کاربران عمومی فقط به فهرست مقالات منتشر شده دسترسی دارند.
11 نتیجه برای موضوع مقاله:
علی ایزانلو، محمدجعفر یاحقی،
جلد 14، شماره 53 - ( 6-1385 )
چکیده
در همه زبانها متون بسیاری را میتوان یافت که به دلایل مختلفی نویسنده آنها ناشناخته مانده است. تحقیقات بسیاری در جهت رفع این مسئله صورت گرفته است؛ هم در قالب ادبی و بررسی کیفی و هم در قالب زبانشناختی و بررسی کمّی سبکها. در این مقاله به نقد و بررسی یکی از شیوههای کمّی در تشخیص پدیدآورنده یک اثر میپردازیم. این شیوه که به کیوسام1 شهرت یافته، در تحلیل نثر انگلیسی به نتایج قابل تأملی دست یافته است. در اینجا با استفاده از یکی از قصاید فارسی با مطلع «منسوخ شد مروت و معدوم شد وفا» که به دو شاعر (سنایی و جبلی) انتساب یافته، کارآیی این شیوه آماری را محک میزنیم.
محمد تقوی،
جلد 14، شماره 55 - ( 12-1385 )
چکیده
شطح در اصطلاح صوفیان سخنی وجدآمیز است که از اهل معرفت به اضطرار و اضطراب صادر میشود. این اصطلاح از حیث زبانی و معرفتی و دینی در معرض نقد و تحلیلهای مختلفی قرار گرفته است. در این مقاله با استناد به اقوال گذشتگان دربارۀ شطح، دیدگاههای معاصران نیز مورد توجه قرار گرفته است و به موضوعاتی از جمله: عوامل ابهام و متناقضنمایی شطح، نسبت شطح با شعر و حقیقت و تجربه عرفانی، امکان یا عدم امکان شرح شطح، عاطفی یا معرفتی بودن شطح پرداخته شده است. اگر شطح مقولهای اعتقادی و مبین حقیقت عرفانی است، چرا شرح و تفسیر آن دشوار است؟ و اگر مقولهای زبانی و هنری است، چرا در رد و قبولش این همه سخن گفتهاند؟ به نظر میرسد ابتنای شطح بر ذوق باعث شده است که این نوع سخن هم واجد ویژگیهای بیان شعری باشد و هم با آثار دینی و عرفان تعلیمی همانندیهایی داشته باشد. با این تفاوت که در اغلب موارد ابهام یا متناقضنمایی سخن شاعر قصدی و ارادی است اما ابهام شطح ناخواسته و ناگزیر است. گفتن شطح و درک آن نیاز به تجربهها و کیفیتهای روحی ویژهای دارد. توجیه شطح بیشتر از شرح آن مورد توجه قرار گرفته است.
محمدجعفر یاحقی، فرامرز آدینه کلات،
جلد 16، شماره 60 - ( 4-1387 )
چکیده
در این مقاله به ریشه یابی زمینه های جامعه شناختی شکست و فروپاشی دولت دیرینهسال و نیرومند ساسانی در برابر سپاه کم شمار و بی جنگ افزار مسلمانان از دریچه شاهنامه پرداخته شده است. پاره ای از عوامل مانند: جنگ قدرت در دربار ساسانیان مورد اشاره تاریخ نگاران نیز قرار گرفته است. اما باز نگاه فردوسی در این موارد هم از تازگی هایی تهی نیست و برخی دیگر از عوامل، دیدگاه شخصی شاعر است، از جمله فرمانروایی زنان. علت های دیگری نیز یافتنی است که تنها از فحوای سخن فردوسی برمی آید، مانند نبودِ هویت فراگیر ملی. با آنکه گزینش سرآغازی برای این پژوهش دشوار می نماید، اما به دلایلی که در متن خواهد آمد، پادشاهی خسروپرویز نقطه عزیمت پژوهش قرار گرفته است.
