|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
1 نتیجه برای درزینژاد
انسیه درزینژاد، کوثر درزینژاد، سال 31، شماره 94 - ( 3-1402 )
چکیده
رمان نفرین زمین اثر جلال آلاحمد روایتی از حضور یک معلم در روستایی بدون نام است. رمان در بستر اصلاحات ارضی شکل میگیرد. مقاله حاضر با استفاده از آراء هانری لوفور خوانشی جدید از رمان ارائه میدهد. لوفور ایستایی فضا را به پرسش میکشد و فضا را مفهومی سیّال معرفی میکند. ازاینمنظر، روستا فضایی پویاست که در روند داستان بازتعریف میشود. ورود معلم به روستا، بهمنزله یک غریبه، واسطهای برای بهتصویرکشیدن چندوجهیبودن روستا میشود. دیالکتیک سهوجهی لوفور، که شامل تجربه درکشده، تصورشده، و زیسته معلم از فضاست و در عملِ فضایی، بازنمودهای فضایی، و فضاهای بازنمودی او از روستا نمود مییابد، در این مقاله بررسی شده است. درک فیزیکی معلم از روستا در زیرشاخههای حواس پنجگانه مطالعه میشود و درک حسهای بینایی، شنوایی، بویایی، چشایی، و لامسه معلم از فضای روستا بهتفصیل هدف کاوش قرار میگیرد. تطابق یا تناقض تصور ذهنی معلم با زیست اجتماعیاش در روستا بخش بعدی این نوشتار را به خود اختصاص داده است. تجزیه فضای همگن روستا و سلسلهمراتبیشدن آن برای اعمال قدرت طبقه حاکم روستا مقوله دیگری است که در این مقاله به آن توجه شده است. بخش بعدی مقاله معطوف به بررسی حق شهر ساکنان روستا، اهالی و غریبهها در دو زیرمجموعه آن ـحق مشارکت و حق تصرفـ است. معلم، مباشر، و نقاش شورابی غریبههایی هستند که حق شهرشان در روستا حائز اهمیت است. با نگاهی لوفوری به رمان آلاحمد، روستا بستری منفعل با تعریفی ثابت و مانا نیست، بلکه فضایی است چندوجهی که شخصیت دارد و دستخوش تغییر و بازخوانی میشود.
|
|
|
|
|
|