|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
6 نتیجه برای رحیمی
ناصر رحیمی، سال 17، شماره 64 - ( 3-1388 )
چکیده
این مقاله به معرّفی محمّد فضل از مشایخ گمنام ملامتیه قرن سوّم هجری میپردازد. بدین منظور با استفاده از منابع کهن، به روش تحلیل تاریخی درباره نام، زادگاه، خانواده، تاریخ وفات، مذهب فقهی، آثار، مصاحبان، راویان و سفرهای او آگاهیهایی به دست داده میشود و مأخذ کهن حکایتی از وی ـ که در مثنوی مولوی بدون ذکر نام او آمده ـ معرّفی میگردد.
ذوالفقار علامی، سیما رحیمی، سال 23، شماره 78 - ( 3-1394 )
چکیده
داستان رستم و سهراب یکی از زیباترین داستانهای تراژیک شاهنامه فردوسی است که تاکنون با رویکردهای گوناگون هدف پژوهش قرار گرفته است. شخصیت سهراب در این داستان بهمنزله قهرمان جستوجوگر/ قربانی، محور کنشهای داستانی است. جستوجوی بیفرجام او برای یافتن پدر که با الگوی رشد برای دستیابی به خویشتن/ فردیت در اندیشه یونگ قابل تطبیق است از ظرفیت فراوانی برای بررسی و تحلیل روانشناختی برخوردار است. در این مقاله نویسندگان با رویکردی تحلیلی به بررسی الگوی جستوجوی فردیت، برپایه نظریه فرآیند فردیت یونگ و چگونگی تطبیق این الگو با این داستان میپردازند و همچنین با تحلیل کنشهای شخصیت سهراب و دیگر شخصیتهای داستان برمبنای کهنالگوهای نقاب، سایه، آنیما، پیر خردمند و خویشتن، چگونگی پیمودن فرآیند فردیت در سهراب و علتها و عوامل بهانجامنرسیدن این فرآیند در آنها را بهمنزله مسائل اصلی پژوهش تحت بررسی قرار میدهند. یافتهها نشان میدهد که داستان سهراب و سفر او به ایران در جستوجوی رستم، قابلیت تطبیق با کهنالگوی فرآیند فردیت یونگ را دارد. بررسی چگونگی این تطبیق نشان میدهد که سهراب در این مسیر با کهنالگوهای نقاب، سایه، آنیما، پیرخردمند و خویشتن روبهرو میشود، اما به دلیل غلبه نقاب، سایه و آنیمای منفی و عدم درک و دریافت پیامهای آنیمای مثبت و پیر خردمند قادر به انجام فرآیند فردیت و دستیابی به پدر/ خویشتن/ تمامیت نیست.
علی حیدری، بهنوش رحیمی هرسینی، سال 26، شماره 85 - ( 11-1397 )
چکیده
یکی از ویژگیهای سبکی غزل حافظ تکرارِ بخشی از معنی مصراع نخست در مصراع دوم است. شناخت او از روابط بلاغی و معنایی واژگان به او این امکان را داده که بتواند، بدون گرفتارشدن در قید تکرار لفظی، معنی را تکرار کند. یکی از روشهایی که او را در رسیدن به این هدف یاری بخشیده، جانشینکردن مفاهیم در دو پاره از بیت، با توجه به روابط بلاغی بین آنهاست. مفهوم جایگزینشده، علاوهبراینکه بر مفهوم نخست (مبدلمنه) یا قسمتی از معنی آن دلالت دارد، معنی اصلی خود را نیز حفظ میکند. این روش را اصطلاحاً "بدل بلاغی" نامیدهایم. در این پژوهش، روابط مختلفی که میان طرفین جانشینی وجود دارد، با استناد به سه مبحث سنتی معانی، بیان و بدیع در علم بلاغت دستهبندی شده است. نحوه چینش بدلهای بلاغی در ابیات حافظ متنوع است. گاهی چند مفهوم را در بیت جانشین یکدیگر کرده و چندین بدل بلاغی آفریده است. گاهی میان دو مفهوم چندین رابطه بلاغی ایجاد کرده و بر دامنه معنی افزوده است و گاهی نیز یک مفهوم را جایگزین چند مرجع کرده که این ارجاعات متعدد سبب ایهام و چندمعنایی شده است. در ادامه، تعدد و تنوع بدلهای بلاغی در ابیات حافظ، با ذکر نمونههایی، دستهبندی و تشریح شده است. بسامد روابط بلاغی در طرفین جانشینی در سه حوزه علم بلاغت به این ترتیب است: معانی 3%، بیان 69% و بدیع 28%. حدود یکسوم از ابیات حافظ دارای بدل بلاغی است. این بسامد بالا این شگرد را بهمثابه یکی از ویژگیهای سبکی حافظ معرفی میکند.
