کاربران عمومی فقط به فهرست مقالات منتشر شده دسترسی دارند.
18 نتیجه برای موضوع مقاله:
مریم حسینی، عاطفه گزمه،
جلد 19، شماره 70 - ( 1-1390 )
چکیده
هزارویکشب همچون بسیاری از آثار ادبی جهان آیینهای است که کهننمونهها را، بهعنوان محصولات تجربههای مکرر بشر که در ناخودآگاه وی به یادگار نهاده شدهاند، بهشیوهای نمادین منعکس میکند. مطالعه روانکاوانه اسطورهها، که گنجینه آرزوها و اندیشههای بشریاند، نشاندهنده حضور ناخودآگاه جمعی است که در این نمونههای ازلی آشکار میشوند. در این پژوهش یکی از داستانهای هزارویکشب با عنوان «جوذر» با توجه به یافتههای یونگ در عرصه روانشناسی اسطوره تحلیل میشود. نتایج حاصل از پژوهش نشان میدهد که در این اثر علاوه بر کهننمونههای اصلی همچون آنیما، آنیموس، پیر دانا، سایه و مادر، انواع کهننمونههای فرعی نیز به چشم میخورند. کهنالگوها در سه دسته موقعیتهای کهننمونهای، شخصیتهای کهننمونهای و نمادهای کهننمونهای طبقهبندی شدهاند. در این پژوهش انواع موقعیتهای کهننمونهای چون سفر، دیدار با آنیما و پیر خردمند و انواع شخصیتهای کهننمونهای چون قهرمان، پیر دانا و مادر و انواع نمادهای کهننمونهای چون اعداد و حیوانات دیده میشود. بررسی موردی حاضر درباره یکی از داستانهای هزارویکشب نشاندهنده قابلیت بالای این اثر برای مطالعه روان جمعی مشترک بشر در طول تاریخ است که شامل قصهها و افسانهها نیز میشود.
مریم حسینی، نسیرین شکیبیممتاز،
جلد 22، شماره 76 - ( 2-1393 )
چکیده
یکی از مهمترین مراحل در سفر قهرمان مطابق نظر ژوزف کمپبل (1904-1987) در اسطورهها، افسانهها و قصههای عامیانه مرحله جدایی است. جدایی بهطور معمول با دعوتی غیبی یا ندایی روحانی یا دیدن خوابی که حجمی از نمادهای کهنالگویی را در خود دارد پدید میآید. خواندن و تقاضای پدر، پیر یا پیامبر، یا دریافت ندای هاتف غیبی، شیفتگی بر تصویر یا نقاشیای از دختری زیبارو که گاهی پریزاده نیز هست یا عشق به ثروت و قدرت، بسیاری اوقات دلایل سفر آیینی قهرمان در داستانها را رقم میزند. در این مقاله درکنار برشمردن نمونههای گوناگون دعوت در داستانها، به بررسی دلایل روانشناختی آنها میپردازیم. ازنظر زیگموند فروید (1856-1939) و بهتبع او یکی از شاگردانش، برونو بتلهایم (1903-1990)، نقصان و کمبود یا آرزو و میلی در روان قهرمان داستان موجب حرکت و سفر او میشود که با گذر از این مرحله، قهرمان شرف رسیدن به مرحله تشرّف را پیدا میکند. فروید و رانک این تحول را مربوط به دوره نخست زندگی فرد میدانند؛ درحالیکه موضوع اتحاد خودآگاهی و ناخودآگاهی در آرای کارل گوستاو یونگ مربوط به نیمه دوم زندگی قهرمان است و جوزف کمپبل هم به تبع یونگ بر آن صحه مینهد.
