|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
3 نتیجه برای زارع
ناصر نیکوبخت، غلامعلی زارع، سال 14، شماره 55 - ( 12-1385 )
چکیده
یکی از موضوعات اصلی شعر فارسی در عصر مشروطه، «وطن» است و درک صحیح پیام شعر این دوره تا حدّی منوط به شناخت جایگاه آن است. مفهوم وطن در نظر شاعران این دوره، با مفهوم آن در نزد گذشتگان متفاوت است. در این مقاله وطن در دو دوره قبل و بعد از اسلام بررسی شده است. ایرانیان پیش از اسلام با مفاهیمی از وطن مثل سرزمین و نژاد آشنا بودند، با پذیرش اسلام و تأثر از آموزههای آن، نگرش آنان نسبت به وطن دگرگون شد. بهطور کلی مفاهیم وطن در شعر فارسی این دوران عبارت است از: 1. عالم اسلام؛ 2. عالم برین؛ 3. زادگاه؛ 4. جهانوطنی. بر پایه یافتههای این تحقیق، مفهوم «وطن» در شعر مشروطه، با گذشته متفاوت است، هرچند مفاهیم کهن آن نیز کمابیش حضور دارد. «وطن» در این مفهوم جدید، مرکب از مؤلفههایی است که میتوان این مؤلفهها را تحت عناوین زیر جستجو کرد: 1. دگرگون شدن نقش مردم در حکومت؛ 2. تعلقات خاکی و نژادی؛ 3. هویت ایرانی با همه شئون آن.
غلامعلی فلاح، مهرداد زارعی، سال 23، شماره 78 - ( 3-1394 )
چکیده
سبک هندی شیوه و مسیر جدیدی را برای برونرفت از تکرار و تقلیدی برگزید که از مدتها پیش گریبانگیر شعر فارسی شده بود و در این مسیر جدید تا آنجا ادامه داد که باعث شد بعدها این سبک، سبکی منحط تلقی شود و جامعه ادبی نظر مثبتی به آن نداشته باشد. درحالیکه آثاری که در این سبک پدید آمدند، ظرفیتها و زیباییهای خاص خود را دارند. فاضل نظری شاعر جوانی است که در سالیان اخیر اشعارش با استقبال خوبی از طرف مخاطبین مواجه شده است. او به خوبی توانسته است ظرفیتهای موجود در شعر سبک هندی را شناسایی کند و در شعر خود بهکار بگیرد. این مقاله به نشان دادن و بررسی ویژگیهای سبک هندی در اشعار فاضل نظری میپردازد. ویژگیهایی نظیر پیچیدگی و دیریابی، مضمونسازی، نبود محور عمودی در غزل، استفاده فراوان از تلمیح، اسلوب معادله، بهکارگیری زبان ساده و عامیانه، استفاده از مسائل روزمره، اشیا و محیط در شعر، تشخیص و... . همچنین درباره ارزش هنری و زیباییشناسانه ویژگیها نکاتی بیان شده است.
ملکمحمد فرخزاد، مژگان زارع کهن، سال 27، شماره 87 - ( 10-1398 )
چکیده
ادبیات قلمروهای وسیعی را دربرمیگیرد که شامل موضوعات گوناگونی است؛ با دانشهای متعددی در ارتباط است و روشهای مختلفی را نیز برای بررسی و مطالعه آن میتوان بهکار گرفت. بهعبارت دیگر، بسیاری از مسائل ادبی «چندتباری» هستند و در علوم مختلف ریشه دواندهاند؛ از جمله روانشناسی. مفهوم هوشمعنوی، با موضوعاتی از معانی یا ارزشها در پیوند است که به موجب آن جایگاه هوش در زندگی ما در بافت و زمینهای غنیتر از معانی قرار میگیرد. هرچند اصطلاح هوشمعنوی از دستاوردهای حوزه عرفان نیست و در روانشناسی محل بحث و بررسی است، اما این بهمعنای متروکماندن موضوع در آثار عرفانی ما نیست. اگر منصفانه بنگریم، مباحث مربوط به هوشمعنوی و معادلهای آن بهصورت بسیار وسیع و پربار در ادب عرفانی ما بیان شده است. شاخصه معنویت و مذهب بهویژه هوشمعنوی در عرصه شعر عرفانی در ادبیات فارسی و شعر مولانا از اهمیت ویژهای برخوردار است. مقاله حاضر که به روش توصیفیـتحلیلی و بر مبنای دادههای کتابخانهای صورت گرفته است، نشان میدهد که ایمان، صلح، نوعدوستی و کاربرد صحیح آن در زندگی و سازگاری با ناملایمات دنیای واقعی از شاخصههای اصلی هوشمعنوی در مثنوی مولاناست.
|
|
|
|
|
|