کاربران عمومی فقط به فهرست مقالات منتشر شده دسترسی دارند.
10 نتیجه برای موضوع مقاله:
حسن ذوالفقاری،
جلد 14، شماره 53 - ( 6-1385 )
چکیده
در این مقاله ابتدا با اشاره به نظیرهگویی و تفاوت آن با تقلید و تتبع و اقتباس و سرقت ادبی به اجمال نظیرهسازان ادب فارسی معرفی میشوند. سپس به هفتپیکر نظامی و ارزشهای داستانی آن اشارهای میشود و پس از معرفی نظیرهها و ترجمههای هفتپیکر و معرفی داستانهای آن، 21 اثر معرفی میشود که مستقیم یا غیرمستقیم از شیوه داستانپردازی نظامی تقلید کردهاند. در این بررسی درمییابیم که نظامی علاوه بر افسانهای کردن شخصیت تاریخی بهرامگور، با پرورش هفت داستان در قالب داستان اصلی بهرام گور، سنت داستانی خاصی را در ادبیات ایران بنا نهاد که از طریق امیر خسرو دهلوی به هند منتقل شد. این سنت داستانی، در هند نشو و نما یافت و با عناصر و بنمایههای داستانهای هندی درآمیخت و در شیوههای داستانی آن دیار اثرات ژرفی نهاد.
ناصر نیکوبخت، غلامعلی زارع،
جلد 14، شماره 55 - ( 12-1385 )
چکیده
یکی از موضوعات اصلی شعر فارسی در عصر مشروطه، «وطن» است و درک صحیح پیام شعر این دوره تا حدّی منوط به شناخت جایگاه آن است. مفهوم وطن در نظر شاعران این دوره، با مفهوم آن در نزد گذشتگان متفاوت است. در این مقاله وطن در دو دوره قبل و بعد از اسلام بررسی شده است. ایرانیان پیش از اسلام با مفاهیمی از وطن مثل سرزمین و نژاد آشنا بودند، با پذیرش اسلام و تأثر از آموزههای آن، نگرش آنان نسبت به وطن دگرگون شد. بهطور کلی مفاهیم وطن در شعر فارسی این دوران عبارت است از: 1. عالم اسلام؛ 2. عالم برین؛ 3. زادگاه؛ 4. جهانوطنی. بر پایه یافتههای این تحقیق، مفهوم «وطن» در شعر مشروطه، با گذشته متفاوت است، هرچند مفاهیم کهن آن نیز کمابیش حضور دارد. «وطن» در این مفهوم جدید، مرکب از مؤلفههایی است که میتوان این مؤلفهها را تحت عناوین زیر جستجو کرد: 1. دگرگون شدن نقش مردم در حکومت؛ 2. تعلقات خاکی و نژادی؛ 3. هویت ایرانی با همه شئون آن.
ناصر نیکوبخت، عباس رنجبران،
جلد 16، شماره 60 - ( 4-1387 )
چکیده
احیای آثار مکتوب هر جامعه، راهی برای شناخت بهتر فرهنگ و تمدن آن جامعه است. دانش نقد و تصحیح متون در نظر دارد با بررسی نسخههای خطی گذشتگان، غبار تحریف و دگرگونی را ـ که به واسطه گذشت روزگار بر چهره آنها نشسته ـ فرو نشاند. سعید نفیسی از محققان پیشرویی است که در این راه گام نهاد و متونی را برای نخستین بار به شیوه انتقادی تصحیح کرد. نفیسی در برههای از زندگی در تصحیح متون، شیوههای انتقادی معمول خاورشناسان را به کاربرد، اما در سالهای بعد، این روش را کافی ندانست و شیوه خاص دیگری برگزید. این متون نسبت به متون قبل از خود، به عنوان نخستین تصحیحات انتقادی مطرح شدند و با وجود تصحیحات جدیدتری بر روی متون تصحیحشده نفیسی، برخی از آثار نفیسی جایگاه خود را حفظ کردهاند. در این جستار با بررسی ده متن از متون مصحّح به وسیله ایشان، شامل شش اثر منظوم (دیوان انوری، دیوان عطار، دیوان عمعق، دیوان رشید وطواط، رباعیات بابا افضل، کلیات عراقی) و چهار اثر منثور (تاریخ بیهقی، گشایش و رهایش، لبابالالباب، رساله فریدون سپهسالار)، با توجه به برخی ملاکها که در تصحیح یک متن لازم است، شیوهها و دیدگاههای انتقادی وی بررسی شده است.