ذوالفقار علامی، سیما رحیمی،
جلد 23، شماره 78 - ( 3-1394 )
چکیده
داستان رستم و سهراب یکی از زیباترین داستانهای تراژیک شاهنامه فردوسی است که تاکنون با رویکردهای گوناگون هدف پژوهش قرار گرفته است. شخصیت سهراب در این داستان بهمنزله قهرمان جستوجوگر/ قربانی، محور کنشهای داستانی است. جستوجوی بیفرجام او برای یافتن پدر که با الگوی رشد برای دستیابی به خویشتن/ فردیت در اندیشه یونگ قابل تطبیق است از ظرفیت فراوانی برای بررسی و تحلیل روانشناختی برخوردار است. در این مقاله نویسندگان با رویکردی تحلیلی به بررسی الگوی جستوجوی فردیت، برپایه نظریه فرآیند فردیت یونگ و چگونگی تطبیق این الگو با این داستان میپردازند و همچنین با تحلیل کنشهای شخصیت سهراب و دیگر شخصیتهای داستان برمبنای کهنالگوهای نقاب، سایه، آنیما، پیر خردمند و خویشتن، چگونگی پیمودن فرآیند فردیت در سهراب و علتها و عوامل بهانجامنرسیدن این فرآیند در آنها را بهمنزله مسائل اصلی پژوهش تحت بررسی قرار میدهند. یافتهها نشان میدهد که داستان سهراب و سفر او به ایران در جستوجوی رستم، قابلیت تطبیق با کهنالگوی فرآیند فردیت یونگ را دارد. بررسی چگونگی این تطبیق نشان میدهد که سهراب در این مسیر با کهنالگوهای نقاب، سایه، آنیما، پیرخردمند و خویشتن روبهرو میشود، اما به دلیل غلبه نقاب، سایه و آنیمای منفی و عدم درک و دریافت پیامهای آنیمای مثبت و پیر خردمند قادر به انجام فرآیند فردیت و دستیابی به پدر/ خویشتن/ تمامیت نیست.
رقیه وهابی دریاکناری، مریم حسینی،
جلد 25، شماره 82 - ( مقالات منتشر شده 1396 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر، بررسی و تحلیل شگردهای بازنویسی و بازخوانی در آثار ادبی بهرام بیضایی است. او نویسندهای قاعدهگریز و ساختارشکن است که در سطوح مختلف، ساختار ذهنی و زبانی خواننده و پیشفرضهای متعارف و مقبول او را در هممیریزد. نمایشنامه، فیلمنامه و برخوانیهایی که در اینمقاله بررسی میشوند، عبارتاند از: اژدهاک، آرش، آهو، سلندر، طلحک و دیگران، پرده نئی، سیاوشخوانی، شب هزارویکم، و مجلس قربانی سنمار. دراینپژوهش، نخست، بهشیوه توصیفیـتحلیلی، شگردهای ادبی بیضایی معرفی میشوند، سپس، اینشگردها در نمونههای انتخابی هدف بررسی و تحلیل قرار میگیرند. شگردهایی که بیضایی در بازخوانی و بازنویسی آثار کهن از آنها استفاده میکند عبارتاند از: 1. «بازآفرینی» اثر کهن که در دو سطح کلیـ«تغییر در چهارچوب کلی اثر» و «تغییر در خویشکاریهای شخصیتها»ـ صورت میگیرد. 2. «بازنویسی» اثر کهن که به چند شیوه انجام میپذیرد؛ ازجمله «افزودن گفتوگو میان شخصیتها»، «برقراری روابط علی و معلولی» و «تغییر در شیوه روایتگری».
نوشین استادمحمدی، حسین فقیهی، حسین هاجری،
جلد 25، شماره 83 - ( مقالات منتشر شده 1396 )
چکیده
رمان دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد، بهقلم شهرام رحیمیان، اثری مدرن و از رمانهای سیاسی درخورتأمل است که به بازنگری متفاوت کودتای 28 مرداد، با تکیه بر مسائل روانی شخیتهای سیاسی، میپردازد. در این جستار، با دقت در مؤلفه «چندصدایی» باختین، ضمن تبیین این اصطلاح، مصداقها و کاربست آن را با شیوه توصیفیـتحلیلی در رمان بررسی کردهایم و کوشیدهایم در ابتدا به این سؤال که «چندصدایی چه مؤلفههایی دارد و چگونه در رمان تجسم یا نمود مییابد» پاسخ دهیم. برایناساس، در این مقاله تأکید بر مؤلفههای چندصدایی، ازجمله ساختار مفاهیم متقابل، تغییر ناگهانی زاویه دید، چندصدایی در میان اقشار اجتماعی در رمان، حضور شخصیتهای متفاوت و متضاد در یک فرد (چندشخصیتی)، چندزبانی، بینامتنیت و...، است. سپس، این شاخصهها در رمان بررسی و تحلیل میشوند. برآیند این مقاله حاکی از آن است که رمان چندصدا با ابزارهایی که در اختیار خواننده قرار میدهد او را به دریافتی نو از متن رهنمون میکند.
