|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
کاربران عمومی فقط به فهرست مقالات منتشر شده دسترسی دارند.
2 نتیجه برای موضوع مقاله:
سیدعلی قاسم زاده، محمدشفیع صفاری، حسین علینقی، جلد 26، شماره 84 - ( مقالات منتشر شده 1397 )
چکیده
ارتباطات غیرکلامی را میتوان جزء نشانههای تصویری بهشمار آورد که امروزه برای روانشناسان و جامعهشناسان، بهدلیل اهمیت آنها در انتقال معنا و تنظیم روابط بینافردی، جایگاهی ویژه دارد. یکی از مهمترین زیرشاخههای این مبحث «زبان بدن» نامیده میشود که درمیان همه جوامع بشری از دیرباز تاکنون وجود داشته است. این نشانههای غیرکلامی ـکه برخی قدمتی چندهزارساله دارندـ در فرهنگها و سنن اجتماعی اقوام گوناگون، با وجوه مشترک و گاه اختلافی، کاربرد و کارکرد فرهنگی و بلاغی دارند. روشن است هرچه بستر ادبی چنین بازنگری و رویکردی کهنتر و البته جامعتر باشد، ارزش تحلیلهای آن در بازشناسی فرهنگی و اجتماعی و حتی زیباییشناسی متون بیشتر است. بیگمان، شاهنامه فردوسی ـکه نماینده فرهنگ و تفکر ایرانی در عصر پیشاتاریخی تا ادوار تاریخی مقارن با ظهور اسلام استـ میتواند بهترین ظرف بازنمایی کنشهای ارتباطی برونزبانی در تاریخ فرهنگی کهن ایران باشد. چنانکه بهسبب ماهیت پیشنمونی شخصیتهای شاهنامه، بسیاری از نشانههای غیرکلامی آنها را نیز میتوان کهنالگوی بسیاری از کنشهای رفتاری یا زبان بدن ایرانی در ساحت و هنگامه زندگی حماسی، یعنی شکلگیری هویت ملی و اجتماعی ایرانیان، محسوب کرد. در این جستار با واکاوی مفاهیم «زبان بدن» در کنشهای غیرزبانی شخصیتهای برجسته شاهنامه تلاش شده است این مفاهیم پوشیده و پیچیده فرهنگی رمزگشایی شود. از نتایج تحقیق برمیآید که بازنمایی زبان بدن شخصیتهای شاهنامه نه از روی اتفاق که کاملاً آگاهانه بهقصد جلب توجه مخاطب و بازاندیشی او در الگوهای رفتار فردی و اجتماعی اقوام ایرانی و غیرایرانی بهقصد بازشناسی هویت فرهنگی ایرانیان، بیشتر از رهگذر کنایهسازی و نمادپردازی صورت گرفته است.
سیدعلی قاسم زاده، اسماعیل گلرخ ماسوله، جلد 27، شماره 87 - ( 10-1398 )
چکیده
یکی از عناصر شعر و غزل فارسی تخلص است که علاوهبر نشاندارکردن شعر به نام شاعر، گاه بهمعنای دیگری نیز ایهام دارد. تخلص در شعر شاعرانی مثل حافظ ـکه منظومه فکری خاص و منسجمی دارندـ بهصورت استعارهای اصلی یا مرکزی در تعیین دستگاه فکری آنها دخالت دارد. در این مقاله، تخلص حافظ از منظر مؤلفههای معنیشناختی، چون تقابل و ترادف با واژگان خاص و کلیدی شعر حافظ، که برآمده از حساسیتهای فکری و زیستی او بوده است، در متن شعر واکاوی شد. از نتایج تحقیق برمیآید که نام شعری او نیز بهشکلی پرتحرک و شناور تحت تأثیر زبان و افکار او قرار دارد و بهکمک ظرفیتهای معنیآفرینی برخی واژهها در خدمت انتقال ساختار اندیشه و نظام معنایی اشعار او است و تخلص حافظ استعاره مرکزی غزلیات اوست.
|
|
|
|
|
|