زبانشناسی نقشگرای نظاممند هلیدی یکی از رویکردهای معناشناختی در تفسیر و تحلیل متون ادبی است که در مقابل زبانشناسی ساختگرا قرار دارد. در پژوهش حاضر، قابلیت تطبیق این نظریه را در سطح فرانقش اندیشگانی برای بازخوانی سبکی متن دو سفرنامه دوره قاجار بررسی کردهایم و به تفاوت نقشهای زبان در دو سبک زنانه و مردانه ازطریق نحوه بازنمایی آنها در فرآیندهای فعل پرداختهایم. پرسش اصلی این پژوهش چگونگی بازنمایی تجربیات و مشاهدات دو نویسنده در طول سفر ازطریق ساختار گذرایی شکل گرفته در فرآیندهایی است که جهان تجربی دو سفرنامه را بهتصویر کشیده است. با گزینش بخشهای مشابه در هریک از سفرنامهها، به بررسی پانصد نمونه فرآیند در هریک پرداختیم. پس از مشخصکردن نوع هریک از فرآیندها و آمارگیری، درصد فراوانی کاربرد هریک از فرآیندهای ششگانه (مادی، ذهنی، رابطهای، کلامی، رفتاری، و وجودی) را در فرانقش اندیشگانی مقایسه کردیم. نتایج حاکی از این است که بسامد بیشتر فرآیند ذهنی در سفرنامه بانوی قاجار، و بسامد بیشتر فرآیند رابطهای در سفرنامه مرد ناشناس، بهترتیب، نشاندهنده توجه بیشتر بانوی قاجار به جهان درون، و اهمیت بیشتر کشف روابط حاکم در جهان پیرامون و ارزشگذاری این روابط در ذهن و زبان نویسنده مرد است. در بررسی میزان کاربرد افزودههای حاشیهای در دو سفرنامه، روشن شد که سکینه سلطان 27 درصد بیشتر از مرد ناشناس این افزودهها را در متن بهکار برده است که توجه بیشتر او را به ثبت جزئیات در طول سفر نشان میدهد. از نظر کاربرد انواع افزودههای حاشیهای، افزوده مکان و همراهی در سفرنامه نویسنده مرد و افزودههای درجه، کیفیت و قصد و علت در سفرنامه نویسنده زن بسامد بیشتری دارد. این موضوع تفاوت سبک را در دو نوشتار با توجه به نوع شکلگیری و تصویر تجربیات جهان بیرون در ذهن و نحوه بازنمایی آن در زبان دو نویسنده نشان میدهد. از نظر ساخت گذرایی در این دو سفرنامه، هرجا نویسندگان درحال زمینهچینی برای بیان مطلب اصلی هستند، جملات از گذرایی کمتری برخوردار است و هرجا رویداد و کلام مهمی مطرح شده است، میزان گذرایی جملات نیز بیشتر بوده است؛ بهاینمعنا که فرآیندهای فعلی در پیشزمینه کلام، دارای تعداد مشارکان بیشتر، ارادی، مثبت، دارای وجه واقعی، با عاملیت بالا و نمود غایی است و فردیت مفعول و میزان تأثیرپذیری مفعول هم نسبت به جملات در پسزمینه کلام بیشتر است.