غلامحسین غلامحسین زاده، ناصر نیکوبخت، زهرا لرستانی،
جلد 19، شماره 70 - ( 1-1390 )
چکیده
آیرونی یکی از ابزارهای برجستهسازی و آشناییزدایی در زبان است. آیرونی ساختارهای طبیعی زبان را با تغییر در حوزه دلالتها غیرطبیعی میسازد. آشناییزدایی بهوسیله آیرونی از طریق دگرگونی ساختارهای شناختهشده و غافلگیری مخاطب صورت میگیرد. به این ترتیب بخشی از کلام برجستهتر از بخشهای دیگر آن میگردد. در بلاغت فارسی واژه آیرونی بهکار نرفته است؛ اما آنچه در تعریف آیرونی آمده در زبان فارسی کاربرد فراوان دارد، هرچند این کاربرد گاه شبیه کاربرد برخی صناعات بلاغی فارسی است، در مجموع نوعی مستقل محسوب میشود و با سایر صناعات بلاغی متفاوت است. از آنجا که تاکنون در نوشتههای فارسی بهطور دقیق به این تفاوتها و شباهتها پرداخته نشده است، در این مقاله کوشش شده شباهتها و تفاوتهای آیرونی با سایر صناعات بلاغی فارسی مشخص گردد. آیرونی را با همین عنوان میتوان وارد بلاغت فارسی کرد، البته نه بهعنوان آرایهای وارداتی، زیرا شیوه و کلام آیرونیک همواره در ادبیات فارسی وجود داشته است، اما در بیشتر موارد عنوانی برای آن در نظر گرفته نشده است. به این ترتیب میتوان گفت آیرونی دوگانگی لفظ و معنا یا صورت و محتوا است که برپایه تضاد یا تناقض به شکلی غیرمنتظره و گاه خندهآور بنا شده است. تنها متونی را میتوان آیرونیک خواند که این ویژگیها در آنها بهطور همزمان در کنار هم بهکار رفته باشند.
محبوبه شمشیرگرها،
جلد 20، شماره 72 - ( 3-1391 )
چکیده
سعدی استاد مسلم غزلسرایی در ادب فارسی است. دلنشینی و اثرگذاری کلام او نسبت به غزل شاعران دیگر به عوامل فراوان فرهنگی، زبانی، بیانی، تصویری و... وابسته است. هرچند ظرایف متعدّدی از اشعار سعدی توسط پژوهشگران و منتقدانی نظیر هانری ماسه، غلامحسین یوسفی، علی دشتی، محمود عبادیان، سعید حمیدیان، تقی پورنامداریان، ضیاء موحد و... کشف و ارائه شده، هنوز جزئیاتی از شگردهای سخنسرایی او بهویژه در غزل باقی مانده که توجه به آنها در پیبردن به راز شیرینی سخن و انگیزش خارقالعاده آن کمک میکند. مقاله حاضر به عنصر «خطاب» بهعنوان عامل مؤثری در این خصوص پرداخته است. مهمترین اثر و نتیجه القای حسّ «حضور» و «خطاب» در شعر برانگیختگی مخاطب است. این مقاله پس از ذکر مقدّماتی درباره «عنصر خطاب» عوامل مؤثر در تقویت این احساس را در کلام سعدی برشمرده است. در انتها عناصر کلامی «خطاب» در غزل سعدی تحلیل شده است. در این پژوهش از روش اسنادی و تحلیل محتوا بهرهبرداری شده و در قسمت آخر آمار و دادههایی از میزان بروز و نحوه توزیع آنها بهصورت جداول و نمودارهایی ارائه شده است.
