32 نتیجه برای کوچ
خانم آرزو مومنیان، دکتر مرتضی میرغلامی، دکتر آزیتا بلالی اسکویی، دکتر آیدا ملکی،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده
با توجه به این موضوع که بیش از یک سوم مصارف انرژی مرتبط با مناطق مسکونی می باشد، برنامه ریزی و طراحی مناسب محلات با توجه به شرایط اقلیمی هر منطقه می تواند گامی مؤثر در جهت کاهش مصرف انرژی باشد، پژوهش حاضر به تدوین راهبردهای موثر در راستای بهینه سازی مصرف انرژی در بلوک های مسکونی محله رشدیه تبریز می پردازد. بررسی و شناخت وضعیت مصرف انرژی در محله رشدیه تبریز ، قابلیتها و تنگناهای آن در برنامه ریزی از اهمیت بسزایی برخوردار است که در صورت عدم توجه به آنها و نداشتن برنامههای راهبردی کارآمد، منجر به افزایش ناپایداری اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی خواهد شد. روش تحقیق با توجه به ماهیت آن توصیفی-تحلیلی و از نظر هدف کاربردی میباشد. در ارتباط با اهداف مورد نظر پژوهش میباشد، جامعه آماری پژوهش اساتید وکارشناسان و نخبگان شهرسازی می باشند که برای بررسی شاخص ها و راهبردها استفاده گردیده است. روش انتخاب افراد به صورت هدفمند و گلوله برفی بوده است. در نهایت نتایج نشان داد که تدوین سیاستها ، اقدامات کاربردی برای ارتقاء طراحی معابر اصلی و دسترسی های محلی در جهت تهویه هوای محله به عنوان مهمترین راهبرد بایستی مورد تأکید قرار گیرد.راهبرد تدوین سیاستهای طراحی محله و بلوک های مسکونی با اهداف استفاده از انرژی خورشید در جهت کاهش مصرف انرژی ،تدوین سیاستهای طراحی محله و بلوک های مسکونی با اهداف استفاده از انرژی باد در جهت کاهش مصرف انرژی به ترتیب در رتبههای دوم و سوم این اولویت بندی قرار گرفته اند.
حسن افراخته،
دوره 4، شماره 4 - ( 4-1384 )
چکیده
استان سیستان و بلوچستان در دهه اخیر خشکسالی شدیدی را تجربه کرده که اثرات مهمی در زندگی روستایی ناحیه داشته است .اثرات خشکسالی در معیشت دامداری ناحیه به دو دلیل محسوستر بوده است : اول، آنان به مراتع طبیعی وابسته بودهاند و دوم، دولت برنامه مشخصی جهت حمایت از دامداری در مقابل خشکسالی نداشته است .دامنههای جنوب و شرق تفتان در بلوچستان از قدیم مامن مردمی بوده که معیشت آنان به بهرهبرداری از مراتع طبیعی وابسته بوده است. آنها از سال 1310 زمانی که خلع سلاح عشایر صورت گرفته و فعالیتهای کشاورزی آغاز شده، معیشت خود را به نیمهکوچنشینی تغییر دادهاند. تغییر نوع معیشت از کوچنشینی به نیمهکوچنشینی و یکجانشینی پدیدهای معمول است اما این تحول باید روندی تدریجی، درونزا و همراه با طی مرحله " جامعهپذیری " باشد در غیر این صورت ممکن است به عواقب نامطلوب بیانجامد. مطالعه تحولات معیشتی دامداران مزبور در اثر خشکسالیهای اخیر هدف اصلی مقاله حاضر می باشد . مقاله ابتدا شاخص خشکسالی ناحیه را بر اساس دادههای آماری مطالعه میکند آنگاه دادههای جمعآوری شده ( از طریق بررسی محلی و برخی منابع) با استفاده از آزمون همبستگی اسپیرمن" تحلیل میشود. نتیجه نشان میدهد که معیشت نیمهکوچنشینی در اثر خشکسالی اخیر به شرح زیر تحول یافته است: گروهی که دارای اراضی زراعی در "سنگان" هستند، فعالیت زراعی و تولیدات خود را تغییر داده و تعدادی دام را به صورت دامداری روستایی حفظ کردهاند زیرا دولت به روشهای مختلف از کشاورزان در برابر خشکسالی حمایت کرده است. گروه کوچک دیگری معیشت خود را از نیمهکوچنشینی به رمهگردانی تغییر داده و در ناحیه کوهستانی تفتان " شونده" ساکن شدهاند. این دو گروه میتوانند زندگی قبلی خود را با استفاده از بارشهای اخیر و پایان دوره خشکسالی مبتنی بر بهرهبرداری از مراتع طبیعی از سر بگیرند. بالاخره شمار قابلتوجهی از جمعیت، نوع معیشت خود را از دست داده و به مراکز شهری مهاجرت کردهاند. آنها سرمایه یا مهارت لازم برای زندگی در نواحی شهری را ندارند و میتوانند مشکلات شهری را تشدید کنند.
