[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
تماس با ما::
تسهیلات پایگاه::
آمار نشریه::
::
شناسنامه نشریه
..
پایگاه‌های نمایه‌کننده

  AWT IMAGE   AWT IMAGE 
 AWT IMAGE   AWT IMAGE 
   

   

..
پایگاه‌های اجتماعی
     
ACADEMIA
 
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
نظرسنجی
نظر شما در مورد عملكرد دوفصلنامه زبان و ادبيات فارسي چيست؟
عالي
خوب
متوسط
ضعيف
   
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
۲ نتیجه برای پناهی

ثریا کریمی، رامین محرمی، مهین پناهی،
جلد ۳۰، شماره ۹۲ - ( ۳-۱۴۰۱ )
چکیده

مناقب‌العارفین تألیف شمس‌الدین احمد افلاکی در شرح احوال خاندان مولوی و مشایخ طریقت مولویه نوشته شده و افلاکی در این کتاب شخصیتی اسطوره‌ای و فراواقعی از پیشینیان و معاصران ترسیم کرده است. بسیاری از مسائل عرفانی مناقب‌العارفین با مفاهیم اساطیری منطبق است و باورهای اساطیری در شکل‌گیری مطالب این تذکره عرفانی نقش دارد. در این پژوهش به این سؤال پاسخ داده می‌شود که مضامین عرفانی مناقب‌العارفین در کدام مؤلفه‌ها با مبانی اسطوره‌ای الیاده تناسب دارند. در این جستار، مناقب‌العارفین به‌شیوه توصیفی‌ـ‌تحلیلی و با رویکرد اسطوره‌شناختی براساس دیدگاه الیاده تحلیل شده است تا میزان انطباق عرفان و اسطوره تشریح شود. نتایج بحث نشان می‌­دهد که در این اثر، قهرمان مطابق کهن‌الگوها، از قبل به‌عنوان منجی تعیین شده است. در چرخه زندگی مولوی می‌توان به‌ترتیب مراحل شست‌وشو، تجدید حیات و تجلی را به‌وضوح مشاهده کرد؛ او آیین شست‌وشوی مقدس را پیش از ورود به ساحت ناخودآگاه خود انجام می‌دهد و خود را برای پیوستن به ساختار قداست آماده می‌کند و در سفر درونی خود از مقتضیات بشری فراتر می‌رود و به رؤیت حق‌تعالی، فرشتگان، پیامبران و ارواح نایل می‌شود. همچنین، در مناقب‌العارفین، بام مدرسه و خزینه حمام به‌منزله الگوی مثالی مرکز جهان است که ناسوت و لاهوت به هم پیوند می‌یابد.
 

معصومه طاهری، دکتر مهین پناهی، دکتر علی محمدی آسیابادی،
جلد ۳۲، شماره ۹۷ - ( ۱۱-۱۴۰۳ )
چکیده

مفهوم شادی همواره موضوع اخلاق و عرفان بوده است. این مفهوم در فلسفه درقالب دو دیدگاه لذت‌گرایی اپیکوری و سعادت‌گرایی ارسطویی بررسی شده است. اپیکورس (۳۴۱- ۲۷۰ ق.م) فیلسوف دوره هلنیستی یونان باستان، با تلقی لذتِ پایدار به‌منزله خیر نهایی انسان، شیوه‌ای عملی ارائه کرده است که به سعادت منتج می‎شود و پایدار است. در نظرگاه مولانا (۶۰۴-۶۷۲ هـ.ق) نیز شادی پایدار است و با عوامل بیرونی و درونی زوال نمی‎یابد. در این مقاله سعی شده است به‌روش مطالعۀ کتابخانه‎ای و مقایسه و تحلیل داده‎ها، بررسی شود که آیا بین شادی‎گرایی اپیکور با شادیگرایی مولانا ارتباطی وجود دارد یا خیر. روش ارائۀ اطلاعات مقایسۀ چند مؤلفه از دیدگاه اپیکور و مولانا دربارۀ شادی برپایۀ تبارشناسی تاریخی است. نتایج نشان داد که لذت از نگاه اپیکور نه‌تنها زودگذر نیست، بلکه او غایت را با عنوان اودیمونیا یا شادی (سعادت) بیان کرده است. هدف فلسفه او رسیدن به شادی پایدار است. بدین‌ترتیب که انسان با ایجاد محدودیت‎هایی برای لذت‎جویی‎های موقتی و ناپایدار خود، تلاش می‎کند به آتاراکسیا دست یابد. ازسوی‌دیگر، فلسفۀ عملی اپیکور به بیان مؤلفه‏هایی می‎پردازد که با برخی از دیدگاه‎های عارفان مسلمان، ازجمله مولانا، دارای وجوه اشتراک است.

 


صفحه 1 از 1     

دوفصلنامه  زبان و ادبیات فارسی دانشگاه خوارزمی Half-Yearly Persian Language and Literature
Persian site map - English site map - Created in 0.1 seconds with 31 queries by YEKTAWEB 4704