رؤیا رضایی، محمدامیر مشهدی، حمیدرضا شعیری، عباس نیکبخت،
جلد 25، شماره 82 - ( مقالات منتشر شده 1396 )
چکیده
گفتمان عرصهای برای تولید معناست و پادگفتمان بهکارگیری ترفندها و شگردهایی از جانب گفتهپرداز درجهت حمایت، ترمیم، تعدیل، تأیید، توجیه و تضمین گفته است. در اینپژوهش، با استفاده از روش توصیفیـتحلیلی، ضمن تبیین کارکرد پادگفتمانها در برقراری ارتباط و نقش آن در فرایند تولید و تداوم معنا، مصادیقی از نامههای نیما یوشیج تحت بررسی قرار میگیرد تا با رویکرد نشانهـ معناشناختی، نشان داده شود که نیما در نامههایش چگونه ازطریق پادسازی، عناصر معناساز را بهکار میگیرد تا بر جنبههای ایجابی گفتمان خود تأکید کند، گفتمانش را توجیه کند، استحکام معنایی آن را بالا برد و از این راه باور مخاطب را افزایش دهد و او را متقاعد سازد. نتایج این پژوهش، مبین آن است که نیما بهکمک این هالهسازیهای گفتمانی، همواره درپی برجستهسازی زبان خود و ایجاد تحکیم و تداوم معنا در گفتههای خویش است.
غلامعلی فلاح، فردوس آقاگل زاده، حمید عبداللهیان، زینب زرهانی،
جلد 27، شماره 86 - ( 4-1398 )
چکیده
نقش و کارکرد ایدئولوژیک زبان در شاهنامه یکی از مباحثی است که تاکنون کمتر با رویکردی نظریهمحور به آن توجه شده است. این پژوهش در پی بررسی این مسئله است که فردوسی در شاهنامه چگونه از زبان در جهت القای ایدئولوژی برتری ایرانیان بهره برده است و با استفاده از چه سازوکارهای کلامیای، توانسته این مسئله را گفتمانسازی کند. برای نیل به این هدف، در پژوهش حاضر از چارچوب نظری تحلیل گفتمان انتقادی مبتنی بر رهیافت تئون وندایک (2005 و 2000) استفاده شده است. نبرد "رستم و چنگش" در داستان "رستم و خاقان چین" پیکره تحقیق حاضر است. نتیجه پژوهش نشان میدهد که فردوسی با استفاده از راهبردهای ایدئولوژیکی کلامی نظیر قطببندی، بازنمایی مثبت گروه خودی، بازنمایی منفی گروه دیگری، واژگانگرایی، توصیف کنشگران و تعمیمبخشی، توانسته ایدئولوژی برتری ایرانیان را گفتمانسازی کند.
محمدحسن جمشیدی، علی محمد موذنی،
جلد 28، شماره 88 - ( 4-1399 )
چکیده
هدف این پژوهش، شناخت محرک اصلی گردیزی در نگارش تاریخ زینالاخبار است. ازآنجاکه هدف مورخ از نگاشتن تاریخ، در ساختار تاریخ او نمود پیدا میکند و روایت گردیزی از حوادث تاریخی، روایت معناداری است که باعث شکلگرفتن نتیجهای ویژه در ذهن خواننده و ترویج، تأیید و مستندسازی یک اندیشه سیاسی میشود، نویسندگان بهدنبال کشف و رمزگشایی معنا و اندیشه سیاسی نهفته در ساختار روایی تاریخ زینالاخبار هستند. برای رسیدن به هدف پژوهش، از نظریه زمان روایت ژرار ژنت، هماهنگ با فضای تاریخ گردیزی، استفاده شده است. در این روش، عناصر برجستهسازِ زمان روایی انتخاب شدهاند و درنهایت پارههایی از متن، که بهلحاظ زمانی برجسته بودهاند، از نظر اندیشهای تحت بررسی قرار گرفتهاند. در نتیجه این روش، دو عنصر محوری ساختار روایتگری گردیزی، یعنی بوطیقای روایتگری زوال و حلقههای واسط روایتگری، طرح و تبیین شدهاند. از تحلیل این دو عنصر چنین برمیآید که مرکزیترین هدف گردیزی در نگارش زینالاخبار ایجاد انگیزه در غزنویان برای دستیابی دوباره به حکومت خراسان است و محرک او بهسمت تاریخنگاری، ریشهیابی علت زوال حکومتهای گوناگون برای یافتن راهی جهت رهاندن حکومت غزنویان از نابودی و بازگرداندن آن به روزگار اوج حکومت محمود غزنوی است.