سیدعطاءالله سینایی،
دوره 5، شماره 6 - ( 4-1385 )
چکیده
اوضاع جغرافیایی و طبیعی، و مناطق مختلف در ایران ساختار نظام قومی و ایلیاتی، زمینه هایی را مهیا نمودند که ایلات و قبایل در بخش عمده ای از تاریخ ایران بر نظام سیاسی و حکومتداری کشور تسلط یابند. هجوم قبایل و صحرانشینان و سلطه طولانی مدت آنان و سپس مهاجرت ایلات و قبایل و تهدیداتی که از جانب ایشان متوجه جوامع یکجانشین شهری و روستایی بود؛ ضرورت های خود را در شکل الگوی سیاست و حکومتداری ایران نهادینه نمود. این مقاله به بررسی ساختارجامعه ایلیاتی و تاثیرگذاری آن بر الگوی سیاست و حکومتداری در ایران می پردازد.
حسین حاتمی نژاد، جواد حسین اوغلی،
دوره 9، شماره 7 - ( 2-1388 )
چکیده
در دهههای اخیر، رشد و گسترش سکونتگاه های غیررسمی در اطراف شهرهای بزرگ به ویژه در کشورهای در حال توسعه با ماهیتی خودرو و خودجوش، مشکلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی عدیدهای را به همراه داشته که در نهایت باعث بروز ناپایداری الگوی توسعه شهری در کشورهای مذکور شده است. هدف این مقاله، بررسی و ارزیابی تطبیقی شاخصهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در شهرک انقلاب و حصار امیر(به عنوان سکونتگاه های غیررسمی) با منطقه 19 شهر تهران می باشد. در این راستا به منظور ارزیابی وضعیت شاخصها در دو سکونتگاه مذکور، در مقایسه با شهر تهران از روش آماری تحلیل واریانس استفاده شد. نتایج تحقیق نشان میدهد که شهرک انقلاب و حصار امیر از لحاظ شاخص های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، نسبت به شهر تهران در سطح پایینتری قرار دارد. همچنین نتیجهی بررسی تحولات فرهنگی و اقتصادی با استفاده از آزمون خی دو نشان میدهد که سکونتگاه های مذکور در حال گذار از فرهنگ سنتی خود به فرهنگ شهری می باشند و به نوعی شیوه ی زندگی شهری پیدا کرده اند.
سلمان انصاری زاده، برزین ضرغامی، طهمورت حیدری موسلو،
دوره 10، شماره 11 - ( 6-1389 )
چکیده
کشور ایران بنا به موقعیت جغرافیایی خاص خود بهویژه از سمت شمال و شمالشرقی محل ورود اقوام کوچنشین بوده است. اغلب حکومتهایی که در ایران تشکیل شده وابسته به ایلات بوده است و تنها حکومتی که منشأ ایلی نداشته حکومت پهلوی است. از این رو ایلات نقش فوقالعاده مهمّی در ثبات و عدم ثبات حکومتهای مرکزی به عهده داشتهاند. کوچنشینان که اساس زندگی آنها مبتنی بر کوچ و کوچندگی است، گاه از چارچوب مرزهای کشور فراتر میرفتند و دو یا چند همسایه را درگیر منازعه میکردند. هدف پژوهش حاضر مطالعه نقش ایلات و عشایر ترکمن بر تکوین مرزهای سیاسی در شمالشرقی ایران است. روش مورد استفاده توصیفی– تحلیلی و استفاده از منابع اسنادی و تاریخی است. نتایج تحقیق نشان میدهد، تا پیش از حکومت پهلوی بخش بزرگی از جمعیت کشور را عشایر تشکیل میداده و همچنین جابجایی عشایر بهصورت قشلاق و ییلاق سبب شده که کنترل دولت مرکزی بر عشایر بهخصوص در دوره افول قدرت بیثبات باشد. در حقیقت تا قبل از تثبیت مرزهای شمالشرقی کشور ایران جابجایی ایلات و عشایر ترکمن در دو سوی مرزهای ایران و کشور شوروی سابق در قالب ییلاق و از سویی قشلاق عشایر کشور شوروی سابق در داخل مرزهای ایران و عواملی چون عدم پرداخت مالیات توسط کوچنشینان هر دو کشور موجب کوچ به کشور همسایه میشده است و این عوامل باعث تأخیر در روند تکوین مرزهای سیاسی در این بخش از ایران شده است.
