|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
کاربران عمومی فقط به فهرست مقالات منتشر شده دسترسی دارند.
7 نتیجه برای موضوع مقاله:
مرتضی حیدری، جلد 23، شماره 79 - ( 11-1394 )
چکیده
بایستگی استفاده از دانشهای نوین ادبی در ارزیابی متون قرآنی و نوشتههای برآمده از معارف قرآنی در جهان امروز بر پژوهشگران مسلمان آشکار و گریزناپذیر است. در پژوهش حاضر ساختار قصه حضرت یوسف(ع) در ترجمه تفسیر طبری با استفاده از نظریه ریختشناسی پراپ تحت ارزیابی قرار گرفته است. برای رسیدن به نتیجهای مناسبتر، این قصه به چهار داستان بخش شده و شخصیتها و خویشکاریهای آنها در هر داستان هدف تحلیل انتقادی قرار گرفته است. شمارگان شخصیتهای قصه و چگونگی خویشکاریهای آنها تطابق ساختاری این قصه را با نظریه پراپ و تبصرههای نظریه او بهروشنی نشان میدهد. حرکتهای سه داستان از چهار داستانِ این قصه از الگوهای حرکتی ششگانه پراپ پیروی کرده است؛ تنها در داستان دوم این قصه حرکتی دومقطعی دیده میشود که با الگوهای حرکتی پراپ همخوانی ندارد و حرکت تازهای بهشمار میرود. پراپ در آرای خود به ریشههای دینی قصهها توجه زیادی داشته و نظریه ریختشناسی او در مطالعه قصه یوسف(ع) بسیار کارگر افتاده است. ازآنجاکه پراپ به ساختارها توجه داشته نه روساختها و جزئیات کمّیتزای قصهها، آرای او در مطالعه قصههایی غیر از قصههای پریان نیز کارگشاست. نگارنده در پایان پیشنهاد میکند، با بهرهگیری از آرای پراپ، همه قصههای قرآنی و تفاسیر این قصهها ارزیابی ساختاری شوند تا ساختار بنیادین این قصهها به دست آید.
علیرضا قلیفامیان، سعید کریمی قرهبابا، جلد 25، شماره 83 - ( مقالات منتشر شده 1396 )
چکیده
با وجود تدریس متون ادبی در مدرسهها و دانشگاهها، تاکنون نگرش دانشآموزان و دانشجویان ایرانی به آثار ادبی بررسی نشده است. محققان پژوهش حاضر با آگاهی از این خلأ پژوهشی و با رویکردی توصیفیـتحلیلی به مطالعه نگرش دانشجویان به نمونههایی از شعر معاصر فارسی پرداختهاند. با الهام از چارچوب نظری والا (۲۰۱۱) سه مفهوم ارزیابی (سطح کیفی)، فهمپذیری (میزان پیچیدگی) و تأثیرگذاری درنظر گرفته شد و پس از انتخاب شعر «پرنده مردنی است» از فروغ فرخزاد و شعر «محاق» از احمد شاملو پرسشنامهای مبتنی بر سه مفهوم پیشگفته طراحی شد. ۱۲۰ دانشجو دو شعر ذکرشده را مطالعه کردند و به پرسشهای پرسشنامه پاسخ دادند. یافتههای پژوهش نشان داد که ازنظر آزمودنیها سطح کیفی دو شعر از سطح مطلوب بالاتر است، هردو شعر قابلفهماند و تا اندازهای مبین احساسات آنان هستند. تحلیل یافتههای مبتنی بر متغیر جنسیت حاکی از آن است که نگرش زنان و مردان درخصوص سطح کیفی و تأثیرگذاری دو شعر تقریباً مشابه است، اما درباره عامل فهمپذیری تفاوت بارزی مشاهده شد، بهطوریکه آزمودنیهای زن هردو شعر را پیچیدهتر دانستند. آزمودنیها «تنهایی» و «خفقان» را بهترتیب به مفاهیم محوری دو شعر فرخزاد و شاملو معرفی کردند. محققان بر این باورند که سنجش نگرش اهل زبان به آثار ادبی میتواند، درکنار کمک به برنامهریزی آموزش ادبیات در سطوح آموزشی مختلف، عرصه جدیدی را در مطالعات میانرشتهای با محوریت زبان و ادبیات فارسی باز کند.