عاطفه خدایی، محبوبه مباشری،
جلد 25، شماره 83 - ( مقالات منتشر شده 1396 )
چکیده
روایتپردازی شیوهای کامل در خلق متون ادبی بهویژه آثار تعلیمی است. کلیلهودمنه و گلستان در جایگاه دو اثر شاخص ادبیات تعلیمی از همین شیوه برای بیان مفاهیم بهره جستهاند. پژوهش حاضر به بررسی روایتگری ترس و خشم در حکایتهایی از این دو اثر پرداخته است که کنشگران انسانی دارند. در مقاله حاضر شیوه تجلی ترس و خشم و نحوه روایتپردازی با بررسی زبان روایت، شیوه کنش و بیان کنشگرانی که دو هیجان را نشان میدهند و نیز انگیزهها و نتایج حاصل از دو کنش بررسی شده است. تفاوتهایی در زبان روایت، طبقه اجتماعی و جنسیت کنشگران و کنشپذیران و... در دو اثر مشاهده میشود که حاصل تفاوت دیدگاه دو نویسنده، هدف تألیف و خاستگاه متفاوت داستانهاست.
ذوالفقار علامی، مائده اسدالهی،
جلد 25، شماره 83 - ( مقالات منتشر شده 1396 )
چکیده
داستان تراژیک سیاوش یکی از داستانهای بسیار مهم و درخور توجه شاهنامه فردوسی است. در مقالۀ حاضر، این داستان ازمنظر تحلیل انتقادی گفتمان برپایۀ الگوی کنشگران اجتماعی ونلیوون بررسی شده است تا مشخص شود کارگزاران اجتماعی در آن چگونه بهتصویر کشیده شدهاند و فردوسی با توجه به کارکرد منحصربهفرد شاهنامه چگونه گفتمانها را با مؤلفههای زبانی تولید و بازنمایی کرده است؟ برای نیل به این هدف، ابیات گفتمانمدار مشخص، دستهبندی و تحلیل شدهاند. یافتهها نشان میدهد فردوسی در این داستان از مؤلفههای پوشیده و صریح تقریباً یکسان استفاده کرده است. ازاینرو، پوشیدهسازی راویان و ناقلان نیز تقریباً بهاندازه شخصیتپردازی و صحنهآرایی در این داستان اهمیت دارد. افزونبراین، اگرچه داستان سیاوش روایتی باستانی است، بار عاطفی، ایدئولوژیک و جهانبینی فردوسی را نیز بههمراه دارد و نشاندهنده آرمانخواهی و هویتطلبی اقوام ایرانی و رمز پایداری ایران و نبرد همیشگی میان خیر و شر و ایران و انیران است که درنهایت به پیروزی خیر بر شر، و ایران بر انیران میانجامد و مرگ مظلومانه سیاوش نیز کینخواهی ایرانیان را بهدنبال میآورد و تولد و باروری پسرش کیخسرو هم پیروزی بر افراسیاب را رقم میزند.