محسن شاطریان، امیر اشنویی، محمود گنجی پور،
دوره 10، شماره 12 - ( 10-1389 )
چکیده
در دوران معاصر، گسترش شهرها، رشد جمعیت شهرنشین و افزایش تضاد و نابرابری¬های اجتماعی موجب انحرافات و کجروی¬های اجتماعی و حاشیه نشینی شده است. با این وجود، در همه ادوار تاریخی میزان و نوع رفتارهای منحرفانه گروه¬های اجتماعی ثابت و به یک اندازه نبوده است. همچنین، مناطق و محلات شهری از نظر پراکنش جغرافیایی آسیب¬های اجتماعی، چهرهای یکدست و هماهنگ از خود نشان نمیدهند. هدف تحقیق حاضر سنجش رابطه بین محل سکونت و انحرافات اجتماعی در شهر آران و بیدگل می¬باشد. روش تحقیق از نوع اسنادی و پیمایشی است. جامعه آماری تحقیق را کلیه خانوارهای ساکن در شهر آران و بیدگل تشکیل می¬دهند. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 300 نفر تعیین گردید. برای محله حاشیه نشین یحیی آباد تعداد 150 نفر و محلات غیر حاشیه نشین نیز 150 نفر انتخاب و به صورت تصادفی مورد پرسشگری قرار گرفتند. نتایج آزمون T تفاوت میانگین¬های دو متغیر محل سکونت پاسخگویان و انحرافات اجتماعی را نشان می¬دهد. تفاوت مشاهده شده در بین دو گروه، به لحاظ آماری با توجه به (002/0sig=) و (162/3- t=) معنادار است. همچنین نتایج آزمون واریانس دو متغیره نشان می¬دهد که عملکرد متقابلی میان نوع محل سکونت، وضعیت کالبدی، سطح سواد، میزان درآمد و پایگاه اقتصادی- اجتماعی در میزان گرایش به انحرافات اجتماعی وجود دارد.
شهریار خالدی، رحمت الله منشی زاده، جهانبخش ریکا، شاهین خالدی، شبنم خالدی،
دوره 11، شماره 23 - ( 12-1390 )
چکیده
منطقه شمیرانات و لواسانات کوچک از ابتدای نهضت توریسم و طبیعت گردی ایران با وجود منابع اکولوژیکی، رودخانه های پر آب، جنگل و کوهستان، آب و هوای مطلوب، صخره و بویژه باغات انبوه به عنوان قطب تولید گیلاس کشور و استقرار مکانی - فضایی ویژه (همجواری با کلانشهر تهران)، از قابلیت توریستی- اگرواکوتوریستی ویژه ای بر خوردار می باشند. نتایج این پژوهش که به منظور امکانسنجی توریستی– اگرواکوتوریستی محدوده مطالعاتی، با استفاده از مدل « SWOT » تهیه گردیده است، نشان دهنده این است که محدوده، دارای نقاط قوت داخلی و قابلیتهای بالقوه توریستی - اگروتوریستی بسیار بالایی است. بنابراین ضرورت اعمال استراتژیها و راهکارهای اساسی در جهت اولاٌ: تأکید بر نقاط قوت و بویژه جنبه اگرواکوتوریستی، با از بین بردن یا کاهش تهدید ها، موانع پیش روی توسعه گردشگری، و ثانیاٌ: استفاده از اصل مزیت نسبی و بهره گیری از عوامل بیرونی بخصوص، مجاورت با کلانشهر تهران به عنوان فرصتی بهینه، در راستای پایداری سکونتگاههای روستایی منطقه تأکید دارد.
لقمان زمانی، وحید ریاحی،
دوره 14، شماره 35 - ( 12-1393 )
چکیده
سکونتگاههای روستایی ایران، علیرغم تحولات گسترده و گوناگونی که در دهههای اخیر داشتهاند، از لحاظ محیطی همچنان جزو سکونتگاههایی به شمار میروند که در صورت وقوع مخاطرات محیطی با چالشهای عمده روبرو میشوند. بنابراین برنامه ریزی پیش از وقوع رویدادها و بحرانها و توجه به مدیریت بحران روستایی در مقابله با حوادث به ویژه طبیعی ضروری مینماید. مناطق روستایی شهرستان سروآباد واقع در استان کردستان نیز یکی از مناطق مستعد کشور نسبت به وقوع بحرانهای طبیعی همچون سیل، زلزله و زمین لغزش محسوب میشود. هدف از انجام این پژوهش شناسایی سکونتگاهها و پهنههای امن و خطر زمین لغزش سکونتگاههای روستایی با توجه ویژه به مدیریت بحران در شهرستان سروآباد است. این پژوهش بر حسب روش تحلیلی و بر حسب ماهیت کاربردی میباشد و با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی و فرآیند تحلیل سلسله مراتبی تجزیه و تحلیل دادهها و لایهها صورت گرفته و نقشههای نهایی تلفیقی خطر و نقشههای همپوشانی جهت ارزیابی فاکتورها تولید گردید. نتایج تحقیق به صورت تحلیل فضایی- جمعیتی سکونتگاههای شهرستان بوده است و پهنهها و روستاهای امن و خطر شهرستان سروآباد مشخص گردید. بعلاوه مشخص شد که حدود 46 درصد جمعیت روستاهای منطقه در 31 روستا در این شهرستان در پهنه امن یا کم خطر زمین لغزش قرار دارد و سایر سکونتگاهها و جمعیت روستایی در پهنه خطر متوسط و زیاد استقرار دارند و نیازمند ایمن سازی پهنههای خطر هستند.
