11 نتیجه برای کریمی
جانالله کریمیمطهر، سکینه شهریاری،
سال 17، شماره 66 - ( 12-1388 )
چکیده
در این مقاله یکی از انواع ادبی یعنی فانتاستیک، که اخیراً در ادبیات معاصر روسیه رواج چشم¬گیری پیدا کرده است، مورد بررسی قرار می¬گیرد. داستان مورد بحث ما پدر من آنتی بیوتیک است، از آثار برجسته این نوع ادبی است که بر اساس شرایط بحرانی و حوادث ناهنجار دنیای کنونی و تأثیر آن بر زندگی انسان¬ها، نگاشته شده است. در ادامه با معرفی سرگئی واسیلیویچ لوکیانینکو از نویسندگان پیشرو فانتاست در ادبیات نوین روسیه، به بررسی آثار وی و انگیزه¬های روی¬آوری نویسنده به این سبک ادبی می¬پردازیم. لوکیانینکو نویسنده¬ای که با مهارت شگفت¬انگیزی زندگی را در گذشته، حال و آینده به ¬کمک علم و تخیل ترسیم می¬کند، داستان مورد بحث را در سال 1992 به رشته تحریر درآورد. از نظر او برای انسان امروزی دشوار است که به شیوه نوین زندگی، شمار کثیر اطلاعات، ازدیاد برخوردها و روش جدید معاشرت¬ها عادت کند. او معتقد است روان انسان که آمادگی چنین حمله¬ای را نداشته است، گاهی اوقات ترجیح می¬دهد دنیای واقعی را فدا کند و در دنیای ساخته ذهن خود غرق شود. نویسنده در این داستان تلاش دارد نشان دهد که قربانیان اصلی ناهنجاریها و جنگ¬طلبی¬های بزرگترها در دنیای کنونی، یعنی دنیای به اصطلاح متمدن، کودکان¬اند. در این مقاله همچنین سعی شده است، با بررسی داستان پدر من آنتی¬بیوتیک است بهعنوان یکی از آثار فانتاستیک عصر حاضر روسیه، تا حدودی زمینه برای آشنایی بیشتر خوانندگان ایرانی با ادبیات معاصر روسیه، مخصوصاً نوع ادبی فانتاستیک فراهم گردد.
علی تسلیمی، طیبه کریمی،
سال 24، شماره 80 - ( مقالات منتشر شده 1395 )
چکیده
رئالیسم وهمی اصطلاحی در مکتبهای ادبی است که نام روسیه و نویسنده بزرگ آن داستایفسکی را تداعی میکند. این سبک میان نویسندگان ایرانیای هم گسترش یافت که ازطریق ترجمه با آثار نویسندگان جهان بهویژه روسیه آشنایی کسب کرده بودند و بهدلایل فرهنگی زمینه و آمادگی پذیرش چنین روشی را داشتند. رئالیسم وهمی نظریهای نو در مکتبهای ادبی است که در بطن خود واقعیت و وهم و گمان را درهم میآمیزد و درحین پرداختن به واقعیت بیرونی، واقعیت را برمبنای درون انسان به تصویر میکشد. همین سبب میشود که خواننده در شناخت حقیقت دچار تردید و دودلی شود. دربین نویسندگان ایرانی، خسرو حمزوی بیشاز دیگران به این سبک گرایش دارد و رمان شهری که زیر درختان سدر مرد یکی از بهترین رمانهای این نویسنده است که رگههای رئالیسم وهمی را بهوفور میتوان در آن یافت. در این رهیافت رمان شهری که زیر درختان سدر مرد براساس رئالیسم وهمی بهروش توصیفی ـتحلیلی بررسی میشود
ذوالفقار علامی، طاهره کریمی،
سال 24، شماره 80 - ( مقالات منتشر شده 1395 )
چکیده
