نگارنده در مقاله حاضر، آراء مولانا درباره روابط متن با نویسنده، مخاطب و متون دیگر را جستجو، و سعی کرده آن را با نظریات هرمنوتیک معاصر، مقایسه و تطبیق کند. همچنین نگارنده کوشیده است علاوه بر نقل و تبیین و تطبیق برخی نظریات جدید با ابیات و اندیشههای مولانا در شش دفتر مثنوی، برخی از نوآوریهای آراء مولانا درباره ارتباط متن و مخاطب را نیز تشریح نماید. در این جستار مختصر، هرچند با نگاهی تأویلی و قدری ساختارشکن به برخی مباحث نظری مولانا نگریسته شده، اما، به آراء مولانا درباره تأویل ـ بهطور ویژه ـ و ساختارشکنیهای هنری او پرداخته نشده است. دستاورد مقاله آن است که میتوان با خوانشی نو، بسیاری از نظریات جدید هرمنوتیکی درباره موضوع مورد بحث را از مثنوی استخراج و به عالم نظریهپردازی ارائه کرد.