|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
1 نتیجه برای قادری
تیمور مالمیر، فاطمه قادری، سال 24، شماره 80 - ( مقالات منتشر شده 1395 )
چکیده
رمان ملکان عذاب آخرین رمان چاپشده ابوتراب خسروی است. اهمیتی که خسروی برای کلمه و کتابت قائل است و سبک پسامدرنی که بهکمک کلمه ایجاد میکند در این داستان نیز همچنان تداوم یافته است؛ اما تلاش نویسنده برای ایجاد فضا و شگرد تازه، سبب پیچیدگی داستان شده است. برای دریافت اسباب این پیچیدگی و فهم و تحلیل متن، با استفاده از عناصر غیرروایی، دلالت ضمنی نشانهها و تقابل دوگانهای که در کنش دلالت وجود دارد، به تحلیل ژرفساخت داستان و تبیین پیوند آن با شگرد نویسنده پرداختهایم. ژرفساخت اصلی داستان مبارزه با زمان است. شیوه روایت داستان بهصورت چندمحور با ژرفساخت آن تطابق دارد. نویسنده، با توجه به اهمیت و پیوندی که میان کلمه و آفرینش وجود دارد، به ایجاد پیوندی میان نوشتن و آفرینش و اهمیت کتابت در خلق و ایجاد روی آورده است و به ترسیم ساختار مدور شخصیتهای داستان پرداخته است. تجسدیافتن شخصیتهای داستان بهصورت کلمه و عناصر کتابت، موجب حیاتیافتن راوی درقالب شمایلهای جدید یعنی همین شخصیتهایی میشود که درقالب کلمه متجلی شدهاند. شیوه جدید نویسنده برای مبارزه با زمان، شیوه "استحاله در متن" است؛ شخصیتهای داستان درقالب شمایلهای راوی در متن حلول مییابند و در قرائت متن به حیات خود تداوم میبخشند. عناصر نمادین داستان نیز با ساختار مدور شخصیتها پیوند دارند و درجهت گسترش ژرفساخت داستان، در چارچوب استحاله در متن، صورتبندی شدهاند.
|
|
|
|
|
|