محمّد شالی، جمیله توکلی نیا،
دوره 15، شماره 36 - ( 3-1394 )
چکیده
امروزه پدیده اسکان غیررسمی به جزء جداییناپذیر شهرهای کشور به ویژه کلان شهرها تبدیل شده است که از یکسو بازتاب فضایی نابرابریها و بیعدالتیهای اجتماعی و اقتصادی و توزیع امکانات و منابع در سطوح ملی، منطقهای و محلی بوده و از سوی دیگر حاصل کاستیهای برنامهریزی شهری و مسکن، شهروندزدایی و توجه نداشتن به نیازهای اجتماعی و اقتصادی گروههای کمدرآمد در طرحهای توسعه شهری است. در این پژوهش به منظور تدوین استراتژیهای لازم جهت توانمندسازی و ساماندهی اسکان غیررسمی شهر تبریز با پهنهبندی سکونتگاههای منطقه یک کلانشهر تبریز و شناسایی پهنههای فرودست، با استفاده از شاخصهای اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و زیست محیطی و بهرهگیری از مدل تلفیقی AHP و GIS، سه پهنه به دست آمد. یافتههای این پژوهش حاکی از گسست کالبدی بین پهنه فرودست با سایر نواحی شهر، تضاد و شکاف طبقاتی شدید در منطقه و پایین بودن کمیت و کیفیت معیارهای اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی و کالبدی پهنه فرودست نسبت به پهنه مرفه و کل شهر است. راهبرد توسعه شهر در مقایسه با سایر رویکردها به دلیل ماهیت مشارکتی و رویکرد مبتنی بر اجتماعات محلی برای توانمندسازی و ساماندهی سکونتگاههای غیررسمی منطقه یک شهر تبریز مورد تایید قرار گرفت.
محمد حجی پور، وحید ریاحی، هادی قراگوزلو،
دوره 15، شماره 37 - ( 6-1394 )
چکیده
مسکن دارای کارکرد چندجانبهای در نظام روستایی است. یکی از ابعاد مورد تاکید نظام برنامهریزی، نوسازی و بهسازی مسکن است. در کشور ما توسعه مسکن روستایی روند رو به رشدی به ویژه در بعد کالبدی و ساختی تجربه نموده است. با این وجود بخش عظیمی از جمعیت روستایی در نواحی مختلف کشور در مساکن غیر مقاوم و کم دوام ساکن هستند. در این مقاله تلاش شده است تا به بررسی و تحلیل توزیع فضایی کیفیت و ساخت مسکن روستایی در استانهای مختلف کشور پرداخته شود. دادههای مورد نیاز از مطالعات اسنادی استخراج شده است. کیفیت ساخت مساکن روستایی در قالب 9 شاخص به تفکیک استانهای کشور سنجیده شده است. دادهها با بهرهگیری از روش تصمیمگیری چند معیاره VIKOR تجزیه و تحلیل شده است. در نهایت طبقهبندی استانها بر ساخت و کیفیت مسکن روستایی با استفاده از روش تحلیل خوشهای K در SPSS انجام گرفت و خروجی به صورت نقشه در محیط GIS ترسیم شده است. نتایج نشان داد تفاوت و تمایز معناداری در نوع مصالح به کار رفته در مساکن روستایی کشور وجود دارد. به گونهای که درصد قابل ملاحظهای از این مساکن با مصالح آجر، آهن و سنگ که به نوعی موید داوم و کیفیت متوسط میباشد، ساخته شده است. به لحاظ توزیع فضایی – مکانی نیز میتوان گفت کیفیت ساخت مساکن روستایی در بخش عمدهای از استانهای کشور (24 استان) در سطح کم کیفیت، متوسط و مناسب قرار دارد. تنها سه استان مازندران، آذربایجان شرقی و کرمان از کیفیت عالی ساخت مساکن روستایی برخوردار هستند.
زهرا بیگم حجازی زاده، پریسا سادات آشفته، ابراهیم فتاحی، زهرا غلامپور،
دوره 15، شماره 38 - ( 1-1394 )
چکیده
در این تحقیق بهمنظور بررسی اثر تغییر اقلیم بر رواناب حوضه رودخانه کر از دادههای دما و بارندگی ماهانه مربوط به مدل 3 HadCM طی دوره پایه ۲۰۰۱-۱۹۷۲ و دوره آتی ۲۰۴۰-۲۰۱۱ تحت سناریوی انتشار A2استفاده شد. خروجی مدل HadCM3 بر اساس روش کوچکمقیاس کردن زمانی عامل تغییر و روش کوچک مقیاس کردن مکانی تناسبی برای حوضه موردنظر کوچکمقیاس شدند. سپس، سری زمانی دما و بارندگی ماهانه در دوره آتی تولید شد. نتایج نشان داد که دما و بارندگی در دوره آتی نسبت به دوره مشاهداتی به ترتیب افزایش و کاهش مییابد. در ادامه با واسنجی مدل IHACRES، رابطه بارش- رواناب ماهانه حوضه شبیهسازی شد. سپس با معرفی سریهای زمانی ماهانه دما و بارندگی کوچکمقیاس شده حوضه به مدل بارش- رواناب، سری زمانی رواناب ماهانه برای دوره ۲۰۴۰ -۲۰۱۱ شبیهسازی گردید. مقایسه رواناب دوره آتی نسبت به دوره مشاهداتی نشان از تأثیر تغییر اقلیم بر رواناب این حوضه در سالهای آتی دارد، بهطوریکه رواناب سالانه حوضه در حدود ۴۳/۹ درصد کاهش مییابد. در ضمن، رواناب آتی در برخی ماهها (ژانویه، فوریه، می و ژوئن)، افزایش را نسبت به دوره مشاهداتی نشان میدهد.