ذوالفقار علامی، رقیه موسوی، افسانه اکبرزاده مقدم،
جلد 26، شماره 85 - ( 11-1397 )
چکیده
خسرو و شیرین دومین منظومه از پنجگنج نظامی و از زیباترین داستانهای عاشقانه ادب فارسی است. این داستان تاکنون از جنبههای گوناگون و با رویکردهای متفاوت بررسی شده است. یکی از رویکردهایی که در تحلیل این داستان تاکنون مغفول مانده، تطبیق آن با نظریه فرآیند فردیت از دیدگاه یونگ است. ازاینرو، هدف مقاله پیشِرو، واکاوی کنشهای شخصیت خسروپرویز و تحول شخصیت او و دیگر شخصیتهای تأثیرگذار این داستان، در طی این مسیر برپایه کهنالگوهای آنیما و آنیموس، سایه، نقاب، خویشتن، پیر خردمند و... با روش تحلیلیـ توصیفی است. نتیجه بررسی حکایت از آن دارد که برای نیل به تفرد و یکپارچهسازی شخصیت خسرو، در جایگاه قهرمان داستان، ورود به عرصه ناخودآگاه الزامی است تا بهوسیله نمایههای نمادین درون، قهرمان به خودشناسی دست یابد و تولدی دیگر در زندگی او حادث و مسیر دستیابی به تاج و تخت و شیرین برایش هموار شود.
منصوره کریمی قهی،
جلد 26، شماره 85 - ( 11-1397 )
چکیده
مرکبهای اِتباعی ترکیبهایی هستند که بر اثر تکرار قسمتی از واژه پایه ساخته میشوند. این بخش مکرر معنی ندارد و هیچگاه بهتنهایی بهکار نمیرود. این واژگان در زبان گفتاری مردم متداول است و در دوران اخیر، در برخی متون نظم و نثر، بهویژه داستانهایی که به زبان عامیانه نوشته شده، بهکار رفته است. این پژوهش با رویکردی تاریخی و روش تحلیلیـتبیینی، در کنار واکاوی پیشینه کاربرد مرکبهای اِتباعی (اِتباع مهمل) در زبان و ادب فارسی، سه مسئله را بررسی میکند:
تأثیر تغییر صورت و معنی واژگان کهن فارسی بر شکلگیری مرکبهای اِتباعی در زبان و ادب فارسی؛ تأثیر نحو زبان عربی بر شکلگیری مرکبهای اِتباعی در زبان و ادب فارسی؛ تأثیر رواج واژگان عربی و مترادفنویسی بر شکلگیری مرکبهای اِتباعی در زبان و ادب فارسی.
برطبق یافتههای این پژوهش، پیشینه کاربرد مرکبهای اِتباعی در زبان فارسی به قرن سیزدهم قمری میرسد. بیشتر ترکیبهایی که در فاصله سدههای اول تا سیزدهم قمری در آثار منظوم و منثور دیده میشود و فرهنگنویسان آنها را مصادیق مرکب اِتباعی برشمردهاند، ترکیبهای عطفی و مترادفاند که بهعلت تغییر صورت و فراموشی معنی واژگان بهاشتباه مرکب اِتباعی خوانده شدهاند. مرکبهای اِتباعی از قرن سیزدهم و بهعلت رواج واژگان عربی در زبان فارسی و عادت گفتاری مردم به مترادفگویی در محاورات کلامی متداول شد. با تحول در نثر فارسی و گرایش نویسندگان به سادهنویسی و گفتارینویسی، این ترکیبها به متون فارسی بهویژه آثار داستانی با مایههای طنز و هزل وارد شد.
