از دیرباز گروهی خیام را اهل عرفان و تدین و گروهی دیگر او را فردی لذتجو و منکر شریعت شمردهاند. مؤلف این مقاله با تأکید بر اینکه شعر حاصل نیروی تخیّل و اوقات خلوت شاعر است، استدلال میکند که آنچه در شعر شاعر انعکاس مییابد، لزوماً در زندگی عملی شاعر رخ نمیدهد. آنگاه به استناد نویسندگانی که خیام را از نزدیک دیدهاند، نگاهی متفاوت به زندگی و اندیشههای خیام میافکند و شک و تردیدهای خیام را ناشی از تلاش او برای شناخت خدا از راه عقل میشمارد و در پایان فهرستی محتوایی از رباعیات خیام را ارائه میکند: شک در عقاید دینی، حیرت در برابر هستی انسان و آفرینش و مبدأ و معاد، نگاه حسرتآمیز به عاقبت انسان و غنیمت شمردن فرصت.