محمدرضا پهلوان نژاد، نصرت ناصری مشهدی،
جلد 16، شماره 62 - ( 8-1387 )
چکیده
در این مقاله «نامه سران تگیناباد به امیر مسعود» از تاریخ بیهقی به عنوان نمونه ای از نثر برجسته ادب فارسی، با رویکرد معنی شناسی کاربردی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. با این رویکرد در واقع توانش ارتباطی متن، یعنی دانش زبانی نویسنده، شامل دانش قواعد زبانی و چگونگی کاربرد آن قواعد متناسب با موقعیتهای گوناگون ارتباطی بررسی و تفسیر می شود. این پژوهش با هدف تبیین ظرفیت های زبانی و نشاندادن هنر نویسنده برای برقراری یک ارتباط موفق و اقناع هنری شکل گرفته است. به این منظور کنش های گفتاری و ویژگی های متنمحور و کاربرمحور متن، از طریق طرح بافت موقعیّتی، شاخص ها، جایگزین ها و شناخته ها در کنار همه عناصر زنجیره ای و زبرزنجیری مؤثر در معنا مورد دقت نظر قرار گرفته است.
سید مهدی زرقانی، هدی حسینپور بوانلو،
جلد 17، شماره 65 - ( 8-1388 )
چکیده
موضوع اصلی این مقاله، بررسی طرز برخورد عرفای نخستین با مفهوم بنیادین عقل است. بدین منظور چهل اثر عرفانی را که یا توسط صوفیه پنج قرن نخست اسلامی نوشته شده بودند و یا مشتمل بر گفتارهای آن ها بودند، بررسی کردیم. مجموعه یافتهها را در ده موضوع اصلی جای دادیم: عقل و معرفت الله، عقل و ایمان، عقل و قرآن، عقل و شرع، عقل و اخلاق، عقل و دنیا و آخرت، عقل و مقامات عرفانی، عقل و حالات عرفانی، عقل و عشق و عقل و روح. سپس به بررسی آرای عرفا در ذیل هر موضوع پرداختیم. این مقاله نشان می دهد که عرفای نخستین، مقولات مختلف معرفتی، دنیوی، اخروی و عرفانی را در ارتباط با عقل مطرح کرده اند و سعی کرده اند نسبت عقل را با هر کدام از این ها تبیین کنند. درست است که در بسیاری موارد، کارکرد عقل را محدود کرده اند اما همین که همه چیز را در نسبت با عقل سنجیده اند، نشان از اهمیت عقل در نظر آنان دارد. در واقع، آن ها حتی برای تبیین محدودیت های عقل در حوزههای معرفتی، از خود عقل مدد جسته اند. هر چند بررسی ما فقط معطوف به موضوعاتی است که به نحوی با عقل در ارتباط هستند اما حتی از خلال همین مقاله می توان تنوع و گستردگی حوزه های شناختی را که آن ها وارد شدهاند، دریافت.
محمود فتوحی،
جلد 21، شماره 74 - ( 3-1392 )
چکیده
چرایی همدلی و همراهی مولانا جلالالدین محمد بلخی با حاکمان سلجوقی و دستنشاندگان مغول در آناتولی درخلال غارت پایتخت خلافت اسلامی، پرسشی است که ذهن بسیاری از دوستداران مولانا را به خود مشغول کرده است. مسئله این مقاله بررسی رفتارهای سیاسی این فقیه و عارف پرنفوذ قونیه و تبیین مبانی نظری این رفتارهاست. برای تبیین مسئله، رفتارهای سیاسی مولانا را براساس اسناد تاریخی در سه سطح بررسی کردهایم: الف) توصیف ساختار قدرت در قونیه و گزارشی از روابط مولانا با سیاستمداران؛ ب) تفسیر رابطه رفتارهای سیاسی مولانا با ناخودآگاه سیاسی او؛ ج) تبیین چرایی رفتارها و دلیل وجود تناقض در عمل و اندیشه سیاسی وی. مقاله نتیجه میگیرد که خردهایدئولوژی "الزام اطاعت از اولیالامر"، همراهی متدینان با ظلمه و تأیید آنان را توجیه میکند. نیروی عظیم ایدئولوژی مانع آن میشود که فردی چون مولوی یا جامعه او بتواند از تناقضات بنیادین خود آگاه شود. ایدئولوژی نهتنها همهچیز را توجیه میکند، بلکه تناقضها را طبیعی جلوه میدهد.
