6 نتیجه برای داستان
حسن ذوالفقاری،
دوره 2، شماره 5 - ( 3-1384 )
چکیده
داستان رمزی «حسن و دل» یا «دستور عشّاق» سروده فتاحی نیشابوری (فوت852) است. این داستان رمزی عاشقانه همواره مورد توجه مستشرقان بوده و به زبانهای مختلف ترجمه شده و هشت نظیره فارسی و ده نظیره ترکی از آن به عمل آمده است. بنمایههای عرفانی و عاشقانه بسیار و تعدّد رمزها و تنوّع مضامین، این اثر را منظومهای قابل مطالعه میکند. شاعر کوشیده است در داستان خود از استعارههای مربوط به شعر تغزّلی و اعضای بدن به عنوان رمز بهره گیرد. مهمترین رویکرد «حسن و دل» تقابل عقل و عشق است که در ادب فارسی و صوفیانه سابقهای دراز دارد. سراینده میکوشد این تقابل و برتری عشق و مصائب آن را در پیروزی بر دل نشان دهد. این مقاله ضمن گزارشی از داستان و با اشارهای به زندگی و احوال فتاحی نیشابوری، به نقد و تحلیل آن میپردازد و ابعادی از این منظومه عاشقانه را میگشاید تا مگر فتح بابی برای تحقیقات وسیع دیگر گردد.
جهانگیر صفری، روشنک رضایی،
دوره 4، شماره 10 - ( 6-1385 )
چکیده
قصه و قصهپردازی یکی از دستمایههای ارزشمند شاعران و نویسندگان در طول تاریخ ادب فارسی بوده است و در این میان قصههای مشهور که جذابیت خاصی داشته، بارها در قالب نظم و نثر روایت شده و برای بیان مضامین عاشقانه و عارفانه مورد استفاده قرار گرفته است. قصه سرگذشت حضرت یوسف که در قرآن به "احسنالقصص" مشهور است، یکی از داستانهای بسیار زیبا و دلانگیز ادب فارسی است که بارها شاعران و نویسندگان به آن پرداختهاند و از جنبههای گوناگون بدان نگریستهاند. دو تن از راویان مهم این داستان که در قرن نهم در دوره تیموری میزیستهاند، یکی جمالالدین محمد اردستانی و دیگری جامی، این داستان را با عنوان یوسفنامه و یوسف و زلیخا به نظم کشیدهاند. از آنجا که تفاوتها و شباهتهایی در ساختار کلی داستان و شیوه روایت و برداشتها و نتایج در این دو اثر قابل توجه است، در این مقاله تلاش شده این دو اثر ارزشمند با یکدیگر مقایسه شود و ضمن معرفی این دو اثر بهویژه یوسفنامه که شهرت کمتری دارد، تفاوتها و شباهتهای آنها از جنبههای گوناگون بیان گردد.
اسماعیل صادقی، اشرف خسروی، محمود آقاخانی بیژنی،
دوره 6، شماره 16 - ( 2-1390 )
چکیده
داستان رفتن کیکاووس به مازندران ساختاری سه قسمتی شامل: شروع، میانه و پایان دارد. داستان با حادثه شروع میشود و شخصیت اصلی داستان (رستم) را به خواننده معرفی میکند. انتخاب راه کوتاه، که نقطه عطف داستان است، مقدمه را به میانه ربط میدهد و بعد از وقوع این حادثه، حوادث یکی پس از دیگری به صورت زنجیروار به وجود میآیند و براساس زمان خطی داستان گسترش مییابند. در میانه داستان شخصیت (رستم) آزمایش میشود (امتحان پس میدهد). داستان توالی زنجیرهای دارد و حوادث به نقطه اوج، که نقطه عطف دوم داستان است، ختم میشود. این نقطه داستان را وارد پایان میکند و سرنوشت شخصیت (رستم) را نیز مشخص میکند. رستم (قهرمان داستان) برای رسیدن به هدف خود (آزادکردن کیکاووس از بند دیو سپید) باید از سیستان به سمت مازندران سفر کند. نیروی اعزامکننده وی زال است. او با یاری نیروهای یاریدهنده (خدا، اسب، اولاد و میش فربه) سرانجام از مراحل دشوار سفر عبور میکند و میثاقش را به انجام میرساند. داستان پیرنگی بسته و نتیجه قطعی دارد و از روابط علت و معلول تبعیت میکند.