محبوبه مباشری، مسروره مختاری،
جلد 26، شماره 85 - ( 11-1397 )
چکیده
نثرهای عرفانی، ازنظر شمول، حوزههای متفاوتی را، چه ازنظر موضوع و محتوا و چه ازنظر سبک، ساختار، زبان و اسلوب بیان، دربرمیگیرند و نمیتوان همه آنها را در یک مجموعه و ذیل یک نوع ادبی (ژانر) معرفی کرد. اطلاق عنوان کلی «نثرهای عرفانی» به این آثار ما را از هویت واقعی آنها دور میکند. بسیاری از نثرهای عرفانی، درعین تعلقداشتن به حوزه عرفان، ویژگیهایی دارند که آنها را از دیگر متون عرفانی متمایز میسازد. در جستار حاضر، با بهرهگیری از روش توصیفیـتحلیلی و استفاده از منابع کتابخانهای، با تکیه بر موضوع کلیدی «عشق»، آثار عرفانی، اعم از کتاب و رساله (رسائل عشقی منثور) مطالعه شده و ضمن پرداختن به ویژگیهای مشترک آنها، منطبق با ویژگیها و معیارهایی که بهدست آمده است، آثار یادشده زیرمجموعه یک نوع ادبی دیگر (ژانر)، بهمثابه «نثرهای عرفانی غنایی» معرفی شده است. هدف جستار حاضر، تقسیم عرفان به عرفان عابدانه و عاشقانه نیست، بلکه مقصود این است که آثار عرفانی با توجه شیوه بیان، ساختار، زبان، صور خیال و موضوع ـبهگونهای که نمایانکننده هویت واقعی آن آثار باشدـ مطالعه شود. حاصل مطالعه نشان داد که سه مؤلفه اساسی 1. نثربودن و مباحث مرتبط با آن (تلفیق سنت مکتوب و سنت گفتار و تأویلپذیری) 2. عرفانیبودن و مصادیق آن (معرفتشناسی و هستیشناسی، بیقاعدگی، عشق، حسن و جمال و تأثیرپذیری از آثار متقدم) 3. عاشقانه و غناییبودن و اسباب شاعرانگی (موسیقی، صور خیال و استفاده از منطق شعر) ویژگیهای اساسی و مشترکِ این نوع ادبی است.
امید مجد، شفق غلامی شعبانی،
جلد 27، شماره 86 - ( 4-1398 )
چکیده
متون حکمی و تعلیمی بخش وسیعی از ادبیات فارسی را تشکیل میدهند. بدونشک، اگر «القای ذهنیتی خاص به مخاطب و کوشش برای اقناع و تسخیر ذهن او» مهمترین هدف این متون نباشد، یکی از مهمترین اهداف آنها خواهد بود؛ بدینمعنا که شاعر یا نویسنده این متون میکوشد تا با مجابکردن خواننده از نظر فکری، او را به سمتوسویی که دلخواه نویسنده است بکشاند. روش تحقیق حاضر کتابخانهای و آماری است. این مقاله با بررسی گلستان سعدی، شیوههای مختلف «تسخیر ذهن خواننده» را استخراج و استنباط و آنها را ذیل چهار دسته کلی و نُه زیرشاخه فرعی تقسیم کرده است که بیشترین بسامد آماری در روشهای اقناع مخاطب در گلستان، با 30درصد، از آنِ استدلال و سپس تمثیل با بسامد 6/26 درصد است که دو بعد استدلالی و ادبی ذهن ایرانیان را نشان میدهد.
مهناز فولادی، سهیلا صلاحیمقدم، داراب فولادی،
جلد 27، شماره 87 - ( 10-1398 )
چکیده
رضا براهنی، نویسنده معاصر، در قالب رمان روزگار دوزخی آقای ایاز، به نقد ساختار اجتماعی و سیاسی جامعه روزگار خود پرداخته است. با توجه به اینکه تلقی نظریه زیباییشناسی انتقادی مکتب فرانکفورت از هنر و مشخصاً ادبیات، عدم تأیید وضع موجود است و ادبیات را ابزاری جهت اصلاح تضادهای درونی جامعه میداند، کوشیدهایم اثر پیشگفته را با توجه به نظریات هربرت مارکوزه و تئودور آدورنو مطالعه کنیم و نشان دهیم که براهنی با برشمردن معضلات جامعه، نظم موجود را به پرسش کشیده است. مهمترین مؤلفه این نظریه این است که هنرِ خودآیین و انقلابی، بهدلیل فاصلهای که از واقعیت موجود مییابد، قدرت انتقاد از واقعیات اجتماعی را به بهترین شکل از طریق صورت و محتوا نشان میدهد. دستاورد پژوهش ناظر بر این است که روزگار دوزخی آقای ایاز از نظر صورت و محتوا انقلابی و خودآیین است. محتوای این اثر کل تاریخ حاکمیتهای ایرانی را تا آن روزگار هدف بازخواست و انتقاد قرار داده است. براهنی ریشه همه مشکلات را استبداد حاکمان و تأیید و سکوت بسیاری از مردم میداند. از نظر صورت، این داستان جزء اولین آثاری است که به استقبال نظریههای جدید رفته و در قالب مدرن نوشته شده است.