محدثه بهزادی، علی خزاعی فرید، مسعود خوش سلیقه،
جلد 24، شماره 81 - ( مقالات منتشر شده 1395 )
چکیده
بازنمایی گفتار از مهمترین ابزارهای نویسندگان در تألیف متون روایی و بهخصوص داستان بهشمار میرود. نقل قول مستقیم و غیرمستقیم، که دو شیوه بازنمایی گفتار هستند، نامهای آشنایی در زبان فارسی محسوب میشوند، اما درباب بازنمایی گفتار در زبان فارسی کمتر بحث شده است. مقاله حاضر به بررسی و مقایسه شیوههای گوناگون بازنمایی گفتار در داستانهای فارسی قبل از نهضت ترجمه در دوره قاجار و داستانهای تألیفشده بعد از این نهضت میپردازد و ویژگیهای بسامدی، کارکردی و زبانشناختی هرکدام از مقولههای بازنمایی گفتار را ارزیابی میکند. برای این کار از الگوی بازنمایی گفتار سمینو و شرت (2004) بهره گرفته شده است که برپایه الگوی لیچ و شرت (1990) استوار است. دادههای این تحقیق از هفت داستان فارسی مربوط به قبل از نهضت ترجمه و هفت داستان مربوط به بعد از این نهضت با حجم برابر انتخاب شده است. در پایان، این نتیجه حاصل شد که گفتار مستقیم (آزاد) بیشترین کاربرد را در داستانهای قبل و بعد از دوره ترجمه به خود اختصاص داده است که دلیل آن نیز ماهیت این مقوله در دادن حالت نمایشی به گفتار و زنده و ملموستر جلوهدادن آن است. کاربرد زیاد گفتار مستقیم (آزاد) در داستانهای جدید با توجه به اهمیتیافتن فردیتِ شخصیتهای داستانی در رمانهای مدرن نیز توجیهپذیر است. همچنین، در طول زمان از تعداد گفتار مستقیم (آزاد) و روایت کنش گفتار بهمنزله شیوههای بازنمایی گفتار کاسته شده و بر تعداد گفتار غیرمستقیم و خصوصاً غیرمستقیم آزاد افزوده شده است.
حامد نوروزی، زینب صالحی،
جلد 26، شماره 85 - ( 11-1397 )
چکیده
قرضگیری فرآیندی زبانی است که در زبانشناسیِ درزمانی بررسی میشود. در این فرآیند، زبان عناصری را از زبان دیگر قرض میگیرد. این فرآیند معمولاً در مناطقی رخ میدهد که دو زبان با یکدیگر برخورد میکنند و به مدت طولانی تماس دارند. یکی از مناطق ایران که چنین موقعیتی دارد، جنوب خراسان است. در این منطقه، عربهایی زندگی میکنند که احتمالاً تاریخ مهاجرت آنها به قرون نخست اسلامی بازمیگردد. در این مقاله به بررسی فرآیند قرضگیری فعل «است» و گونههای آن در روستای عربنشین سراب میپردازیم. فعل اسنادی فارسی به سه صورت est (با تحول آوایی، صرفی و معنایی)، hast (بدون تحول) و mest (بهمثابه اسم فاعل) در این گویش کاربرد دارد. در گویش عربی سراب، فعل «است» و گونههای آن در سه وجه اخباری، التزامی و امری بهکار میرود. کاربرد شناسههای عربی در ساختار فعلِ «است» در این گویش و ساخت فارسی آن تفاوت دارد.
محمود فتوحی، فاطمه رضوی،
جلد 29، شماره 90 - ( 4-1400 )
چکیده
ادبیات فارسی، در طول قرنها، بستر آرامی برای شکلگیری و بیان اندیشه ایرانی فراهم کرده است. یکی از این اندیشهها که در قرون دهم تا دوازدهم هجری، همزمان با حکومت صفویان در ایران و تیموریان گورکانی در هند، اوج گرفته و باورهایی همچون آزاداندیشی، شادخواری و باطنیگرایی را گسترش داده، اندیشۀ کثرتگرایی یا وسعت مشرب است. این تفکر با جریان مهاجرت فرهیختگان به هند در دو شاخۀ ایران و هند رشد کرد و در معانی مختلف و گاه متضاد، از طاغیگری و بدمذهبی تا غایت کمالات معنوی و پاکدینی، کاربرد یافت. این جستار از خلال تبیین این دیدگاه در تذکرههای شعری به تفاوت و تمایز آن در ایندو جغرافیای سیاسی میپردازد و نشان میدهد که معانی وسعت مشرب در تذکرههای شعری در ایران و هند چگونه از فضای سیاسی و فرهنگی این دو اقلیم متأثر است.
