگاری است. در مسیر بررسی این موضوع، نظر به شیوه خاص و بینابینی که این رویکرد با توجه به هستی شناسی خود در شناخت و بررسی پدیده ها دارد، ما نیز در بحث روششناسی راهی میانه را برگزیده و بنابراین از روشی هرمنوتیکی- اثباتی بهره خواهیم جست. روش گردآوری اطلاعات نیز به شیوه کتابخانهای و اسنادی بوده و پس از بررسی اطلاعات گردآوری شده به تجزیه و تحلیل آنها پرداخته شد. عوامل و مؤلفههای مختلفی منجر به شکلگیری نوعی سوءظن دایمی میان دو طرف شده است که تغییر این ذهنیت نیازمند بازساخته شدن مبانی و انگارههای هویتی جدیدی برای دو طرف است که منابع تنشزا در آن به حداقل ممکن برسد. دو طرف برای همگرایی نیازمند بازتعریف مفاهیمی هستند که در چارچوب منافع و هویت ملّی هر دو طرف باشد.
احسان لشگری تفرشی،
دوره 15، شماره 38 - ( 1-1394 )
چکیده
بعد از جنگ جهانی دوم مکاتب متعددی در حوزۀ روابط بین الملل ظهور نموده که هرکدام از آنها به فراخور شرایط تا حدودی قادر بوده اند که رویدادها و حوادث روابط بین الملل را تبیین نمایند. این در حالی است که پس از پایان جنگ سرد و با توجه به پررنگ شدن بنیادهای جغرافیایی رقابت؛ بنظر می رسد که داده های قدرت آفرین طبیعی و انسانساخت موجود در فضاهای جغرافیایی کرۀ زمین، کارکرد مهمی در تولید مفاهیم و موضوعات دانش روابط بین الملل دارد. حال این سئوال مطرح می گردد که آیا می توان با توجه به این بنیادهای ژئوپلیتیک؛ نظریه ای علمی و تعمیم پذیر در حوزۀ روابط بین الملل در خصوص تبیین بخش قابل توجهی از رویدادها و حوادث موجود در این شاخۀ سیستماتیک علمی با اتکا به داده های ژئوپلیتیک ارائه نمود. یافته های پژوهش نمایانگر آن است که شاخص های قدرت آفرین و یا تهدیدزای موجود در فضاهای جغرافیایی جهان مبدع بخش مهمی از رویدادها، رفتارها و مفاهیم در حوزۀ روابط بین الملل بویژه پس از جنگ سرد می باشد.
مراد کاویانی راد، یدالله کریمی پور، هدایت فهمی، صادق کرمی،
دوره 17، شماره 46 - ( 7-1396 )
چکیده
کوشش برای تأمین امنیت همواره در پس کنش و منش انسانها وجود داشته است. طی دو دهه اخیر، مسئله امنیتی تغییر اقلیم با توجه به پیامدهای پایدار آن بر زیست و تمدن بشر بیشترین توجه را به خود معطوف داشته است. در این میان، کشورهای واقع در کمربند خشک جهان به واسطه کاهش بارش ناشی از تغییرات اقلیمی و ناکارامدی مدیریت منابع آب، بیشترین آسیب را دیدهاند که کشور ما نیز با توجه به موقعیت جغرافیاییاش به شدت متأثر از این رخداد شده است. برابر دادههای موجود، حوضه آبریز مرکزی که استانهای واقع در آن از وزن ژئوپلیتیک بالایی نیز برخوردار هستند، بیشترین اثرپذیری را از عوامل یاد شده داشته است. پژوهش حاضر با ماهیتی توصیفی-تحلیلی، بر این فرضیه استوار است که پیامدهای امنیتی تغییرات اقلیمی در حوضه آبریز مرکزی، علاوه بر پیامدهای ناگوار اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و محیطی برای شهروندان این منطقه پهناور از کشور این توانایی را دارد که با توجه به سهم تقریبی 48 درصدی آن در تولید ناخالص داخلی کشور و نیز تعلق آن به یکی از پربسامدترین محورهای تمدنی ایران، امنیت کشور را در مقیاس ملی و گستره جغرافیایی فرهنگ ایران با چالشهای بنیادی همراه کند. نتیجه پژوهش حاضر نشان داد در صورت تداوم وضعیت موجود، پیامدهای تغییر اقلیم در حوضه آبریز مزکزی این توانایی را دارد که ثبات و امنیت ملی را به چالش بکشاند.