در این مقاله با استفاده از نظریه شناختی استعاره معاصر، کارکردهای استعاره مفهومی «جمال» و خوشههای تصویری مرتبط با آن یعنی جهان، انسان، صورت (رخ)، آفتاب، آیینه و جز آن در غزلهای مولوی تحلیل و تبیین میشود. پژوهش حاضر به این میپردازد که پیوندِ میان استعاره و بنیانِ فکری شاعر به چه شکل است و مولوی چگونه توانسته است ازطریق استعاره جمال، ایدئولوژی خود را مطرح کند. بنمایه استعاره مفهومی جمال در گفتمانِ کلامی، براساس نظریه «رؤیت» است. رؤیت با ورود به گفتمان عرفان در بافتِ استعاری جمال قرار میگیرد و انتقال از ایده به استعاره و زبان هنری صورت میگیرد. از رهگذر بررسی استعاره جمال و خوشههای تصویری آن در مثنوی و دیوان شمس درمییابیم که «خداوند دیدنی است». این انگاره استعاری در ژرفساختِ کلّ اثر نمایان است. مولوی با توجه به این انگاره، جمال حق را در خردهاستعارههای حسن یوسف، جهان، انسانِ کامل، آفتاب و خوراک به تصویر میکشد و با کمک همین خردهاستعارهها دیدنیبودن خداوند را اثبات میکند. براساسِ مدلِ ارائهشده در این مقاله، میتوان از رهگذر مطالعه روابطِ میان استعاره و ایدئولوژی، بازخوانی تازهای از ادبیات فارسی بهویژه گفتمانهای عرفانی به دست داد.
علیرضا قلیفامیان، سعید کریمی قرهبابا،
سال 25، شماره 83 - ( مقالات منتشر شده 1396 )
چکیده
با وجود تدریس متون ادبی در مدرسهها و دانشگاهها، تاکنون نگرش دانشآموزان و دانشجویان ایرانی به آثار ادبی بررسی نشده است. محققان پژوهش حاضر با آگاهی از این خلأ پژوهشی و با رویکردی توصیفیـتحلیلی به مطالعه نگرش دانشجویان به نمونههایی از شعر معاصر فارسی پرداختهاند. با الهام از چارچوب نظری والا (۲۰۱۱) سه مفهوم ارزیابی (سطح کیفی)، فهمپذیری (میزان پیچیدگی) و تأثیرگذاری درنظر گرفته شد و پس از انتخاب شعر «پرنده مردنی است» از فروغ فرخزاد و شعر «محاق» از احمد شاملو پرسشنامهای مبتنی بر سه مفهوم پیشگفته طراحی شد. ۱۲۰ دانشجو دو شعر ذکرشده را مطالعه کردند و به پرسشهای پرسشنامه پاسخ دادند. یافتههای پژوهش نشان داد که ازنظر آزمودنیها سطح کیفی دو شعر از سطح مطلوب بالاتر است، هردو شعر قابلفهماند و تا اندازهای مبین احساسات آنان هستند. تحلیل یافتههای مبتنی بر متغیر جنسیت حاکی از آن است که نگرش زنان و مردان درخصوص سطح کیفی و تأثیرگذاری دو شعر تقریباً مشابه است، اما درباره عامل فهمپذیری تفاوت بارزی مشاهده شد، بهطوریکه آزمودنیهای زن هردو شعر را پیچیدهتر دانستند. آزمودنیها «تنهایی» و «خفقان» را بهترتیب به مفاهیم محوری دو شعر فرخزاد و شاملو معرفی کردند. محققان بر این باورند که سنجش نگرش اهل زبان به آثار ادبی میتواند، درکنار کمک به برنامهریزی آموزش ادبیات در سطوح آموزشی مختلف، عرصه جدیدی را در مطالعات میانرشتهای با محوریت زبان و ادبیات فارسی باز کند.
