کاربران عمومی فقط به فهرست مقالات منتشر شده دسترسی دارند.
7 نتیجه برای موضوع مقاله:
علیرضا نبیلو،
سال 21، شماره 74 - ( 3-1392 )
چکیده
بررسی تقابلهای دوگانه در آثار هنری و ادبی توجه برخی زبانشناسان، اسطورهشناسان، روایتشناسان و نشانهشناسان معاصر را به خود جلب کرده است. آنها بر این عقیدهاند که از این منظر به درک و دریافت بهتری از آثار ادبی میتوان دست یافت.
در این پژوهش با نگاهی دیگر به اشعار خواجه شمسالدین محمد حافظ، به بررسی تقابلهای دوگانه یا زوجهای متقابل ـ بهعنوان یکی از عناصر محوری اشعار اوـ خواهیم پرداخت و چنانکه دیده میشود، غالب غزلهای حافظ از این ویژگی برخوردارند. برای این غرض 100 غزل از مواضع مختلف دیوان او انتخاب شد. در این غزلها 637 مورد تقابل دوگانه، یعنی در هر غزل تقریباً 4/6 مورد، دیده شد. این تقابلهای دوگانه در سه بخش واژگانی و لفظی (35%)، معنایی و فکری (54%) و ادبی (11%) دستهبندی شدهاند. زوجهای متقابل معنایی در اشعار حافظ بسامد بیشتری دارند. برخی از این زوجهای متقابل زیرشاخه مفاهیم کلانی است که در دیوان خواجه کاربرد بالایی دارند، تقابلهایی نظیر زهد و شادنوشی، نقص و کمال، تهیدستی و توانگری و... . حافظ ازطریق این تقابلها غزلهای خود را تشخّص خاصی داده و سبک شعری خود را از دیگران متمایز کرده است.
یحیی کاردگر،
سال 25، شماره 83 - ( مقالات منتشر شده 1396 )
چکیده
تشبیه از مباحث اصلی علم بیان است و گونههای پرشماری دارد. برخی از این گونهها چون تشبیه عقلیـعقلی و حسیـعقلی با نقش روشنگرانه تشبیه همخوان نیستند. ازاینرو، کتابهای بیانی نگاه مثبتی به اینگونه تشبیهها ندارند. اما، برخلاف چنین نگاهی، بسامد اینگونه تشبیهات در برخی دورهها و متون ادب فارسی فراوان است. در این مقاله، با نقد و تحلیل مشبهٌبههای عقلی تاریخ وصاف، فلسفه گرایش به این تشبیهها بررسی شده است. در پژوهش حاضر دلبستگی به سنتشکنی و هنجارگریزی، عطش نوگرایی، محدودیت تشبیهسازی با نگاه محدود قدما، اطنابگرایی و دلبستگی به اشکال مبالغهآمیز صور خیال، از عوامل گرایش وصاف به این تشبیهها دانسته شده است. نویسنده کوشیده است با بهرهگیری از ظرافتهای هنری از پیامدهای منفی این تشبیهها بگریزد، اما کوشش او همهجا سودمند نبوده است، بهگونهای که یکی از عوامل پیچیدگی متن را باید در فراوانی مشبهٌبههای عقلی کتاب جستوجو کرد.