مهرداد هدایتیان، مرجان گودرزی،
دوره 16، شماره 42 - ( 7-1395 )
چکیده
این تحقیق باهدف بررسی شرایط اقلیمی شهر بروجرد در رابطه با طراحی جهت استقرار ساختمانها و معابر شهر با تأکید بر انرژی تابشی، تلاشی برای کاستن مشکلات مربوط به اقلیم سرد است؛ که در جهت نیل به این هدف از آمار و اطلاعات ایستگاه سینوپتیک شهر بروجرد در یک دورهی آماری 23 ساله مشتمل بر دما، بارندگی، رطوبت نسبی و ... به صورت پارامترهای حداکثر، حداقل و میانگین استفاده شده است. پژوهش حاضر پژوهشی توصیفی-تحلیلی است و گسترده مطالعاتی آن کلیه مدارک و اسناد پژوهشی مرتبط با این مفهوم و دردسترس است؛ و روش جمع آوری اطلاعات چه در بیان وضع موجود و چه در تحلیل مسائل از شیوههای گوناگون از نوع کتابخانهای بامطالعه اسناد سخت و نرم و تحقیقات میدانی است. ابزارهای اصلی تحلیل در این پژوهش شامل مدلهای بیوکلیمایی اولگی، گیونی و روش محاسباتی قانون کسینوس است؛ که دراین رابطه ابتدا با استفاده ازدادههای هواشناسی ایستگاه سینوپتیک بروجرد نمودار زیستاقلیمی ساختمانی و فضاهای آزاد، ترسیم شد و آستانهها و نیازهای حرارتی درون و بیرون بنا و سپس اولویتهای طراحی اقلیمی ساختمانی و معابر شهری مشخصگردید. نتایج تحقیق نشان داد که بهترین جهتهای استقرار ساختمان دربروجرد بهمنظور بهینهسازی مصرف انرژی، جهتهای جنوبی-شمالی و بعدازآن جهت 15 درجه غربی است و بهترین جهت استقرار معابر نیز بهمنظور جلوگیری از ماندگاری یخ و برف درسطح خیابانها، راستای جنوبغربی- شمالشرقی و بعدازآن جهت 60 درجه غربی با توجه به تداخل عامل تابش آفتاب است.
محمد حسن یزدانی، علی سلطانی، حسین نظم فر، محمد امین عطار،
دوره 16، شماره 42 - ( 7-1395 )
چکیده
جدایی گزینی شهری موضوعی مهم در بسیاری از شهرهای جهان است و از مدتها قبل بسیاری از محققان به این مبحث توجه داشتهاند. جدایی گزینی شهری، تمرکز فقر و پیدایش طبقات پایین را به طرز شدیدی در پی دارد. انواع مختلفی از جدایی گزینی شهری از قبیل جدایی گزینی درآمدی و قومی- نژادی وجود دارد که وابسته به مکانیزمهای موجود در درون یک شهر است. بهمنظور برنامهریزی جامعهای بهتر، برنامه ریزان شهری نیازمند آگاهی از نحوهی اندازهگیری جدایی گزینی و تجزیهوتحلیل نتایج حاصل از آن هستند. روشهای متعدد سنجش جدایی گزینی شهری وجود دارد که به طرق مختلفی با هم متفاوتند. پژوهش حاضر پرکاربردترین شاخصهای سنجش جدایی گزینی مسکونی چند گروهی(8 شاخص) را با استفاده از نرمافزار تحلیلگر جداییگزینی در سطح شهر شیراز و میان پایگاههای مختلف اجتماعی- اقتصادی این شهر مورد مطالعه قرار داده است. جامعه آماری، کل محدوده کالبدی شهر شیراز به تفکیک بلوکهای آماری(451بلوک) در قالب نقشه در محیط سیستمهای اطلاعات جغرافیایی و خانوارهای ساکن در آن(416141 خانوار) میباشد. درمجموع نتایج پژوهش وقوع پدیده جدایی گزینی در شهر شیراز را به میزان متوسط به بالا و با مقادیر محاسبهشدهی 7177/0، 5785/0، 1 - 5474/0، 5407/0، 3969/0، 3759/0، 3613/0، 3375/0 برای هر یک از شاخصها مورد تایید قرار میدهد. از طرف دیگر بهکارگیری تحلیل لکههای داغ نرمافزار ArcGis در محدوده موردمطالعه نیز نشان میدهد بیشترین تجمع فضایی پایگاه اجتماعی- اقتصادی بالا(لکههای داغ) تقریباً در حوالی مرکز و ناحیه شمال غربی شهر، پایگاه اجتماعی- اقتصادی متوسط در سمت غربی شهر و پایگاه اجتماعی- اقتصادی پایین نیز در سمت جنوب غربی شهر شیراز خوشهبندی شدهاند.