فرزاد کریمی،
سال 26، شماره 84 - ( مقالات منتشر شده 1397 )
چکیده
بحران بازنمایی از اصطلاحات متعلق به نقد و نظریه ادبیات پسامدرن است. این عبارت به بحرانهای عصر حاضر ازقبیل بحران معنا، سرگشتگی انسان معاصر درمیان انبوهی از دادههای معتبر و نامعتبر، ازخودبیگانگی و... اشاره دارد. ادبیات بهمثابه آینه تمامنمای زندگی انسان، بازگوکننده این بحرانها در دوره معاصر است. رمان آزادهخانم و نویسندهاش یا آشویتس خصوصی دکتر شریفی، نوشته رضا براهنی، از شناختهشدهترین رمانهای سهدهه اخیر ایران است. این رمان را میتوان اثری درخور توجه در شیوه داستاننویسی پسامدرن ایران دانست. در مقاله حاضر، بحران بازنمایی در رمان آزادهخانم و نویسندهاش، با تکیه بر "سوژه"، بهمثابه جایگزین فلسفی مفهوم "انسان"، تحلیل شده است. در این تحلیل، عوامل بحرانیشدن بازنمایی، پیامدهای آن بر سوژه انسانی و نوع تأثیرگذاری آن بر شخصیتها در اثری داستانی بررسی و تبیین شده است؛ درنتیجه، بحرانهایی چون بحران هویت، بحران شخصیت و... را میتوان از عوارض ابتلای انسان امروز به بحران بازنمایی دانست.
منصوره کریمی قهی،
سال 26، شماره 85 - ( 11-1397 )
چکیده
مرکبهای اِتباعی ترکیبهایی هستند که بر اثر تکرار قسمتی از واژه پایه ساخته میشوند. این بخش مکرر معنی ندارد و هیچگاه بهتنهایی بهکار نمیرود. این واژگان در زبان گفتاری مردم متداول است و در دوران اخیر، در برخی متون نظم و نثر، بهویژه داستانهایی که به زبان عامیانه نوشته شده، بهکار رفته است. این پژوهش با رویکردی تاریخی و روش تحلیلیـتبیینی، در کنار واکاوی پیشینه کاربرد مرکبهای اِتباعی (اِتباع مهمل) در زبان و ادب فارسی، سه مسئله را بررسی میکند:
تأثیر تغییر صورت و معنی واژگان کهن فارسی بر شکلگیری مرکبهای اِتباعی در زبان و ادب فارسی؛ تأثیر نحو زبان عربی بر شکلگیری مرکبهای اِتباعی در زبان و ادب فارسی؛ تأثیر رواج واژگان عربی و مترادفنویسی بر شکلگیری مرکبهای اِتباعی در زبان و ادب فارسی.
برطبق یافتههای این پژوهش، پیشینه کاربرد مرکبهای اِتباعی در زبان فارسی به قرن سیزدهم قمری میرسد. بیشتر ترکیبهایی که در فاصله سدههای اول تا سیزدهم قمری در آثار منظوم و منثور دیده میشود و فرهنگنویسان آنها را مصادیق مرکب اِتباعی برشمردهاند، ترکیبهای عطفی و مترادفاند که بهعلت تغییر صورت و فراموشی معنی واژگان بهاشتباه مرکب اِتباعی خوانده شدهاند. مرکبهای اِتباعی از قرن سیزدهم و بهعلت رواج واژگان عربی در زبان فارسی و عادت گفتاری مردم به مترادفگویی در محاورات کلامی متداول شد. با تحول در نثر فارسی و گرایش نویسندگان به سادهنویسی و گفتارینویسی، این ترکیبها به متون فارسی بهویژه آثار داستانی با مایههای طنز و هزل وارد شد.
