|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
3 نتیجه برای جعفری
مسعود جعفری، سال 13، شماره 47 - ( 6-1384 )
چکیده
سید محمدرضا میرزاده عشقی از شاعران عصر مشروطیت در ایران و از پیشگامان تجدد ادبی محسوب میشود. مفهوم تجدد ادبی ارتباطی دقیق و تنگاتنگ با رمانتیسم و گسترش آن در ادبیات مشروطه به بعد دارد و عشقی برجستهترین نماینده شعر رمانتیک عصر خود است. رمانتیسم وی ضمن این که خالی از عناصر تغزلی نیست، بیشتر رنگ و بوی اجتماعی و انقلابی دارد. این مقاله ضمن اشاره به زندگی پرفراز و نشیب او با تأکید بر جنبههای رمانتیک آثار شاعر، به تحلیل و بررسی بخشی از آن، بهویژه «سه تابلو مریم» پرداخته است و ویژگیهای رمانتیک آثار او را از لحاظ صورت و محتوا نشان داده است.
اسحق طغیانی، زینب چوقادی، طیبه جعفری، سال 19، شماره 71 - ( 9-1390 )
چکیده
شاهنامه فردوسی، سرگذشت قومی و ملّی ما، آمیزهای پربها از اسطوره، حماسه و تاریخ است که برخی کوشیدهاند آن را به سه بخش مجزّای اساطیری، حماسی و تاریخی تقسیم کنند، اما درهمتنیدگی این سه قسمت چنان است که تعین حدّ و مرز و جداسازی آنها از یکدیگر ناممکن مینماید. برای نمونه آنچه بسیاری آن را بخش تاریخی شاهنامه میدانند با داستانهایی نشئتگرفته از اندیشه اساطیری و مفاهیم نمادین و کهنالگویی قومی آمیخته است که در عین حال رنگوبوی حماسی نیز دارد. یکی از این داستانها روایت کرم هفتواد است. این روایت تماماً اسطورهای یکی از پیچیدهترین روایات شاهنامه است که از منظرهای گوناگون میتوان آن را نقد و تحلیل کرد. بسیاری کوشیدهاند این داستان را با واقعیتهای تاریخی همسو کنند و زمان و مکان و توجیهی برای آن بیابند، اما هیچکدام از این دیدگاهها راه به دیهی نبرده است. زیرا طرح اسطورهای داستان هرچند از واقعیتی الهام گرفته است، رهیافت به این واقعیت ضمنی نیازمند بررسیهای اسطورهشناختی است. اینکه اسطوره کرم هفتواد چیست، چه میگوید، از کجا سرچشمه گرفته و... پرسشهایی است که در این مقاله با تکیه بر نظریه کارل گوستاو یونگ به آن خواهیم پرداخت.
فاطمه جعفری کمانگر، مجتبی دماوندی، سال 20، شماره 73 - ( 7-1391 )
چکیده
نویسندگان داستانهای مدرن برای رهایی از ناهنجاریهای تمدن جدید به دنیای درون و ذهن که بس گستردهتر از دنیای بیرون است روی میآورند و بهجای نمایش جدالهای بیرونی و اجتماعی افراد داستانی، انعکاس دنیای درون و محتویات ذهنی شخصیتها را مورد توجه قرار میدهند. واضح است که با گسترش روانشناسی و دریافت عمق و پیچیدگی روان انسانها، ورود به دنیای ذهنیات با همان تکنیکهای سابق داستاننویسی امکانپذیر نبوده است؛ بنابراین نویسندگان مدرن برای کشف و آشکارسازی ضمیر پنهان شخصیتها به ابداع شگردهای جدیدی در داستاننویسی دست مییازند. این مقاله به روش کتابخانهای نوشته شده است و با توجه به یافتههای جدید درباب ماهیت ذهن و تکنیکهای موجود برای انعکاس این یافتهها، یکی از نخستین آثار مدرن ذهنگرای فارسی، یعنی رمان شازده احتجاب هوشنگ گلشیری، را مورد بررسی قرار میدهد. مطابق این پژوهش، ذهنیتگرایی رمان شازده احتجاب بر دو محور خاطره و خیال بنا شده و در نتیجه منطق داستان برمبنای این دو محور پایهریزی شده است. برای دستیابی به این مهم نویسنده از انواع تکنیکهای انعکاس ذهن که با بهکارگرفتن آنها خواننده مستقیماً با عملکردهای ذهنی شخصیت مواجه میشود استفاده میکند تا منطق ذهنگرای رمان را به بهترین وجه به نمایش بگذارد. این امر البته پیچیدگی رمان را نیز در پی دارد؛ پیچیدگیای که باوجود تصور بسیاری از خوانندگان تعمد نویسنده نیست، بلکه در نتیجه نزدیکسازی ساختار رمان به ساختار ذهن به دست آمده است که با درک درست این ساختار میتوان بر دشواریهای موجود در این رمان فائق آمد.
|
|
|
|
|
|