دکتر مریم حسینی، دکتر مریم رجبینیا،
جلد 29، شماره 90 - ( 4-1400 )
چکیده
در قرون ششم تا هشتم هجری قمری در خطّۀ ماوراءالنهر پنج پیرنامه به زبان فارسی تألیف شدهاست و هر پنج پیری که دربارۀ احوال آنها کتاب نوشتهاند در گروه خواجگان قرار دارند. این آثار عبارتاند از رسالۀ صاحبیه، مقامات عبدالخالق غجدوانی، مقامات عارف ریوگری، انیس الطالبین و عده السالکین و مقامات حضرت خواجۀ نقشبند. در این مقاله کوشش شده تا ویژگیها، تأثیرگذاریها و تأثیرپذیریهای مؤلفین و سیر تحوّل این آثار بررسی شود. پس از بررسی شیوۀ پیرنامهنویسی مؤلفین و بیان ویژگیهای آثار، مشخّص شد پیرنامههای ماوراءالنهر وجوه اشتراک زیادی با یکدیگر دارند. تمام پیرنامههای ماوراءالنهر به زبان فارسی نگاشته شدهاند در حالیکه در میان پیرنامۀ خطۀ فارس و خراسان بهویژه آثار فارس پیرنامههای بسیاری به زبان عربی دیده میشود. با توجه به وجود شباهتهای فراوان مقامات غجدوانی و مقامات خواجه یوسف همدانی به رسالۀ صاحبیه این احتمال وجود دارد که پیرنامهنویسان متأخر از نگاشتۀ عبدالخالق غجدوانی دربارۀ ابویوسف همدانی تأثیر پذیرفته باشند. برخلاف پیرنامههای سرزمینهایی مانند فارس و خراسان که نویسندگان آن از اشعار به دو زبان فارسی و عربی استفاده کرده اند، تمام ابیاتی که در پیرنامههای بخارا آمده به زبان فارسی است. در بیشتر پیرنامههای این سرزمین از زنان یاد شده و در آنها زن از جایگاهی والا برخوردار است.
اشرف سراج،
جلد 30، شماره 92 - ( 3-1401 )
چکیده
«داد» (عدالت) ازجمله مفاهیم انتزاعی است که در دنیای خارج از ذهن صورت ملموسی ندارد و اندیشمندان در طول تاریخ از دیدگاههای گوناگون به آن پرداختهاند. فردوسی به داد و دادورزی توجهی ویژه داشته و از آن بهمنزله یکی از صفات برجسته و ضروری پادشاهان یاد کرده است. از دیدگاه زبانشناسان شناختی، ذهن انسان با استفاده از سازوکار استعاره، مفاهیم انتزاعی (حوزه مقصد) را ازطریق مفاهیم عینی (حوزه مبدأ) درک میکند. برای یک مفهوم انتزاعی ممکن است چندین حوزه مبدأ مختلف بهکار گرفته شود. تجارب جسمانی، محیط فیزیکی، محیط اجتماعی و فرهنگی و پیشینه شخصی و اجتماعی از عوامل دخیل در تنوع استعارهها هستند. در این پژوهش تلاش شده است تا دیدگاه فردوسی درباره داد با بررسی استعارههای مفهومی بهکاررفته در شش داستان شاهنامه معرفی و عوامل مؤثر در تنوع حوزههای مبدأ با تحلیل رابطه استعاره و انواع بافت شناسایی شود. مطابق نتایج حاصل از پژوهش، پادشاه داد را، که بهمثابه شیئی ارزشمند و ثروتی ناتمام است، در بین مردم و جهان میگستراند. دادورزی سبب آراستگی و روشنایی پادشاهی و کشور میشود و نگهبانی است که قلمرو حکومت را ایمن نگه میدارد و نیز بهمثابه آبی است که آبادانی و تازگی جهان و شادی مردم به آن وابسته است.