سیداحمد پارسا، منصور رحیمی، سال 29، شماره 91 - ( 9-1400 )
چکیده
زندانسرودههای احمد شاملو ازنظر ساختاری، کارکردی، مضمونی و گفتمانی تفاوتهای معناداری با شکل کلاسیک حبسیه دارد. در پژوهش حاضر، با رویکردی تلفیقی و از راه بهکارگیری ابزار گفتمانی و نشانهشناختی، زندانسرودههای احمد شاملو بررسی شده است. در پژوهش حاضر، بهمنظور تفسیر کارکرد زندان بهمثابه ابزاری تنبیهی، از آرای فوکو درباب مراقبت و تنبیه استفاده شده و در جهت تبیین مناسبات قدرت و پیوندش با فضای انضباطی و مجازات زندان، گریزی به مبحث سلطه و اقتدار زده شده و از آثار جامعهشناسان و فیلسوفانی چون ماکس وبر و توماس هابز بهره گرفته شده است. در تفسیر فضای زندان نیز آرای لوفور در خصوص فضا و منظر بهکار گرفته شده است. نتایج پژوهش حاضر نشان میدهد که شاملو اتهامش را نمیپذیرد و مجازات را نامشروع میداند و بهاینوسیله کارکرد تنبیهی و انضباطی زندان را بیاعتبار میکند؛ نیز، فضای زندان در زندانسرودههای شاملو فضایی گفتمانی است که شاعر کوشیده است با گریزهای پیاپی به فضای بیرونی، از ظرفیت دیالکتیکی فضا بهره بگیرد و زندان را از هویت کالبدی و متعین خود بهمثابه مکانی بسته و محصور تهی کند و آن را همچون تجربه زیستی بایستهای در جهت نیل به مقصود بهتصویر بکشد.
ابراهیم محمدی، عفت غفوری حسن آباد، سید مهدی رحیمی، حامد نوروزی، سال 30، شماره 93 - ( 11-1401 )
چکیده
در جستار پیشرو، ساختار آستانهها و پیشگویه رمان شوهر آهوخانم، نگاشته علیمحمد افغانی، و اقتباس سینمایی آن بهکارگردانی داوود ملاپور بررسی شده است. آنچه در هردو اثر درخور توجه است، وجود لایهها و اجزای مختلف معناساز در آستانه رمان و فیلم است که چگونگی ارتباط زن و مرد را در گفتمان سنّتی و شبهمدرن آشکار میکند. نویسنده و کارگردان میکوشند با برجستهکردن جدال دو گفتمان سنّت و مدرنیته، بهصورت نامرئی و ناملموس، تصویری از زن ستمدیده و هویتباخته به مخاطب ارائه کنند که همواره گفتمان مردسالار از تفاوتهای طبیعی او با مرد، زنجیری برای بهانقیادکشیدن زن ساخته است و او را بهمثابه دیگری و فرودست انگاشته و بهحاشیه رانده است. ازاینرو، در پژوهش حاضر، ساختار آستانههای دو رسانه با رویکرد تطبیقیـبینرشتهای و برپایه تحلیل انتقادی گفتمان لاکلاو و موفه بررسی میشود. نخست، خردهمتنهای آستانهای رمان و فیلم شناسایی شده، و سپس با تحلیل دالهای موجود در ساختار آنها، به چگونگی پیوند آستانهها با متن مرکزی و جهان بیرون آن و شیوههای خلق معنا در لایههای مختلف خردهمتنها پرداخته شده است. با بررسی ساختار آستانههای رمان و فیلم «شوهر آهوخانم» دو نکته آشکار میشود: 1. تمام دالهای موجود در آستانههای دو اثر برمبنای کلانتقابل زن و مرد شکل گرفتهاند. 2. نشانههای موجود گفتمان برساخته مردسالار را برملا میکنند که همواره مرد را دال مرکزی میداند و ازطریق زنجیرههای همارزی مرد را با دالهای مرکز، فرادست، فعال، مستقل و آزاد همارز میداند و در مقابل زن را با مفاهیم حاشیه، فرودست، منفعل، وابسته و محدود معرفی میکند و با بهرهگیری از منطق تفاوت میان زن و مرد رقیب را نفی و طرد میکند.
آقای منصور رحیمی، پروفسور سید احمد پارسا، سال 31، شماره 95 - ( 8-1402 )
چکیده
تعامل و تناظر مجموعهای از عناصر زبانی، ادبی، روایی و گفتمانی شبکهای از روابط را با ضرایب تأثیر متفاوت در پیوند با متن شکل میدهد. ترکیب و تلفیق آرای نظریهپردازان حوزههای زبان، گفتمان و روایت پژوهشگر را از یکسونگری باز میدارد و زمینه دستیافتن به نتایج مطلوبتر را فراهم میسازد. در پژوهش حاضر، با رویکردی تلفیقی برخی از مهمترین عناصر زبانی، گفتمانی و روایی بهمنزله عوامل مؤثر در شکلگیری معنا برشمرده شده و با توصیف جایگاه و نقش هریک از این عناصر در متن، تلاش شده است سویههای درونمتنی و برونمتنی درک شود. بهاینمنظور، تحقیق حاضر در حوزه زبانشناسی نظریه سهسطحی هلیدی و حسن (زمینه، عاملان و شیوه گفتمان) را اساس تحلیل قرار داده است. همچنین، جهت توصیف زمینه گفتمان به آرای ریفاتر درباب شعرشناسی رجوع شده است. در حوزه روایتشناسی نیز به برخی روایتشناسان ساختارگرا استناد شده و درنهایت، جهت توصیف عاملان گفتمان آرای ونلیوون (2008) درباب گفتمان و کنشگران بهکار گرفته شده است. نتایج تحقیق نشان داد که اولاً، بنمایه و زمینه گفتمان در شعر آرش کمانگیر بازتولید کیش انتظار و امید به رهایی ازطریق ظهور قهرمان و منجی است. ثانیاً، عاملان (کارگزاران) گفتمان به دو دسته اصلی عامل فاعلی و پذیرنده عمل تقسیم شدهاند. آرش، در نقش قهرمان قربانی، عامل فاعلی روایت است و مردم شهر که منفعل و منتظرند در نقش پذیرنده عمل بازنمایی شدهاند. ثالثاً، کسرایی با توجه به میدان گفتمانی و اعتقادی خاصی که به آن تعلق دارد، شخصیت پادشاه را از روایت حذف کرده است.
|
|
|
|
|
|