5 نتیجه برای ایران
علی حسینپور،
دوره 1، شماره 1 - ( 3-1383 )
چکیده
آرامش روحی و روانی، آزادی از آزمندی، و وارستگی از وابستگی، رویای شیرین و دیرینی است که عارفان مسلمان در گفتهها و نوشتههای خویش با شور و شوقی تمام آن را برای ما تعبیر و تفسیر کردهاند. آنان برای تحقق این رویای رنگین راههای بسیاری را پیش پای ما گشودهاند، و یکی از مهمترین این راهها توسّل به «مرگ پیش از مرگ» یا «مرگ ارادی» و به تعبیر دیگر، «فناء فی الله» است. در این روش، عارف سالک، پیش از آنکه مرگ طبیعی او در رسد، به خواست خویش از حیات و صفات نکوهیده نفسانی و جسمانی خویش میمیرد، و به اخلاق و اوصاف پسندیده روحانی و ربّانی زنده میشود؛ یعنی از خود فانی میشود و به خدا باقی میشود. جستجوی مقصود عارفان از «مرگ ارادی»، آثار خجسته این مرگ، منبع الهام عارفان مسلمان در پی ریزی و پیشنهاد چنین طرحی، یافتن ارتباط میان «مرگ پیش از مرگ» در عرفان اسلامی با مفهوم «نیروانا»ی بودایی، و همین طور تبیین «تولد دوباره» که رویه دیگر «مرگ پیش از مرگ» است، مسئله اصلی نگارنده در نگارش این مقاله است.
محمدرضا شفیعیکدکنی،
دوره 1، شماره 3 - ( 7-1383 )
چکیده
در این مقاله بعد از معرّفی ِفشردهای از زندگی ابوالحسن خرقانی (352-425) عارف بزرگ ایرانی، به جستجوی بازماندههای زبان کهنِ ناحیه قومس (بخشی از استانِ جدیدالاحداث سمنان) پرداخته شده است؛ زبانی که در ضمن گفتارهای خرقانی، بعد از هزارسال باقی مانده است و نشان میدهد که در زبان ناحیه قومس هزار سال پیش، چه نوع واژگانی و چه نوع ساختارهایی در فعلها و پیشاوندهای فعلی وجود داشته است که با زبانِ رسمی متون ادبی زبان فارسی دری متفاوت بوده است. تاکنون درباره زبان کهن ناحیه قومس، مطالعهای انجام نگرفته است، نه بهوسیله ایرانیان و نه بردستِ خاورشناسان و زبانشناسان فرنگی. و این یادداشت میتواند سرآغازی برای این رشته مطالعات باشد. منابعِ نویافته ولی بسیار قدیمی مقامات خرقانی، و مقامات بایزید که اساس این پژوهش است، تاکنون از دسترس ارباب تحقیق به دور بوده است.
محسن محمدی فشارکی، فضلالله خدادادی، یوسف افشارنیا،
دوره 6، شماره 17 - ( 2-1392 )
چکیده
سابقه گروتسک در غرب، بهعنوان سبکی هنری، دستکم به ابتدای دوره مسیحیت در فرهنگ رومی برمیگردد؛ آن هنگام که در یک نقاشی واحد، انسان، حیوان و گیاه را با هم میآمیختند. درواقع گروتسک تجلّی این دنیای پریشان و ازخودبیگانه است، یعنی دیدن صحنههای آشنای جهان با دیدی که آن را عجیب جلوه دهد، بهطوریکه مضحک و ترسناک نیز باشد یا اینکه هر دو کیفیت را همزمان در نظر مخاطب پدید آورد. این کلمه در زبان فارسی به معانی مختلفی چون، مضحکه، مسخره، خندهآور، نابههنجار، عجیب و غریب، نامعقول و ناساز است. یکی از قالبهایی که گروتسک در آن به کار رفته، داستان است. پژوهش حاضر به شیوه توصیفیـ تحلیلی و با بهرهگیری از روش کتابخانهای به بررسی و تحلیل عناصر ساختاری گروتسک در برخی داستانهای ایرانی و خارجی میپردازد. نتایج پژوهش حاضر نشان میدهد داستانهای گروتسک به دو دسته: الف) داستانهای گروتسک با محتوای خنده و ترس؛ ب) داستانهای گروتسک با محتوای وحشت و تنفّر تقسیم میشود. داستانهای گروتسک در ادبیات داستانی فارسی با ادبیات غرب بهلحاظ ساختار متفاوت است. در داستانهای فارسی فضاسازی و اتفاقات کلی است که درقالب داستان تشکیل فضای گروتسکی میدهد، درحالیکه در ادبیات غرب یک صحنه آنی و گذرا باعث ایجاد فضای گروتسک میشود.