ثریا کریمی، رامین محرمی، مهین پناهی،
جلد 30، شماره 92 - ( 3-1401 )
چکیده
مناقبالعارفین تألیف شمسالدین احمد افلاکی در شرح احوال خاندان مولوی و مشایخ طریقت مولویه نوشته شده و افلاکی در این کتاب شخصیتی اسطورهای و فراواقعی از پیشینیان و معاصران ترسیم کرده است. بسیاری از مسائل عرفانی مناقبالعارفین با مفاهیم اساطیری منطبق است و باورهای اساطیری در شکلگیری مطالب این تذکره عرفانی نقش دارد. در این پژوهش به این سؤال پاسخ داده میشود که مضامین عرفانی مناقبالعارفین در کدام مؤلفهها با مبانی اسطورهای الیاده تناسب دارند. در این جستار، مناقبالعارفین بهشیوه توصیفیـتحلیلی و با رویکرد اسطورهشناختی براساس دیدگاه الیاده تحلیل شده است تا میزان انطباق عرفان و اسطوره تشریح شود. نتایج بحث نشان میدهد که در این اثر، قهرمان مطابق کهنالگوها، از قبل بهعنوان منجی تعیین شده است. در چرخه زندگی مولوی میتوان بهترتیب مراحل شستوشو، تجدید حیات و تجلی را بهوضوح مشاهده کرد؛ او آیین شستوشوی مقدس را پیش از ورود به ساحت ناخودآگاه خود انجام میدهد و خود را برای پیوستن به ساختار قداست آماده میکند و در سفر درونی خود از مقتضیات بشری فراتر میرود و به رؤیت حقتعالی، فرشتگان، پیامبران و ارواح نایل میشود. همچنین، در مناقبالعارفین، بام مدرسه و خزینه حمام بهمنزله الگوی مثالی مرکز جهان است که ناسوت و لاهوت به هم پیوند مییابد.
مجید هوشنگی، عارفه حجتی،
جلد 31، شماره 94 - ( 3-1402 )
چکیده
در دوره نقد نو و با شکلگیری روشهای جدید در روایتشناسی، الگوهای متعددی در زمینه شناخت و نقد روایت ظهور کرد. دراینمیان، الگوی گرماس با الهام از روایتشناسی پراپ، و با تکیه بر اصل فلسفی تقابل، سعی داشت روایتها را برمبنای نیروهای کنشگر ششگانه فاعل/ مفعول (هدف)، یاریرسان/ بازدارنده، فرستنده/ دریافتکننده در یک نظام نوین تحلیل متن بررسی کند. ازسویی، سهروردی به سبک و روش پیشمتنی و با تکیه بر دادههای فلسفی خود، از زبان روایت و تمثیل در جهت تبیین و تشریح اندیشههای خود بهگونهای بهره جسته است که میتوان برخی روایات او را از منظر گرماس تحلیل و بررسی کرد. این پژوهش با روش توصیفیـتحلیلی ساختار تقابلها را در رساله فی حاله الطفولیه بررسی کرده است. طبق یافتهها، شاکله این روایت، بهصورت لایهای و تودرتو، برخاسته از مشخصههای فکری و الگوهای مسلط بر ذهن سهروردی است و حضور کنشگرها در این روایت کامل است و در برخی خردهروایتها در قالب سیّالیت نقشها مشاهده میشود. ازسوییدیگر، با وجود حضور هر سه پیرفت در روایت کلان و خردهروایتها، پیرفت غالب را میتوان میثاقی دانست که در جذابیت روایت نسبت به دیگر رسائل سهروردی نقش دارد. درنهایت، همسویی مفعول/ هدف در روایت کلان و چهار خردهروایت دیگر، به برجستگی این هدف یعنی «رسیدن به آرامش» در نظام فکری او خواهد انجامید.
