|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
1 نتیجه برای چراغی
ندارد ابراهیم حسنکلو، ندارد رضا چراغی، سال 32، شماره 96 - ( 2-1403 )
چکیده
جدال بر سر نظریه ادبی و شعر نیما سابقهای طولانی دارد. منتقدان ادبی هر کدام از ظن خود یار نیما شدند و تفسیر مخصوصی از او ارائه دادند. مسئله این پژوهش بازخوانی انتقادی آراء براهنی و پورنامداریانِ دهه هفتاد به عنوان نمایندگان نقد دانشگاهی و غیردانشگاهی خواهد بود. این پژوهش نشان داد که پورنامداریان و براهنی در فهم خود از نیما اشتباهاتی مرتکب شدهاند و گاهی نیز دچار افراط در آراء خود گشتهاند. نتیجه آنکه پورنامداریان علیرغم تلاش برای فهم نوین از نیما همچنان گرفتار سنتهای کلیشهای نقد ادبی است که باعث میشود شعر نو را ذیل شعر سنتی تعریف کند. در سوی دیگر نیز براهنی از فرآیند تاریخی نظریهپردازی و شعر نیما غفلت کرده، در بعضی آراء خود به افراط گراییده و از بحرانی خبر میدهد که در شعر دهه هفتاد به بعد شاهد آن هستیم. به عبارتی سنت و مدرنیته در آراء این دو منتقد به وضوح سر ناسازگاری با هم دارند. پورنامداریان شعر مدرن را با نقد سنتی میخواهد بیامیزد و براهنی در نقد خود دچار جزماندیشی میشود.
|
|
|
|
|
|