عبدالرسول شاکری، مسعود فرهمند فر،
دوره 8، شماره 19 - ( 2-1400 )
چکیده
نقد ادبی یکی از بحثانگیزترین مفاهیم در مطالعات مربوط به ادبیات در کشورمان بوده است. گروهی آن را مفهومی یکسره غربی و در نتیجه کاملاً وارداتی دانستهاند و گروهی دیگر سابقۀ آن را تا ایران پیش از اسلام به عقب بردهاند. در این مقاله، با ایجاد تمایز میان اصطلاح بلاغت بهمثابۀ امر پیشامدرن و نقد ادبی بهمنزله مفهومی مدرن، سیر تحولات نقد ادبی در ایران از سالهای انقلاب مشروطه تا اوایل دهۀ 90 خورشیدی بررسی شده است. این تحولات در قالب چهار دوره: از آغاز تا 1320، 1320 تا 1357، از انقلاب تا اواخر دهۀ 70، و از اواخر دهۀ 70 تا اوایل دهۀ 90 بررسی شده است. نتایج نشان میدهد که با وجود غلبۀ گفتمان نقد ادبی در مطالعات مربوط به ادبیات در چند دهۀ اخیر و بهرغم نمونههای موفق، کاربست این مفهوم در خوانش متون برای رسیدن به موفقیتهای بیشتر هنوز راهی طولانی در پیش دارد. در این میان، برآمدن و رواج مطالعات میانرشتهای و مسئلهمحور در خوانش متون در فضای جهانی دانشگاهی بر پیچیدگی وضعیت افزوده است.