طاهره جعفرقلیان، سیدوحید سمنانی، جلد 25، شماره 83 - ( مقالات منتشر شده 1396 )
چکیده
اهلی ترشیزی یکی از شاعرانی است که تصویر او در آینه تذکرهها تصویری یکآهنگ نیست. در تذکرههای نزدیک به زمان حیاتش کوتاه و مختصر درباره زندگی و هنرش قلم زدهاند و هرچه از زمان مرگ او دورتر میشویم، شرححال او را بیشتر دچار تکرار یا قرین افسانهسازی میبینیم. ازهمینرو، مرور تذکرهها و بهخصوص منابع نزدیک به زندگی او برای شناخت دقیقتر احوال او اجتنابناپذیر است. در کتابهای متأخر نام او را محمدبنیوسف خواندهاند و نفیسی و بهتبع او حاجسیدداوودی معتقدند او پس از افول دولت تیموریان به تبریز رفته و به دربار سلطان یعقوب راه یافته است. ایشان همچنین او را صاحب ساقینامه و مترجم تحفهالسلطان فی مناقب النعمان دانستهاند. اخترخان هوگلی، مدرس تبریزی، نظمی تبریزی و عمرانی چرمگی نیز مدعی شدهاند که او اصالتاً تبریزی بوده، اما بهدلیل اینکه در ترشیز به دنیا آمده به این شهر منسوب شده است. ازطرف دیگر، برخی از ارباب تذکره مدعی وجود شاعری به نام اهلی نوایی یا اهلی جغتایی شدهاند. اهلی نوایی از نظر این تذکرهنویسان با اهلی ترشیزی معاصر است. بررسی و تحلیل تمام تفاوتها و انحرافها در زندگی اهلی در این مجال نمیگنجد، با وجود این، مقاله حاضر بر آن است تا با نقد و بررسی دقیق احوال منسوب به شاعر در تذکرهها، شرحی پالایششده از احوال او بهدست آورد. نتایج این تحقیق نشان میدهد پژوهشگران متأخر درباب زندگی این شاعر از قبیل زادگاه، نام و... و همچنین کتابهایی که به او منسوب شده، دچار لغزش و اشتباه شدهاند.
سعید کریمی قره بابا، جلد 28، شماره 88 - ( 4-1399 )
چکیده
نظامی گنجوی از جمله گویندگان پرآوازهای است که حضوری همهجانبه در تاریخ فرهنگی ایران دارد و این حضور حتی در دوره معاصر نیز کمرنگ نشده است. دراینمیان، صحنه «آبتنی شیرین در چشمه» از منظومه خسرو و شیرین یکی از تصاویر پرجاذبهای است که همواره در کانون توجه شاعران همروزگار ما بوده است. مقاله پیشِرو، بهروش تحلیل محتوا، میکوشد کیفیت و دلایل تأثیرگذاری این تصویر را در شعر معاصر بررسی کند. تأثیرپذیری از این تصویر به دو شیوه انجام گرفته است: در شکل نخست و مهمترِ آن، کل شعر به این تصویر اختصاص یافته است و در نوع دیگر نیز شاعران تنها در بخشی از اشعار خود نیمنگاهی به این تصویر انداختهاند. در ادامه مقاله، این بحث را پیش کشیدهایم که تصویر شیرین در چشمه با مشخصات یک تصویر رمانتیک همخوان است و ازاینرو برخی شاعران که در مقطعی از فعالیت حرفهایشان تحت تأثیر رمانتیسم بودهاند، به این تصویر نظامی اقبالی تام نشان دادهاند. عصیان، عدول از مرزهای اخلاق، توجه به افسانههای محلی، تجلی مثالی و اسطورهای زن/ معشوق، استعارهگرایی، پویایی و بالندگی تصویر، بیان آراسته و پرجلوه، زمان و مکانِ محو و رنگباخته و نامشخص، و طبیعتگرایی همگی از مشخصات شعر و تصویر رمانتیک بهشمار میآید که اغلبِ آنها در تصویر شیرین در چشمه نیز دیده میشود. یکی دیگر از دلایل جذابیت این تصویر را جسمانیبودن آن دانستهایم. این تصویر کلاسیک، با جنبههای ملایم اغواگرانهاش، استعداد آن را داشته است که هم کششهای تنانه و زنانه روزگار ما را بازتاب دهد و هم به شعر مدرن هویتی بومی ببخشد.
ابراهیم واشقانی فراهانی، جلد 29، شماره 91 - ( 9-1400 )
چکیده
درباره واژه «اسپانور» میان مترجمان اندرز خسرو قبادان و نیز دیگر کوشندگان زبان و ادبیات فارسی میانه و فرهنگنویسان و دانشنامهنویسان، در همه سطوح واجنویسی، آوانویسی، تبیین معنا و تعیین مدلول، اختلاف هست. اسپانور را معادل یکی از هفت شهر مداین، اصفهان، آخور اسبان، آرامجای (نه لزوماً آرامگاه) و مرغوزن (آرامگاه) گرفتهاند. بهسبب جایگیری این واژه در صدر اندرزنامه و محدودشدن فضای اندرزنامه به مکان اسپانور، هر خوانشی از این واژه بر کلیت تعبیر مخاطب از متن اندرز خسرو قبادان تأثیر میگذارد. در این مقاله، با استفاده از سه قلمرو به واژه اسپانور پرداخته خواهد شد: نخست، دادههای تاریخی؛ دوم، تحلیل ساخت واژگانی اسپانور؛ و سوم، شواهد متن برای شرح متن که در علم معانی و اغراض سخن میگنجد. نیز در این مقاله، از روایتهای اساطیری برای شرح اسپانور یاری گرفته میشود. نتیجه بررسی این گمان را تقویت میکند که اسپانور با ساخت واژگانی aspān (مشتق از «اسپ»)+پسوند war (بهمعنی پهنه، مرز و محدوده) است و معنی آن، نه اصفهان و مرغوزن، بلکه سازه یا پهنهای در پیوند با اسب و در معنی میدانگاه عمومی است و همانسازهای است که در دوره اسلامی با نام عمومی «میدان شاه» جزئی ثابت از الگوی کاخسازی ایرانی بوده است. این میدانگاه، با توسعهیافتن، مبدل به یکی از هفت شهر مداین شده است؛ بنابراین، مدلول اسپانور در اندرز خسرو قبادان میدانگاه مداین و یکی از هفت شهر آن بوده که مهمترین سازه بارِ ساسانیان، یعنی ایوان مداین، در آن ساخته شده بوده است. این بخش از مداین همین امروز نیز با نام اسبانبر در کرانه شرقی دجله و در جنوب تیسفون قرار دارد.