یدالله کریمی پور، امیر حمزه عزیزی، حسین ربیعی، افشین متقی،
دوره 18، شماره 48 - ( 1-1397 )
چکیده
تأمین منافع و دستیابی به امنیت مطلوب برای کشورها به تنهایی بسیار سخت است. اتحاد با دیگر کشورها و قدرت ها راهی برای پیشبرد اهداف ملی و تامین منافع بوده و تضمین بیشتری برای بقاء، پیشرفت، توسعه و صلح برای کشورها به همراه آورده است. این که چه عوامل و شرایطی به اتحاد و پیوند کشورها می انجامد محل مناقشه و مباحثه بسیاری بوده و از زوایای گوناگونی مورد تحلیل قرار گرفته است. با وجود آنکه به نظر می آید ویژگی های مشترک و مشابهات جغرافیایی مقدمه ایجاد اتحاد بین کشورهاست اما نمونه ایران و عراق در خاورمیانه، می تواند نقیض چنین ادعایی باشد. آنها به جز دوره اندکی در سده بیست، در بیشتر ایام سده با هم در یک نوع تخاصم به سر برده، حتی جنگ هشت سالهای هم بین دو کشور اتفاق افتاد. بنابراین سئوال اصلی این پژوهش این است که عوامل و مولفه های جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک چگونه به اتحاد کشورها می انجامند و این عوامل و مولفه ها در پیوند استراتژیک بین دو کشور ایران و عراق چگونه است؟ این پژوهش به روش توصیفی انجام شده و مبتنی بر داده های کتابخانه ای و اسنادی است. نتایج بررسی نشان می دهد که مولفه های محیط داخلی (مولفه های اقتصادی، اجتماعی – فرهنگی، مولفه های جغرافیایی و سیاسی، امنیتی و ژئوپلیتیکی)، محیط خارجی منطقهای و سرانجام محیط جهانی بر کیفیت و کمیت پیوند استراتژیک بغداد – تهران تاثیرگذار بوده است و پیوند استراتژیک دو کشور تابع همراهی و کارکرد مثبت مثلث ذکر شده است که خود برآمده از مولفه های پیچیده تری است.
عابد گل کرمی، یداالله کریمی پور، افشین متقی، حسین ربیعی،
دوره 18، شماره 49 - ( 1-1397 )
چکیده
شناخت کشور و درک ظرفیت پیرامونی آن و نیز محیط بینالملل از اجزای لاینفک اقتصاد هستند که در سیاست خارجی هر نظام سیاسی و کشوری باید متکی بر بنیانهای سرزمینی و اجتماعی آن باشد. کشور ایران با تکیه بر بنیانهای ژئوپلیتیکیاش که متاثر از موقعیت جغرافیایی آن است میتواند با تدوین سیاست خارجی در اقتصاد بینالملل تاثیرگذار باشد. از اینرو، این پژوهش با شیوه توصیفی – تحلیلی به بررسی بنیانهای ژئوپلیتیکی و جغرافیایی اقتصاد جمهوری اسلامی ایران پرداخته است، تا ضمن روشنکردن این بنیانها به واکاوی نارساییهای سیاست خارجی در این عرصه بپردازد. نتایج این پژوهش نشان میدهد که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران با بنیانهای ژئوپلیتیکیاش فاصله دارد و برای رسیدن به اقتصادی اثرگذار در محیط پیرامون نزدیک و بینالملل، بازنگری در بنیانهای ژئوپلیتیک سیاست خارجی که در قالب پنج مولفه از آنها یاد شده است، لازم و اجتنابناپذیر است. از اینرو، جمهوری اسلامی با در پیشگرفتن این بنیانها در استراتژی سیاست خارجی نهتنها از نظر سیاسی و فرهنگی بر محیط بینالملل اثرگذاری دارد بلکه از نظر ژئواکونومیک بر اقتصاد سیاسی بینالملل و نزدیک پیرامون اثرگذاری خواهد داشت.
مراد کاویانی راد، هادی اعظمی، مجید رسولی، احمد بخشی،
دوره 18، شماره 50 - ( 1-1397 )
چکیده
بنیادگرایی یکی از مسائل امنیتی جهان امروز است و قلمرویابی و قلمروگستری گروه های بنیادگرای تروریستی بخش عمدهای از ادبیات امنیتی جهان را به خود معطوف داشته است. طی یک دهه گذشته جنوب باختری آسیا و شمال آفریقا برخاسته از بحرانهای داخلی و مداخله قدرت های فرامنطقه ای کانون پیدایش و گسترش اندیشه های افراطی گرایانه شده به گونه ای که هزینه های کلانی بر کشورهای منطقهای و فرامنطقهای جهان تحمیل کردهاست. در این میان، شمال قاره آفریقا و به طور مشخص کشور لیبی به عنوان دولت شکننده برخاسته از عوامل درونی و نقشآفرینی قدرت های مداخلهگر منطقه ای فرصت های مناسبی برای رشد و گسترش سازمان بنیادگرای داعش فراهم ساخته است. روش شناسی حاکم بر پژوهش حاضر ماهیت توصیفی-تحلیلی دارد و داده های مورد نیاز آن به روش کتابخانه ای گردآوری شده است. تحقیق پیش روی، بر این فرضیه استوار است که برخاسته از عوامل و زمینه های داخلی و مداخله قدرت های منطقهای و فرا منطقهای زمینه قلمروگستری سازمان های بنیادگرایی چون داعش را در لیبی فراهم آورده است.نتیجه پژوهش نشان داد که شکنندگی دولت در شمال آفریقا به ویژه لیبی زمینه قلمرویابی و قلمروگستری داعش را فراهم کرده است.