دکتر مهدی نیک منش، دکتر سپیده جواهری،
جلد 31، شماره 95 - ( 8-1402 )
چکیده
برنامهریزی درسی همواره مبتنی بر نیازها، فرصتها و محدودیتهایی برای هر رشته تحصیلی است. دراینمیان، رشته زبان و ادبیات فارسی بهدلیل خاستگاه بومی و فرهنگی آن از جایگاه ممتازی برخوردار است؛ ازاینرو، تدوین گزیدههای درسی مطابق اصول و قواعد درست برای آشناکردن دانشجویان این رشته با متنهای کلاسیک و معاصر ـاعم از نظم یا نثرـ اهمیت بسزایی دارد، اگرچه این موضوع با محدودیتهایی مانند زمان آموزشی، تدوین بهقصد آموزش، فرصت ارزشیابی، و... همراه است. در این مقاله، شش گزیده از کتاب تاریخ بیهقی که با هدف آموزشی تهیه و تدوین شدهاند، ازنظر صفحهآرایی، ویراستاری، و صبغه آموزشی بررسی و نقد شدهاند. نگارندگان با این بررسی به پیکرهبندی گزیدههای یادشده پرداخته و اصول و قواعد تهیه گزیده درسی با هدف آموزشی را تبیین کردهاند.
دکتر مهین پناهی، دکتر علی محمدی آسیابادی، معصومه طاهری،
جلد 32، شماره 97 - ( پاييز و زمستان 1403 )
چکیده
mouseout="msoCommentHide('_com_1')" onmouseover="msoCommentShow('_anchor_1','_com_1')">مفهوم شادی، همواره موضوع علم اخلاق و عرفان بوده و با عناوین مختلفی مانند سعادت و خیر، بیان شده است. این مفهوم در فلسفه در قالب دو دیدگاه نسبت به سعادت بشری، یعنی دیدگاه لذتگرایی اپیکوری و سعادتگرایی ارسطویی بررسی شده است. شادی به شکل ساده، دو نوع است: شادیی که نقطۀ مقابل آن، غم و اندوه است و شادیی که نقطۀ مقابل ندارد و پایدار است. شادی نوع اول، شادی عوام و شادی نوع دوم، شادی خواص است. در فلسفههای اخلاق بر شادی پایدار، تأکید شده است. اپیکورس (341- 270 ق.م) فیلسوف دوران هلنیستی یونان باستان که به «فیلسوف شادکامی» معروف است، با تلقی لذتِ پایدار به عنوان خیر نهایی انسان، شیوۀ عملیای ارائه میدهد که به سعادت و شادمانی منتج میشود. در واقع، شادی مورد نظر اپیکور شادی نوع دوم است که نقطۀ مقابل ندارد و دائمی است.
جلالالدین محمد مولوی (604-672 هـ.ق) نیز یکی از عارفانی است که شادی در کلام او موج میزند. شادی مورد نظر مولوی نیز شادی پایدار است و با عوامل بیرونی و درونی زوال نمییابد. توجه به این موضوع در هر دو دیدگاه، باعث شد تا فرآیند دستیابی به شادی از دیدگاه اپیکور و مولوی بررسی شود.
روش: در این مقاله سعی شده است به روش مطالعۀ کتابخانهای و مقایسه و تحلیل دادهها؛ مخصوصاً در مثنوی و غزلیات شمس، بررسی شود که آیا بین شادیگرایی اپیکوری با شادیگرایی از دیدگاه مولوی ارتباطی وجود دارد یا خیر. روش ارائۀ اطلاعات از طریق مقایسۀ چند مؤلفه از دیدگاه اپیکور و مولوی دربارۀ شادی بر پایۀ تبارشناسی تاریخی است.
یافتهها و نتایج: با مطالعۀ دقیق در آرا و افکار اپیکور و سیرۀ عملی او، میتوان به این نتیجه رسید که لذت از نگاه اپیکور نه تنها لذتهای مادی و زودگذر نیست، بلکه او نیز مانند دیگر نظریهپردازان اخلاق باستان، غایت را با عنوان اودیمونیا یا شادی (سعادت) بیان میکرد. هدف فلسفه او رسیدن به شادی پایدار است. بدین ترتیب که انسان با ایجاد محدودیتهایی برای لذتجوییهای موقتی و ناپایدار خود، تلاش میکند به آتاراکسیا دست یابد. از سوی دیگر فلسفۀ عملی اپیکور به بیان مؤلفههایی میپردازد که با برخی از دیدگاههای عارفان مسلمان، از جمله مولوی دارای وجوه اشتراک است.