میرزاده عشقی یکی از شاعران نوپرداز و روشنفکر عهد مشروطه است که از تأثیرات انقلاب مشروطه بهدور نماند. تحولات و رویدادهای روزگار در محورهای مختلف شعر او اثر عمیق گذاشت و قبل از بسیاری از همعصرانش او را به سوی استفاده از واژگان فرانسوی و رویکردهای جدید ادبی سوق داد. او جزء اولین کسانی است که جان خود را در راه آزادی و عشق وطن فدا کرد. انعکاس مکاتب ادبی جهان از قبیل رئالیسم (در منظومه احتیاج)، سمبولیسم (سه تابلو مریم، قسمتهایی از کفن سیاه و برگ بادبرده)، رمانتیسم (قسمتهایی از ایدهآل، کفن سیاه، رستاخیز شهریاران ایران، برگ بادبرده و ...) و پست مدرنیسم که شاعر در هالهای از تخیل به شکستن سنتها حتی مدرنیسم میپردازد و...؛ و مکاتب سیاسی از قبیل آنارشیسم یا جامعه بدون حاکم و فقدان حکومت، ناسیونالیسم افراطی و ضداومانیستی (اشعاری که در آنها عشقی انسان را از ابلهترین حیوانات پستتر میداند) و... در اشعارش دیده میشود. در این مقاله تلاش میشود تأثیر این حوزه از ادبیات جهان بر شعر میرزاده عشقی مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد.