|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
1 نتیجه برای فتحی
چیمن فتحی، رامین محرمی، بیژن ظهیری ناو، شهریار گیتی، سال 27، شماره 86 - ( 4-1398 )
چکیده
شاهنامه فردوسی، حماسه منظوم اساطیری ایران، بر مدار ستیز نیروهای عینیتیافته ناساز عالم، یعنی ایران و انیران و نبرد شخصیتها و قهرمانان آن، میگردد؛ زیرا از دیدگاهی فلسفی، طرح هستیِ تاریخ اساطیری ایران هم اساساً بر مبنای هماویزی دوگانههای ناساز افکنده شده است. یکی از مهمترین دیدگاههای فلسفی به تاریخ، نگرش فریدریش هگل، فیلسوف تاریخگرای آلمانی، است. در این نگرش، ماهیت و هدف تاریخ، همان ماهیت انسان است و ماهیت انسان، رسیدن به خودآگاهی و آزادی است و این آزادی تنها بهنحو تدریجی و دیالکتیکی تحققپذیر است؛ ازاینرو، در فلسفه هگل، جنگ وسیلهای برای پیشبُرد دیالکتیک تاریخ بهشمار میآید و ایجاد پیکار میان شخصیتهای انسانی، بهمثابه خدایگان و بنده، اساس رسیدن به خودآگاهی معرفی شده است. نبرد بین انسانها در شاهنامه فردوسی هم گفتار «خدایگان و بنده» در فلسفه هگل را به ذهن متبادر میکند. در بخش اساطیری شاهنامه، دستیابی به خودآگاهی و تحقق آن در تاریخ اساطیری ایران، تنها از راه نبرد دو سوی مخالف، بهمثابه خدایگان و بنده، در نبردهای بین جمشید و ضحاک، ضحاک و کاوه (و آنگاه فریدون)، فرزندان فریدون، شهادت ایرج و کینخواهیِ (دادباوری) او بهوسیله منوچهر روی میدهد. این جستار، با رویکردی تحلیلیـتوصیفی به تحلیل فلسفه تاریخ شاهنامه فردوسی، با تأکید بر گفتار «خدایگان و بنده» پرداخته و به این نتیجه رسیده است که در این حماسه اساطیری، همه ستیزگیها هر بار به گونهای آمیختگیِ وحدتبخش نائل میآیند که همتراز لحظههای سنتز یا همنهاد دیالکتیکی هگلی و در حقیقت، اسباب فراگرد تاریخی و راه رسیدن به خودآگاهی و آزادی از رهگذری دیالکتیکی است و این همان امکان خوانش فلسفه تاریخ اساطیری ایران در شاهنامه فردوسی برپایه فلسفه تاریخ هگلی است.
ف
|
|
|
|
|
|