سمیرا بامشکی، شمسی پارسا،
جلد 29، شماره 91 - ( 9-1400 )
چکیده
ابرپیرنگ به آندسته از پیرنگهایی گفته میشود که در میان اقوام و فرهنگهای گوناگون بسیار تکرار میشوند. هدف این نوشتار، کشف ساختار ابرپیرنگ جهانی «پیمان انسان با شیطان» در دو روایت «ضحاک» در شاهنامه فردوسی و فاوست به روایت گوته است. ابرپیرنگ پیمان انسان با شیطان در روایات گوناگون در میان اقوام و ملل جهان تکرار شده و در زمانها و مکانهای مختلف به حیات خود ادامه داده است. در پژوهش حاضر، کوشش شده است با روش توصیفی-تحلیلی به دو پرسش پاسخ داده شود: نخست، ساختار و الگوی تکرارشونده حاکم بر این ابرپیرنگ چیست؛ دیگر اینکه، تفاوت¬ها و شباهتهای روایت فردوسی و گوته در این ابرپیرنگ در بخش¬های متنوع، همچون چرایی پیمان با شیطان، انگیزه¬های پیمان، کنشهای قهرمانان، چگونگی ظهور شیطان بر قهرمانان، و فرجام آنها چگونه است. نتایج نشان می¬دهد که ساختار این ابرپیرنگ الگویی تکرارشونده بهاینقرار دارد: پیمانبستن شیطان با افرادی با ویژگی¬های برتر، فروختن روح به شیطان، انجامدادن یک گونه از خویش¬کاری¬های مشابه پس از پیمان با شیطان، و فرجامی از نوع سقوط کامل یا بازگشت به رستگاری پس از تحمل پیامدهای دردناک رفتارهای نادرست. تفاوتهای این دو روایت از یک داستان واحد، شامل انگیزه¬های پیمانبستن است که در فاوست بهرهمندی تمامعیار از خوشی¬های مادی و دنیایی، و در داستان «ضحاک» قدرتطلبی است. تفاوت دیگر در کنش¬های قهرمانان پس از پیمانبستن است که در فاوست با شهادت دروغ و قبول مال دزدی همراه است، اما در داستان «ضحاک» با قتل و رابطه نامشروع سروکار دارد که در هردو روایت مشترک است. چگونگی ظهور شیطان بر ایندو نیز متفاوت است. در فاوست شیطان بهشکل سگ، اسب آبی، و سالک دانشجو ظهور می¬کند و در داستان «ضحاک» بهشکل مردی نیک¬خواه، خوالی¬گر (آشپز) و پزشک ظاهر می¬شود. فرجام پیمان در فاوست پس از تحمل سختی¬های بسیار به رستگاری ختم میشود و در ضحاک به بندیشدن او در بن غاری می¬انجامد. برمبنای این پژوهش، میتوان درباره احتمال تأثیرپذیری گوته از فردوسی تأمل کرد.
آقای محمد محمدی، آقای محمود فتوحی،
جلد 30، شماره 93 - ( 11-1401 )
چکیده
یکی از جریانهای ادبی رایج در ادوار تاریخی صفویه و قاجاریه، تفسیرنویسی منظوم قرآن به زبان فارسی است. ساختار فکری و زبانی این جریان ادبی در واقع ادامه تفاسیری همچون کشفالاسرار (تألیف 520 ق) بهویژه نوبت ثالثه، و مواهب علیه (تفسیر حسینی) (تألیف 899- 897 ق) است؛ سنّتی که از نثر گذار کرده و برای تثبیت و گسترش خود به نظم روی آورده است. هدف پژوهش حاضر معرفی پنج اثر تفسیری کمترشناختهشده در ساحت نظم فارسی است. این پژوهش با مراجعه به منابع کتابخانهای و دسترسی به نسخههای اصیل به روش توصیفی انجام شده است و نتایج آن برای انجام مطالعات بنیادی در زمینه ادبیات تصوف و علوم قرآنی حائز اهمیت است. تفاسیر نویافته عبارتاند از: 1. تحفهالمؤمنین (تألیف 1068ق) اثر مولوی کریمبخش صاحب متخلص به بدر 2. تفسیر رشیدی (؟)؛ ابوالفیاض قمرالحق 3. تفسیر نجم اصفهانی (تألیف 1336- 1335ق) اثر نجمالحکماء محمد موسوی واعظ ملقب به نجم اصفهانی 4. تفسیر اسماءالحسنی اثر گدا (؟) 5. تفسیر منظوم؛ نذر حسنبنمحمد علی زیدی (1366-1247ق).