ابوالفضل حری،
دوره 8، شماره 21 - ( 7-1400 )
چکیده
نسبت میان روایت و تاریخ بهاعتبارِ نزدیکی دو واژه «هیستوری» و «استوری»، از دیرباز محل پرسش بوده است: تاریخ تا چه اندازه روایت است و روایت تا چه اندازه میتواند تاریخی باشد؟ آیا روایت بهتمامی از حقیقت عاری است و تاریخ با حقیقت نسبتی مستقیم دارد، چندانکه اگر تاریخ از حقیقت خالی شود، اعتبار خود را از دست میدهد و حقیقت اگر در تاریخ ثبت نشود، دیگر حقیقت نخواهد بود؟ روایت تاریخی چه فرقی با تاریخ روایی دارد؟ اصولاً، روایت داستانی چه تفاوتی با روایت غیرداستانی و/یا تاریخی دارد؟ نسبت میان روایت و تاریخ به بحث داستان و ناداستان مربوط میشود. ازاینمنظر، وضعیت تاریخ بیهقی چگونه است؟ ازمنظر وایت، تاریخ بیهقی نه گاهشمار است و نه وقایعنامه، بلکه مشتمل برگزینشهای معرفتشناختی و غایتشناختی بیهقی از تاریخ آندوره ایران است که اتفاقاً هم بار ایدئولوژیک دارد و هم بار سیاسی. در واقع، بیهقی امر واقعی را به امر داستانی بدل کرده است. مقاله حاضر درباره این است که اولاً چگونه تاریخ بیهقی محصول گفتمان خاص سیاسی غالب در عصر غزنویان و بازتابدهنده ویژگیهای آن گفتمان است (چه در پرده چه بر پرده)؛ ثانیاً و ازمنظر وایت، تاریخ بیهقی گزارشی تاریخمحور است که از رهگذر بازنمایی روایی به روایتی برساخته و داستانی بدل میشود. بهنظر میرسد تاریخ بیهقی گذار از روایتگری اسطورهای و حماسی به روایتگری تاریخی و گیتیانه است.
پوران علیزاده،
دوره 8، شماره 21 - ( 7-1400 )
چکیده
ازآنجاکه ادبیات داستانی کودکان زمینه مناسبی برای تحقق اهداف برنامههای آموزش تفکر است، نظامهای تعلیم و تربیت از آن استقبال کردهاند. لیپمن را آغازکننده فلسفه برای کودکان دانستهاند. نوآوری او تحولی اساسی در شیوه آموزشوپرورش بهوجود آورد که استقبال بسیار بهدنبال داشته است. بههمیندلیل، در این مقاله، محتوای داستانهای ایرانی گروه سنی «د» (دوره هفتم، هشتم و نهم) با مهارتها و مؤلفههای تفکر فلسفی لیپمن تطبیق داده شده است. جامعه آماری مقاله شامل کتابهای داستانی ایرانی است که برای کودکان و نوجوانان گروه سنی پیشگفته در سالهای 1365 تا 1395 تألیف شده و مجوز انتشار دریافت کرده است. روش انجام این تحقیق توصیفیـتحلیلی است. نتایج نشان میدهد که در کتابهای داستانی ایرانی مطالعهشده، نظیر هزارویکشب، افسانههای جن وپری، مهمانی گرگها و...، بعضی از مؤلفههای تفکر فلسفی لیپمن، مثل جستوجوی دلایل در موقعیتی مشخص، طرح پرسش پژوهشی، تبیین علّی، استنباطکردن و تعیین هدف بیشترین فراوانی را دارند. ازدیگرسو، اینکتابها ازحیث بعضی دیگر از مهارتها، همچون ارزیابی دلایل ارائهشده، نقدپذیری و... ضعیفاند و مؤلفههایی مثل ارزیابی تعریف اصطلاحات و تشخیص مغالطهها در آنها یافت نشد..
حامد بشیری زیرمانلو،
دوره 8، شماره 22 - ( 12-1400 )
چکیده
همانگونه که زبان آثار حماسی مخصوص نوع ادبی حماسه است و باعث تمایز آن از دیگر انواع ادبی میشود، معانی ثانوی نیز میتوانند بهوضوح این تمایز را نشان دهند و کارکرد خاص خود را در فضا و زبان حماسی ظاهر کنند. در مقاله حاضر، برای نشاندادن این ویژگی معانی ثانوی در نوع حماسی، به بررسی داستان «رستم و سهراب» ازنظر فراوانی و تنوع معانی ثانوی و ارتباط آن با نوع ادبی حماسه پرداخته شده است. برای این منظور، ساختار نحوی تقدیم فعل در ابتدای مصراع در نظر گرفته شد. بیشترین تعداد معانی ثانوی حاصل از تقدیم فعل در این داستان متعلق به سه مورد تأکید بر فعل، اغراق و تعظیم، و قصد مؤکد است. نخستینبار است که معنای ثانوی قصد مؤکد در این مقاله معرفی میشود. معنای ثانوی قصد مؤکد بههمراه تأکید بر فعل و اغراق و تعظیم ازنظر تعداد و نوع نشاندهنده وحدت و هماهنگی این معانی ثانوی با فضای کلی نوع ادبی حماسه است. امید است نتایج این پژوهش به روشنترشدن نقش معانی ثانوی در نوع ادبی حماسه بینجامد.