|
|
|
 |
جستجو در مقالات منتشر شده |
 |
|
3 نتیجه برای فرهمند
حمید عبداللهیان، فرنوش فرهمند، جلد 20، شماره 72 - ( 3-1391 )
چکیده
نجدی، داستاننویس صاحبسبک معاصر، ازجهات بسیار نویسنده قابلتأملی است. در داستانهای او بهدلیل رویکرد متفاوت به زندگی بشری و عناصر فرهنگ ایرانی نکات قابلبحث بسیاری میتوان یافت. این مقاله سعی کرده است از دیدگاه نقد جدید شالودهشکنی به بررسی دو داستان از نجدی بپردازد. این دو داستان عبارتاند از: روز اسبریزی و شب سهرابکشان. نقد شالودهشکنانه براساس نظریه دریدا شکل گرفت. ابتدا در فلسفه و بعد در نقدادبی بهکار رفت. پایه نقد شالودهشکنانه بر یافتن تقابلهای دوتایی و بحث برسر آنها برای یافتن موارد تناقض و درنهایت رد پیشفرضهای پذیرفتهشده است. نتیجه این جستجوها معمولاً تردید در مبانی فرهنگی و باورهای پذیرفتهشدهای است که پیشاپیش بدیهی دانسته میشود. تقابلها در داستانهای نجدی معمولاً برپایه تضاد بین انسان و حیوان؛ انسان و طبیعت؛ و انسان و تمدن است. در داستان روز اسبریزی تقابل بین انسان/حیوان و آزادی/اسارت در درونمایه اصلی تناقضهایی ایجاد کرده است که از متن استخراج میشود. در داستان شب سهرابکشان تضاد بین دنیای خشن مردسالار و دنیای معصومانه کودکانه (تجربه/ناپختگی یا نقص/کمال) باعث ایجاد تضاد و تناقض میشود و در درونمایه داستان تردید ایجاد میکند.
رویین تن فرهمند، جلد 28، شماره 88 - ( 4-1399 )
چکیده
منزوی در غزلپردازی و سخنپیرایی، بهمنظور آفرینش صور خیال و گسترش دایره معنا و مضامین سرودههایش، از میراث ادب غنایی، حماسی و تصاویر شاعرانه، داستانوارهها، تلمیحات و اشارات دینی بهره برده است. دیوان حافظ یکی از سرچشمههای آشکار شعر منزوی در صورت، معنا و انسجام موسیقایی است. منزوی از وامگرفتن ترکیبات، وزن غزلهای حافظ و تضمین مصراعها و ابیات حافظ دریغ نکرده است. مفهوم عشق و دشواریهای طریق عشق، عهد امانت، شادخواری و مسائل اجتماعی از مفاهیم غزلهای منزوی است که تأثیر حافظ در آفرینش آنها آشکار است. شیوه تصویرآفرینی منزوی در زمینه عشق و اطوار آن همانندیهایی با شعر حافظ دارد. در این جستار، تأثیرپذیری منزوی را از حافظ، بهشیوه توصیفی و تحلیلی، در صورت شعر، وزن، معانی، عشق، سیمای معشوق و صور خیال بررسی کردهایم. یافتهها نشان داد که منزوی در حدود دویستبار از مفردات، اوزان و مفاهیم اشعار حافظ بهره برده است.
-- فرح جهانشاهی، دکتر محمد فرهمند، دکتر ابراهیم دانش، دکتر فرامرز جلالت، جلد 33، شماره 98 - ( 3-1404 )
چکیده
رومن یاکوبسن تفاوت نقشهای زبانی را حاصل برجستگی برخی از عناصر ارتباطی(فرستنده، گیرنده، پیام، موضوع، مجرای ارتباطی و رمزگان) میدانست. وی معتقد بود هر پیامی دارای نقشهای زبانی متعددی است که معمولاً یکی از آنها برجستگی بیشتری دارد. در متون ادبی به دلیل پیچیدگی متن، تعدّد لایهها و سیّالیّت نشانهها تنها با نقش ادبی مواجه نیستیم؛ بلکه هنرسازهها علاوه بر ارتقاء صوری متن، با سایر نقشهای زبانی نیز در تعامل هستند و با استفاده هوشمندانه، موجب تناسب و تطابق صورت و معنای متن میشوند. پژوهش حاضر به روش توصیفی-تحلیلی، تعامل صورت و معنا را در منطقالطّیر عطّار تحلیلکرده، به این نتایج دستیافتهاست که عطّار نسبتی متعادل بین هنرسازههای بدیعی و محتوای اخلاقی-عرفانی منطقالطّیر برقرارکردهاست. وی هنرسازهها را بر اساس جوهره و کارکرد ادبی آنها، برای بیان موضوعات و مفاهیم خاصّی استفادهکردهاست؛ مثلاً «حسن تعلیل» را برای توضیح و تبیین مسائل تعلیمی و عرفانی، «مراعات نظیر» را برای ایجاد وحدت موضوعی و انسجام متنی و «متناقضنمایی» را برای تصویرگری ماهیّت متناقض تجربههای عرفانی و کشمکشهای درونی و برونی عارف به کار بردهاست. کاربستِ شایسته هنرسازهها به فراخورِ موضوع و محتوای حکایات منطقالطیر زیبایی فراوان، تأثیرگذاریِ عمیق و تعامل و تطابق صورت و معنا را پدید آوردهاست.
|
|
|
|
|
|