نادر پروین،
دوره 17، شماره 46 - ( 7-1396 )
چکیده
مطالعه و شناسایی کانون های تغییر تراز میانی جو موثر بر شکل گیری الگوهای گردشی مولد آن ضرورتی اجتناب ناپذیر است. در این مطالعه، ابتدا بارش های سالانه ایستگاه های منتخب سطح حوضه آبریز زاب کوچک طی دوره 2015-1986 استاندارد زمانی شدند. پس از استفاده از شاخص و تعیین آستانه زمانی- مکانی، تعداد 184 روز بدون بارش واقع در دوره مرطوب سه نمونه خشکسالی شدید در سطح منطقه انتخاب شدند. داده های ارتفاعی تراز 500 هکتوپاسکال واقع در محدوده صفر تا 80 درجه عرض جغرافیایی شمالی و طول شرقی به صورت یک ماتریس S_Mode تنظیم شد و با استفاده از روش پیشرفته آماری تحلیل مولفه های اصلی پردازش شدند. بر اساس ماتریس همبستگی، کانون های عمده تغییرات توپوگرافی تراز 500 هکتوپاسکال موثر بر وقوع روزهای خشک شناسایی و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که به هنگام وقوع روزهای خشک، 12 کانون تغییر ارتفاع تراز میانی جو موثر بوده اند. در این بین، دو کانون ذیل با برخورداری از بیشترین آنومالیهای (7/0R≥) ارتفاع تراز میانی جو قابل تشخیص بودند: 1) کانون اورآسیا-آفریقا و 2) کانون غرب آفریقا که به ترتیب 48% و 10% از کل مساحت قلمرو مطالعاتی را تحت سیطره داشتند. چنین تغییراتی در تراز میانی جو، سبب تقویت و عمیق تر شدن محور ناوهها و پشتهها شده است. تغییرات کانون اول بیشترین تاثیر را در ایجاد پایداری و حاکمیت خشکی روزهای سطح حوضه آبریز داشته است.
عابد گل کرمی، یداالله کریمی پور، افشین متقی، حسین ربیعی،
دوره 18، شماره 49 - ( 1-1397 )
چکیده
شناخت کشور و درک ظرفیت پیرامونی آن و نیز محیط بینالملل از اجزای لاینفک اقتصاد هستند که در سیاست خارجی هر نظام سیاسی و کشوری باید متکی بر بنیانهای سرزمینی و اجتماعی آن باشد. کشور ایران با تکیه بر بنیانهای ژئوپلیتیکیاش که متاثر از موقعیت جغرافیایی آن است میتواند با تدوین سیاست خارجی در اقتصاد بینالملل تاثیرگذار باشد. از اینرو، این پژوهش با شیوه توصیفی – تحلیلی به بررسی بنیانهای ژئوپلیتیکی و جغرافیایی اقتصاد جمهوری اسلامی ایران پرداخته است، تا ضمن روشنکردن این بنیانها به واکاوی نارساییهای سیاست خارجی در این عرصه بپردازد. نتایج این پژوهش نشان میدهد که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران با بنیانهای ژئوپلیتیکیاش فاصله دارد و برای رسیدن به اقتصادی اثرگذار در محیط پیرامون نزدیک و بینالملل، بازنگری در بنیانهای ژئوپلیتیک سیاست خارجی که در قالب پنج مولفه از آنها یاد شده است، لازم و اجتنابناپذیر است. از اینرو، جمهوری اسلامی با در پیشگرفتن این بنیانها در استراتژی سیاست خارجی نهتنها از نظر سیاسی و فرهنگی بر محیط بینالملل اثرگذاری دارد بلکه از نظر ژئواکونومیک بر اقتصاد سیاسی بینالملل و نزدیک پیرامون اثرگذاری خواهد داشت.
َشمسی سادات میراسداللهی، صدرالدین متولی، غلامرضا جانباز قبادی،
دوره 20، شماره 59 - ( 10-1399 )
چکیده
بلایای طبیعی، به عنوان مجموعه ای از حوادث زیانبار هستند که منشاء طبیعی دارند که بعضا عوامل انسانی هم در تشدید آن اثرگذار می باشد. در همین راستا تقویت مولفه های اجتماعی و اقتصادی و درپی آن افزایش تاب آوری در کاهش خسارات ناشی از سیلاب نقش مهم و موثری را می تواند ایفا کند. این تحقیق برگرفته از رساله دکتری است که از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی-تحلیلی و میدانی می باشد. روش تحقیق پیمایشی و ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه با داده های بسته و ورش تجزیه و تحلیل بر اساس آزمون های همبستگی و رگرسیون انجام شده است. جامعه آماری شامل شهروندان ساکن در اطراف روخانه و مناطق سیل گیر بوده است که 383 نفر به عنوان نمونه انتخاب و پرسشنامه به روش نمونه گیری خوشه ای بین پاسخگویان توزیع شده است. طبق یافته های تحقیق میانگین تاب آوری اجتماعی 1/60، میانگین تاب آوری اقتصادی(میزان خسارات) 4/53، میانگین ظرفیت با توانایی جبران خسارات8/69 و