پوران علیزاده،
دوره 8، شماره 21 - ( 7-1400 )
چکیده
ازآنجاکه ادبیات داستانی کودکان زمینه مناسبی برای تحقق اهداف برنامههای آموزش تفکر است، نظامهای تعلیم و تربیت از آن استقبال کردهاند. لیپمن را آغازکننده فلسفه برای کودکان دانستهاند. نوآوری او تحولی اساسی در شیوه آموزشوپرورش بهوجود آورد که استقبال بسیار بهدنبال داشته است. بههمیندلیل، در این مقاله، محتوای داستانهای ایرانی گروه سنی «د» (دوره هفتم، هشتم و نهم) با مهارتها و مؤلفههای تفکر فلسفی لیپمن تطبیق داده شده است. جامعه آماری مقاله شامل کتابهای داستانی ایرانی است که برای کودکان و نوجوانان گروه سنی پیشگفته در سالهای 1365 تا 1395 تألیف شده و مجوز انتشار دریافت کرده است. روش انجام این تحقیق توصیفیـتحلیلی است. نتایج نشان میدهد که در کتابهای داستانی ایرانی مطالعهشده، نظیر هزارویکشب، افسانههای جن وپری، مهمانی گرگها و...، بعضی از مؤلفههای تفکر فلسفی لیپمن، مثل جستوجوی دلایل در موقعیتی مشخص، طرح پرسش پژوهشی، تبیین علّی، استنباطکردن و تعیین هدف بیشترین فراوانی را دارند. ازدیگرسو، اینکتابها ازحیث بعضی دیگر از مهارتها، همچون ارزیابی دلایل ارائهشده، نقدپذیری و... ضعیفاند و مؤلفههایی مثل ارزیابی تعریف اصطلاحات و تشخیص مغالطهها در آنها یافت نشد..
اعظم رضایی، کامران احمد گلی،
دوره 8، شماره 21 - ( 7-1400 )
چکیده
طبق منطق گفتمانی فوکو، انسان در شکلگیری گفتمان نقش آغازکننده ندارد و مخیر و صاحب اراده محسوب نمیشود، بلکه سوژهای است که هویت، شغل و جایگاهش در جامعه بهدست گفتمانهای گوناگون و روابط قدرت و ضوابط آن گفتمانها شکل میگیرد و تعیین میشود. از نگاه ادوارد سعید، «شرقشناسی» گفتمانی است که در آن شرقشناسان، طبق ضوابط و روابط قدرت موجود در این گفتمان و همسو با مقاصد سلطهجویانه آن، تصویری سطحی، کلیشهای و انحرافی از خاورزمین ارائه میدهند. ادوارد براون و جورج کرزن دو ایرانشناس همعصر بودند که در بسیاری از جنبههای زندگی با هم نقاط اشتراک داشتند؛ ازاینرو، هردو باید تحتتأثیر گفتمان امپریالیستی حاکم در دوره ویکتوریا در خدمت این گفتمان و در راستای اهداف استعماری آن قلم میزدند. اما این انتظار درباره براون برآورده نمیشود. او درست در نقطه مقابل کرزن قرار دارد و از سیاستهای ددمنشانه افرادی چون کرزن انتقاد میکند. وجود شرقشناسان نادری چون براون، که در دل گفتمان حاکم زندگی میکردند، ولی تحتتأثیر آن قرار نگرفتند و حتی به مقابله با آن برخاستند، تعریف شرقشناسی را، بهمثابه پدیدهای صرفاً گفتمانی، با چالش جدی مواجه میکند. در این مقاله، سعی شده است با ارائه زندگینامه ایندو مستشرق و عواملی که باعث شد آنها در سفرنامهها و دیگر نوشتههایشان دو رویکرد کاملاً متفاوت درباب ایران در پیش بگیرند، تکیه ادوارد سعید بر منطق گفتمانی فوکو و میزان کارآمدی آن در تعریف و تحلیل شاخه مطالعاتی شرقشناسی بررسی میشود. این بررسی نشان میدهد که نمیتوان فعالیتها و نوشتههای مستشرقانی چون براون را، که با انساندوستی و خیرخواهی از حقوق ملت ایران دفاع کردند، براساس نظریه گفتمان فوکو، که متعلق به سنت ضدانسانگرایانه نیچه است، تحلیل کرد.