|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
3 نتیجه برای فولادی
راضیه فولادی سپهر، عباس ماهیار، سال 22، شماره 76 - ( 2-1393 )
چکیده
تأثیر بسیار آسمان و آنچه در اوست بر سرایندگان و هنرآفرینان ایرانی سبب شده است تا در شعر فارسی برای توصیف آسمان، خورشید، ماه و ستارگان و دیگر اجرام فلکی تعبیرهای زیبایی به وجود آید که همه روشنکننده قدرت شگرف سخنپردازان ایرانی در آفرینش واژههایی سرشار از ذوق و هنری کمنظیر است.
در نوشتار حاضر سعی بر این است که چگونگی کاربرد اصطلاحات خاص نجومی در سخن انوری تحت بررسی و تحقیق قرار گیرد و نوآوری این شیوه در عین استحکام و صلابت در سخن او کاویده شود. بدینسبب، علاوهبر نمایاندن هنر تصویرگری کلامی و خلاقیتهای مفهومی او، به گرهگشایی برخی ابیات پیچیده او نیز پرداختهایم.
مهناز فولادی، سهیلا صلاحیمقدم، داراب فولادی، سال 27، شماره 87 - ( 10-1398 )
چکیده
رضا براهنی، نویسنده معاصر، در قالب رمان روزگار دوزخی آقای ایاز، به نقد ساختار اجتماعی و سیاسی جامعه روزگار خود پرداخته است. با توجه به اینکه تلقی نظریه زیباییشناسی انتقادی مکتب فرانکفورت از هنر و مشخصاً ادبیات، عدم تأیید وضع موجود است و ادبیات را ابزاری جهت اصلاح تضادهای درونی جامعه میداند، کوشیدهایم اثر پیشگفته را با توجه به نظریات هربرت مارکوزه و تئودور آدورنو مطالعه کنیم و نشان دهیم که براهنی با برشمردن معضلات جامعه، نظم موجود را به پرسش کشیده است. مهمترین مؤلفه این نظریه این است که هنرِ خودآیین و انقلابی، بهدلیل فاصلهای که از واقعیت موجود مییابد، قدرت انتقاد از واقعیات اجتماعی را به بهترین شکل از طریق صورت و محتوا نشان میدهد. دستاورد پژوهش ناظر بر این است که روزگار دوزخی آقای ایاز از نظر صورت و محتوا انقلابی و خودآیین است. محتوای این اثر کل تاریخ حاکمیتهای ایرانی را تا آن روزگار هدف بازخواست و انتقاد قرار داده است. براهنی ریشه همه مشکلات را استبداد حاکمان و تأیید و سکوت بسیاری از مردم میداند. از نظر صورت، این داستان جزء اولین آثاری است که به استقبال نظریههای جدید رفته و در قالب مدرن نوشته شده است.
غلامعلی فلاح، راضیه فولادی سپهر، زهرا سعادتی نیا، سال 29، شماره 90 - ( 4-1400 )
چکیده
یکی از نظریههای مدرن نقد ادبی، که برپایۀ دانش روانشناختی استوار است، نقد کهنالگویی است. این نظریه بر آرای کارل گوستاو یونگ بنا شده و به کیفیت جذب کهنالگوها در ذهن شاعر یا نویسنده میپردازد. برپایۀ مطالعات، سفر قهرمانی در زندگی هر فرد برای رسیدن به کمال فردی میسر است. داستان فریدون بهدلیل روند پرفراز و نشیب زندگی او و شاخصههای مهمی که در جریان حوادث در هر برهه از زندگی بر فردیت او تأثیر مستقیم نهاده، حائز اهمیت است. هدف این مقاله بررسی داستان فریدون از منظر نقد کهنالگویی با تکیه بر مبانی فکری کارول پیرسون و هیوکیمار در زمینۀ کهنالگوی دوازدهگانه بیداری قهرمان درون است. نویسنده تلاش میکند بهشیوۀ توصیفیـتحلیلی تجلی کهنالگوهای بارز در داستان فریدون را نشان دهد.
|
|
|
|
|
|