علیرضا نبی لو، محدثه هاشمی،
سال 26، شماره 85 - ( 11-1397 )
چکیده
ادبیات وهمناک، شگفت و شگرف یکی از شاخههای شناختهشده در میان انواع ادبی جهان است که بهدلیل گستردگی آن، نظریههای متعددی در این حوزه ادبی مطرح شده است. ازسوی دیگر، بسیاری از متون ادب فارسی نیز از این ویژگی برخوردارند، اما چنانکه بایسته است هدف پژوهش واقع نشدهاند. در حوزه عرفان، بهدلیل ارتباط با امور ماوراءطبیعی، آثار متعددی بهقلم عرفا خلق شده که با موضوعات وهمانگیز و فراواقعی گره خورده است. کشفالاسرار روزبهان بقلی از این زمره است که دربردارنده مکاشفات و سیر انفسی و روحانی نویسنده است. او در این سیر و سفر روحانی با موجودات فراطبیعی و مکانهای شگفتانگیز روبهرو شده و ازهمهمهمتر ملاقاتها و گفتوگوهایی با خداوند داشته است. همین موضوع صبغهای شگفتانگیز، ماورائی و وهمآفرین به اثر داده است. در این مقاله نویسندگان میکوشند تا علاوهبر تبیین ادبیات وهمناک و ماورائی، با استفاده از عناصر و ابزار مورد استفاده روزبهان ازجمله رمز، استعاره و...، به توصیف و شرح عناصر ادبیات وهمآمیز و فضاسازی فراواقعگرایانه در کشفالاسرار بپردازند. گفتنی است روزبهان برای تبیین این سیر و تجربه روحانی، با بهرهگیری از ابزار متعدد، در سه ساحت عالم درونی، بیرونی و ماورائی، ارتباط خود را با عالم غیب و موجودات خارقالعاده آن بهتصویر کشیده و این به کشفالاسرار او رنگوبوی منحصربهفردی داده است.
یحیی کاردگر، حسن شهریاری،
سال 28، شماره 89 - ( 9-1399 )
چکیده
شناخت اساطیر و حماسهها برای آشنایی با فرهنگ و تمدن گذشته ملتها مهم و ضروری است. ازاینرو، بررسی تحولاتی که به دلایل سیاسی و اجتماعی و گذر زمان در اساطیر و حماسههای جامعهای ایجاد میشود، شایسته توجه است. تاکنون پژوهشی صورت نگرفته است که مبنای آن شناسایی علل و چگونگی تحولات راهیافته در سیمای اساطیری و حماسی ایران در امهات کتابهای تاریخی فارسی از قرن سوم تا پایان حکومت صفویه باشد.
نتایج این پژوهش، که به روش توصیفی ـتحلیلی انجام شده است، عبارتاند از: حذف بسیاری از اندیشههای دین زرتشتی از سیمای اساطیر ایرانی در نتیجه غلبه اعراب و نفوذ اسلام، دگرگونی در پارهای اعمال و کردارهای شخصیتهای اساطیر ایرانی و نفوذ آموزههای اسلامی در آن و اختلاط و آمیختگی با اسرائیلیات، دگرگونیهایی که در قالب شخصیتها، داستانها و جغرافیای اساطیری راه یافت و اختلاطهایی که بهواسطه رواج اسرائیلیات بهشکل همزمانی، نسبسازیهای جعلی، یکسانپنداری و وابستگیهای جغرافیایی اساطیر ایرانی را تحت تأثیر خود قرار داد. از دیگر دستاوردهای این پژوهش، نمایاندن نفوذ تفکرات قوم سامی در اساطیر ایرانی و منطق باورپذیری عصر مورخ بر روایات ایرانی است که به افسانهپردازیهای گوناگون درباره آنها منجر شده است.
مریم هامون گرد، علیرضا نبی لو چهرقانی،
سال 32، شماره 96 - ( 2-1403 )
چکیده
داستان «زن زیادی» یکی از نه (۹) داستان کوتاه از مجموعه داستانی با همین عنوان است که اولین بار در زمان حیات جلال آل احمد، نویسنده معاصر در سال ۱۳۳۱ به چاپ رسیده است. محوریت تمام داستانهای این مجموعه زنان هستند و نویسنده با نگاهی نقّادانه مصائب و مشکلات آنها را به تصویر میکشد. این مقاله به بررسی داستان «زن زیادی» از این مجموعه از دیدگاه نقد شالوده شکنانه میپردازد. نقد شالوده شکنی بر اساس نظریه ژاک دریدا (2004-1930)، فیلسوف و نظریه پرداز فرانسوی شکل گرفت. اساس نقد شالوده شکنی یافتن تقابلهای دوتایی و پنهان در متن است؛ زیرا با کشف این تقابلها میتوان به لایههای پنهانی و درونی متن پی برد. به اعتقاد ژاک دریدا تقابلهای درون متنی، سلسله مراتبی و پلکانی است و جزئی بر جزئی دیگر برتری داده میشود اما با بررسی متن در نهایت مشخص میشود که تقابلها هیچ کدام بر دیگری برتری ندارند و در واقع مکمل یکدیگرند. نقد شالوده شکنی بر بررسی پیشفرضهای پذیرفته شده، واسازی و آشکارسازی تناقض های متنی استوار است و هر آنچه را که باید مخاطب بداند در خود متن جستجو می کند. تقابل در داستان «زن زیادی» در ظاهر بر پایه تضاد بین انسان و انسان، مرد/زن، و در باطن بین انسان و باورها و سنتهای نادرست فرهنگی و اجتماعی است، و پس از بررسی تقابلهای دوتایی در متن داستان و شناسایی نیروهای متخاصم در آن معلوم می گردد که برخلاف آنچه از ظاهر متن و در خوانش اولیه به دست می آید قطب برتر در متن و مدلدل استعلایی که چالش درونی متن نیز بر اساس آن شکل گرفته است مرد ستمکار در مقابل زن ستمدیده نیست بلکه مرد و زنی است که هر یک به گونهای اسیر و مقهور باورهای نادرست و تحمیلی جامعه زمان خود هستند و دو تقابل در کنار یکدیگر و همسو با هم داستان را پیش می برند.
