[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
تماس با ما::
تسهیلات پایگاه::
آمار نشریه::
::
شناسنامه نشریه
..
پایگاه‌های نمایه‌کننده

  AWT IMAGE   AWT IMAGE 
 AWT IMAGE   AWT IMAGE 
   

   

..
پایگاه‌های اجتماعی
     
ACADEMIA
 
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
نظرسنجی
نظر شما در مورد عملكرد دوفصلنامه زبان و ادبيات فارسي چيست؟
عالي
خوب
متوسط
ضعيف
   
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
2 نتیجه برای دزفولیان

کاظم دزفولیان، فؤاد مولودی،
سال 18، شماره 69 - ( 9-1389 )
چکیده

شازده ‏احتجاب هوشنگ گلشیری از نظر به‏کارگیری صناعات و تکنیک‏های روایی فراوان یکی از ارزشمندترین تجربه‏های ادبیات داستانی ایران است. گلشیری در شازده ‏احتجاب از مؤلّفه‏های متعدّدِ روایی بهره ‏گرفته‏ است؛ اما می‏توان‏ گفت که پیچش صناعتِ روایی این اثر تا حدّ زیادی به سبب بهره‏گیری هنرمندانه گلشیری از دو مؤلّفه «صدای راوی» و «کانونی‏شدگی» بوده است. انتخاب راوی سوم‌‏شخصِ محدود به ذهنِ دو شخصیت اصلی اثر (شازده‏ احتجاب و فخری) و ارائه اندیشه‏ها و گفته‏های این دو شخصیت در قالب گفتمانِ مستقیم و غیرمستقیم سبب‎ شده ‏است صدای راوی (یا راویانِ) متن روایی با نگاهِ کانونی‏گر (یا کانونی‏گر‏های) آن در‏هم‏تند و درک رابطه راوی و کانونی‏گر و نیز درک تفکیکِ این‏ دو از هم دشوار شود. بر اساس این، در پژوهشِ حاضر دو مؤلّفه «صدای راوی» و «کانونی‏شدگی» در متنِ روایی شازده ‏احتجاب ـ با پرهیز از یکی ‏انگاشتنِ این دو مؤلّفه تحت عنوان «زاویه دید» ـ بررسی و تحلیل ‏می‏شود تا کاربست هنرمندانه این دو مؤلّفه در متنِ روایی شازده ‏احتجاب نشان‏ داده‏ شود.


مریم دزفولیان راد، غلامعلی فلاح، فرزاد بالو،
سال 28، شماره 88 - ( 4-1399 )
چکیده

تاکنون متفکران بسیاری با رویکردهای گوناگون به بررسی  مفهوم «دیگری» و مصادیق آن در ابعاد گوناگون زندگی پرداخته‌اند. ادبیات نیز به‌منزله بستری برای بازنمایی مصادیق «دیگری»، در کانون توجه محققان و دیگری‌پژوهان قرار گرفته است. بررسی مصادیق «دیگری» در خوانش متون ادبی، علاوه‌بر  شناخت جایگاه دیگربودگی در جهان‌بینی افراد در اعصار مختلف، تحدید قلمرو «من» را نیز ممکن ساخته است. در این نوشتار، به روشی تحلیلی و با رویکرد تلفیقی، ظرفیت‌های مثنوی مولوی در بازنمایی انواع «دیگری» و تحقق سطوح دیگربودگی «دیگری» و جایگاه «دیگری» در جهان‌بینی عرفانی بررسی می‌شود تا با درک سطوح تحقق دیگربودگی، شناختی نسبی از ساختارهای حاکم بر اندیشه‌های عرفانی حاصل شود. بدین‌منظور، پس از تببین مفهوم «دیگری» در سه نظام فکری ـ فلسفی: تقابلی، دیالکتیکی و بین‌سوژه‌ای، با ذکر نمونه‌هایی از مصادیق «دیگری» در ابیات مثنوی، خوانشی از سطوح تحقق دیگربودگی «دیگری» و شروط امکان آنها در این متن ارائه می‌شود.  ازمنظری کلی، به جهت  وجود ساختار تقابلی حاکم بر جهان‌بینی عرفانی و تعریف «دیگری» به‌منزله یک «غیر»، تحقق سطوح بالای دیگربودگی را در متن مثنوی نمی‌توان انتظار داشت، اما روایت تجربه وصال و به‌تصویرکشیدن عجز «من» از درک «دیگری نامتناهی» را بازنمایی بالاترین سطح از دیگربودگی می‌توان تلقی کرد. ضمن اینکه در فاصله «غیر» تا «‌دیگری نامتناهی» و به‌واسطه گفت‌وگو، سطحی از دیگربودگی نیز در ارتباط میان شخصیت‌های داستان‌هایی از مثنوی بازنمایی می‌شود.
 

صفحه 1 از 1     

دوفصلنامه  زبان و ادبیات فارسی دانشگاه خوارزمی Half-Yearly Persian Language and Literature
Persian site map - English site map - Created in 0.1 seconds with 31 queries by YEKTAWEB 4666