اکرم برازنده، امیربانو کریمی،
سال 27، شماره 87 - ( 10-1398 )
چکیده
قوتالقلوب فی معامله المحبوب و وصف طریق المرید الی مقام التوحید، اثر ابوطالب مکی، متن سازمانی و متمکنی است که در تثبیت و تخلید گفتمان تصوف بسیار مؤثر بوده است؛ زیرا جریان فربه تصوف در اواخر سده دوم در بستر دین مفصلبندی شد و از میان گفتمانهای معارضی چون فقاهت و کلام و فلسفه گذشت. این جریان در دورهای تکوین یافته که عقلگرایی افراطی، جدالهای فقهی، مناقشات فلسفی و نزاعهای سیاسی و اجتماعی بر کل جامعه اسلامی سایه افکنده بود. ایدهپردازان تصوف، با بررسی و شناخت خلأها و دالهای تهی، رهیافتهای حاکم بر جامعه را ـبه مدد منطق تفاوت گفتمانیِ گزارههای غایب و مهجورـ برجسته کردند و با استمداد از شیوه تأویل، گزارههای گفتمانی خود را پربار ساختند و کمکم توانستند گفتمان تصوف را منسجم کنند و غالب این اهتمام، بهصورت عینی، تا حدودی در کتاب قوتالقلوب، که آن را ملتقای دو گفتمان دانشمندی و بینشمندی میدانیم، تبلور یافته است. برای تحصیل این مهم، از روش و الگوی تحلیل گفتمانی جفتگفتمانساز لاکلاو و موفه بهره جستیم و نشان دادیم که ابوطالب مکی چگونه توانسته گزارههای غایب، مهجور و تهیشده فقه را با استفاده از شیوه تأویل ترمیم کند.
سعید کریمی قره بابا،
سال 28، شماره 88 - ( 4-1399 )
چکیده
نظامی گنجوی از جمله گویندگان پرآوازهای است که حضوری همهجانبه در تاریخ فرهنگی ایران دارد و این حضور حتی در دوره معاصر نیز کمرنگ نشده است. دراینمیان، صحنه «آبتنی شیرین در چشمه» از منظومه خسرو و شیرین یکی از تصاویر پرجاذبهای است که همواره در کانون توجه شاعران همروزگار ما بوده است. مقاله پیشِرو، بهروش تحلیل محتوا، میکوشد کیفیت و دلایل تأثیرگذاری این تصویر را در شعر معاصر بررسی کند. تأثیرپذیری از این تصویر به دو شیوه انجام گرفته است: در شکل نخست و مهمترِ آن، کل شعر به این تصویر اختصاص یافته است و در نوع دیگر نیز شاعران تنها در بخشی از اشعار خود نیمنگاهی به این تصویر انداختهاند. در ادامه مقاله، این بحث را پیش کشیدهایم که تصویر شیرین در چشمه با مشخصات یک تصویر رمانتیک همخوان است و ازاینرو برخی شاعران که در مقطعی از فعالیت حرفهایشان تحت تأثیر رمانتیسم بودهاند، به این تصویر نظامی اقبالی تام نشان دادهاند. عصیان، عدول از مرزهای اخلاق، توجه به افسانههای محلی، تجلی مثالی و اسطورهای زن/ معشوق، استعارهگرایی، پویایی و بالندگی تصویر، بیان آراسته و پرجلوه، زمان و مکانِ محو و رنگباخته و نامشخص، و طبیعتگرایی همگی از مشخصات شعر و تصویر رمانتیک بهشمار میآید که اغلبِ آنها در تصویر شیرین در چشمه نیز دیده میشود. یکی دیگر از دلایل جذابیت این تصویر را جسمانیبودن آن دانستهایم. این تصویر کلاسیک، با جنبههای ملایم اغواگرانهاش، استعداد آن را داشته است که هم کششهای تنانه و زنانه روزگار ما را بازتاب دهد و هم به شعر مدرن هویتی بومی ببخشد.
اکرم برازنده، امیربانو کریمی،
سال 28، شماره 89 - ( 9-1399 )
چکیده
گفتمان کلان تصوف اسلامی نگرشی قدسی است که در بستر دین، در واکنش به گفتمانهای معارض دیگر نظیر فقه، کلام، فلسفه و زهد شکل گرفت. در اواخر سده دوم، پس از درآمیختن کیمیای عشق با مس زهد، رهروان جریان صوفیانه، برخلاف دیگر جنبشهای فکری و دینی فرهنگ و تمدن اسلامی، که قرآن را متنی فروآمده از آسمان به زمین و در حرکتی دیالکتیکی بین آسمان و زمین میدانستند، قرآن را متنی برای حرکت از زمین به آسمان، یعنی معراج صوفیانه، در نظر آوردند. با این تلقی، شاهد مواجهه گوناگون صوفیه با دالهای مفهومساز، برجسته و پربسامد، بهویژه نشانه شناور «توکل» در گفتمان تصوف و نیز بقیه آثار صوفیه اعم از نثرهای متمکن و مغلوب هستیم. در این جستار، با روش تحلیلیـتوصیفی و رویکرد جفتگفتمانساز لاکلاو و موفه، دگردیسیهای این دال شناور را در چندین نثر متمکن صوفیه به فارسی و عربی نشان دادهایم و از این رهگذر تأثر و تأثیرهای این چند متن را از یکدیگر تبیین کردیم.