کلید واژه: شالوده شکنی، ژاک دریدا، جلال آل حمد، داستان زن زیادی
احمد رضایی جمکرانی،
سال 32، شماره 96 - ( 2-1403 )
چکیده
علیرغم کوششها و نکتهسنجیهای محققان مختلف در این آثار، به دلیل آمیختگی قلمروهای مختلف در این موضوع، پژوهشهای امروزی حوزۀ مجاز کمتر به تحقیقات پیشین پرداختهاند. در پژوهش حاضر ضمن بررسی سیر مطالعات مجاز در کلام و آثار بلاغی مختلف، این موضوع را از چشماندازهای مختلف تحلیل و نقد کردهایم. ماحصل پژوهش نشان میدهد واژۀ محوری، در هم آمیختن قلمروهای مختلف، مباحث انتزاعی کلامی، تقسیمبندیهای غیر ضرور، بیتوجهی به جنبۀ کاربردی زبان، همپوشانی گونههای مجاز و تکرار مطالب، مشکلات اساسی تحقیقاتی از این دست بوده است. در کنار این مسائل باید از بیتوجهی به نکتهسنجیهای دانشمندانی مانند جرجانی و خطیب قزوینی نیز یاد کرد. بهنظرمیرسد اگر به جنبههای اطلاعرسانی، کاربردشناسی و زمینۀ متن توجه کنیم، بسیاری از نابسامانیهای تشخیص معنایی مجاز حل خواهد شد. از سوی دیگر، تقسیم این مقوله به مجاز مرسل و مرکب و اندک قلمروهایی که در ذیل این دو قرار میگیرد ما را از دیگر دستهبندیها بینیاز خواهد کرد.
یحیی کاردگر،
سال 32، شماره 97 - ( پاييز و زمستان 1403 )
چکیده
فرهنگ و ادبیات ایران، از آغاز ظهور عیسی مسیح، توجّه ویژهای به او و دین مسیحیّت داشتهاست. این ویژگی، بنا به دلایل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و عقیدتی در عصر صفویه، برجستهتر شدهاست. صائب که بزرگترین شاعر این عصر است؛ در انعکاس این ویژگی در اشعارش سهم بیشتری دارد. این مقاله در شیوهای توصیفی-تحلیلی، حوادث زندگی مسیح را در مجلّدات ششگانهء دیوان او مورد بررسی قرار داده و به این نتیجه رسیدهاست که ویژگیهای دینی عصر صائب، نگاه عرفانی و اخلاقگرای او، دلبستگی مخاطبان شعر صائب به مسیح و دین مسیحیّت و سرانجام، تمایل صائب به مضمونسازی و نازکخیالی و اشراف او به وقایع زندگی پیامبران آسمانی در ارائه تصویری کامل از سیمای مسیح، نقش اساسی داشتهاست. او با اشاره به زندگی مسیح و سایر فرستادگان الهی در پی نزدیک کردن ادیان و مذاهب به یکدیگر است؛ هدفی که نیاز امروز جامعه جهانی است.