کاربران عمومی فقط به فهرست مقالات منتشر شده دسترسی دارند.
3 نتیجه برای موضوع مقاله:
نرگس محمدی بدر،
دوره 3، شماره 7 - ( پاییز - بهار- 1385 )
چکیده
در پژوهش حاضر سعی شده نحوه رشد و حرکت یک سوژه انسانی در بستر بینالمللی نشان داده شود. از بین نحلههای موجود ادبیات تطبیقی، نحله "رمارک" مورد توجه قرار گرفت. رمارک این علم را نه یک رشته مستقل، بلکه دانشی "میان رشتهای" (interdisciplinary) و پلی میان آثار ادبی ملتها میدانست. از میان روشهای مطالعه تطبیقی، شیوه پیشنهادی جرج بردی که شامل چهار مرحله: توصیف (description)، تفسیر (interperation)، همجواری (juxtaposition)، مقایسه (Comparison) است، ملاک قرار گرفته است. "قلب مادر" از اشعار ایرجمیرزا، شاعر دوره مشروطه است که سالیان مدید توسط معلمان دلسوز کشورمان در کلاسهای درس زمزمه میشود. "ژان ریش پن" سراینده اصلی این شعر و کشور فرانسه خاستگاه اصلی این اثر است. بررسی تطبیقی این سوژه از بُعد تیپشناسی نشان میدهد، انسانها، فارغ از تمامی افتراقها ـ که برخاسته از تفاوتهای فرهنگی آنهاست ـ همواره مشترکاتی دارند. مشترکاتی که از روح و روان انسانی و از زندگی اجتماعی آنها نشئت گرفته است. ادبیات تطبیقی میتواند در جهت انتقال ذوق و احساس و عواطف و خرد انسانها و ملتها به یکدیگر، به منظور ایجاد ارتباط و پیوند میان اندیشهها و ذوقها و درک و فهم و تأثیر متقابل فرهنگها نقشآفرین و بالنده باشد.
احمدعلی جعفری،
دوره 5، شماره 14 - ( بهار و تابستان- 1389 )
چکیده
گریه نمودی از عواطف و احساسات انسان است که ریشه در حالات روحی او دارد. مولانا غم و گریه را موجب حیات جاوید میداند و از همین رهگذر معتقد است سالک باید در سیر و سلوکش از چنین گریهای شاد شود. به اعتقاد او خداوند را میتوان در قلبهای شکسته انسانها یافت. مولانا مناسب روحیه هر سالکی، با تکیه بر گریه او را تشویق میکند تا به سوی کمال و سعادت رهسپار شود. او تعادل روحی انسان را در خدادوستی و ترک خوددوستی و دوری از تمایلات نفسانی میداند. به همین دلیل، گریه را مثل اسلحهای برای سالک در این راه به کار میگیرد. از نظر او گریه نشان این است که سالک به خدا عشق میورزد. مولانا گریه را از ویژگیهای انسان خوشبخت میداند، چه اشک گناهان سالک را شستشو میدهد، منتها اشک و گریهای که از صدق دل باشد. این طرز تفکر در نهجالبلاغه هم آمده است؛ آنجا هم از صفات متقین این است که قلبهاشان محزون است. به اعتقاد مولانا گریه نوعی اظهار نیاز است و به همین دلیل انسان را به یاد خدا میاندازد. خداوند در برابر گریه و سوز و گداز سالک به او حوض کوثر خواهد بخشید و همین گریه است که حتی آسمان را هم به ناله و فغان وا خواهد داشت. گریه عامل تسلط سالک بر نفس امّاره است که تمام بدبختیهای انسان از اوست. در این مقاله تأثیر گریه بر چگونگی سلوک از منظر مثنوی بررسی شده است.
نرگس محمدی بدر، محمدرضا سرمدی، سکنیه احمدیان،
دوره 5، شماره 14 - ( بهار و تابستان- 1389 )
چکیده
مثنوی مولوی و بوستان و گلستان سعدی از آثار تعلیمی زبان فارسی هستند و «تربیت عرفانی» یکی از جنبههای مشترک تعلیمات مولانا و سعدی است. هدف اصلی مکاتب تربیتی، دینی و عرفانی فراهم نمودن زمینههای تحول روحانی انسان است که با شناخت آلودگیها و بیماریهای نفسانی و از بین بردن آنها و تجلی انوار الهی در وجود انسان هدف تربیتی آنان، محقق میشود. چنین تربیتی ساده و سطحی نیست و تمامی جنبههای وجود انسان را در برمیگیرد و نیاز به حرکت و تحولی همهجانبه دارد. بنابراین در تربیت عرفانی علاوه بر ظاهر و رفتارهای ظاهری، باطن و زوایای پنهان آن نیز مورد توجه قرار میگیرد. به همین سبب عارفانی چون مولانا در تعالیم تربیتی خویش، همانند عالمِ تربیتی و روانشناسی حاذق به درمان بیماریهایی میپردازند که در لایههای زیرین وجود آدمی ریشه دوانده است و مسلمانی چون سعدی نیز با گرایشی عارفانه تأثیر پنهان آنها را در اخلاق و رفتار انسانی به تصویر میکشد.