ثریا کریمی، رامین محرمی، مهین پناهی،
سال 30، شماره 92 - ( 3-1401 )
چکیده
مناقبالعارفین تألیف شمسالدین احمد افلاکی در شرح احوال خاندان مولوی و مشایخ طریقت مولویه نوشته شده و افلاکی در این کتاب شخصیتی اسطورهای و فراواقعی از پیشینیان و معاصران ترسیم کرده است. بسیاری از مسائل عرفانی مناقبالعارفین با مفاهیم اساطیری منطبق است و باورهای اساطیری در شکلگیری مطالب این تذکره عرفانی نقش دارد. در این پژوهش به این سؤال پاسخ داده میشود که مضامین عرفانی مناقبالعارفین در کدام مؤلفهها با مبانی اسطورهای الیاده تناسب دارند. در این جستار، مناقبالعارفین بهشیوه توصیفیـتحلیلی و با رویکرد اسطورهشناختی براساس دیدگاه الیاده تحلیل شده است تا میزان انطباق عرفان و اسطوره تشریح شود. نتایج بحث نشان میدهد که در این اثر، قهرمان مطابق کهنالگوها، از قبل بهعنوان منجی تعیین شده است. در چرخه زندگی مولوی میتوان بهترتیب مراحل شستوشو، تجدید حیات و تجلی را بهوضوح مشاهده کرد؛ او آیین شستوشوی مقدس را پیش از ورود به ساحت ناخودآگاه خود انجام میدهد و خود را برای پیوستن به ساختار قداست آماده میکند و در سفر درونی خود از مقتضیات بشری فراتر میرود و به رؤیت حقتعالی، فرشتگان، پیامبران و ارواح نایل میشود. همچنین، در مناقبالعارفین، بام مدرسه و خزینه حمام بهمنزله الگوی مثالی مرکز جهان است که ناسوت و لاهوت به هم پیوند مییابد.
سعید کریمی قره بابا،
سال 32، شماره 97 - ( پاييز و زمستان 1403 )
چکیده
صمد وورغون شاعر و نویسنده آذربایجانی در نمایشنامه فرهاد و شیرین، منظومه خسرو و شیرین را به گونهای برخلاف نیت نظامی گنجوی به سخن درآورده است. او در این اثر در صدد برساخت یک خودی و دیگری بوده است. ایرانیان را بمنزله دشمن تهدید کننده سرزمینهای ماورای ارس جلوه داده و خصومتی لاینحل میان دو طرف متصور شده است. وورغون همصدا با سیاستمداران کمونیست در پی آن بوده که هویتی مستقل برای جمهوری تازه تأسیس آذربایجان تدارک ببیند؛ به نحوی که با اشتراکات فرهنگی ایران و عثمانی همپوشانی نداشته باشد. پژوهش حاضر که به شیوه توصیفی- تحلیلی انجام گرفته میکوشد تا به این سؤال پاسخ دهد که وورغون خودی و دیگری را چگونه توصیف کرده و از چه راهکارهایی برای تعیین و تثیت هویت فرهنگی قفقاز بهره برده است؟ نویسنده این نمایشنامه، ایرانیان را افرادی با جنبههای منفی مانند تجاوز، آدمربایی، والدینکُشی، دروغگویی و غیره توصیف کرده و در عوض، همه صفات مثبت را به مردمان اقلیم بردع نسبت داده است. از جانب دیگر، معرفی شیرین و فرهاد به عنوان عشاقی برخاسته از آذربایجان و نیز خلق شخصیتی با نام آذربابا بخشی از راهکارها برای تبلیغ هویت جدید قفقاز بوده است.