راشین مبشری، حسین حسنپور آلاشتی، فاطمه جمالی، جلد 31، شماره 95 - ( 8-1402 )
چکیده
هر شاخه از هرمنوتیک همچون برشی از واقعیت است. هرمنوتیک تلفیقی ما را با بخش بزرگتری از واقعیت مواجه میکند. ازآنجاکه تصویر نسبت به متن حجم بیشتری از اطلاعات را در خود جای میدهد، در هرمنوتیک تلفیقی با استفاده از ظرفیتهای تصویر، میتوان عناصر مربوط به تحلیل مؤلف، متن و مخاطب را در فضایی تعاملی با هم ادغام کرد و در قالب یک تصویر بهنمایش گذاشت. در مقاله حاضر، براساس رویکرد هرمنوتیک تلفیقی، که ابتدا به بررسی عناصر متن و احوال مؤلف میپردازد و سپس با استفاده از تحلیلهای روانشناختی بهدنبال مصداق خارجی عناصر متن در زندگی و احوال مؤلف است، شعر «بیدل» مهدی اخوانثالث بررسی شد. در این بررسی مشخص شد که تصاویر عمق برپایه تصاویر اثباتی از طریق قابلیت تجسم (تجسم آزادی در کبوتر) بهکار گرفته شده است. تصویر عمق بهمعنای استفاده از وجوه ثانویه کلمات و تصویر اثباتی به مفهوم تلاش مؤلف برای بیان نظر خود و همراهکردن مخاطب است. بهلحاظ ساختار تصویرپردازی، «کبوتر»، «خون»، «برج»، و «گمشده»، بهمنزله تصویر مرکزی در کانون قرار دارد که با استفاده از توصیف و نیز با بهرهگیری از نمادپردازی، تصاویر شعری با استخدام معنای ثانویه کلمات خلق شدهاند. این تصاویر، با توجه به وزن مضارع مسدس اخرب مکفوف، لحنی تغزلی دارد. همچنین، این شعر بهلحاظ کارکرد، سیاسی و اجتماعی است و همچون یک بیانیه انتقادی، ناامیدی جامعه واپسزده در اثر کودتا را بهتصویر کشیده است. این شعر از تصویر سینمایی بهره میگیرد؛ چراکه دارای روایت داستانی و غنای تصویری بهجهت بهرهگیری از معنای ثانویه کلمات است. درواقع، شاعر با استفاده از نمادپردازی و معنای ثانویه کلمات، سعی دارد مخاطب را با نیت خود، که موضعگیری درباب یک واقعه تاریخی، سیاسی، و اجتماعی است، همراه کند.
سعید کریمی قره بابا، جلد 32، شماره 97 - ( پاييز و زمستان 1403 )
چکیده
صمد وورغون شاعر و نویسنده آذربایجانی در نمایشنامه فرهاد و شیرین، منظومه خسرو و شیرین را به گونهای برخلاف نیت نظامی گنجوی به سخن درآورده است. او در این اثر در صدد برساخت یک خودی و دیگری بوده است. ایرانیان را بمنزله دشمن تهدید کننده سرزمینهای ماورای ارس جلوه داده و خصومتی لاینحل میان دو طرف متصور شده است. وورغون همصدا با سیاستمداران کمونیست در پی آن بوده که هویتی مستقل برای جمهوری تازه تأسیس آذربایجان تدارک ببیند؛ به نحوی که با اشتراکات فرهنگی ایران و عثمانی همپوشانی نداشته باشد. پژوهش حاضر که به شیوه توصیفی- تحلیلی انجام گرفته میکوشد تا به این سؤال پاسخ دهد که وورغون خودی و دیگری را چگونه توصیف کرده و از چه راهکارهایی برای تعیین و تثیت هویت فرهنگی قفقاز بهره برده است؟ نویسنده این نمایشنامه، ایرانیان را افرادی با جنبههای منفی مانند تجاوز، آدمربایی، والدینکُشی، دروغگویی و غیره توصیف کرده و در عوض، همه صفات مثبت را به مردمان اقلیم بردع نسبت داده است. از جانب دیگر، معرفی شیرین و فرهاد به عنوان عشاقی برخاسته از آذربایجان و نیز خلق شخصیتی با نام آذربابا بخشی از راهکارها برای تبلیغ هویت جدید قفقاز بوده است.
|
|
|
|
|
|