نرجس قابلی، سید احمد پارسا، عرفان رجبی،
دوره 8، شماره 19 - ( 2-1400 )
چکیده
یکی از شیوههای تحلیل متون ادبی بررسی ساختارگرایانه است. از شاخههای مورد توجه ساختارگرایان روایتشناسی است. گرماس، نشانهشناس لیتوانیایی، با توجه به تقابلهای دوگانه و الگوی کنشی، به تبیین ساختار روایت و شخصیتهای داستان پرداخته است. هدف پژوهش حاضر بررسی ساختار حکایتی از مرزباننامه با عنوان «ایراجسته و خسرو» و حکایتی از هفتپیکر با عنوان «فتنه و بهرام» با رویکرد ساختارگرایانه است که در ضمن پژوهش شخصیتها و کنشگران حکایتها و نیز تفاوتها و شباهتهای دو حکایت و نوع کنش ارزیابی میشود. نتیجه نشان میدهد دو حکایت از لحاظ روساخت همگون نیستند، ولی ژرفساخت مشترکی دارند. کنشگر فاعل در حکایت «ایراجسته و خسرو» نقش مهمی در پیرنگ حکایت بهعهده دارد، ولی در حکایت «فتنه و بهرام» مفعول (هدف) در جایگاه کنشگری فعال، فاعل یا قهرمان را به کنش ترغیب میکند.