درنهایت میانگین توانایی برگشت به شرایط مناسب4/67 بدست آمده است. در بخش آزمون فرضیات طبق نتایج بدست آمده از آزمون رگرسیون و همبستگی مشخص شده است که بین همه ابعاد اجتماعی و اقتصادی با میزان تاب آوری شهری در مقابل سیلاب رابطه معناداری وجود دارد. تقویت ارگان ها و سازمان های محلی در حالت عدم تمرکز، یکی از شیوههای مهم افزایش مشارکت های اجتماعی شهروندان گرگان در زمان وقوع بحران می باشد. از طریق تأمین مشارکت مردم و تقویت توانمدی اقتصادی مردم در زمان وقوع مخاطرات طبیعی از جمله سیلاب، قوه ابتکار و ابداع مردم تقویت شده و زمینه کاهش آسیب های ناشی از سیلاب کاهش می یابد. مردم به شکل واقعی و ملموس با امور اجرایی برخورد نموده و از این رو شکاف آنان از دستگاههای مرتبط با مدیریت بحران و نیز تعارض منافعشان رو به کاهش خواهد گذاشت
علی اصغرزاده، سید غلامرضا اسلامی، ایرج اعتصام،
دوره 21، شماره 61 - ( 4-1400 )
چکیده
زلزله و پدیدههای ناشی از آن، اغلب به عنوان عامل ناپایداری و بینظمی در علوم مهندسی و معماری مطرح بوده که سبب تخریب زیرساخت شهری میگردند؛ این در حالی است که با تغییر نگاه به زلزله یعنی از ضایعه به ظرفیت و از آشوب به سازماندهی، لایهای دیگر از این پدیده آشکار میشود. زلزله و شبکه گسل را میتوان به عنوان یکی از عوامل سازماندهنده سکونت بررسی کرد که در کل جغرافیای سکونت یعنی مکانگزینی شهر و آبادی، شبکه فضایی شهر، توسعه شهر و شبکه فضایی-سازهای خانه به صورت یک لایه پنهان اما تاثیرگذار نقش مهم داشته باشد؛ در این مقاله سعی شدهاست با اتکا به رهیافتی کلّنگر و بینش سیستمی و با روش توصیفی تحلیلی به نقش خودآگاهی و تصویر ذهنی از زلزله و ارتباط و درهمتنیدگی آن با تکنولوژی قنات پرداخته شود. در انتها مدل زلزله- قنات- شهر معرفی و تاثیر آن در سازماندهی معماری و شهرسازی در مقیاسهای مختلف نشان داده میشود. پدیده زلزله در بستر اجتماعی و کالبدی شهر، پدیدهای است پیچیده که مطالعات چند وجهی و به رهیافت بینرشتهای، مابین حوزه علوم جغرافیایی، نظریههای اطلاعات و معماری وشهرسازی نیاز دارد. اهمیت این پژوهش، نگرش نو به پدیده زلزله و چگونگی تحلیل آن از حالت صرفاَ کمّی به کمّی-کیفی و گذر از مباحث مورفولوژیک محض به مباحث سمیو تپولوژیک است. این رهیافت میتواند پارادایم جدیدی را در حوزه معماری همساز با زلزله در مطالعات معاصر بوجود آورد.
مینا فرخی صومعه، شهریور روستایی، رسول قربانی،
دوره 21، شماره 62 - ( 7-1400 )
چکیده
امروزه با توجه به رشد سریع جمعیت جهان و تمرکز آن در شهرها، دسترسی ساکنان نواحی شهری به مسکن مناسب و با کیفیت، مؤلفه اساسی تأثیرگذار بر چشم انداز بلندمدت جوامع انسانی میباشد. در عین حال با توجه به اثرات گسترده مسکن بر محیطهای شهری و بر حیات اقتصادی، اجتماعی و کالبدی شهر و شهروندان شناخت عوامل تأثیرگذار بر انتخاب محل سکونت و مسکن مهم میباشد؛ بنابراین هدف از پژوهش حاضر شناخت عوامل مؤثر در انتخاب محل سکونت با تأکید بر ویژگیهای مسکن بوده است. نوع تحقیق کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی- تحلیلی بوده است؛ و روش گردآوری دادهها به صورت کتابخانهای و میدانی (پرسشنامه) میباشد. جامعه آماری تحقیق، 384 خانوار از شهروندان ساکن در کلانشهر تبریز بوده است. سپس از آزمونهای (آمار توصیفی و استنباطی)استفاده شده و در نهایت با تحلیل تشخیصی و با استفاده از نرمافزار 22SPSS و GIS اقدام به تحلیل روابط بین متغیرها خواهد شد. نتایج پژوهش نشان داد که شاخصهای جمعیتشناختی و سبک زندگی بر انتخاب محل سکونت و مسکن تأثیر میگذارد و وقتی ویژگیهای جمعیتشناختی با سبک زندگی ترکیب و با هم مورد بررسی قرار میگیرد انتخاب محل سکونت توسط خانوارهای ساکن بر اساس تفاوتهای فردی و نوع سبک زندگی پر اهمیت میشود. همچنین بر اساس نتایج پژوهش، انتخاب محل سکونت رابطه معناداری با نزدیکی به مراکز تجاری، مراکز مراقبت از فرزندان، مراکز فرهنگی، دسترسی به محل عبور پیاده، پارکینگ و دوربین هشدار در منزل دارد.