حمید عبداللهیان، سمیرا شفیعی، عاطفه زندی،
جلد 28، شماره 88 - ( 4-1399 )
چکیده
یکی از رویکردهایی که در نقد داستان از منظر زبانشناختی بسیار متحول شده، نظریه راجر فالر است. این نظریه آمیزهای از نظریات دستورزبان گشتاری چامسکی و زبانشناسی نقشگرای هالیدی است. ازآنجاکه داستان «خانه روشنان» گلشیری بهشیوه جریان سیال ذهن نوشته شده و فالر نیز معتقد است، در چنین داستانهایی، روساخت به فهم ژرفساخت کمک میکند، در مقاله حاضر، با روش توصیفیـتحلیلی و ابزار کتابخانهای و با رویکرد زبانشناختی برمبنای نظریه زبانشناختی فالر، داستان «خانه روشنان» تحلیل شده است. نتایج این تحقیق حاکی است نوع گشتار و شیوه جریان سیال در این اثر باعث بههمریختگی ساختار نحوی جملات، عدم پیروی از قواعد دستوری، تکرار مرجع ضمایر، ایجاد ضرباهنگ و موسیقی در کلام، کاربرد تضادهای تداعیگر و تکرارهای مبتنی بر تأکید، سردرگمی مخاطبان، و ایجاد تعلیق و تعویق در کلام میشود. شخصیت اصلی این اثر، کنشگر و راویانِ جمع، همگی، منفعل و حسیـادراکیاند. گویی، نباید کلامی ضدایدئولوژی غالب متن بر زبان رانند که باعث برهمخوردن فضای تکصدای متن شود. گلشیری در این اثر نیز خواسته مانند بقیه آثارش به مشکلات جامعه نقب بزند و قضاوتهای مداخلهجویانهاش را در متن حاکم کند. از حیث نگاه به متن، نویسنده گاه از منظر بیرونی به متن پرداخته و خود را قادر به فهم ادراکات اشخاص داستان ندانسته و گاه از منظر درونی متن را کاویده و گرایشهای شناختی خود را با متن همگام کرده است. از حیث بازنمود گفتار و اندیشه نیز این اثر هم از گفتار باواسطه (مستقیم آزاد) استفاده کرده است و هم از گفتار بدون واسطه و مستقیم. هردوی این شیوهها توانسته تا حد امکان مکنونات درونی و کلامی شخصیتهای اصلی و فرعی را بازنماید.
سیدسعید احمدپور مقدم، ناصر نیکوبخت،
جلد 30، شماره 92 - ( 3-1401 )
چکیده
چیرهدستی و قدرت نظامی گنجوی در تصویرپردازی و توصیف جزئیات همواره در کانون توجه تحلیلگران آثار او بوده، اما تاکنون درباره شگردهای هنری و انواع الگوهای نظامی در توصیف و تصویرآفرینی، چنانکه باید، تحلیلی صورت نگرفته است. در پژوهش حاضر، با انتخاب مثنوی هفتپیکر در مقام یکی از برجستهترین و مهمترین آثار نظامی، بهشیوه توصیفیـتحلیلی، پاسخ به این دو پرسش بنیادی در دستور کار قرار گرفته است که تصویرگریهای چیرهدستانه و توصیفهای دقیق نظامی در متن، واجد چه کارکردی از نوع زیباییشناختی، بلاغی، روایی و... است و دیگر اینکه آیا امکان ترسیم الگوهایی متقن و اثباتپذیر در توصیفها و تصویرسازیهای نظامی وجود دارد؟ درنتیجه پژوهش، روشن شد که نظامی، با شگرد ایجاد عینیت و شیءوارگی برای موصوف، میکوشد آن را برای خواننده اثر ملموس و واقعی سازد. این موجودیت عینی خود کارکردهای ثانویهای دارد که یا در حوزه بلاغت، یا در ساحت زیباییشناختی، یا ازحیث منطق روایی در متن هفتپیکر قابل بررسی است. میتوان اکثر توصیفها و تصویرپردازیهای هفتپیکر را درقالب الگوهای مشخصی طبقهبندی کرد.