شاهین خلیلیان، فریبا البرزی، جمال الدین سهیلی،
دوره 21، شماره 62 - ( 7-1400 )
چکیده
توجه به مجتمعهای مسکونی موجب شده است تا امروزه دسترسی به مسکن مناسب و استاندارد به عنوان یکی از شاخصهای توسعه به شمار آید، از مهمترین مقولههای مرتبط به شهرکهای مسکونی کیفیت محیط میباشد. در همین راستا ضرورت توجه به مولفههای کیفیت محیط همچون؛ کارایی موجب گردید تا پژوهش حاضر با هدف بررسی و تحلیل تناسبات فضاهای سبز، دسترسی و سرپوشیده بر مولفه کارایی کیفیت محیط شهرکهای مسکونی، تلاش نماید تا ضمن بررسی وضعیت موجود، زمینه شناخت، برنامهریزی و طراحی مطلوبتر را برای برنامهریزان و طراحان این عرصه فراهم سازد. روش تحقیق، ترکیبی از توصیفی تحلیلی، پیمایشی و شبه آزمایشی از نوع شبیهسازی است. دادههای مربوط به نمونههای پژوهش با شیوه پیمایشی و سایر دادهها با استفاده از منابع مکتوب و مطالعات اسنادی به دست آمدند و ابزارهای گردآوری دادهها با توجه به اهداف پژوهش مبتنی بر نقشههایGIS و خروجیهای نرمافزار AutoCAD 2018 میباشند و شبیهسازی یا مدلسازی در نرمافزار Revit Architectural 2018انجام گردید و سپس در نرمافزارExcel 2013 بررسی و تحلیل تناسبات با کمک خروجیهای شبیهسازی شده و نقشههای دوبعدی و سهبعدی انجام گردید و با روش منطق فازی در نرمافزارMatlab 2016 تحلیل صورت پذیرفت و جامعه نمونه بر اساس شیوه نمونهگیری طبقهای فضاهای باز و سرپوشیده استخراج و شهرکهای مسکونی انتخابشده در ناحیه ششم منطقه پنج تهران و شهرکهای مسکونی همچون آپادانا، اکباتان فاز دو، اکباتان فاز یک و سه میباشند. این مقاله با هدف شناسایی نقش تناسبات فضاهای باز و سرپوشیده شهرک های مسکونی بر ارتقای کیفیت محیط، شامل کارایی با استفاده از روش منطق فازی چند معیاره ممدانی مورد تجزیه تحلیل قرارگرفت. پس از تجزیه تحلیل دادهها نتایج بررسی نسبتهای فضایی در سه نمونه شهرک مسکونی ناحیه ششم منطقه پنج تهران با مولفه کارایی کیفیت محیط نشان میدهند که تنها با کاهش نسبت توده (فضاهای سرپوشیده) و افزایش نسبت فضا (فضاهای دسترسی و سبز) نمیتوان به افزایش مولفههای کیفیت محیط دست پیدا کرد، بلکه افزایش مولفههای کیفیت محیط در ارتباط مستقیم با رعایت تناسبات فضایی بین نسبتهای توده و فضا میباشند.
علی منظم اسماعیلپور،
دوره 21، شماره 63 - ( 10-1400 )
چکیده
گردشگری نقش مهمی در توسعه روستایی دارد. گردشگری ضمن تصحیل فرایند توسعه روستایی از طریق تنوع بخشی به فعالیتهای اقتصادی، حفظ یکپارچگی اجتماعی، حفاظت از محیط زیست، و تغییرات مثبت فضایی- کالبدی در سکونتگاههای روستایی میتواند منجر به افزایش کیفیت زندگی در نواحی روستایی شود. با توجه به اهمیت این موضوع، در پژوهش حاضر به بررسی اثرات گردشگری بر ارتقاء سطح کیفیت زندگی سکونتگاههای روستایی پرداخته شد. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و روش انجام آن توصیفی- تحلیلی است. ابزار گردآوری دادهها و اطلاعات پرسشنامه و مصاحبه با خانوارهای روستایی بوده است. جامعه آماری شامل سکونتگاههای روستایی سواحل دریای عمان در جنوب استان سیستان و بلوچستان، دو شهرستان ساحلی کنارک و چابهار میباشد (4855N=). با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونهگیری سهمیهای، 356 نمونه در 12 روستا که دارای جاذبههای گردشگری بودهاند به عنوان نمونه انتخاب گردید. برای تحلیل دادهها و پاسخگویی به سوالات پژوهش از آزمونهای توصیفی، آزمون تحلیل واریانس و مدل تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج آزمون تحلیل واریانس نشان داد که گردشگری ارتباط خطی مناسبی با افزایش کیفیت زندگی سکونتگاهای روستایی شهرستان کنارک و چابهار داشته است. به طوری که طبق مدل تحلیل مسیر، گردشگری روستایی اثرات مختلف و مطلوبی بر شاخصهای اقتصادی، اجتماعی، محیطی و کالبدی- فضایی داشته و مقدار p کلیه پارامترهای لامدا در مدل فوق حکایت از تأیید کلیه روابط رگرسیونی دارد. از بین ابعاد چهارگانه، توسعه گردشگری بیشترین اثر را بر بعد اقتصادی کیفیت زندگی و کمترین اثرات را بر بعد اجتماعی کیفیت زندگی در سکونتگاههای روستاهای داشته است.